با ما همراه باشید.
Publicaciones de Telegram de خرده جنایت های یک دانشجو

من همونی ام که میخواست سنگین و رنگین
باشه.
https://t.me/HarfChatBot?start=61a1ce32d5ca
باشه.
https://t.me/HarfChatBot?start=61a1ce32d5ca
3,852 Suscriptores
1,663 Fotos
65 Videos
Última Actualización 09.03.2025 15:19
Canales Similares

7,737 Suscriptores

2,923 Suscriptores

1,216 Suscriptores
El contenido más reciente compartido por خرده جنایت های یک دانشجو en Telegram
هیجاناتم از کلمات، پیشی میگیرند. دست ها قصه گو هستند و نگاه ها پر از فهم متقابل اند.
• اسفند ۰۳
• اسفند ۰۳
از لمس دستانت به تو میرسیدم.
از عطر دستانت. از لرزش دستانت روی صورتم.
و من قبل از به زبان آوردن اسمت، دلم میخواست این بازی هیچ وقت تمام نشود.
از عطر دستانت. از لرزش دستانت روی صورتم.
و من قبل از به زبان آوردن اسمت، دلم میخواست این بازی هیچ وقت تمام نشود.
اکنون که بهار آمد و ایام بکام است
در باغ، گَه بوسه زدن بر لب جام است
در باغ، گَه بوسه زدن بر لب جام است
از روزایی که حواسم نیست و درنگ نمیکنم و فقط انجام میدم که انجام داده باشم، متنفرم.
چته خب. این همه عجله برای چی. اصلا دیدی رنگ ها رو؟ دیدی آسمون رو؟ دیدی گل های پامچال رو؟
چته خب. این همه عجله برای چی. اصلا دیدی رنگ ها رو؟ دیدی آسمون رو؟ دیدی گل های پامچال رو؟
اومدم کشیک ولی با پزشک قبلی نشستیم دو ساعت حرف زدیم. منطقا باید میرفت خونه ولی نرفت.
هر دو تامون نیاز به گوش شنوا داشتیم برای یه عالمه حرفی که توی دلمون بود.
هر دو تامون نیاز به گوش شنوا داشتیم برای یه عالمه حرفی که توی دلمون بود.
یارو عموش تو حراست دهن من رو بابت گرفتن شماره ی دوستام سرویس کرده بود، حالا بیا خودش رو ببین.
همین امروز صبح بود داشتم فکر میکردم انگیزه هام برای رفتن رو از دست دادم، دو ساعت بعد، خدا انگیزه گذاشت کف دستم.
همین امروز صبح بود داشتم فکر میکردم انگیزه هام برای رفتن رو از دست دادم، دو ساعت بعد، خدا انگیزه گذاشت کف دستم.