رامانا ماهارشی @nazerarmesh13 Channel on Telegram

رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13


لینک گروه گپ

https://t.me/+Od-o8BUPlFMyMTI8

رامانا ماهارشی (Persian)

رامانا ماهارشی یک کانال تلگرامی پرطرفدار است که به طرفداران هنر و فرهنگ هندی می‌پردازد. این کانال توسط کاربر با نام کاربری nazerarmesh13 اداره می‌شود و شامل مطالب متنوعی از جمله ترانه‌های بالیوود، فیلم‌ها، مستندها، اخبار هنرمندان هندی و مطالب جذاب دیگر مرتبط با فرهنگ این کشور می‌باشد. اگر شما نیز به هنر و فرهنگ هند علاقه‌مندید، می‌توانید از لینک گروه گپ این کانال به آدرس https://t.me/+Od-o8BUPlFMyMTI8 دیدن نمایید. پیوستن به این کانال به شما کمک می‌کند تا در قالب مطالب متنوع و جذابی به عمق فرهنگ هندی نفوذ کنید و اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنید. با عضویت در این کانال، شما قطعا تجربه جالب و آموزنده‌ای را خواهید داشت.

رامانا ماهارشی

25 Jan, 15:54


ماهارشی : خویش آگاهی محض است .
اما انسان خود را با جسم ، که خود بی جان است و از اراده خود نمی‌گوید " من جسم هستم" هویت می‌دهد .
...
کسی دیگر اینطور می‌گوید .
خویش بی نهایت نیز نمی‌گوید .
چه کس دیگری آن را می‌گوید ؟
یک "من" جعلی میان
آن آگاهی محض
و جسم بی جان بر‌خواسته
و خود را به اندازه جسم ، محدود تصور می‌کند .
این را جستجو کنید و او مثل شبحی ناپدید خواهد شد .
آن شبح ، نفس یا ذهن یا شخصیت است .
همه متون مقدس (Sastras) براساس خیزش این شبح استوار هستند ، که نابودی او هدف آن‌ها است .
وضعیت آگاهی حاضر فقط توهم است .
بی توهمی هدف است و نه چیزی بیشتر .

گفتگوی شماره 427

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

24 Jan, 15:27


براستی که هیچ علتی برای انسان برای شوربخت و غمگین بودن وجود ندارد .
شما خودتان محدودیت‌ها را بر ذات حقیقی وجود بی‌نهایت‌تان تحمیل کرده
و آنگاه شیون می‌کند که او آفریده‌ای فانی است.
...
و آنگاه این یا آن تمرین معنوی را برای دگرگون ساختن محدودیت‌هایش می‌پذیرد .
اما اگر خود تمرین معنوی فرض را بر وجود چنین محدودیت‌هایی می‌گیرد ، او چگونه می‌تواند به انسان کمک کند تا آن‌ها را دگرگون کند ؟
بدینسان است که می‌گویم ، بدان که تو حقیقت بی نهایت ، وجود محض – آن خویش مطلق هستی .
تنها راه خلاصی یافتن از اندوه خود ، شناختن و بودن خویش است .
این چگونه می‌تواند دست نیافتنی باشد؟

باگوان شری رامانا ماهارشی
از کتاب : Maharshi's Gospel

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

21 Jan, 14:41


"

از آگاه بودن آگاه شو.

فکر کن یا بگو،
«من هستم»
و هیچ‌چیز دیگری به آن اضافه نکن.
از سکونی که به دنبال «من هستم» می‌آید هشیار باش.
حضورت را حس کن
همان بودنِ عریانِ آشکار و بی‌حجاب.
آن با پیر یا جوان،
فقیر یا ثروتمند،
خوب یا بد
یا هر ویژگی دیگری متأثر نمی‌شود.
آن زهدانِ وسیعِ تمامِ خلقت است،
تمام فرم‌ها...

#رامانا_ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

20 Jan, 17:18


دیدارکننده ای آمریکایی ادامه داد :
آیا تعالیم شما با تعالیم دیگران فرق دارند؟
ماهارشی : طریق یکی است و تجلی یافتن حقیقت فقط یکی است.
...
شاگرد: اما مردم از اینهمه روش‌ صحبت می‌کنند .
ماهارشی : بستگی به خود وضعیت روحی آن‌ها دارد .
شاگرد: یوگا چیست؟
ماهارشی : یوگا (وحدت) برای کسی است که در جدایی (Viyoga) است. اما در آنجا فقط یکی است . اگر حقیقت خویش را تجلی واقعیت ببخشید در آنجا هیچ تفاوتی نخواهد بود.
...
...شاگرد: آیا باید بعضی وقت‌ها کتاب باگاواد گیتا را بخوانیم ؟
ماهارشی : همیشه.
شاگرد: آیا باید کتاب انجیل را نیز بخوانیم؟
ماهارشی : کتاب انجیل و کتاب گیتا یکسانند .
شاگرد: کتاب انجیل یاد می‌دهد که انسان در گناه زاییده می‌شود.
ماهارشی : انسان گناه است.
در آنجا هیچ گونه حس انسانی در خواب عمیق وجود ندارد.
فکرِ جسم، تصور گناه را می‌آورد.
خود تولدِ فکر ، گناه است.
...
... شاگرد: کتاب انجیل می‌گوید که روح انسانی می‌تواند گم‌گشته شود.
ماهارشی : فکرِ من ، نفس است و آن گم‌گشته می‌شود.
" منِ " واقعی " من آنم که هستم " است.

باگوان شری رامانا ماهارشی
از گفتگوی 164


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

15 Jan, 11:02


پل برانتون با بگوان صحبت می‌کند
او با نام واقعی خود رافائل هورست (Raphael Hurst) نامیده می‌شود، پل برانتون نام مستعار نویسندگی او است .
راهب (Bhkshu) : ما راه دور و درازی را در جستجوی روشن‌شدگی سفر کرده‌ایم . ...
چگونه می‌توانیم او را به دست آوریم؟
ماهارشی : از طریق تفحص عمیق و مدیتیشن پیوسته.
هورست : انسان‌های زیادی در غرب مدیتیشن می‌کنند، اما هیچگونه پیشرفتی را نشان نمی‌دهند.
ماهارشی : از کجا می‌دانید که آن‌ها پیشرفت نمی‌کنند. پیشرفت معنوی به این آسانی قابل تشخیص نیست .
هورست : من چند سال پیش چشمکهایی از سعادت را نائل شدم، اما در سال‌های بعدی او را دوباره از دست دادم. و آن وقت او را سال پیش دوباره به دست آوردم. چرا این‌طور است؟
ماهارشی : شما او را از دست دادید زیراکه مدیتیشن شما بطور طبیعی نشده بود . وقتی که بطوری که عادت باشد درونگرا بشوید لذت شعف معنوی تبدیل به تجربه‌ای طبیعی می‌شود .
هورست : او می‌تواند ناشی از فقدان استادی معنوی باشد؟
ماهارشی : بله، اما استاد معنوی در درون شما است.
آن استاد معنوی که در درون شما است همان خویش شما است.
هورست : راه تجلی بخشیدن حقیقت خداوند چیست؟
ماهارشی : تفحص خویش، پرسیدن از خویشتن : "من کیستم ؟ "،
تفحص در ماهیت خویش خود.
راهب : جهان در وضعیتی از زوال است. او دائماً بطور معنوی ، اخلاقی ، فکری و در هر شکلی بدتر می‌شود . آیا یک آموزگار معنوی برای نجات دادن او از هرج‌ومرج خواهد آمد؟
ماهارشی : جبراً . وقتی‌که خوبی نزول می‌کند و نادرستی پیروز می‌شود او برای برقرار کردن دوباره نکویی می‌آید. جهان، نه خیلی خوب است و نه خیلی بد : او مخلوطی از هر دو است. خوشبختی مخلوط نشده و اندوه مخلوط نشده، در جهان یافت نمی‌شود. جهان همیشه به خداوند نیاز دارد و خداوند همیشه می‌آید.
در کتاب : Surpassing Love and Grace


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

13 Jan, 06:20


سؤال: ماهارشی یکبار اشاره کردند که آزادی اراده وجود ندارد، که همه فعالیت‌های ما از پیش مقدر می‌شوند و اینکه تنها انتخاب واقعی ما هویت یافتن با جسمی که فعالیت‌ها را انجام می‌دهد است ; و یا هویت یافتن با زیربنای خویش است که جسم در او پدیدار می‌شود. کسی یکبار به ایشان گفت: اگر من این بادبزن را بر روی زمین بگذارم آیا آن نیز فعالیتی می‌باشد که برای اتفاق افتادن در این لحظه مقدر شده بوده است ؟ و بگوان جواب دادند : او فعالیتی مقدر شده خواهد بود. من فرض را بر این می‌گیرم که فعالیت‌های مقدر شده ، همه توسط خداوند امر می‌شوند ، و اینکه به عنوان نتیجه، هیچ چیزی نیست که اتفاق بیفتد که خواست خدا نباشد ، زیرا که ما به عنوان شخص ، هیچ قدرتی برای منحرف کردن متن امر خداوند نداریم . پرسشی در پیامد از این بروز پیدا می‌کند: اگر من خویش را به یاد بیاورم، آیا این نیز خواست خداوند است؟ و اگر در لحظه خاصی فراموش کنم، آیا این نیز خواست خداوند است؟ و یا با توجه به وضعیت خود من، اگر تلاشی برای شنیدن طپش صدای "من – من" بکنم، آیا این خواست خداوند است، یا اینکه او تلاش شخصی است؟
آنامالای سوامی : فراموشی از خویش اتفاق می‌افتد به خاطر عدم تفحص . پس بنابراین من می‌گویم که فراموشی را از طریق تفحص برطرف کنید. فراموشی یا عدم فراموشی ، جزئی از سرنوشت شما نیست. او چیزی است که می‌توانید از لحظه‌ای به لحظه‌ای انتخاب کنید. این آن چیزی است که بگوان گفتند . ایشان گفتند که انسان آزادی انتخاب هویت یافتن با جسم و فعالیت‌های او ، و با اینطور عمل کردن ، خویش را فراموش میکند ؛ و یا اینکه او می‌تواند خود را با خویش هویت بخشیده و آن درک را داشته باشد که جسم ،فعالیت‌های مقدر شده خود را انجام می‌دهد، و توسط قدرت خویش ، سرزنده و پایدار است . اگر شما فانوسی داشته باشید و فراموش کنید که در او نفت بریزید ، نور فانوس خاموش می‌شود. این فراموشی شما و فقدان هوشیاری شما بود که باعث شد تا نور به خاموشی بگراید. فکرهای شما جای دیگری هستند. آن‌ها مراقب فانوس نبودند. شما در هر لحظه فقط یک انتخاب واقعی دارید؛ هوشیار از خویش بودن یا هویت یافتن با جسم و ذهن . اگر شما دومی را انتخاب کنید خداوند را یا خواست خدا را ، یا سرنوشت مقدر شده را مقصر ندانید . خداوند باعث نشد که شما خویش را فراموش کنید. خود شما انتخاب را در هر لحظه از زندگی خود می‌سازید.

