🄲8🄷10🄽4🄾2 @paria_shafiei Channel on Telegram

🄲8🄷10🄽4🄾2

@paria_shafiei


به نامِ بودن

🄲8🄷10🄽4🄾2 (Persian)

🄲8🄷10🄽4🄾2 یک کانال تلگرامی پر از انرژی و امید است که توسط کاربر paria_shafiei اداره می‌شود. این کانال با عنوان 'به نامِ بودن' شناخته می‌شود و محلی است برای اشتراک گذاری محتواهای الهام بخش و موثر برای بهبود روحیه و افزایش انگیزه. اگر به دنبال جملات الهام بخش، نقل قول‌های مثبت و تجربیات مفید هستید، 🄲8🄷10🄽4🄾2 مکانی ایده‌آل برای شماست. این کانال برای افرادی که به دنبال راهنمایی و پشتیبانی در مسیر پیشرفت شخصی و روانی خود هستند، مناسب است. پس اگر می‌خواهید انرژی مثبت و امید را در زندگی خود تقویت کنید، به 🄲8🄷10🄽4🄾2 بپیوندید و با اشتراک گذاری تجربیات خود به ارتقای روحیه خود و دیگران کمک کنید.

🄲8🄷10🄽4🄾2

17 Nov, 17:11


نمی توان گفت دوستی به طور دقیق در کدام لحظه شکل می گیرد. همچون ظرفی که قطره قطره پر می‌شود و سرانجام یک قطره آن را سرریز می کند، در مجموعه ای از مهربانی‌ها نیز سرانجام یک مهربانی هست که قلب را سرریز می کند.

فارنهایت ۴۵۱ ـ ری بردبری «به نقل قول از جیمز بازول»

🄲8🄷10🄽4🄾2

17 Nov, 17:10


🌱| #داستان_کوتاه
فرم و محتوی


آقای کا یک تابلوی نقاشی را که به برخی از اشیا، فرمی بسیار غیر عادی بخشیده بود، مورد توجه قرار داد. او گفت: «برای برخی از هنرمندان، وقتی جهان را مورد توجه قرار می‌دهند، همان چیزی پیش می آید که برای برخی از فیلسوفان: در حالی که به خاطر فرم جد و جهد می‌کنند، محتوی از یاد می‌رود. زمانی من نزد باغبانی کار می‌کردم. او قیچی باغبانی را به دستم سپرده و از من خواست که شاخه های بوته ی غاری* را کوتاه کنم. بوته ی مزبور در یک گلدان قرار داشت و به جشن ها کرایه داده می‌شد. از این رو باید فرم یک کره را می داشت. من فوراً شروع به بریدن جوانه های وحشی کردم. اما با وجود آنکه تمام سعی و کوشش خود را به کار می بردم که بدان فرم کروی بدهم، برای مدتی طولانی نمی توانستم موفق شوم. یک بار یک طرف و یک بار طرف دیگر را بیش از حد کوتاه می کردم. بالاخره وقتی هم که فرم یک کره را به خود گرفت، کره ی بسیار کوچکی از آب درآمده بود. باغبان با دلسردی گفت:« خُب، این یک کره است، اما بونه ی غار کجاست؟»

داستان های اقای کوینر ـ برتولت برشت
*بوته غار: گیاه یا بوته ای است که در یونان باستان، یونانیان شاخ و برگ این گیاه را، به ویژه به صورت حلقه با تاج به برندگان و قهرمانان و بزرگان ادب و هنر می دادند.

🄲8🄷10🄽4🄾2

17 Nov, 17:10


هیچ پشیمانی ای بزرگ تر از تصمیمات غلطی نیست که برای گرفتنشان، پدر خودت را در آورده ای.

ریگ روان ـ استیو تولتز

🄲8🄷10🄽4🄾2

17 Nov, 17:09


« ما که این همه وقت آزاد داریم.»

«وقت آزاد داریم. ولی وقت فکر کردن چی؟ اگه با سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت در حال رانندگی نباشی - که نمیتونی به چیزی جز خطر فکر کنی - یا داری بازی می‌کنی یا نشستی تو اتاقی که نمیتونی با تلوایزر* چهار دیواره بحث کنی. چرا؟ این تلوایزر " واقعیه". نزدیکه، بُعد داره بِهت میگه چه فکری بکنی و اون رو با فریاد تو کله ت فرو می‌کنه. حتماً درست می‌گه. حرف هاش که به نظر خیلی درسته. با چنان سرعتی تو رو به نتیجه های مورد نظر خودش می رسونه که مغزت فرصت نداره اعتراض کنه و بگه "چه مزخرفاتی!"

فارنهایت ۴۵۱ ـ ری بردبری
* یه اشیا اغراق امیزی شبیه به تلویزیون تو فضای رمان هست ، منتهی با ابعاد خیلی بزرگتر و روی بیش از یک دیوار قرار داره.

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 19:13


پس از لحظه ای سکوت زیر لب زمزمه کرد که من آدم عجیبی هستم و او بدون شک مرا دوست دارد، اما شاید روزی به همین دلیل از من متنفر شود...

