پیر پرنیان‌اندیش @pireparnianandish Channel on Telegram

پیر پرنیان‌اندیش

@pireparnianandish


کتابی درباره‌ی سایه، شعر و موسیقی ایرانی
میلاد عظیمی و عاطفه طیه (انتشارات سخن)

پیر پرنیان‌اندیش (Persian)

پیر پرنیان‌اندیش یک کانال تلگرامی است که به فروش و تبلیغ محصولات پرنیان و خدمات مرتبط با آن می‌پردازد. این کانال منحصر به فرد برای افرادی است که به دنبال راهکارهای برتر در زمینه محصولات پرنیان هستند و علاقه‌مند به اطلاع از جدیدترین تخفیفات و پیشنهادات ویژه هستند. اعضای این کانال از آخرین اخبار و محصولات بهره‌مند شده و می‌توانند از تجربیات دیگران نیز بهره ببرند. پیر پرنیان‌اندیش یک فضای ایده‌آل برای اشتراک گذاری تجربیات و دیدگاه‌های متخصصان حوزه محصولات پرنیان است. پس اگر شما هم به دنبال اطلاعات دقیق و کامل در زمینه این محصولات هستید، حتما به پیر پرنیان‌اندیش ملحق شوید و از بهترین خدمات و تخفیفات بهره‌مند شوید.

پیر پرنیان‌اندیش

21 Jan, 12:12


با دریغ دکتر جلال متینی (۱۳۰۷-۱۴۰۳) پژوهشگر سرشناس فرهنگ و ادب ایران چشم از جهان فروپوشید.
استاد متینی پیش از انقلاب علاوه بر تدریس، ریاست دانشگاه فردوسی مشهد را بر عهده داشتند و پس از انقلاب با مهاجرت به امریکا در دانشگاه برکلی مشغول به کار شدند. مجله‌های سودمند ایران‌نامه و ایران‌شناسی نیز در امریکا به همت و مدیریت ایشان نشر می‌یافت.
کتاب‌ها و مقالات ارزشمندی از این استاد گرانمایه بر جاست که چراغ راه اهل دانش است. یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد!
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

19 Jan, 15:16


ای یار من
شاعر: مولانا
آهنگ‌ساز: انوشیروان روحانی
خواننده: هایده

هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جانِ سرگردانِ من

چون می‌روی بی‌ من مرو ای جانِ جان بی‌ تن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعلۀ تابانِ من

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

19 Jan, 15:16


🎼💐 به‌مناسبت ۳۰ دی‌ماه سالروز درگذشت خواننده‌ی بی‌نظیر و محبوب موسیقی ایرانی، بانو #هایده، بخشی از گفته‌های استاد #ابتهاج درباره‌ی ایشان برگرفته از کتاب پیر پرنیان‌اندیش (ص ۵۹۴):

[عظیمی]: کارهای هایده رو هم دنبال می‌کردین؟

[سایه]: بله! یه روز به هایده گفتم: «خانوم هایده! می‌دونید چه حیف شد... شما با این صدای فوق‌العاده خوبی که دارین می‌تونستین جانشین قمر بشین»
گفت: «اِ... شما این‌طور فکر می‌کنین؟»
گفتم:‌ «متأسفانه بله!»
یه موقع این‌طوری بود. اما... این سال‌های آخر پرت و پلا شده بود.

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

11 Jan, 09:13


با دریغ استاد فریدون شهبازیان (۱۳۲۱- ۲۲ دی ۱۴۰۳) آهنگ‌ساز، تنظیم‌کننده، مدیر و رهبر ارکستر توانای موسیقی ایرانی، امروز به دلیل مشکلات حاد تنفسی و ریوی درگذشت.
شهبازیان برای خوانندگانی مانند محمدرضا #شجریان، نادر گلچین، علیرضا افتخاری، اکبر گلپایگانی، عهدیه، عارف، سیمین غانم، الهه، عبدالحسین مختاباد، حسام‌الدین سراج، محمد اصفهانی و علی‌اصغر شاه زیدی آهنگ ساخته است.
شهبازیان سال‌ها در رادیو با سایه به همکاری می‌پرداخت. آلبوم دکلمهٔ اشعاری برگزیده از سعدی شیرازی با صدای استاد هوشنگ ابتهاج نیز با آهنگ‌سازی شهبازیان منتشر شده است.
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

11 Jan, 09:13


رباعیات خیام

🥂
دکلمه: احمد #شاملو
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بندۀ آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

🥂🥂
آهنگ: فریدون شهبازیان
آواز: محمدرضا #شجریان
می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است
هنگام گل و مل است و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی این است

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

11 Jan, 09:13


در کوچه‌سار شب
شعر #سایه
آهنگ محمدرضا #لطفی
تنظیم فریدون #شهبازیان
آواز محمدرضا #شجریان

درین سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی‌زند

یکی ز شب‌گرفتگان چراغ برنمی‌کند
کسی به کوچه‌سار شب در سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

گذرگهی‌ست پرستم که اندر او به‌غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند

چه چشم پاسخ است ازین دریچه‌های بسته‌ات؟
برو که هیچ‌کس ندا به گوش کر نمی‌زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند

🎶 همراه با ۱۲۰ تصویر از استادان سایه، شجریان، لطفی و شهبازیان
@sayeoMusighi

پیر پرنیان‌اندیش

09 Jan, 18:02


به مناسبت زادروز شاهرخ مسکوب (۲۰ دی ۱۳۰۴ در بابل– ۲۳ فروردین ۱۳۸۴ در پاریس) چند سطری از پیر پرنیان‌اندیش (ص ۳۷۹):

[عظیمی]: از کی با مسکوب آشنا شدین؟
[سایه]: فکر کنم حوالی سال ۱۳۳۰ بود.

[عظیمی]: خیلی با هم محشور بودین؟
[سایه]: تقریباً دیگه، بله.

[عظیمی]: مسکوب جزو حلقۀ کیوان بود؟
[سایه]: بله، نمی‌دونم اما کجا بود اون موقع. چون تو جمع ما خیلی نبود. الان حتی یک تصویر تو ذهنم نیست که شاهرخ تو یک کافه‌ای با ما بوده باشه. ما البته شاهرخو می‌دیدیم. حتماً لای سفرهایی که می‌اومد به تهران. اصفهان بود و کارهای سیاسی تشکیلاتی داشت.

