Meynoushaan @meynoushaan Channel on Telegram

Meynoushaan

@meynoushaan


شعر
پلنگی تیر خورده است
که برای پروانه‌ی نشسته روی زخمش
عمیق می‌گرید

شهرام شیدایی



صفحه اینستاگرام مِـی‌نوشـان
Instagram.com/meynoushaan

️ابتدای کانال : https://t.me/meynoushaan/6

Meynoushaan (Persian)

میانوشان - کانال تلگرامی شعری با نگاهی عمیق به زندگی و احساسات! اگر به دنبال شعرهایی زیبا و فراموش نشدنی هستید، میانوشان مناسب‌ترین مقصد برای شماست. شعرهای معروفی از شاعران معاصر یافت می‌شود که احساسات و اندیشه‌هایشان را با واژه‌های انتخاب شده به زبان می‌کشانند. تمامی این شعرها با عکس‌های زیبا همراه شده‌اند تا تجربه خواندن آنها برای شما لذت‌بخش‌تر شود

میانوشان به معنای گرامیداشت انسانیت و زیبایی‌های زندگی است. این کانال با هدف انتقال احساسات و افکار از طریق شعر به وجود آمده است. پروانه‌ی نشسته روی زخم پلنگی تیر خورده، این تصویری است که در این کانال به یادآوری انکارناپذیری دشواری‌ها و زیبایی‌های زندگی می‌پردازد.

اگر دوست دارید از شعرها به عنوان زبانی برای بیان احساسات خود استفاده کنید یا به دنبال انرژی مثبت و انگیزش برای زندگی خود هستید، میانوشان جایی است که می‌توانید همچنین با جامعه‌ای از علاقمندان به شعر در ارتباط باشید. به زودی به ما بپیوندید و از شعرهای دلنشینی که این کانال ارائه می‌دهد لذت ببرید.

Meynoushaan

08 Jan, 17:54


‏تو را بی‌کس یافتم ؛ همه‌ی یاران رفتند به سوی مطلوبان خود ؛ تنهات ، رها کردند . من یار بی‌یارانم


#شمس_تبریزی | مقالات
#مکثی_در_ادبیات


🌱

Meynoushaan

07 Jan, 19:50


هنوز خاک مزارش تازه است
مزار آن دو دست سبز جوان را می‌گويم


#فروغ_فرخزاد


🌱

Meynoushaan

15 Dec, 14:38


« من بهترین و ساکت‌ترین روزهایی که آدم می‌تواند بر این سیاره‌ی بی‌رحم بیابد را مدیون تو هستم . »


نامه‌ی #آلبر_کامو به ماریا کاسارس ، ۱۹۴۹
#نامه_ها



▪️اردوان حاتمی | عاشقانه
▪️#موسیقی


🌱

Meynoushaan

12 Dec, 06:07


« هر جا زنی هست که به خاطر عدالت می‌جنگد ، آن‌‌جا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز و بهشتی . ما بدون زنان خوب ، مردانی کوچکیم »


#نادر_ابراهیمی
#زن_زندگی_آزادی
#پرستو_احمدی



https://youtu.be/oYcaDHEnhbU?si=AvTQ3xwnjKwsXkP3

Meynoushaan

07 Dec, 11:55


تو خانه را گم کردی
و سر نهادم من در کوچه‌های عالم تا پیدایت کنم


#محمد_مختاری


🌱

Meynoushaan

07 Dec, 11:49


با پیوندی که یاد او با همه‌ی فصل‌ها داشت ، برای فراموش کردنش باید همه‌ی فصل‌ها را از یاد می‌بردم


#مارسل_پروست | در جستجوی زمان از دست رفته
#مکثی_در_ادبیات


🌱

Meynoushaan

05 Dec, 15:12


قلب تو را با زغالِ نیم‌روز گداخته بودند تا دیگر مِهر نورزی


#بیژن_الهی


🌱

Meynoushaan

05 Dec, 14:41


می‌گویند نژادی از اسبِ نجیب هست که اگر به ستوهش آوردی ، از سرِ غریزه یک رگِ خود را به دندان پاره می‌کند ، که تنفّس را بر خود آسان‌تر کرده باشد . من اغلب چنین حالی دارم .


