نجمه زارع @najme_zare Channel on Telegram

نجمه زارع

@najme_zare


اشعار زنده یاد نجمه زارع

نجمه زارع (Persian)

نجمه زارع یک کانال تلگرامی معروف است که به خاطر بارگذاری اشعار زنده یاد نجمه زارع شناخته شده است. این کانال به تمجید از زندگی و آثار این شاعر بزرگ اختصاص یافته است. نجمه زارع یکی از برجسته ترین شاعران ادبیات فارسی است که با زیبایی و اصالت اشعارش، مخاطبان خود را شگفت زده می کند.nnاین کانال فضایی ایده آل برای علاقمندان به ادبیات و شعر فارسی است که میخواهند در معرفی و شناخت آثار هنرمندان بزرگ مانند نجمه زارع شرکت کنند. با دنبال کردن این کانال، شما می توانید به زیبایی های شعر و اشعار جذاب نجمه زارع پی ببرید و از غنای ادبی این شاعر برجسته لذت ببرید.nnچه شاعری اشعار زنده یاد در این کانال به اشتراک گذاشته می شود؟ آیا این کانال تنها برای علاقه مندان به ادبیات مناسب است؟ برای پاسخ به این سوالات و برای آشنایی بیشتر با زندگی و آثار نجمه زارع، ما شما را به عضویت در این کانال دعوت می کنیم. پیوند ارتباطی آن به شرح زیر است: @najme_zare

نجمه زارع

28 Jun, 16:38


زخمم بزن، که زخم مرا مرد میکند
اصلا برای عشق سرم درد می کند
 
زخمم بزن که لا اقل این کار ساده را
هر یار بی وفای جوانمرد می کند
 
آن جا که رفته ای خودمانیم هیچ کس
آن چه دلم برای تو می کرد میکند؟
 
در را نبسته ای که هوای اتاق را
باد خزان حوصله دلسرد میکند
 
فردا نمی شوی که نمی دانی عشق تو
دارد چه کار با من شبگرد می کند
 
خاکستر غروب تو هرروز در افق
آتش پرست روح مرا زرد می کند
 
عاشق بکش که مرگ مرا زنده میکند
زخمم بزن که زخم مرا مرد می کند
 
#نجمه_زارع
۲۸ بهمن ۷۸

https://telegram.me/najme_zare

نجمه زارع

06 Feb, 17:42


چه سرنوشت عجیبی ست تازه فهمیدم
که دور بوده ز من نیمی از تمام خودم

#نجمه_زارع

https://telegram.me/najme_zare

نجمه زارع

27 Dec, 19:52


چگونه رود می‌رود به سمت بیکرانه‌ها
که ابر گریه می‌کند برای رودخانه‌ها

پرنده غافل است از این‌که تندباد می‌رسد
وگرنه باز هم بنا نمی‌شد آشیانه‌ها

و این‌چنین که این‌همه زِ عشق رنج می‌برند
مرا غمِ تو می‌کِشد در آتش بهانه‌ها

چراغ و چشمِ آسمان! ستاره‌ها تو، ماه، تو
پس از تو تار می‌شود شبِ تمامِ خانه‌ها

اگرچه زخم می‌زنی ولی ترا نوشته‌اند
به روی صفحه‌ی دلم خطوطِ تازیانه‌ها

خلاصه بر درختِ دل تو باید آشیان کنی
وگرنه می‌سپارمش به دست موریانه‌ها
 
https://telegram.me/najme_zare

نجمه زارع

07 Sep, 09:11


و ای بهانه شیرین تر از شکر قندم
به عشق پاک کسی جز تو دل نمی بندم

به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست،
همین بس است که اینک تویی خداوندم

همین بس است که هر لحظه ای که می گذرد
گسستنی نشود با دل تو پیوندم

مرا کمک کن از این پس که گام های زمین
نمی بَرَند و به مقصد نمی رسانندم

همیشه شعر سرودم برای مردم شهر
ولی نه ... هیچ کدامش نشد خوشایندم

تویی بهانه ی این شعر خوب، باور کن
که در سرودن این شعرها هنرمندم ...

#نجمه_زارع

https://telegram.me/najme_zare

نجمه زارع

31 Jul, 06:09


تا می‌کشم خطوطِ تو را پاک می‌شوی
داری کمی فراتر از ادراک می‌شوی

هرلحظه از نگاهِ دلم می‌چکی ولی
با دستمالِ کاغذی‌ام پاک می‌شوی

این عابران که می‌گذرند از خیال من
مشکوک نیستند تو شکاک می‌شوی

تو زنده‌ای هنوز برایم گمان نکن
در گورِ خاطرات خوشم خاک می‌شوی

باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت
وقتی که عاشقی چه خطرناک می‌شوی!
 
