Publications du canal خرده جنایت های یک دانشجو

کارنت مود: اون نبات که تو دستشه.

تو رو خدا فردا رو هم تعطیل کنین. 😭
من امروز رو نتونستم.
از فردا.

🥯☕️🌧

تا ابد احترام، سکسیه.

اون گوشه ترین نقطه‌ ی اتاق، اون کنج ترینش، همونجا که تار عنکبوت بسته از بس کسی نرفته سمتش، امروز میخوام تا شب همونجا باشم با جوراب های پشمی‌م. فکر کنم. بنویسم. کتاب بخونم. شاید یه اپیزود سریال ببینم. نمیدونم خلاصه که امروز اونجام.

"ناز" همیشه باعث میشه ایمان بیارم که آدمی که به دنبال قصه های زیباست، روزگار بهترین قصه ها رو براش میسازه.

[ قاطی پاتی های زمستون ]

من نمیگم چیکار کنید چیکار نکنید. من هر کاری که برای خودم جواب بده رو انجام میدم.
ولی نمیفهمم چه اصراریه محسن قرائتی بشین، درس هایی از قرآن بدین اون دم آخری.
رها کن دیگه
حالا این خدازده اصرار هم داشت بیا بریم یه جا حضوری کات کنیم و از رابطه ی پربارمون نتیجه گیری کنیم چون برای زندگی آینده مون خیلی میتونه مفید باشه. بابا بنده ی خدا، تو اگه یه چیزم قرار بود از این رابطه درس بگیری همین بود که موقع چشم تو چشم شدن، بالغانه رفتار کنی =))) بعد تو میخواستی من رو ببری کافه که بشینیم ببینیم از رابطه مون چی یاد گرفتیم؟ سیروسعلی؟ :|

‌
یعنی میگی موقع کات کردن هیچی نگیم؟

اونی که موقع کات کردن گفته بود تو اون قدر برام محترم هستی که هر جا ببینمت میام جلو و با افتخار سلام علیک میکنم (زارت) امشب باهام چشم تو چشم شد و خایه کرد و دست مامان جونش رو گرفت و رفت. :)))

خلاصه دوستان موقع کات کردن، بابت شخصیت نداشته تون گنده گوزی نکنید.