Homeschool🧢 @kidschannel Channel on Telegram

Homeschool🧢

@kidschannel


LEARNING SHOULD BE FUN
Welcome to [Home school]! 🌟

Join our community dedicated to helping children ( grades 1-6) excel in Math, Science, Reading, and Language Arts, all aligned with the US education curriculum.
By:alborzpayvandi
@Homeschool_admin

Homeschool🧢 (English)

Are you looking for a fun and educational way to help your children excel in their studies? Look no further than 'Homeschool🧢'! This Telegram channel is dedicated to providing resources and support for children in grades 1-6, focusing on Math, Science, Reading, and Language Arts, all aligned with the US education curriculum. Learning should be fun, and that's exactly what we strive to achieve here at 'Homeschool🧢'. Join our community today and let's work together to make learning an enjoyable experience for your kids. Welcome to [Home school]!🌟

Homeschool🧢

14 Nov, 08:13


#English_4_Mothers

اگر بخواهید ترکیب دو زبان را با پایه زبان مادری (فارسی) استفاده کنید، می‌توانید فارسی را به عنوان زبان اصلی نگه دارید و در کنار آن برخی از واژه‌ها و افعال کلیدی را به انگلیسی بگویید.
این شیوه باعث می‌شود که کودک تمرکز خود را روی مفهوم اصلی که به زبان فارسی توضیح داده می‌شود حفظ کند و در عین حال با برخی از اصطلاحات و افعال انگلیسی آشنا شود.

نمونه آموزش به صورت ترکیبی (فارسی با کلمات انگلیسی):

1. معرفی مفهوم عدد سه‌رقمی:

"ما امروز می‌خواهیم یه عدد three-digit رو یاد بگیریم. هر عدد سه‌رقمی از hundreds، tens و ones تشکیل شده."

2. توضیح با مثال و نقاشی:

"فرض کن عدد 243 داریم. اول باید تعداد hundreds رو مشخص کنیم. چون دویست داره، پس دو تا مربع بزرگ برای hundreds می‌کشیم."

3. آموزش جایگاه ارقام:

"تو جدول ارزش مکانی، هر ستون نشون می‌ده که چند تا blocks داریم. حالا باید برای tens که چهار تا داره، چهار تا خط بکشیم."

4. استفاده از صفر برای جای‌گذاری:

"اگر عددی مثل 305 داشته باشیم، چون ده‌تایی نداره، باید یه zero برای tens بزاریم تا جایگاه‌ها درست بمونن."

5. تمرین با معما:

"به یه عدد فکر کن که سه تا hundreds، یه ten و پنج تا ones داره. می‌تونی حدس بزنی چه عددیه؟"

Homeschool🧢

14 Nov, 07:59


#2nd_Grade Math , Hundreds, Tens, Ones. Writing #3-digits from base-ten blocks.
#ریاضی#اعداد۳رقمی

We can write a #3-digit number that is shown by a set of blocks. We can draw a quick picture of the number. Each column in the place value chart shows how many blocks to draw. We can write how many hundreds, tens, and ones blocks there are in a model. If there are no tens blocks, or no ones blocks, we write 0 for the number of blocks. If a number has a hundreds digit, it must also have a tens digit and a ones digit. We use zeros to keep digits in their correct place value. We solve two riddles involving hundreds, tens, and ones.

Homeschool🧢

14 Nov, 07:56


ما می‌توانیم یک عدد سه‌رقمی بنویسیم که با مجموعه‌ای از بلوک‌ها نشان داده شده. می‌توانیم یک نقاشی ساده از عدد بکشیم. هر ستون در جدول ارزش مکانی نشان می‌دهد که چند تا بلوک باید بکشیم. می‌توانیم تعداد بلوک‌های صدتایی، ده‌تایی و یکی را در یک مدل بنویسیم. اگر بلوک ده‌تایی یا یکی وجود نداشته باشد، به‌جای آن 0 می‌نویسیم. اگر عددی رقم صدتایی داشته باشد، باید رقم ده‌تایی و یکی هم داشته باشد. ما از صفرها استفاده می‌کنیم تا رقم‌ها در جای درست ارزش مکانی‌شان بمانند. حالا دو معما را که شامل صدتایی، ده‌تایی و یکی هستند، حل می‌کنیم.