[عظیمی]: یادتون هست اولین چیزی که از او خوندین چی بود؟
[سایه]: اون چیزی که یادم مونده مقدمۀ رستم و اسفندیاره که خیلی از اون خوشم اومده بود. به نظرم جزو کارهای خوب شاهرخه.

[عظیمی]: از سوگ سیاوش چی؟
[سایه]: نه. از این کتاب به اندازۀ مقدمۀ رستم و اسفندیار خوشم نیومد... از همۀ کارهاش ضعیف‌تر به نظر من اون کتابش دربارۀ حافظه. در کوی دوست که به نظرم انشاء اومد.

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

09 Jan, 18:02


به‌مناسبت ۲۰ دی سالروز درگذشت زنده‌یاد عبدالله دوامی، استادِ بزرگانی چون #شجریان و #لطفی، سخنان سایه برگرفته از پیر پرنیان‌اندیش (ص ۵۸۴-۵۸۵):

[عظیمی]: استاد! مهمترین خدمت عبدالله‌خان دوامی به موسیقی ایران چی بوده؟

[سایه]: عبدالله‌خان دوامی در انتقال ردیف‌های آواز کارهای درخشانی کرده... می‌دونین دیگه، دوامی اول تصنیف‌خوان بوده. در قدیم آوازو یه کسی می‌خوند و تصنیفو کسی دیگه. تو صفحه‌ها هم هست مثلاً آوازو طاهرزاده می‌خوند و تصنیفو فلان آدم.

[عظیمی]: مقام تصنیف‌خوان پایین‌تر بود؟
[سایه]: بله... بله، ولی در عین حال تصنیف‌خوانی یه مهارت دیگه هم می‌خواست دیگه؛ ریتم باید بشناسی و ضرب بدونی و از این چیزها... دوامی کار مهمی که کرد این بود که یه مقدار ملودی‌های سازی رو تبدیل به آواز کرد؛ یعنی جملاتی که مال ساز بود و تو آواز نبود آورده تو آواز. بعد هم شاگردانی مثل لطفی و شجریانو تعلیم داده.
من چند دفعه رفتم خونۀ آقای دوامی. داشت یه تصنیفو به لطفی یاد می‌داد. لطفی می‌گفت: آقا! پریروز که شما اینو یه جور دیگه خوندین! دوامی می‌گفت: چی خوندم؟ لطفی زد و خوند. دوامی گفت: این درسته، این درسته! خب حافظۀ آدم در نود‌سالگی طوری نیست که همه‌چی رو بی کم و کاست منتقل کنه.
من همیشه با خودم فکر می‌کردم که اونچه دوامی داره تعلیم می‌ده، چند درصد اشتباه توش هست. منتها امتیاز لطفی این بود که این چیزها رو از برومند هم یاد گرفته بود و به اشتباه نمی‌افتاد.

[عظیمی]: یکی دو بار که اینجا آقای لطفی از استاد دوامی حرف می‌زد، معلوم بود یه تعلق عاطفی به ایشون داشت.
[سایه]: بله! بله!... آقای عظیمی! نمی‌دونین لطفی چه احترامی به دوامی می‌ذاشت، انگار اصلاً یه رابطۀ مرید و مرادی بود. یه بار دوامی به لطفی گفته بود که دوست دارم یه سفری برم حج. لطفی گفت: چشم آقا! خودم می‌برمتون. چند وقت بعد گفته بود: خیلی دلم میخواد یه سفر به پاریس برم. لطفی گفت: چشم آقا!... حج کجا، پاریس کجا؟... (غش‌غش می‌خندد...)
الان همه می‌گن که ما شاگرد عبدالله‌خان دوامی بودیم. فقط من ادعا نکردم که به واسطۀ اون چند جلسه‌ای که با لطفی رفتم پیش او، شاگرد دوامی هستم! (سرش را تکان می‌دهد و می‌خندد).

https://t.me/pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

06 Jan, 12:55


به‌مناسبت ۱۷ دی سالروز درگذشت جهان‌پهلوان #تختی
بخشی از پیر پرنیان‌اندیش (ص ۴۰۷-۴۰۸):

[سایه]:‌ تختی خیلی آدم نجیب و سربه‌زیری بود. خیلی خجالتی بود. به چشم دیدم سعی می‌کرد به زنی نگاه نکنه، وقتی با آلما حرف می‌زد سرشو می‌انداخت پایین... یه همچین روحیاتی داشت.

[عظیمی]:‌ آخرین بار تختی رو کی دیدید؟
[سایه]:‌ دو هفته قبل از مرگش دیدمش. رفتم فرودگاه مهرآباد... دیدم خیلی پریشانه. من فوراً باهاش خداحافظی کردم. حس کردم که خیلی داره بی‌اعتنایی می‌کنه و برای این که نکنه خیال کنه من دارم خودمو بهش می‌چسبونم، زود خداحافظی کردم. اصلاً حواسش نبود و خیلی بی‌اعتنا برخورد کرد. تقریباً دو هفته بعد خبر اومد تختی مرد.

[عظیمی]:‌ استاد! تختی خودکشی کرد یا کشته شد؟
[سایه]:‌ نه... خودکشی کرد.

[عظیمی]:‌ به نظر شما چرا؟
[سایه]:‌ فضای اجتماعی خیلی بهش فشار می‌آورد. ظاهراً مشکل خانوادگی هم داشت.

[عظیمی]:‌ گویا تختی تجسم همۀ آرزوهای ملت ایران شده بود.
[سایه]:‌ درسته. همۀ شکست‌های ملی و اجتماعی رو مردم با پیروزی‌های تختی جبران می‌کردن. وقتی مُرد به معنای واقعی عزای ملی بود.

