@hajiagaa
حاجی آقا Telegram Posts

*سنت *عقلانیت *آزادی
- پیج اینستاگرام: https://instagram.com/haji.agaa
- مطالب انعکاس افکار بنده نیست، برای آگاهی پژوهش کنید!
- نقل مطالب بدون درج اسم پیج، مورد رضایت می باشد
@M_kha2020
سوالات را فرصت ندارم جواب بدم
- پیج اینستاگرام: https://instagram.com/haji.agaa
- مطالب انعکاس افکار بنده نیست، برای آگاهی پژوهش کنید!
- نقل مطالب بدون درج اسم پیج، مورد رضایت می باشد
@M_kha2020
سوالات را فرصت ندارم جواب بدم
1,734 Subscribers
158 Photos
10 Videos
Last Updated 10.03.2025 00:33
Similar Channels

9,842 Subscribers

7,094 Subscribers

3,613 Subscribers
The latest content shared by حاجی آقا on Telegram
📌استاد احمد قابل:
▫️معتقدم شرایط زندگی در دنیا به گونه ای رقم خورده که باید یک دین گریزی به خصوص در ایران انجام می گرفت. اگر جوانان و مردم این مملکت تصمیم نگیرند که از این دینی که در اختیارشان گرفته گریزان شوند من به عقل این مردم شک میکنم، یعنی هرکس عقل داشته باشد باید از این دینی که عرضه شده و عرضه می شود گریزان باشد!
▫️زمانیکه یک دینی به شما عرضه می کنند که خط بر روی عقلانیت می کشد غیر از گریز از آن دین کاری نمی شود کرد. بعضی ها می گویند با آن بجنگیم. اما ما اهل جنگ نیستیم و جامعه را به خشونت دعوت نمی کنیم. حداکثر کاری که به صورت خردمندانه می توانیم انجام دهیم این است که به لحاظ منطقی با آن مبارزه کنیم. از آن گریزان باشیم و به جوانان بگوییم با این دین ارتباط برقرار نکنند. بنابراین دین گریزی بد نیست و در بعضی جاها به لحاظ عقلی لازم است.
*منبع: مصاحبه مرحوم احمد قابل با سایت جرس پس ازآزادی از زندان
@hajiagaa
▫️معتقدم شرایط زندگی در دنیا به گونه ای رقم خورده که باید یک دین گریزی به خصوص در ایران انجام می گرفت. اگر جوانان و مردم این مملکت تصمیم نگیرند که از این دینی که در اختیارشان گرفته گریزان شوند من به عقل این مردم شک میکنم، یعنی هرکس عقل داشته باشد باید از این دینی که عرضه شده و عرضه می شود گریزان باشد!
▫️زمانیکه یک دینی به شما عرضه می کنند که خط بر روی عقلانیت می کشد غیر از گریز از آن دین کاری نمی شود کرد. بعضی ها می گویند با آن بجنگیم. اما ما اهل جنگ نیستیم و جامعه را به خشونت دعوت نمی کنیم. حداکثر کاری که به صورت خردمندانه می توانیم انجام دهیم این است که به لحاظ منطقی با آن مبارزه کنیم. از آن گریزان باشیم و به جوانان بگوییم با این دین ارتباط برقرار نکنند. بنابراین دین گریزی بد نیست و در بعضی جاها به لحاظ عقلی لازم است.
*منبع: مصاحبه مرحوم احمد قابل با سایت جرس پس ازآزادی از زندان
@hajiagaa
📌آیت الله صادقی تهرانی:
نظرات بسیاری از فقیهان سنّی و شیعه پایهی قرآنی ندارد!
▫️اینان {فقهای سنتی} قرآن را در کل «ظنّی الدّلاله» ویا «مجمل» و بالاخره نیازمند به بیان حدیث دانسته اند،و حال آنکه قضیه درست به عکس است،که تنها قرآن میتواند حدیث را تصدیق و یا تکذیب کند،و مادامی که مطلبی در قرآن برای ما روشن نشود، تمسک به حدیث در مورد آن مطلب نادرست است!
