🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴 @kitaphayattir Channel on Telegram

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

@kitaphayattir


Admin: @PouyaPana
کتاب خواندن نوعی سبک زندگیست. در این دنیای پوچ و تاریک به دو چیز علاقه دارم کتاب خواندن و سفر. سفر پول زیادی می‌خواد پس دیوانه‌وار کتاب می‌خوانم. شاید روزی دیوانه‌وار سفر کردم.
@KitapHayattir
@PouyaKetab
📚 تاریخ ایجاد کانال: 2016.01.01

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴 (Farsi)

کانال تلگرامی "🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴" توسط ادمین @PouyaPana اداره می‌شود. این کانال با هدف ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی و اهمیت آن بر زندگی تاسیس شده است.
در جهانی پر از بی‌معنی و تاریک، کتاب‌خوانی و سفر دو عنصری هستند که اهمیت بالایی برای من دارند. همان طور که در توضیحات کانال ذکر شده، سفر نیاز به هزینه‌های زیادی دارد، اما کتاب‌خوانی به عنوان یک سبک زندگی، هزینه‌های کمتری دارد و همچنین ممکن است به مقصدی عمیق و دورتر از سفرهای معمولی برساند.
با عضویت در این کانال، شما به دنیایی از کتب و داستان‌های متنوع دسترسی خواهید داشت که به شما کمک می‌کنند تا ذهنتان را تنظیم کرده و دیدگاهتان را گسترش دهید.
@KitapHayattir و @PouyaKetab از کانال‌های مرتبط با این حوزه هستند که می‌توانید نیز به آن‌ها ملحق شوید.
بهترین شروع برای پیوستن به این کانال، تاریخ ایجاد آن است که به سال 2016 بازمی‌گردد و از آن زمان تاکنون فعالیت خود را ادامه داده است.

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

23 Nov, 17:34


قدرت توتالیتری اجازه نمی‌دهد که افکار و عقاید مختلف بروز پیدا کند و بنابراین اجازه نمی‌دهد بحث یا گفت‌وگویی معنادار شکل بگیرد. در رژیم‌های توتالیتر، فعالیت فکری ناممکن است. حتی افراد، فارغ از آنچه در دورن دارند، ناگزیرند خودشان را با الگوی رسمی وفق دهند، قیدوبندهایی هستند که نمی‌گذارند شخصیت در افراد پرورده شود؛ و فضایی که در آن جان و ذهن انسان حرکت می‌کند دائماً تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌شود.

نظام توتالیتری به همه‌ی خواست‌ها فقط یک پاسخ می‌دهد. در برابر ناراضیان فقط به زور متوسل می‌شود. برای همین است که دولت‌های توتالیتر نمی‌توانند بی‌وجود پلیس سیاسی، دادگاه‌های فرمایشی، حکم‌های غیرقانونی، اردوگاه‌های کار اجباری، و اعدام‌هایی که غالباً نوعی آدم‌کشی در هیأت مبدل هستند، سر کند.

نظام توتالیتری در اوج تکاملش از این جهت چشمگیر است که شمار نوکران حلقه به گوشش در سرتاسر جامعه بسیار زیاد است... آن‌چه آنان را به حرکت درمی‌آورد دیگر شور و شوق نیست بلکه ترس است. با این همه شخصی که انگیزه‌ی اعمالش یک ترس دائمی است، صفتی را از دست می‌دهد که کل فرهنگ از دل آن صفت برمی‌آید: او خلاقیتش را از دست می‌دهد، چشم‌اندازش را از دست می‌دهد.رقتار او را می‌توان به رفتار ساکنان شهری محاصر شده تشبیه کرد. یگانه آرزوی او زنده ماندن است.

📚 روح پراگ
ایوان کلیما 🇨🇿
📄 صفحات ۱۴۴ - ۱۴۵

📔 @PouyaKetab 📔

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

21 Nov, 20:57


بین ساحل دریا و کوه، جنگلی زیبا است و در این جنگل زیبا، ویلایی نهفته. کنار ویلا پارکینگی است که لیموزینی لوکس در آن پارک شده. داخل لیموزین فردی نشسته که داخل سینه‌اش قلبی هست تپنده. او درون همین قلبش، عشقی پرشور به طبقه‌ی کارگر دارد!

