来自 مشاوران کسب و کار (@moshaverankar) 的最新 Telegram 贴文

مشاوران کسب و کار Telegram 帖子

مشاوران کسب و کار
سعی میکنیم با این‌کانال مطالب خوب /تحلیل ها / اینده پژوهی /استراتژی های توسعه کسب و کار
را به اشتراک‌بگذاریم.
3,879 订阅者
8,418 张照片
225 个视频
最后更新于 11.03.2025 07:40

مشاوران کسب و کار 在 Telegram 上分享的最新内容

مشاوران کسب و کار

09 Oct, 04:58

862

💢روی منافع مشتری تمرکز کنید

👈تیم کانِر در کتاب خود به نام «91 خطای فروشندگان» می‌نویسد:

👈ویژگی‌های فنی بیانگر چیزهایی هستند که محصول دارد. در مقابل، منافع بیانگر چیزهایی هستند که محصول برای مشتری دارد

👈تجربه نشان می‌دهد، ویژگی‌های فنی، مواردی هستند که یا برای مشتری اهمیت ندارند یا اصولاً مشتری چیزی از آنها سر در نمی‌آورد. پس باید این موارد را به چیزهایی تبدیل و ترجمه کنیم که برای مشتری اهمیت دارند و قابل درک‌اند

👈با این حال، اکثر فروشندگان هنگام مذاکره با مشتری روی ویژگی‌های فنی تمرکز می‌کنند و در نتیجه از مشتری «نه» می‌شنوند چون نمی‌توانند ویژگی‌های فنی را به «منفعت» تبدیل کنند

👈در مقابل، فروشندگان حرفه‌ای برای جلب توجه مشتری روی «منافع محصول» یا «منافع مشتری» تمرکز می‌کنند نه روی «ویژگی‌های فنی» محصول. پس برای موفقیت در فروش باید فرق بین این سه مفهوم را خوب درک و روی منافع مشتری تمرکز کنیم نه ویژگی‌ها و منافع محصول‌مان

👈برای درک تفاوت بین «ویژگی‌های محصول»، «منافع محصول» و «منافع مشتری» به این مکالمه فرضی بین یک فروشنده و یک مشتری بالقوه توجه کنید:

1️⃣فروشنده: این دستگاه از فولاد ساخته شده است
در این حالت، فروشنده یک ویژگی محصول را توضیح می‌دهد و احتمال موفقیت او بسیار کم است

2️⃣فروشنده: استحکام این دستگاه بسیار بالاست چون از فولاد ساخته شده است
در این حالت، فروشنده یک منفعت محصول را توضیح می‌دهد و احتمال دارد بتواند مشتری را قانع کند

3️⃣فروشنده: این دستگاه سال‌های سال برای شما کار می‌کند، چون از فولاد ساخته شده و استحکام آن خیلی بالاست
در این حالت، فروشنده یک منفعت مشتری را توضیح می‌دهد و به احتمال زیاد می‌تواند مشتری را قانع کند

🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
مشاوران کسب و کار

08 Oct, 06:22

716

📌 ترس از مدیریت

ترس از مدیریت به معنای احساس ناامنی، نگرانی، یا استرس ناشی از فرار یا اجتناب از مسئولیت‌ها و وظایف مدیریتی است. افرادی که از ترس از مدیریت رنج می‌برند، ممکن است احساس کنند که قادر به مدیریت و رهبری تیم یا پروژه نیستند یا از دید دیگر، مسئولیت‌های مدیریتی باعث استرس یا ناامنی برای آنها شده است.

عوامل مختلف ممکن است باعث ایجاد ترس از مدیریت شوند:

1. ناتوانی در تصمیم‌گیری: افراد ممکن است از توانایی خود در تصمیم‌گیری یا حل مسائل مختلف شک داشته باشند، و این موضوع می‌تواند باعث ترس از مدیریت شود.

2. فشارهای زمانی: زمانی که افراد حس می‌کنند تحت فشار زمانی هستند و نمی‌توانند به‌طور موثر با زمان خود مدیریت کنند، ترس از مدیریت افزایش می‌یابد.

3. ترس از شکست: افراد ممکن است از ترس شکست و عدم موفقیت در مدیریت وظایف و تیم خود رنج ببرند.

