ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه) @qoqnus77 Channel on Telegram

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

@qoqnus77


بین افسانه‌ی ققنوس و سرگذشت سالک
 همانندی را می‌توان دید.
سالک نیز چون آن مرغِ شگفت بی‌همتا،
بارها در آتش خود سوخته است
و باز از خاکستر خویش زائیده شده...

تا تو پیدایی خدا باشد نهان
تو نهان شو تا که حق گردد عیان

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب) (Persian)

به کانال تلگرامی ققنوس‌‌‌(عرفان ناب) خوش آمدید! اگر به دنبال کاوش در افسانه‌ها و داستان‌های جذاب هستید، اینجا به جای مناسبی رسیده‌اید. در این کانال، شما با داستانی فراموش نشدنی از ققنوس و سرگذشت سالک آشنا خواهید شد. همانند ققنوس که بارها از خاکستر خود برخاسته و دوباره زنده شده، سالک نیز در تلاش برای یافتن خود و رشد روحی خود است. با عضویت در این کانال، شما قادر خواهید بود تا به تازگی‌ها و افسانه‌های دیگری پی ببرید. هر روز، سرگرمی و درسی نو در انتظار شماست. پس از امروز، با هویت و ذات خود آشنا شوید و به جستجوی خودتان بپردازید. از دیدن شما در کانال ققنوس‌‌(عرفان ناب) خوشحال خواهیم شد!

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

19 Jan, 12:55


🕊💫
آهوی جان شکار بایستی

مولانا

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

19 Jan, 12:51


🕊💫
عارف از تو چیزی می داند
که تو از خویش نمی دانی


هر کسی نسبت به حال خودش آگاه تر
از دیگران است، مگر از عارفان به خدا،
که ایشان از خودِ شخص بدو داناترند،
زیرا عارفان را در دل، دیدگانی است
که دروازه معرفت را برایشان می گشاید
و آنچه را که خودت از خویش نمی دانی
مشاهده می کنند و چیزی از تو را می داند
که تو از خویش نمی دانی.


فتوحات مکّیّه

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

18 Jan, 18:12


🕊💫
عشق روی درخود دارد
پس همو شاهد است و همو مشهود
و عشق خود را شناسد
پس همو عارفست و همو معروف
در هوا خود پرد و شکار از عالم خود کند
پس همو شکار است و همو صیاد
آنچه بایدش در عالم خود باید
پس همو طالبست و همو مطلوب
نظر از خود برندارد و بر کس نگمارد
پس همو قاصد است و همو مقصود،
عزیزی گفته است:

صیاد همو دانه همو صید همو
ساقی و حریف و می و پیمانه همو
گفتم که ز عشق او به بتخانه شوم
دیدم که بت حاکم بتخانه همو



عین‌القضات همدانی
لوایح
 

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

17 Jan, 17:43


«خارج از عشق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، شناختی وجود ندارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.
و در عشق چیزی جز ناشناخته
وجود ندارد.»


کریستین بوبن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

17 Jan, 17:41


🕊💫
«نهایتِ علم ساحلِ عشق است.
اگر بر ساحل بوَد ازو حدیثی نصیبِ او بوَد،
و اگر قدم پیش نهد غرقه شود،
آنگه کی یارد که خبر دهد و غرقه شده
را کی علم بوَد!

حُسن تو فزونست ز بیناییِ من
راز تو برون است ز داناییِ من
در عشـق تو انبُه است تنهاییِ من
در وصفِ تو عجزست تواناییِ من

لا بل علمْ پروانهٔ عشق است،
علمش برونِ کارست،
اندرو اوّل علم سوزد آنگه ازو
خبر کی بیرون آرد»


سوانح
  احمد غزالی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

17 Jan, 09:28


آنی تو
آن کنایه‌ٔ مرموز
که در نهفت عشق روان است ...

دانستن‌اش ضرور ،
و گفتنش محال!

نصرت رحمانی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

17 Jan, 08:33


🕊💫
وقتی خداوند از چشم و گوش مکاشف پرده برداشت، او را درختان زمین و گیاهان بدانچه از منافع و زیان‌ها که دارند ندا می دهند.

فتوحات مکیه


من به آغاز زمین نزدیکم
نبض گل ها را می‌گیرم
آشنا هستم با ؛
سرنوشت تَرِ آب
عادت سبز درخت...

سهراب سپهری

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

16 Jan, 20:35


🕊💫
ای روی دلارایت آرایش زیبایی
زیباتر از این رو چیست تا خود به‌وی آرایی

ذکر تو فراغ من از مشغله ی تنها
یاد تو چراغ من در ظلمت تنهایی


در حسرت آن صیدم کز پا فِتد از تیرت
وان دست بلورین را در خون وی آلایی

حاشا که نهم گامی جز در طلب کامت
بردیم به‌دامن پای تا باز چه فرمایی


پایی به‌سرم بر نه یا تیغ بر این سر نه
تا چند توان سر برد با این سر سودایی


نشاط اصفهانی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(نورگاه)

16 Jan, 20:32


🕊💫
«روز آدینه دل حاضر دار...
علی‌الخصوص وقت طلوع و غروب
و ما را در این اوقات فراموش مکن»


عین‌القضات همدانی؛ نامه‌ها

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

13 Jan, 19:55


امّا علی؛
ما را نمیرسد جز آنکه او را دوست بداریم
و به او عشق بورزیم...




توماس کارلایل، فیلسوف انگلیسی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

10 Jan, 05:54


شیردلان‌ خواهم و یاران‌ِ دَم
نی دو سه خلقِ خوشِ قلّاده‌جو

نعره زدم: یار! من آزاده‌ام!
گفت: منم‌ حضرتِ آزاده‌جو!


حلمی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

08 Jan, 19:27


🕊💫
میگوید:
چه وقت به آنچه میخواهم میرسم!؟
میگویم:
آنگاه که به نهایت تلاش و تکاپو میرسی
و متوجه میشوی که دیگر نمیتوانی
و خود را در نهایت عجز و ناتوانی می‌یابی.

مولانا در فیه ما فیه این وضعیت را
شرح میدهد:
چون در این راه بروی
چنانکه از پای درآیی و بیفتی
و تو را دیگر هیچ طاقت رفتن نماند
بعد از آن
عنایت حق، تو را برگیرد.

علامه طباطبایی سروده است:
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد


دکتر منوچهر خادمی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

02 Jan, 15:16


جز وصل تو دل به هرچه بستم توبه...

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

02 Jan, 11:28


   🕊💫  
صد آرزو به گِردِ دلم
      در طواف بود

  از حیرتِ جمالِ تو
       بی‌آرزو شدم


    
صائب تبریزی
        

لیله الرغائب شب تمرکز رغبت‌ها
در میل به سوی خدای متعال

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

02 Jan, 11:27


🕊💫
خوشا به حال آنانکه آرزویی ندارند...
چرا که فرشتگان برایشان آرزو میکنند...

خوشا به حال آرزومندان ، آنانکه او را آرزو می کنند...
چرا که او آرزویشان را آمین می گوید!

خوشا به حال دلشکستگان، تنهایان، آنان که آرزوها را از دست رفته می بینند...
چرا که ، او تنهایشان نخواهد گذاشت !

خوشا به حال طرد شدگان...
چرا که دوست ، آنها را خواهد یافت...و در آغوش خواهد فشرد...

خوشا به حال اهل سکوت...
چرا که اهل ملکوت ، صدایشان میزنند...!

خوشا به حال غریبان ، درویشان ناشناخته،
چرا که مهربانترین هستی ، به دیدارشان خواهد آمد...

خوشا به حال دستان بلند شده، برای آرزوی
بی آرزویی !
چرا که بالهایی از آسمان به آنها خواهند بخشید!