📚 به آن می‌خندم
میخائیل میلنیچینکو 🇷🇺
📄 صفحه ۱۰۶

📖 @PouyaKetab 📖

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

21 Nov, 12:19


همه‌ی ما نیاز داریم که دیده شویم. ما می‌توانیم بر مبنای نوع نگاهی که آرزو داریم زیر آن زندگی کنیم، به چهار دسته تقسیم می‌شویم.

دسته‌ی اول نگاه چشمانی بی‌شمار، یا به دیگر سخن نگاه عموم جامعه را طلب می‌کند.

دسته‌ی دوم از افرادی تشکیل شده است که نیازی حیاتی به دیده شدن توسط چشم‌های آشنا دارند. آن‌ها میزبان‌های خستگی‌ناپذیر میهمانی‌های عصرانه و شام هستند. آن‌ها از افراد دسته‌ی اول شادترند که وقتی جامعه‌شان را از دست می‌دهند، احساس می‌کنند چراغ‌های اتاقی که در آن زندگی می‌کنند، خاموش شده‌اند. و این اتفاقی است که دیر یا زود برای همه‌ی افراد دسته‌ی اول می‌افتد. از دیگر سو، افراد دسته‌ی دوم همیشه می‌توانند زیر نگاه چشمانی باشند که به آن‌ها نیاز دارند.

دسته‌ی سوم، دسته‌ی افرادی است که همواره نیاز دارند که زیر نگاه چشمان کسی باشند که به او عشق می‌ورزند. موقعیت آن‌ها به اندازه‌ی موقعیت دسته‌ی اول خطرناک است. یک روز چشمان معشوق‌شان بسته خواهد شد و اتاق در تاریکی فرو خواهد رفت. یک روز چشمان معشوق‌شان بسته خواهد شد و اتاق در تاریکی فرو خواهد رفت.

و در نهایت، دسته‌ی چهارم، که بسیار هم نادر هستند، افرادی‌اند که زیر نگاهی تخیلی زندگی می‌کند که وجود خارجی ندارد. این افراد رویاپردازند.

📚 سبکی تحمل‌ناپذیر هستی
میلان کوندرا 🇨🇿
📄 صفحات ۲۷۴ - ۲۷۵

📕 @PouyaKetab 📕

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

19 Nov, 22:32


پسر استالین زندگی‌اش را برای مدفوع فدا کرد. ولی مردن برای مدفوع مرگی بی‌معنی نیست. آلمان‌هایی که جانشان را فدا کردند تا کشورشان تا شرق امتداد یابد، روس‌هایی که برای امتداد قدرت‌شان تا غرب، جان باختند. بله؛ آن‌ها برای چیزی احمقانه مردند، و مرگ‌شان هیچ معنی یا ارزشی کلی نداشت. در میان حماقت کلی جنگ، مرگ پسر استالین تنها مرگ متافیزیکی بود. (صفحه ۲۵۱)

پسر استالین، یاکِف چطور مرد. او که در خلال جنگ جهانی دوم دستگیر شده بود، در اردوگاهی در کنار افسران انگلیسی زندانی شد. آن‌ها یک دست‌شویی مشترک داشتند. پسر استالین طبق عادت خیلی زشت مدفوع می‌کرد. افسران انگلیسی از اینکه تکه‌های مدفوع در دست‌شویی‌شان بود، خشمگین بودند؛ هر چند که آن‌ها مدفوع پسر قدرتمندترین آدم روی زمین بود. آن‌هت این مطلب را به او گفتند و او ناراحت شد. افسران چند بار دیگر این موضوع را به او گفتند و سعی کردند او را مجبور به پاک کردن دست‌شویی کنند. او عصبانی شد و دعوا راه انداخت.در نهایت به فرمانده اردوگاه شکایت کرد. او از فرمانده خواست تا میان آن‌ها داوری کند. اما آن آلمانی متکبر قبول نکرد تا درباره‌ی مدفوع صحبت کند. پسر استالین نتوانست این تحقیر را بپذیرد و در حالی که رو به آسمان می‌گریست و دشنام‌های روسی می‌داد به سمت سیم‌خاردارهای برق‌دار اطراف اردوگاه دوید. وقتی به هدف رسید، بدنش که دیگر دست‌شویی بریتانیایی‌ها را کثیف نمی‌کرد، به سیم خاردارها میخ‌کوب شد. (صفحه ۲۴۹)

📚 سبکی تحمل‌ناپذیر هستی
میلان کوندرا 🇨🇿

📖 @PouyaKetab 📖

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

19 Nov, 22:31


چطور کسی که کمترین احترامی به مردم نمی‌گذارد، تا این اندازه به آنچه آن‌ها درباره‌اش فکر می‌کنند، وابسته است‌؟

