محمدرضا طاهری @mohammadrezataheri قناة على Telegram

محمدرضا طاهری

محمدرضا طاهری
شاعر
3,836 مشترك
161 صورة
21 فيديو
آخر تحديث 10.03.2025 05:53

زندگی و آثار محمدرضا طاهری، شاعر معاصر ایرانی

محمدرضا طاهری یکی از شاعران برجسته و شناخته‌شده معاصر ایرانی است که با آثارش در حوزه شعر فارسی، به ویژه در دهه‌های اخیر، تأثیر زیادی بر ادبیات داشته است. او متولد دهه ۱۳۶۰ در شهری کوچک در شمال ایران است و از سنین نوجوانی شروع به نوشتن شعر کرد. طاهری با الهام از شعرای بزرگ کلاسیک و همچنین الگوهای مدرن، سبک خاص خود را ایجاد کرده که در آن احساسات عمیق انسانی و نگرش‌های اجتماعی را با هم ترکیب می‌کند. اشعار محمدرضا طاهری به دلیل زبانی شیوا و سلیس و همچنین موضوعات عمیق فلسفی و اجتماعی، مورد توجه قرار گرفته است. او در آثارش به بررسی موضوعاتی چون عشق، زندگی، مرگ و مسائل اجتماعی می‌پردازد و با بیان ساده اما مؤثر خود، مخاطبان را به تفکر و اندیشه وادار می‌کند. در این مقاله، به بررسی زندگی، آثار، و تأثیرات او در عرصه شعر معاصر خواهیم پرداخت.

محمدرضا طاهری چه سبکی از شعر را دنبال می‌کند؟

محمدرضا طاهری به دنبال سبکی است که هم تأثیر شعر کلاسیک را به همراه داشته باشد و هم بازتاب‌دهنده احساسات و واقعیت‌های معاصر باشد. او از زبان ساده و قابل فهم استفاده می‌کند و این ویژگی، آثارش را برای نسل جوان بیشتر قابل دسترسی کرده است.

سبک شعری طاهری غالباً حاوی عواطف عمیق انسانی است. در اشعارش می‌توان مضامین اجتماعی و انتقادی را مشاهده کرد که به ویژه در آثار اخیرش به وضوح قابل شناسایی است. او به مسائل اجتماعی روز و چالش‌های موجود در جامعه توجه دارد و این امر او را به یکی از شاعران معاصر پرمخاطب تبدیل کرده است.

آثار محمدرضا طاهری شامل چه موضوعاتی هستند؟

آثار محمدرضا طاهری شامل موضوعاتی متنوع است که از عشق و روابط انسانی گرفته تا مسائل اجتماعی و فرهنگی را در بر می‌گیرد. او سعی دارد تا با بیان احساسات عمیق خود، مخاطبان را به درک بهتری از زندگی و چالش‌های آن برساند.

به‌ویژه موضوعاتی مانند درد و رنج انسانی، ناامیدی، و امید نیز در اشعار او دیده می‌شود. طاهری این مفاهیم را با زبانی شاعرانه و زیبا بیان می‌کند و بنابراین اشعارش به راحتی به دل می‌نشیند.

چه تأثیری محمدرضا طاهری بر جوانان دارد؟

محمدرضا طاهری به عنوان یک شاعر معاصر، تأثیر عمیقی بر جوانان دارد. اشعار او با زبان ساده و مفاهیم عمیق، باعث جذب جوانان به ادبیات و شعر شده و آن‌ها را به تفکر و introspection وا می‌دارد.

علاوه بر این، طاهری با موضوعات اجتماعی و مسائل روز جامعه، جوانان را ترغیب می‌کند تا به مسائلی که ممکن است برایشان مهم باشد، توجه کنند و به دنبال تغییرات مثبت در جامعه خود باشند.

چگونه می‌توان با محمدرضا طاهری بیشتر آشنا شد؟

برای آشنایی بیشتر با محمدرضا طاهری، می‌توان به کتاب‌ها و مجموعه اشعار منتشر شده از او مراجعه کرد. همچنین، بسیاری از اشعارش در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نیز به اشتراک گذاشته می‌شود که می‌تواند یک منبع خوب برای دسترسی به کارهای او باشد.

علاوه بر این، حضور او در مراسم‌های ادبی و نشست‌های شعرخوانی نیز از دیگر راه‌هایی است که می‌توان با شخصیت و تفکرات او از نزدیک آشنا شد. مشاهده و شنیدن خوانش‌های زنده از اشعارش، می‌تواند تجربه‌ای متفاوت و جذاب باشد.