عکس: #سایه و #تختی
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

06 Jan, 12:55


غم دل
آهنگ‌ساز: مرتضی محجوبی
ترانه‌سرا: رهی معیری
تنظیم‌کننده: مجید درخشانی
خواننده: محمد معتمدی

از غم دل ناله‌ها دارم
نباشد دردم را دوايى
كجايى اى ساقى! كجايى؟


🎥 تصاویری از تشییع پیکر جهان‌پهلوان تختی (۵ شهریور ۱۳۰۹ – ۱۷ دی ۱۳۴۶)، تیتراژ فیلم سینمایی غلامرضا تختی به کارگردانی بهرام توکلی

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

06 Jan, 03:58


بخش دوم مطلب قبلی:

سایه امشب برای استاد لطفی تدارک خاصی دیده بود. عصازنان رفت به میوه فروشی آقامهدی و تعدادی هویج درجه یک بالابلند و کرفس لطیف خرید و آنها را نازک و بلند برش زد و در لیوانی قرار داد. استاد لطفی شیدای این لیوان خوش‌رنگ فریبا شده بود و می‌خندید و هویج و کرفس نوش جان می‌کرد. در اینجا هم برشی هویج برداشت و به کار برد و گفت:
من خیلی زود به آقای سایه علاقه پیدا کردم، یه علاقه باطنی. بدون اینکه خیلی با هم صحبت کرده باشیم، احساس کردم به ایشون نزدیک هستم. یه اتفاق عجیب این بود که دو هفته بعد دلم برای آقای سایه تنگ شد و یه کار عجیب کردم و پا شدم همین جوری رفتم خونه آقای سایه. بدون خبر. کار بدی کردم.
سایه: نه خیر! خیلی هم کار خوبی کردی!
قاطعیت لحن و شیوه بیان این جمله چنان صمیمانه و بامزه بود که همه به خنده افتادند.
لطفی:‌ بله دیگه با بچه‌های آقا دوست شدیم و رفت و آمد دائم دیگه.
سایه نگاهی گرم و مهربان به لطفی می‌اندازد و لبخند می‌زند.
بی‌ تو دیگر غزل سایه ندارد لطفی
باز راهی بزن ای دوست که آهی بزنم


https://t.me/pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

06 Jan, 03:58


بخشی از کتاب پیر پرنیان‌اندیش دربارۀ نحوۀ آشنایی لطفی و سایه، به مناسبت هفدهم دی‌ماه، زادروز استاد محمدرضا #لطفی

بخش نخست:

[میلاد عظیمی]: در خدمت سایه و لطفی هستیم. از استاد لطفی می‌پرسم:
استاد! با استاد سایه چطور آشنا شدید؟
لطفی: لطفا به من استاد نگید! بگید محمدرضا یا لطفی! دلم برای اسم خودم تنگ شده! هیچ کس منو به اسم خودم صدا نمی‌کنه!
بله استاد!
سایه و لطفی می‌زنند به خنده.
لطفی: من، سال سوم دانشکده، درسی داشتم با آقای جواد معروفی، درس آشنایی با فرم‌های موسیقی ایرانی. این واحدو می‌بایست می‌گذروندیم. من هم، به خاطر موسی معروفی علاقه باطنی خاصی به جواد معروفی داشتم و برای من خیلی محترم بود. روزی که رفتیم سرکلاس، چهار پنج نفر بیشتر هم نبودیم. آقای معروفی گفت: کسی از شما هست که ذوقی داشته باشه و آهنگسازی کرده باشه؟ من گفتم که من یه چند تا آهنگ ساختم. گفت: پس شما دفعه دیگه که می‌آین کلاس آهنگ خودتونو بیارین، رو همونها کار می‌کنیم. من هم دفعه بعدش، آهنگ «بمیرید، بمیرید»، رو که نت‌نویسی کرده بودم و خیلی دقیق و مرتب و پاکیزه بود، براش بردم. ایشون آهنگو گذاشت رو پیانو و شروع کردن زدن و من هم همین‌طور که ایشون می‌زد شروع کردم شعر و با ایشون خوندن. معروفی آدم احساساتی بود. وسط‌های آهنگ حالش منقلب شد.
سایه: خیلی آدم خوبی بود، یه آدم بی‌هیچ خبثی.
لطفی: بله آقا... معروفی یه دفعه دستشو از روی پیانو برداشت و گفت این خیلی خوبه، اینو من حقا باری برای ارکستر گلها تنظیم کنم. دیگه دانشجو و معلم شدیم رفیق! (می‌خندد) بعد که آروم شد و دوباره آهنگو زد، گفتم آقا نظری ندارین؟ گفت: نه نظری ندارم ولی اینجا که مقدمه نوشتی، بهتره فلان کارو هم بکنی و برای نتظیم ارکستر قشنگتره. یه تیکه هم زد و دیدم نه واقعا راست می گه. اون تیکه رو هم که او راهنمایی کرد به آهنگ اضافه کردم و هفته بعدش به من گفت با آقای ابتهاج، مسئول موسیقی گلها، صحبت کردم وایشون گفتن یه روز بیاین و ببینمتون. من هم برام خیلی سخت بود رادیو رفتن به خاطر اینکه رادیو مرکز تباهی و فساد موسیقی بود. برای ما که بیرون بودیم این جوری بود. از یه طرف گلها رو خیلی دوست داشتیم و از طرف دیگه با محیط رادیو خب آشنایی داشتیم دیگه. خلاصه من محیط رادیو رو دوست نداشتم، مثلا اگر به من می‌گفتن که برین سیمان تهران آقای سایه رو ببینید، خیلی راحت می‌رفتم اما محیط رادیو بد بود.
بالاخره رفتیم. رفتیم دفتر آقای سایه و ایشون پشت میزشون بودن و تو اتاقشون یه پیانو بود. اون روز فریدون شهبازیان هم تو اتاق آقای سایه نشسته بود. آقای سایه همیشه به کسانی که وارد اتاقشون می‌شدن احترام زیادی می‌ذاشتن و از جاشون پا می‌شدن و مهم نبود براشون که این آدم کی هست و کی نیست.
من تقریبا دو متر اومدم تو اتاق و همین طور سیخ وایستادم (سایه می‌زند به خنده.) آقای شهبازیان هم نتو گذاشته بودن رو پیانو و یه چند تا نت با این ملودی زدن و یه صحبتی کردن و بعد آقای سایه گفتن که این شعری که شما انتخاب کردین این شعرو از کدوم دیوان انتخاب کردین؟
سایه: لطفی گذاشته بود «در این عشق چو میرید همه روح پذیرید». در صورتی که شعر تو دیوان شمس هست «در این عشق چو مردید».
لطفی: من گفتم «که مردید» بار موسیقی نداره و قشنگ نیست.
سایه: لطفی وقتی اومد دیدم یه آدم درازی وارد شده (غش غش خنده استاد لطفی) و واقعا مثل طلبکارها یا یه مامور، همین‌طوری اخمو ایستاده! (اخم استاد لطفی را به نحو ممتعی تقلید می‌کند!) گفت من همونم که آقای جواد معروفی گفته بود به شما. گفتم:‌بله بله. بد شعرو خوندم. با توجه به فضای اجتماعی اون روز ایران، این شعر خاصی بود و من هم حواسم جمع!... غزلو خوندم:
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
از چهره سایه برمی‌آید که از انتخاب این شعر حیرت کرده بوده است...
سایه: بعد یه مصرعی تو روایت لطفی بود که من تو هیچ نسخه‌ای ندیده بودم: (خنده استاد لطفی)
خموشید خموشید خموشی دم مرگ است
همه زندگی آن است که خاموش نمیرید
گفتم: خیلی خب من با آقای معروفی صحبت می‌کنم و مولانا هم به این وزن و قافیه شعرهای زیادی داره. گفت: من برای این شعر آهنگ ساختم.
لحن خشک و قاطع استاد لطفی را تقلید می‌کند، استاد لطفی با لبخند مهربانی به سایه نگاه می‌کند...
سایه: خلاصه رفتیم و اجرا کردیم. لطفی گفت:‌ آوازشو می خوام مرضیه بخونه. غم عالم به دلم نشست. آخه مرضیه آواز نمی‌تونست بخونه همه‌ش خارج می‌خوند.
رفتیم تو استودیو تا لطفی شروع کرد به ساز زدن، شهبازیان با تعجب گفت: إ... عجب سازیه! تا اون موقع چنین سازی شنیده نشده بود دیگه، خلاصه از اون روز گرفتاری ما شروع شد و تا حالا گرفتار آقای لطفی هستیم!
https://t.me/pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

