حاج محمد اسماعیل دولابی @haj_doolabi Channel on Telegram

حاج محمد اسماعیل دولابی

@haj_doolabi


بیانات مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی

پیج اینستاگرام :

https://www.instagram.com/Haj.doulabi

حاج محمد اسماعیل دولابی (Persian)

حاج محمد اسماعیل دولابی یک کانال تلگرامی است که به بیانات و نظرات مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی پرداخته است. این کانال یک منبع بسیار ارزشمند برای شناخت بیشتر از اندیشه‌ها و آرای این عالم بزرگ اسلامی است. اگر به تاریخچه و مفاهیم اسلامی علاقه‌مندید، حتما این کانال را دنبال کنید. با پیوستن به این کانال، شما فرصتی را دست خواهید یافت تا از تحلیل‌ها و توضیحات جامع در مورد بیانات مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی بهره‌مند شوید. برای دسترسی سریعتر، همچنین می‌توانید از پیج اینستاگرام مربوط به این کانال نیز بهره ببرید: https://www.instagram.com/Haj.doulabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

30 Dec, 00:29


اگر دست از آرزوهای دور و دراز برداری و به موجودی خود نگاه کنـی، انـصاف خواهی داد که غرق فضل و عطای خدایی و بابت زحماتی که خلـق بـرای تولیـد و بـه دست تو رساندن آنچه در زندگی ات داری می کشند، به همه ی خلق مـدیونی و از ادای این دین عاجزی . پس ادای این دین را به خدا که مالک و مولاي توست، وا می گذاری و از او می خواهی که تو را از زیر این دین بیرون بیاورد و نهایتاً تو بابت همـه چیـز فقـط مدیون خدا خواهی بود و چون در برابر خدا از خودت چیزی نـداری کـه بـه آن وسـیله دینت را به خدا ادا کنی، خداوند هم می فرماید : المُفلِسُ فی امانِ اللهِ ؛ مفلس در امان خداست. تنها کاري که از تو بر می آید، این است که سر به سجده ی شکر بگذاری.
در همه ی آسمان و زمین هیچ کس مثل من نیست. به همـه ی اهـل آسـمان و زمین بدهکارم. یک ذي روح پیدا نشد که از من طلبکار نباشد. هیچ کاری هم به عنوان تشکّر از آنها نتوانستم انجام دهم. به داد چنین کسی جز صانعش که خواهد رسید؟

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۸۳

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

29 Dec, 15:44


.

حاج محمد اسماعیل دولابی :

برای اینکه انسان رضای واقعی به دست آورد ؛
ابتدا باید رضای تصنّعی برای خود به وجود آورد.
خوبی ها را هر چه به خود تلقین‌کنید خوب است ؛

«إِنْ لَمْ تَكُنْ حَليماً فَتَحَلَّمْ».
اگر بردبار نیستی ، خود را به بردباری بزن .

وسائل الشيعه ، ج ۱۵، ص ۲۶۸
ریشه های طوبا ص ۷۲

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

27 Dec, 18:42


«اَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعاهُ وَيَكْشِفُ السّوءَ» ، همه ی عالم مضطرند ولی درک اضطرار خود را ندارند آن مضطرّی اجابت می شود که اضطرار خود را درک کند ؛ لذا فرمود : «إذا دَعاهُ».

یا آن که دعای درمانده و مضطر را به اجابت رسانده و گرفتاری را برطرف می سازد .

سوره ی نمل ، آیه ی ۶۲
ریشه های طوبا ص ۱۸۶

@Haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

26 Dec, 18:47


ان شاء الله دندان طلبکاری را می کنی تا زیبایی های زندگی و حیات را بفهمی. هرکس این کار را کرده است می داند چه می گویم . ان شاء الله ریشه ی طلبکاری را بکنید . بگو خدایا من اصلا از تو طلبی نداشتم، اشتباه کردم که خیال می کردم طلب دارم ، مرا عفو کن! خدا هم عفو می کند. آن وقت به سلامتی می بینی چه زندگی خوبی داری.

شکوفه های طوبا ص ۵۵

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

26 Dec, 01:32


حسن ظنّتان را زیاد کنید و از خدا حسن ظنّ بخواهید. اصلا بهره ی عبادت هایت اینست که حسن ظنّت زیاد
می شود ، تا جایی که به یقین می رسد.

