آقای اسنپ موتوری @mrsnappi Channel on Telegram

آقای اسنپ موتوری

@mrsnappi


اگه دیگه خنده‌ت نمیاد هم اشکال نداره
فدا سرت
فدای چشمای قشنگت

آقای اسنپ موتوری (Persian)

آقای اسنپ موتوری یک کانال تلگرامی فارسی است که با نام کاربری mrsnappi شناخته می‌شود. این کانال مکانی است که شما می‌توانید از طریق آن در مورد آخرین اخبار و اطلاعات مربوط به دنیای موتورسواری و همچنین خنده‌دارترین مطالب و کلیپ‌های کمدی به روز رسانی شوید. اگر دنبال یک منبع سرگرم‌کننده و اطلاعاتی در مورد دنیای موتورسواری هستید، آقای اسنپ موتوری بهترین گزینه برای شماست. در این کانال همیشه مطالب خوشمزه و جذابی برای شما فرستاده می‌شود تا شما لحظاتی شاد و سرگرم‌کننده داشته باشید. بنابراین، اگر دنبال یک محیط خنده‌دار و پر انرژی هستید، حتما از آقای اسنپ موتوری دیدن کنید. به همراه آقای اسنپ موتوری، لحظاتی شاد و پر انرژی را تجربه کنید.

آقای اسنپ موتوری

12 Nov, 12:55


امشب دیگه میرم نارنگی میخرم...

آقای اسنپ موتوری

12 Nov, 12:54


اگه فکرش رو تو سرت انداخته، یعنی توانایی رسیدن بهش رو بهت داده...

آقای اسنپ موتوری

31 Oct, 09:18


آقا این قرار معروف ترین پروژه‌ی کل تاریخ بشه ها
اصلا همه رو بیخیال، فقط همین
فقطططط همین

آقای اسنپ موتوری

30 Oct, 08:28


سلام سلام

https://t.me/PAWSOG_bot/PAWS?startapp=ARq41Rzw

این پروژه پول نقددددددده
زیرمجموعه‌ی داگز (که من کلی ازش پول برداشتم)
زیر مجموعه‌ی نات (که من کلی ازش
زیر مجموعه‌ی بلوم
و جالبی قضیه اینجاست که که مثل داگز لازم نیست کاری انجام بدین، احتمالا در آینده لازم باشه که هر روز حضور بزنین و بیاین بیرون.

و جالب تر اینکه پرونده‌ی شما رو توی ایردراپ ها داره و موجودی ربات های قبلیتون رو اینجا هم محاسبه میکنه.
خلاصه که عسله، عسل.
تضمینی.
بوس❤️
فقط یه بار با لینک من واردش بشین که یه چای نبات هم اینور بیاد، عشق.

