🔨 این خاصیتِ تمرکز شدید است، که اصولا اگر تجربهاش را داشته باشید، مثل تمرکز روی هر کار جدی و طولانی، از یک بازی کامپیوتری یا هر بازیای که واقعا برایتان مهم یا جذاب است و در آن غرق شدهاید تا یک کار سخت و جدی تا یک خلقِ هنریِ بیوقفه و ... میدانید که زمانی که در آن هستید، دیگر آگاهی از آنچه قبل از آن بودهاید ندارید.
🔧 حالا بهتر میتوانید تاثیرِ زنگ پایان ساعت کاری را درک کنید، درست مانند یک شوک خواهد بود! مطمئنا کارگرِ مصمم و متمرکز ما با شنیدن این صدا شوکه خواهد شد، و حداقل چندین ثانیه طول خواهد کشید که بهیاد بیاورد کجاست و الآن باید چه کند و اساسا کیست! هرجای ساعت کاری هم اگر از این کارگر مصمم ما سوالاتی میشد که بیشتر مربوط به خودِ درونی او بود، مانند این که او کیست، نامش چیست، کجا زندگی میکند، و خانوادهاش چند عضو دارد، او به همین شکل دچار شوک میشد و طول میکشید تا اینها را به یاد بیاورد، اینطور نیست؟ آیا چنین تمرکزهای عمیقی را تجربه کردهاید؟ چنین شوکهایی را چطور؟
⛏️ با این حال با پایان ساعت کاری، در یک فرایند گذار، این انرژی و آگاهی باریک اما قدرتمندِ متمرکز شده، دوباره باز میشود و بسط پیدا میکند و چیزهای بیشتری را اما دیگر نه با آن شدت و تمرکز دربرمیگیرد، و تبدیل به آگاهیِ خود درونی میشود، تا احتمالا با بررسی روزی که گذشت و عملکردی که از سر گذرانده شد، آمادۀ یک دور جدید، و یک آگاهی باریک و تیز و متمرکز دیگر شوند...
@NaoPeRe