حاج محمد اسماعیل دولابی
شکوفه های طوبا ص ۱۷۹

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

24 Dec, 22:42


به نیت حاجت روا شدن همه ی خوبان ، الهی آمین یا رب العالمین 🤲🤍

حاج میرزا اسماعیل دولابی :
هر چه درد را آشکارتر کنی ،
دوا ديرتر پیدا می شود
اگر با ادب بودی و چیزی نگفتی
شاید خودش در را باز کند

ریشه های طوبا ص ۷۱
@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

21 Dec, 21:00


کوچک نمی تواند خودِ بزرگ را دوست بدارد، بلکه بزرگ را براي چیزهایی که به او می دهد، دوست دارد. ما رفتیم از خدا چیزي بگیریم، خدا تور انداخت و ما را گرفـت. آن چیزها دانه بود که براي به تور انداختن ما ریخته بود. شکار وقتی به تور افتاد، چـون دانا نیست، دست و پا می زند تا از تور بیرون رود. ولی پرنده ي دانا دست و پا نمی زند. به قول خواجه حافظ: مرغ زیرك چون به دام افتد تحمل بایدش. وقتی صاحب تور می آید مرغ دانا را بگیرد، او شروع می کند به چه چه زدن. صاحب تور مـی گویـد تـو چـرا فـرار نکردي و نرفتی؟ او می گوید من جان نداشتم، یعنـی مُـردم. وقتـی کسی نمی تواند گِله کند، خدا حامی او میشود.

مصباح الهدی ص ۶۲

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

19 Dec, 21:51


🍎🍎🍎

حاج محمد اسماعیل دولابی :

بعضی از شما که دختر کوچک دارید و اسمشان را فاطمه و صغری و کبری گذاشته اید این را قدر بدانید. خدا پدران این بچه ها را نصیب کندکه قدر بدانند که انگار به خانم علیهاالسلام احترام گذاشته اند. چه کار داری که دختر شماست . شما اسمش را فاطمه گذاشتی به عشق آن خانم علیهاالسلام . او را ببوس و به عشق آن خانم علیهاالسلام خدمت کن . همۀ روی زمین در سیطره قدرت آنها هستند . چه فرقی می کند. خب این دختر هم مال اوست و نمایش او را دارد . یک زمانی آقای میلانی و دستغیب در نجف و کربلا بودند . بنده هم همراه خانواده در یک مسافرخانه ای در کربلا بودم. با رفیقی که داشتم که عاشق امام حسین (ع) بود به دیدن ایشان رفته بودیم. آقای میلانی و دستغیب هم یک روز بلند شدند و به منزل من یعنی آنجا که بودیم آمدند که به یک حساب دیدن کنند . گفته بودند که فلانی زائر است برویم دیدنش. با هم قرار گذاشته بودند و به منزل ما آمدند. یک بعد از ظهری بود .بنده هم از قضای کردگار و لطف اباعبدالله یک روز از حرم می آمدم، از در قبله آمدم تا قبر ابن فهد. ابن فهد یکی از علماست که در کربلا دفن شده. یک مقداری پایین تر از آن نزدیک مسافرخانه ای که بودیم یک بقالی بود که آن روز یک چندتایی سیب سرخ درشت را روی کُپه ای گذاشته بود. بنده آن روز دلم خواست ولی نخریدم یعنی پا روی جگرم گذاشتم و رفتم. اما فردای آن روز دل و جرات کردم و رفتم و خریدم. سه تا سیب کشید و یک دینار شد. یک دینار خیلی بود. سه تا سیب یک کیلو و نیم و همین حدودها می شد. خلاصه خریدم و به خانه بردم و گذاشتم روی طاقچه تا خانواده و بچه ها بیایند و یا آن رفیق همسفرمان بیاید و تماشا کنیم و بخوریم. از قضای روزگار همان روزی شد که آن دو نفر آمدند من البته آن موقع خانه نبودم آمده بودند و به آن همسفرم که عاشق امام حسین بود برخورده بودند و سه نفری به خانه ما آمدند. من که نبودم گفتند که حاج اسماعیل هر جا هم که رفته باشد، حرم رفته باشد بالاخره می آید . خلاصه یک اتاق علی حدّه ای بود و نشستند و دیدند سه تا سیب سرخ درشت لب طاقچه است. خب دستغیب و میلانی هر دو هم اهل مزاح بودند . گفته بودند ببین صاحب خانه خودش معلوم نیست کجاست اما پذیرایی اش لب طاقچه است. ما هم سه نفریم و سه تا سیب هم که هست. آقای میلانی گفته بودند نه بی انصافی نکنید دو تا از سیب ها مال ما است. یکی اش را بگذاریم باشد شاید صاحب خانه برای کس دیگری مدنظر قرار داده . یک دختر داشتم که کوچک بود خدا رحمتش کند. دخترها پنج تا بودند اما او از همه کوچکتر بود، دخترم پنج شش سالش بود . شایدم چهارسالش بود اسمش صفیه بود. شب تولد حضرت امیر (ع) خدا مرحمت کرده بود. اسمش را صفیّه گذاشته بودیم. خلاصه مهمان ها او را صدا می کنند. میگوید بله! می گویند برو یک بشقاب و یک چاقو بیاور. او هم می رود و از مادرش می گیرد و می آورد و جلوی آنها می گذارد . یک چادر سفید قشنگ هم سرش کرده بود و آنها کیف می کردند. خدمتکارشان آن خانم رحمة الله علیها بود.سیب را که قاچ می کنند یک قاچ هم به دخترم می خواهند بدهند که او بلند می شود از اتاق بیرون برود. تا صدایش می کنند که بیا این سیب را بگیر، می گوید شما که بخورید انگار من خوردم. من بخورم انگار شما خوردید. این عبارت را حضرت اباعبدالله (ع) به دهان این دختر جاری می کند. آقا این لاکردارها سیب ها را خوردند و رفتند . خوش به حالشان. خیلی هم خوب خوردند چون به آنها گفته بود شما که بخورید انگار من خوردم. من بخورم انگار شما خوردید. راست هم هست هر که به تو چیزی داد خوردی، او خودش هم خورد. به شما داد خوردی اما خودش خورد." فَمَن يَعمَل مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ " سيب به کسی دادم خورد، من خودم خوردم. گفت بله دیگر. اگر پای کسی را لگد کردم در واقع امر ،پای خودم را لگد کردم. بله پای کسی را لگد کردم اما پای خودم را لگد کردم. از صبح تا شب قشنگ این " فَمَن يَعمَل مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ و شَرًا يَرَهُ " جاری است. ان شاء الله که شر نداری. این آیه است آمده که یعنی چیزی ضایع نمی شود. ان شاء الله فضل ائمه علیهم السلام و خوبان که رسید، شرّش دیگر رفت. خَيْرًا يَرَه اش می ماند. بالا خیر، پایین خیر ، این ور خیر، آن ور خیر ؛ همه اش خیر.