یوهان ولفگانگ فون #گوته | رنج‌های ورتر جوان
#مکثی_در_ادبیات


🌱

Meynoushaan

05 Dec, 14:38


یک روزی عین همین روز است که ، یک کمی دیرتر ، یک کمی زودتر ، بی‌حیرت ، پی‌ می‌بری که یک جای کار می‌لنگد ، که بی‌تعارف بگویم ، نمی‌دانی چطور زندگی کنی ، که نخواهی فهمید هرگز هم .


#ژرژ_پرک | مردی رفته‌ی خواب ۱۹۶۷
#مکثی_در_ادبیات


🌱

Meynoushaan

24 Nov, 06:42


دل من انگار پرده‌ای نازک بود که نورِ اولِ صبح از پس آن می‌تابید


#رضا_جمالی_حاجیانی


🌱

Meynoushaan

24 Nov, 06:33


خندان کنید بخیه‌ی چشمم به روی دوست
خون‌بار چشم من ، به چراغ آشنا کنید


#طالب_آملی
#تک_بیت


🌱

Meynoushaan

18 Nov, 13:54


به آن نوع تنهایی نیاز دارم که می‌توانی در جوارش بنشینی و آسوده باشی . گره‌های کور شده‌اش را آهسته با سر ناخن باز کنی و بی‌آن‌که درونش حبس شوی ، در آغوشش بگیری . آن شکلی از تنهایی که با تو گفت‌وگو می‌کند ، گذشته را تغییر می‌دهد و آینده را بی‌اضطراب و امن تحویلت می‌دهد . آن تنهایی که به تو فرصت تماشا می‌دهد تا خودت را نظاره کنی و دیگران را ، که مثل لشکر ابرهای نازک و بی‌غبار از کنارت عبور می‌کنند ، می‌گذرند . رازهایت را دوباره توی دامنت می‌گذارد تا مثل‌ گردوهای تازه و رسیده ، پوست‌شان بگیری و درون‌شان را باز بکاوی و شادی‌های مختصر را به یادت می‌آورد که مثل گل‌های سرخ و ارغوانی بر پیراهنت می‌روید .
و در آخر به تو یادآوری می‌کند که فرق دارد تنهایی با بی‌کسی ، خلوت کردن یکی نیست با بی‌پناهی و انسان تنها همان انسان رها شده نیست .


▪️از کانال در غیاب آبی‌ها
▪️#مکثی_در_ادبیات


🌱

Meynoushaan

18 Nov, 13:47


‏به درد من نتوان بُرد ره ، که دست مسیح
هزار مرتبه نبض مرا گرفت و گذاشت


#صائب_تبریزی
#تک_بیت


🌱

Meynoushaan

17 Nov, 10:29


حالا بیا
مژگان چشم دردمند مرا
با بوسه شانه بزن


#رضا_براهنی


▪️علی‌رضا قربانی | هم‌قفس
▪️#موسیقی


🌱

Meynoushaan

09 Oct, 06:50


‏من آن کودکِ وامانده بر اسکله شاید باشم ، عازمِ دریای بلند ، رعیت‌بچه‌‌ای روانه‌ی کوچه‌باغ ، که پیشانی به آسمان می‌ساید


#آرتور_رمبو | اشراق‌ها
برگردان به فارسی: #بیژن_الهی
#شعر_جهان


🌱

Meynoushaan

01 Oct, 22:10


هر سلاحی که ساخته ، هر رزم‌ناوی که به آب انداخته و هر موشکی که شلیک می‌شود ، در اصل دزدی از کسانی‌ست که گرسنه‌اند و غذایی ندارند ، سردشان است و لباسی ندارند . راه و رسم زندگیِ درست به‌ هیچ وجه چنین نیست . وقتی سایه‌ی جنگ ما را تهدید می‌کند ، این انسانیت است که به صلیب کشیده می‌شود