دکتر سید مهدی هومان بهشتی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

26 Dec, 21:19


🕊💫

ای سخن بی حرف!
اگر تو سخنی،
پس این‌ها [که ما می‌گوییم] چیست؟


شمس تبریزی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

25 Dec, 20:43


🕊💫

کوتاه می‌شود همه شمعی ز سوختن
شمعی که سر به عرش رسانیده، آهِ ماست


کلیم کاشانی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

25 Dec, 20:24


🕊💫
الهی، آن که تو را دارد، چه ندارد و آن که
تو را ندارد، چه دارد؟!
الهی، چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم؟!
الهی، چگونه گویم نشناختمت که شناختمت، و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت!
الهی، چون در تو می‌نگرم از آنچه خوانده‌ام شرم دارم.
الهی، در ذات خودم متحیّرم تا چه رسد در ذات تو!
الهی، پیشانی بر خاک نهادن آسان است،
دل از خاک برداشتن دشوار است.
الهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم!
الهی، ذوقِ مناجات کجا و شوقِ کرامات کجا؟
الهی، شکرت که کورِ بینا و کرِ شنوا و گنگِ گویایم.
الهی، چگونه دعوی بندگی کنم که پرندگان از من می‌رمند و دَدان رام من نیستند.
الهی، غذا به کردار رنگ و بو می‌دهد؛ وای بر آن که دهنش مَزبَله است.
الهی، آن که سَحَر ندارد، از خود خبر ندارد.
الهی، موج از دریا خیزد و با وی آمیزد و در وی گریزد و از وی ناگزیر است؛ اِنّا لِلّه و اِنّا اِلَیهِ راجعون.
الهی، همه تو را خوانند: قُمری به قُوقُو، پُوپک به پُوپُو، فاخته به کوکو، حسن به هوهو!
الهی، شکرت که هر کتابی را می‌خوانم، کتاب وجود خودم را می‌خوانم.
الهی، از گناه این و آن رنج می‌برم که از چون تویی روی گردانیدند.
الهی، درشگفتم از آن که کوه را می‌شکافد تا به معدن جواهر دست یابد و خویش را نمی‌کاود تا به مخزن حقایق برسد.
الهی، روی زمینت باغ وحش شد؛ خُرّم آن که از وحشیان برست.
الهی، شکرت که بندۀ آزادم.
الهی، سیلی سرازیر شد تا قطره‌ای نصیب حسن گردید.
الهی، کتابدار و کتابخوان و کتابدان بسیارند؛ خُنُک آن که خود کتاب است و کتاب آر!
الهی، دهن حسن به عطرِ ذکر تو مُعطّر است، حیف است که بوی بد گیرد.
الهی، مویِ حسن سفید شد و خویِ حسن سفید نشد.
الهی، دل چگونه کالایی است که شکسته آن را خریداری و فرموده‌ای: "پیشِ دلِ شکسته‌ام."
الهی، آن که از مرگ می‌ترسد از خودش می‌ترسد.
الهی، شکرت که شب و روز به پرندگان بال و پر می‌دهم.


الهی‌نامه، علامه حسن‌زادهٔ آملی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

24 Dec, 20:35


واژه‌ی دل در کتاب مقدس


متی 12: 33-35
" درخت از ميوه اش شناخته مي شود.
زيرا كه زبان از زيادتي دل سخن مي‌گويد.
 مرد نيكو از خزانه نيكوي دل خود،
چيزهاي خوب برميآورد و مرد بد از خزانه بد، چيزهاي بد بيرون مي آورد."


امثال 4: 23
" دل خود را به حفظ تمام نگاه دار،
 زيرا كه مخرج هاي حيات از آن است."

مخرج های حیات از دل است
یعنی نتایج و ثمراتی که در طول زندگی
به بار می آوریم. بنابراین، دل و چیز‌هایی
که در آن وارد می شود، میوه صادره
از آن را معین می سازد.

🕊💫

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

24 Dec, 19:55


🕊💫
تن همچون مریم است و هر یکی عیسی
داریم. اگر ما را درد پیدا شود، عیسایِ ما
بزاید و اگر درد نباشد عیسی هم از آن راه
نهانی که آمد به اصلِ خود بپیوندد،
الّا ما محروم مانیم و از وی بی بهره!

فیه ما فیه


زين طلب بنده به کوي تو رسيد
درد مريم را به خرمابُن کشيد

مثنوی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

23 Dec, 18:52


🕊💫
ای دل ار عشرتِ امروز به فردا فکنی
مایهٔ نقدِ بقا را که ضِمان خواهد شد؟

گل عزیز است غنیمت شِمُریدَش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد


حافظ

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

23 Dec, 17:27


🕊💫
نقل است که شبی حسن و یاری دو سه
بر رابعه گذشتند. رابعه چراغ نداشت.
ایشان را دل روشنایی خواست.
رابعه به دهن پف کرد. در سرانگشت خویش،
و آن شب تا روز انگشت او چون چراغ
می‌افروخت، و تا صبح بنشستند در آن روشنایی.
اگر کسی گوید این چون بود،
گویم چنانکه دست موسی علیه السلام.
اگر گوید پیغمبری بود، گویم:
هرکه متابعت نبی کند او را از نبوت ذره ای
نصیب تواند بود، چنانکه پیغمبر می‌فرماید:
مَن ردر انقامن الحرام فقدنال درجه من النبوه
هرکه یک دانگ از حرام با خصم دهد
درجه ای از نبوت بیابد.
گفت: خواب راست یک جزو است
از چهل جزو نبوت. 


تذکرةالاولیاء
ذکر رابعه عدَویَّه

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

22 Dec, 18:18


🕊💫
تو را به راستی،
تو را به رستخیز
مرا خراب کن!
که رستگاری و درستکاری دلم
به دستکاری همین غم شبانه بسته‌است
که فتح آشکار من
به این شکست‌های بی‌بهانه بسته‌است.


قیصر امین‌پور

راستی را چه شعر قشنگی است! ساده و زلال و صمیمی. روایت کوتاه و تازه دیگری از عشق. عشقی که به تعبیر حافظ یک قصه بیش نیست اما از هر زبان که شنیده می‌آید نامکرر است. سوگند شاعر را ببینید چه زیباست! سوگند به راستی و رستخیز در واقع همان سوگند به عشق است. عشقی که عین راستی است. عشقی که رستاخیز است. رستاخیزی ناگهان که زیر و زِبر می‌کند. "گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد/ گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو!"

در غرابت و صدق و صمیمیت و زیبایی، سوگند شاعر با سوگند سپهری آنجا که به تماشا و آغاز کلام سوگند خورده پهلو می‌زند و با غزل زیبای ابوشکور آن جا که به جان معشوق‌ سوگند می‌خورد:
مرا به جان تو سوگند و صعب سوگندی!

بعد این همه قسم برای چه؟ برای خراب شدن! شاعر از منظورش می‌خواهد تا او را خراب کند.(بخوان: عاشق خود کند) چرا که گشایش او در این عاشقی و خرابی است. "مگر گشایش حافظ در این خرابی بود" ...
رستگاری و درستکاری دل شاعر به تصرف و دستکاری همین غم شبانه یعنی غم عشق بسته است. گشایش او در این بستگی است. "من از آن روز که در بند تواَم آزادم!"
فتح آشکار شاعر همانا در شکستگی و شکسته دلی عاشقانه اوست. شکسته‌ای که به صد هزار درست می‌ارزد.

بکن معامله‌ای وین دل شکسته بخر
که با شکستگی ارزد به صد هزار دُرست

در راه ما شکسته‌دلی می‌خرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است

"و موسی(ع) گفت: بارخدایا، کجات جویم؟ گفت: به نزدیک شکسته‌دلان"
(کیمیای سعادت)

این شعر کوتاه قیصر امین‌پور عزیز، به لحاظ فرم و ساخت و صورت، و درون‌مایه پاک و لطیفش در زمره‌ی بهترین‌های اوست که می‌تواند زمزمه شبانه‌ی مستان و عاشقان و سوختگان شود.


دکتر ایرج رضایی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

21 Dec, 18:30


فاطمه زن بود ولی نور بود
جلوه حق بود که مستور بود

مرحوم آغاسی


امام حسن عسکری علیه السلام:
ما حجت خدا بر مردم و فاطمه سلام الله علیها حجت خدا بر ماست.


📖فاطمة من المهد الی اللحد

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

21 Dec, 12:53


🕊💫

و گفت: چون دست خود بینی که به مخالفت
مشغول است و زبان به کذب و غیبت و
دیگر جوارح به موافقت هوای نفس،
الهام و کشف غِطا از کجا حاصل شود تو را؟
و گفت: حق تعالی عقوبت کند عام را
و عتاب کند خاص را و تا مادام که عتاب می‌کند
هنوز محبت باقی است...


و گفت: حق تعالی را شراب است در غیب
که در سحر اولیا را بدهد و چون از آن شراب بیاشامند از طعام و شراب مستغنی گردند.


تذکره‌الاولیاء
ذکر ابواسحق شهریار کازرونی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

20 Dec, 21:33


🕊💫
در زمستان اگر درخت‌ها برگ و بر ندهد
تا نپندارند که در کار نیستند،
ایشان دائما بر کارند.
 زمستان هنگام دخل است
تابستان هنگام خرج.
خرج را همه بینند دخل را نبینند
چنانکه شخصی مهمانی کند و خرج‌ها کند
این را همه بینند اما آن دخل را که اندک اندک
جمع کرده بود برای مهمانی، نبینند و ندانند
و اصل دخل است که خرج از دخل می‌آید.
ما را با آن کس که اتّصال باشد دم‌به‌دم
با وی در سخنیم (و یگانه و متصلیم).