▫️فقه در طول صدها سال، کاری کرده که قرآن اصولاً در حوزههای اسلامی نه حضوری شایسته، بلکه چندان رنگی هم ندارد، و اگر نمونههایی از فقه سنتی مخالف نص یا ظاهر قرآن، و نیز متضاد و متناقض و بالاخره برخلاف حس، عقل،فطرت و عدالت،به جهانیان نشان داده شود، مسلمانان را مردد یا کافر و کفار را در کفر خود استوارتر میکنند.
▫️ فتوا دادن کسی که قرآن را بهعنوان دلیل قطعی قبول نکرده و دلالت لغات و جملات آن را در حدّ ظن و گمان میپندارد حرام است، بنابراین بر تمامی بالغان و مکلفان واجب است که برای بهدست آوردن فتاوای قرآنی، بهگونهای شایسته پیجویی کنند،زیرا با کمال تأسف و شرمساری، نظرات بسیاری از فقیهان سنّی و شیعه پایهی قرآنی ندارد.
*منبع: فقه گویا و رساله نوین
@hajiagaa
نظرات بسیاری از فقیهان سنّی و شیعه پایهی قرآنی ندارد!
▫️اینان {فقهای سنتی} قرآن را در کل «ظنّی الدّلاله» ویا «مجمل» و بالاخره نیازمند به بیان حدیث دانسته اند،و حال آنکه قضیه درست به عکس است،که تنها قرآن میتواند حدیث را تصدیق و یا تکذیب کند،و مادامی که مطلبی در قرآن برای ما روشن نشود، تمسک به حدیث در مورد آن مطلب نادرست است!
▫️فقه در طول صدها سال، کاری کرده که قرآن اصولاً در حوزههای اسلامی نه حضوری شایسته، بلکه چندان رنگی هم ندارد، و اگر نمونههایی از فقه سنتی مخالف نص یا ظاهر قرآن، و نیز متضاد و متناقض و بالاخره برخلاف حس، عقل،فطرت و عدالت،به جهانیان نشان داده شود، مسلمانان را مردد یا کافر و کفار را در کفر خود استوارتر میکنند.
▫️ فتوا دادن کسی که قرآن را بهعنوان دلیل قطعی قبول نکرده و دلالت لغات و جملات آن را در حدّ ظن و گمان میپندارد حرام است، بنابراین بر تمامی بالغان و مکلفان واجب است که برای بهدست آوردن فتاوای قرآنی، بهگونهای شایسته پیجویی کنند،زیرا با کمال تأسف و شرمساری، نظرات بسیاری از فقیهان سنّی و شیعه پایهی قرآنی ندارد.
*منبع: فقه گویا و رساله نوین
@hajiagaa
📌آیت الله سید مرتضی جزایری:
▫️عبادات ماهيّت احساسي دارد و به هيچ وجه داراي ماهيّت حسّي نيست؛ يعني از گونه ادب و احترام و شکر است؛ نه از نوع امور مادّي و رفتاري. درحاليکه فقه موجود تنها بيانگر امور حسّي و فيزيکی شده است. لذا فقه قادر به بيان توصيههای معنوی و راهنماييهای تربيتی که هدف اصلی از عبادات است نيست.
▫️نقش روايات برای تبيين اهداف عبادت است و نه تعيين شکل آن، لذا هيچ يک از روايات را در اين زمينه قابل استناد نميشناخت؛ تمامي سخن آن يگانگان را ارشاداتی به سوي معالی اخلاق و انسانيّت و بيانگر راههاي تربيت ميشمرد و به هيچ روي، هيچ امر و نهی را از سوي آنان، مولوي و آمرانه و از نوع اوامر حکومت نمی شناخت.