آیا محمدرضا طاهری در محافل ادبی ایران شناخته شده است؟

بله، محمدرضا طاهری به عنوان یکی از شاعران جوان و معاصر ایران، در محافل ادبی به خوبی شناخته شده است. اشعارش در بسیاری از جشنواره‌ها و مسابقات شعر به نمایش گذاشته شده و توانسته است جوایز متعددی را نیز کسب کند.

علاوه بر این، اطرافیان طاهری در محافل ادبی او را به عنوان یک شاعر متعهد و حساس نسبت به مسائل اجتماعی معرفی می‌کنند که این موضوع او را در بین شاعران هم‌نسلش متمایز می‌کند.

قناة محمدرضا طاهری على Telegram

محمدرضا طاهری یک کانال تلگرامی است که به اشعار و آثار ادبی این شاعر معاصر اختصاص یافته است. طاهری، یک شاعر با استعداد و موفق از ایران است که با سبک خاص و شعرهای معنی‌دار خود توانسته است مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. این کانال، یک فضای مناسب برای علاقمندان به ادبیات و شعر فارسی است که می‌خواهند آثار زیبا و عمیق طاهری را بخوانند و در مورد آنها بحث و گفتگو کنند. با عضویت در کانال محمدرضا طاهری، شما به یک جامعه ادبی پر از انرژی و ایده پردازانه وارد می‌شوید. در اینجا می‌توانید از آخرین اشعار و آثار این شاعر برجسته مطلع شوید و با دیگر طرفداران ادبیات و شعر فارسی در تبادل اندیشه و نظر شرکت کنید. اگر شما هم عاشق شعر و ادبیات هستید، این کانال یک فرصت طلایی برای ارتباط با همتایان همراه با لذت و سرگرمی می‌باشد. پس همین الان به کانال محمدرضا طاهری بپیوندید و به دنیای جذاب شعر این شاعر بزرگ بپیوندید!

أحدث منشورات محمدرضا طاهری

Post image

▪️خلاصه‌ی خسرو و شیرین
▪️شاهکار بی‌مانند حکیم نظامی گنجوی

▫️انتخاب ابیات، ویراستاری، شرح و حواشی:
▪️محمدرضا طاهری

11 Jan, 09:01
1,945
Post image

▪️خلاصه خسرو و شیرین


"خلاصه‌‌ی خسرو و شیرین" عنوان تازه‌ترین تلاش قلمی من است که به همّت انتشارات فصل پنجم منتشر شده. هدف این کتاب کمک کردن به مخاطبِ کمتر حرفه‌ایِ شعر است برای آنکه بتواند داستان خسرو و شیرین نظامی را از طریق الفاظ خودِ نظامی دنبال کند و به قدر وسع، از ظرافت‌های بی‌شمار متن لذت ببرد. برای رسیدن به این هدف به اختصار این سه کار انجام شده:
۱. از برخی از ابیات پیچیده و توصیفیِ متن اصلی صرف‌نظر شده است. در انتخاب ابیات همواره این اصل پیش چشم بوده که هیچ بخشی از بخش‌های داستان حذف نشود و تمامی به اصطلاح سکانس‌های خسرو و شیرین سر جای خود باقی بماند و فقط از حجم توصیفات در برخی از بخش‌ها کاسته شود.
۲. از علائم سجاوندی نهایت استفاده شده تا به مخاطب در صحیح‌خوانی متن کمک شود.
۳. دشواری‌های ابیات به زبانی ساده در پاورقی‌ها شرح داده شده  و سعی شده توضیحات به گونه‌ای باشد که خواننده در نهایت، دوباره به متن رجوع کند و معنا را از طریق الفاظ خودِ شاعر دریابد.

امیدوارم این کتاب بتواند قدم کوچکی برای آشتی دادن فارسی‌زبانان با گنجینه‌ی بی‌پایان متون کهن ادب فارسی بردارد.
.
برای سفارش کتاب می‌توانید با انتشارات فصل پنجم تماس بگیرید:
۶۶۹۰۹۸۴۷
۰۹۱۲۱۵۹۱۸۹۱



ما نه این دانه را به خود کِشتیم
آنچه اختر نمود بنوشتیم...

ارادتمند
محمدرضا طاهری
@mohammadrezataheri

11 Jan, 09:01
1,973
Post image

دلا در فقر شادی، در سقوط حسّ آزادی
میان باد، پرواز بلند گیس‌ها را باش!

اگرچه هیچ "روز بهتری" در پی نخواهد بود
همین یکدم فرو افتادن تندیس‌ها را باش...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri

07 Dec, 15:26
5,156
Post image

دَم حافظ!