آقای اسنپ موتوری

02 Sep, 11:32


بچه که بودم و دین و ایمونم با این چیزی که الان هست فرق می‌کرد، محرم ها که می‌شد و هیئت میرفتم، دو سه قسمت وجود داشت.
اولش یکی میومد سخنرانی، بعدش یکی روضه میخوند و کم کم چراغا رو خاموش میکردن، بعدش هم که مداح میومد و سینه و زنجیر و این چیزا.
سخنرانیه رو که گوش نمیکردم، آخه برای من نبود، نمیفهمیدمش.
بعدش که روضه میشد و چراغا رو خاموش میکردن، کم کم صدای گریه هم میومد، ولی من گریه‌م نمیومد.
هرکاری میکردم گریه‌م نمیومد.
فکر میکردم اگه گریه کنم، ثوابش خیلی زیاده و حتما میرم بهشت، شاید هم من چون آخرش قرار نیست برم بهشت گریه‌م نمیاد.
بیشترِ مراسم منتظر آخرش بودم، آخرش رو دوست داشتم که لخت بشم و برم وسط سینه بزنم یا زنجیر زنی باشه و اگه خیلی خیلی شانسم خوب باشه بهم سنج بدن، اگه کمتر شانسم خوب باشه بتونم یه پرچم گیر بیارم برم جلوتر از دسته‌ی زنجیر زنا، پرچم تکون بدم، اگه هم شانس نیارم، مجبور باشم زنجیر بزنم.
زنجیر هم باز به شانس بستگی داشت.
اگه شانست خوب بود، زنجیر دونه ریز میوفتاد بهت که اصلا درد نداشت، اگه هم نه که از این زنجیر دونه درشتای کج و کوله که میزدم روی تن لاغر مردنیِ بچه گونه‌ام.
خلاصه.
الان دیگه دسته‌ی زنجیر زن هارو دوس ندارم.
سخنرانیه هم که هیچی.
دلم یه گریه‌ی مشتی میخواد.
گریه‌ای که هیچ زنی نبینه، عادی باشه، چند تا مرد بشینن کنار هم گریه کنن.
الان توی بیشترین درکِ حالتِ اون روزای اون مرد ها هستم.
الان میفهمم چرا گریه میکردن.
نمیدونم، شاید هم واسه کسی که یه عالمه سال پیش کشته شده گریه میکردن.
ولی من نه، من دلم گریه داره، الان یه بغض دائمی توی گلومه.
کارتون هم که میبینم، اونجاش که احساسی میشه هم میزنه توی گلوم و داغ میشم از نگه داشتنش و نمیتونم جمعش کنم.
دلم میخواد یه پارتی پولی باشه، مثلا توی دماوندی جایی.
بگن پارتیِ گریه، ورودی نفری پونصد تومن، به صرف پاستا.
بعد برم اونجا، یکی بیاد آهنگای غمگین خواننده هایی که دوس دارم رو بخونه و من از ته ته دل گریه کنم.
بعدش بهم شام بدن و تهش نفازولین بریزیم توی چشمامون که پلیس اگه دید شک نکنه و پارتیمون لو بره، بعد بریم خونه هامون.

آقای اسنپ موتوری

31 Aug, 14:21


پروژه‌ش خداااست.
خیلی دوسش دارم.

هنوزم توی نسخه‌ی آزمایشیه، فعلا عمه و خاله رو عضو کنین تا وقتی کل گوشیا شد این، شما خودتون سر منشا باشین واسه خودتون.

آقای اسنپ موتوری

31 Aug, 14:13


خب ایشالا که توی ربات داگز عضو شده بودین و دلار ها رو برداشت کردین و عشق و حال کردین ❤️


این پروژه‌ی جذاااااب و جدید تلگرامه که خیلی

اینم لینکش

https://t.me/notpixel/app?startapp=f87579633


قراره چیکار کنیم؟ قراره با دونه دونه پیکسل گذاشتن کنار هم، هر روز یه عکس جدید بسازیم و خیلی باحاله، الان فعلا ایرانیا ریختن توش و دو تا پرچم گنده درست کردن، روسیه الان غیرتی میشه :))))

لاست داگز هم لینکش بالاتره، عضو شین، روانشناسیِ جمعیِ اجتماعیش بانمکه.
https://t.me/notpixel/app?startapp=f87579633