فیه ما فیه

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

20 Dec, 20:08


ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست‌دارمت

تا دامنِ کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت


حافظ

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

20 Dec, 07:47


 
دمی با حافظ

معاشران، گره از زلفِ یار باز کنید
شبی خوش‌ است بدین قصه‌اش دراز کنید

حضورِ خلوتِ اُنس است و دوستان جمعند
وَ اِنْ یَکاد بخوانید و در فَراز کنید

رَباب و چنگ به بانگِ بلند می‌گویند
که گوشِ هوش به پیغامِ اهلِ راز کنید

به جانِ دوست که غم پرده بر شما نَدَرَد
گر اعتماد بر الطافِ کارساز کنید

میانِ عاشق و معشوق فَرق بسیار است
چو یار ناز نماید، شما نیاز کنید


نَخست موعظهٔ پیرِ صحبت این حرف است
که از مُصاحبِ ناجِنس اِحتِراز کنید

هرآن کسی‌که دراین حلقه نیست‌ زنده به‌ عشق
بر او نَمُرده به فتوایِ من نماز کنید


وگر طلب کند اِنعامی از شما حافظ
حَوالَتَش به لبِ یارِ دلنواز کنید
🕊💫

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

19 Dec, 17:12


🕊💫
همه شب های غم،
آبستنِ روز طرب است

یوسفِ روز
به چاهِ شب یلدا بینند

خوشی عافیت از
تلخی دارو یابند

تابشِ معنی در
ظُلمت اَسما بینند


خاقانی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

19 Dec, 06:52


هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را




سعدی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

18 Dec, 17:57


@qoqnus77
قسمت جدیدی از
بهترین‌های علیرضا قربانی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

18 Dec, 16:05


🕊💫
اگر غم را چو آتش دود بودی
جهان تاریک ماندی جاودانه

درین گیتی سراسر گر بگردی
خردمندی نیابی شادمانه

شهید بلخی


در جوامع الحکایات عوفی
چنین نقل شده است که:
"شهید شاعر[بلخی] روزی نشسته بود
و کتابی میخواند، جاهلی نزدیک او آمد
و سلام کرد و گفت: خواجه تنها نشسته‌ای!
گفت اکنون تنها شدم که تو آمدی." 
.

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

06 Dec, 08:44


🎙همایون شجریان

ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است


عطار

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

04 Dec, 20:44


🕊💫
عاشقانه‌ حضرت علی(ع)
در فراق حضرت فاطمه(س)


هجران تو نزد من بزرگ‌ترین مصیبت‌هاست
و از دست دادن تو ای فاطمه سخت‌تر از
فرزند مرده است.
من گریه با حسرت خواهم کرد
و نوحه گلوگیر خواهم نمود.
بر دوستی که راهی بلند رفته است.
ای چشم! احسان کن و به من یاری نما
در گریه‌کردن؛ که حزن من دائمی است
و به دوست گریه می‌کند.


بحارالانوار جلد ۴۳

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

04 Dec, 05:04


🕊💫
در جهالت،
من چيزى هستم.
در خرد،
من هیچ چیز نیستم.
در عشق،
من همه چیز هستم.



روپرت اسپیرا

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

04 Dec, 04:42


🕊💫
از زبانِ سوسنِ آزاده‌ام آمد به گوش
کاندر این دِیرِ کهن،کارِ سبکباران خوش است

حافظا! تَرکِ جهان گفتن طریقِ خوشدلی‌ست
تا نپنداری که احوالِ جهان‌داران خوش است


حافظ

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

03 Dec, 20:20


🕊💫
کلمه‌ی عجیبی در زبان عربی وجود دارد
به نام: "النحیط"
به معنایِ گریه‌ای که ظاهر نمی‌شود
اما در سینه جریان دارد...

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

03 Dec, 20:12


🕊💫
نامه‌ای یک‌خطی برای همیشۀ تاریخ

و آنگاه که حسین بن علی درود خدا بر او
در سرزمین کربلاء مستقر گردید،
نامه ای نوشت خطاب به برادرش
محمدبن‌حنفیه در مدینه؛ با این عبارات:
« بسم الله الرحمن الرحیم.
این نامه‌ایست از حسین‌بن‌علی به محمدبن‌علی و دیگرانِ از بنی‌هاشم که نزد او
هستند؛ پس از حمد و ثناء الهی،
فَكَأَنَّ الدُّنْيَا لَمْ‏ تَكُنْ‏ وَ كَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلَامُ.
گویا دنیا هیچ‌گاه نبوده است و گویا آخرت همیشه بوده است.والسلام»



کامل الزیارات ؛ باب 23 ؛ حدیث 17

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

01 Dec, 20:07


🕊💫

اندر آن‌روز که پرسش رَوَد از هرچه گذشت
کاش با ما سخن از حسرتِ ما نیز کنند..


غالب دهلوی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

01 Dec, 19:41


دل و دین و عقل و هوشم
همه را بر آب دادی
ز کدام باده ساقی
به منِ خراب دادی
.‌‌‌..

فیض کاشانی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

01 Dec, 19:28


🕊💫

کمال نفس به این است
که عاشق شب و سَحر
و خلوت با ملکوت نظام هستی است
.

که وقتی شب می شود دغدغه در تو
ایجاد می‌شود و هوای خدا پیدا می‌کنی..

علامه حسن‌زاده آملی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

30 Nov, 20:18


🕊💫
میان بنده و حق، حجاب همین دو است
و باقیِ حُجُب ازین دو ظاهر می‌شود
و آن صحّت است و مال.
آنکس که تن درست است می‌گوید:
«خدا کو؟ من نمی‌دانم و نمی‌بینم»
همین که رنجَش پیدا می‌شود آغاز می‌کند
که «یااللّه یااللّه» و به حق،
همراز و هم‌سخن می‌گردد؛
پس دیدی که صحّت حجابِ او بود.
و حقّ، زیر آن درد پنهان بود.
و چندانک آدمی را مال و نوا هست
اسبب مرادات مهیّا می‌کند و شب و روز
به آن مشغول است؛ همین که بی نوایی‌اش
رو نمود، نفس ضعیف گشت و گرد حق گردد.
حق تعالی فرعون را چهارصد سال عمر و
ملک و پادشاهی و کامروایی داد
جمله حجاب بود که او را از حضرت حقّ
دور می‌داشت، یک روزش بی‌مرادی و دردسر
نداد تا نبادا که حقّ را یادآرد.
گفت: تو به مراد خود مشغول می‌باش
و ما را یاد مکن شبت خوش باد.


فیه ما فیه

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

30 Nov, 08:58


🕊💫
و گفت: عارف آفتاب صفت است
که بر همه عالم بتابد.
و زمین شکل است
که بار همه موجودات بکشد.
و آب نهادست
که زندگانی دلهای همه بدو بود.
و آتش رنگست که عالم بدو روشن گردد.


تذکره الاولیاء
ذکر سری سقطی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

29 Nov, 02:09


🕊💫
وقتی تو نیستی...

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

29 Nov, 01:25


وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه بایدها...

هر روز بی تو
روز مباداست!


قیصر امین‌پور

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

28 Nov, 17:31


🕊💫
الهی، از تو شرمند‌ه‌ام که بندگی نکردم،
و از خودم شرمنده‌ام که زندگی نکردم،
و از مردم شرمنده‌ام که
اثر وجودی‌ام برای ایشان چه بود!

الهی، به حق خودت حضورم ده؛
و از جمالِ آفتاب آفرینت نورم ده!



الهی‌نامه علامه حسن زادۀ آملی.

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

28 Nov, 16:55


🕊💫
یارا بهشت صحبت یاران همدم است
دیدار یار نامتناسب جهنم است

هر دم که در حضور عزیزی برآوری
دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است

آن است آدمی که در او حُسنِ سیرتی
یا لطف صورتی‌ست، دگر حشو عالم است

آرام نیست در همه عالم به‌ اتفاق
ور هست در مجاورتِ یارِ مَحْرَم است

دنیا خوش‌ست و مال عزیز‌ست و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است

سعدی
 

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

27 Nov, 05:37


🕊💫
وقتی خداوند گناهِ بنده‌اش را آمرزید،
بین او و بین یادآوردنش مر آن گناه را
حایل می‌شود و آن را از وی فراموشی
می‌دهد، زیرا اگر یاد آرد، شرمگین می‌شود
و بر نفوس عذابی بزرگتر از شرمگین‌شدن
نمی‌باشد به‌طوری که شخصِ شرمنده
دوست دارد که اصلاً چیزی نباشد...


محیی‌الدین ابن العربی
فتوحات مکیه

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

27 Nov, 05:13


🕊💫
« دعا واسطه اسم اعظم گرديدن انسان
و دست يافتن به كنوز قرآن و دارا شدن
رموز تصرف طبايع اجرام و اركانست»

علامه حسن زاده آملی
کتاب نور علی نور


آنکه با او همنشین است رنگ او می پذیرد
انس  همرنگی و جنسیت و سنخیت می آورد
و چونان اسم اعظم می شود...
که کارها می کند و اثر ها می گذارد...
و جان ها را شیدای حق می سازد ...
و تغییر و تبدیل کار اسم اعظم است...
و تو می توانی مظهر اسماءالله شوی...
مظهر اسم اعظم حق شوی...
که کلید گنج های قرآن است
و خوان گسترده سبحان...

دعا استعداد محبت ایجاد میکند...
و محبت راهگشاست به گنج های هستی...
و به جزایر شگرف زیبایی دریای رحمت الهی
و دعا رموز تصرف طبایع است
که به مقام تکوین می‌رساند و اجازه تغییر می‌دهد...

دکتر سید مهدی هومان بهشتی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

26 Nov, 18:45


و عشق
          گاهی
پرنده غریبی‌ست
می‌نشیند
     روی شانه‌های
                    تکیده‌ات؛
با نِشتَر منقارش،
می‌کوبد به رگ خوابت و
                          می‌رود!