06 Jan, 03:56


خنده‌ای شیرین با شعری تلخ

لطفی:
دریغ کز شبی چنین پرنده پر نمی‌زند
سایه: سپیده سر نمی‌زند!
لطفی: آقا نشد دیگه! 😅

محمدرضا #لطفی در حال اجرای تصنیف «در کوچه‌سار شب» از ساخته‌های خود روی غزل #سایه است و در به یاد آوردن شعر دچار لغزش می‌شود.

💐 یاد استاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳) را در زادروزشان گرامی می‌داریم. لطفی از محبوب‌ترین هنرمندان موسیقی نزد سایه بود. سایه بود که پای لطفی را به رادیو گشود و این گوهر ناب را به دوستداران موسیقی ایرانی شناساند.

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi

پیر پرنیان‌اندیش

02 Jan, 12:00


چاپ هشتم صد شعر از این صد سال

پنج ماه پس از اینکه ویراست تازۀ «صد شعر از این صد سال» نشر یافت، این کتاب در بازار نایاب شد و انتشارات سخن اقدام به انتشار چاپ هشتم (چاپ دوم از ویراست دوم) نمود. این کتاب دربردارندۀ سیصد شعر فارسی به‌یادماندنی و شناخته‌شدۀ قرن بیستم ایران در سه بخش است: صد شعر نو، صد غزل و صد شعر در قوالب دیگر. به نظر می‌رسد مخاطبان تغییراتی را که در ویراست دوم اعمال شده پذیرفته و پسندیده‌اند. هدف من هم این بود که کتاب با حفظ کیفیت ادبی و با تکیه بر اثرگذاری عاطفی و سادگی و گیرایی بیان سرایندگان، بتواند با قشر مخاطبان بیشتری ارتباط برقرار کند، و رنگ و بوی جهان معاصر را بیشتر بازتاب بدهد. هم از این رو بود که اشعار برخی شاعران کهن‌گرا ازجمله ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، ادیب نیشابوری و عبرت نائینی را از کتاب حذف کردم تا جا برای شعر شاعرانی از نسل‌های بعدی بازتر شود.
برای قابل استفاده‌تر شدن کتاب در این ویراست توضیحات بیشتری نیز به پانوشت اشعار افزودم. غرضم این بود که خواندن کتاب برای تمامی دوستداران شعر امروز آسان باشد و دوست داشتم این گزیده، که برای انتخاب اشعارش از حافظه‌ها مدد بسیار جسته‌ام، به گونه‌ای باشد که هر خواننده‌ای بتواند در لحظاتی اشعارش را با خویش زمزمه کند و وقت خود را خوش سازد.
از دیگر تغییرات ویراست جدید، این است که اشعار بخش «شعر نو» را منحصر به اشعار آزاد یا نیمایی کردم و قالب‌‌های ترکیبی و چهارپاره‌ را به بخش «قالب‌های دیگر» انتقال دادم. تکمیل اطلاعات زندگی‌نامه و آثار شاعران در بخش پایانی کتاب نیز از دیگر مزیت‌های ویراست جدید بر چاپ‌های نخست صد شعر از این صد سال است.

محمّد افشین‌وفایی

@HaseleOwqat

پیر پرنیان‌اندیش

02 Jan, 11:48


به مناسبت سالروز درگذشت پدر شعر نو، نیما یوشیج، سخنان سایه برگرفته از پیر پرنیان‌اندیش (ص ۸۶۳-۸۶۴):

به نظرم کوتاه و بلند کردن مصراع‌ها کار فرعی نیما بوده. نیما دید و نگاه شعرو به‌کلی عوض کرد. بعد از نیما شعر یه چیز دیگه شد. نگاه نیما به طبیعت خیلی بکر و عالیه. دریافتش از طبیعت خیلی خالصه. خیلی هم باشکوهه. زیباست. یا توفیقی که نیما داره در ساختن شعر استعاریِ تمثیلی که با طبیعت ارتباط مستقیمی داره، فوق‌العاده است. نیما می‌خواست شعرو به زبان محاوره نزدیک کنه ولی خب چون زبانش ضعیف بود متأسفانه موفق نشد در این کار. زبانش ناقصه و کارو خراب می‌کنه. نیما اگه یه زبان شسته‌رفته داشت، متناسب با تخیل و تصاویری که داره و اندیشه‌هایی که داره یه شاعر عجیب و غریبی می‌شد.