4. نداشتن مهارات میان‌فردی: افرادی که با مهارات میان‌فردی کمی روبه‌رو هستند ممکن است احساس ناامنی در ارتباط با افراد و تعامل با آنها داشته باشند.

5. ناتوانی در مدیریت تغییرات: وقتی که مواجه با تحولات و تغییرات در سازمان یا پروژه هستند و افراد نتوانسته‌اند با این تغییرات مواجهه و مدیریت کنند، ترس از مدیریت افزایش می‌یابد.

برطرف کردن ترس از مدیریت ممکن است نیاز به توسعه مهارات مدیریتی، افزایش اعتماد به نفس، مدیریت استرس، و ایجاد استراتژی‌های مواجهه با چالش‌های مدیریتی داشته باشد. همچنین، آگاهی از اینکه اشتباهات بخش طبیعی از فرآیند یادگیری هستند و هر فردی قابلیت بهبود دارد، نیز می‌تواند به افزایش اعتماد به نفس در مدیریت کمک کند.

🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
مشاوران کسب و کار

01 Oct, 04:58

877

📌اگر می‌خواهید در محل کار قابل اعتماد و احترام باشید، تکنیک های زیر‌ را در پیش بگیرید


اغلب مردم تمایل دارند در محیط کارشان مورد احترام قرار گیرند، اما گاهی برای به دست آوردن این احترام دچار اشتباه می‌شویم. در ادامه 11 راهی که به شما کمک می کند در محل کارتان احترام دریافت کنید را معرفی می کنیم.

اعتماد به نفس داشته باشید
به مدیر و همکاران خود نشان دهید برای کارتان ارزش قائلید و تلاش می کنید شرکت را به اهدافش برسانید. پس نگذارید ترس از دست دادن شغل، جلوی پیشرفتتان را بگیرد.

همیشه برنامه‌ی جایگزینی داشته باشید تا بتوانید به اندازه‌ی کافی بلندپروازی کنید. این که انتخاب‌هایی جلوی رویتان باشد به شما اعتماد به نفس کافی را می دهد.

سعی کنید هر کاری که به شما محول می‌شود را سر موقع انجام دهید
با این روش به همه نشان می دهید مسئولیت پذیر هستید و به قول‌هایتان وفا می کنید. علاوه بر آن، این کار به دیگران نشان می دهد می توانند روی شما حساب باز کنند و قابل اعتماد هستید.

متواضع و فروتن باشید
عیب‌هایتان را بپذیرید، اما خیلی روی آن متمرکز نشوید. باید متواضع باشید، اما این خصوصیت نیازمند اعتماد به نفس است. قطعاً اطرافیان به کسی که متزلزل باشد، احترام نمی‌گذارند و این شخص هیچ وقت مورد اعتماد نخواهد بود.

با صبر و بردباری با اطرافیان رفتار کنید
بردباری و رفتار صبورانه به همکاران نشان می دهد که توانایی آن‌ها را باور دارید. حتماً می‌دانید مردم به کسانی که رفتار و منش خوبی دارند بیشتر احترام می گذارند و به‌راحتی می توانند مشکلات خود را با آن‌ها در میان بگذارند. حتی اگر با همکارانتان مشکل دارید، به آن‌ها احترام بگذارید

شایعه پراکنی نکنید
شاید گاهی به دنبال شایعات بروید و آن‌ها را برای دیگران تعریف کنید؛ اما با این کار خود را غیرقابل اعتماد جلوه می‌دهید و دیگران شما را برای حفظ اطلاعات محرمانه، لایق نخواهند دانست. شایعه پراکنی این تصور را به وجود می آورد که از بدبختی دیگران خوشحال می شوید و این مسئله احترام را از شما دور می کند.

دیگران را از اخبار مطلع کنید
هر تغییری که در شرکت به وجود می آید را با کارمندان خود در میان بگذارید. کارمندانتان را تشویق کنید تا سؤال بپرسند و بدانند در شرکت چه خبر است. بهترین توصیه این است که خبرنامه‌ی داخلی داشته باشید و کارکنانتان را از تمام جزئیات مطلع کنید.

کارمندانتان را تشویق کنید
تشویق کردن به آن‌ها کمک می کند تا توانایی‌های خود را باور کنند و با انگیزه ی بیشتری کار کنند و همواره به دنبال یادگیری مهارت‌های جدید باشند. اگر می خواهید از کارمندان انتقاد کنید، انتقاد را با تعریف کردن از کاری که در انجامش تواناست همراه کنید.