📚 سبکی تحمل‌ناپذیر هستی
میلان کوندرا 🇨🇿
📄 صفحه ۱۸۹

📔 @PouyaKetab 📔

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

17 Nov, 15:05


این کشور در نتیجه‌ی نادانی شما آزادی خودش را شاید برای قرن‌ها از دست داده است؛ و حالا شما فریاد می‌زنید که احساس گناه نمی‌کنید؟ چطور می‌توانید دیدن کارهایی که انجام داده‌اید را تحمل کنید؟ چطور نمی‌ترسید؟ آیا چشمی برای دیدن ندارید؟ اگر چشمی داشته باشید، باید آن را کور کنید.

📚 سبکی تحمل‌ناپذیر هستی
میلان کوندرا 🇨🇿
📄 صفحه ۱۸۳

📘 @PouyaKetab 📘

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

17 Nov, 15:05


ممکن است که فرانتس قوی باشد، ولی این قدرت تنها جنبه‌ی خارجی دارد. ولی وقتی زمان آن می‌رسد که با مردمی که عاشقش هستند زندگی کند، ضعیف می‌شود. ضعف فرانتس خوبی نامیده می‌شود.

📚 سبکی تحمل‌ناپذیر هستی
میلان کوندرا 🇨🇿
📄 صفحه ۱۱۹

📙 @PouyaKetab 📙

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

15 Nov, 14:30


اگر لازم باشد تمام وسایل من را بفروش و با پول‌شان هرچه که برای خورد و خوراک‌تان لازم است بخر. اصل، زندگی است. بقیه را همیشه می‌توان فراهم کرد.

📚 کاروان رسیده است
نویسندگان آسیای غربی و مرکزی
پیریمکول کادیروف 🇺🇿
📄 صفحه ۴۱۹ - فیدیبو

📗 @PouyaKetab 📗

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

14 Nov, 13:30


اکنون می‌دانم که عشق چیست. افسون زیبایی نیست، نه زجرهای حسادت است، و نه ستیز غرور. و نه حتی انتظار تب‌آلود قرار دیداری، نه امید لذت بردن از شادی‌های بسیار زندگی... عشق دو چشم سیاه است که بر سپیدی بالشی می‌درخشند، و بر اثر خوشبختی شعله می‌کشند. عشق، زندگی است، خانواده است، رنج‌ها و نگرانی‌ها، بخت و شوربختی است، تمام چیزهایی است که انسان‌ها دو نفری، با آن زندگی می‌کنند، امتحان می‌کنند. عشق، شادی عظیم اهدای خود و فداکاری است. و مهتاب‌ها؟ آه، دوستان من، مهتاب‌ها همیشه برمی‌گردند...

📚 کاروان رسیده است
نویسندگان آسیای غربی و‌ مرکزی
مقصود قاری‌اف 🇺🇿
📄 صفحه ۴۱۲ - فیدیبو

📓 @PouyaKetab 📓

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

13 Nov, 12:30


چه کسی برای نخستین بار زندگی انسانی را به رودی با آب‌هایی گاه آشفته و خشمگین، گاهی آرام و خاموش، تشبیه کرده است؟ آری، زندگی به این نحو است. رنج‌ها و شادی‌ها از پی هم می‌آیند، روزهای سوگ می‌روند تا جای‌شان را به آرامش و خوشبختی بدهند... و کتاب زندگی، خاطره‌ی آن را بر صفحه‌های زرین خود حفظ خواهد کرد...

فکر می‌کنم، گذشته را به یاد می‌آورم. در آن همه چیز آسان نبود. روزهای اندوهبار در آن اندک نبودند. زندگی غالباً مسئله‌های دشوار طرح می‌کند. روزها، همواره با آرامش و ملایمت نمی‌گذرد، غرقاب‌ها و گرداب‌های مهیبی را پنهان می‌کند. زندگی مانند آب باید جریان خود را دنبال کند، بر خطرها چیره شود، تا به روشنایی و خوشبختی برسد. و مهتاب‌ها؟ شب‌های جوانی‌مان؟ هر سال، دیگری را می‌راند، بهار همواره از نو زاده می‌شود. و آن‌وقت آسمان زیور درخشانش را به تن می‌کند. ماه مغرورانه در پهنه‌ی نیلگون بی‌پایان پیش می‌رود.