توضیح عکس از راست: سایه، کسرایی، نیما، شاملو و مرتضی کیوان

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

31 Dec, 09:25


به مناسبت زادروز پهلوان آواز ایران، استاد حسین خواجه‌امیری (زادهٔ ۱۱ دی ۱۳۱۱) معروف به «ایرج»، بخشی از سخنرانی استاد محمدرضا #شجریان دربارۀ ایشان (جمعه هشتم شهریور ۱۳۹۲ فرهنگسرای اندیشه)
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

28 Dec, 13:45


به مناسبت زادروز بانو فروغ فرخزاد
بخشی از برنامۀ گلچین هفته در رادیو با سرپرستی و مدیریت سایه

آهنگ کاش چون پاییز بودم
آهنگساز حسینعلی ملاح
شاعر فروغ فرخزاد
خواننده رامش
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

28 Dec, 13:12


دانی از زندگی چه می‌خواهم؟
من، تو باشم، تو، پای تا سر تو

زندگی گر هزارباره بود
بار دیگر تو، بــار دیگر تو


فروغ فرخزاد
(به مناسبت ۸ دی زادروز فروغ)
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

23 Dec, 14:18


با دریغ بانو ژاله علو  (۱۴ مرداد ۱۳۰۶- ۳ دی ۱۴۰۳)، گوینده و بازیگر در ۹۷ سالگی، چشم از جهان فروبست.
این بانوی آزاده و هنرمند، در بیش از ۷۰ سال فعالیت فرهنگی و هنری، با چهره‌ی مصمم و زیبا و صدای پرطنین و رسا و شخصیت والایش، تصویری باشکوه از توانایی زن ایرانی را به نمایش درآورد.
یادش همواره گرامی باد!
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

21 Dec, 11:17


به مناسبت اول دی زادروز محمد نوری
آهنگ #گیلان جان (زادگاه بزرگانی چون #سایه، محمد #معین، پروفسور #سمیعی، سیروس #شمیسا، سوسن #تسلیمی و خودِ نوری) با صدای #نوری
ترانه : جهانگیر سرتیپ‌پور
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

20 Dec, 14:04


یلدا مبارک

آواز و تنبک ملیحه مرادی
کمانچه شیوا عابدی

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

20 Dec, 14:04


🎼 آوای دلنشین استاد محمدرضا شجریان، پیشواز دلنواز بزم یلدایی‌تان
🍉🌸 شادی و آرامش و خرسندی بهره‌تان باد
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

18 Dec, 05:32


سخنرانی دکتر میلاد عظیمی
در شب دکتر محمود افشار
(کانون زبان پارسی، ۲۸ آذر ۱۳۹۸)

🔹 محمود افشار از سیاست سرخورده شد. آن را ناپایدار دانست. نمی‌توانست از معبر سیاست به آنچه برای ایران آرزو داشت برسد. پس کاملاً به فرهنگ روی آورد. تصمیمی عجیب گرفت. ثروت عظیم موروث و مکتسب خود را وقف ایران کرد. ایرانی که عاشقش بود... محمود افشار سود و سرمایه‌اش را وقف تحکیم وحدت ملی و تعمیم زبان فارسی کرد.

🔹 نهاد ملی بنیاد موقوفات محمود افشار اثبات و تعمیم و تقویت زبان فارسی را هرگز در انکار و نفی و تضعیف زبانهای بومی و قومی نمی‌بیند.

🔹صدقۀ جاریۀ محمود افشار کتابها و مقالات اوست... صدقۀ جاریۀ او نهاد ملی بنیاد موقوفات است... اما بی‌گمان مهم‌ترین صدقۀ جاریۀ محمود افشار فرزندش ایرج افشار است و:
تا قیامت غم از خزانش نیست
آن‌که این باغ پربهار گذاشت (#سایه)
اگر محمود افشار برای ایران هیچ نکرده بود و فقط پدر ایرج افشار بود، نامش به‌عنوان خادم بزرگ ایران ماندگار بود. کدام ایران‌شناس و ایران‌دوست است که به آثار ایرج افشار مراجعه کند و با خود نگوید:
آفرین خدای بر پدری
که تو پرورد و مادری که تو زاد! (#سعدی)

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

18 Dec, 05:32


۲۸ آذر سالروز درگذشت دکتر محمود افشار، نویسنده، روزنامه‌نگار و شاعر میهن‌پرست است.
افشار یکی از بزرگ‌ترین پاسداران زبان فارسی در عصر ماست که با سخاوتمندی ستودنی، اموال و دارایی‌های فراوان خود را وقف گسترش و آموزش زبان فارسی کرد. بنیاد موقوفات افشار، مؤسسۀ لغت‌نامۀ دهخدا و مدرسۀ محمود افشار همگی از اموال وقف‌شدۀ این مرد بزرگ است. افشار همچنین مجلۀ بسیار مفید «آینده» را در سال ۱۳۰۴ بنیاد نهاد که انتشار دورۀ جدید آن از سال ۱۳۵۸ توسط فرزند دانشمندش ایرج افشار (پدر کتابشناسی نوین ایران) پی گرفته شد. او در یکی از اشعارش عشق خود به وطن را چنین نشان داده است:
مراست قبله‌ام ایران و هر کجا گذرم
به کعبۀ وطن خویشتن بود نظرم

به سوی ایران هر جا روم نماز کنم
که نیست جز وطن خویش قبلۀ دگرم


دریغا که در روزگار ما، که شاید ایران و فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بیش از هر وقت دیگر در خطر قرار دارد، همتا و جایگزینی برای او یافت نمی‌شود.
💐 یادش همواره گرامی باد. 

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

11 Dec, 14:57


۲۱ آذر ماه زادروز احمد شاملو، گرامی باد.
سایه در کتاب پیر پرنیان‌اندیش (ص ۹۰۸) می‌گوید:

«من به صراحت می‌گم که مایۀ شعریِ شاملو از همۀ ماها قوی‌تر بود.
از همه باهوش‌تر بود!
»

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

11 Dec, 14:56


من و تو، درخت و بارون 👫🌳
شعر احمد شاملو
آهنگ شادمهر عقیلی
آواز خشایار اعتمادی

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

08 Nov, 14:24


مشکل بزرگ‌
دو بیت از اقبال لاهوری به مناسبت ۱۸ آبان زادروز این سخنسرای فارسی‌گوی پاکستان

می‌خورد هر ذرّه‌ی ما پیچ و تاب
محشری در هر دمِ ما مُضمَر است

با سکندر خضر در ظلْمات گفت:
«مرگ مشکل، زندگی مشکل‌تر است»


@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

26 Oct, 20:00


مهربانی
[توضیح عظیمی]: موسیقی گوش می‌کردیم. عاطفه هی از سایه عکس می‌گرفت. یه مرتبه با شیطنت گفت: «استاد ببینید بالأخره یک عکس مهربون از شما انداختم».
سایه کمی جا خورد و با لبخند گفت:
تو اون‌همه عکسی که از من گرفتید مهربانی را ندیده بودید. واقعاً که!
چند لحظه‌ای سکوت کرد و بعد این بیت سعدی را خواند:
مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند
بر سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را
سایه غمگین شد.