صالح بوعذار

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

26 Nov, 18:44


🕊💫
عافیت، اختیارِ من است
  و بلا، اختیارِ دوست.
من اختیارِ خویش بر اختیارِ او اختیار نکنم.


تذکره الاولیاء
ذکر ابراهیم خواص

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

26 Nov, 18:38


🕊💫
اگر کسی چشم باطنش باز شود،
از شهود ظاهر پی به مشهود باطن می‌برد
چون که وجودِ ظاهر از اطوار وجودِ باطن
است و ظاهر، همان باطن است که تجلی
کرده است.پس با همین عالم ماده،
باطن آن نیز مشهود است.

از آنجا که ظاهر، حد باطن است و حقیقتِ
باطن است که محدود به عالم ظاهر شده،
پس اگر انسان بتواند این حدّ را با مجاهده
بشکند، باطن عالم را مشاهده خواهد کرد.


رسالهٔ الولایه
علامه طباطبایی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

21 Nov, 20:18


پنجره را به پهنای جهان می‌گشایم
جاده تهی است درخت گرانبار شب است
ساقه نمی‌لرزد
آب از رفتن خسته است

تو نیستی ؛ نوسان نیست!
تو نیستی و تپیدن گردابی است!
تو نیستی و غریو رودها گویا نیست
و دره‌ها ناخواناست

می‌آیی ؛‌
شب از چهره‌ها بر می‌خیزد
راز از هستی می‌پرد...


سهراب سپهری

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

21 Nov, 19:42


گُلِ نسترن
اغلب روی مزار رشد میکنه؛
حالا اون قسمتِ این قطعه که میگه:

«یارَم به یک لا پیرُهَن
خوابیده زیرِ نسترن»

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

21 Nov, 19:41


🕊💫
آنکه بر حواسِ خویش غالب است،
در شبِ غفلتِ جهانیان، بیدار است
و در امری که عام مردم بیدارند
او در خواب است.


📚بگوت گیتا،ص۱۵

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

19 Nov, 02:28


باران به زبان مادری‌ام حرف می‌زند
به زبان گل‌ها، قایق‌ها
به زبان نوری که زخم خورده
خود به مداوای خود مشغول است...



شمس لنگرودی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

17 Nov, 17:23


🕊💫

که نور عاشقان در مغز نار است..


عطار

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

17 Nov, 10:39


🕊💫
علم مکاشفت به تعلم و مطالعه
حاصل نشود ، حصول آن به
اعمال صالح و صفای آیینه دل
به زهد و گرسنگی و بیداری
و خاموشی و اعتزال از مردم باشد ؛
مثلا بیداری در شب ، دل را روشن کند
و صافی سازد و نور بخشد
و چون این صفا به صفایی که از گرسنگی
حاصل شده افزوده شود،
دل چونان ستاره ای فروزان شود
چون آیینه ای درخشان
و آن گاه جمال حق در آن نمودار گردد.


کیمیای سعادت
محمد غزالی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

17 Nov, 09:40


🕊💫
روزی که کلک تقدیر در پنجۀ قضا بود
بر لوح آفرینش غم سرنوشت ما بود

زان پیشتر که نوشد خضر آب زندگانی
ما را خیال لعلت سرمایۀ بقا بود

روزی که می‌گرفتند پیمان ز نسل آدم
عشق ازمیان ذرّات در جست‌و‌جوی ما بود


می‌خواستم که دل را از غم خلاص یابم
داغ جدایی آمد وین آخرالدوّا بود


غبار همدانی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

16 Nov, 14:12


🕊💫
معرفت زندگی دل است به خدای عزوجل.

آنچه زنده است بمیران و آن تن توست.
و آنچه مرده است زنده کن و آن دل توست.

آنچه غایب‌ است حاضر کن و آن آخرت است.
و آنچه حاضر است غایب کن و آن دنیاست.


مقالات شمس

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

16 Nov, 10:41


هزار سال میان جنگل ستاره‌ها پیِ تو گشته‌ام
ستاره‌ای نگفت
کزین سرای بی‌کسی
کسی صدات می‌کند؟

عزیز همزبان تو در کدام کهکشان نشسته‌ای؟

هوشنگ ابتهاج



زمانه، زمانه‌ی قحطیِ یارِ مرغوب است
یارِ خوش‌نگاه و خوش‌قلب
و خوش‌قصه و خوش‌قریحه
که با او، تمام جهان به هیچ نیارزد…
هر که یافت
شَعرباف زندگی، حریر بر تنِ او بافت.

نسیم تیمورپور

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

15 Nov, 07:57


🕊💫
وگر پروازِ عشقِ تو
               در این عالَم نمی‌گنجد
  به سویِ قافِ‌ قربت پَر
                که سیمرغی و عنقایی


                 دیوان شمس

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

15 Nov, 07:43


🕊💫
اگر این آسمان عاشق نبودی
نبودی سینه‌ی او را صفایی

وگر خورشید هم عاشق نبودی
نبودی در جمال او ضیایی

اگر دریا زِ عشق آگه نبودی
قراری داشتی آخر به جایی

تو عاشق باش تا عاشق شناسی
وفا کن تا ببینی باوفایی


مولانا

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

14 Nov, 18:28


من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرٌه ا‌‌ی بودم و مِهــــر تو مــرا بالا برد
 


علامه طباطبایی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

14 Nov, 14:34


🕊💫
از اشارات عمیق علامه طباطبایی:

مراقبه و محاسبه

آیت الله سید محمد حسن لنگرودی، میگوید:
«علامه اهل مراقبه بود، یک وقت خدمت آن بزرگوار رسیدیم که دستورالعملی به ما بدهد» فرمود:
«مراقبه و محاسبه، این دو حالت را شخص سالک باید از ابتدای سیر و سلوک تا انتها ملتزم باشد»
در ادامه فرمود :
«آخر شب قبل از خواب اعمالی را که در روز انجام داده اید بررسی کنید، هر یک از اعمالتان که خوب بود، خدا را برای آن حمد و سپاس گویید و توفیق انجام بهتر آن را در روز بعد از خداوند مسألت کنید.
اگر خدای نکرده تقصیر و یا خطایی مرتکب شده بودید، فورا توبه کنید و تصمیم بگیرید که دیگر آن را انجام ندهید، اگر دیدید خلاف های شما متعدد است، تصمیم بگیرید، فردا آن را کم کنید.»

باز فرمود:
«مراقبه و محاسبه باید همیشه باشد

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

14 Nov, 10:45


🕊💫
کاروان رفت
و تو در خواب
و بیابان در پیش
کی روی ره؟
ز که پرسی؟
چه کنی؟
چون باشی؟


حافظ

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

14 Nov, 07:43


🕊💫
خدا به ما لوحِ نانوشته نداد،
به ما تُنگِ خالی نداد.
به تُنگِ خالی، عسل بدهید می‌پذیرد،
سَمّ هم بدهید نگه می‌‌دارد؛
امّا مختصر غذای مسموم كه به ما بدهید
فوراً بالا می‌آورد،
یعنی من این را قبول نمی‌كنم.
این تازه مربوط به معده است،
جانِ ما هم همین‌طور است...

در سوره شمس فرمود:
خیلی از اسرار را ما در درون
انسان نهادینه کردیم؛
«وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا»،
آنچه خوبی و بدی انسان بود را خدا
به انسان الهام کرد،
خداوند می فرماید ما انسان را با این
سرمایه خلق کردیم.


استاد جوادی آملی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

13 Nov, 05:39


🕊💫
وقتی منجّمی خبر داد
که فلان روز باران می‌بارد
و هر کس قطره‌ای از آن نوشد دیوانه شود؛
باران موعود که بیامد،
من سر و پای برهنه
و سراسیمه به باران‌گاه شدم
و مشت و مشت از آن باران نوشیدم.
محبوبم!
باران که قطره‌اش دیوانه می‌کند،
ببین به من که مُشت مُشت از آن نوشیده‌ام
چه کرده‌است! بیا ببین که حالم چگونه است.


محمد صالح علاء

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

12 Nov, 19:04


🕊💫
دستم گیر...‌

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

12 Nov, 10:15


🕊💫

بدان که هریک از اعضای آدمی را کاری است.
تا آن نبود او بیکار بود.
دیده را کارِ دیدن و گوش را شنیدن
و کارِ دل عشق است.
تا عشق نبود بیکار بود.
پس يقين آمد که
دل را برای عاشقی آفریده‌اند
و هیچ چیز دیگر نداند.

احمد غزالی


دل برهید از دغل روزگار
در بغل عشق خزیدن گرفت


مولانا

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

10 Nov, 13:04


🕊💫
ولکن هر کسی آن کند که
از اصل و گوهر وی سِزد..


بیهقی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

10 Nov, 12:28


 
امام صادق(ع):

«وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛ و اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛
و اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛ حتَّی لَایَبْقَی مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر»

به خدا سوگند شما خالص می‌شوید؛
به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می‌شوید؛
به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛
تا اینکه از شما [شیعیان] باقی نمی‌ماند
جز گروه بسیار کم و نادر.

