🔕🔕داستان غمانگیز یک سازمان پرافتخار
🔕روزی روزگاری، سازمانی بود به نام "سازمان تجاریسازی فناوری و اقتصاد دانشبنیان جهاد دانشگاهی". این سازمان، زمانی غرور و افتخار جهاد دانشگاهی بود. کارکنانش، جهادگرانی پرشور و توانا بودند که شبانهروز برای شکوفایی تلاش میکردند. اما افسوس که روزگار بر این سازمان سخت گذشت و روزبهروز از رونق افتاد.
ماجرا از جایی شروع شد که بخش اشتغال از این سازمان جدا شد. این جدایی، مثل جدا کردن بال از پرندهای بود. سازمان بدون بخش اشتغال، مثل بدنی بیجان شد. کارمندان زحمتکشی که سالها برای این سازمان تلاش کرده بودند، ناگهان خود را تنها و کوچک دیدند.
مدتی بعد، شنیده شد که سازمان تجاریسازی، دیگر جایگاه مشخصی در دفتر مرکزی ندارد. این یعنی چه؟ یعنی سازمانی که روزی الگوی همه بود، حالا به حاشیه رانده شده است. انگار کسی دیگر به این سازمان اهمیتی نمیدهد.
این وضعیت، بسیاری را نگران کرد. چرا سازمانی که روزی پر از ایدههای نو و انرژی بود، حالا اینقدر ضعیف شده بود؟ چرا مدیران ارشد سازمان، نتوانستند از این بحران جلوگیری کنند؟
در همین حین، وضعیت اشتغال جدا شده نیز چندان بهتر نبود. این فرزند ارشد توانا کم کم به چشم غریبه ها دیده شد و انقدر کمرنگ شد تا سرانجام آنهمه جلال و پیشرانی را به یک مرکز تبدیل کنند!!!
این مشکلات، ریشه در ساختار و مدیریت غلط سازمانها دارد. برای نجات این مجموعه ها دارد، باید تغییرات اساسی در ساختار آنها ایجاد شود. شاید بهتر باشد سازمان تجاریسازی و بخش اشتغال معاونت آموزشی، مجددا به یک سازمان واحد تبدیل شوند چرا که ستفا نیز اهمیتی برای مدیران ارشد جهاد نداشته که ریاست مستقلی برایش نگذاشته اند! و اینگونه تک و تنها و بدون خروجی پرطمطراقی مانده است
بسیاری امیدوار بودند که مسئولان جهاد دانشگاهی به این مشکلات رسیدگی کنند و برای نجات این سازمانهای ارزشمند، اقدامات لازم را انجام دهند. امروز تا دیر نشده ماهی را از اب بگیرند، کم نیروهای توانمند هم هدف دو مجموعه ندارند مجددا سازمانی یکپارچه از ستفا و اشتغال تحت عنوان مهارت های فناوری و کارآفرینی نقطه درخشانی خواهد بود.
پایان داستان
این داستان، داستان غمانگیز ستفا و اشتغال است از جهادگری قدیمی که روزی روزگاری افتخار حضور در ستفای با اشتغال را داشته است، همان سازمان اشتغالی که روزی پر از امید و آرزو بود. اما امروز، این سازمان ها یکی پس از دیگری در آستانه کوچک شدن و مرکز و احتمالا انحلال !!!قرار دارند، بهتر است در جلسه بعدی در این خصوص تصمیمی گرفته شود که به نفع هر دو مجموعه وزین و جوانان پرشور آنها باشد
در آخر این شعر، شرح حال ما است:
ستفا و اشتغال، دو بال پرواز،
که بردند دانش را به اوج اعلا.
کنون ماندهاند در بندِ زوال،
چه شد آن همه شور و نشاط و جلال؟
ستفا، خاستگاهِ نوآوری و فن،
که میساخت آیندهای روشن.
اشتغال، شکوه نیروی کار،
که میکاشت امید در دل و دلدار.
جدا شد این دو از هم، چه جنجالی،
شدند چون کشتیای در دریای طوفانی.
چه شد آن همدلی و اتحاد و یاری؟
که بود مایه عزت و افتخار و پیاری.
https://t.me/rasad_va_payeshe_sayeh_be_sayeh