پیر پرنیان‌اندیش (ص ۱۱۰۲)

تصویر: سایه و آناهید عظیمی (۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵)
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

24 Oct, 06:15


به مناسبت سوم آبان‌ماه سالروز درگذشت فریدون مشیری، بخشی از خاطرات سایه دربارۀ مشیری برگرفته از پیر پرنیان‌اندیش (ص ۹۷۵):

پیرارسال‌ها یک برنامه‌ای برای مشیری گذاشته بودن و من هم رفتم. داشتم می‌رفتم بالا خانم مشیری رو دیدم و حال و احوال کردیم و من خیلی ناراحت و منقلب شدم. اصلاً یادم نیست که چی گفتم از بس مشوش بودم.
فقط یادمه گفتم دفعۀ آخری که فریدون مشیری رو دیدم بهش گفتم:
«فریدون!
همه رفتند ازین خانه، خدا را تو بمان!»
فریدون گفت:
«تو بمان!»
دعای من مستجاب نشد و نفرین او مستجاب شد...

عکس: زنده‌یادان مشیری و محمدرضا #شجریان
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

13 Oct, 18:14


افسانه
آهنگ‌ساز و خواننده: امین‌الله رشیدی
ترانه‌سرا: تورج نگهبان

شیدای زمانم
رسوای جهانم
بی دلبر و بی دل
بی نام و نشانم
دامن مکش از من
بنشین که نشاید
آن دل که سپردم
دیگر بستانم

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

13 Oct, 18:07


با دریغ، استاد امین‌الله رشیدی (۴ اردیبهشت ۱۳۰۴ - ۲۰ مهر ۱۴۰۳) خواننده و آهنگساز پیشکسوت درگذشت.
این هنرمند گرامی که دستی هم در شاعری و ترانه‌سرایی داشت بیشتر آهنگ‌های ساخته‌ی خود را می‌خواند اما با آهنگ‌سازانی نامدار چون حبیب‌الله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، عباس شاپوری، محمد میرنقیبی و انوشیروان روحانی نیز همکاری داشت.

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

12 Oct, 16:42


به مناسبت ۲۱ مهرماه سالروز درگذشت بانو مرضیه، خوانندۀ توانا و بلندآوازه، سخنان سایه دربارۀ ایشان در پیر پرنیان‌اندیش (ص ۵۶۳):

[عاطفه]: با مرضیه هم آشنا بودید؟
[سایه]: بله، مرضیه رو از سال‌های ۲۵ می‌شناختم. تو یک خونه‌ای، خونۀ خانم نجات، خدمت می‌کرد. اسمش هم مرضیه نبود. اشرف‌السادات بود. وقتی مهمان می‌اومد خونۀ خانم نجات، قلیان می‌آورد و پذیرایی می‌کرد. خیلی زبر و زرنگ بود. بعد فهمیدن صدا داره و پاش به رادیو وا شد. گویا آقای خالقی یا مرحوم پیرنیا اسمشو گذاشتن مرضیه. چون مرضیه اسم معشوق شیدا، آهنگساز معروف بود. اوایل هم مرضیه آهنگ‌های شیدا رو خونده بود. بعد هم روزنامه‌ها جنگ مرضیه و دلکش راه انداختند. ملت دو قسمت شدن، یه عده طرفدار دلکش شدن و یه عده طرفدار مرضیه... مرضیه از همون موقع هم تو خونۀ بزرگان و شخصیت‌های مملکتی می‌رفت و می‌خوند.

[عاطفه]: این اواخر هم که رو تانک می‌خوند! (سایه پوزخند بلیغی می‌زند و سرش را تکان می‌دهد) کارش چطور بود؟
[سایه]: صدای بدی نداشت.

[عاطفه]: تصنیف‌هاش چی؟
[سایه] (لبش را ورمی‌چیند و با بی‌میلی می‌گوید): ای بد نبود!...

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

12 Oct, 16:42


🎶 اجرای زنده‌ی ترانه‌ی «موج آتش» (اشک من هویدا شد)


آهنگساز: همایون خرم
ترانه‌سرا: بیژن ترقی‌
خواننده: مرضیه
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

11 Oct, 11:58


🌱 به مناسبت بیستم مهر، روز بزرگداشت حافظ
بخشی زیبا و دل‌انگیز از کتاب پیر پرنیان‌اندیش (ص ۸۳۶-۸۳۷):

[عظیمی]: چه ارتباط عاطفی‌ای با حافظ دارید؟
(لبخندی زد و گفت) [سایه]:
احساس پیوند ازلی و ابدی با حافظ دارم... تو اون غزل:
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چراغ خلوت این عاشق کهن باشی
یه بیتی ساختم:
تو یار خواجه نگشتی به صد هنر، هیهات
که بر مـُــراد دلِ بی‌قرارِ من باشی
داره به معشوق ازلی و ابدی می‌گه: «تو همونی که با حافظ سر و کار داشتی و یار او نشدی با همه‌ی هنری که او داشت. حالا می‌آی یار من بشی؟!!»
پیوند عمیقی با حافظ دارم
واقعاً دردش دردِ منه، عشقش عشقِ منه، معشوق من همون معشوق حافظه که براش شعر می‌ساخت:
هــــــــزار جهد بکردم که یار من باشی
مُرادبخشِ دلِ بی‌قرار من باشی...

[عظیمی]: تو اون بیت هم به حافظ اشاره‌ی صریح دارین:
صفای آینه‌ی خواجه بین کزین دمِ‌ سرد
نشد مکدّر و بر آه عاشقان بخشید

(این بیت را با من می‌خواند) [سایه]:
آره! حافظ گفته بود:
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
من ساختم:
نه لب گشایدم از گل نه دل کشد به نبید
چه بی‌نشاط بهاری که بی‌رخ تو رسید
به هر حال جسارت بود به خواجه دیگه. عذرخواهی کردم ازش. (لبخند می‌زند)

[عظیمی]: استاد این غزل شما بهتره یا غزل حافظ؟

(نگاهی عاقل اندر سفیه می‌اندازد و تبسم می‌کند)
ببینم می‌تونم رابطه‌تونو با خواجه شکرآب کنم!
[سایه]: نمی‌تونید! من و حافظ یک رابطه‌ی خیلی خوب با هم داریم. واقعاً این‌طوره... من می‌بینمش!
(عشق می‌بارد از این شیوه سخن!)

