استاد متجاوز من @ostad_motjavezman Channel on Telegram

استاد متجاوز من

@ostad_motjavezman


⦅☫﷽☫⦆
⟦گاه باید بالا آورد
هر انچه را ک
در ذهنت بار ها و بار ها مرور میکنی...ツ⟧

استاد متجاوز من (Persian)

استاد متجاوز من یک کانال تلگرامی است که با هدف ارائه آموزش‌های متفاوت و جذاب در حوزه‌ی روانشناسی و روانکاوی تشکیل شده است. اگر به دنبال یادگیری مفاهیم جدید و نگاه‌های نوین به مسائل روانی هستید، این کانال می‌تواند یک منبع بسیار مفید برای شما باشد. از طریق پست‌ها و مطالب منتشر شده در این کانال، می‌توانید بهترین تکنیک‌ها و روش‌های مدرن روانشناسی را کشف کرده و استفاده کنید. منبعی که به شما کمک می‌کند تا با اندیشه‌های خود بالاخره آشنا شوید و زندگی خود را بهبود بخشید. بنابراین، اگر به دنبال راهکارهایی برای بهبود و بهتر شدن زندگی خود هستید، به استاد متجاوز من بپیوندید و از آخرین تحقیقات و مطالب در حوزه‌ی روانشناسی بهره ببرید.

استاد متجاوز من

27 Sep, 06:09


تا الان ربات های زیادی واسه کسب درآمد در ازای بازی کردن و تایم گذاشتن توی تلگرام اومده و من و شما باهاش درگیر شدیم و براشون وقت گذاشتیم.

ولی مطمن ترین پروژه ای که تا الان هم سود خوبی داده و هم خودشو ثابت کرده پروژه نات کوین هست.

امروز هم نات پیکسل محصول ناتکوین راه افتاد که یه بوم هزار در هزار پیکسله و هر کی میتونه هر پیکسلش رو رنگی کنه.

۳ نکته‌ی قابل توجه در رابطه با ربات نات پیکسل :

پروژه‌ی نات کوین عکس پروفایل کانال تلگرامیشو را برای حمایت از ربات نات پیکسل به طرح پیکسلی در آورده!

ساشا سازنده و خالق نات کوین اخیراً در گروه سفیران اعلام کرده که پروژه‌ی نات پیکسل امسال ممکن است به بزرگترین ایردراپ در تلگرام تبدیل شود!

و در نکته‌ی آخر ایموجی نات پیکسل به پک رسمی ایموجی های پرچم در اکوسیستم  تلگرام در کنار نات کوین و داگز اضافه شد.

ورود به ایردراپ نات پیکسل :
https://t.me/notpixel/app?startapp=f1653759984

استاد متجاوز من

26 Jul, 15:36


یادتون نره لحظه ورود و ثبت نام کد دعوت رو حتماا وارد کنید 👇
کد دعوت : NALXYY

استاد متجاوز من

26 Jul, 15:35


اگه هنوز بلوبانک خودتو نصب نکردی همین الان نصب کن و کارت مورد علاقه خودت رو سفارش بده.

کد دعوت : NALXYY

استاد متجاوز من

26 Jul, 15:35


میدونستین با ساخت حساب بلوبانک و ارسال کد دعوت خودتون برای دوستانتون به اعضای هرنفر ۳۰.۰۰۰ تومان جایزه میگیرید•

کد دعوت : NALXYY

#بلوبانک

استاد متجاوز من

26 Jul, 15:35


| بانک ولی دوست داشتنی 💙 |

• بلوبانک بانک مرکزی به واسطه بانک سامان از سپرده ها پشتیبانی می کند.
به عبارتی دیگر، بانک سامان به پشتوانه بانک مرکزی، حامی اصلی بلوبانک میباشد.

کارت های بلوبانک در پنج رنگ آبی، قرمز ، رزگلد ، بنفش ، زرد  طراحی شده است که در زمان ثبت نام انتخاب میکنید. 🔥

🔰 استفاده از خدمات بلوبانک بصورت 24 ساعته و غیر حضوری امکانپذیر است.
برخی از آنها عبارتند از:

🔵 بدون پرداخت هزینه می توانید اقدام به تغییر رمز عبور نمایید.
🟢 امکان خرید کالاهای مختلف نیز فراهم می باشد.
🟡 قابلیت خرید شارژ، بسته اینترنت و پرداخت قبض را دارد.
⚪️ امکان افتتاح حساب رایگان در بلوبانک! 😍
🟠 عدم داشتن شرط حداقل موجودی حساب!
🟣 افتتاح حساب فقط در ۷ دقیقه!
🔴 کارت‌های بانکی رنگارنگ و زیبا! 👌🏻