آنامالای سوامی
از کتاب : Living by the Words of Bhagavan

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

10 Jan, 17:49


یک دیدارکننده : تفاوت میان مدیتیشن (Dhyana) و تفحص خویش (Vichara) چیست؟
ماهارشی : هر دو به یک چیز منتهی می‌شوند. آنانی که برای تفحص خویش آمادگی ندارند باید تمرین مدیتیشن کنند. در این تمرین ، جوینده معنوی خویشتن را فراموش کرده ، مدیتیشن می‌کند که " من برهما هستم ، "من شیوا هستم" ؛ و بدین ترتیب است که او بر حفظ "برهما" یا "شیوا" ادامه می‌دهد ؛ و این در نهایت در آن وجود ته نشین شده , بعنوان برهما یا شیوا خاتمه پیدا خواهد کرد که او در خواهد یافت همان وجود محض ، یا بعبارت دیگر ...خویش باشد.
آن کسی که پژوهش را آغاز می‌کند بر خویشتن گیر داده ، و می‌پرسد " من کیستم؟ " و خویش برای او آشکار می‌شود .
شاگرد: آیا آن شناختی که با تجربه مستقیم نائل می‌شود پس از آن (دوباره) از دست می‌رود؟
ماهارشی : کتاب مقدس ناوانیتا (Kaivala Navaneeta) می‌گوید که او می‌تواند از دست برود. تجربه‌ای که بدون ریشه کن کردن همه امیال نفسانی نائل گردد نمی‌تواند به طور پیوسته باقی بماند. باید تلاش برای محو کردن امیال نفسانی انجام گرفته باشد . وگرنه باززایی پس از مرگ اتفاق می‌افتد . بعضی می‌گویند که آن تجربه مستقیم، نتیجه گوش دادن به استاد معنوی خود است ؛ دیگران می‌گویند که او نتیجه تأمل کردن است ؛ و دیگران می‌گویند که او از تمرکز ذهن و همینطور از فراهوشیاری (Samadhi) نیز هست . اگرچه که آن‌ها بطور متفاوت بر سطح می‌نگرند، در نهایت منظور آن‌ها یکی است.
فقط پس از آنکه همه امیال نفسانی ریشه‌کن باشند شناخت می‌تواند بطور لغزش ناپذیری باقی بماند .

باگوان شری رامانا ماهارشی
گفتگوی شماره 172


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

07 Jan, 06:57


🍃زندگینامه ماهارشی🍃

قسمت اول

🪷خوانش کامل کتاب🪷

📚 کتاب "آموزه های ماهارشی"
ترجمه "مهران رودسری"
🌱 خوانش "زهره شُکر"

👈قبلاً چند قسمت از خلاصه کتاب رو توی کانال گذاشتم ولی قراره خوانش کامل کتاب انجام بشه🫴😊🪷

💫با نشر آگاهی ،
                   هریک چراغی بیافروزیم
😊💚

#ماهارشی
#آموزه_های_ماهارشی

@zohreh_shokr

رامانا ماهارشی

07 Jan, 06:55


گفتگو با آنامالای سوامی
سؤال: بعضی وقت‌ها خداوند برای بندگان به شکلی فیزیکی ظاهر می‌شود. آیا آن شکل از خداوند واقعی است یا او فقط تصور است؟
آنامالای سوامی : اگر شما نام‌ها و شکل‌ها را ببینید بر تصور خود می‌نگرید . اگر فقط خویش را ببینید بر حقیقت نگاه می‌کنید . ...
نامدو (Namdev) و توکارام(Tukaram) ، عشق بزرگی به کریشنا داشتند . آن‌ها آنقدر به او فکر می‌کردند که او اغلب جلوی آن‌ها ظاهر می‌شد و با آن‌ها صحبت می‌کرد.
من یکبار از بگوان پرسیدم : " چگونه این قدیسان کریشنا را می‌بینند؟ آیا شکلی که آن‌ها می‌دیدند واقعی بود؟"
بگوان پاسخ دادند : " آن‌ها چگونه او را می‌بینند؟ درست به همان صورتی که من شما را می‌بینم و شما مرا می‌بینید. آن‌ها می‌توانند شکل فیزیکی را درست بهمان صورتی که انسان معمولی شکل‌های معمولی را می‌بیند دیده باشند . "
این کلمات چنان قدرت مؤثری بر من داشتند که من فوراً وارد وضعیت پر سعادتی که در آن همه موهایم راست ایستادند شدم.
وقتی که مریدان به بگوان گفتند که آن‌ها رؤیایی شهودی از راما یا کریشنا داشته‌اند ، ایشان بعضی وقت‌ها جواب میدادند: " اوه واقعاً ، و الان راما کجا است ؟ "
وقتی که مرید تصدیق می‌کرد که او اکنون دیگر هیچ رؤیتی ندارد بگوان می‌گفتند : " رؤیت ها می‌آیند و می‌روند ؛ آن‌ها دائمی نیستند. کشف کنید کیست که آن‌ رویت‌ها را دارد ".
خویش بدون شکل، تنها حقیقت است. او ماهیت واقعی خداوند است. خداوند در شکل واقعی خود، هرگز پدیدار یا ناپدید نمی‌شود؛ او همیشه حاضر است. اگر توجه خود را به سمت آن خویش برگردانید و آنجا حفظ کنید او را همان گونه‌ای که واقعاً هست تجربه خواهید کرد.

در کتاب : Living by the Words of Bhagavan

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

03 Jan, 17:22


استاد معنوی خویش است ...انسان بعضی وقت‌ها در زندگی خود با او ناخشنود می‌شود ، و با آنچه که دارد راضی نیست ، او برآورده شدن آرزوهایش را از طریق دعا به خداوند و غیره جستجو می‌کند. ذهن او به تدریج تزکیه می‌شود تا اینکه آرزوی شناخت خدا را بیشتر برای کسب فیض رحمت او میکند بجای برآورده شدن آرزوهای دنیوی. و آنگاه ، رحمت خداوند شروع به تجلی یافتن می‌کند.
خداوند، شکل استاد معنوی را به خود گرفته و جلوی عابد ظاهر شده ، به او حقیقت را تعلیم می‌دهد و ، علاوه بر آن، ذهن او را با آمیزش معنا تطهیر می‌کند . ذهن عابد قدرت به دست آورده و آنگاه توانا است تا به درون بنگرد. ذهن او با مدیتیشن تطهیر بیشتری می‌یابد و بدون کوچک‌ترین ذره‌ای از حرکت ساکت می‌ماند. آن پهنه‌ی آرام، خویش است.
استاد معنوی (Guru)، هم در "بیرون " و هم در "درون " است. او از "بیرون " به ذهن هُلی برای گرایش به درون می‌دهد و از "درون " ذهن را بسمت خویش کشانده و در ساکت کردن ذهن کمک می‌کند . این فیض استاد معنوی (GuruKripta) است. هیچ تفاوتی میان خداوند، استاد معنوی و خویش وجود ندارد.

باگوان شری رامانا ماهارشی
از کتاب : Maharshi's Gospel

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

02 Jan, 10:49


سؤال: آیا آدم به آگاهی محض در خواب عمیق نزدیک‌تر است تا در وضعیت بیداری؟
شری رامانا ماهارشی : وضعیت‌های آگاهی خواب عمیق، رؤیا دیدن و بیداری ، فقط پدیده‌هایی هستند که در خویش ظاهر می‌شوند که خود غیر متحرک است .
او همچنین وضعیتی از هوشیاری ساده است. ...
آیا کسی می‌تواند در هیچ لحظه‌ای از خویش جدا بماند؟
این پرسش فقط اگر او امکانپذیر بود میتوانست ایجاد شود.
سؤال: آیا مگر گفته نمی‌شود که آدم به آگاهی محض در خواب عمیق نزدیک‌تر است تا در وضعیت آگاهی بیداری؟
شری رامانا ماهارشی : آن پرسش می‌توانست نیز به همان خوبی باشد که " آیا من به خویشتن خود در خواب عمیق نزدیک‌تر هستم تا در وضعیت آگاهی بیداری؟ "
خویش آگاهی محض است.
هیچ‌کس هرگز نمی‌تواند دور از خویش باشد.
آن پرسش ممکن است فقط اگر در آنجا دوگانگی باشد .
اما در آنجا هیچگونه دوگانگی یی در آن وضعیت از آگاهی محض وجود ندارد.
همان شخص می‌خوابد، رؤیا می‌بیند و بیدار می‌شود.
وضعیت آگاهی بیداری بعنوان سرشار از زیبایی و پدیده‌های جالب در نظر گرفته می‌شود.
غیبت چنین تجربه‌هایی باعث می‌شود
که انسان بگوید که وضعیت خواب رکود است .
پیش از آنکه به جلوتر برویم اجازه بدهید که این نکته را روشن کنیم.
آیا قبول ندارید که در خواب خود وجود دارید؟
سؤال: بله، قبول دارم.
شری رامانا ماهارشی : شما همان شخصی هستید که اکنون بیدارید .
سؤال: بله.
شری رامانا ماهارشی : پس بنابراین در آنجا تداومی در وضعیت‌های آگاهی خواب و بیداری هست.
آن تداوم چیست؟
او فقط آن وضعیت وجود محض است.
در آنجا تفاوتی در دو وضعیت آگاهی هست .
آن تفاوت چیست؟
رویدادها ، به عبارتی دیگر، جسم، جهان و عینیت‌ها در وضعیت بیداری ظاهر می‌شود اما آن‌ها در خواب ناپدید می‌شوند.