بوس❤️❤️

آقای اسنپ موتوری

07 Aug, 13:22


انقدر خوشم میاد واسه اینکه جوابمو بدی، اسمم رو اول جمله‌ت استفاده میکنی❤️

آقای اسنپ موتوری

07 Aug, 10:20


خواستم از همه‌ی آدم ها دور بشم، انقدری که حتی اگه دندونم شکست افتاد گوشه‌ی جاده، هیچکس حتی نفهمه این مال چه موجودیه، بعد ببرن بذارنش گوشه‌ی یه موزه، هشت پاهای فضایی بیان توی مزایده‌ش شرکت کنن و پیشنهاد های نجومی بدن.
هی گفتم و گفتم.
یهو داد زد علی بسه، چرا انقدر سختش میکنی، بیا بریم یه جایی سراغ دارم که عاشقش میشی، بشین حرف نزن.
نشستم توی پیکانش، ضبط رو روشن کرد و گاز داد.
دنده چهاری رفتیم و رفتیم.
انقدر رفتیم که سراب که می‌دیدیم، توش درخت و علف هم داشت.
ولی واقعا سراب بود.
پیاده شدیم گفت بیا. رفتم.
رفتیم دم یه دستگاهی، گفت ببین هر روز باید دکمه‌ی دستگاه رو بزنی، اگه نزنی یعنی کم آوردی و میخوای استعفا بدی.
هر روز صبح هم که میای سرکار، میبینی که یکی واست یه جعبه گذاشته اینجا، توی جعبه غذا و میوه و آب و دستمال کاغذی و سیگار میذاره.
حواسش بهت هست.
گفتم باشه.
سوار شد و گاز داد رفت.
من هر روز که بیدار میشدم، میرفتم در جعبه رو باز میکردم، واسه خودم سفره پهن میکردم، نون رو میذاشتم یه کنار، قالب پنیرم رو باز میکردم، اون یه دونه خیار رو پوست میگرفتم و نازک نازک قاچ میکردم و نمک میزدم و عشق دنیا رو میکردم.
هر لقمه‌ای که برمی‌داشتم میگفتم نگاه کن، استخون رون بوقلمون رو باید اینجوری از گوشت جدا کنی، بعد سس سویا بزنی بهش و با یکمی پودر رزماری بوی نامطبوعش رو بگیری و بعد با یه قلپ از شراب صد و سی ساله‌ای که با بوی دودِ آتیش سوزی 1970 توی یکی از تاکستان های ایتالیا مخلوط شده میل میکنی و به به.
به بهِ الکی هم نه.
داد بزنم و بگم به به.

ولی بعضی وقت ها هم دلم می‌گرفت، با خودم قهر میکردم و اون روز نون و پنیرم رو نمیخوردم.
بچه که گول نمیزدم، هر چقدر هم که قهر میکردم، بازم شب دلم نون و پنیر میخواست و باز میرفتم سراغش.
نمیدونم، انگاری توی همون نون و پنیره یکمی هم مواد میریختن، مگه میشه هر روز نون پنیر بخوری و بازم عاشق نون پنیر باشی؟

گذشت و گذشت.
دیگه حوصله‌ام سر رفته بود، چرا هر روز نون و پنیر و خیار؟
چرا پنیر و گوجه نه؟
چرا کره و عسل نه؟

خسته شدم و اون روز صبح که بیدار شدم دیگه دکمه‌ی دستگاه رو نزدم.
از کنار چند تا کارتن جدیدی که از چند روز قبل جمع شده بود و من بهشون دست نزده بودم رد شدم و یه بطری آب برداشتم و رفتم سمت جنگل.
رفتم و رفتم، هر چقدر جلوتر میرفتم جنگل دورتر میشد.
خسته شدم.
حتی از رفتن هم خسته شدم.
همونجا روی زمین، زیر نور آفتاب دراز کشیدم.
بوی لاستیک داغ شده از حرکت زیاد روی آسفالت داغ مجبورم کرد که چشمام رو باز کنم.
اومده بود.
نشستم توی ماشین و شروع کرد.
گفت احمق چرا غذاهای این هفته رو نخوردی؟ من تازه کلی با مدیر مجموعه صحبت کردم که هم تورو از بیابون به یه جای خوش آب و هوا انتقال بدن، هم دیگه واست نون و پنیر نفرستن.
تو حتی نتونستی یه دکمه رو هر روز بزنی؟
خاک تو سرت، تو هیچی نمیشی.
لبخند زدم و شیشه رو دادم پایین و گفتم هیس، برو.


گذشت.
رسیدم به اینجا، زیر کولر گازی، خنک، هندونه و آب خنک تگری کنارمه.
هر موقع بخوام میتونم برم در یخچال رو باز کنم و هر میوه ای که دلم میخواد رو بردارم.
شام هم لابستر سفارش دادم و گفتم توی تابه‌ای که سبزیجاتش رو تفت میدن، یه تیکه چوب هم بندازن، شاید یکم بوی دود بگیره که بتونم حداقل یه لقمه ازش بخورم.

ولی امممم، نه.
شاید امشب هم باید چشمام رو ببندم و با خودم مرور کنم که علی، این الان یه لقمه نونه که برداشتی، حالا روش یکم پنیر میمالی و واسه اینکه از خشکی دربیاد، یه قاچ خیار نمک زده میذاری روش و به به.
آروم با خودم بگم به به.
و بعدش با تموم وجودم داد بزنم و بگم به به.