و حالا شما فرصت اینو دارید به صورت رایگان در این بانک ثبت نام کنید

استاد متجاوز من

07 Jul, 16:17


قیمت اولیه استارز مشخص شد
هر 1000 استارز معادل یک میلیون و دویست تومن هستش

پس تا فرصت هست ربات رو استارت کنید و تسک های ربات رو هم انجام بدید

(بدون نیاز به فیلترشکن  )

https://t.me/major/start?startapp=778000371

استاد متجاوز من

20 Jun, 12:32


https://t.me/Hamster_kombat_bot/start?startapp=kentId1653759984
Play with me, become cryptoexchange CEO and get a token airdrop!
💸 2k Coins as a first-time gift
🔥 25k Coins if you have Telegram Premium

استاد متجاوز من

15 May, 12:58


فایل رمان فقط به کسایی تعلق میگیره که عضو کانال باشن!
ما قبل گذاشتن فایل کانال رو خصوصی میکنیم که در اون صورت کسایی که عضو نیستن دیگه دسترسی به کانال براشون امکان پذیر نیست!

❤️❤️❤️

استاد متجاوز من

15 May, 12:56


📌 دوستان عزیزم سلام
📌 لطفا توجه کنین


کانال مون به زودی میخواد خصوصی شه
کسایی که هنوز عضو نشدن لطفا هرچه سریع تر برای دریافت فایل عضو بشین

که جا نمونین و کانال رو گم نکنین ☺️
ممنون میشم از همکاری خوبتون 🙏🏻

❤️❤️❤️

استاد متجاوز من

10 May, 08:35


یک فرصت بی نظیر برای کسب پول‌ در منزل به راحتی با گوشی و کامپیوتر و پرداخت حقوق به صورت روزانه و هفتگی و ماهانه به انتخاب شما😍
تضمینی
بدون محدودیت سنی
جهت کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره به آیدی زیر پیام بدین 👇🏻
@TheHero_girl

استاد متجاوز من

10 May, 08:34


استخدام نیروی کار فوری

شرکت تولیدی خدماتی دانش بنیان به منظور تکمیل کادر تبلیغات و فروش محصولات از سراسر ایران با حقوق و مزایای عااالی نیروی کار فعال(اقا و خانم بدون محدودیت سنی)می پذیرد

*کافیست یک دستگاه تلفن همراه اندروید+اشنایی مختصر با فضای مجازی داشته باشید

بدون نیاز ب اینترنت،مدرک تحصیلی و بدون محدودیت در زمان.شغلی راحت با درامد قابل قبول برای خانمها و آقایان، حتی خانم های خانه دار، دانشجویان و دانش آموزان، و حتی مناسب برای شغل دوم، ولی منبع درامد اول.

متصدی درج تبلیغ و پاسخگویی به مشتریان با حقوق ثابت یک میلیون

تایپیست فعال با حقوق حداقل یک میلیون و قابل افزایش تا یک میلیون و دویست هزار

ادمین کانال تلگرام و پشتیبانی کانال با حقوق ثابت ماهانه یک میلیون و پانصدهزار

مترجم زبان انگلیسی با حقوق ثابت ماهانه یک میلیون

بازاریاب اینترنتی و فروش محصولات با حقوق ثابت یک میلیون

جذب نیرو با درآمد روزی چهل هزار تا دویست هزار

تمامی شغلها در محل زندگی شما انجام میگیرد و پرداخت حقوق روزانه،هفتگی و ماهیانه

استاد متجاوز من

06 May, 13:16


با سلام خدمت دوستان گرامی
بر اساس تصمیم و حکم وارده از سمت پلیس فتا و دادگاه نویسنده تا 6 ماه اجازه ی فعالیت در فضای مجازی ندارد
دوستان عزیز تا چند مدت دیگه فایل کامل رمان در کانال قرار میگیره
پس از کانال خارج نشوید تا فایل کامل شود.

استاد متجاوز من

06 May, 13:16


#part337_fasl2

نفس لرزونمو دادم بیرون و دلم برای جفتمون کباب شد!
ما دوتا ارزوی یه زندگی عادی و بی دردسر داشتیم.

ما فقط میخواستیم همینطور عاشق بمونیم و چشمامون همدیگرو ببینه...

دلمون میخواست سختی های زندگیمون فقط دعواهای الکی و بی پولی های موقتی و غصه های آبکی باشه! فقط همین!

سعی کردم دورش کنم ازین غم:
_همسر؟

غرق لذت شدنش و حس کردم، لبخندشو حس کردم!
فکر کنم اونم حال دلش فقط با‌من خوب میشد.

من اونو بلد بودم، اونم منو بلد! من و اون نیمه ی همدیگه بودیم.. همو کامل میکردیم!

