🟦 ما با دوستانِ دوستان و افراد متنوعی که بهخوبی نمیشناسیم، «روابط ضعیف» داریم اما این نوع پیوندها میتوانند برای پیوستن ما به افرادی که اصلاً آنها را نمیشناسیم بسیار ارزشمند باشند؛ درنتیجه مجموعهی بیشتری از افراد را برای انتخاب به ما میدهند؛ بنابراین بهترین راه برای جستوجوی شبکهی خود این است که فراتر از پیوستگیهای مستقیمِ خود را ببینید، اما نه آنقدر دور که دیگر چیز مشترکی با مخاطبین خود نداشته باشید. دوستِ یک دوست یا دوستِ دوستِ یک دوست ممکن است درست همان کسی باشد که شما را به همسر آیندهتان معرفی میکند.
🟦 افرادی که روابط ضعیفِ زیادی دارند، در ازای اطلاعات یا دسترسی به آنها، دائماً مورد مشاوره یا ارائهی فرصتها قرار میگیرند؛ بهعبارتدیگر، افرادی که مانند پل بین گروهها عمل میکنند، میتوانند در شبکهی کلی نقش محوری ایفا کنند و شانس بیشتری برای دریافت پاداش مالی و غیره دارند.
🟦 پیامد دیگر این است که ما گاهی از مرزهای طبیعی شبکه عبور میکنیم، آن هم زمانی که به خواست خود بهدنبال اطلاعات و فرصتها هستیم. بااینکه جریان نفوذ در سهمرتبه متوقف میشود، اما به نظر میرسد عموماً برای جستوجوی اطلاعات، دو یا سه مرتبه دورتر را کاوش میکنیم تا مطمئن شویم درحال یادگیری مطلب جدیدی هستیم. ما این کار را در زندگی روزمره، چه در جستوجوی یک شغل یا یک انگاره یا یک معلم پیانوی جدید انجام میدهیم و این منطقه در شبکه، درست فراتر از افق اجتماعی است که تأثیر مهمی بر موقعیتهای اقتصادی ما دارد.
| درهمتنیدگی | نیکولاس کریستاکیس، جیمز فاولر | سامان الهیاری تفرشی| استخوانهای روح| نشر نیماژ |