باگوان شری رامانا ماهارشی
از کتاب : Be as you are


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

30 Dec, 13:20


شاگرد: آیا استاد معنوی به ما کمک خواهد خواهد کرد که خویش را از طریق شعائر معنوی و غیره بشناسیم؟
ماهارشی : آیا استاد معنوی دست شما را می‌گیرد و در گوش شما زمزمه می‌کند؟ شما ممکن است او را مثل آنچه خودتان هستید تصور کنید. به خاطر آنکه فکر می‌کنید یک جسم هستید، فکر می‌کنید که او نیز جسمی برای انجام دادن کاری محسوس برای شما دارد. کار او در درون ، در عالم معنوی قرار دارد.
...
استاد معنوی در درون است. مدیتیشن معنایش از میان برداشتن تصور جهالت آن است که او در بیرون است . اگر او بیگانه‌ای باشد که برای او منتظر هستید ، او در ضمن محکوم است که ناپدید شود. فایده‌ی برای موجودی فانی مثل آن کجا است ؟
اما تا زمانی که فکر می‌کنید جدا هستید یا آنکه جسم هستید، تا آن زمان نیز استاد معنوی " بیرونی " نیز ضرورت دارد، و او انگاری که یک جسم باشد پدیدار خواهد شد. وقتی که هویت یافتن غلط خویشتن‌ با جسم متوقف شود، در یافته خواهد شد که استاد معنوی کسی به غیر از خویش نیست .

از کتاب : Maharshi's Gospel


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

25 Dec, 13:16


گفتن اینکه "من جسم نیستم" بلکه "من خویش هستم" هنوز درست نیست .
هیچ فکری از "من" در وجود واقعی نیست .

باگوان شری رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

22 Dec, 19:47


...
....این خلاصه و جوهر همه آن چیزی است که یک جوینده معنوی نیاز به دانستن دارد .
آنچه که مؤکداً از او طلبیده می‌شود
پژوهشی جدی و متمرکز در سر منشاء "موجودیت من" [Aham Vritti] است .

باگوان شری رامانا ماهارشی
از کتاب Maharshi's Gospel

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

22 Dec, 19:47


شاگرد: پس مرید باید چکار کند؟
ماهارشی : او باید فقط کلام استاد معنوی را عمل کند و در درون کار کند. استاد معنوی هم " درونی" و هم "بیرونی" است، پس بنابراین او شرایطی را می‌آفریند که شما را به درون براند و در عین حال " درونی " را برای کشاندن شما به مرکز آماده می‌کند. بنابراین او هولی از "بیرون " و کششی از " درون " را بکار می‌گیرد ، به ترتیبی که بتوانید بر مرکز تثبیت شوید.
...
شما فکر می‌کنید که جهان را می‌توان با اراده خود فتح کرد . وقتی که از جهان خارجی مایوس شده باشید و به درون رانده شوید، احساس می‌کنید " اوه! در آنجا قدرتی عالی‌تر از انسان هست! "
نفس مثل فیلی پرقدرت است که نمیتواند توسط چیزی کم‌قدرت‌تر از یک شیر که در اینجا کسی بجز استاد معنوی (Guru) که با نگاه او نفسِ فیل‌آسا بلرزد و بمیرد نیست، تحت کنترل در نمی‌آید.
در زمانی معین خواهید دانست که شکوه شما جایی قرار دارد که از وجود داشتن متوقف شوید . برای آنکه آن وضعیت را به دست آورید، باید که خویشتن را تسلیم کنید. و آنگاه استاد معنوی می‌بیند که شما در وضعیتی آماده برای دریافت کردن هدایت هستید، و او شما را هدایت می‌کند.

باگوان شری رامانا ماهارشی
از کتاب : Maharshi’s Gospel

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

21 Dec, 07:14


گفتگو با آنامالای سوامی
سؤال : گفته می‌شود که قدیسانی مثل گورو ناناک ، کبیر و دیگران بسیار زیاد بر علیه پرستش تمثال های الهی بودند . بگوان توضیح داده‌اند که چنین پرستش کردن‌هایی برای بعضی از انسان‌ها در مرحله خاصی از تمرین معنوی آن‌ها مفید هستند .
من خوانده‌ام که فرد به اشراق رسیده (Jnani)، هرگز هیچ چیزی را انتقاد نخواهد کرد . آیا این معنایش این است که آن قدیسان، انسان‌های به‌ اشراق رسیده نبودند؟ یا اینکه پیروان آن‌ها تعالیم آن‌ها را به درستی نفهمیدند؟
...
آنامالای سوامی : در آنجا هیچگونه شکی وجود ندارد که گورو ناناک و کبیر ، انسان‌های به اشراق رسیده بودند. اگر انسان‌هایی که می‌خواهند حقیقت خویش را تجلی بدهند [Mumukshus]، انسان‌هایی که تلاشی سخت برای رهایی روح می‌کنند بر شکلی از خداوند گیر بدهند، اغلب اتفاق می‌افتد که پیشرفت آن‌ها به سوی حقیقت کاملاً متوقف می‌شود. پس بنابراین، در پیامد شفقت برای چنین موجوداتی، قدیسان، پرستش کردن تمثال های الهی را انتقاد می‌کنند.
اشخاصی که حقیقت خویش را تجلی بخشیده‌اند قضاوت‌های انتقادی درباره هیچ چیزی نمی‌کنند. اگر که ظاهراً به نظر برسد که آن‌ها چیزی را انتخاب کنند، این فقط برای خیر دیگران است. خود تجربه درونی آن‌ها این است که در آنجا هیچگونه "خیر" یا "شر" وجود ندارد.
اگر انسانی همچنان با جسم هویت یافته باشد ، هیچ‌چیز غلطی با پرستش کردن تمثال های الهی نیست .آن انسان‌هایی که متمرکز در جسم هستند ، که این جسم را به عنوان " من " در نظر می‌گیرند، وقتی که آن‌ها پرستش بیرونی انجام می‌دهند سرشار با فکرهای خداوند می‌شوند . آن‌ها از قدرتی که بزرگ‌تر از قدرت کم و محدود آن‌ها است هوشیار می‌شوند . آدم نباید هیچگونه فعالیتی را که ذهن انسان معمولی را بسوی هوشیاری یی از خداوند بازمی گرداند انتقاد کند .
از کتاب : Living by the Words of Bhagavan
@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

15 Dec, 13:55


شاگرد : چگونه می تواند سکوت استاد معنوی , کسی که نه هیچ تشرفی می‌دهد و نه هیچ عمل محسوسی انجام می‌دهد , بیشتر از کلام او و غیره پرقدرت باشد؟ چگونه چنین سکوتی بهتر از مطالعه متون مقدس است؟
ماهارشی : سکوت , قویترین شکل کار است . هر چقدر هم که متون مقدس عظیم و پرقدرت باشند , آن‌ها در تأثیر خود شکست می‌خورند . استاد معنوی ساکت است و فیض استاد بر همه چیره می‌شود . این سکوت عظیم‌تر و پرقدرت‌تر از همه متون مقدس که در کنار هم باشند است .

از کتاب : Maharshi's Gospel

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

13 Dec, 18:10


ماهارشی : وجود ابدی هیچ چیز به جز خوشبختی نیست.
و آن به عنوان یک کشف می‌آید.
...
شاگرد: چگونه می‌توانم تبرک را نائل شوم؟
ماهارشی : تبرک خویش است . و آن را نیز نباید نائل گشت ؛
شما فقط نیاز دارید بدانید که او وجود دارد.
خورشید فقط درخشنده است. او تاریکی را نمی‌بیند. اما با اینوصف از فرار تاریکی به هنگام طلوع خورشید صحبت می‌کنید. همین گونه نیز با جهالت مرید است که مثل شبحی از تاریکی ، با نگاه استاد معنوی محو می‌شود . شما با نور خورشید احاطه شده‌اید ؛ اما اگر بخواهید خورشید را ببینید، باید در جهت او برگشته و در او نگاه کنید. همینگونه نیز تبرک ، باتلاش مناسبی که انجام می‌دهید یافته می‌شود، اگرچه که او اینجا و اکنون هست.
شاگرد: آیا تبرک نمی‌تواند بلوغ جوینده معنوی را شتاب دهد؟
ماهارشی : همه آن را به استاد معنوی واگذار کنید . به او بی هیچ احتیاطی تسلیم شوید.

باگوان شری رامانا ماهارشی
از کتاب : Maharshi's Gospel


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

10 Dec, 16:59


باگوان شری رامانا ماهارشی :
فکر من (نفس) مثل روحی است که ، اگرچه که نه قابل لمس، به‌طور خودجوش با بدن برخواسته، با او شکوفا شده و ناپدید می‌شود.
آگاهیِ بدن، "منِ " غلط است.
از این آگاهیِ بدن دست بردارید.
او با جستجوی سرچشمه " من " انجام می‌شود. ...
بدن نمی‌گوید " من هستم " .
این شما هستید که می‌گویید، " من بدن هستم! "
کشف کنید چه کسی این " من " است .
او با جستجوی سرچشمه خودش محو خواهد شد.
مرید : آنگاه، آیا سعادت خواهد بود؟
باگوان شری رامانا ماهارشی : سعادت با آگاهیِ بودن همزمان است.
.....
فطرت شما سعادت است.
اکنون غفلت آن سعادت را پنهان می‌کند.
غفلت را برای سعادت از میان بردارید تا او آزاد شود.
مرید : آیا نباید واقعیت نهایی جهان، شخصیت فردی و خدا را کشف کنیم؟
باگوان شری رامانا ماهارشی :
همه این‌ها اندیشه‌های " من " هستند.
آن‌ها فقط پس از حلول "فکرِ من(نفس)" برمی‌خیزند.
آیا شما در خواب عمیق خودتان از آن‌ها فکر می‌کردید؟
شما در خواب عمیق وجود داشتید و همان شما نیز اکنون صحبت می‌کند.
اگر آن‌ها واقعی ‌باشند آیا نباید در خواب خودتان هم باشند؟
آن‌ها فقط وابسته بر " فکر من(نفس) " هستند.
از دوباره، آیا جهان به شما می‌گوید " من جهان هستم"؟
آیا بدن می‌گوید " من بدن هستم"؟
شما می‌گویید، " این جهان است "، " این بدن است " و الی آخر.
پس بنابراین این‌ها فقط اندیشه‌های خودتان هستند.
کشف کنید شما چه کسی هستید و پایانی از همه شک و تردیدهای خودتان خواهد بود.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

