نامه به فلیسه Telegram Posts

بخشهایی از نامههای فرانتس کافکا به معشوقهاش فلیسه باوئر
@letters_to_milena
https://t.me/BiChatBot?start=sc-be54af0401
@letters_to_milena
https://t.me/BiChatBot?start=sc-be54af0401
1,734 Subscribers
2 Photos
2 Videos
Last Updated 09.03.2025 03:38
Similar Channels

5,170 Subscribers

2,190 Subscribers

2,188 Subscribers
The latest content shared by نامه به فلیسه on Telegram
امشب همچنان در رختخواب دراز کشیده بودم، نه احساسِ خستگی داشتم و نه استراحت میکردم، از این جشن سال نو که در شرف آغاز بود احساس دلتنگی میکردم؛ همچنان که مانند سگی گمشده، اندوهگین آنجا دراز کشیده بودم.
تا مدتها اشتباه تو این بود که اغلب به آنچه بین ما ناگفته مانده بود اشاره میکردی. آنچه کم بود حرف نبود، باور بود.
چه شب سراسر ناآرامی را گذراندم؛ آدم، فقط آخرهای شب، یعنی دو ساعت انتهایی را با تقلّا و پیچ و تاب، خوابی زورکی و از پیش اندیشیده را برای خودش دست و پا کند، که نه رویاهایش رویای واقعی است و نه حتّی خوابش به خواب طبیعی میماند!
همه چیز احساساتم را جریحهدار میکند. همه چیز برایم کسالتبار است، همه چیز دلم را بهم میزند. احساس روشنی به من میگوید که هرگز خوشبخت نخواهم بود.
قادر نیستم چیزی را پنهان، پیشگیری یا توجیه کنم؛ در عوض همانطور که زمین رعدوبرق را میپذیرد، من هم اجباراً میپذیرم که همهچیز بر سرم فرود بیاید.
من فکر نمیکنم که اندوه یک آدم به هنگام ترک چیزی ناشی از این باشد که دارد چیزی را که دوست دارد ترک میکند. اندوه آدم ممکن است ناشی از نقطهی مقابلش باشد. آدم احساس میکند که پیوندها چه آسان پاره میشود، و نیز اینکه دیگران چه آسان از آدم جدا میشوند..
آدم با اندوه شبهروابطی را به یاد میآورد که شکل گرفته بودند، و اندوه پیشاپیش شبهروابطی را میبیند که شکل خواهند گرفت. در واقع آدم هم به آزادی نیاز دارد و هم به وابستگی، اما هر کدام بجای خود، و آدم با ناراحتی درمییابد که جاها را با هم قاطی کرده است.
آدم با اندوه شبهروابطی را به یاد میآورد که شکل گرفته بودند، و اندوه پیشاپیش شبهروابطی را میبیند که شکل خواهند گرفت. در واقع آدم هم به آزادی نیاز دارد و هم به وابستگی، اما هر کدام بجای خود، و آدم با ناراحتی درمییابد که جاها را با هم قاطی کرده است.
من همینجا که هستم میمانم. منتهی قدری غمگینتر از معمول، قدری آسیبدیدهتر، زیرا تو از همیشه به من نزدیکتر هستی و در عین حال دور از دسترس.
اگر تو مرا نخواهی محو و ناپیدا خواهم شد. گویی که هرگز نبودهام و وجود هم نداشتهام. اگر تو مرا نخواهی از تو آنقدر دور میشوم که حتی به خاطرم نیاوری و این تنها برای احترام به تو و دوستداشتنات است.
شِکوه کردن، بهنظرم بیفایدهترین کار دنیاست. با اینهمه، این همهی چیزی است که من برایش انرژی دارم.