📚 کاروان رسیده است
نویسندگان آسیای غربی و مرکزی
مقصود قاری‌اف 🇺🇿
📄 صفحه ۴۰۴ - فیدیبو

📗 @PouyaKetab 📗

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

12 Nov, 11:30


تاختن و احساس باد خنکی که چهره‌ات را می‌سوزاند، تاختن در میان کاج‌ها و ایستادن فقط برای یک لحظه برای نظاره‌ی زیبایی منظره در برابر رؤیت، آن‌چنان که بر اثر خواندن کتابی خوب پیش می‌آید... آیا چیزی اعجاب‌انگیزتر از این پیدا می‌شود؟ آیا هرگز برای‌تان پیش آمده که پس از باران، از بیشه‌ی کاجی بگذرید؟ آن‌وقت چه میل‌هایی، چه رؤیاهایی در جان‌تان بیدار نمی‌شود؟ در این‌گونه لحظه‌ها، انسان چقدر میل دارد که دوست داشته باشد! لپ‌های‌تان خشک و سوزانند، و هوسی پرتب‌وتاب، بر شما دست می‌یابد. به خصوص اگر روستایی ناشناس در افق آشکار شود و با واقعیت خودش، شما را به سوی خود بکشد.

در چنین لحظه‌ای، فردی روستایی با صدایی بم ترانه‌ای، سرود جانی پریشان از تنهایی بخواند، و فرد شهرنشین، مرد جوانی به فساد کشانده شده بر اثر عادت‌های زمانه‌ی ما، از هر دو سو مهمیز بفشارد و به تاختی دیوانه‌وار رو به باد دست بزند، و معذب از میل وقیحانه و آزارنده‌ی خود، در عالم فکرهایش، به دوشیزه‌ی روستایی کم‌سالی که در میان بازوان می‌فشارد دست تطاول دراز کند... کوهستان‌های جادویی! کوه‌ها و دریا در انسان احساس‌های گوناگون برمی‌انگیزند. دریا اگر آرام است، در انسان میل عشقی پاک و افلاطونی برمی‌انگیزد، حال آنکه عوامل عنان‌گسیخته انسان را به بهره‌برداری فرامی‌خوانند و در او نفحه افتخار می‌دمند.

ولی کوهستان به گونه‌ای دیگر عمل می‌کند، انسان را مقهور می‌کند، بی‌شک به یاری هوسی به بند کشیده شده در خود، گاه فکرهای شرمبار به انسان القاء می‌کند. آه، در برابر کوهستانی به سجده درمی‌آیم که می‌تواند در وجود انسان خوی حیوانی را که تمدن ماهرانه پنهانش داشته است، عریان نشان دهد. من، هرچند شهرنشین، با شور بسیاری که بی‌شک به سبب آن‌که پسر شجاع‌ترین کوهسار جهان، پسر کوه آرارات هستم، کوهستان را دوست دارم...

📚 کاروان رسیده است
نویسندگان آسیای غربی و مرکزی
گگام سوان 🇦🇲
📄 صفحات ۲۹۲ - ۲۹۳

📗 @PouyaKetab 📗

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

11 Nov, 10:31


برای زندگی در کوهستان، باید فردی قوی بود و روح مهربانی داشت. هیچ خرده بورژوایی نیست که حتی یک روز بتواند در کوهستان زندگی کند. جای شهرنشین حریص و به فساد کشیده شده، کوهستان نیست. و کوه‌هایی را که انسان می‌تواند، سیگار به لب، ضمن خواندن روزنامه، با قطار برقی از آن بالا برود دوست ندارم. در این کار، بی‌احترامی نسبت به کوه‌ها، نوعی خیانت، احساس می‌کنم.

📚 کاروان رسیده است
نویسندگان آسیای غربی و مرکزی
گگام سوان 🇦🇲
📄 صفحه ۲۹۰ - فیدیبو

📖 @PouyaKetab 📖

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

10 Nov, 09:30


ناگاه زاده می‌شویم، بهت‌زده زندگی می‌کنیم، ارضاء نشده درمی‌گذریم...

📚 کاروان رسیده است
نویسندگان آسیای غربی و مرکزی
آوه تیک ایساهاکیان 🇦🇲
📄 صفحه ۱۹۳ - فیدیبو

📗 @PouyaKetab 📗

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

09 Nov, 08:30


- خانم دخترتان را خوب تربیت کرده‌اید.