آقای اسنپ موتوری

06 Aug, 08:47


مرتیکه بعد از چند سال اومده، غم و غصه هاشو آورده.
نه.
ببخشید.
کانال قبل قبلیم خراب شد، حس خوبی بهم نمیداد.
بعدش یه کانال زدم، گفتم علی، ببین دیگه دونه دونه‌ی آدمای اینجا رو میشناسی، از یکی از همونا هم زخم خوردم.
بعد دیدم هیچ جایی رو ندارم برم توش غصه بخورم.
اومدم اینجا.

ولی در کل حالم خوب نیست، مشکل هم اینجاست اونا که حالشون خوب نیست زنده می‌مونن، اونایی که عاشق زندگین، زود میمیرن تموم میشه میره.
عجب باگی داره این دنیا.

حالا من چه شکلی ام، انقدر که به مردن و رها شدن فکر میکنم که عکس هر کسی رو میبینم، میگم یعنی اینم داره واسه مرگش برنامه ریزی میکنه؟
به مردن فکر میکنه؟

مثل اون کرم خاکی که یکی یه لیوان آب ریخت توی خونه‌ش داد میزد میگفت بیاین، دنیا رو داره آب میبره.
یکی گفت اسگل، فقط خونه‌ی تورو داره آب میبره.
اینم گفت همین دیگه، خونه‌ی من رو آب ببره میخوام کل دنیا رو آب ببره.
حالا مگه کسی به من گفت که علی، قراره سیل بیاد.

ولی آخ اگه بشه.
همینجا پیام میاد که مالک این کانال چند سالی هست که سر نزده، خبرش کنین، وگرنه همه‌ش پاک میشه.
و پاک شه❤️
بزرگترین آرزوی من.

آقای اسنپ موتوری

06 Aug, 08:31


چه خبر؟
بدترین سوالی که این روز ها میشه ازم پرسید.
حالم خوب نیست، دو سه سالی میشه که حالم خوب نیست.
از وقتی رفتم دنبال پولدار شدن و اینجا رو ول کردم.
از اونجایی هم شروع شد که نشسته بودم گوشه‌ی پارک، بستنی عروسکی میخوردم و حال میکردم، یهویی یکی اومد گفت علی؟ خاک تو سرت، بستنی عروسکی میخوری؟ بیا واست تعریف کنم که اگه بستنی کاراملی با گلیتر خوراکی و ورق طلا بخوری چقدررر بهت حال میده.
یه بار رفتم خوردم.
خوشمزه نبود، رفتم سوپر مارکت بستنی عروسکی خریدم، دیدم اونم دیگه بهم حال نمیده.
حالا الان نه بستنی عروسکی دلم میخواست، نه پولشو داشتم که برم بستنی کاراملی با گلیتر خوراکی و ورق طلا سفارش بدم.
شدم این.
شدم این که حالم خوب نیست.
انقدر چنگ انداختم به زندگی قبلیم و تفریحاتم که الان با اطمینان خاطر میتونم بگم هیچکدومش حال نمیده.
اصلا یه بار نزدیک عید کلی تراول هایی که جمع کرده بودم رو گذاشتم جیبم، از در خونه یه دربست گرفتم تا پارک لاله، توی راه راننده هی غر میزد از خرج زندگی، چند تاش مال اون.
رفتم توی پارک، یکی بود یه میز غذا بندری اون گوشه ردیف کرده بود، زن و بچه ش هم کنارش زیر انداز انداخته بودن، گفتم عمو یه بندری مشتی بزن.
زد، چند تایی هم مال اون.
چای فروش اونجا هم همینجور، چند تاش مال اون.
مال اون و اون و اون.
برگشتنا گوشیم خاموش شده بود و یه دونه هم توی جیبم نمونده بود، باید حالم خوب می‌بود، ولی نبود.
همون رو پیاده برگشتم خونه.
قرار بود پول ها باشه واسه کفش و شلوار جدید، ولی خودمونیم، من که همینجوریش هم خوشتیپم.
عکس های قدیمم رو که نگاه میکنم میبینم بابا اصلا لباسام مهم نیست، چشمام مهمه.
چشمام میخنده، حالا روم نمیشه عکس پروفایل جدید بذارم انقدر که چشمام همه چیزو داره داد میزنه.