دانش خود را با همکارانتان به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری دانش و اطلاعات، کمک می کند تا در محل کارتان اخلاق تیمی به وجود آید و دیگران را در موفقیت‌های خود شریک کنید. با این روش هر کارمندی، همکار خود را همراه می کند که تأثیر به سزایی در موفقیت شرکت دارد.

همیشه مرتب و منظم باشید
محیط کاری منظم و فعال، نشان می دهد افراد هدفمند و سخت کوشی در آن مشغول به کار هستند، اما در مقابل محل کار آشفته و به هم ریخته، گویای آن است هیچ تلاشی برای دست یابی به اهدافتان ندارید.
نحوه‌ی لباس پوشیدن نیز مهم است و نشان دهنده‌ی اهمیتی است که برای حرفه‌تان قائل هستید. پس وقتی سرکار می‌روید، طوری لباس بپوشید که انگار می‌خواهید درخواست افزایش حقوق و مزایا دهید.

همیشه رفتار حرفه‌ای داشته باشید
اگر می خواهید در محل کار به احترام برسید، حتی در دورهمی های غیررسمی هم حرکت ناشایستی انجام ندهید. در مراسم غیررسمی و خارج از چارچوب شرکت، حرف‌ها و رفتارهای نامناسب از خود نشان ندهید که وجهه‌ی حرفه‌ای‌تان را زیر سؤال می برد.

🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
مشاوران کسب و کار

28 Sep, 10:53

754

💢8 اصل موفقیت یک برند

👈فیلیپ کاتلر در کتاب خود به نام «مدیریت بازاریابی» که توسط آقای دکتر مهدی امیرجعفری ترجمه و به بازار ارائه شده است، می‌نویسد:

👈بدون شک، اِسکات بِدبُری یکی از موفق‌ترین مدیران برند در سال‌های اخیر است، چون نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت‌ برندهایی مثل نایکی و استارباکس داشته است

👈این مدیر موفق در کتاب جدید خود به نام «دنیای جدید برند» از اصول زیر به عنوان اصول اساسی مدیریت برندها نام می‌برد:

1️⃣مساله «تکیه بر آگاهی مشتری از برند» به اساس برندسازی مدرن تبدیل شده است: برندهای موفق به رابطه خود با مشتریان و مطرح بودن در محیط بازار اهمیت می‌دهند

2️⃣دانستن قبل از شروع حرکت، اصلی اساسی در مدیریت برند است: بسیاری از برندها نسبت به این موضوع‌ها که «هدف برند ما چیست؟»، «گذشته برند ما چه بوده است؟» و «برندمان به کجا باید برسد؟» ناآگاه هستند

3️⃣در توسعه برندها همیشه به یاد قانون ظرف باشید: این که شما می‌توانید برندتان را توسعه بدهید، دلیل خوبی برای آن نیست، بلکه باید به ظرفیت برندتان دقت کنید

4️⃣برندهای بزرگ بهترین و قوی‌ترین رابطه را با مشتریان برقرار می‌کنند: برندهای قوی به جای تمرکز بر روش‌های تولیدی و اصول فنی، بیشتر بر احساسات و جلب اعتماد مشتریان‌شان تمرکز دارند

5️⃣همه چیز مهم است: در مدیریت برندها، هیچ چیز غیرمهمی وجود ندارد. همه چیز، حتی اتاق انتظار مشتریان نیز مهم هستند

6️⃣همه برندها نیازمند یک خانواده خوب هستند: متاسفانه تعداد زیادی از برندها در خانواده‌ای مشکل‌دار، که همان کارمندان و مدیران شرکت هستند که اعتقادی به اصول برندسازی ندارند، بزرگ می‌شوند

7️⃣کسب سود اولویت نیست: برندهای موفق و بزرگ، کارکنان، مشتریان و اصول خود را بر کسب سود مقدم می‌دانند

8️⃣ارتباط داشتن با مشتری، سادگی و نوع‌دوستی: برندهای موفق به خوبی می‌دانند که این سه مساله و نه فناوری‌های پیشرفته است که آینده برندشان را تشکیل می‌دهند

🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
مشاوران کسب و کار

24 Sep, 14:59

831

💢از تبلیغات توقع زیادی نداشته باشید

👈برایان تیل در کتاب خود به نام «خلق برندهای مردم‌پسند» می‌نویسد:

👈بدون شک، تبلیغات یکی از مهم‌ترین ابزارهای بازاریابی و برندسازی است، اما همه بازاریابی و برندسازی در تبلیغات خلاصه نمی‌شود

👈در حقیقت، اگر بازاریابی و برندسازی‌مان را در تبلیغات خلاصه کنیم، صرفا جیب‌مان را خالی کرده‌ایم و در مقابل، مشکلات‌مان همچنان لاینحل باقی مانده‌اند

👈برای مثال، فولکس واگن بعد از تحمل 1 میلیارد دلار زیان در بازار آمریکا، تصمیم گرفت با کمک یک آژانس تبلیغاتی بسیار مشهور، چهره‌ برندش را بازسازی و جایگاه قبلی‌اش در بازار را به دست آورد

👈آژانس تبلیغاتی مذکور، تبلیغات بسیار خوش‌ساختی را بر اساس مفهوم «امنیت فولکس واگن» ساخت که در آن، صحنه‌های گوناگونی از رانندگی روزمره به نمایش در می‌آمدند

👈مثلا در یکی از این تبلیغات، چند خودرو که یکی از آنها فولکس واگن بود، با هم تصادف می‌کردند؛ در تبلیغ دیگر، یک خودروی فولکس واگن داخل جوی آب می‌افتاد؛ در تبلیغ دیگری، یک عابر پیاده ناگهان جلوی یک خودروی فولکس واگن می‌پرید و راننده مجبور می‌شد ترمز شدیدی بکند و صحنه‌های دیگری از این قبیل

👈در پایان این صحنه‌ها، یک مرد و یک زن جوان که داخل فولکس واگن بودند، بدون هیچ صدمه‌ای از خودرو پیاده می‌شدند و این جمله روی صفحه تلویزیون نقش می‌بست: در فولکس واگن در امنیت کامل هستید

👈علی‌رغم این تبلیغات خوش‌ساخت و خلاقانه، فولکس واگن همچنان با مشکل فروش مواجه بود و سهم بازارش مرتب کاهش می‌یافت

👈فولکس واگن بعد از انجام تحقیقات مفصل که چرا این کمپین تبلیغاتی بازخورد مناسبی نداشته، متوجه شد از دیدگاه مشتریان آمریکایی، کیفیت، دوام، قابلیت اطمینان و سطح خدمات پس از فروش خودروهای شرکت پایین‌تر از رقبای ژاپنی آن است

👈در حقیقت، مدیران فولکس واگن، مثل مدیران بسیاری از شرکت‌های دیگر، انتظار داشتند مشکلات‌شان در کیفیت، خدمات پس از فروش و غیره را با کمک تبلیغات حل کنند که قطعا این تصور یک تصور کاملا اشتباه است

👈مثال فولکس واگن نشان می‌دهد وقتی در کسب و کارتان به مشکل می‌خورید، ابتدا باید مشکلات بنیادین آن را حل و فصل کنید و سپس سراغ تبلیغات بروید، نه این که با این تصور که تبلیغات معجزه می‌کند، بودجه، زمان، انرژی و اعتبارتان را برای یک کمپین تبلیغاتی صرف کنید

🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
مشاوران کسب و کار

22 Sep, 16:00

771

💢شنونده خوب-شنونده بد

👈کوین هوگان در کتاب ارزشمند خود به نام «53 اصل متقاعدسازی» می‌نویسد:

👈برای این که شنونده خوبی باشید، به شما توصیه می‌کنم این چهار مورد را همیشه رعایت کنید:

1️⃣بی‌تعصب، با ذهن باز و بدون پیش فرض به حرف‌های طرف مقابل‌تان و عقایدش گوش دهید

2️⃣هیچگاه سخنان و عقاید طرف مقابل را به کلی رد نکنید، حتی اگر به نظر ابلهانه و بی‌ربط به نظر می‌رسند

3️⃣وقتی می‌خواهید مخالفت‌تان را بیان کنید، نظرتان را صریح، صادقانه، با احترام و به دور از طعنه و کنایه بیان کنید

4️⃣اگر بخشی از حرف‌ها و عقاید طرف مقابل به نظرتان جالب می‌رسد، به راحتی احساسات مثبت‌تان را نشان بدهید