بحارالانوار، ج5، ص216

 

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

10 Nov, 10:19


حرف و صوت و گفت را بر هم زنم
تا که بی این هر سه با تو دم زنم


مولانا

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

10 Nov, 09:56


🕊💫
از دفتر پنجم کشکول شیخ بهایی:

قربان آن غارتگرم
کان دل نه تنها می برد
تاراج جان هم می کند،
دین هم به یغما می برد


کسی که بین خود و خداوند را اصلاح کند،
خداوند بین او و مردمان را اصلاح کند.

کسی که باطنی نیک داشته باشد،
ظاهری نیک نیز دارد.

کسی که همتش صرف عقبی شود،
خداوند وی را بر هم دنیا کافی است.

کسی که بر تو گمان نیک برد،
گمانش را (با کار خویش) تصدیق کن.

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

09 Nov, 19:03


🕊💫
آدمی از سنگ است
و عاشق از آتش.
آدمی از خاک است
و عاشق از فلک.
عشق این هیبت سنگی متلاشی کند.
عشق این نظم دروغین بر هم زند.

عشق، طوفان است.
هیچ روزش مثل روز دیگر نیست.
عشق، تیر خداست در شقیقه‌ی عقل.


سید نوید حلمی
کتاب روح

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

09 Nov, 18:36


🕊💫
علامه طباطبایی می‌فرمودند:
آخرین مرحلهٔ سیر عارف این است که
ببیند این همه را که تا الان خوانده است
شرح کتابِ وجود خودش بوده
و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد


علامه حسن زاده آملی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

05 Nov, 18:55


خیال تو مقیم چشم است.
و نام تو از زبان خالی نیست.
و ذکر تو در صمیم جان جای دارد.

فیه ما فیه

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

05 Nov, 09:06


🕊💫

عشق معراجی‌ست سوی بام سلطان جمال
از رخ عاشق فروخوان قصه معراج را

دیوان شمس


معراج وقتی حاصل می آید که
بنده از هستی کاذبش فانی شده باشد.

چیست معراج فلک؟ این نیستی
عاشقان را مذهب و دین، نیستی


مثنوی معنوی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

03 Nov, 09:48


🕊💫
آن کس که باران را دوست دارد
و خانه اش را دوست دارد
و با نگاهی آرام به زندگی می نگرد
با او به میان طوفان خواهم رفت
آن کس که مرا در کنار آتش درونش گرم کند
و نه بهشت و نه دوزخ او را به شگفت نیاورد
و با نگاهی آرام به زندگی بنگرد
با او به میان طوفان خواهم رفت.


فرانسیس شاو
ترجمه حسین الهی قمشه ای

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

01 Nov, 02:35


من نخواهم رحمتی جز زخم شاه
من نخواهم غیر آن شه را پناه

غیر شه را بهر آن لا کرده‌ام
که به سوی شه تولا کرده‌ام

گر ببرد او به قهر خود سرم
شاه بخشد شصت جان دیگرم

کار من سربازی و بی‌خویشی است
کار شاهنشاه من سربخشی است


مثنوی / دفتر چهارم

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

31 Oct, 17:06


🕊💫

اَللّهُمَّ اَشغَلْنَا بِذِكرِكَ...


سرگرم عرش کن دل پا در گِل مرا

مریم سقلاطونی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

31 Oct, 04:18


🕊💫

نفس انسان همانند آیینه ای است که شایستگی بازتاباندن همه حقایق و اشیاء از ممکن و واجب را در حد ظرفیت خود دارد؛ اما این آیینه به حجاب ها و بازدارنده های فراوانی از بازتاباندن حقایق محجوب است. اگر این حجاب ها برداشته شود و آیینه نفس در برابر آیینه لوح محفوظ که صور همه اشیاء در آن موجود است ، قرار گیرد ، آنچه در لوح محفوظ است در آیینه نفس ناطقه می تابد و همه حقایق بر او منکشف می گردد.


چون نفس انسانی از خواست های بدنی و از سرگرمی هایی که در تحت آن از شهوت و غضب و حس و تخیل است روی گردانید ، و روی دل را به سوی صفحه عالم ملکوت اعلی نمود ، به نیک بختی و سعادتی بزرگ راه یافته و شگفتی های جهان ملکوت و آیات با عظمت الهی را مشاهده خواهد نمود.


صدرالمتألهین ملاصدرا شیرازی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

30 Oct, 17:45


دوستی با مولانا

دوستی؛
در باز کردن است. باز کردن دریچه‌ی جان؛ و راه دادن دیگری به خانه دل. دوستْ روشناییِ خانه‌ی وجود است.

عشق‌ورزی آن دریچه کردن است
کز جمالِ دوست سینه روشن است.

(دفتر ششم)

دوستی؛
یک نامه است. نامه‌ای برای تمنایی ابدی و نمناک: «تو بمان، تو مرو». آنجا که محبتِ آدمی همچون گیاه بر پای دوست می‌پیچد.

هست طومارِ دل من به درازیِ ابد
برنوشته ز سَرش تا سوی پایان تو مرو

(غزل ۲۲۱۵)

دوستی؛
ریسمانی است از آسمان آویخته. به ریسمانِ دوستی می‌توان به معراج عشق رفت. دوستی راه آسمان است، راه خدا.

در این چَهی تو چو یوسف خیالِ دوست رسَن
رسَن تو را به فلک هایِ برترین کشدا

(غزل ۲۲۸)

دوستی؛
زندگی است، فربهی و طربناکیِ بودن است. دوستی آدمی را از نیستیِ غمگنانه خلاصی می‌دهد و از مسیرِ یکی شدن، به نیستیِ ِشادمانه راهی می‌کند. 

قصّه چه کنم که بر عدمْ نیز
نامش چو بریم هستی افزاست

(غزل ۳۶۴)

دوستی؛
بشارت است، مژده‌ای است از تجربه‌ی انگبین‌آلودِ وصال. دوستی اطمینان است، اطمینانی ژرف و بی چگونه.

خیالِ دوست تو را مژده‌ی وصال دهد
که آن خیال و گمانْ جانبِ یقین کشدا

(غزل ۲۲۸)

دوستی؛
فریضه است. دوستی مهمترین واجبِ دینِ عشق است؛ که شمس می‌گفت: ملاقاتِ دو دوست مقصود از آفرینش این عالم است.

بر عاشقان فریضه بوَد جست و جوی دوست
بر روی و سَر چو سیل دوان تا به‌جویِ دوست
(غزل ۴۴۲)

دوستی
؛
فراسوی میقاتِ من و تو، خودِ «من» است، آن هنگام که آدمی عاشقانه از جای خویش برخاسته و جانش یکسره منزل دوست می‌شود.

من چرا گردِ جهان گردم چو دوست
در میانِ جانِ شیرین مَنست

(غزل ۴۳۰)

دوستی، همه خوبی‌هاست، شکفتن دل است و رویش نور، نوری که هیچ ظلمتی آن را فتح نمی‌کند. دوستی صیقل است. دوستی آینه ساختن از خود است.
در یک کلام، دوستی همه چیز است.


مهرداد رحمانی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

29 Oct, 08:18


این جا کسی است پنهان
چون جان و خوشتر از جان
باغی به من نموده
ایوان من گرفته

این جا کسی است پنهان
همچون خیال در دل
اما فروغ رویش
ارکان من گرفته
@qoqnus77
مولانا

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

29 Oct, 08:17


🕊💫
تمام حجم قفس را شناختیم
بس است!
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم



قیصر امین‌پور

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

28 Oct, 19:30


آواز عاشقانه‌ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست

آن روزها‌ی خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

« بادا » مباد گشت و « مبادا »‌ به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست



یاد قیصر امین‌پور
در سالگرد آسمانی شدنش
و زادروز دوست، گرامی باد💫🕊

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

28 Oct, 11:06


🕊💫

نه قرار ماند و نی دل به دعای او ز یاری
که به خون ماست تشنه که خداش یار بادا

تن ما به ماه ماند که ز عشق می‌گدازد
دل ما چو چنگ زهره که گسسته تار بادا


مولانا 

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

27 Oct, 15:28


🕊💫

ما انسان‌ها غالباً قربانیِ تصورات خودمان هستیم. بهتر است با واقعیت‌ها روبه‌رو شویم. در این صورت بسیار کمتر رنج می‌کشیم؛ چراکه واقعیت‌ها آن قدر آزاردهنده نیستند که تصورات خودمان درباه‌ی آن واقعیت‌ها.


دکتر ایرج شهبازی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

27 Oct, 14:23


🕊💫
بزرگواران!
اگر حرف نابجایی زدید آهسته آهسته
زبان به ذکر باز نمی شود!
زبان به تسبیح باز نمی شود !
زبان به شکر پروردگار باز نمی شود!
زبان به خیر و زیبائی و شادمانی باز نمی شود!
و نه تنها زبانت بلکه تمام منشئات نفست , یعنی قلبت , دلت , فکرت , روحت به سمت خوبی , به سمت زیبائی نمی رود.