▫️عدم وجود منشآت مدوّنِ شکلي در مورد عبادات از سوي پيشوايان، دليل عدم امکانِ بيان آن و پرداختن فقه رايج به تدوين آن را ناشي از عدم شناخت از موضوع را نشان ميدهد. اساساً ادب ماهيّتاً بیشکل و گونهاي احساس است که بسته به موقعيّتها در اشکال گوناگون در رفتار وگفتار شخص مؤدّب تعيّن ميپذيرد و اگر دانشی در صددآن باشد که صورت ادب را کشف کند اساساً دچار نارساييهای بنيادين است.
@hajiagaa
▫️عبادات ماهيّت احساسي دارد و به هيچ وجه داراي ماهيّت حسّي نيست؛ يعني از گونه ادب و احترام و شکر است؛ نه از نوع امور مادّي و رفتاري. درحاليکه فقه موجود تنها بيانگر امور حسّي و فيزيکی شده است. لذا فقه قادر به بيان توصيههای معنوی و راهنماييهای تربيتی که هدف اصلی از عبادات است نيست.
▫️نقش روايات برای تبيين اهداف عبادت است و نه تعيين شکل آن، لذا هيچ يک از روايات را در اين زمينه قابل استناد نميشناخت؛ تمامي سخن آن يگانگان را ارشاداتی به سوي معالی اخلاق و انسانيّت و بيانگر راههاي تربيت ميشمرد و به هيچ روي، هيچ امر و نهی را از سوي آنان، مولوي و آمرانه و از نوع اوامر حکومت نمی شناخت.
▫️عدم وجود منشآت مدوّنِ شکلي در مورد عبادات از سوي پيشوايان، دليل عدم امکانِ بيان آن و پرداختن فقه رايج به تدوين آن را ناشي از عدم شناخت از موضوع را نشان ميدهد. اساساً ادب ماهيّتاً بیشکل و گونهاي احساس است که بسته به موقعيّتها در اشکال گوناگون در رفتار وگفتار شخص مؤدّب تعيّن ميپذيرد و اگر دانشی در صددآن باشد که صورت ادب را کشف کند اساساً دچار نارساييهای بنيادين است.
@hajiagaa
🛑 فقهای شیعه منظور از حلال بودن طعام اهل کتاب در آیه ۵ سوره مائده را حلال بودن مصرف حبوبات تفسیر کردند! :)
چندین روایت [بعضا با سند صحیح] در منابع شیعه مروی است که پیامبر اکل از ذبیحه یهود کردند و روایاتی که در جواز اکل ذبیحه اهل کتاب از امام صادق نقل شده است.
تهذیب ج۹ ص۶۸ ح۲۹۰
همچنین مشهور منابع در رحلت پیامبر؛ در اکل کتف مسموم هدیه شده از سوی یهودیه بوده و پیامبر از جزئیات ذبح آن نپرسیدند و از آن میل کردند!
قرب الاسناد ص ۳۲۶
@hajiagaa
چندین روایت [بعضا با سند صحیح] در منابع شیعه مروی است که پیامبر اکل از ذبیحه یهود کردند و روایاتی که در جواز اکل ذبیحه اهل کتاب از امام صادق نقل شده است.
تهذیب ج۹ ص۶۸ ح۲۹۰
همچنین مشهور منابع در رحلت پیامبر؛ در اکل کتف مسموم هدیه شده از سوی یهودیه بوده و پیامبر از جزئیات ذبح آن نپرسیدند و از آن میل کردند!
قرب الاسناد ص ۳۲۶
@hajiagaa
📌 من غم و اندوهم را تنها به خدا می گویم…
قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ. (یوسف/۸۶)
[یعقوب] گفت: «من شكايت غم و اندوه خود را پيش خدا مىبرم، و از [عنايت] خدا چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد.
@hajiagaa
قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ. (یوسف/۸۶)
[یعقوب] گفت: «من شكايت غم و اندوه خود را پيش خدا مىبرم، و از [عنايت] خدا چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد.
@hajiagaa
📌بررسی حلیت ذبیحه اهل کتاب:
▫️طبق نظر عموم مراجع معاصر نمیتوان از گوشتهایی که ذبح شرعی آنها محرز نشده، استفاده کرد و مصرف شون جائز نیست. (البته آیت الله مکارم شیرازی در صورت ضرورت جائز می داند.)