_جانم خانوم؟

خواستم از ارزوهای قشنگ خودم بگم:
_دلم دوتا بچه میخواد.

نفس حبس شدش روهم حس کردم وادامه دادم:
_اولی پسر باشه دومی دختر. پسره غد و تخس باشه هی خواهرشو اذیت کنه اما عین کوه پشتش باشه.

با لذت تصور کردم:
_دوتا نی نی تپلوی سفید خوشگل که بااون پاهای گردالو‌ و چین چینیشون هی اینور و‌اونور بدوان.

استاد متجاوز من

02 May, 12:24


#part336_fasl2

ازش فاصله گرفتم که دست انداخت زیر پام و بغلم کرد و با ترس به دوشش چنگ زدم و گفتم:
_چیکار میکنی؟

_میخوام بریم روی تراس تا حرف بزنیم!

لبمو پیچ دادم:
_مثلا ما قهریم و نباید جلوی بقیه دل و قلوه بدیما!

با عصبانیت نفسشو بیرون داد:
_تف به این زندگی لعنتی که توی خونه ی خودم ارامش ندارم.

همونطور که بغلم کرده بود رفت روی جای همیشگیمون، تخت وفادارمون!

سرم روی بازوش گذاشت و گفت:
_دلم میخواد برای یک روز هم شده دوتایی بریم ویلای شمال! من و‌تو یک بارم ازین عمارت کوفتی باهم بیرون نرفتیم. میخوام ببرمت رستوران های محلی و بهترین غذا هارو برات بگیرم تا عشق کنی ایسان!

کنار دریا ببرمت و تا طلوع خورشید اونجا بشینیم و از ایندمون برای هم بگیم.

دلم غنچ رفت از تصوراتش:
_میریم؟

سرمو بوسید:
_اره خانومم مگه میشه نریم؟

استاد متجاوز من

02 May, 12:24


#part335_fasl2

ولی من احمق با تنها چیزی که اروم میشدم همین بغل لامصبش بود.

خود خودش فقط میتونست حالمو از بدترین حالت ممکن به بهترینش برسونه.

وقتی بهش نزدیک میشدم همه چیز از ذهنم می رفت، همین الان که دستاش دورمه یادم رفته ناراحت چی بودم و اصلا چرا دارم گریه میکنم.

عطرتنش مستم میکنه و منو از اروم از خودش دور میکنه که به خودم میام.

بااون چشمای سبز براقش نگاهم میکنه و با دیوونگی چند تا بوسه ی محکم روی سر و صورتم میکاره و میگه:

_اگه تو یه روز نباشی من دیوونه میشم!

دماغم و‌کشیدم بالا و با بغض جواب دادم:
_ولی الان که هستم داری منو دیوونه میکنی.

اب دهنشو قورت داد و با سردرگمی جواب داد:

_ایسان من دیوونتم میفهمی؟ نمیتونم اصلا نمیتونم باخودم کنار بیام که پیشم نباشی!

استاد متجاوز من

27 Apr, 18:53


#part334_fasl2

با عصبانیت نگاهش کردم:
_دنبال چی هستی؟

چشاش و رو هم فشرد و بعد نگاهم کرد:
_اذیتم نکن!

محکم دستمو عقب کشیدم و حق به جانب جواب دادم:
_من اذیتت میکنم؟ من؟ بی انصافی شاهرخ! من بخاطر اینکه تو اذیت نشی قیافه ی نحس اون بیشرف و تحمل میکنم.

بخاطر راحتی تو کنارش تو ماشین میشنم و‌ براش شرط و‌ شروط میذارم فقط تو، فقط برای اینکه یه شب با خیال راحت چشمم و‌ببندم، نترسم ازینکه یه روز بیدارشم و‌نباشی! نترسم ازینکه یه روز حکم اعدامت بیاد شاهرخ میفهمی؟ من اذیت میکنم؟

بغضم شکست و به چشمای غمگینش که خیرم بود خیره شدم و ادامه دادم:

_اونی که داره اذیت میکنه من نیستم، تویی! تویی که میبینی چقدر تحت فشارم و باز با حرفات مغزم و متلاشی میکنی.

دستای مردونش دور شونه هام حلقه شد و‌ منو کشید توی بغلش و با گریه تنم و به قفسه ی سینش چسبوندم و گریه کردم.

نفساش نامنظم بود و عمق ناراحتی و غمشو درک میکردم. اون درک نمیکرد، نه اون منو نمیفهمید، اون فقط به افکار مزخرف خودش اهمیت می داد.

استاد متجاوز من

27 Apr, 18:53


#part333_fasl2

با کله شقی دوباره صدام زد:
_ایسان! میخوام باهات حرف بزنم.