#نجمه_زارع

https://telegram.me/najme_zare

نجمه زارع

14 Jul, 16:31


وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست…



#نجمه_زارع

https://telegram.me/najme_zare

نجمه زارع

20 Jun, 03:50


حالا که فکر میکنم انگار ساده است
دردی که پیش چشم دلت ایستاده است

یادت که هست قصه ی مادر بزرگمان
در ما همیشه عابر غم سهم جاده است


تسلیم سرنوشت نشو پیش من بمان
دیگر نگو که رفتن من بی اراده است

انسان بدون این که بداند چه میکند
سمت طلوع درد قدم می‌نهاده است

در پشت کوه غربت من خانه میکنی
خورشید چشمهای تو بی استفاده است

من را ببخش گر غزلم محتوا نداشت
بهتر از این نگاه تو یادم نداده است.
شب هنگام - ۷۸/۲/۱۰

#نجمه_زارع
https://telegram.me/najme_zare

نجمه زارع

03 Jun, 15:11


شبیه قطره بارانی که آهن را نمی فهمد
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد
 
نگاهی شیشه ای دارم، به سنگ مردمک هایت
الفبای دلت معنای «نشکن»! را نمی فهمد
 
هزاران بار دیگر هم بگویی «دوستت دارم»
کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد
 
من ابراهیم عشقم، مردم اسماعیل دلهاشان
محبت مانده شمشیری که گردن را نمی فهمد
 
چراغ چشمهایت را برایم پست کن دیگر
نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی فهمد
 
دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد
 
برای خویش دنیایی شبیه آرزو دارم
کسی من را نمی فهمد، کسی من را نمی فهمد

#نجمه_زارع
 
@najme_zare

نجمه زارع

07 Apr, 14:26


زخم پرواز اگر در غزل لال من است
کوله باری ز غم پنجره بر بال من است

خیره تا دورترین نقطه ی آینده شدم
چه کسی ضامن آینده ی امسال من است؟

دیده ام گاه غریبانه کسی را ببرند
غافل از این که همین حادثه در فال من است

سرنوشتی که کمین کرده به دامش برسم
مثل یک سایه که بی فاصله دنبال من است

بروید ای همه هستی من دور شوید
عاقبت یک وجب از خاک زمین مال من است...

#زنده_یاد_نجمه_زارع

@najme_zare

نجمه زارع

02 Apr, 17:29


خیره تا دورترین نقطه ی آینده شدم
چه کسی ضامن آینده ی امسال من است؟

#نجمه_زارع

@najme_zare

نجمه زارع

02 Apr, 17:10


با تو هستم ای دل تنها جوابم را بده
خوب فهمیدی سؤالم را جوابم را بده

هر چه میگویی برای من معمّا میشود
یا نزن این حرفها را یا جوابم را بده

بین این مردم که فریاد محبت میزنند
داد من هم میرسد آیا؟ جوابم را بده

گفته بودی من دلم سنگ است ز اینجا میروی
حاضرم ترکم کنی اما جوابم را بده

شعر میگویم پر از احساسم آیا میشود
تکه ای از سنگ باشم ها جوابم را بده

خسته ای خیلی و خواهش میکنی ساکت شوم
شب به خیر امشب، ولی فردا جوابم را بده

#نجمه_زارع


Https://telegram.me/najme_zare

نجمه زارع

23 Mar, 19:01


من آیینه ام انعکاسم کجاست؟
دل عاشق ناسپاسم کجاست؟

به من تکیه دادند دیوارها
بگو عابر ناشناسم کجاست

تو آن قدر خوش عطری از هر طرف
که من مانده ام باغ یاسم کجاست

کجا بودم ای هم کلاسی بگو
فراموش کردم کلاسم کجاست

نمیخواهمش نه نشانم نده
غم غربت بی اساسم کجاست

چه بیهوده میگویم از درد عشق
تو عاشق نبودی حواسم کجاست

۹/۱۹ شب - ۷۸/۹/۲۷

#نجمه_زارع

@najme_zare

نجمه زارع

13 Mar, 19:08


گفتم: گناه کردم اگر عاشقت شدم....
گفتی تو هم چه ذهنیتی داری از گناه!

