💙N@f@SE B@R@N💙 @nafase_barann Channel on Telegram

💙N@f@SE B@R@N💙

@nafase_barann


ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف
هر جا بروی، ساکنِ چشم تو #زلیخاست

Dr:FARIBA GH KARIMI
#فریبا_قربان_کریمی
💙N@f@s,💙

💙N@f@SE B@R@N💙 (Persian)

💙N@f@SE B@R@N💙 is a Telegram channel dedicated to sharing the inspirational words of Dr. FARIBA GH KARIMI. The channel's description includes a powerful quote about Joseph and Zuleikha, inviting readers to find solace in the idea that wherever they go, their eyes will always be in the presence of their beloved. Dr. FARIBA GH KARIMI's words are meant to provide comfort and guidance to those who seek it. Join N@f@SE B@R@N for daily doses of wisdom and reflection, and let the poetic musings of this channel inspire you on your own journey of self-discovery and spiritual growth. #فریبا_قربان_کریمی 💙N@f@s💙

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 15:35


از گذرگاه خیال
اشک
در دامن احساس نشست !
پشت دیوار کلام
واژه
در این نفس باد
رهاست..
کمی ای لحظه بایست
کمی آهسته برو
نفسم بند آمد
از سخنهای خیالین و
دروغ،
عشق در ثانیه ها
گم شده است..
چه شود عشق بیایی و
مرا یار شوی
لحظه ها
سخت بدون تو
مرا می گذرد..

✍️#فریبا_قربان_کریمی

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 15:10



دنيا جای قشنگی ميشد
اگه آدمها
مث سايه هايشان صاف و يكرنگ بودند!!!

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 15:08


#دیوانگی مهمه در زندگی.....

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 15:04


#گاهی
دلت می خواهد
زمان بایستد
تا
#خاطراتت را
در آغوش بفشاری،

#گاهی
دلت می خواهد
لابه لای
تمام لحظه های سردِ تنهایی
#نگاهی_مهربان
مُرفینی باشد برای
تمام دردهای تن رنجورت،

#گاهی
سردرگم‌ در انتهای جادۀ
یک طرفه منتظر مانده ایی
نمی‌دانی
او با دلش رفته است یا
تو با دلت هنوز
منتظر
آمدنش مانده ای!

#گاهی
در ذهنِ عاشقت
کلماتِ چیده شده اند
ولی لکنتِ زبان
برایِ گفتنِ تمامشان
امانت را بریده است
مُهر سکوت
به لبهایت می خوردو
#واژه ها قطره قطره
بر کاغذ می گریند

#گاهی
منتظر کسی
هستی که هیچوقت
نمی آید
و گاهی اَشکها
حرفهایی
به وسعت نگفتن دارند

و
#گاهی.......

✍️
#فریبا_قربان_کریمی

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 08:25



باز فصلی نو چه دلتنگم هوایت می کنم
قاصد باران شدی جان را فدایت می کنم

خواستی با حلقه ی گیسو به دار آویزی ام
بی تکبر هستی ام را خاک پایت می کنم

نام تو پیچیده در آواز های شرقی ام
با همه بد عهدیت‌یکسر صدایت می کنم

شعله ها دارد غزل های جنون آلوده ام
در نیستان از جدائی ها شکایت می کنم

بی تو از عطر گل و از باد و طوفان خسته ام
با همه بی تابی ام شب ها دعایت می کنم

ناله هایم را به دست بادها طی می کنم
وان یکادی خوانده ام دفع بلایت می کنم

وزن ِ شعرم روی احساسات من سنگین شده
جان ما ناقابل است از غم رهایت می کنم

در تب دیدار تو شب های من بارانی است
عشق را نذر نگاه شب نمایت می کنم

✍️#فریبا_قربان_کریمی

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 08:23


با زبان دل به نومیدی صدایت می کنم
رو به من آور که با عشق آشنایت می کنم

چون ز عشق آگه شدی با خاطر آسوده ای
در میان جمله ی رندان رهایت می کنم

شرمم از دست تهی ناید اگر فرصت دهی
جان شیرین ای عزیز دل فدایت می کنم

روی در رویت سخن گفتن فراموشم شود
زیر لب اما شکایت با خدایت می کنم

سر درون سینه با دل گویم اسرار غمت
گفتگو با عاشق بی دست و پایت می کنم

لطف ها کردی که با من از محبت دم زدی
زین سبب از جمله ی خوبان جدایت می کنم

گر جدایی هم کنی هر گز مشو غافل ز من
تا ابد صبر ای جدا از من به پایت می کنم

دل ز من آسوده دار و سر به راه خود گذار
خوی کم کم با غم بی انتهایت می کنم

ناامیدم گر کنی می میرم اما باز هم
در همان حالت که می میرم دعایت می کنم

#رحیم_معینی_کرمانشاهی

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 08:06


#پنجشنبه_است_و...........🥲

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 08:06


‍ پاییز رو می‌خواستم که...