با غیض نگاهش کردم و اشاره زدم به در:
_برو بیرون شاهرخ نمیشنوی؟

با سرتقی سرشو داد بالا:
_نه!
بعدم بر خلاف میل من که این همه گفتم برو بیرون در رو بست و حرکت کرد سمتم.

چپ چپ نگاهش کردم که اومد روبروم ایستاد و بااخم گفت:
_سرمن داد میکشی؟

بی توجه بهش رفتم سمت تخت و نشستم روش که گفت:
_لباسات کو؟ چرا پاره پورشون کردی؟

اهمیتی بهش ندادم و‌گوشیمو در اوردم و دستم گرفتم که اومد جلو و گوشیمو از دستم کشید و پرت کرد روی تخت.

با لجبازی گوشیو برداشتم که دوباره زدزیر دستم و پرت شد اون سمت ومچ دستمو گرفت و گفت:

_با من کج خلقی نکن!

نیشخندی زدم که با تاکید گفت:
_با من کج خلقی نکن!

استاد متجاوز من

27 Apr, 18:53


#part332_fasl2

از این زندگی گندی که داشتم حالم بهم میخورد.

با عصبانیت لباس و کفش و شال و هرچی داشتم و با خشم در اوردم و توجهی به صدای پاره شدن مانتومم نکردم.

با بغضی که توی گلوم نشسته بود رفتم جلوی ایینه و به خودم خیره شدم.
چرا زندگیتو به گند کشیدی ایسان؟ از کجا به کجا رسیدی؟

روزی تنها دغدغه ت این بود که بابات بهت گیر نده و باهاش روبرو نشی تا با تیکه هاش رو مخت نره. حالا چی؟

میخوای بری توی باند قاچاق؟ یه باند مافیا که برای قدرت هرکاری میکردن و حاضر بودن همو تیکه تیکه کنن.

یهو در باز شد و شاهرخ اومد توی اتاق:
_ایسان؟ میخام باهات..

بلند گفتم:
_برو بیرون و در رو هم ببند!

_ایسان..

داد زدم:
_نشنیدی چی گفتم؟ میخوام تنها باشم! برو بیرون.

استاد متجاوز من

25 Apr, 19:03


#part331_fasl2

اخم غلیظی کردم و پیاده شدم که گفت:

_کی بهت اجازه داد تا سوار ماشین اون بی همه چیز بشی؟!

با حرص زدم تخت سینش:
_مگه به اجازه گرفتنه؟

صدامو اوردم پایین:

_مگه نقشه نکشیده بودیم که بهم اعتماد کنه؟ وسط کار چی میگفتم؟میگفتم صبر کن از شاهرخ اجازه بگیرم؟؟

با تشرداد زدسرم:

_هرچی که میشد بازم نباید سوار ماشین اون بی ناموس میشدی!

عصبیم کرداما حواسم بود صدام و بالانبرم:

_چیه؟ فکر کردی خوشم میاد بغل دست دشمنم بشینم و بزور تحملش کنم و دروغ ببافم؟ بخاطر تو دارم این خفت هارو تحمل میکنم! حالا نیا جوری جلوم واینستا که انگار از خدام بوده شاهرخ معین.

پوزخندی زدم و با چنگی کیفم و دست گرفتم.
با قدم بلند های به سمت عمارت حرکت کردم و تند تند رفتم تو و با عوض کردن کفشام به اتاقم رفتم.

استاد متجاوز من

25 Apr, 19:03


#part330_fasl2

پوفی کشید:

_من نمیدونم این مرد به این گندگی چرا انقدرکم طاقته! چجوری میخواد تورو بفرسته خونش و اروم بگیره؟

سری تکون دادم و بوقی زد که در و بازکردن و با دیدن شاهرخ که در ورودی ساختمون عمارتش دست به سینه وبا اخم غلیظی ایستاده قلبم ایستاد.

با ترس گفتم:

_یا حسین!

شهیاد با اخم لب زد:

_ضعف نشون نده مگه خطایی کردی؟!

با نگرانی گفتم:

_وقتی عصبانی میشه مگه این چیزا حالیشه؟ چهارروز دیگه توی خونه ی دامون چندتا حرف ناجور بزنه این طاقت میاره که گوش بده بهشون؟!

با ایستادن ماشین تند تنداز پله ها اومد پایین که رنگم پریدو شهیاد گفت:

_انقد منگ بازی در نیار ایسان، دست پیش بگیر تا پس نیافتی؛ قبل اینکه کار به داد و‌ هوار برسه تو بیافت گردنش.

تا اومدم حرف بزنم در سمت من باز شد و با عصبانیت گفت:
_پیاده شو!