نکاتی برای آموزش به مادران:

1. استفاده از وسایل کمک‌آموزشی: اگر بلوک‌های عددی (مثلاً بلوک‌های چوبی یا کاغذی) در دسترس دارید، با کودک کار کنید و هر بلوک را به‌عنوان صد، ده و یکی استفاده کنید. با این روش کودک به‌راحتی می‌تواند هر قسمت عدد را به صورت فیزیکی درک کند.


2. نقاشی عددها: اگر بلوک ندارید، به‌جای آن با مداد و کاغذ از کودک بخواهید هر قسمت را نقاشی کند. مثلاً صدتایی را با یک مربع بزرگ، ده‌تایی را با مستطیل کوچک‌تر و یکی‌ها را با نقطه‌ها نشان دهد.


3. بازی با اعداد و جدول ارزش مکانی: به کودک یاد بدهید که هر ستون در جدول ارزش مکانی نشان می‌دهد که عدد در چه جایگاهی است. مثلاً ستون سمت چپ، صدتایی‌ها را نشان می‌دهد. برای تمرین می‌توانید اعداد مختلف را روی کاغذ بنویسید و از کودک بخواهید که تعداد صدتایی، ده‌تایی و یکی را مشخص کند.


4. استفاده از صفرها برای جای‌گذاری درست: به کودک توضیح دهید که صفرها فقط عددها را پر نمی‌کنند، بلکه کمک می‌کنند جایگاه هر عدد درست بماند. مثلاً در عدد 305، چون ده‌تایی نداریم، صفر آن را نشان می‌دهد.

Homeschool🧢

12 Nov, 14:21


Updated US Presidents Song Including 47th President Donald Trump

Homeschool🧢

12 Nov, 13:46


Niki: (relieved but still nervous) Thanks, Mom. I didn’t mean to get upset… it’s just a lot.
نیکی: (احساس آرامش می‌کند اما هنوز نگران است) ممنون، مامان. نمی‌خواستم ناراحت بشم… فقط خیلی فشار بود. (Past Simple, Present Simple)

Yasaman: I know, sweetheart. Just focus on studying. We will work together, and I have faith in you.
یاسمن: می‌دانم عزیزم. فقط روی درس‌خوانی تمرکز کن. ما با هم کار خواهیم کرد و من به تو ایمان دارم. (Present Simple, Future Simple)

Niki: (smiling slightly) Okay. I’ll try not to worry so much.
نیکی: (کمی لبخند می‌زند) خوب. سعی می‌کنم اینقدر نگران نباشم. (Future Simple)

Yasaman: That’s my girl! Let’s tackle that math together.
یاسمن: این دختر من است! بیایید با هم ریاضی را پشت سر بگذاریم. (Present Simple)

Homeschool🧢

12 Nov, 13:46


#English_4_Mothers #Dialogue #6
Title: Math Exam Worries
عنوان: نگرانی‌های امتحان ریاضی

Characters:
شخصیت‌ها:

Yasaman: Caring and supportive
یاسمن: دلسوز و حمایت‌کننده
Daughter (Niki): Anxious and frustrated
دختر (نیکی): مضطرب و ناراحت
[Scene: Living room. Niki sits at the table surrounded by math books and papers, looking stressed. Yasaman enters with a cup of tea.]
[صحنه: اتاق نشیمن. نیکی در میز نشسته و surrounded by کتاب‌ها و برگه‌های ریاضی است، در حالی که استرس دارد. یاسمن با یک فنجان چای وارد می‌شود.]

Yasaman: Hey, honey. You look really tense. What’s going on?
یاسمن: سلام عزیزم. خیلی به نظر نگران می‌رسی. چه اتفاقی افتاده؟ (Present Simple)

Niki: (sighs) It’s just this math exam. I really hate math, and I’m so anxious about it!
نیکی: (نفس عمیق می‌کشد) فقط این امتحان ریاضی است. من واقعاً از ریاضی متنفرم و خیلی نگران هستم! (Present Simple, Present Continuous)

Yasaman: I understand. Math can be tough. But remember, you’ve been studying hard, and I know you can do this.
یاسمن: متوجه هستم. ریاضی می‌تواند سخت باشد. اما یادت باشد که تو به سختی درس می‌خوانی و می‌دانم که می‌توانی این را انجام بدهی. (Present Simple, Present Perfect, Present Simple)