دکتر سیدمهدی هومان بهشتی
از شاگردان علامه حسن‌زاده

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

26 Oct, 05:06


🕊💫
پرسید: “مَا الحِیلَةُ” (چاره چیست؟!)
پاسخ داد: “تَرکُ الحِیلَةِ” (ترک چاره است!)


از منظر من، این از زیباترین و غنی‌ترین دیالوگ‌های باطنی تاریخ است. راه نجات و آرامش است. راحت جان است. اگر سالکی فرهیخته همین یک نکته را دریابد، کار تمام است. راه را طی کرده است. و این پرسشی است که علی(ع) از پیامبر(ص) پرسیده است و آن هم جواب رسول خداست! مشکل ما این است که پر از طرح و نقشه و حیله ایم. خالی نیستیم، صاف نیستیم، به خلأ در نیامده‌ایم و معنای پاک بودن از هر چیز را نفهمیده‌ایم. برای همین است که همواره پر از مشکل‌ایم. ما هنوز این ذهن آشوبگرِ پُر وسوسه را دور نینداخته‌ایم. همواره بدنبال چاره‌ایم و دقیقاً از این روست که بیچاره ایم. ای دوست، اگر میخواهی نیروی خداوند را مددکار خود کنی، باید دست از بازی های ذهنی و چاره‌اندیشی‌هایش برداری و خالی از نقشه شوی. اگر چاره خدا را میخواهی، چاره‌اندیشی خودت را بدور بریز. چاره اندیشی‌های خداوند، از جنس چاره‌اندیشی های تو نیست. اگر میخواهی “او” به میدان آید، خودت را کنار بکش.
تسلیم شو و مشاهده کن!

مسعود ریاعی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

25 Oct, 05:51


🕊💫

حق تعالی در انسان کامل تجلی کرده و انوارش به واسطه قلب انسان کامل به عالم می رسد و عالم به واسطه رسیدن آن فیض باقی است.


داود قیصری
شرح فصوص الحکم

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

24 Oct, 05:47


@qoqnus77
هم کوه و هم عنقا تویی
هم عروه‌ الوثقی تویی
هم آب و هم سقا تویی
هم باغ و سرو و سوسنم

مولانا

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

24 Oct, 05:13


🕊💫
تا وقتی برایت نوری ندرخشد
که حجاب های تاریکی‌ ها را از تو بزداید،
و به تویِ برکنده از ظلمات و مادیات،
شعاعِ انوار را در محلِ شرقِ اعظم ننماید
از حکمت بهره‌مند نخواهی بود.


شهاب‌الدین سهروردی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

24 Oct, 04:59


🕊💫

               عشق نور نامتناهی‌‌ست

               خواجه عبدالله انصاری



               دائماً نظارگی نور باش!

                             عطار

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

23 Oct, 08:04


محرم شدن با اسرار نظام هستی

تفکر در نظام هستی باعث محرمیت انسان با عالم می شود و موجودات عالم اسرار خود را به انسان می نمایانند زمین با انسان حرف می زند و آنچه سالها ضبط کرده با ما در میان می گذارد اگر کسی حتی با یک تکه سنگ و چوب حشر پیدا کند و محرم شود می تواند تمام اسرار عالم را بیابد! زیرا هر سنگ می تواند آنچه را از اسرار و اخبار در عالم شنیده است بازگو کند.

زبان همه اشیاء نظام عالم این است که : 
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم   
 با شما نامحرمان ما خامشیم 

ملاک محرمیت است.


استاد صمدي آملي

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

23 Oct, 06:45


🕊💫

جام جهان‌نماست ضمیر منیر دوست


عالیجناب حافظ

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

20 Oct, 04:36


دوراهی «با خودی» و «بی خودی»
دکتر مهرداد رحمانی

از نظر مولانا برای زندگی آدمی در این عالم دو راهِ کلی بیشتر متصور نیست، و همه راه‌های دیگر در طیفی میانه‌ی این دو راه قرار می‌گیرند:

۱) راه با خودی
۲) راه بی‌ خودی


راه با خودی؛
راهِ عقلِ محاسبه‌گر است و جزئی.
در سودای به دست آوردن است و انباشتن.
در پی کسب لذت است و ثروت.
راه پیشی گرفتن است و برترین بودن.
راه جلب تحسین است و احترام.
راه غلبه کردن است و پیروز شدن.
راه ذکاوت است و تیزهوشی.
راهیست میان گذشته و آینده در نوسان.
و راهی است برای نوشیدن کامل شهد عمر پیش از مرگ؛
در یک کلام، راهی است وفادار تنها به یک چیز: «خود»

راه بی خودی اما،
راه عشق است و عقل کلی.
راه بخشیدن است و پاک‌باختن.
راه خدمت کردن است و خیر رساندن.
راه در انتهای صف ایستادن.
راه ایثار و از خودگذشتگی.
راهِ بهترین را برای دیگری خواستن.
راه کنار کشیدن است و گمنامی.
راه خطاپوشی و چشم‌پوشی.
راه یکرنگی و بی‌رنگی.
راه آهستگی است و در قلمرو اینجا و اکنون.
و راهی است برای پیشکش کردن کامل شهد زندگی پیش از مرگ؛
در یک کلام، راهی است وفادار به: عشق

بر این اساس:
اگرچه راه با خودی ممکن است آدمی را به ثروت برساند، اما بی‌نیازی تنها از راه بی خودی حاصل می‌شود.

اگرچه از راه با خودی می‌توان بر دیگران غلبه کرد، اما مهار نفس خویشتن تنها از مسیر بی‌خودی میسر است.

و اگرچه از راه با خودی می‌توان زیرکی آموخت اما یکرنگی تنها میوه درخت بی‌ خودی است.

در واقع، به تعبیر مولانا گوهرها و ارزش‌های حقیقی زندگی در سمتی از جهان واقع‌اند که مسیر بی‌خودی است. ارزش‌های چون بی‌نیازی، شجاعت، شادی، کیمیاگری و تبدیلگری که در ابیات شورانگیز زیر آن‌ها را نگارگری کرده است.

آن نفسی که باخودی، یار چو خار آیدت
وان نفسی که بیخودی، یار چه کار آیدت

آن نفسی که باخودی، خود تو شکار پشّه‌ای
وان نفسی که بیخودی، پیل شکار آیدت

آن نفسی که باخودی، بسته‌ی ابر غصه‌ای
وان نفسی که بیخودی، مه به کنار آیدت

آن نفسی که باخودی، یار کناره می‌کند
وان نفسی که بیخودی، باده‌ی یار آیدت

آن نفسی که باخودی، همچو خزان فسرده‌ای
وان نفسی که بیخودی، دی چو بهار آیدت
(غزل ۳۲۳)

مولانا دریافته بود که راه با خودی، راه رسیدن به چیزهایی است که آن‌ها را نیست‌های هست‌نما می‌خواند؛ یعنی اموری از زندگی که اگرچه محسوس‌اند اما نمی‌پایند و دیر یا زود ما را ترک خواهند کرد.

از نظر او اما، راه بی‌ خودی راه رسیدن به حقایقی است که آن‌ها را هست‌های نیست‌نما می‌خواند. حقیقت‌هایی که به تعبیر مولانا ستون‌های این جهان‌اند، روشنایی این جهان‌اند و شیرینی‌ آنند؛ اما از چشم ظاهرپرستان مخفی شده‌اند که «چشم نامحرم نبیند روی دوست»

مولانا می‌گفت آنچه برای آگاه شدن از تفاوت این دو لازم است، حاصل کردن دیده‌ای است روشن و صیقلی که می‌گفت:

«دیده حاصل کن دلا آنگه ببین تبریز را»
و
«هر که صیقل بیش کرد او بیش دید»

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

19 Oct, 20:41


@qoqnus77
نترسیدم از عشق
از این شور و این شرم
نترسیدم از مرگ دم زندگی گرم

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

19 Oct, 20:36


🕊💫
بیدار شو ای دیده
که ایمن نتوان بود
زین سیل دمادم
که در این منزل خواب است



حافظ

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

12 Oct, 08:55


عارف کیست؟!

عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش
خون انگوری نخورده باده شان هم خون خویش

عارف، هر معلمی را در جایگاه خودش و بعنوان وجه الله قبول دارد،
پروانه وار به دور هیچ کسی نمیگردد، چون،
از درون خود، ندای رب تربیت دهنده ای را می‌شنود که
کامل است
و در وحدت است
ندای او نور بخش است
نور او وقتی جریان یافت هر تاریکیی را پوشش می.دهد .
این نور از بیرون نیست
از درون عارف می‌جوشد
شرابی بیرونی و انگوری ندارند
مستی بخششان درونی و از خون خویش است.


هر کسی اندر جهان مجنون لیلی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش

هر کسی، یعنی همه بلا استثنا، اندر جهان در پی لیلایی میروند،
لیلای علم
لیلای مذهب
لیلای هنر
لیلای جنگ
و لیلای مقام،
👈الا عارف
که لیلای درون را درمی یابد و دم بدم مجنونش می‌شود تا مدام‌اسرار هویدا کنند.

ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش


مولانا

ساعتی و دمی موزون استادی هستی، ساعت دیگر درس از معلم دیگر می‌گیری و میزان آن می.گردی،
این دم به دم شدن در تو نا موزونی ایجاد می.کند که راهی به میزان ندارد!

بعد از این میزان خود و ندای درون خود شو
این ندای درون، همه گیر است
به تمامی پوشش می‌دهد
توازنش ازلی و ابدیست
از یک منبع تغذیه می.شود و
👈 بدون خطاست...

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

06 Oct, 11:51


تاثیر عرفان عملی و نظری بر یکدیگر

در بارۀ تاثیر عرفان عملی بر عرفان نظری گفته می شود :
هر چه سلوک، دقیقتر صورت گیرد و به هر اندازه منازل و مقامات در عرفان عملی بهتر پیموده شود، مشاهدات، زلال تر و معارف، بهتر به دست می‌آید و هر چه مشاهدات، زلال ‌تر و معارف، شفاف‌ تر باشد، و قدرت علمی، قلمی و بیانی عارف واصل، بهتر باشد، عرفان نظری بهتر تنظیم شده، و تبیین مشاهدات دقیق ‌تر صورت می‌ گیرد. 

در یک کلام، هر چه عرفان عملی بهتر صورت گیرد و قدرت علمی و بیان و قلم عارف واصل بهتر باشد، عرفان نظری بهتر تنظیم می شود.
بنابراین؛ محیی الدین ابن عربی چون در عرفان عملی بسیار اوج گرفت و قدرت علمی اش و بیان و قلمش فوق العاده قوی بود، بهترین نقش را در شکل گیری عرفان نظری داشت. 

و اما تاثیر عرفان نظری بر عرفان عملی این است که آشنایی با عرفان نظری موجب می ‌شود که شخص، بهتر ‌بتواند در عمل، گام برداشته و بیشتر موفق شود. چون سالک می ‌تواند آن را میزانی برای سلوک خود در نظر بگیرد و اشتباهات سلوکی خود را با آن بر طرف کند.

در مجموع می‌توان گفت:
👈 در زمان حاضر و بعد از عصر محی الدین تا کنون، استاد عرفان و سلوک، باید مسلط به عرفان نظری هم باشد وگرنه استاد کامل و جامع نیست و نمی توان در همه مسائل عرفانی به او تکیه کرد. بله کسانی که در عرفان عملی (بدون عرفان نظری) بهره های زیادی دارند تنها در برخی امور، می شود از آنها استفاده کرد.

به بیان روشنتر: 
۱. عده ای هستند که نه به عرفان نظری مسلط اند و نه قدم در عرفان عملی گذاشته اند. این افراد، قطعا نمی توانند استاد عرفان باشند گرچه انسانهای خوبی باشند. 

۲. عده ای هستند که فقط به عرفان نظری مسلط اند ولی قدمی در عرفان عملی برنداشته اند. این افراد در علم عرفان، می توانند استاد باشند و ما باید از علم و تحقیقات مفیدشان استفاده کنیم ولی در عرفان عملی، نمی توانند استاد باشند. 

۳. عده ای هستند که فقط در وادی عرفان عملی قدم زده اند ولی یا عرفان نظری نمی دانند و یا مسلط نیستند. از این افراد نمی شود به عنوان استاد کامل عرفان نام برد. در برخی از امور می توان از آنها بهره گرفت. پر واضح است که حرفهایشان در علم عرفان نظری حجیت ندارد. البته، استثناهایی هم دارد مثل آخوند حسینقلی همدانی.
ولی دقت شود که استثنا، اصل نیست. اصل همان است که عرض شد اگر استادی در حد آخوند، پیدا شد، تسلط بر عرفان نظری نیاز نیست. 

۴. عده ای هستند که هم مسلط به عرفان نظری اند و هم به عرفان عملی اهتمام داشته اند.

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

05 Oct, 03:36


لقاء خداوند

🚩🍃🎤لقاء خداوند تبارک و تعالی یعنی این که توحید را می فهمد و متوجه می شود و به حقیقت قریب و ولی می شود این عبارت از لقاء حقیقت است بعد که ملاقات کرد کم کم حقیقت معبود و مسجود او می شود. اما اگر حقیقت را پیدا نکرد هوای نفس او معبود او می شود:
«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ»*
لقاء و عبادت دو روی یک سکه هستند و هر دو کمال هستند.


* أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ:
(ای رسول ما) آیا می‌نگری آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده و خدا او را دانسته (و پس از اتمام حجت) گمراه ساخته و مهر (قهر) بر گوش و دل او نهاده و بر چشم وی پرده ظلمت کشیده؟ پس او را بعد از خدا دیگر که هدایت خواهد کرد؟ آیا متذکر این معنی نمی‌شوید؟(جاثیه»۲۳)

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

04 Oct, 16:43


این مرد خیلی عظمت دارد!

سید موسی شبیری زنجانی می‌فرمود::
مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت. مانند این که می‌گفت:
می‌تواند انسان را با نیروی روحی‌اش از زمین بلند کند!
راست هم می‌گفت و چند تن را از زمین بلند کرده بود!
روزی به جمع ما آمد. دوستم، سید موسی صدر که آن زمان، اول جوانی‌اش بود به وی گفت:
اگر می‌توانی مرا از زمین بلند کن!
مرتاض گفت:
درون آن سینی بزرگ بنشین!
ما با خود فکر کردیم سید موسی صدر حالا وردی یا ذکری می‌گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می‌کند اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد!
وقتی قضیه تمام شد، ما سید موسی را سرزنش کردیم که چرا این کار را کرده و آبروی ما را بردی؟!
سید موسی گفت:
می‌خواستم طلسمش را بشکنم اما هر چه تلاش کردم، گویی مرا بسته بود و نمی‌توانستم از سینی بپرم.
مرتاض را نزد علّامه طباطبائی بردیم.
ما که جمعی از شاگردان علّامه بودیم بعضی خود را باخته بودیم و برخی با کمال آرامش و اطمینان نفس به همراه آن مرتاض به خانه علّامه وارد شدیم.
جناب علّامه با روی خوش از شاگردان استقبال کرد و خود در گوشه‌ای از اتاق نشست. گفتیم:
این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق‌العاده می‌کند و نمونه‌هایی از آن را ما دیده‌ایم.
علّامه پرسیدند:
مثلاً چه کارهایی؟
گفتیم:
مثلاً انسان را روی هوا بلند می‌کند!
هیچ تعجبی در علّامه ایجاد نشد و فرمودند: خوب نشان بدهد!
مرتاض گفت:
به ایشان بگوئید آیا می‌خواهد ایشان را بلند کنم؟
وقتی به علّامه گفتیم، ایشان فرمودند:
انجام بدهد! من همین‌ طور که مشغول نوشتن هستم، به نوشتنم ادامه می‌دهم و او هم کار خودش را بکند!
مرتاض هندی مقداری دم و دستگاهش را درآورد و وردهایی خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علّامه نیز همچنان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بودند. مدتی گذشت، یک دفعه علّامه سرش را بالا آوردند و نگاهی به مرتاض کردند و دوباره سرش را پائین انداختند و مشغول نوشتن شدند.
مرتاض درهم شد اما دوباره ادامه داد. وردهایی می‌خواند که ما نمی‌فهمیدیم و اداها و اطوارهایی هم درمی‌آورد.
مدتی که گذشت، دوباره علّامه لحظه‌ای سرش را بالا آوردند و نگاهی به چشمان مرتاض انداختند و باز مشغول نوشتن شدند.
مرتاض که از ناتوانی خود عصبانی شده بود باز ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علّامه بار سوم نگاهی به او کردند و اندکی طول دادند!
ناگهان مرتاض برخاست و وسائل خود را جمع کرد و با سراسیمگی بیرون رفت!
برخی از ما در پی او رفتیم و از او پرسیدیم:
«چه شد؟ چرا نتوانستی؟
او با عصبانیت گفت:
من همه نیروی خود را به کار گرفتم تا روح او را تسخیر کنم و سپس او را از زمین بلند کنم. در نهایت، ایشان نگاهی به من کردند و همه وردهایم باطل شد، به علاوه نفوذِ نگاهش به گونه‌ای بود که کم مانده بود قبض روح شوم. مانند این که کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم!
دفعه دوم تلاش بیشتری کردم. اما او با یک نگاه کوتاه، دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد!
دفعه سوم همه تلاشم را برای تسخیر او به کار انداختم اما او طوری نگاهم کرد که احساس خفگی و فشارِ گلویم از دو دفعهِ پیش، بیشتر بود. این بود که فهمیدم این فرد را نمی‌توان تسخیر کرد و او خیلی عظمت دارد!
آن مرتاض هندی که از شکست خود ناراحت بود همان شب از قم رفت و ارادت ما هم به علّامه طباطبائی بیشتر شد!

زِمهر افروخته، سید علی تهرانی، ص ۲۰۹-۲۰۷، نشر سروش.

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

04 Oct, 03:26


یار اگر ننشست با ما، نیست جای اعتراض؛
پادشاهی کامران بود؛ از گدایی عار داشت...