طوبای محبت ۹ ص ۱۱۹
@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

17 Dec, 20:52


ریخت و پاش معنوی کنید، با اخلاق و صفات خوب . اگر کسی مشکلی دارد دست روی سرش بکشید، مشکلش را برطرف کنید. اگر ریخت و پاش کنید خدا زیاد می کند. هر چه داری ریزش کن. بعضی مثل پروانه غم های دیگران را از بین می برند. یک سنبله وقتی می شکفد، یک گل وقتی باز می شود، باغبان به مقصود می رسد .

مرحوم کربلایی اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۱ ص ۱۳۶

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

12 Dec, 21:06


این راه، راه ذات است. محبّت یعنی راه ذات، یعنی راه دل . از گِل که گذشتی دل است. به دل که دچار شدی گل کنار می رود . یا گل است یا دل. گِل یعنی بیرون و ظاهر؛ یعنی دنیا؛ یعنی ریاست و طمع؛ یعنی جمال های مادّی. این ها دنیاست. گِل است.شیعیان و دوستان اهل بیت، هم گِل دارند و هم دل. گاهی به گِل می افتند و گاهی به دل. از بچگی در دلند؛ از گِل می گذرند. هر وقت گِل دنیا اذیتشان کرد، دل را غنیمت می شمارند . آنجا ذکر و یاد خداست.دل مرکز حرکت به سوی خداست. مرکز حرکت انبیا ، اولیا و پاکان خدا دل بوده است . محبّت سبب شد که انسان به مقصدش نزدیک شود و سریع پیش برود ،وگرنه گِل لالبیک می گوید . فرورفتن انسان در گِل سخت است. وقتی می آید یک پای خودش را از گِل در آورد، پای دیگرش فرو رفته است. من خودم یک مرتبه تا سر به گل فرو رفتم؛ زمین نمک داشت و نمک ها خیس خورده بود، مرا فرو برد؛ آن وقت آمدند و بیل انداختند و مرا بالا کشیدند. خودشان هم می ترسیدند جلو بیایند. دنیا گِل است . می بینید که انسان‌های متقی و پاک چقدر احتیاط می کنند .

حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۱ ص ۸۶

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

29 Nov, 21:40


کسانی که در صفات و اخلاق رو به سوی انبیا و خوبان دارند، خوشبو و سخاوتمندند. همه ی عشق و محبتی که در این دنیاست، همه ی زیبایی ها و جمال خوبان، تجلّی جمال خداست. وقتی که جمال همسر یا فرزندت از جمال خدا تجلّی می کند، به کلی از همه جا راحت می شوی ، تا آخر عمر راحت می شوی.امیدوارم همه ی شما این مطلب را چشیده باشید. با شرح و بیان نمی توان درک کرد. من هر چه بخواهم آن شیرینی ای که از خدا می خورم تعریف کنم نمی شود، اما اگر خودت درک کردی خوب است؛ یافتنی و چشیدنی است. ان شاء الله قند را خورده ای و شیرینی آن را هم چشیده ای که تعریف کردنی نیست. امیدوارم از آن مواظبت کنی که قیمتی است‌،مال خود شماست، هرچه هم کم باشد ارزش دارد.