Niki: (shakes her head) It’s not just that. Mrs. Mousavi said if we get a low grade, we won’t be allowed to register for next year. I can’t handle that pressure!
نیکی: (سری تکان می‌دهد) فقط این نیست. خانم موسوی گفت اگر نمره پایینی بگیریم، اجازه ثبت‌نام برای سال بعد را نخواهیم داشت. من نمی‌توانم این فشار را تحمل کنم! (Present Simple, Future Simple, Present Simple)

Yasaman: (frowning) That sounds really stressful, but that’s a lot of pressure for a teacher to put on you.
یاسمن: (با اخم) این واقعاً استرس‌زا به نظر می‌رسد، اما این فشار زیادی برای یک معلم است که به شما وارد کند. (Present Simple)

Niki: I don’t care! I can’t fail! What if I don’t get to come back next year?
نیکی: من اهمیتی نمی‌دهم! من نباید بیوفتم! اگر نتوانم سال بعد برگردم چه؟ (Present Simple, Present Simple)

Yasaman: (concerned) Niki, failing one exam doesn’t define your whole future. You’re smart, and this won’t be the end of the world.
یاسمن: (نگران) نیکی، شکست در یک امتحان تمام آینده‌ات را تعریف نمی‌کند. تو باهوش هستی و این پایان دنیا نخواهد بود. (Present Simple, Future Simple)

Niki: (getting upset) You don’t understand! It’s so unfair!
نیکی: (عصبانی می‌شود) تو نمی‌فهمی! این خیلی ناعادلانه است! (Present Simple)

Yasaman: (realizing her daughter is really upset) Okay, let’s take a breath. We can talk about this.
یاسمن: (درک می‌کند که دخترش واقعاً ناراحت است) خوب، بیایید نفسی بکشیم. ما می‌توانیم درباره این صحبت کنیم. (Present Continuous, Present Simple)

[Niki puts her head down on the table.]
[نیکی سرش را روی میز می‌گذارد.] (Present Simple)

Yasaman: (gently) Would you like me to talk to Mrs. Mousavi about how she’s putting these expectations on you?
یاسمن: (به آرامی) آیا دوست داری من با خانم موسوی درباره انتظاراتی که از تو دارد صحبت کنم؟ (Present Simple, Present Continuous)

Niki: (shrugs) I don’t know if it will change anything…
نیکی: (با بی‌میلی) نمی‌دانم آیا تغییر می‌دهد… (Present Simple, Future Simple)

Yasaman: No, I think it’s important. You shouldn’t feel this much stress over school.
یاسمن: نه، من فکر می‌کنم این مهم است. تو نباید اینقدر استرس از مدرسه داشته باشی. (Present Simple)

[Yasaman picks up her phone, visibly upset.]
[یاسمن گوشی‌اش را برمی‌دارد و به وضوح ناراحت است.] (Present Simple)

Yasaman: (dialing the school) Yes, hello. This is Yasaman Zaheri, Niki’s mother. I’d like to discuss the pressures that are being placed on students regarding their math grades…
یاسمن: (در حال شماره‌گیری به مدرسه) بله، سلام. من یاسمن تامپسون، مادر نیکی هستم. می‌خواهم درباره فشارهایی که بر روی دانش‌آموزان درباره نمرات ریاضی وارد می‌شود صحبت کنم… (Present Simple)

Yasaman: (hanging up) the principal is going to look into this.


think it’s important for students to feel supported, not punished.
یاسمن: (گوشی را قطع می‌کند) مدیر قول داد که به این موضوع رسیدگی کند. من فکر می‌کنم مهم است که دانش‌آموزان احساس حمایت کنند، نه اینکه مجازات شوند. (Present Simple, Future Simple)

Homeschool🧢

12 Nov, 13:37


#English_for_Mothers #6

Homeschool🧢

12 Nov, 11:48


#English_4_Parents

Homeschool🧢

12 Nov, 06:31


#1stGrade High Frequency word List #reading
#کلمات_پر_تکرار

Homeschool🧢

12 Nov, 06:31


#Reading #Learn to #Read High Frequency Words #1st_Grade

Homeschool🧢

10 Nov, 11:27


#science#experiment
Upside Down Glass of Water - Science Experiment for kids!
Once you have everything in place, fill up the glass with water right upto its brim. Carefully place the glossy side of the postcard down on the rim of the glass. Keep the palm of your hand placed on the card and turn the glass upside down.