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 08:01


ای‌‌ بی خبر از درد‌نهان جای تو‌خالی............

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 07:51


مدهوشم از خیالی رویاگونه
آنگاه که ردّخیالت
در آن سوی فاصله ها
با ملودی حیات بخش
بارانیت
در گوش جانم می پیچدو
همچون اشکِ چشمانم
بر روی شیروانیِ دلِ بیقرارم
شناور است..
دستم را
پای بساط دلشورهایم بگیر
تا با کلماتِ
خفته در دالان‌هایِ انتظار
همنوا با قلم
بر خطوطِ از هم گسیختۀ
دلم
به نوازش برگ‌های عاطفه
برویم
چه زیباست
صدایِ گامهای
#دختر_گیسو_بلند_آذر
که آهسته آهسته
به قصر ِ مرمرین و برف پوشِ
زمستان وارد می شود..

#فریبا_قربان_کریمی

💙N@f@SE B@R@N💙

21 Nov, 07:48


ماه ِآبان رفت بعد از مهرو #آذر هم رسید
چشم در چشمان آذر بی تو دارم می روم

رد پایت را بگیر از کوچه های این غزل
خط پایان است دیگر بی تو دارم می‌روم

✍️#فریبا_قربان_کریمی

💙N@f@SE B@R@N💙

20 Nov, 20:44


شبت به خیر

تنها ستاره ی شب تارم شبت به خیر
تار است بی تو لیل و نهارم، شبت به خیر

ای سر به شانه های رقیبان گذاشته
کی سر به شانه ات بگذارم؟ شبت به خیر

تو در کنار کیستی امشب که سال هاست
غیر از غم تو نیست کنارم، شبت به خیر

بسیار زخم بر دل خونم زدی و آه
تا صبح می شود بشمارم... شبت به خیر

هرچند بی تو تاب نمی آورم، برو
هرچند بی تو خواب ندارم، شبت به خیر

رفتی اگرچه وقت خداحافظی نبود
دیگر نشد بهانه بیارم، شبت به خیر

#سجّاد -سامانی

💙N@f@SE B@R@N💙

20 Nov, 20:44


چنان طنین صدای تو برده از هوشم
که از صدای خود آزرده می شود گوشم

من از هراس شبیخون روزگار خبیث
لباس جنگ به هنگام خواب می پوشم

چون آفتاب به هر ذره ای نظر دارم
به روی هیچ کسی بسته نیست آغوشم

تو در دل منی و دیگران نمی دانند
تو آتشی و من آتشفشان خاموشم

غبار آینه ی چشم های مست توام
تو چشم بسته ای و کرده ای فراموشم

#سجاد - سامانی

💙N@f@SE B@R@N💙

20 Nov, 19:39


بوى گلاب مى دهد آنچه نثارم مى كنى
شهد شكوفه ها توى ، طالب عطرت منم

بى تو اى آرام جان ، نخواهم انگشتر پادشاهى
كس نخواهم تاج باشدتوهستى تاج پادشاهى

بكن به سمت من نظر ،مست نگاه تو منم
وای که عشق من توی، در آرزوی تو منم

خلاصه عرض کنم دوستت دارم، آرام من توی
سلطان قلبم توی ،جان جانانم توی

مدهوش روی تو شدم،مات و مبهوت پیش تو
جان و جلای من تویی ، عاشق بی ریا منم

این قلب اگر کم است ، بگو سر بیاورم
یا امر کن ، که جان در رهت دهم

#جواد
#بداهه

💙N@f@SE B@R@N💙

20 Nov, 19:36


‍ برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده‌دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار
گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم

زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی
که من از خار و خس بادیه بستر کردم

در و دیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا نالهٔ ناکامی خود سر کردم

در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم
اشک‌ریزان هوس دامن مادر کردم

اشک از آویزهٔ گوش تو حکایت می کرد
پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم

بعد از این گوش فلک نشنود افغان کسی
که من این گوش ز فریاد و فغان کر کردم

ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در
چشم را حلقه‌صفت دوخته بر در کردم

جای می خون جگر ریخت به کامم ساقی
گر هوای طرب و ساقی و ساغر کردم

شهریارا به جفا کرد چو خاکم پامال
آن که من خاک رهش را به سر افسر کردم

#استاد- شهریار

💙N@f@SE B@R@N💙

20 Nov, 19:36


عشق دنیای مرا سوزاند اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا
پیشکش !