08 Dec, 20:05


کسی که فکر می‌کند فاعل است رنج‌بَرنده هم هست.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

06 Dec, 18:54


برای آنکه خدا را ببینید، خویش خودتان را بشناسید
...
کسی که ، با از دست دادن کامل نفس ، خویش را ببیند ، خدا را یافته است ، زیرا خویش جدای از خدا وجود ندارد.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

04 Dec, 14:38


شاگرد: وقتی مردی برای یک بار درک کند که عالی‌ترین وظیفه او تداوم فکر بر خویش است ، آیا از لحاظ اخلاقی درست است که او وظایف خانه‌داری خودش را ترک کند.
ماهارشی : این آرزوی برای چشم‌پوشی چیزها مانع است. خویش چشم‌پوشی ساده است. خویش از همه چیز چشم‌پوشی کرده است.
شاگرد : این از نقطه نظر باگوان درست است. اما برای ما …. کار من بهترین قسمت وقت و انرژی مرا طلب می‌کند ؛ من اغلب بسیار خسته هستم که خودم را به ادامه اندیشه بر خویش نثار کنم.
...
ماهارشی : حس " من کار می‌کنم " مانع است. کاوش کنید: " چه کسی کار می‌کند؟ "
به خاطر بیاورید، " من چه کسی هستم؟ "
کار شما را اسیر نخواهد ساخت. او به طور خودکار ادامه خواهد یافت.
هیچ تلاشی نکنید که کار ‌کنید یا از کار چشم‌پوشی کنید.
تلاش شما اسارت است .
آنچه که مقید است تا اتفاق بیافتد اتفاق خواهد افتاد.
اگر شما مقدر هستید تا کار کردن را خاتمه دهید، کار نمی‌تواند داشته شود حتی اگر به شکار او بروید.
اگر مقدر هستید تا کار کنید شما نمی‌توانید او را ترک کنید ؛ شما ناچار خواهید بود که در او مشغول شوید.
پس بنابراین او را به آن قدرت عالی‌تر واگذار کنید.
شما نمی‌توانید همان‌گونه که انتخاب میکنید چشم‌پوشی کنید یا نگه بدارید.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

03 Dec, 08:40


پرسشگر: آیا آن کسی که خویش را درک کرد حس "من" را از دست میدهد؟
ماهارشی: کاملا
پرسشگر: پس درنتیجه فرقی بین من و شما و آن مرد آنجا و خدمتکار من وجود ندارد. آیا همه یکسان هستند؟
ماهارشی: همه یکسان هستند از جمله آن میمونها.
پرسشگر: اما میمونها که آدم نیستند.آیا آنها متفاوت نیستند؟
ماهارشی: آنها دقیقا با آدمها یکی هستند.همه در آگاهی‌ای یگانه، یکسان هستند.


باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

02 Dec, 19:16


«خود» مانند مروارید است؛
برای یافتنش باید به درون سکوت غواصی کنی؛
عمیق‌تر و حتی عمیق‌تر، تا به آن برسی.


#رامانا_ماهارشی
#خودآگاهی_اشراق

رامانا ماهارشی

01 Dec, 15:08


اگر ذهن منحرف حواس‌پرت شد بی‌درنگ بپرسید، این فکرهای حواس‌پرت کننده برای چه کسی برمی‌خیزند؟" آن ، شما را بی‌درنگ به نقطه " من " برمی‌گرداند.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

30 Nov, 19:22


سؤال: آیا نباید هیچ فکری درباره خدا داشته باشم؟
رامانا ماهارشی : فقط تا زمانی که فکرهای دیگر در ذهن هستند می‌تواند فکری از خدا باشد که به وسیله ذهن دریافت می‌شود. نابودی حتی آن فکر از خدا بعلت نابودی تمام فکرهای دیگر فقط فکرِ بی‌فکر است که فکر حقیقی خدا است.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

28 Nov, 21:08


پرسشگر: باگوان، من مارتین هستم از آلمان. به اینجا آمدم تا از شما یاد بگیرم که چطور می‌توان بدون رنج و بدبختی زندگی کرد. چطور چنین چیزی ممکن است؟ من کی از تمام این رنج‌ها رها خواهم شد؟
باگوان #رامانا ماهارشی: هنگامی‌که متوجه شوی که مارتین و آلمان اصلاً وجود ندارند.

مارتین: متوجه نمی‌شوم ممکن است بیشتر توضیح دهید؟
رامانا ماهارشی: شما خودتان را فردی به نام مارتین تصور می‌کنید که مشغول زندگی کردن است؛ اما در حقیقت فقط زندگی است که وجود دارد، فقط آگاهی است که وجود دارد، فقط خویش است که وجود دارد و چیزی بیرون یا جدا از آن اصلاً وجود ندارد. شما هرگز ساکن آلمان نبودید همین‌طور که اکنون ساکن هند نیستید. این مکان‌ها صرفاً تصورات ذهن بشری هستند. آلمان، هند و سایر نقاط عالم درون خود شماست و این‌طور نیست که شما در آنها باشید. تو به‌ عنوان آن خویشِ همه‌جاحاضر که فراسوی زمان و مکان است در همه‌جا هستی.

مارتین: شما باز به یک آموزش گیج‌کننده دیگر اشاره کردید. شما اغلب از یک خویشِ یگانه صحبت می‌کنید و میگویید که همه‌چیز یکی است؛ اما بااین‌حال گاهی هم به مردم میگویید که تسلیم خدا باشند. آیا در اینجا بین نادوگانگی و وجودِ یک خدای شخصی تضادی پیش نمی‌آید؟

رامانا ماهارشی: موضوع خیلی ساده است. هنگامی‌که از یک خدا صحبت می‌کنم مارتین را مورد خطاب قرار می‌دهم اما زمانی که از آن خویش غیرشخصی یا همان آگاهیِ یگانه صحبت می‌کنم به تو اشاره می‌کنم.
(سکوتی طولانی)
مارتین: پس این بازتابی از وضعیت درونی من است. اگر در اینجا خودم را یک شخص در نظر بگیرم که مشغول صحبت کردن با شخص دیگر است در این صورت خدا وجود برتری خواهد بود که می‌توانم عبادتش کنم؛ اما اگر تماماً به فراسوی فردیت رفته و فقط به‌عنوان وجودی خالص باقی بمانم آنگاه تمام این تفاوت‌های ظاهری محو خواهند شد و فقط یک حقیقت یکپارچه و تقسیم‌ناپذیر باقی خواهد ماند و من همانم؛ بنابراین من همه‌چیز و همه‌کسم.
رامانا ماهارشی سری تکان دادند و لبخندی زدند.
@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

18 Nov, 19:12


پرسشگر: " آیا فقط رویدادهای مهم در زندگی یک انسان، چیزهایی مثل شغل یا حرفه اصلی از پیش تعیین می‌شود، یا عمل‌های جزیی در زندگی او، چیزی مثل برداشتن فنجانی از آب یا حرکت از یک مکان در اتاق به اتاق دیگر نیز از قبل تعیین می‌شوند؟
رامانا ماهارشی : بله، همه چیز از پیش تعیین می‌شود.
پرسشگر: پس انسان چه مسئولیتی، چه آزادی اراده‌ای دارد؟
...
رامانا ماهارشی : پس بدن برای چه چیزی به وجود می‌آید؟ او برای انجام چیزهای مختلفی که برای اجرا در این زندگی مشخص شوند ساخته شده. سرتاسر برنامه نوشته شده.
" نه حتی اتمی به‌جز با اراده او حرکت نمی‌کند " بیان همان حقیقت است، چه شما بگویید " حرکت نمی‌کند به جز با اراده او " یا " حرکت نمی‌کند به جز بوسیله سرنوشت ". و در رابطه با آزادی برای انسان، او همیشه آزادست که خودش را با بدن هم‌هویت نکند و با لذت‌ها یا رنج‌های مترتب از فعالیت‌های بدن تحت تأثیر قرار نگیرد.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

18 Nov, 19:12


سؤال : ما رنج را در جهان می‌بینیم. انسانی گرسنه است. این واقعیتی فیزیکی است، و به عنوان چنین واقعیتی، گرسنگی برای او بسیار واقعی است. آیا ما باید آن را یک خواب بنامیم و با رنج آن انسان بی‌‌تاثیر بمانیم؟
رامانا ماهارشی : از نقطه نظر اشراق یا واقعیت ، رنجی که شما از او صحبت می‌کنید به طور قطع یک خواب است ، همان‌گونه که جهانی که رنج او جزیی بی‌نهایت کوچک از آن است. شما در خواب نیز خودتان را گرسنه احساس می‌کنید. شما دیگران را می‌بینید که رنج گرسنگی می‌کشند. شما خودتان را تغذیه ...می‌کنید، و بر اثر ترحم تحت تأثیر قرار گرفته و ، دیگرانی را که متوجه می‌شوید که از گرسنگی رنج می‌برند تغذیه می‌کنید.
تا زمانی که خواب دوام بیاورد، همه آن رنج گرسنگی‌ کاملاً به همان صورت واقعی هستند که شما اکنون فکر می‌کنید رنجی که در جهان می‌بینید واقعی باشد. فقط وقتی که بیدار شوید است که کشف می‌کنید که رنج در خواب غیرواقعی بود. شما می‌توانید تا حد لبریز شدن، غذا خورده و به خواب رفته باشید. شما خواب می‌بینید که در گرمای تمام طول روز خورشید سخت کار می‌کنید ، خسته و گرسنه هستید و می‌خواهید که کلی غذا بخورید. آنگاه بیدار می‌شوید و متوجه می‌شوید معده شما پر است و شما نباید از تختخواب خودتان بیرون بروید.
اما همه این به معنای آن نیست که در حالی که در خواب هستید می‌توانید عمل کنید انگاری که رنجی را که آنجا احساس می‌کنید واقعی نمی‌باشد. گرسنگی در خواب باید با غذای در خواب آرام گرفته شود. همنوعان انسانی‌ای که این‌قدر گرسنه‌ در خواب یافتید باید با غذای در آن خواب فراهم شوند. شما هرگز نمی‌توانید دو وضعیت آگاهی خواب‌دیدن و بیداری را مخلوط کنید.
تا زمانی که به وضعیت اشراق رسیده و بدین ترتیب از این توهم بیدار شوید، شما باید خدمت اجتماعی را با تسکین رنجی که هر گاه او را می‌بینید انجام دهید. اما حتی آنگاه نیز ، همان‌گونه که به ما گفته می‌شود باید او را بدون حس نفسانیت، به عبارت دیگر بدون حس " من فاعل هستم " انجام دهید ، بلکه با احساس آنکه " من وسیله کار پروردگار هستم."
به همان ترتیب نیز انسان نباید مغرور شده و فکر کند " من به انسانی پایین‌تر از خودم کمک می‌کنم. او به کمک نیاز دارد. من در موقعیتی هستم که کمک کنم. من برتر و او پست‌تر است. "
شما باید به انسان به عنوان وسیله‌ای از پرستش خدا در آن انسان کمک کنید. همه چنین خدمتی نیز برای شما بعنوان خویش است، نه برای هر کس دیگری. شما به هیچ‌کس دیگری کمک نمی‌کنید، بلکه فقط به خودتان کمک می‌کنید.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