WHAT HAPPENS :-
The card remains attached to the rim of the glass and does not allow the water to flow out.


REQUIREMENTS :-
An empty glass
A picture postcard
Water
A sink

WHY DOES THIS HAPPEN :-
This happens because the air pressure exerted on the card from underneath is greater that the weight of the water inside the glass. This is why the card manages to hold up the water not letting it spill out

Homeschool🧢

10 Nov, 10:46


#2nd_Grade #Math #clock
How to tell time to the nearest hour
Learn How to Tell Time to the Nearest Hour, you can teach your child or students to read the clock

Homeschool🧢

10 Nov, 07:15


@kidschannel #homescool #science

Homeschool🧢

07 Nov, 20:00


#English_for_Mothers

Homeschool🧢

07 Nov, 12:51


#English_for_Mothers
Part5 science #conversation_5
#زبان_برای_مادران
#مکالمه_۵
گفتگوی مادر و فرزند در یادگیری بخش های مختلف گیاه
---
Mother: Today, let's learn about plants! Do you know what parts a plant has? (Present Simple)
مادر: امروز بیا درباره گیاهان یاد بگیریم! می‌دونی یک گیاه چه بخش‌هایی داره؟

Child: Hmm... I know plants have leaves. What else, Mom? (Present Simple)
فرزند: اممم... من می‌دونم گیاه‌ها برگ دارن. دیگه چی، مامان؟

Mother: Good job! Yes, leaves are one part. A plant has four main parts: roots, stem, leaves, and flowers. (Present Simple)
مادر: آفرین! بله، برگ‌ها یکی از بخش‌ها هستن. یک گیاه چهار بخش اصلی داره: ریشه، ساقه، برگ و گل.

Child: What do the roots do? (Present Simple)
فرزند: ریشه‌ها چه کاری می‌کنن؟

Mother: Great question! Roots grow underground. They hold the plant in the soil and drink water and nutrients from the ground. (Present Simple)
مادر: سوال خوبی پرسیدی! ریشه‌ها زیر زمین رشد می‌کنن. اون‌ها گیاه رو در خاک نگه می‌دارن و آب و مواد مغذی رو از زمین جذب می‌کنن.

Child: So, roots are like a straw for the plant? (Present Simple)
فرزند: پس ریشه‌ها مثل یه نی برای گیاه هستن؟

Mother: Exactly! And the stem is like the plant's "body" that holds it up. The stem also carries water and nutrients to the leaves and flowers. (Present Simple)
مادر: دقیقاً! و ساقه مثل "بدن" گیاهه که اونو نگه می‌داره. ساقه همینطور آب و مواد مغذی رو به برگ‌ها و گل‌ها می‌رسونه.

Child: And leaves... what do they do? (Present Simple)
فرزند: و برگ‌ها... اونا چه کاری می‌کنن؟

Mother: Leaves are like the kitchen of the plant. They use sunlight to make food for the plant in a process called photosynthesis. (Present Simple)
مادر: برگ‌ها مثل آشپزخونه گیاه هستن. اونا با استفاده از نور خورشید برای گیاه غذا می‌سازن؛ این فرایند فتوسنتز نام داره.

Child: Photosynthesis? That's a big word! (Present Simple)
فرزند: فتوسنتز؟ چه کلمه بزرگی!

Mother: Yes, it is! It means "making food with light." Plants need sunlight, water, and air to make their own food. (Present Simple)
مادر: بله، همینطوره! یعنی "ساختن غذا با نور." گیاهان به نور خورشید، آب و هوا نیاز دارن تا غذای خودشون رو درست کنن.

Child: And flowers? (Present Simple)
فرزند: و گل‌ها؟

Mother: Flowers help plants make seeds so new plants can grow. Some flowers turn into fruits, like apples or oranges! (Present Simple)
مادر: گل‌ها به گیاه کمک می‌کنن تا بذر تولید کنه و گیاهان جدید رشد کنن. بعضی از گل‌ها به میوه تبدیل می‌شن، مثل سیب یا پرتقال!