👈ضمن رعایت این چهار اصل مهم، برای تبدیل شدن به یک شنونده خوب، باید کارهایی که یک شنونده بد انجام می‌دهد را هم بشناسید و از آنها پرهیز کنید. یک شنونده بد معمولا این کارها را انجام می‌دهد:

تظاهر به گوش دادن

به کار بردن کلمات و عبارات احساسی و از روی عصبانیت

تمرکز بر روی گوینده به جای محتوای گفتگو

تمرکز بیش از حد به جزییات و از دست دادن اصل مطلب

نشان دادن کلافگی و خستگی

نادیده گرفتن و رد از بخش‌های مبهم سخنان و عقاید طرف مقابل

نگاه نکردن به گوینده

عدم حضور فکری علی‌رغم حضور فیزیکی

ایجاد این احساس در گوینده که «داری وقت‌مان را تلف می‌کنی»

ابراز علاقه به موضوعاع خارج از بحث

دویدن میان کلام طرف مقابل برای کامل کردن حرف‌های او بر اساس برداشت و سلیقه خودش

بی‌پاسخ گذاشتن سوالات طرف مقابل

بی‌اهمیت جلوه دادن حرف‌ها و نظرات طرف مقابل (مثلا می‌گوید: این که چیز مهمی نیست)

سوالات بیش از حد و انحرافی راجع به جزییات

🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
مشاوران کسب و کار

15 Sep, 09:04

775

💢روی معیارهای مهم از نظر مشتریان‌ تمرکز کنید

👈جیم بلیت در کتاب خود به نام «100 ایده بزرگ بازاریابی» می‌نویسد:

👈مشتریان، پیشنهادات شما را بر اساس معیارها و مسائل خودشان قضاوت می‌کنند نه معیارها و مسائل مدنظر شما. به همین دلیل، آگاهی از معیارها و مسائل مهم برای مشتریان، کلید اصلی موفقیت در بازاریابی است، اما متاسفانه کشف این معیارها و مسائل کار آسانی نیست

👈برای مثال، هر چند قیمت عامل مهمی در انتخاب یک سوپرمارکت است، اما تنها عامل در این زمینه به حساب نمی‌آید و مشتریان برای انتخاب سوپرمارکتی که از آن خرید کنند، به معیارهای مختلفی توجه می‌کنند

👈سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای تِسکو با در نظر گرفتن این واقعیت به ایده‌های خوبی برای کسب مزیت رقابتی رسیده است

👈تِسکو که می‌داند قیمت، تنها یکی از عوامل مدنظر مشتریان است، مانند بقیه سوپرمارکت‌ها، قیمت‌های خود را پایین نگه داشته است، اما به خوبی آگاه است که پایین نگه داشتن قیمت، به تنهایی باعث به وجود آمدن مزیت رقابتی برای یک سوپرمارکت نمی‌شود

👈تِسکو در تحقیقات خود متوجه شد یکی از عواملی که برای مشتریان در سوپرمارکت‌ها مهم است، مدت زمانی است که در صف انتظار می‌مانند

👈به همین دلیل، تِسکو در تبلیغات خود روی این وعده مانور می‌دهد که در سوپرمارکت‌های ما فقط یک نفر جلوی شما ایستاده است

👈تِسکو برای اجرای این وعده خود، سیستم نظارتی و کنترلی بسیار شدیدی را راه‌اندازی کرده و با کمک ابزارهای مختلف مثل دوربین‌های موجود در شعبه‌هایش، تعداد نفراتی که در صف ایستاده‌اند را به صورت مرتب کنترل می‌کند

👈اگر تعداد نفرات در صف صندوق یک شعبه از دو نفر بیشتر شوند، مدیر آن فروشگاه توسط دفتر مرکزی شرکت توبیخ و جریمه می‌شود

👈این رویکرد باعث شده تا تِسکو به محبوب‌ترین سوپرمارکت زنجیره‌ای تبدیل شود چون مشتریان هم پول کمتری می‌پردازند و هم مدت کمتری در صف منتظر می‌مانند

🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
مشاوران کسب و کار

12 Sep, 14:24

814

💢مهلک‌ترین خطا در برندینگ

👈برایان تیل در کتاب خود به نام «خلق برندهای مردم‌پسند» می‌نویسد:

👈مدیرانِ یک برند نمی‌توانند آن را به تمامی کنترل و مدیریت ‌کنند، چون برند اصولا در ذهن مشتریان هدفش زندگی می‌کند

👈این حرف بدین معنا نیست که مدیران برند هیچ کنترلی روی برندشان ندارند، بلکه این کنترل، به صورت کامل نیست و در نتیجه مدیران برند نمی‌توانند هر کاری که دل‌شان می‌خواهد با برندشان انجام بدهند

👈با این حال، بسیاری از مدیران برند با این تصور که مالک برند هستند، تلاش می‌کنند کنترل آن را به دست بگیرند و برای آن تصمیم‌گیری کنند. این روحیه را می‌توان خطرناک‌ترین خطا در برندینگ دانست، به خصوص اگر مدیر برند تصمیم بگیرد جایگاه‌سازی دوباره انجام بدهد

👈جایگاه‌سازی دوباره عبارت است از تلاش برای تغییر چیزی که تا کنون از برندمان در ذهن مشتریان آن ساخته شده و شکل‌دهی تصویری جدید از برند در ذهن آنها

👈از آن جایی که برند در ذهن مشتریان زندگی می‌کند و تغییر دادن ذهنیت مشتریان کار سختی است، اکثر قریب به اتفاق تلاش‌ها برای جایگاه‌سازی دوباره شکست می‌خورند و برند مربوطه را نابود می‌کنند

👈اما چرا مدیران برند به سمت این تصمیم مهلک حرکت می‌کنند؟ در پاسخ به این سوال می‌توان به دو دلیل اصلی اشاره کرد:

1️⃣بازار هدف برند تغییر می‌کند و در نتیجه مدیر برند تصمیم می‌گیرد جایگاه آن را از نو بسازد

2️⃣مدیر برند حوصله‌اش سر می‌رود و می‌خواهد کار جدیدی انجام بدهد

👈برای درک بهتر این خطای مهلک، بیایید نگاهی به سرنوشت برند کیمبال آفیس، که زمانی از محبوب‌ترین برندهای مبلمان اداری در آمریکا بود، بیاندازیم

👈کیمبال آفیس با رقبایی چون هرمان میلر، کنال، هی‌ورث و سایرین رقابت می‌کرد. با توجه به شدت رقابت در بازار مبلمان اداری، مدیران کیمبال آفیس تصمیم گرفتند جایگاه برندشان را از نو بسازند تا بتوانند به طرز موثرتری به رقابت بپردازند

👈مدیران کیمبال آفیس برای این منظور درباره این موضوع تحقیق کردند که جایگاه برندشان چیست؟ در پاسخ متوجه شدند برندشان بیشتر به خاطر مبلمان چوبی بسیار زیبا و دست‌سازشان مشهور است، اما به دلیل مشکلات مالی، این بازار بسیار کوچک شده بود

👈برای همین، مدیرن کیمبال آفیس تصمیم گرفتند جایگاه برندشان را از «سازنده مبلمان اداری چوبی بسیار لوکس» به «سازنده مبلمان اداری فلزی خلاقانه» تغییر بدهند

👈این تصمیم هر چند به ظاهر کاملا منطقی به نظر می‌رسید، اما در نهایت به ضرر کیمبال آفیس تمام شد و این برند 10 سال پس از آن به صورت کلی از بازار حذف شد

🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
مشاوران کسب و کار

05 Sep, 14:20

902

📌۷ گروهی که بیشتر در شغل خود شکست می‌خورند
 
برای رسیدن به موفقیت شغلی باید مهارت‌های نرم و هوش احساسی را در خود تقویت کنید. مهارت نرم، شخصیت و نحوه‌ی تعاملات اجتماعی فرد است. افرادی که به دنبال تغییری در خود نیستند نمی‌توان انتظار آینده روشنی را برای آن‌ها داشت.

در ادامه، ۷ تیپ شخصیتی را معرفی می‌کنیم که چنین ویژگی‌ای دارند و هرگز در شغل خود موفق نخواهند شد:

1⃣ کارمندانی که مدام در محل کار غیبت می‌کنند

افرادی که همیشه در حال غیبت هستند از وظایف کاری خود غافل می‌شوند و ممکن است هیچ تلاشی برای پیشرفت خود انجام ندهند، پس نمی‌توان از چنین افرادی انتظار رسیدن به موفقیت را داشت.
به مرور زمان، اطرافیان آن‌ها نیز به این نتیجه می‌رسند که چنین فردی لایق اعتماد نیست و ممکن است از تمام موقعیت‌های ارزشمند که می‌تواند باعث پیشرفت شغلی آن‌ها شود کنار گذاشته شوند.