ای که می‌گویی طبیب قلب‌های عاشقی
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش

دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کرده‌ست، آنها پیشکش

بس که زیبایی اگر یوسف تو را می‌دید نیز
چنگ بر پیراهنت می‌زد، زلیخا پیشکش

ماهی تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت
برکه‌ای کوچک به من می‌داد، دریا پیشکش

#سجّاد - سامانی

💙N@f@SE B@R@N💙

20 Nov, 17:23


بیم فراق دارم و...

گفتم فراق را به صبوری دوا کنم
صبرم زیاد نیست، چرا ادّعا کنم؟

بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چه ها کنم

گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد
کی قول داده ام که بخواهم وفا کنم؟

بیم فراق دارم و باید به شوق وصل
شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم...

اشکی نمانده است که جاری کنم ز چشم
جانی نمانده است که دیگر فدا کنم

ای عشق، من که عقل خود از دست داده ام،
دیوانه ام مگر که تو را هم رها کنم؟

زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی
ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم

#سجّاد -سامانی

💙N@f@SE B@R@N💙

20 Nov, 17:23


تو مرا با غزلی ناب به شعرت خواندی
با دو چشمان پر از خواب به شعرت خواندی

بچه آهو چه عجب دل بدهد بر دامی؟!
چون حبابی به بر آب به شعرت خواندی

تا که بی تاب شد از مشعله های خورشی
تو مرا در شب مهتاب به شعرت خواندی

بی قرار غزلت شد دل سرگشته ي من
تو مرا باز چه بی تاب به شعرت خواندی

شاید از صومعه یا میکده خواندی تو مرا
یا که از گوشه ي محراب به شعرت خواندی

پلک بر هم نزدی تا غزلت را گفتی
تو مرا باز چه بی خواب به شعرت خواندی

من گرفتار غزلهات شدم "مرد غزل"
تومرا با غزلی ناب به شعرت خواندی

#حسن -دلیری

💙N@f@SE B@R@N💙

20 Nov, 15:59


مرا که‌ز عشق به ناید شعاری
مبادا تا زیم جز عشق کاری

فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی‌خاکِ عشق آبی ندارد

غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب‌دلان را پیشه این است

جهان عشقست و دیگر زرق‌سازی
همه بازیست الّا عشقبازی

اگر بی‌عشق بودی جان عالَم
که بودی زنده در دوران عالَم؟

کسی کز عشق خالی شد فسرده‌ست
گرش صد جان بوَد بی‌عشق مُرده‌ست

اگر خود عشق هیچ افسون نداند
نه از سودای خویشت وا رهاند؟

مشو چون خر بخورد و خواب خرسند
اگر خود گربه باشد دل درو بند

به عشق گربه گر خود چیر باشی
از آن بهتر که با خود شیر باشی

نروید تخمِ کس بی‌دانهٔ عشق
کس ایمن نیست جز در خانهٔ عشق

ز سوزِ عشق بهتر در جهان چیست؟
که بی او گل نخندید، ابر نگْریست

شنیدم عاشقی را بود مستی
وز آنجا خاست اوّل بت‌پرستی

همان گبران که بر آتش نشستند
ز عشقِ آفتاب، آتش پرستند

مبین در دل که او سلطان جانست
قَدَم در عشق نِه، کاو جان جانست

هم از قبله سخن گوید هم از لات
همش کعبه خزینه، هم خرابات

اگر عشق اوفتد در سینهٔ سنگ
به معشوقی زند در گوهری چنگ

که مغناطیس اگر عاشق نبودی
بدان شوق آهنی را چون ربودی؟

و گر عشقی نبودی بر گذرگاه
نبودی کهربا جویندهٔ کاه

بسی سنگ و بسی گوهر بجایند
نه آهن را نه که را می‌ربایند

هران جوهر که هستند از عدد بیش
همه دارند میل مرکز خویش

گر آتش در زمین منفذ نیابد
زمین بشکافد و بالا شتابد

و گر آبی بماند در هوا دیر
به میل طبع هم راجع شود زیر

طبایع جز کشش کاری ندانند
حکیمان این کشش را عشق خوانند

گر اندیشه کنی از راه بینش
به عشق است ایستاده آفرینش

گر از عشق‌، آسمان آزاد بودی
کجا هرگز زمین آباد بودی؟

چو من بی‌عشق خود را جان ندیدم
دلی بفروختم جانی خریدم

ز عشق آفاق را پردود کردم
خِرد را دیده خواب‌آلود کردم

کمر بستم به عشق این داستان را
صلای عشق در دادم جهان را

مبادا بهره‌مند از وی خسیسی
به جز خوشخوانی و زیبانویسی

ز من نیک آمد این ار بد نویسند
به مزد من گناه خود نویسند

#نظامى -گنجوى

16,485

subscribers

1,692

photos

4,092

videos