[عظیمی]: استاد! چه شکلیه حافظ؟

[سایه]: یک آدم لاغر ریزه!... بعد هم بهش می‌گفتم: «حافظ جان! این کلمه رو چرا این‌جوری کردی؟» اون هم فکر می‌کرد و می‌گفت: «آره درست می‌گی؛ آفرین!» بعد دستشو می‌ذاشت رو شونه‌ام و می‌گفت: «آفرین!» و می‌خندید. من هم عیــــــش می‌کردم از آفرینِ حافظ.

https://t.me/pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

11 Oct, 11:58


به‌مناسبت روز بزرگداشت حافظ
نظر استاد ابتهاج دربارۀ اجرای شعر حافظ توسط استاد #شجریان (اشاره به آواز ایشان در آلبوم «عشق داند» در آواز ابوعطا همراه تار استاد لطفی):
من فکر می‌کنم اگه حافظ بود پا می‌شد غرق بوسه می‌کرد شجریان رو... اون‌طوری که می‌گه: «مفلسانیم و هوایِ...» خیلی قشنگه!

مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقۀ پشمین به گرو نستانند
#حافظ
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

11 Oct, 11:58


روز وصلِ دوستداران
شعر حافظ
آهنگ پرویز مشکاتیان
آواز محمدرضا #شجریان


روز وصلِ دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد

کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد

گرچه یاران فارِغَند از یادِ من
از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم درین بند و بلا
کوشش آن حق‌گزاران یاد باد

گرچه صد رود است از چشمم روان
زنده‌رودِ باغ‌ِ کاران یاد باد

استاد شجریان «باغِ کاران» (نام باغی قدیمی در شهر اصفهان) را به‌خطا «باغکاران» خوانده‌اند.
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

09 Oct, 21:52


۱۹ مهر زادروز جناب استاد محمدرضا شفیعی‌ کدکنی خجسته باد.
سخنی از #سایه برگرفته از کتاب پیر پرنیان‌اندیش (ص ۱۱۳۹):

خیلی به من لطف داره شفیعی. من هم واقعاً دوستش دارم... آدم مغتنمیه... هم از نظر شخصی آدم عزیزیه و هم از لحاظ هنری و علمی مغتنمه...
یه استثناست شفیعی که احتمالاً شانس تکرار برای دیگران نداره؛ مگر اینکه در آینده اتفاقات عجیب و غریبی بیفته.

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

08 Oct, 10:02


سخنان استاد هوشنگ ابتهاج (سایه) دربارۀ استاد محمدرضا #شجریان:
شجریان برای من مث پسرمه، مث برادرمه، مث پدرمه. اصلاً مخلوط همۀ این مناسبات هست.

آخرین باری که من باهاش صحبت کردم... من دیدم که نمی‌تونم ادامه بدم. بغض کردم. و او شروع کرد به حرف زدن: «شما همیشه برای من پدری کردید...» زد به گریه.

(دربارۀ اینکه سایه، در دورۀ مدیریت بر بخش موسیقی رادیو، و زمان جوانی شجریان، از او حمایت کرد) حافظ یه بیتی داره می‌گه:
هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
کاری که کرد دیدۀ من بی‌نظر نکرد

نه اهل الکل بود، نه اهل افیون بود، یه استثنا بود توی هنرمندان ما.

من از دوستای پزشکم پرسیدم. می‌گن مگه می‌شه؟ این از هجده سال پیش عمل کرده ریه‌ش رو، هجده سال پیش سرطان پیشرفته داشته... چطور تا الان دوام آورده؟ اینم از کارای عجیبه.

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

08 Oct, 10:02


یاد خسرو آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان (۱ مهر ۱۳۱۹ – ۱۷ مهر ۱۳۹۹)، را در چهارمین سالروز درگذشتشان گرامی می‌داریم.

مرغی‌ست که دیگر نه پرِ ‌بازش هست
نه شوق گل و هوای پروازش هست
اما نفس باد صبا می‌گوید
او هست درین چمن که آوازش هست
#سایه

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

08 Oct, 10:02


هوای روی تو
شعر #سایه
آهنگ غلام‌رضا صادقی
سه‌تار و آواز همایون شجریان


هوای روی تو دارم نمی‌گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
چه باک اگر به دل بی‌غمان نبردم راه
غم شکسته‌دلانم که می‌گسارندم

🥀 چهار سال از درگذشت استاد محمدرضا شجریان گذشت. یادشان را گرامی می‌داریم.

#شعر_سایه_در_موسیقی_ایرانی
@sayeoMusighi

پیر پرنیان‌اندیش

07 Oct, 11:02


۱۶ مهرماه زادروز جاودان‌یاد استاد ایرج افشار گرامی باد!

عکس (از راست)،‌ استادان: محمد افشین‌وفایی، علی دهباشی، ایرج افشار، نادر مطلبی، محمد اسلامی، #سایه، جلال خالقی‌ مطلق، ایرج پارسی‌نژاد، محمدرضا شفیعی‌ کدکنی، محمود امیدسالار
@sayeoMusighi

پیر پرنیان‌اندیش

07 Oct, 11:02


به مناسبت شانزدهم مهرماه زادروز ایران‌شناس بی‌همتا زنده‌یاد استاد ایرج افشار سخنی از دکتر میلاد عظیمی که در کتاب پیر پرنیان‌اندیش (ص ۴۰۴) آمده است:

اشخاصی چون ایرج افشار، کامران فانی، دکتر محمد اسلامی، محمد باقری، مسعود جعفری که خاموش و بی‌پیرایه‌اند و حتی به اندازۀ بود هم نمود ندارند، محبوب سایه هستند.
یاد استاد افشار به‌خیر‌! سایه بارها بر این ویژگی افشار تکیه می‌کرد که فروتن و بی‌ریاست؛ اگر او را نشناسی هیچ‌ نمی‌فهمی که این مرد چقدر دانشمند است و...