اما گروهی از فقهای متقدم و معاصر شیعه ذبیحه اهل کتاب(مسیحیت، یهود و…)را به استناد آیه ۵ سوره مائده جائز می دانند:
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُ…
امروز چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده است. طعام اهل كتاب بر شما حلال و طعام شما نيز بر آنها حلال است.
⬅️الف) حلال بودن ذبیحه اهل کتاب مطلقا:
ابن ابی عقیل و ابن جنید اسکافی
(مختلف الشيعة، ج۸، ص۳۱۶)
⬅️ب) حلال بودن ذبیحه اهل کتاب مشروط به بردن نام خدا در هنگام ذبح:
شیخ صدوق و محقق اردبیلی
(المقنع، ص۴۱۷-مجمع الفائدة، ج۱۱، ص۷۸)
⭕️ بنظر از اولین قائلین به حرام بودن ذبیحه اهل کتاب مربوط به شیخ مفید در کتاب «تحریم ذبائح اهل الکتاب» است البته فقهایی مانند شهید ثانی، محقق سبزواری، فاضل هندی و… در استدلال قائل به حلیت هستند اما با توجه به فتوای اصحاب معظم فقه قائل به تحریم هستند!
@hajiagaa
▫️طبق نظر عموم مراجع معاصر نمیتوان از گوشتهایی که ذبح شرعی آنها محرز نشده، استفاده کرد و مصرف شون جائز نیست. (البته آیت الله مکارم شیرازی در صورت ضرورت جائز می داند.)
اما گروهی از فقهای متقدم و معاصر شیعه ذبیحه اهل کتاب(مسیحیت، یهود و…)را به استناد آیه ۵ سوره مائده جائز می دانند:
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُ…
امروز چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده است. طعام اهل كتاب بر شما حلال و طعام شما نيز بر آنها حلال است.
⬅️الف) حلال بودن ذبیحه اهل کتاب مطلقا:
ابن ابی عقیل و ابن جنید اسکافی
(مختلف الشيعة، ج۸، ص۳۱۶)
⬅️ب) حلال بودن ذبیحه اهل کتاب مشروط به بردن نام خدا در هنگام ذبح:
شیخ صدوق و محقق اردبیلی
(المقنع، ص۴۱۷-مجمع الفائدة، ج۱۱، ص۷۸)
⭕️ بنظر از اولین قائلین به حرام بودن ذبیحه اهل کتاب مربوط به شیخ مفید در کتاب «تحریم ذبائح اهل الکتاب» است البته فقهایی مانند شهید ثانی، محقق سبزواری، فاضل هندی و… در استدلال قائل به حلیت هستند اما با توجه به فتوای اصحاب معظم فقه قائل به تحریم هستند!
@hajiagaa
📌آیتالله سیدعباس قائممقامی(امام جمعه سابق مرکز اسلامی هامبورگ):
حجاب واجب شرعی است اما اجباری نیست!
▫️من بهعنوان یک روحانی به شما میگویم که حجاب یک ضرورت شرعی است.ضرورت شرعی هم یک «دعوت» است؛یعنی میگوید که تو اگر میخواهی دیندار باشی، لازمه این دینداری رعایت این حدود است. در اصل دینداری اجبار نیست، چطور در فرعش میتواند اجبار باشد؟!این تناقض را کجا باید برد؟!
▫️حجاب از نظر دینی ضروری است ولی اجباری نیست و حتی اگر کسی پیدا شود که روی برخی مبانی خاص اجتهادی،فتوایش چیز دیگری باشد٬نهایت این است که از استنباط فقهی خود میتواند خبر بدهد ولی هرگز نمیتواند اجباری بودن را بر گردن دین بگذارد.اگر توسط دستگاههای قانونگذار جنبه الزامی پیدا کرد،کسی آن را نقد کند،قانون را نقد کرده،این دیگر نقد دین نیست.