08 Nov, 13:50


باگوان #راماناماهارشی به خانم بیت‌من چنین فرمودند:
یک وضعیت ثابت وجود دارد؛ وضعیت‌های خواب، رؤیا دیدن و بیداری فقط تحرکاتی روی آن وضعیت ثابت هستند. آن‌ها مانند تصاویر متحرکی روی پرده سینما هستند.
همه به همان خوبی که تصاویر را می‌بینند، پرده نمایش را نیز می‌بینند اما از آن غافلند و فقط به تصاویر چسبیده‌اند. درحالی‌که فرد به اشراق رسیده (Jnani) فقط پرده نمایش را در نظر می‌گیرد و نه تصاویر را. تصاویر قطعاً بر روی پرده نمایش حرکت می‌کنند اما بر آن تأثیر نمی‌گذارند. خود پرده نمایش هیچ حرکتی نمی‌کند بلکه ثابت باقی می‌ماند.
مشابه همین مثال، فردی است که با قطار سفر می‌کند و فکر می‌کند که اوست که حرکت می‌کند. در حقیقت او فقط نشسته است و در صندلی‌اش استراحت می‌کند و این قطار است که به‌سرعت حرکت می‌کند. اما بااین‌حال او حرکت قطار را به خودش می‌گیرد زیرا او خودش را با بدنش یکی پنداشته و این چنین می‌گوید: «اکنون یک ایستگاه را طی کردم، حالا ایستگاه بعدی و حالا دیگری و غیره.» اندکی توجه، نشان خواهد داد که: او بی‌حرکت نشسته است و این ایستگاه‌ها هستند که از پیش او می‌گذرند. اما این مانع نمی‌شود تا او نگوید که تمام راه را خودش سفر کرده درست مانند اینکه تمام مسیر را خودش سپری کرده باشد.
فرد به اشراق رسیده (Jnani) کاملاً آگاه است که وضعیت حقیقیِ «بودن»، ثابت و بی‌تغییر باقی می‌ماند و تمام آن فعالیت‌ها در اطراف آن ادامه پیدا می‌کنند. ماهیت او تغییر نمی‌کند و وضعیتش کمترین تأثیری هم نمی‌پذیرد. او با بی‌تفاوتی به همه‌چیز می‌نگرد و خودش مسرور و سعادتمند باقی می‌ماند.
وضعیت او وضعیت حقیقی و همچنین وضعیت اصلی و فطریِ «بودن» است. زمانی که انسان یک‌بار به آن برسد در آنجا ثابت می‌شود. یک‌بار که در آنجا مستقر شود همیشه در آنجا مستقر خواهد بود. بنابراین آن وضعیتی که در روزهای سکونت در غار "پاتالا لینگا" (محل سکونت قبلی باگوان) چیره شده بود همچنان بی‌وقفه ادامه دارد ، فقط با این تفاوت که بدن در آنجا بی‌حرکت بود اما اکنون فعال است.
تفاوتی در رفتار ظاهری فرد به اشراق رسیده (Jnani) و کسی که از خویش حقیقی‌اش غافل است (ajnani) وجود ندارد. تفاوت فقط در زاویه دید آن‌هاست. فرد غافل، خودش را با نفس یا ایگو یکی می‌پندارد و فعالیت‌های ایگو را با خویش اشتباه می‌گیرد درحالی‌که نفسِ فردِ به اشراق رسیده از بین رفته و او خودش را محدود به این بدن یا آن بدن، این رویداد یا آن رویداد یا چیزهایی از این قبیل نمی‌داند. در بی‌عملی ظاهری، عمل وجود دارد و همچنین در عملِ ظاهری، بی‌عملی وجود دارد.


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

05 Nov, 16:40


🍃سکوت چیست؟🍃

قسمت دوم

📚 کتاب "آموزه های ماهارشی"
ترجمه "مهران رودسری"
🌱 خوانش "زهره شُکر"

💫با نشر آگاهی ،
                   هریک چراغی بیافروزیم
😊💚

#ماهارشی
#آموزه_های_ماهارشی

@zohreh_shokr

رامانا ماهارشی

31 Oct, 14:22


سؤال: آیا خویش فقط شاهد نیست؟
باگوان : " شاهد " فقط وقتی مناسب است که عینیتی آنجا است تا دیده شود. او آنگاه دوگانگی است.حقیقت فراتر از هر دوی آن‌ها قرار دارد. در این مانترا (باگوان مانترایی را ذکر می‌کنند) ، واژه شاهد باید به‌عنوان حضور فهمیده شود ، که بدون او هیچ‌چیز نمی‌تواند وجود داشته باشد....
ببینید چگونه خورشید برای فعالیت‌های روزانه ضروری است. اما به هر حال، او جزئی از فعالیت‌های جهان را شکل نمی‌دهد ؛ اما آن‌ها نمی‌توانند بدون خورشید اتفاق بیافتند. او شاهد فعالیت‌ها است. همان‌گونه نیز با خویش است.
باگوان : صحبت از "شاهد" نباید به آن تصور هدایت کند که شاهدی وجود دارد و چیز دیگر جدای از او که او مشاهده می‌کند. " شاهد " واقعاً بمعنای نوری است که تماشاگر، تماشا شده و فرایند تماشا را روشنایی می‌بخشد. پیش از، در طول و پس از مثلث تماشاگر، تماشا شده و تماشا، روشنایی وجود دارد. فقط او همیشه وجود دارد.

باگوان شری رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

31 Oct, 14:22


آنی که سعادت است خویش هم هست.
سعادت و خویش متفاوت و جدای از یکدیگر نیستند بلکه یکی و یکسان هستند.
و واقعی فقط آن است.
در هیچ‌یک از عینیت‌های بی‌شمار جهان دنیوی هیچ‌چیزی که بتواند خوشحالی نامیده شود وجود ندارد. ...
از راه غفلت و نادانی محض است که ما تصور می‌کنیم که خوشحالی از آن‌ها بدست آورده می‌شود.
کاملاً برعکس، وقتی ذهن برون‌گرا شود، او سختی و دل‌تنگی را رنج می‌کشد.
حقیقت آنست که هر بار که آرزوهای ما برآورده شوند، ذهن که به سرچشمه خودش روی‌گردان می‌شود، فقط آن خوشحالی‌ای را که برای خویش طبیعی است تجربه می‌کند.
به همان ترتیب نیز در وضعیت خواب عمیق ، در وضعیت خویش‌آگاهی {Samadhi}، وقتی ضعف و اغماء هست ، وقتی عینیت آرزو شده‌ای به دست آورده شود، یا وقتی زیان بر عینیت غیرقابل آرزویی که در نظر گرفته می‌شود اتفاق بیافتد ، ذهن متوجه درون شده و آن سعادت خویش را لذت می‌برد.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

27 Oct, 17:57


بی‌تقلایی نتیجه تقلا است
" تقلای آگاهانه عمدی ضروری است تا به آن وضعیت بی‌تقلای سکوت نائل گشت. "

باگوان شری رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

27 Oct, 17:57


سانیاس یا ترک دنیا، نادیده گرفتن چیزهای خارجی نیست بلکه نفس است.
برای چنین تارُکانی هیچ تفاوتی میان خلوت و زندگی فعال وجود ندارد.
...
(عارف هندی) واشیشتا می‌گوید:
" درست همان‌گونه که یک انسان ، کسی که ذهن او، پرمشغله است ، هشیار از آنچه که در جلوی او اتفاق می‌افتد نیست، درست همان‌گونه نیز عارف، اگرچه که در کار مشغول می‌شود، در پی آن فعال نیست ، زیرا ذهن او بدون طغیان نفس در خویش غرق می‌شود.
درست مثل انسانی که بر تختخواب خود خوابیده ، خواب می‌بیند که او سراسیمه بر روی پرتگاهی می‌افتد ، درست همان‌گونه نیز شخص غافلی که نفس او هنوز حاضر است، اگرچه که در خلوت در مدیتیشن عمیق مشغول می‌شود، از آن دست برنمی‌دارد که فاعل همه عمل باشد. "
در این فصل گفته می‌شود که سرتاسر زدودن فکر تنها ترک واقعی می‌باشد. "