#دوایت_آیزنهاور
#مکثی_در_تاریخ


🌱

Meynoushaan

05 Sep, 15:11


در این گوشه‌ی تاریکی
_ من و تو به هم خواهیم پیوست
لالِ لال _


#حسین_رسائل



▪️بازخوانی سوغاتی
▪️مرجان فرساد
▪️#موسیقی


🌱

Meynoushaan

05 Sep, 15:05


انگار هر آدمی نتیجه‌ی زخم‌ها و تروماهایی است که تجربه کرده ؛ اما سعی می‌کند مدام مخفی‌شان کند و یا تبدیل‌شان کند به عادت‌ها و ویژگی‌هایی که کمتر آسیب‌پذیرند . مثل درون‌گرایی که شاید اولین بار از یک انزوای اجباری شروع شده و بعد آن را پذیرفته‌ای و کم‌کم جا گرفته در وجودت .
شادی‌ها و خوشی‌ها تو را به جلو می‌برند ولی زخم‌ها همیشه تو را برمی‌‌گردانند به عقب ، به مبدأ خودشان . هر بار دیگران زخمت را فشار می‌دهند انگار دوباره آن لحظه ازلی تکرار می‌شود ، دوباره از اول دلت می‌شکند ، دوباره برایش اشک می‌ریزی . آن بیرون همه‌چیز در زمان حال می‌گذرد ولی تو پنج‌ساله‌ای و بادکنک قرمزت را باد با خودش برده است . لذت‌ها دور و خوشی‌ها غیرممکن می‌شوند و دنیا بیش از حد بزرگ به نظر می‌رسد . هیچ‌کس نمی‌داند زلزله‌ای ‌در مقیاس چند ریشتر همه‌ی آبادی‌هایت را خراب کرده . چون تو این‌جا نیستی ، تو به زخمت برگشته‌ای . بعدها ، شاید یک‌بار برای همیشه خطر می‌کنی و یک نفر را ، آن‌که آدم امن توست ، به تماشای زخم‌هایت می‌بری . می‌نشیند کنارت و می‌بیند که چطور بادکنک قرمز توی هوا می‌رقصد و شناور می‌شود و از دست می‌رود، حتی درد می‌کشد با تو و کنارت اشک می‌ریزد . بعد انگار شب‌های روشن آبادی‌ات شروع می‌شود . زخم هم هست اما به اندازه‌ی قبل دردناک نیست و نمی‌تواند در انزوا مثل خوره روحت را بتراشد و بخورد .


از کانال در غیاب آبی‌ها ( نعیمه بخشی )
#مکثی_در_ادبیات


🌱

Meynoushaan

03 Sep, 09:56


دست مرا بگیر تا بسرایم
در دست‌های من بال کبوتری‌ست


#نصرت_رحمانی


🌱

Meynoushaan

28 Aug, 18:29


منی که از گل‌ها
بابونه
و از میان آدم‌ها
تو را دوست داشتم


« اُعوز آتای »
به فارسی : سیامک تقی‌زاده
#شعر_جهان


🌱

Meynoushaan

15 Aug, 07:42


نه در شوقِ روح و جانم ، نه از آن روی‌گردانم . چیزی می‌خواهم که نمی‌خواهمش و از چیزی روی‌گردانم که ندارمش . نه می‌توانم هیچ باشم ، نه قادرم همه‌چیز باشم : من پلی‌ هستم میان آن‌چه ندارم و آن‌چه نمی‌خواهم .

وجود دارم بی‌که بدانمش و خواهم مُرد بی‌که بخواهمش . من مغاکم میان هستی و نیستی‌ام ، میان آن‌چه رؤیایش را می‌پرورم و آن‌چه زندگی از من ساخته .


#فرناندو_پسوا | بی‌قراری
ترجمه‌ : شادی نیک‌رفعت
#مکثی_در_ادبیات


🌱

Meynoushaan

07 Aug, 14:08


گاهی فکر می‌کنم
می‌شود با مرگ دوست شد
در آخرین شبی که مهلت داری
سینه‌ات را وارسی کنی
و فکر کنی چه دل حاصل‌خیزی داشتی
به مادرت فکر کنی
که مثل یک مشت گندم
امیدوار به سالی خوب بود
سپس با احتیاط مرگ را لمس کنی
مثل دست‌های دختری در روستا


#رضا_جمالی_حاجیانی


🌱

Meynoushaan

06 Aug, 15:19


از دم غروب فکر می‌کنم زیبایی اگر بخواهد بزرگ‌تر شود ، شاخ و برگش را بگستراند و سایه‌ی روشنش را پخش کند هر جا ، باید جان از خودش بگیرد . یعنی زیبایی وام‌دار زیبایی است . همان‌طور که زشتی و پلشتی هم ، خون از زشتی می‌خورد .

فکر کنم کسی را دیدم ، در سفری که گذشت . بسیار زیبا بود . مثل همین قنات لالا کهریزی ، آخرین قطره‌های آبی بود که تشنه‌ای را و تشنگانی را سیراب می‌کرد . اما همان‌طور که گفتم زیبایی از زیبایی جان می‌گیرد و من خیال می‌کنم سر تا پا در سیاهی و زشتی فرو رفته‌ام .