یه رفیقی داشتم هر موقع میخواست قیمت یه چیزی رو بسنجه، میگفت نوچ نوچ نوچ، با پول این میشد بیست تا بستنی یخی خرید.
حالا منم الان پول کلی بستنی عروسکی دارم، ولی دیگه دلم بستنی نمیخواد، دلم هیچی نمیخواد.
مثل سوال این روانپزشکه که گفت علی هنوزم به خودکشی فکر میکنی؟
یه لبخند عمیق زدم گفتم دیگه برنامه ای واسش ندارم، ولی اگه بشه، آخ اگه بشه.
مثل اون یارو که ماست می‌ریخت توی دریا، میگفتن این که دوغ نمیشه، گفت آره، ولی اگه بشه، آخ اگه بشه، چی میشه...

آقای اسنپ موتوری

14 Jul, 14:53


بغضم گرفت :))
خلاصه که دوستتون دارم، نمیخواد عضو بشین❤️

آقای اسنپ موتوری

14 Jul, 14:51


هر کسی عضو بشه، قول که یه فلاسک آبجوش از من توی بهشت، طلب داره.
اونجا آتیش نداره دلتون واسه چای تنگ میشه.
فلاسکو میدین من واستون آبجوش پر میکنم از جهنم، بعد پشمای تمام بهشتیا میریزه و هوس چای میکنن.
بعد شما چون چای دارین بعنوان رهبر بهشت، همه رو تیم میکنید که به دیوار های بتنی جهنم حمله کنن و دکه های چای و آش رشته و بلال تنوری راه بندازن.
بهشتتون بهشتی میشه.
بهششششششت.

شایدم اون بهشت، بهشت من باشه.
یه جایی مثل چهارراه ولیعصر، منم اسفند دود کنم و دور سر همتون بگردونم که چشم نخورین ❤️

آقای اسنپ موتوری

14 Jul, 14:43


وای
وای
این عکس ها چیه نشون میده 😱

آقای اسنپ موتوری

13 Jul, 15:03


این از همستر هم نقد تره.
انقدر خوبه که توی سه روز ده میلیون نفر عضوش شدن.

آقای اسنپ موتوری

13 Jul, 15:02


با عضویت
بر اساس سنِ اکانتتون، جایزه میده

آقای اسنپ موتوری

13 Jul, 15:00


هنوز قابل برداشت نیست
ولی هر ده هزار تاش، دوازده میلیون تومنه.
عضو شین بندازینش کنار.

آقای اسنپ موتوری

11 Jul, 08:47


سن تلگرامتونم میگه و دیگههههه اینکه باید آیدی داشته باشین که عضو بشه، هیچ کاری هم لازم نیست انجام بدین توش

آقای اسنپ موتوری

11 Jul, 08:44


https://t.me/dogshouse_bot/join?startapp=9iZgehyoTViw6EpidEhTsw
Who let the DOGS out?

اینم عضو بشین میگن خوبه و همه خوبا توشن ❤️

آقای اسنپ موتوری

01 Jul, 11:57


اینم همستر بعدی:
https://t.me/rocky_rabbit_bot/play?startapp=frId87579633
رابط کاربری عالی، جذاب و طراحیِ خوب.
اینو الان عضو شید، روزی پنج دقه بیشتر هم لازم نیس وقت بذارین، فعلا صد هزار دلار پشتوانه داره که با قراردادهای بعدی، میتونه خیلی بیشتر شه و اگه بشه و ما نفر های بالای ریتینگ باشیم چی میشه.

چون من، تو و اینو دوسش دارم و تو هم منو.
اینو دوسش خواهی داشت❤️
الان عضو شو و دو ماه دیگه که همه در به در دنبال فرند بودن، نشونشون بده بگو بیا، خودم دارمش😌

آقای اسنپ موتوری

17 Jun, 17:44


و اینم موشی، نور زندگیم، دختر نازم که ازش نوشتم ❤️
الان دیگه میشه توی نگاه اول عاشقش شد.

2,530

subscribers

180

photos

24

videos