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

27 Oct, 17:57


سؤال: آیا انسان می‌تواند با روزه گرفتن پیشرفت معنوی کند؟
جواب: روزه گرفتن باید عمدتاً به طور ذهنی [ خودداری از فکرها] باشد.
پرهیز از غذا هیچ خوبی‌ای نخواهد داشت ، او حتی ذهن را برآشفته خواهد کرد.
شکوفایی معنوی بیشتر با کنترل غذاخوردن خواهد آمد.
اما اگر، در طول روزه‌ای از یک ماه ، چشم‌انداز معنوی نگه داشته شده باشد، آنگاه در حدود ده روز پس از شکستن روزه ( اگر او به درستی شکسته شود و با غذا خوردن عقلایی ادامه پیدا کند) ذهن خالص و پیوسته خواهد شد، و بهمین صورت هم باقی می‌ماند.
در روزهای اول پس از آمدنم به اینجا، من چشم‌های خودم را بصورت بسته داشتم و آن‌چنان عمیق در مدیتیشن جذب شده بودم که به سختی می‌دانستم که آیا روز است یا شب. من هیچ غذا و هیچ خوابی نداشتم.
وقتی در بدن حرکت است، شما به غذا نیاز دارید.
اگر شما غذا دارید ، شما به خواب نیاز دارید.
اگر هیچ حرکتی نباشد، شما به خواب نیاز ندارید .
غذای بسیار کم برای حفظ زندگی کافی است. آن معمول بود که تجربه من باشد .
کسی یا دیگری عادت داشت که به من هرگاه که چشم‌های خودم را باز می‌کردم غذای مایعی تقدیم کند . آن، همه آن چیزی بود که من می‌خوردم.
اما یک چیز را به خاطر داشته باشید: به جز وقتی که انسان در وضعیتی جذب است که ذهن بی‌حرکت باشد، ممکن نیست که غذا یا خواب را یک‌سره دست برداشت.
وقتی که بدن و ذهن در پیگردهای معمولی زندگی مشغول هستند ، اگر شما دست از غذا و خواب بردارید بدن تلوتلو می‌خورد.
تئوری‌های مختلفی در رابطه با آنکه یک سالک معنوی چقدر باید غذا بخورد و چقدر باید بخوابد وجود دارند. بعضی می‌گویند که سالم است تا در ساعت ده شب به خواب رفت و در ساعت دو بامداد بیدار شد. آن به معنای آنست که چهار ساعت خواب کافی است.
بعضی می‌گویند که چهار ساعت خواب کافی نیست، بلکه باید شش ساعت باشد. او به این ختم شود، که خواب و غذا نباید به افراط کشیده شوند. اگر شما بخواهید یکی از آن‌ها را کاملاً قطع کنید، ذهن شما همیشه به سوی او سوق داده خواهد شد.
بنابراین، سالک باید همه چیز را در تعادل انجام دهد.
هیچ زیانی در سه یا چهار وعده غذای در یک روز وجود ندارد.
اما فقط نگویید " من این گونه از غذا را می‌خواهم و آن‌گونه از غذا را نمی‌خواهم " و از این قبیل.
علاوه بر آن، شما این وعده‌های غذا را در دوازده ساعت بیداری می‌خورید در حالی که در دوازده ساعت خواب غذا نمی‌خورید .
آیا خواب شما را به رستگاری هدایت می‌کند؟
این اشتباه است که فرض بر آن گرفته شود که بی‌فعالیتی ساده انسان را به رستگاری هدایت می‌کند.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

21 Oct, 16:19


زائری از شری ماهارشی پرسید :
زائر : چگونه می‌توان بر ترس وحشتناک مرگ چیره شد؟
باگوان : آن ترس چه زمانی شما را می‌رباید؟ آیا او وقتی که شما بدن خودتان را نمی‌بینید ، بگوییم، در وضعیت خوابِ عمیق بدون رویا ، یا وقتی که تحت تأثیر کلروفرم (ماده بی‌هوشی) هستید می‌آید؟
او شما را فقط وقتی که کاملاً " بیدار" هستید و جهان ، و از جمله بدن خودتان را دریافت می‌کنید تعقیب می‌کند. اگر شما این‌ها را نبینید و خویش خالص خودتان باقی بمانید، همان‌گونه که در وضعیت خواب بدون رؤیا (این‌طور هستید)... ، هیچ ترسی نمی‌تواند شما را لمس کند.
اگر شما این ترس را تا خود عینیت، تا فقدان آن چیزی که به او بروز می‌دهد ردیابی کنید ، خواهید یافت که آن عینیت بدن نیست ، بلکه ذهنی است که در او عمل کرده و از راه او محیط اطراف و جهان جذاب به عنوان دیدنی‌ها، صداها، بوها، و غیره شناخته می‌شود.
انسانهای زیادی خوشحال می‌بودند که از این بدن بیمار و از همه مشکلات و ناراحتی‌هایی که او برای او می‌آفریند خلاص شوند اگر هشیاری دائمی به او اعطا می‌شد.
این هشیاری ، (این) آگاهی است که او می‌ترسد از دست بدهد ، و نه بدن.
انسان‌ها به وجود، عشق می‌ورزند زیرا او هشیاری ابدی‌ای است که خود خویش خودشان است. پس چرا همین الان بر آن هشیاری خالص‌ چنگ نینداخت، در حالیکه در بدن و آزاد از همه ترس بود؟

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

21 Oct, 16:19


ماهارشی :
تا زمانی که بدن در نظر گرفته شود، تولد واقعی است.
اما بدن، " من " نیست. ...
خویش نه زاییده می‌شود و نه می‌میرد.
هیچ چیز تازه‌ای وجود ندارد.
فرزانگان همه چیز را در خویش و از خویش می‌بینند.
هیچ تنوعی در او وجود ندارد.
بنابراین نه تولد و نه مرگی وجود دارد.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

21 Oct, 16:19


سؤال: گفته می‌شود که سرتاسر گیتی بازی آگاهی خداوند است و اینکه همه چیز سرشار از برهما است. پس چرا ما باید بگوییم که عادت‌های بد و تمرین‌های بد باید نادیده گرفته شوند؟
رامانا ماهارشی : فرض بگیرید که زخمی در درون بدن انسان هست. اگر شما او را بر فرض آنکه او فقط جزء کوچکی از بدن است نادیده بگیرید، او باعث درد برای سرتاسر بدن می‌شود. اگر او با معالجه معمولی درمان نشود، پزشک باید آمده ، قسمتی را که تحت تأثیر قرار گرفته است با چاقویی قطع کرده و ناخالصی‌ها را از میان بردارد. اگر قسمت بیمار بدن قطع نشود او چرک خواهد کرد. اگر شما او را بعد از عمل جراحی پانسمان نکنید، چرک تشکیل خواهد شد. به همان ترتیب نیز در رابطه با رفتار و سلوک است. عادت‌های بد و رفتار بد مثل زخمی در بدن هستند. باید به هر بیماری‌ای معالجه متناسب با او داده شود.
سؤال: پس بنابراین آدم باید به قوانین مرسوم رفتار پایبند بماند؟
جواب: ازآنجایی‌که ملاحظات تجویز شده برای انضباط شخصی (niyamas) تا حد قابل توجهی به انسان کمک می‌کنند، آن‌ها ارزش آن را دارند که پذیرفته شده و دنبال شوند. اما اگر آن‌ها یافته شوند که تمرین عالی‌تر کاوش برای معرفت واقعی را سد می‌کنند، از آن‌ها فوراً به عنوان ناکارا دست بردارید.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

17 Oct, 14:18


شاگرد: برای فرد به اشراق رسیده (jnani)، آنگاه ، هیچ تمایزی میان سه وضعیت‌های (بیداری ، خواب ، و خواب عمیق بدون رویا) ذهن وجود ندارد؟
ماهارشی : چگونه می‌تواند باشد ، وقتی خود ذهن حل شود و در نور آگاهی گم شود؟
برای فرد به اشراق رسیده همه سه وضعیت‌های (بیداری ، خواب عمیق و خواب‌دیدن) به طور برابر غیرواقعی هستند.
اما فرد غافل از خویش (ajnani) ناتوان از آنست که این را بفهمد، زیرا برای او معیار واقعیت وضعیت بیداری است، در حالی که برای فرد به اشراق رسیده معیار واقعیت خود واقعیت است.
...
این واقعیتِ آگاهی خالص از فطرت خودش ابدی است و بنابراین بطور برابر در طول آنچه که شما بیداری، خواب‌دیدن و خواب عمیق می‌نامید بقا می‌یابد.
برای انسانی که با آن واقعیت یکی است، نه ذهن و نه سه وضعیت‌های خودش وجود ندارند، و بنابراین، نه درون‌گرا است و نه برون‌گرا .
وضعیت او وضعیت همیشه بیداری است، زیرا او برای خویشِ ابدی بیدار است؛
وضعیت او وضعیت همیشه خواب‌دیدن است، زیرا برای او جهان به‌هیچ‌وجه بهتر از پدیده‌ای از رؤیای خواب که بطور مکرر ارائه شود نیست؛ وضعیت او وضعیت همیشه در خواب است ، زیرا او در تمام اوقات بدون آگاهی " من – بدن – هستم" است.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

17 Oct, 14:18


واقعیت خیلی ساده فقدان نفس است. نفس را با جستجوی هویت خودش نابود کنید. چونکه نفس هیچ عینیتی ندارد او به‌طور خودکار محو خواهد شد و واقعیت بوسیله خودش خواهد درخشید.
این روش مستقیم است، در حالی که همه روش‌های دیگر فقط با نگهداری نفس انجام می‌شوند. در آن طریق‌ها ، این‌همه شک‌های بسیار زیادی برمی‌خیزند و پرسش ابدی " من کیستم؟ " باقی می‌ماند تا در نهایت از عهده آن بر آمد. اما در این روش، پرسش نهایی تنها پرسش است و او از ابتدا برمی‌خیزد. هیچ تمرین‌های معنوی‌ای برای اشتغال در این جویش ضروری نیستند.
هیچ رازی بزرگ‌تر از این نیست – که واقعیتی بود که ما جستجو می‌کنیم تا او را بدست آوریم. ما فکر می‌کنیم که چیزی وجود دارد که واقعیت ما را پنهان می‌سازد و اینکه او باید نابود شود پیش از آنکه واقعیت بدست آورده شود. این مضحک است. روزی خواهد رسید که شما بر تلاش‌های گذشته خودتان خواهید خندید. آنی که در روزی که بر او می‌خندید خواهد بود اینجا و اکنون هم هست.