Child: Wow! Plants are amazing, Mom! (Present Simple)
فرزند: وای! گیاه‌ها فوق‌العاده‌ان، مامان!

Mother: They really are. They give us food, oxygen, and so much more. Now, let's find a plant outside and see if we can find all these parts! (Present Simple)
مادر: واقعاً همینطوره. اونا به ما غذا، اکسیژن و خیلی چیزای دیگه می‌دن. حالا بیا بریم بیرون و ببینیم می‌تونیم همه این بخش‌ها رو توی یه گیاه پیدا کنیم!

#Conversation_4 #English_for_Mothers #science

Homeschool🧢

07 Nov, 12:41


Parts of a plant | Learning about plants for kids #science #علوم

Homeschool🧢

07 Nov, 12:35


Parts of Plants #3rdGrade #plants #trees #science #roots #stem #shoot #علوم#پایه_سوم#بخش های گیاه

Homeschool🧢

06 Nov, 16:09


#English_for_Mothers

Homeschool🧢

05 Nov, 12:34


#English_for_Mothers
گفتگوی بین مادر و فرزند
محل: میز شام، جایی که یک کاسه پاستا قرار دارد.

فرزند: اوف، من نمی‌خواهم این را بخورم! من واقعاً پاستا دوست ندارم! (I don’t want to eat this!)

مادر: می‌فهمم، عزیزم، اما این چیزی است که برای شام داریم. ما الان چیز دیگری نداریم. (this is what we’re having for dinner)

فرزند: اما من پیتزا می‌خواهم! چرا نمی‌توانیم مثل هفته گذشته داشته باشیم؟ (But I want pizza!)

مادر: می‌دانم که پیتزا را دوست داری، اما نمی‌توانیم هر شب آن را داشته باشیم. ما برای امشب تصمیم بر پاستا گرفتیم.
(We decided on pasta)

فرزند: من نمی‌خواهم این را بخورم!
(I’m not eating it!)

مادر: می‌فهمم، اما این چیزی است که سر میز است.

فرزند: این اصلاً عادلانه نیست! من واقعاً پاستا را دوست ندارم!
(That’s not fair!)

مادر: می‌فهمم که این غذای مورد علاقت نیست، اما بعضی اوقات باید چیزهایی که دوست نداریم بخوریم. می‌تونی لطفاً یه کمی امتحان کنی؟
(Can you please just try a little?)

فرزند: نه! من اصلاً نمی‌خواهم این را بخورم! (I’m not eating it at all!)

مادر: اگه این را نخورید، دیگه چیزی برای خوردن نخواهی داشت. این هم همان چیزی است که بابا می‌گوید.
(there’s not going to be anything else)

فرزند: خیلی خوب! من دیگر گرسنه نیستم! (I’m not hungry anymore!) (از میز بلند می‌شود)

مادر: انتخاب توست، اما فقط به این فکر کن. ممکن است بعداً گرسنه شوی.
(think about it)

فرزند: هر چی! من می‌روم به اتاقم!
(I’m going to my room!)

مادر: خوبه، ولی لطفاً بهش فکر کن. من دوستت دارم! (I love you!)

Homeschool🧢

05 Nov, 12:16


#English_for_Mothers


#Conversation_4
between Mother and Child
Setting: The dinner table, where a bowl of pasta is placed.


Child: Ugh, I don’t want to eat this! I really hate pasta!

Mother: I get it, sweetie, but this is what we’re having for dinner. We don’t have anything else right now.

Child: But I want pizza! Why can’t we have that like last week?

Mother: I know you love pizza, but we can’t have it every night. We decided on pasta for tonight.

Child: I’m not eating it! I don’t care!

Mother: I understand, but this is what’s on the table. Your dad and I talked about it, and we really need to try to finish what’s here.

Child: It’s just not fair! I really don’t like pasta!

Mother: I understand it’s not your favorite, but sometimes we have to eat things we don’t like. Can you please just try a little?

Child: No! I’m not eating it at all!

Mother: If you don’t eat this, there’s not going to be anything else later. That’s what your dad says, too.

Child: Fine! I’m not hungry anymore! (gets up from the table)

Mother: That’s your choice, but just think about it. You might be hungry later, you know.

Child: Whatever! I’m going to my room!

Mother: Okay, but please think about it. I love you!