▫️آیتالله بروجردی به استاد ما مرحوم حقشناس گفته بود: «یادت باشد که هیچ تلاش نکن مردم را مومن بکنی، فقط کاری کن که از ایمانشان کم نشود!همین که در این لباس باشی و بتوانی حرمت و اقتضائات آن را حفظ کنی دین مردم هم حفظ میشود. همین قدر که از ما رفتار و کرداری سر نزند که از داشتههای مردم کم شود، کافی است».
@hajiagaa
حجاب واجب شرعی است اما اجباری نیست!
▫️من بهعنوان یک روحانی به شما میگویم که حجاب یک ضرورت شرعی است.ضرورت شرعی هم یک «دعوت» است؛یعنی میگوید که تو اگر میخواهی دیندار باشی، لازمه این دینداری رعایت این حدود است. در اصل دینداری اجبار نیست، چطور در فرعش میتواند اجبار باشد؟!این تناقض را کجا باید برد؟!
▫️حجاب از نظر دینی ضروری است ولی اجباری نیست و حتی اگر کسی پیدا شود که روی برخی مبانی خاص اجتهادی،فتوایش چیز دیگری باشد٬نهایت این است که از استنباط فقهی خود میتواند خبر بدهد ولی هرگز نمیتواند اجباری بودن را بر گردن دین بگذارد.اگر توسط دستگاههای قانونگذار جنبه الزامی پیدا کرد،کسی آن را نقد کند،قانون را نقد کرده،این دیگر نقد دین نیست.
▫️آیتالله بروجردی به استاد ما مرحوم حقشناس گفته بود: «یادت باشد که هیچ تلاش نکن مردم را مومن بکنی، فقط کاری کن که از ایمانشان کم نشود!همین که در این لباس باشی و بتوانی حرمت و اقتضائات آن را حفظ کنی دین مردم هم حفظ میشود. همین قدر که از ما رفتار و کرداری سر نزند که از داشتههای مردم کم شود، کافی است».
@hajiagaa
📌دکتر محمد مجتهد شبستری:
▫️اگر در جامعهای فقط دین وجود داشته باشد و علم و فلسفه وجود نداشته باشد مثل بعضی از جامعهها که هنوز در آفریقا هستند که آنجاها دین هست، اما علم و فلسفه نیست تمام انتظاراتی را که انسان برای تأمین نیازهای زندگیاش دارد اینها را از دین و هنر میخواهد. اما به محض اینکه علم وارد آن جامعهها شود بخشی از انتظاراتی که انسان از دین داشته منتقل میشود به انتظار از علم.
▫️در قبایل ابتدایی وقتی کسی مریض میشود برایش دعا میخوانند تا بیماریاش شفا پیدا کند، یا جادو میکنند، هنوز هم همینطور است. میروند پیش دعانویس یا جادوگر. در آن جامعهای که علم پزشکی وجود ندارد انتظار از دین این است که بیماری را هم شفا بدهد.
▫️همان مردم متدین دیگر این انتظار را از اوراد دینی و ادعیه دینی ندارند که بیماری آنها را شفا بدهند و میروند سراغ پزشک. یعنی انتظاراتی که از دین بود کم میشود. در طول تاریخ همیشه با رشد علم بخشی از انتظارات که به متون دینی یا بنیانگذاران دینی متوجه بود از طرف دین آمده به طرف علم و این انتظارات متوجه دانشمندان و کتب علمی شده است.
*منبع: نقد بنیادهای فقه و کلام، ص ۹۸
@hajiagaa
▫️اگر در جامعهای فقط دین وجود داشته باشد و علم و فلسفه وجود نداشته باشد مثل بعضی از جامعهها که هنوز در آفریقا هستند که آنجاها دین هست، اما علم و فلسفه نیست تمام انتظاراتی را که انسان برای تأمین نیازهای زندگیاش دارد اینها را از دین و هنر میخواهد. اما به محض اینکه علم وارد آن جامعهها شود بخشی از انتظاراتی که انسان از دین داشته منتقل میشود به انتظار از علم.