باگوان شری رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

17 Oct, 14:18


شاگرد: اگرچه که من به توضیح ویژگی‌های تفحص خویش با چنین جزئیات شگرفی گوش فرا داده‌ام ، ذهن من حتی کمی از آرامش را هم بدست نیاورده است.
دلیل برای این چیست؟
ماهارشی : دلیل ، نبود قدرت یا وضوح ذهنی است.
شاگرد : دلیل برای این نبود قدرت ذهنی چیست؟ ...
ماهارشی : ابزاری که انسان را برای تفحص خویش واجد شرایط می‌سازند مدیتیشن، یوگا، و غیره هستند. انسان باید مهارت را در این‌ها از راه تمرین تدریجی به دست آورد ، و بدین ترتیب جریانی از حالت‌های ذهنی را که طبیعی و مفید هستند تأمین کند.
وقتی ذهنی که به این صورت بالغ شده باشد، درباره این تفحص بشنود، او به یک‌باره فطرت واقعی خودش را که خویش است درک خواهد کرد، و در آرامش کامل ، بی‌آنکه از آن وضعیت منحرف شود باقی می‌ماند. برای ذهنی که بالغ نشده باشد، درک فوری و آرامش سخت هستند که از راه شنیدن درباره تفحص بدست بیایند.
اما، اگر انسان ابزار برای کنترل ذهن را برای مدتی تمرین کند ، در نهایت صلح ذهن می‌تواند بدست آورده شود.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

13 Oct, 15:48


پرسشگر: باگوان، من مارتین هستم. به اینجا آمدم تا از شما یاد بگیرم که چطور می‌توان بدون رنج و بدبختی زندگی کرد. چطور چنین چیزی ممکن است؟ من کی از تمام این رنج‌ها رها خواهم شد؟
باگوان #رامانا ماهارشی: هنگامی‌که متوجه شوی که هیچ مارتینی اصلاً وجود ندارند.

مارتین: متوجه نمی‌شوم ممکن است بیشتر توضیح دهید؟
رامانا ماهارشی: شما خودتان را فردی به نام مارتین تصور می‌کنید که مشغول زندگی کردن است؛ اما در حقیقت فقط زندگی است که وجود دارد، فقط آگاهی است که وجود دارد، فقط خویش است که وجود دارد و چیزی بیرون یا جدا از آن اصلاً وجود ندارد.

Questioner: "I am Martin. I came here to learn from you how to live without any misery. How is that possible? When will I be free from all suffering?"
#Ramana Maharshi : "When you realize that Martin do not exist."
Martin: "I don't understand. Can you elaborate, please?"
Ramana Maharshi: "You imagine yourself to be an individual entity named Martin who is living life. In reality, there is only Life itself, only Consciousness, only the Self, and nothing is outside or apart from that.

رامانا ماهارشی

11 Oct, 11:24


این ممکن است که همه عمل‌های زندگی را بدون تعلقِ‌ خاطر انجام داد و فقط خویش را به عنوان واقعی در نظر گرفت. این اشتباه است که فرض گرفته شود که اگر انسان در خویش ثابت گشته باشد وظیفه‌های انسان در زندگی به صورت مناسبی اجرا نخواهند شد. او مثل یک هنرپیشه است.
هنرپیشه گریم می‌کند و بازی می‌کند و حتی نقشی را که بازی می‌کند احساس می‌کند، اما او واقعاً می‌داند که او آن شخصیت نیست بلکه کسی دیگر در زندگی واقعی است.
به همان ترتیب نیز وقتی که به طور قطعی درک کنید که شما بدن نیستید بلکه خویش هستید چرا باید آگاهی بدن یا احساس آنکه " من – بدن – هستم" مزاحم شما شود؟ هیچ چیزی که بدن انجام ‌دهد نباید شما را از سکونت در خویش متزلزل سازد. چنین سکونتی (در خویش) هرگز با ادای مناسب و مؤثر هر تکالیفی که بدن دارد دخالت نخواهد کرد ، بیشتر از هنرپیشه‌ای که هشیار از موقعیت واقعی خودش در زندگی باشد تا آنکه با نقش یک بازی او بر روی صحنه دخالت بکند.

از کتاب Timeless In Time:The Autobiographical Writings of Sri Ramana Maharshi
نوشته A. R. Natarajan


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

11 Oct, 11:24


سؤال: آیا ثواب، عقاب را فرو می‌نشاند؟
رامانا ماهارشی : مادامی که حس " من انجام می‌دهم " آنجا است، انسان باید نتیجه عمل‌های خودش را تجربه کند، چه آن‌ها خوب باشند یا بد. چگونه ممکن است که عملی را با عمل دیگر پاک کرد؟ وقتی حس آنکه " من انجام می‌دهم " از دست برود، چیزی بر یک انسان تأثیر نمی‌گذارد. تا زمانی که انسان خویش را درک کند، حس آنکه " من انجام می‌دهم " هرگز محو نخواهد شد. برای انسانی که خویش را درک کند کجا نیاز برای ذکر هست؟ کجا نیاز برای ریاضت‌های معنوی هست؟
بسبب نیروی سرنوشت زندگی ادامه پیدا می‌کند، اما کسی که خویش را درک ‌کرده است برای چیزی آرزو نمی‌کند.
سرنوشت روزمره از سه دسته است ،
زندگی‌ای که به‌طور شخصی آرزو می‌شود، زندگی‌ای که بدون آرزو است
و زندگی‌ای که ناشی از آرزوهای دیگران است.
برای کسی که خویش را درک کرده است، زندگی با آرزوهای شخصی وجود ندارد
اما دو دسته دیگر ، زندگی بدون آرزو و زندگی ناشی از آرزوی دیگران باقی می‌ماند.
هر آنچه که یک انسان روشن‌ضمیر انجام می‌دهد فقط برای دیگران است.
اگر چیزهایی هستند که باید به وسیله او برای دیگران انجام شوند، او آن‌ها را انجام می‌دهد اما نتیجه‌ها بر او تأثیر نمی‌گذارند.
هر عمل‌هایی باشند که به وسیله چنین انسان‌هایی انجام شوند، هیچ صواب و هیچ عقابی که به آن‌ها بچسبد وجود ندارد. بلکه آن‌ها فقط آنچه که بر اساس معیار جهان مناسب پذیرفته می‌شود را انجام می‌دهند ، و نه چیزی دیگر.
آنانی که می‌دانند که آنچه که به وسیله آن‌ها باید در این زندگی تجربه شود فقط آنچه که همواره در سرنوشت آن‌ها تعیین می‌شود، هرگز بوسیله آنچه که باید تجربه شود احساس ناراحتی نمی‌کنند.
بدانید که همه تجربه‌های انسان بر دوش او انداخته خواهد شد چه انسان آن‌ها را بخواهد یا نخواهد.

باگوان شری رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

11 Oct, 11:24


سؤال: اگر من بدن نیستم چرا برای اثرات عمل‌های خوب و بد خودم پاسخگو هستم؟
رامانا ماهارشی : اگر شما بدن نیستید و تصور " من فاعل هستم " را ندارید اثرات عمل‌های خوب یا بد شما بر شما تأثیر نخواهند گذاشت. چرا درباره عمل‌هایی که بدن انجام می‌دهد می‌گویید " من این را انجام می‌دهم" یا " من آن را انجام دادم"؟
تا زمانی که خودتان را مثل آن با بدن مشخص کنید شما با اثرات عمل‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرید، به‌عبارتی دیگر، در حالی که خودتان را با بدن هم‌هویت می‌کنید اثرات عمل‌های خوب و بد را ...جمع‌آوری می‌کنید.
سؤال: اما از آنجایی که من بدن نیستم من واقعاً برای اثرات عمل‌های خوب یا بد پاسخگو نیستم.
جواب: اگر نیستید، چرا خودتان را درباره پرسش به زحمت می‌اندازید؟

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

06 Oct, 20:18


🍃تنها مانع ذهنه🍃

قسمت اول

📚 کتاب "آموزه های ماهارشی"
ترجمه "مهران رودسری"
🌱 خوانش "زهره شُکر"

پرسش:  یه شخص ازدواج کرده که مسئولیت‌های خانوادگی داره چطور میتونه به سمت آزادی حرکت کنه؟

💫با نشر آگاهی ،
                   هریک چراغی بیافروزیم
😊💚

#ماهارشی
#آموزه_های_ماهارشی

@zohreh_shokr

رامانا ماهارشی

05 Oct, 08:50


شاگرد: هنگام مدیتیشن انسان باید به چه چیزی فکر کند؟
باگوان : مدیتیشن چیست؟
او تعلیق فکرها است.
شما با فکرهایی که یکی پس از دیگری هجوم می‌آورند آشفته می‌شوید.
بر یک فکر چنگ بیندازید به ترتیبی که فکرهای دیگر به بیرون انداخته شوند. ...
تمرین پیوسته قدرت مورد نیاز ذهن را می‌دهد که در مدیتیشن مشغول بود.
مدیتیشن براساس میزان پیشرفت جوینده معنوی فرق می‌کند.
اگر انسان برای آن آماده است او می‌تواند مستقیماً بر متفکر بچسبد؛ و متفکر به طور خودکار در سرچشمه خودش نزول خواهد کرد، که هشیاری خالص است.
اگر انسان نتواند مستقیماً بر متفکر بچسبد، او باید بر خدا مدیتیشن کند ؛
و همان شخص به مرور زمان به اندازه کافی خالص خواهد شد که بر متفکر بچسبد و در آن وجود خالص نزول کند.

باگوان شری رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

05 Oct, 08:50


اگر ذهن را کنترل کنیم دیگر اهمیتی ندارد که کجا زندگی میکنیم.