بیگانه ـ آلبر کامو

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 19:01


با آدم ها که هستم چه خوب باشند چه بد، تمام احساساتم تعطیل و خسته می شوند. تسلیم می شوم. مودبم. سر تکان می دهم. تظاهر می کنم. می فهمم، چون دوست ندارم کسی را برنجانم و این یکی از ضعف هایم است که بیشترین مشکل را برایم درست می کند. معمولا وقتی سعی می کنم با دیگران مهربان باشم، روحم چنان پاره پاره می شود که به شکل ماکارونی روحانی در می آید!
 
هالیوود ـ چارلز بوکفسکی

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 19:01


چه شغلی، چه شغلی انتخاب کرده ام! هر روز در مسافرت! دردسرهایی که بدتر از معاشرت با پدر و مادرم است! بدتر از همه این زجر مسافرت، یعنی عوض کردن ترن ها، سوار شدن به ترن های فرعی که ممکن است از دست برود، خوراکی های بدی که باید وقت و بی وقت خورد! هر لحظه دیدن قیافه های تازه ی مردمی که انسان دیگر نخواهد دید و محال است که با آن ها طرح دوستی بریزد! کاش این سوراخی که تویش کار می کنم به درک می رفت!

مسخ ـ فرانتس کافکا

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 19:01


صبح وقتی که درها بسته بود، همه ی اهل خانه می خواستند به اتاقش هجوم بیاورند و حالا که درها باز بود، کسی نمی آمد او را ببیند.

مسخ - فرانتس کافکا

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 14:15


در روزگار کودکی مان، مروان افکار شیرین و دلچسبی داشت. یک بار از من خواست در جمع آوری زمان کمکش کنم. به نزدیکی دره رفتیم و روی شکم خوابیدیم و بیش از یک ساعت بی حرکت به گیاهی بیابانی خیره ماندیم، در سکوت محض، مثل دو مجسمه ی سنگی. مروان می گفت اگر یک ساعت به هر چیزی در طبیعت خیره شویم، می توانیم آن را در مغزمان ذخیره کنیم. آن‌گاه، تا وقتی که دیگران زمان را از دست می دهند، ما آن را جمع می‌کنیم!

کلمات متقاطع ـ حسن بلاسم

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 14:12


تری رفت پیش بقیه توی استخر و من هم خودم را در معرض چیز وحشتناکی به اسم صندلی های موسیقایی قرار دادم، یک بازی بی مروت دیگر. یک صندلی کم است و وقتی موسیقی قطع می‌شود باید بدوی تا بتوانی بنشینی. درس‌های زندگی در مهمانی بچه ها تمامی ندارند. عربده ی موسیقی بلند است. نمی‌دانی کی قرار است قطع شود. تمام مدت بازی دلهره داری و فشار غیر قابل تحمل است. همه دور صندلی ها می رقصند، ولی رقصی که شاد نیست. همه چشم‌شان به مادری است که بالاسر رادیو ایستاده و پیچ کم و زیاد کردن صدا را در دست دارد. گاهی کودکی برداشت اشتباه می کند و برای نشستن روی صندلی شیرجه می زند، سرش داد می‌زنند. از روی صندلی بلند می شود. خیط شده. موسیقی ادامه پیدا می‌کند. صورت بچه ها از وحشت بی ریخت شده. هیچ کس دوست ندارد حذف شود. مادر تظاهر می‌کند می خواهد پیچ را ببندد. بچه ها کفری می‌شوند. بچه ها آرزوی مرگش را دارند. بازی یک جور تمثیل است:

به اندازه‌ی کافی صندلی یا خوشبختی وجود ندارد که به همه برسد، همین طور غذا، همین طور شادی، همین طور تخت و شغل و خنده و دوست و لبخند و پول و هوای تمیز برای نفس‌کشیدن.... و موسیقی همچنان ادامه دارد.

من یکی از اولین بازنده ها بودم و داشتم فکر می‌کردم آدم باید در زندگی صندلی خودش را همراه داشته باشد تا محتاج منابع عمومی رو به کاهش نباشد.

جز از کل ـ استیو تولتز

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 14:12


اگر ریتم ملایم و مفرح بخش دوست دارید اولی رو گوش بدید.
دومی هم جهت پاکسازی روح و روان خوبه ( غم مِلو ای داره)

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 14:11


🄲8🄷10🄽4🄾2┊┊☽   *    ·

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 14:11


💽 Album: The Day After Tomorrow
👤 Artist: Maya Belsitzman
📅 Date: 2022-06-10
🎧 Total tracks: 2

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 13:24


نباید در جایی که خبر خاصی نیست پیچیدگی ایجاد کرد، بنظرم خطر نوشتن دفتر خاطرات در همین باشد، در نوشتن خاطرات.
ادمی همه چیز را مبالغه می‌کند ، همیشه گوش به زنگ است و مدام حقیقت را لفت و لعاب می‌دهد.

احتمالا " تهوع " ـ ژان پل سارتر

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 13:23


هر چند شخصا آدم صادقی نیستم، اما گاهی بر حسب تصادف صادق می‌شوم.

حکایت زمستان ـ ویلیام شکسپیر

🄲8🄷10🄽4🄾2

16 Nov, 13:21


از آثار معروف اقای رامبراند میشه به گشت شبانه ( یا نگهبانِ شب) هم اشاره کرد.

🎨| #art by Rembrandt