▫️در قبایل ابتدایی وقتی کسی مریض میشود برایش دعا میخوانند تا بیماریاش شفا پیدا کند، یا جادو میکنند، هنوز هم همینطور است. میروند پیش دعانویس یا جادوگر. در آن جامعهای که علم پزشکی وجود ندارد انتظار از دین این است که بیماری را هم شفا بدهد.
▫️همان مردم متدین دیگر این انتظار را از اوراد دینی و ادعیه دینی ندارند که بیماری آنها را شفا بدهند و میروند سراغ پزشک. یعنی انتظاراتی که از دین بود کم میشود. در طول تاریخ همیشه با رشد علم بخشی از انتظارات که به متون دینی یا بنیانگذاران دینی متوجه بود از طرف دین آمده به طرف علم و این انتظارات متوجه دانشمندان و کتب علمی شده است.
*منبع: نقد بنیادهای فقه و کلام، ص ۹۸
@hajiagaa
📌 روحانیان ایران در مواجههی با سه بحران بزرگ
✍️ علی زمانیان
▫️چهل سال از حاکمیت روحانیان بر مسند قدرت میگذرد. چه بخواهند و چه نخواهند، در ترازوی افکار عمومی جامعه قرار دارند و احتمالا نمره ی پایینی در شیوهی حاکمیتی و روشهای مدیریتی گرفتهاند. در نتیجه، روحانیان در ایران با شرایط بغرنج و پیچیدهای روبرو هستند. همین بحران ها است که سبب شده است از مرزهای اجتماعی عقب نشینی کنند و رابطه های پیشین خود را با جامعه از دست بدهند. اکنون پس حاکمیت چهل ساله است که بودن یا نبودن روحانیان در مسند سیاست و قدرت مسئلهای است که همگی با آن دستوپنجه نرم میکنند. تردید جدی و گاهی انکار علنی حضور روحانیان در قدرت و مدیریت جامعه، در میان خود روحانیان نیز رخنه کرده و آنها نیز با شکی بزرگ روبرو شدهاند.
✅ روحانیان با سه موج بزرگ بحران بالا و پایین میشوند. آینده چه خواهد شد؟
🔹 الف) بحران مرجعیت دینی:
بحران مرجعیت دینی شامل مرجعیت عام روحانیان و مرجعیت خاصی است که از آن به عنوان مرجعِ تقلید یاد میکنند. مرجعیت دینی به تعبیر مکگراث، یعنی"برای اظهار نظر معتبر در باب عقاید، باید به چه کسی یا چه چیزی مراجعه کرد؟" چه کسی در آن مقامی است که به صراحت بگوید موضع دین در بارهی فلان مسئله این است و نقطهی پایان بر چالش ها بنهد؟ نظر چه کسی فیصلهبخش نزاعهاست؟
پیش از این، روحانیان، اقتدار و مرجعیت دینی را در تیول خود داشتند و میتوانستند بر پرسشها و بدعتها و "شبهه"ها فایق آیند. اما امروزه آن اقتدار و مرجعیت فرو ریخته است. نه برای فهم دین و نه مشخص نمودن بایدها و نبایدها و تکالیف دینی، مرجع نهایی محسوب نمیشوند. آنان در میان صداها، حداکثر یک صدا دارند و گاهی در میان تکثر اندیشهها و آرا مختلف، گم میشوند. فردگرایی مدرن و سایر مولفههای مدرنیته سبب شده هر کس احساس کند، خود، روحانی خود است و دیگر نیازی به روحانی ندارد. برپای خود ایستاده است و خودش، کشیش خودش شده است.
