آبیِ خاکستری` @louis_tomlison Channel on Telegram

آبیِ خاکستری`

@louis_tomlison


اینجا دفترخاطرات منه؛
لطفاً با ذکر منبع از نوشته‌هام استفاده کنید.

بفرمایید اینجا:
@Zouisna

آبیِ خاکستری` (Persian)

آبیِ خاکستری` یک کانال تلگرامی است که به وسیله کاربر louis_tomlison اداره می‌شود. در این کانال، شما با دفترخاطرات شخصی louis_tomlison آشنا خواهید شد. این کانال به عنوان یک فضای شخصی برای اشتراک گذاری تجربیات، افکار و احساسات louis_tomlison ساخته شده است. با عضویت در این کانال، شما به یک سفر درونی در دنیای louis_tomlison خواهید رفت و از زوایای مختلف زندگی او آگاه خواهید شد. از طریق این کانال، louis_tomlison با دنیای خود و دیگران ارتباط برقرار می‌کند و شما را به تجربیاتش دعوت می‌کند. پس اگر علاقه‌مند به مطالعه دفترخاطرات شخصی و تجربیات دیگران هستید، حتما این کانال را دنبال کنید. منبع: @Zouisna

آبیِ خاکستری`

21 Nov, 18:52


«وقتی قلبت بشکنه تنها راهی که به زندگیت ادامه بدی اینه که بی‌رحم باشی، حتی اگه فرزندت تورو نبخشه، چیزی که تو نمی‌فهمی سباستین اینه که من بهت لطف کردم، تو بخاطر رفتار من قوی شدی.»
- و چیزی که تو نمی‌فهمی اینه مادر، من در مقابل رفتار تو قوی شدم.

آبیِ خاکستری`

21 Nov, 18:48


How am I so deep in love?
When I dream of dying
I never feel so loved.

آبیِ خاکستری`

16 Nov, 18:41


- باهاش مهربون شدی ویکتور.
+ چون دوستم داره ولی دوستش ندارم.
- وقتی کسی رو دوست نداری باهاش مهربون می‌شی چون بابتش عذاب وجدان داری؟
+ نه فقط معتقدم با یه قلب اسیر نباید بد رفتاری کرد مت (نگاهش پرنده‌های مهاجر رو دنبال می‌کنه) اونا به قدر کافی رنج می‌کشن. (به سینه‌ش اشاره می‌کنه) تو قلبشون آشوبه؛ بمب خورده، خمپاره خورده ولی صداش در نمیاد. عشق یه درد غیرقابل رویته دوست من. وقتی می‌دونی یکی کجاش زخمیه باید خیلی شرافت داشته باشی که جاشو فشار ندی.

آبیِ خاکستری`

15 Nov, 17:08


از دردت درد می‌کشم. نه اینکه برام مهم باشی، نه. فقط یک‌سری دردها زخم‌های خودم رو برام یادآور می‌شن. و زخم‌هام انقدر عمیقن که هربار یه غریبه دچار درد مشابهی می‌شه دوباره از نو رنج می‌کشم و از همه بیزار می‌شم. آدما طوری رفتار می‌کنن انگار این چیزیه که بشه درست یا انتخابش کرد. یا حتی تو درد می‌کشی چون خودت می‌خوای. چون سزاوارشی. جالبه اونا حتی تو ساده‌ترین شرایط هم بلد نیستن آدم باشن و فقط اسمشو یدک می‌کشن. حتی بلد نیستن خفه شن و برن بمیرن؛ فقط بلدن بکشنت بعد بابت مرگت شیون و زاری کنن‌.

آبیِ خاکستری`

15 Nov, 13:02


بمانم و بدانم که چه؟
بجنگم که چه؟
چه خواهد شد مگر؟

آبیِ خاکستری`

11 Nov, 19:15


از کینه‌توزی، دعواها و دلخوریا خسته‌ام؛ حتی اگه ازم متنفر شدی هم فراموش نکن یه زمانی عاشق خاکستر وجودم بودی؛ همون‌طور که من توو خلوتم هرگز فراموش نمی‌کنم تو برام کی بودی‌.