@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

06 Oct, 14:00


به مناسبت ۱۵ مهرماه زادروز سهراب سپهری بخشی از سخنان سایه دربارۀ ایشان برگرفته از کتاب پیر پرنیان‌اندیش (ص ۱۰۰۲-۱۰۰۳):

[عاطفه]: استاد! کدوم شعر سپهری رو بیشتر می‌پسندید؟
[سایه]: صدای پای آب. به نظرم سراسر این شعر فوق‌العاده زیبا و لطیفه. آدم دلش می‌خواد که سپهری کاش جز صدای پای آب هیچ شعری نگفته بود. بس که همه‌چی رو تکرار می‌کنه. با این تکرارها سپهری به خودش ظلم کرده. عیب اصلی این تکرارها این نیست که ممکنه یه عده‌ای بگن این نشانۀ فقر شاعره که یه مطلب رو هی تکرار می‌کنه. عیب اصلی اینه که این کارش به شعر لطمه می‌زنه؛ چون این تکرارها باعث می‌شه که مضمون و تصویر دستمالی‌شده به نظر برسه و ظرافت درک و احساس و حتی لفظو از بین می‌بره. چون عادی می‌شه دیگه؛ دیگه اعجاب و طراوت خودشو از دست می‌ده. تو این، به قول شفیعی [کدکنی]، «حس‌آمیزی»ها سپهری خیلی افراط می‌کنه... وقتی این حس‌ها هی جای همدیگه رو پر می‌کنن و با هم قاطی می‌شن طراوت کشفو از بین می‌بره.
شاعرها باید یه دوره‌ای به خودشون مرخصی بدن و شعر نگن تا دوباره از یه حال و هوا و فضای دیگه پر بشن. خود شاعر باید بفهمه که داره خودشو تکرار می‌کنه. یه دنیای زیبای دلپذیری برای شاعر به وجود می‌آد که نمی‌تونه ازش دل بکنه. این دوره‌های سکوت خیلی خوبه؛ هر قدر که لازم باشه، یه سال، دو سال، پنج سال، ده سال؛ هر قدر که لازمه تا این درون خالی‌شده پر بشه دوباره.
تازه سپهری آدمی بود که با شاعرهای دیگه فرق می‌کرد و اهل تظاهر و بازی درآوردن نبود؛ ولی وقتی که آدم به شعر فکر نکنه، به خود شعر، همین می‌شه.

[عاطفه]: یعنی چی؟
[سایه]: یعنی اگه عشق و حرمت به شعر در حدّ وفور نداشته باشیم به جای شیفتگی به شعر، شاعر به خودش شیفته می‌شه.

[عاطفه]: سپهری این‌طوری بود؟
[سایه]: نه به این معنا. سپهری با دیگران فرق داشت. آدمِ ساده‌ای بود. حتی دور و بری‌هاش نمی‌دونستن او این چیزها رو گفته.

https://t.me/pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

29 Sep, 19:03


به مناسبت هشتم مهرماه روز بزرگداشت حضرت خداوندگار، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، این شگفتی تبار بشری، بخشی از گفته‌های سایه درباره‌ی ایشان،‌ برگرفته از کتاب پیر پرنیان‌اندیش، ص ۸۲۷:
وقتی آدمی مثل مولانا هست، چرا به نیرو و شکوه انسان باور نباید داشت؟
شما به دیوان شمس نگاه کنین؛ اونچه در مغز این آدم گذشته و بخشی‌ش تو دیوان شمس اومده حیرت‌آوره. من حق ندارم این حرفو بزنم چون مستلزم اینه که همه‌ی شعرا و متفکرین عالمو بشناسم، ولی من ندیدم مغزی به عظمت مغز مولانا! اگه بود خبرش لااقل به ما می‌رسید.
این آدم به جاهایی نگاه کرده که اصلاً باورکردنی نیست.

نقاشی مینیاتور: شمس و مولانا از محمود فرشچیان
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

29 Sep, 19:02


غزلی مولوی‌وار از امیرهوشنگ ابتهاج (سایه)
به مناسبت روز بزرگداشت مولوی
(همراه با توضیحاتی دربارۀ این غزل برگرفته از کتاب پیر پرنیان‌اندیش)
[سایه]: تو همین دیوان‌های شمس که اینجاست نگاه کنین. اون چیزهایی که من زیرش خط کشیدم چیزهای فوق‌العاده شاعرانه و فکرهای فوق‌العاده باریکه. از این دیدگاه با دقت تک‌تک بیت‌ها رو خوندم و خوندم. سی چهــــل بار این کتابو خوندم. به شیوۀ خودم هم خوندم. تأثیر هم داشت؛ «نامدگان و رفتگان» از کجا اومده؟... هر چی بیشتر می‌خوندم، بیشتر حیرت می‌کردم. (پیر پرنیان‌اندیش، ص ۸۲۷)

[سایه]: پریشب جایی مهمون بودیم. شفیعی حرف عجیبی زد. گفت: من با نهایت اشراف که بر سرتاسر شعر عرفانی ایران دارم این حرفو می‌زنم. در سرتاسر شعر عرفانی ایران، معادل این غزل پیدا نمی‌شه!
[توضیح عظیمی]: برق شادی در چشم سایه می‌درخشد...
[سایه]: خیلی حرف عجیبی زد. اگه این حرفو بنویسه فکر کنم کله‌شو می‌شکنن.
[توضیح عظیمی]: غش‌غش می‌خندد و من این غزل تابناک را در ذهنم مرور می‌کنم... (پیر پرنیان‌اندیش، ص ۶۵۷)

نامدگان و رفتگان، از دو کرانۀ زمان
سوی تو می‌دوند، هان ای تو همیشه در میان

در چمن تو می‌چرد آهوی دشت آسمان
گرد سرِ تو می‌پرد باز سپید کهکشان

هر چه به گرد خویشتن می‌نگرم درین چمن
آینۀ ضمیر من جز تو نمی‌دهد نشان

ای گل بوستان‌سرا از پس پرده‌ها درآ
بوی تو می‌کشد مرا وقت سحر به بوستان

ای که نهان نشسته‌ای باغ درون هسته‌ای
هسته فروشکسته‌ای کاین‌همه باغ شد روان

مست نیاز من شدی، پردۀ ناز پس زدی
از دل خود برآمدی، آمدن تو شد جهان

آه که می‌زند برون، از سر و سینه موج خون
من چه کنم که از درون دست تو می‌کشد کمان

پیش وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم؟
کز نفس تو دم به دم می‌شنویم بوی جان

پیش تو، جامه در برم نعره زند که بردرم
آمدمت که بنگرم گریه نمی‌دهد امان
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

29 Sep, 19:02


ره پنهان
غزلی از حضرت مولانا با صدای عبدالجبار کاکایی

هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
رهِ پنهان بنماید که کس آن راه نداند

نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن‌گاه کشاند

چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند

به مثَل گفتم این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟
@pireparnianandish

پیر پرنیان‌اندیش

29 Sep, 19:02


جان جهان
شعر مولانا
آهنگ پرویز #مشکاتیان
آواز محمدرضا #شجریان


آه که من دوش چه‌سان بوده‌ام!
آه که تو دوش که را بوده‌ای!

رشک برم کاش قبا بودمی
چونکه در آغوشِ قبا بوده‌ای

@pireparnianandish