2⃣ افرادی که همیشه مطیع دیگران هستند

این افراد همیشه هر چه مدیر و دیگران می‌گویند را می‌پذیرند و به سرعت تسلیم نظر دیگران می‌شوند. این شخصیت هرگز توانایی «نه» گفتن و مخالفت با ایده‌های اشتباه را ندارد و هر کاری که به او پیشنهاد می‌شود را قبول می‌کند.
شاید فکر می‌کند با داشتن این خصیصه، مهربان و مطیع به نظر می‌رسد اما تنها خود را از پیشرفت بازمی‌دارد.
در محل کار نمی‌توان روی چنین افرادی حساب باز کرد و آن‌ها را وارد پروژه‌های بزرگ کرد زیرا اغلب آدم‌های بی‌اراده و بدون ایده‌ای هستند که هیچ نظری ندارند و تنها از دست‌آوردهای دیگران استفاده می‌کنند.

3⃣ افرادی که خیلی محافظه‌کار هستند

علت محافظه‌کاری آن‌ها این است که در جایگاه خود احساس راحتی می‌کنند و ترجیح می‌دهند موقعیت فعلی خود را حفظ کنند، حتی اگر به هیچ پیشرفتی نرسند.
مدیران محافظه‌کار نه تنها به پیشرفتی نمی‌رسند بلکه به تیم خود هم اجازه ایده‌پردازی نمی‌دهند.

4⃣ افرادی که خود را قربانی می‌دانند

افراد قربانی به‌سختی مسئولیت اشتباهات خود را به عهده می‌گیرند. شاید توجهی به زمان‌بندی پروژه‌ها نداشته باشند، با همکاران به خوبی رفتار نکنند یا حتی مسئولیتی که به آن‌ها واگذار شده را کامل انجام ندهند، اما هیچ وقت اشتباه خود را به گردن نمی‌گیرند.
پافشاری این افراد برای بی‌گناه بودن و قربانی دیگران بودن باعث می‌شود تا همکاران اعتماد خود را به چنین فردی از دست بدهند و او را وارد پروژه‌های مهم نکنند.

5⃣ افرادی که فکر می‌کنند هیچ کس به اندازه‌ی آن‌ها نمی‌فهمد

فردی که خود را «عقل کل» می‌داند به حرف کسی گوش نمی‌دهد و فکر می‌کند دیگران به اندازه‌ی او نمی‌فهمند. این افراد وقتی مرتکب اشتباهی می‌شوند، هرگز تقصیر خود را به گردن نمی‌گیرند و فکر می‌کنند بقیه کارشان را خوب انجام نداده‌اند که چنین اتفاقی افتاده است. اما اگر کارها خوب پیش برود، خود را مسبب این موفقیت می‌دانند.
افرادی با این شخصیت، در جلسات کاری با غرور و خود بزرگ‌بینی حرف می‌زنند و به همین خاطر کسی به آن‌ها اعتماد ندارد.

6⃣ افرادی که زود از کوره در می‌روند و بسیار عصبانی هستند

افراد عصبی و تندخو هیچ کنترلی روی خشم و عصبانیت خود ندارند. این افراد مدام در محل کار با دیگران مشاجره دارند. اگر چیزی باب میل‌شان نباشد دیگران را به دردسر می‌اندازند و رفتار نامناسبی از خود نشان می‌دهند.
این افراد معمولا با داد زدن، عصبانیت، فحش دادن یا حتی گریه احساسات شدید خود را نمایش می‌دهند.

7⃣ افرادی که با سیاست می‌خواهند کارشان را پیش ببرند


همه‌ی آدم‌ها به دنبال پیشرفت در کار هستند، اما افراد سیاست‌مدار و زرنگ سعی می‌کنند به طریق دیگری به هدف‌شان برسند. این افراد، دیگران را نادیده می‌گیرند تا پله‌های ترقی را طی کنند.
این افراد هر کاری که فکر کنند آن‌ها را به پیشرفت نزدیک‌تر می‌کند، انجام می‌دهند. اما همه به شخصیت این افراد پی برده‌اند و کسی به آن‌ها اعتماد نمی‌کند و همین مساله باعث می‌شود به هیچ پیشرفتی نرسند.