باگوان شری رامانا ماهارشی


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

05 Oct, 08:50


زائری اشاره کرد که این از بازی ظالمانه خدا است که شناخت خویش را این‌قدر سخت میسازد.
باگوان : (خنده‌کنان) – شناختنِ خویش، بودنِ خویش است ، و بودن به معنای وجود – خود وجود انسان است، که هیچ‌کس انکار نمی‌کند ، بسیار بیشتر از آنکه انسان چشم‌های خودش را انکار کند، اگرچه که او نمی‌تواند آن‌ها را ببیند.
...
دردسر با آرزوهای خودتان قرار دارد که خویش را به صورت مادی و خارجی تصور می‌کنید ، به همان صورتی که وقتی آینه‌ای را جلوی چشم‌های خودتان قرار می‌دهید آن‌ها را بصورت مادی و خارجی تجسم می‌کنید. شما آن‌چنان به آن عادت کرده‌اید که بصورت مادی و خارجی تصور کنید که معرفت خویش را از دست داده‌اید ، خیلی ساده به خاطر آنکه خویش نمی‌تواند مادی و خارجی تصور شود.
چه کسی هست که خویش را بشناسد؟ آیا بدن بی‌جان می‌تواند او را بشناسد؟ شما در تمام طول وقت از " من "، " من "، " من " صحبت کرده و فکر می‌کنید، اما وقتی پرسیده می‌شوید شناخت او را انکار می‌کنید. شما خویش هستید، اما می‌پرسید که چگونه خویش را شناخت. پس بازی خدا کجا است و ستم خودش کجا است؟ به خاطر این انکار خویش بوسیله مردم است که متون مقدس از قدرت توهم، بازی خدا، و غیره صحبت می‌کنند.

باگوان شری رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

28 Sep, 01:26


شاگرد: آدم باید چگونه به خویش فکر کند؟
ماهارشی : خویش درخشندگی ذاتی بدون تاریکی و نور است ، و واقعیتی است که آشکار ذاتی است.
بنابراین، انسان نباید از او به عنوان این یا به‌عنوان آن فکر کند.
خود فکر به فکرکردن در اسارت خاتمه خواهد یافت. ...
قصد مدیتیشن بر خویش آن است تا ذهن را بسازد که صورت خویش را بگیرد.
در وسط غار دل ، برهمای خالص مستقیماً به عنوان خویش بصورت "من – من" متجلی می‌شود.
آیا می‌تواند غفلت بزرگ‌تر از آن باشد که از او به صورت‌های متعددی فکر کرد ، بی‌آنکه او را همان‌گونه که قبلاً به آن اشاره شد شناخت؟

باگوان شری رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

28 Sep, 01:26


هشیاری بی‌تقلا و بی‌انتخاب طبیعت واقعی خودمان است. اگر ما بتوانیم آن وضعیت را بدست بیاوریم و در او پایدار بمانیم ، آن کاملاً خوب است.
اما انسان نمی‌تواند بدون تلاش ، بدون تلاش مدیتیشن عامدانه به او برسد. همه امیال نفسانی کهن، ذهن را به بیرون به عینیت‌های خارجی متوجه می‌کنند. باید از همه چنین فکرهایی دست برداشته شود و ذهن به درون متوجه شود و آن، برای اغلب انسان‌ها، مستلزم تلاش است.

باگوان شری رامانا ماهارشی

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

28 Sep, 01:26


این ضرورت دارد که مدیتیشن به طور مکرر و منظم تمرین شود تا زمانیکه آن الغا شده در طول روز عادی و دائمی شود .
بنابراین مدیتیشن کنید.
شما بصیرت آن سعادت را از دست داده‌اید بخاطر آنکه نگرش مراقبه‌ای شما ماهوی نشده است و بخاطر پیدایش مجدد امیال نفسانی (Vasanas) . وقتی که براساس عادت ، خوی بازنگرانه و درونگرا پیدا کنید ، لذت سعادت معنوی تبدیل به امری از تجربه ماهوی می‌شود.
این طور نیست که با یکبار تجلی دادن : " من جسم نیستم بلکه من خویش (Atman) هستم" آن هدف نایل گردیده باشد. آیا ما با یکبار دیدن پادشاهی موقعیت بالایی بدست می‌آوریم ؟ آدم باید به طور پیوسته در وضعیت خویش‌آگاهی (Samadhi) وارد گشته و خویش خود را تجلی حقیقت ببخشد و امیال نفسانی (Vasanas) گذشته و نفس‌ را کاملاً محو کند، پیش از آنکه خویش شود.
اگر آدم فکر آن خویش را حفظ کند، و با تمرکز مراقب او باشد آنگاه حتی آن یک فکر که بعنوان مرکز ثقلی برای تمرکز ذهن استفاده می‌شود نیز ناپدید خواهد شد و آدم آن خویش واقعی خواهد بود .

باگوان شری رامانا ماهارشی
از کتاب : Conscious Immortality
صفحه 110

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

21 Sep, 17:12


سؤال : تسلیم بدون قید و شرط چیست ؟
شری رامانا ماهارشی : اگر فرد خویشتن را تسلیم کند هیچکسی نخواهد بود تا پرسش ها را بپرسد یا از آن‌ها فکر کند .
یا فکرها با باقی ماندن بر آن فکر ریشه‌ای "من" نابود می‌شوند , یا فرد خویشتن را بدون قید و شرطی بر آن عالیترین قدرت تسلیم می‌کند .
در آنجا فقط این دو راه برای تجلی بخشیدن حقیقت هستند .
سؤال : آیا تسلیم کامل مستلزم آن نیست که آدم باید حتی آرزوی برای رهایی یا خدا را نیز نکند ؟
شری رامانا ماهارشی : تسلیم کامل مستلزم آن است که هیچگونه آرزویی از جانب خود نداشته باشید . شما باید با هر آنچه که خداوند می‌دهد خشنود باشید و آن معنایش این است که هیچگونه آرزویی از جانب خود نداشته باشید .

باگوان شری رامانا ماهارشی
از کتاب : Be as you are


@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

19 Sep, 05:51


سؤال: آیا نباید حقیقت نهایی جهان، فرد و خداوند را پیدا کنیم ؟
ماهارشی : همه این‌ها چارچوب‌های ذهنی از " من " هستند .
آن‌ها فقط پس از ظهور "فکر من" برمی‌خیزند.
آیا از آن‌ها در خواب عمیق (خوابِ بدون رویا) فکر می‌کنید؟
شما در خواب عمیق وجود داشتید و همان شما نیز هم‌اکنون صحبت می‌کند.
اگر آن‌ها واقعی باشند آیا نباید در خواب شما نیز باشند؟
آن‌ها فقط به "فکر من" بستگی دارند.
از دوباره بگوییم، آیا جهان به شما می‌گوید"من جهان هستم "؟
آیا جسم می‌گوید " من جسم هستم "؟
شمائید که می‌گویید: " این جهان است "، " این جسم است " و الی آخر.
پس بنابراین، این‌ها فقط چارچوب‌های ذهنی شما هستند.
کشف کنید کیستید و در آنجا پایانی بر همه شک‌های شما خواهد بود.
سؤال: پس از تجلی یافتن حقیقت خویش، جسم چه می‌شود؟
آیا او وجود دارد یا ندارد؟
ما می‌بینیم که موجوداتی که حقیقت خویش را یافته اند ، مثل دیگران عمل می‌کند.
ماهارشی : این پرسش اکنون نیاز به مطرح شدن ندارد .
اجازه بدهید که پس از تجلی یافتن حقیقت خویش پرسیده شود ، اگر نیازی باشد .
و با توجه به موجوداتی که حقیقت خویش را یافته اند ، بگذارید که خود آن‌ها از خود مراقبت کنند.
چرا درباره آن‌ها نگران هستید؟
در حقیقت، پس از تجلی یافتن حقیقت خویش، جسم و همه چیز دیگر، از خویش متفاوت به نظر نخواهند رسید.
سؤال: هستی ، همیشه وجود – آگاهی – سعادت است، چرا خداوند ما را در سختی قرار می‌دهد؟
ماهارشی : آیا خداوند می‌آید و به شما می‌گوید که او شما را در سختی قرار داده است؟
این شمائید که اینطور می‌گویید .
او دوباره آن "من " غلط است.
اگر آن ناپدید شود هیچ کسی نخواهد بود که بگوید خداوند این یا آن را آفرید .
آنچه که هست حتی نمی‌گوید "من هستم" .
چراکه ، آیا هیچ شکی " من نیستم " را بروز می‌دهد؟
فقط در چنین موردی، آدم باید به خود یادآوری کند " من یک انسان هستم ".
آدم اینکار را نمی‌کند.
از طرفی دیگر، اگر شکی برخیزد که آیا او یک گاو نر یا گاو ماده است او باید به خود یادآوری کند که او نه یک گاو ، و از این قبیل ، بلکه " من یک انسان هستم " است .
این هرگز اتفاق نمی‌افتد.
به همین ترتیب نیز، با خود وجود خود و تجلی یافتن حقیقت خویش است.

باگوان شری رامانا ماهارشی
گفتگوی شماره 197

@nazerarmesh13

رامانا ماهارشی

14 Sep, 04:43


سؤال: نگرانی‌های زندگی دنیوی مرا بسیار اذیت می‌کنند و من در هیچ کجا خوشبختی را پیدا نمی‌کنم.
ماهارشی : آیا این نگرانی‌ها در خواب نیز شما را زحمت می‌دهند؟
سؤال : نه .
ماهارشی : آیا شما اکنون نیز همان شخصی هستید که در خواب بودید، یا شما نیستید ؟
سؤال: بله.
ماهارشی : پس بنابراین، این ثابت می‌کند که نگرانی‌ها متعلق به شما نیستند. آنانی که باور می‌کنند ذهن واقعی باشد نخواهند توانست او را مطیع کنند. در وضعیتی که در آن ذهن به نظر واقعی باشد، آن دزد ، [ آن ذهن ] با به تن کردن لباس پلیس [ برای وانمود کردن گرفتن خود ] تقلب می‌کند . از اینرو ، ما باید با شناختن در ذات واقعی او بدانیم که چگونه او را نابود کنیم.
مردم از من می‌پرسند که چگونه می‌توان ذهن را کنترل کرد . پاسخ این است: " ذهن را به من نشان دهید ". او اما توده‌ای از فکرها است . چگونه ذهن ، که انباشته ای از فکرها است، با فکری از کنترل کردن او، تحت کنترل خواهد آمد؟ بنابراین، منشاء او را دست یابید. خویش (Atman) را جستجو کنید. همه شوربختی پایانی خواهد یافت اگر ذهن خود را به درون برگردانید. .... اگر فکر می‌کنید که خداوند جهان را آفریده است، پس همه مسئولیت خود را به او تسلیم کنید و بار مسئولیت تمامی جهان را بر او واگذار کنید.
از کتاب : The Power of the Presence

@nazerarmesh13

1,667

subscribers

556

photos

19

videos