از میان نامه‌ی #حسین_دریابندی به #عزالدین_ماه‌_رویان
#نامه_ها


🌱

Meynoushaan

06 Aug, 14:47



زندگی خیلی دشوار و غم‌انگیز است . چطور آدم می‌تواند امیدوار باشد که خواهد توانست کسی را با نوشتن برای خودش نگه دارد ؟


از میان نامه‌های #فرانتس_کافکا به فلیسه
#نامه_ها


🌱

Meynoushaan

01 Jun, 14:27


چه آوازی امشب به‌ پا خواسته
که ببافد
ستاره‌ها
از طنین بلوری‌ِ دل

چه جشنی به پا خواسته
از عروسی‌ِ دل

برکه‌ای بوده‌ام از تاریکی
حال چون کودکی به پستانک
گاز می‌زنم
به فضا

حال مستم از دنیا


#جوزپه_اونگارتی
به فارسی : #فیروز_ناجی
#شعر_جهان


🌱

Meynoushaan

01 Jun, 14:22


تو از کجای افق آمدی
‏مثل افق بلند ؟
‏که من هنوز ، زخم غروب را
‏از صخره برنچيده
‏زخم از طلوعی ديگر می‌گیرم

‏و دوست‌داشتن را
‏مثل جنونِ سرزده
‏از سر می‌گیرم


#یدالله_رویایی


🌱

Meynoushaan

28 May, 19:45


گر نمک‌سود کنی زخم دلم
سود زخم‌ست و زیان نمک‌ست


#غالب_دهلوی
#تک_بیت


🌱

Meynoushaan

19 May, 19:52


باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد
که مادران سیاه‌پوش
ــ داغداران زیباترین فرزندانِ آفتاب و باد ــ
هنوز از سجاده‌ها
سر برنگرفته‌اند


#احمد_شاملو


🌱

Meynoushaan

04 May, 10:38


شاید با مطالعه‌ی حال ضحاک که به شدت نگران جان خویش است و در عین‌حال نمی‌تواند کشتن و بی‌داد را موقوف کند ، بتوان بدین نتیجه رسید که جنایت چیزی از مقوله‌ی استسقاست ؛ جبارِ قساوت‌پیشه می‌داند ادامه‌ی کشتارها بیش از هر جاذبه‌ای او را به درکات سقوط می‌کشاند ، اما در برابرِ هوس خون‌ریزی نیروی مقاومتش نیست ، به همان شدتی که مستسقی و آب .


#علی‌اکبر_سعیدی_سیرجانی | ضحاک ماردوش از شاه‌نامه‌ی فردوسی
#مکثی_در_ادبیات
مستسقی : آب خواهنده ، آن‌که آب برای آشامیدن بخواهد ، کسی که مبتلا به مرض استسقائ باشد


🌱

Meynoushaan

21 Apr, 20:14


« تا او را تمام نباشی ، تو را نباشد . »


#شمس_تبريزی
#مکثی_در_ادبیات


🌱

Meynoushaan

21 Apr, 20:14


« هر عشقی که در خون و پوست و گوشت و رگ و پی نبود ناقص است . »


#عین‌_القضات_همدانی | نامه‌ها
#نامه_ها


🌱

Meynoushaan

20 Apr, 16:41


این امر را چطور توجیه می‌کنی که خشم همواره به سوی خود فردِ خشمگین باز می‌گردد ، و هیچ فردِ ترس‌آفرینی نیست که خود از ترس رها نباشد ؟

در این مورد باید سخن مشهور لابریوس را به یاد آوری ، همان سخنی که وقتی در میانه‌ی جنگ ادا شد توجه تمام مردم را به خود جلب کرد :

« کسی که بسیاران از او می‌‌ترسند ، باید از بسیاران بترسد »


▪️#سنکا | در باب خشم
▪️#زن_زندگی_آزادی


🌱

Meynoushaan

15 Apr, 14:04


تو جانِ لطیفی و جهان جسم ‌کثیف است
تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا


#امیر_معزی
#تک_بیت


🌱

Meynoushaan

15 Apr, 13:56



در تو سر گوزنی را دیدم
که هنوز
شاخ‌هایش به سمت کوهستان کج بود
چشمه‌ای
که پرندگان زیادی را شیر می‌داد


#غلامرضا_بروسان


🌱