- انسان هرگز نمی‌تواند بچه‌هایش را طوری تربیت کند که دلش می‌خواهد؛ وقتی خودتان دارای فرزند شدید، می‌فهمید.

📚 چشم‌های سنگی ۲
نویسندگان اروپای شرقی
مارک هلاسکو 🇵🇱
📄 صفحه ۵۲۶ - فیدیبو

📔 @PouyaKetab 📔

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

08 Nov, 07:30


چیزی که می‌خواهم بدانم این است که چه مدت دیگر برایم مانده که زندگی کنم. زندگی؟ مطمئناً کارم تمام است! فقط می‌خواهم بدانم... چه موقع؟ انسان وقتی که مرده، دیگر همه چیز تمام شده، این را به خوبی می‌دانم، اما به هر حال باید خودم را آماده کنم. این خودش ماجرایی است... وقتی انسان مرده، همه چیزش ساده است.

📚 چشم‌های سنگی ۲
نویسندگان اروپای شرقی
مارن پره‌دا 🇷🇴
📄 صفحه ۲۱۳ - فیدیبو

📓 @PouyaKetab 📓

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

07 Nov, 06:30


«ما در پایان قرنی هستیم که در آن دیگر ترحمی نداریم، در آن عشق‌ها را مانند بازیچه‌های ساده‌ای مبادله می‌کنیم، دیگر نمی‌خواهیم بدانیم این بازیچه‌ها قلب دارند، و هنگامی که آن‌ها را دور می‌اندازیم برای‌مان کم اهمیت دارد که آن‌ها با چشم‌هایی پر از اشک‌های غم‌بار، ما را سرزنش کنند؛ یا اگر کلمه‌هایی ادا کنند تا به ما نشان بدهند که چقدر از عدالت به دور هستیم...»

📚 چشم‌های سنگی ۲
نویسندگان اروپای شرقی
دمتر استانسکو 🇷🇴
📄 صفحه ۱۲۰ - فیدیبو

📗 @PouyaKetab 📗

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

06 Nov, 05:30


واقعیت این است که ایده‌آل، ایده‌آل می‌خواهد؛ ولی مگر نه این‌که زندگی همان جنون داشتن هدف خیلی بالا، میل به داشتن چیز به چنگ نیامدنی است؟ نه، ما از این قاعده مستثنا نیستیم، ناچیزترین استثنا ممکن است، ولی باید به ما اجازه داده شود که از پی آن برویم، خودمان را دچار توهم‌ها کنیم.

📚 چشم‌های سنگی ۲
نویسندگان اروپای شرقی
دمتر استانسکو 🇷🇴
📄 صفحه ۱۱۴ - فیدیبو

📖 @PouyaKetab 📖

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

05 Nov, 04:30


در عشق، به هر چیز جزئی اهمیت بسیار می‌دهیم، گویا برای اینکه پس از فریب خوردن، در زیر توده‌ی اندوه، بیشتر رنج ببریم.

📚 چشم‌های سنگی ۲
نویسندگان اروپای شرقی
دمتر استانسکو 🇷🇴
📄 صفحه ۱۰۶ - فیدیبو

📘 @PouyaKetab 📘

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

04 Nov, 03:30


شما که خون مردم را می‌مکید وقت آن است که خون‌تان مکیده شود. دیگر کافی است!

📖 #کتاب ۸۰۷
📚 #چشم‌های_سنگی ۲
#نویسندگان_اروپای_شرقی
#کنستانتین_نگروزی 🇷🇴
🔁 #قاسم_صنعوی
🫧 #نشر_دوستان
📄 صفحه ۱۰ - فیدیبو

📓 @PouyaKetab 📓

🇳🇴 کتاب زندگیست 🇳🇴

03 Nov, 02:31


چگونه می‌خواهید در دیاری بدون فقیر، ثروتمندی با آرامش به سر ببرد؟ هیچ‌کس نباشد تا لباس‌هایی را که دیگر از آن‌ها خوش‌تان نمی‌آید به او بدهید! به چه بهانه می‌توان سفارش لباس‌های تازه‌ای داد؟ بلی، هیچ‌کس نیست که به شما بگوید متشکرم - و این سخت است...

📚 شام زیر درختان بلوط ۲
نویسندگان فرانسوی
ژیلبر سسبرون 🇫🇷
📄 صفحه ۵۰۱ - فیدیبو

📗 @PouyaKetab 📗