 
🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q
مشاوران کسب و کار

03 Sep, 16:25

805

📌 مدیریت  منابع انسانی به  تفکر استراتژیک  نیازمند است یا تفکر تاکتیکی؟

هر رهبر منابع انسانی ارزش تفکر استراتژیک را می داند. با این حال، ما معمولاً استراتژیک فکر نمی کنیم  و فقط تعریفی از این اصطلاح می دانیم.  ما تاکتیکی فکر و عمل می کنیم،  زیرا تفاوت واضحی بین این دو رویکرد نمی بینیم.

اگر چه مدیریت منابع انسانی به هر دو رویکرد در عمل نیاز دارد، ( چرا که در روزانه با مسائل تاکتیکی زیادی سر و کار دارد)، اما قبل از آن به تفکر استراتژیک نیازمند است.

تفکر استراتژیک در مورد توسعه مزیت رقابتی برای سازمان است. استراتژیست تمام ورودی ها را تجزیه و تحلیل می کند، ویژگی های حیاتی را شناسایی می کند و ایده های نوآورانه ای را ارائه می دهد که امکان تغییر و رشد را فراهم می کند. این هدف استراتژی منابع انسانی است، به همین دلیل است که تفکر استراتژیک رشته اساسی است.

استراتژی منابع انسانی به بخش بزرگی از تفکر استراتژیک نیاز دارد. تفکر استراتژیک سوالات مهمی در مورد وضعیت فعلی سازمان، فرآیندها، رویه ها و محصولات آن می پرسد. همه مزایا و معایب را به هم متصل می کند تا اطمینان حاصل کند که ایده های نوآورانه جدیدی برای بهبود و توسعه همه سرمایه ها و شایستگی های سازمان ایجاد شود.  همیشه بر آینده کسب و کار متمرکز است و روندها و حرکت های استراتژیک قابل مشاهده در محیط را در خود جای می دهد.

تفکر تاکتیکی هیچ سوال استراتژیکی نمی پرسد، بر مسائل عملیاتی سازمان متمرکز است، معمولاً پیوندهای عملیاتی را بین بخشهای مختلف  سازمان برقرار میکند  تا تصمیم مهمی را اتخاذ کند.  تفکر تاکتیکی اغلب فرهنگ و سیستم های مورد استفاده را به چالش می کشد (با وضعیت موجود مبارزه می کند). با تجزیه و تحلیل دقیق شیوه های فعلی، تمام نقاط ضعف در سازمان  را شناسایی می کند. اکثر کارمندان نقاط ضعف را می شناسند، اما در نام بردن آنها مقاومت می کنند.

تفکر استراتژیک مسائل را مطرح می کند، آنها را نام می برد و راه حل های استراتژیک را پیشنهاد می کند. از فرهنگ و سیستم های موجود برای رسیدن به نتایج استفاده می کند. یک رویکرد استراتژیک مستلزم اقدام است. این تفکر تیمهای انسانی را تحریک می کند تا شروع به تغییر و بر هم زدن  سیستم های در حال استفاده کنند.

این تفاوت اساسی بین تفکر استراتژیک و تاکتیکی است.

استراتژیست منابع انسانی باید  از تفکر استراتژیک استفاده کند، تا  به ایده ها و افکار جدید برای مدیریت بهتر و هدفمندتر استعدادها و شایستگی های انسانی نائل شود. اینها می توانند سازمان را به جلو ببرند، فرهنگ سازمان  را تغییر دهند و نحوه انجام فرایندها را متحول کنند.

یک استراتژیست منابع انسانی به مهارت های تحلیلی قوی، توجه به جزئیات، مهارت های گوش دادن نیاز دارد و باید بتواند از زوایای مختلف ، سرچشمه های جدید تحول و تغییر در منابع انسانی، مدیریت سرمایه انسانی و کسب مزیت رقابتی از منابع انسانی را ایجاد کند. و این همان تبلور تفکر استراتژیک در مدیریت منابع انسانی است.

🗝مشاوران کسب و کار 🗝
https://t.me/joinchat/AAAAAECJ4stW2iUnRroN_Q