سلام خدا بر حضرت مهدی‌ع و بر آباء طاهرینش

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

28 Sep, 19:53


🕊💫
آنکه سحر ندارد از خود خبر ندارد

از اَمَل چشم‌پوش و در عمل کوش.
مرد جستجوی باش نه گفت و‌گوی.
از دریا بخواه نه از جوی.
از فضول کلام چون فضول طعام دست بدار.
سبک‌بار باش نه سبک‌سر و سبک‌سار.
خروس در سحر به ذکر سبّوحٌ قدّوسٌ
در خروش است، کم از خروس مباش.
چون به خروش آمدی بدان که
بهترین عطای دوست لقای او است.


علامه حسن‌زاده آملی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

28 Sep, 10:57


خاکِ کفشِ کهنِ یک عاشق راستین را
ندهم به‌ سر مشایخ روزگار..

مقالات شمس


سکانسی از سریال مولانا جلال‌الدین رومی
به مناسبت روز بزرگداشت جناب شمس تبریزی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

28 Sep, 08:01


او آن خداوند است که از آسمان،
 آبی فرو فرستاد یعنی باران
 که در آن آب
هم حیات است
و هم برکت
و هم طهارت و هم رحمت

@qoqnus77
کشف الاسرار میبدی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

27 Sep, 07:53


یقظه یا بیداری، اولین قدمی است که در فضای آن می توانید زندگی صحیح را شروع کنید؛

👈غم غربت داشتن سیر می آورد....

چطور می شود که اویس قرنی از یمن بلند می شود و به مدینه می آید؟ چون احساس غم غربت می کند.

همان است که به اصطلاح عرفا می گویند:
درد پیدا می شود و به واقع مشکل روزمرگی را با همین «درد پیدا کردن» می توان از بین برد.

👈 کسی که در این دنیا با غم غربت خود آشنا شد، دیگر گرفتار کارهای یاوه نمی شود.

انسان بیدرد، گرفتار روزمرگی است، چون غربت خود را در این دنیا فراموش کرده است.

برای آدم هایی بی درد، بحث های بی خود و پوچ پیش می آید که آقا به نظر تو این دکور بهتر است یا آن دکور؟ آدم های بی درد می خواهند خالی های زندگی شان را با فشارهای بیجا پر کنند.

آدمی که غم غربت دارد، می داند که غم غربت او در ارتباط با عالم قدس پر می شود، این آدم می فهمد رکوع یعنی چه، سجده یعنی چه، سکوت یعنی چه. این که می گویند خواب مؤمن عالم عبادت است، نه یعنی عالم به علم ریاضیات و فیزیک، منظور عالم بالله است.

👈 عالم قدس تنها عالمی است که غم غربت انسان را جواب می دهد.

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

26 Sep, 05:24


بسم الله الرحمن الرحیم

مقصود  از عرفان،
«معرفت الله»، توحید الهی، لقاء الله و رضوان الله است
و عارف، کسی است که به معرفتِ توحیدی در عالی ترین سطح و ساحت ممکن و اخلاق، مَنِش و گرایش های «الهی» در برترین و والاترین مرتبة وجودی رسیده است.
عرفان، یعنی تخلّق به اخلاق الهی،
تشبّه به باری تعالی
و «خداخُو» شدن.

آیاتی در قرآن وجود دارد که ثابت می کند قرآن به
عرفان به نحو کامل و جامع پرداخته است؛ برای مثال.
وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ

مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْءٍ
یا
  وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ.
سوره یاسین ایه ۱۲
وهر چیزی را در کارنامه ای روشن بر شمرده ایم
حال آیا می توان تصور و تصدیق نمود قرآنی که تبیان هر چیز و دربردارنده هر چیزی است
و «هر چیز» یعنی همه آنچه را که انسان در ساحت عقلانی، نفسانی و جسمانی به آنها نیازمند است واگذارد و آن را مطرح نکند؟

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

26 Sep, 05:22


.
⁉️ عرفان نظری چه تاثیری بر روند سلوک
ما خواهد داشت؟
.

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

26 Sep, 05:15


ویژگی سالکان

سالکان راه خدا علائمی دارند،
بعد از مدتی که در سیر و سلوک هستیم، خود را با این ویژگی ها بسنجیم:

تسلط بر سکوت و مراقبه
انتقال ذکر زبانی به ذکر قلبی
خواب و رویای صادقه
الهامات رحمانی
پیشگویی در بعضی امور و حصول برخی مکاشفات برای عده ای از آنان بدون این که خودش طلب کرده باشد.
نگاه توحیدی به اشیاء
یافتن روح نماز، مناجات و به ویژه تلاوت قرآن
احساس خلوت روحی
حالت قبض و بسط عرفانی
عشق به رسول اکرم‌ص و حضرات معصومین‌ع
فهمیدن این که به جا آوردن مستحبات مثل گذشته به نیت به دست آوردن ثواب نیست بلکه از حب و عشق الهی باطنی سرچشمه می گیرد
به خواندن اشعار عرفانی تمایل پیدا می کند و اگر قریحه شعری برای او حاصل نشود به اشعار عرفانی مثل دیوان ابن فارض، حافظ و مثنوی و ....پناه می برد
جذبه ها و نسیم های الهی را درک می کند.
اصطلاحا میفهمه سلوک خشک و خالی هم نیست
خدا یه دلگرمی هایی را بهش نشون میده...😍

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

26 Sep, 04:35


باطن تو در این دنیا

عین ظاهر تو در آن دنیاست..


علامه حسن زاده آملی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

24 Sep, 06:38


🔴 مرحوم علامه حسن زاده آملی؛

بزرگان اهل عرفان، اِلهی هَب لِی کَمالَ الأِنقِطاعِ ...که بخشی از مناجات شعبانیه هست را سالها درقنوت نماز خویش با تضرع می‌خواندند که درخواست انقطاع از ماسوا است.

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

24 Sep, 04:58


شالوده عرفان، تقوا و ترک گناه :

هركس كه هواى كوى دلبر دارد          
از سر بنهد هر آنچه در سر دارد
ورنه به هزار چلّه ار بنشيند            
سودش ندهد كه نفس كافر دارد

دوستان عزیزم،
قدم اوّل در سلوك توبه و پاكى از گناه و دورى از گفتار ناپاك، و كردار و انديشه‏ هاى ناشايسته و خوي‌هاى نكوهيده است.
در كلام خداى غفور رحيم نيكو تدبّر كنیم كه فرمود:

"إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ " (بقره، ۲۲۳)

سعى كنیم تا محبوب كردگار شویم.

به یاد عارف شبسترى:

موانع تا نگردانى ز خود دور            
درون خانه دل نايدت نور

موانع چون درين عالم چهار است       
طهارت كردن از وى هم چهار است‏

نخستين پاكى از احداث و انجاس     
دوم از معصيت و ز شرّ وسواس‏

سيم پاكى ز اخلاق ذميمه است          
كه با وى آدمى همچون بهيمه است‏

چهارم پاكى سرّ است از غير
كه اينجا منتهى مى‏ گرددش سير


📚  منبع : کتاب نامه ها برنامه ها

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

21 Sep, 18:13


🕊💫
حق تعالی می‌فرماید که
«ای بندهٔ من حاجت ترا در حالت
دعا و ناله زود برآوردمی
امّا آوازهٔ ناله تو مرا خوش می‌آید
در اجابت جهت آن تأخیر می‌افتد
تا بسیار بنالی که آواز و نالهٔ تو
مرا خوش می‌آید»


فیه ما فیه

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

21 Sep, 18:12


سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم
ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم

چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده‌ایم

اگر داغ دل بود ما دیده‌ایم
اگر خون دل بود ما خورده‌ایم

اگر دل دلیل است آورده‌ایم
اگر داغ شرط است ما برده‌ایم

گواهی بخواهید اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده‌ایم


قیصر امین‌پور

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

20 Sep, 13:31


@qoqnus77
جابر بن عبدالله انصاری گوید:
از رسول خدا پرسیدم:
اوّل چیزی که خداوند آفرید چه بود؟
فرمود: «نُورُ نَبیِّك یا جابر،
و سپس هر خیر و خوبی را از آن آفرید.»

سُنَنُ النّبی، علامه طباطبایی

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

20 Sep, 12:23


  گاهی‌ نهد در‌ طبع تو
                 سودای سیم و زر و زن
 
 گاهی نهد در جان تو
                  نور خیال مصطفی

   
   مولانا


سکانسی زیبا و دیدنی
از عشق سلطان عبدالحمید عثمانی
به حضرت محمد (ص)
در سریال پایتخت عبدالحمید

ققنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(عرفان ناب)

19 Sep, 13:58


به چرخه های تکرار شده تو مسیر زندگی مان دقت کنیم!
زمانی که اتفاقی بد، بارها تکرار می‌شه
زمانی که حالمون بده، دلیلش اینه که درسی رو یاد نمی‌گیریم!
دقیقا شبیه امتحانی که پاس نشده و تجدید شدیم!
مجبورمون میکنن، دوباره اون دوره ها رو بگذرونیم!

1,564

subscribers

96

photos

42

videos