روز بزرگداشت حافظ است که باشد. برای آنان که "عاشق و رند و مست و عالم‌سوزند" هر روز که نه، هر دم "دمِ حافظ" است. اصلاً تقویم سگ کی باشد تا برای آن‌کس که "سرش به دنیی عقبی فرو نمی‌آید" روز تعیین کند؟!
من به فال مال اعتقاد ندارم اما در طول این سال‌ها بارها و بارها بی‌هوا باز کردن دیوان حافظ شگفت‌زده‌ام کرده است. از همان سال‌های نوجوانی که حافظ یگانه آموزگارم شد. در کتابخانه‌ی ما ده‌ها کتاب بود که همه‌شان می‌خواستند انسان را تربیت کنند! تربیت اسلامی و انقلابی! از کتاب‌های مرحوم مطهری که دست کم برای دوران خودش حرفی برای گفتن داشت بگیر تا آخوند‌های عوام‌زده که خرافه را جای درس اخلاق قالب می‌کردند تا آخوندک‌های سیاسی که توهّمات ایدئولوژیک را رنگ و لعابِ دینی می‌زدند تا توضیح‌المسائل این حاج‌آقا و آن آیت‌الله... لابلای این کتاب‌ها اما یک دیوان حافظ هم - لابد اشتباهی - راه پیدا کرده بود. نمی‌دانم در میان آن هیاهوی تربیت ایدئولوژیک چه نیرویی، چه حالی، چه بختی، بود که مرا به سوی آن دیوان حافظِ دست نخورده کشید؟! روزی چهار ساعت، پنج ساعت، هفت‌ ساعت... هرچقدر که راه می‌داد می‌خواندمش. هر غزل را بارها و بارها... مست می‌شدم... از شوق دور اتاق می‌چرخیدم و می‌خواندم. می‌خواستم این انبوه زیبایی را به همه نشان بدهم. برای اهل خانه می‌خواندم اما در اطراف من کسی نبود که به شوق بیاید... و من تنهاتر می‌شدم و حافظ می‌شد یگانه دوست و یگانه آموزگار:

دلا دلالت خیرت کنم به راهِ نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

با همین حرف‌ها و با همین چهار خط شعر، جناب حافظ کم کم دنیای مرا عوض کرد و موفق‌تر از تمام نهادهای تبلیغاتی، آنگونه که خودش صلاح دانست روح و شخصیت مرا شکل داد و شد آنچه که شد.

اما حرف توی حرف آمد. داشتم می‌گفتم که من به فال اعتقاد ندارم اما از همان دوران نوجوانی تا حالا بارها باز کردن دیوان حافظ در موقعیت‌های خاص شگفت‌زده‌ام کرده. یکی از آخرین‌هاش همین مدتی قبل بود. چند روزی بعد از روی کار آمدن دولت پزشکیان. شبی با رفیق عزیز و فاضل و اشارت‌شناسم، حضرت جویا معروفی نشسته بودیم که گفتیم حافظ را به نیّت اوضاع و احوال مملکت باز کنیم. این غزل آمد:

اگر به کویِ تو باشد مرا مَجالِ وصول
رسد به دولتِ وصلِ تو کارِ من به اصول
قرار برده ز من آن دو نرگسِ رَعنا
فَراغ برده ز من آن دو جادو‌یِ مَکحول
چو بر درِ تو منِ بینوا‌یِ بی زر و زور
به هیچ باب ندارم رَهِ خروج و دُخول،
کجا رَوَم؟ چه کنم؟ چاره از کجا جویم‌؟
که گَشته‌ام ز غم و جورِ روزگار مَلول
منِ شکستهٔ بدحال زندگی یابم
در آن زمان که به تیغِ غَمَت شَوَم مَقتول
خراب‌تر ز دلِ من غمِ تو جای نیافت
که ساخت در دلِ تنگم قرار‌گاهِ نزول
دل از جواهرِ مِهر‌ت چو صیقلی دارد
بُوَد ز زنگِ حوادث هر آینه مَصقول
چه جرم کرده‌ام؟ ای جان و دل، به حضرتِ تو
که طاعتِ منِ بیدل نمی‌شود مَقبول
به دَردِ عشق بساز و خموش کن حافظ
رموزِ عشق مَکُن فاش پیشِ اهلِ عقول


حرفی باقی می‌ماند؟ تا آخر قصه را تعریف کرد خواجه! شما هم اگر مثل من به فال اعتقادی ندارید همین حالا دیوان خواجه را باز کنید ببینید چه می‌شود!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri

11 Oct, 18:23
6,193