اما انسان خود را با جسم ، که خود بی جان است و از اراده خود نمیگوید " من جسم هستم" هویت میدهد .
...
کسی دیگر اینطور میگوید .
خویش بی نهایت نیز نمیگوید .
چه کس دیگری آن را میگوید ؟
یک "من" جعلی میان
آن آگاهی محض
و جسم بی جان برخواسته
و خود را به اندازه جسم ، محدود تصور میکند .
این را جستجو کنید و او مثل شبحی ناپدید خواهد شد .
آن شبح ، نفس یا ذهن یا شخصیت است .
همه متون مقدس (Sastras) براساس خیزش این شبح استوار هستند ، که نابودی او هدف آنها است .
وضعیت آگاهی حاضر فقط توهم است .
بی توهمی هدف است و نه چیزی بیشتر .
گفتگوی شماره 427
@nazerarmesh13