#نجمه_زارع
@najme_zare

نجمه زارع

13 Mar, 19:04


در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست؟
اینکه در اندام من امروز باریدن گرفت
#نجمه_زارع

نجمه زارع

13 Mar, 19:00


چه سرنوشت عجیبی‌ست! تازه فهمیدم
که دور بوده ز من، نیمی از تمام خودم

#نجمه_زارع

نجمه زارع

24 Nov, 02:57


صدای پچ‌پچِ غم… خواب من به هم خورده است
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است

صدای پچ‌پچِ غم… هیس! هیس! ساکت باش
سکوت، در دلِ بی‌تاب من به هم خورده است

تو قابِ عکس مرا دیده‌ای، نمی‌دانی
نشاطِ چهره‌ی در قابِ من به هم خورده است

غم تو را نسرودم وگرنه می‌دیدی
که وزن، در غزلِ ناب من به هم خورده است

هجای چشم تو را وزن‌ها نمی‌فهمند
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است
 
#نجمه_زارع




@najme_zare

نجمه زارع

07 May, 18:24


کدخدا می گوید از اینجا نرو - یک ناشناس؟
با بهار و گل می آید سال نو یک ناشناس

با خودم می گویم ای شاعر! تو تنها نیستی
توی دنیا هست حتما مثل تو یک ناشناس

با صدای ساعت قلبم از این پس مایلم
بشمرم این لحظه ها را تا سه! دو! یک! ... ناشناس

می رسد می پرسم ای خوب جنوبی کیستی؟
خیره می ماند و می گوید که: مو؟ یک ناشناس

آه می دانم که روزی روزگاری می رسد
می رویم آن سوتر از غمها من و ... یک ناشناس


#نجمه_زارع
از کتاب:
عشق قابیل است....

@najme_zare

نجمه زارع

01 Apr, 05:11


دیدمت چشم تو جا در چشمهای من گرفت
آتشی یک لحظه آمد در دلم دامن گرفت

آنقدر بی اختیار این اتفاق افتاده که
این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت

در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست؟
اینکه در اندام من امروز باریدن گرفت

من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد
رفت زیر سایه‌ی یک "مرد" و نام "زن" گرفت

روزهای تیره و تاری که با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت

زنده ام تا در تنم هُرم نفسهای تو هست
مرگ می داند: فقط باید ترا از من گرفت


#نجمه_زارع

از کتاب:
عشق قابیل است...


@najme_zare

نجمه زارع

23 Feb, 14:43


به گریه هام اگر شانه ات امان می داد
جهان دوباره به من روی خوش نشان می داد

هزار و یک غزل عاشقانه می شد گفت
به ما هم عشق اگر قدرت بیان می داد

من و تو پیچ و خم راه را بلد بودیم
اگر زمانه کمی بیشتر زمان می داد

چه دردها که غزل می شدند و می خواندی
به زخم هایم اگر زندگی زبان می داد

چه ضربه ها که نزد عشق و دیر فهمیدم
تمام عمر دلم داشت امتحان می داد


صبورتر شده ام،مثل سنگ، مثل سکوت
منی که بار غمم کوه را تکان می داد

که لال ماندم و دیدم چگونه این دنیا
«تویی که سهم منی را به دیگران می داد»*

تویی که رفتی و لج کرده ام به باغ و شدم
پرنده ای که تبر دست باغبان می داد

#راضیه_صابریان

تضمین از شعر مرحوم نجمه زارع

(شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟!)

@najme_zare

نجمه زارع

19 Nov, 13:46


می رسم، اما سلام انگار یادم می رود
شاعری آشفته ام هنجار یادم می رود

با دلم اینگونه عادت کن بیا بر دل مگیر
بعد از این هر چیز یا هر کار یادم می رود

من پر از دردم پر از دردم پر از دردم ولی
تا نگاهت می کنم انگار یادم می رود

راستی چندیست می خواهم بگویم بی شمار
دوستت دارم، ولی هر بار یادم می رود

مست و سرشاری ز عطر صبح تا می بینمت
وحشت شب های تلخ و تار یادم می رود

شب تو را در خواب می بینم همین را یادم است
قصه را تا می شوم بیدار یادم می رود

من پر از شور غزل های تو ام اما چرا
تا به دستم می دهی خودکار یادم می رود؟!

#نجمه_زارع


@najme_zare