آبیِ خاکستری`

11 Nov, 18:51


- پشت سرت خیلی حرف می‌زدن.
+ چی می‌گفتن؟
- نمی‌خوای بدونی، بهتره ندونی‌.
+ اتفاقاً بهتره بدونم تا مبادا دلتنگشون بشم.
- فکرشو می‌کردی که انجامش بدن؟
+ نه.
- چرا؟
+ چون براشون خیلی بهتر از آدمایی بودم که پشت سرشون حرف می‌زدن. پس اینجوریه، فایده‌ای نداره چقدر تلاش کرده باشی و چقدر خوب بوده باشی؛ حروم لقمه‌ها در آخر پشت سرت حرف می‌زنن.

آبیِ خاکستری`

11 Nov, 18:23


تو نیازم نبودی، ولی انتخابت کردم. راه نجاتم نبودی، ولی انتخابت کردم. تو حتی انقدری که برام بد بودی خوب نبودی، ولی بازم انتخابت کردم. انتخابت کردم چون دوستت داشتم؛ بدون اینکه احتیاجی بهت داشته باشم. آخه عزیزم من که بدون عشق هم بلد بودم زندگی کنم، ولی تو رو می‌خواستم. می‌دونستم قلبمو می‌شکنی ولی بازم خیلی بد تو رو می‌خواستم.

آبیِ خاکستری`

11 Nov, 15:15


من هنوزم نمی‌تونم بخوابم،
با اینکه رو به نابودی‌ام.

آبیِ خاکستری`

06 Nov, 19:59


مادمازل سالویا، حرف‌های زیادی برای گفتن دارم که درونم خاک کرده‌ام. جوانه‌‌ی تمام آن کلمات خورده شده از جنس آتش است. درخت ناگفته‌ها درونم‌ را می‌سوزاند. من را همواره دچار درد می‌کند اما هنوز هم نمی‌توانم دهان باز کنم و سخن بگویم. بسیاری رفته‌اند و نمی‌شنوند و بسیاری مانده‌اند و نمی‌شنوند؛ در هرحال این من هستم که در سیل ناگفته‌هایم غرق می‌شوم و هنوز هم هیچ‌کس نمی‌شنود.

آبیِ خاکستری`

05 Nov, 20:31


- فکر می‌کنی همه چیز با رفتن درست می‌شه؟
+ بهتر می‌شه.
- پس این تنها چیزیه که توو زندگیت یاد گرفتی ویکتور؛ رفتن، تموم کردن، ترک کردن!
+ (خسته پلک می‌زنه) می‌دونی چرا همیشه رفتم و نموندم مت؟ چون خونه‌ای نداشتم که بمونم (از جاش بلند می‌شه) چون به جایی تعلق نداشتم که بمونم (روبروی دوستش می‌ایسته) چون هیچ‌کس اصرار نکرد بمونم! چون هیچ‌وقت احساس نکردم که باید بمونم؛ موندن پر از درد بود، پر از خستگی، پر از بیهودگی؛ پر از جاهای خالی. (لبخندی به چهره‌ی گرفته‌ی مرد می‌زنه) اما قسم می‌خورم اگر یک روز خونه‌م رو پیدا کردم دیگه نرم، بمونم و بسازم؛ بمونم و زندگی کنم تا وقتی که بمیرم.

آبیِ خاکستری`

04 Nov, 21:05


همه در اعتیادیم؛ تو به من، من به تو، ما به هم.

آبیِ خاکستری`

02 Nov, 18:31


سهم من شب‌های خاکستریه.

آبیِ خاکستری`

02 Nov, 18:31


از من چه ماند که بخواهد سهم کسی شود؟
معشوقهٔ سنگدل و فراموشکارم؛
همه‌ام صرف تو شد.