🔹 ب) بحران کارکرد اجتماعی:
روحانیان در طول تاریخ علاوه بر مرجعیت دینی، از نوعی مرجعیت و کارکرد اجتماعی نیز برخودار بودند. در این جا مرجعیت اجتماعی اشاره به موقعیت اجتماعی روحانیان دارد که سبب میشد در تار و پود جامعه حضوری پررنگ داشته باشند. کارکرهایی چون سواد آموزی، حل و فصل مخاصمات، کارکرد نهاد مدنی در برابر جور حاکمان و نقشهای متعدد اجتماعی که بر دوش میکشیدند. امروزه اما اکثر این کارکردها از روحانیان گرفته شده و به نهادها رسمی و قانونی سپرده شده است.
کارکردهای اجتماعی پیشین، جایگاه و منزلت ویژهای برای آنها فراهم کرده بود. وقتی این کارکردها را از دست دادند، از آن اهمیت و احترام اجتماعی نیز فرو افتادند. بحران مرجعیت و کارکرد اجتماعی روحانیان چنان پیش رفته است که حضورشان را در صحنه های اجتماعی با پرسش و چالشی عمیق روبرو کرد. با افول کارکردهای اجتماعی، از آن مرتبه و منزلت پیشین سقوط کردند و امروزه محل هیچ گونه مراجعهی اجتماعی نیستند.
🔹ج) بحران سیاسی:
روحانیان با وقوع انقلاب اسلامی، بتدریج کرسی امور سیاست و سیاستگذاری کشور را به تصاحب کردند. گویی ناخواسته در پی آن بودند که همهی آن اقتدار اجتماعی و دینی از دست رفتهشان را با اقتدار سیاسی، جبران نمایند. و شاید نمیدانستند قبضهی حکومت و قدرت، به معنای مسئولیت است و پاسخگویی. و نمیدانستند از این پس، مسئول هر آن چه خواهند بود که رخ میدهد.
عموم روحانیان، چندان از مقتضیات و لوازم سیاست، قدرت و حکمرانی چیزی نمیدانستند. آنان با ذهن بسیط خود، مسئلههای پیچیدهی جامعه، حکومت و سیاست را سهل و آسان میدیدند و نمیدانستند پا در چه عرصهی مهیبی میگذارند. مهمترین چیزی که روحانیان نمیدانستند این بود که در یک آزمون تاریخی و سرنوشت ساز قدم مینهند. آزمونی که باید مدعیات خود را به محک تجربه و آزمایش بگذارند. این که در نهایت از این آزمون تاریخی چگونه بیرون میآیند، پرسش مهمی است اما با نگاه به امروز این طبقه و صنف، چندان به آیندهی آنان امیدواری نیست. زیرا وقتی کارکرد و موقعیت اجتماعیشان را از دست دادهاند نمیتوانند حضوری فعال و معنادار داشته باشند.
@hajiagaa
✍️ علی زمانیان
▫️چهل سال از حاکمیت روحانیان بر مسند قدرت میگذرد. چه بخواهند و چه نخواهند، در ترازوی افکار عمومی جامعه قرار دارند و احتمالا نمره ی پایینی در شیوهی حاکمیتی و روشهای مدیریتی گرفتهاند. در نتیجه، روحانیان در ایران با شرایط بغرنج و پیچیدهای روبرو هستند. همین بحران ها است که سبب شده است از مرزهای اجتماعی عقب نشینی کنند و رابطه های پیشین خود را با جامعه از دست بدهند. اکنون پس حاکمیت چهل ساله است که بودن یا نبودن روحانیان در مسند سیاست و قدرت مسئلهای است که همگی با آن دستوپنجه نرم میکنند. تردید جدی و گاهی انکار علنی حضور روحانیان در قدرت و مدیریت جامعه، در میان خود روحانیان نیز رخنه کرده و آنها نیز با شکی بزرگ روبرو شدهاند.
