"محمود فلکی گرامی درود به شما. به محض دریافت پیام و مقاله تان آنرا خواندم. درود به شما. به واقع کسی یعنی یک ایرانی اندیشه ورز، یک خرد بنیاد در مفهوم کانتی کلمه را بالاخره می بینم که درست قلب مسئله ی تاریخی ما را نشانه گرفته. درست زده به " خال". به واقع آفرین به شما. شما در این مقاله دو سه کار بلکه چند کار شگفت کرده اید. نخست آنکه رومانتیسم قرن هجدهمی را که مشخصا جنبشی بر علیه "سوبژکتیویسم" دکارتی، یا بر علیه " انسان" چونان "سوژه ی تاریخی" و چونان بنیاد مدرنیته و مدرنیته چونان سوبژکتیویسمی که به raison نقّادانه ی کانت میرسد، خوب و روشن ولو به اشاره تبیین کرده اید. تبیینی که بی تردید در میان ایرانیان کاملا بی سابقه است. دوم آنکه به روشنی و در تبیینی سنجیده و بی ابهام چرائی تقابل بلکه ستیز جریان گسترده ی رومانتیسم در قرن هجده و نوزده را در گنجایش مقاله، خوب نشان داده اید. و بعد درست و سنجیده نشان داده اید که این اهل فرهنگ سد ساله ما از عصر رضاشاهی تا امروز پیروان بی نهایت بی سواد تفاله های رومانتیسم بودند بدون آنکه آنرا شناخته باشند. چهرههایی مثل سعید نفیسی و غالب روشنفکران عصر رضاشاهی و جویندگان ناسیونالیسم قلاّبی عصر رضاشاهی و پسرش. و همه ی چهره های باصطلاح فلسفی دهه ۲۰ تا هم امروز. که نمایندگان اش آدمهایی قلّآبی مثل سیّد احمد فردید و داریوش شایگان یحیی مهدوی و سید حسین نصر و پامنبری فردید، رضا داوری اردکانی بودند با رهبری رهبر ارکستر: هانری کربن فرانسوی. با محوریّت ایده ی " ولایت" شیعی و تبیین " تاریخی" ولایت در بینش اسکاتولوژیک شیعی/ سوشیانت ایرانی. و بعد خیلی سنجیده و دقیق جاپاهای حرفهای بی سر و ته آدمّی قلابّی بنام جواد طباطبایی و ایده ی قلابّی اش بنام " ایرانشهری" را خوب و دقیق نشانه رفته اید. واقعا به شما درودها می فرستم. شما درست کسی هستید که انتظارش را داشته و دارم. مقاله تان را در حدّ توانم نشر می کنم که حتما خوانده شود.
با دوستی و مهر
م. ح. صدیق یزدچی"
https://www.facebook.com/share/F1mc3xxHbAesmNhe/