✅ روحانیان با سه موج بزرگ بحران بالا و پایین میشوند. آینده چه خواهد شد؟
🔹 الف) بحران مرجعیت دینی:
بحران مرجعیت دینی شامل مرجعیت عام روحانیان و مرجعیت خاصی است که از آن به عنوان مرجعِ تقلید یاد میکنند. مرجعیت دینی به تعبیر مکگراث، یعنی"برای اظهار نظر معتبر در باب عقاید، باید به چه کسی یا چه چیزی مراجعه کرد؟" چه کسی در آن مقامی است که به صراحت بگوید موضع دین در بارهی فلان مسئله این است و نقطهی پایان بر چالش ها بنهد؟ نظر چه کسی فیصلهبخش نزاعهاست؟
پیش از این، روحانیان، اقتدار و مرجعیت دینی را در تیول خود داشتند و میتوانستند بر پرسشها و بدعتها و "شبهه"ها فایق آیند. اما امروزه آن اقتدار و مرجعیت فرو ریخته است. نه برای فهم دین و نه مشخص نمودن بایدها و نبایدها و تکالیف دینی، مرجع نهایی محسوب نمیشوند. آنان در میان صداها، حداکثر یک صدا دارند و گاهی در میان تکثر اندیشهها و آرا مختلف، گم میشوند. فردگرایی مدرن و سایر مولفههای مدرنیته سبب شده هر کس احساس کند، خود، روحانی خود است و دیگر نیازی به روحانی ندارد. برپای خود ایستاده است و خودش، کشیش خودش شده است.
🔹 ب) بحران کارکرد اجتماعی:
روحانیان در طول تاریخ علاوه بر مرجعیت دینی، از نوعی مرجعیت و کارکرد اجتماعی نیز برخودار بودند. در این جا مرجعیت اجتماعی اشاره به موقعیت اجتماعی روحانیان دارد که سبب میشد در تار و پود جامعه حضوری پررنگ داشته باشند. کارکرهایی چون سواد آموزی، حل و فصل مخاصمات، کارکرد نهاد مدنی در برابر جور حاکمان و نقشهای متعدد اجتماعی که بر دوش میکشیدند. امروزه اما اکثر این کارکردها از روحانیان گرفته شده و به نهادها رسمی و قانونی سپرده شده است.
کارکردهای اجتماعی پیشین، جایگاه و منزلت ویژهای برای آنها فراهم کرده بود. وقتی این کارکردها را از دست دادند، از آن اهمیت و احترام اجتماعی نیز فرو افتادند. بحران مرجعیت و کارکرد اجتماعی روحانیان چنان پیش رفته است که حضورشان را در صحنه های اجتماعی با پرسش و چالشی عمیق روبرو کرد. با افول کارکردهای اجتماعی، از آن مرتبه و منزلت پیشین سقوط کردند و امروزه محل هیچ گونه مراجعهی اجتماعی نیستند.
🔹ج) بحران سیاسی:
روحانیان با وقوع انقلاب اسلامی، بتدریج کرسی امور سیاست و سیاستگذاری کشور را به تصاحب کردند. گویی ناخواسته در پی آن بودند که همهی آن اقتدار اجتماعی و دینی از دست رفتهشان را با اقتدار سیاسی، جبران نمایند. و شاید نمیدانستند قبضهی حکومت و قدرت، به معنای مسئولیت است و پاسخگویی. و نمیدانستند از این پس، مسئول هر آن چه خواهند بود که رخ میدهد.
عموم روحانیان، چندان از مقتضیات و لوازم سیاست، قدرت و حکمرانی چیزی نمیدانستند. آنان با ذهن بسیط خود، مسئلههای پیچیدهی جامعه، حکومت و سیاست را سهل و آسان میدیدند و نمیدانستند پا در چه عرصهی مهیبی میگذارند. مهمترین چیزی که روحانیان نمیدانستند این بود که در یک آزمون تاریخی و سرنوشت ساز قدم مینهند. آزمونی که باید مدعیات خود را به محک تجربه و آزمایش بگذارند. این که در نهایت از این آزمون تاریخی چگونه بیرون میآیند، پرسش مهمی است اما با نگاه به امروز این طبقه و صنف، چندان به آیندهی آنان امیدواری نیست. زیرا وقتی کارکرد و موقعیت اجتماعیشان را از دست دادهاند نمیتوانند حضوری فعال و معنادار داشته باشند.
@hajiagaa