مرحوم حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۱ ص ۱۸۶

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

27 Nov, 21:21


ان شاء الله همه ی اعصاب ها قوی باشد. در ایمان هم قوی باشیم، در دنیا هم قوی باشیم؛ نه از خوشی های دنیا اذیت شویم و نه از ناراحتی های آن. امیدوارم در آخرت زیاد گیر نخورید و لبخند نشان بدهید. لبخند دنیا و ناراحتی آن هر دو قلّابی است؛ چون دنیا بازی است. خوشحالی در آخرت جا دارد. بر پیغمبر آخر الزمان صلوات بفرست که قوه شما زیاد می شود .

مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۱ ص ۱۱۹

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

22 Nov, 23:09


خودت را هر چه هستی، خوب یا بد، با صدق بر خدا عرضه کن. به فقر و عجز و جهل خودت در برابر خدا اعتراف کن. نعمت های خدا بر خودت را برشمار و به عجز خود از شکر آنها اعتراف کن. اگر نعمت های مـادی و معنـوی را بـشماری ، خـود را مـدیون همه ی اهل آسمانها و زمین می یابی و از ادای دین آنها خود را عاجز می بینی. آنگـاه عجز خود را به خدا عرضه کن و از او بخواه که تو را از زیر بـار ایـن دیـن بیـرون آورد. آنگاه او به تو الهام می کند که شکر او را به جا آوری . شکر دو قسم است : شکر نعمت و شکر منعم، " شُکرُ النِّعَمِ دَرک النِّعَمِ " ، یعنی این که پی ببری و اقرار کنی که چه چیز خوبی است ، " شُکرُ المُنعِمِ دَرکُ المُنعِمِ " ، یعنی اینکه بفهمی و اقرار کنی که این نعمت را خدا به تو داده است .

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۸۳

@Haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

19 Nov, 23:28


اگر ائمه (ع) فرموده اند در زندگی دنیا صابر باشید برای این است که به مقام رضا برسید چون بعد از مقام صبر، مقام رضاست؛ باید صبر کرد. زندگی دنیا همیشه همین طور بوده است. اگر هزار سال هم در این دنیا باشید همین طور است .خدا و پیامبرش (ص) وعده داده اند، آنها راستگو هستند؛ أَلصَّبْرُ مِفتاحُ الفَرَج؛ صبر کلید فرج و گشایش است یعنی چند روزی صبر می کنیدآن وقت کلید می اندازید و در رضایت خدا باز می شود. می گفت چند روزی در دنیا صبر کردم تا حضرت رضا (ع) را زیارت کردم و به یک معنا، از خدا راضی شدم. ان شاء الله همه ی شما حضرت رضا را زیارت کرده اید. اگر هم کسی حضرت را زیارت نکرده است از خدا که راضی شود حضرت رضا او را زیارت کرده است. همین طور کسی که با خدا یگانه شود و موحد بشود، او حاج آقاست. یک جوانی که با خدا رابطه پیدا کرده است، خانه را بلکه صاحب خانه را زیارت کرده است؛ از این جهت به او می توان حاج آقا گفت .

مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۱ ص ۱۸۰

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

17 Nov, 23:18


هر کس خودش باید کار خودش را بکند. خودت باید خودت را ببخـشی . خـودت باید بر سر خودت دست بکشی . محبت ، انسان را خودکار می کند. محبت رنگ خدایی به انسان می زند و وقتی انسان دید که این دستش مال خداسـت و خواسـت کـه خـدا بـر سرش دست بکشد ، خودش بر سر خودش دست میکشد.

مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۲۸

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

16 Nov, 15:03


برای راه یافتن به خوبان خدا ادب لازم است. انذار برای ایجاد ادب در فرد مقابل است ولی دوست اهل بیت به انذار احتیاج نـدارد، خـود محبـت در او ایجـاد ادب می کند.

مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۴۷۰

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

15 Nov, 22:33


حاج محمد اسماعیل دولابی :

چقدر به شما می گویند جای خلوت در خانه تان پیدا کنید و نماز بخوانید؟ در بیابان هیچ کس نبود حتى حيوانات هم به خانه شان رفته بودند! نزدیک غروب بود. بعضی وقت ها شب بود. دیگر هیچ کس نبود، تاریکی محض . نماز می خواندم. آن نماز هنوز جلوی چشمم است؛ نصب است. کارهای خوب هم می کنید خدا همه را در طومار جلوی شما می گذارد و نصب می کند . بهشت هم که بروید انگار آنجا جلوی چشمتان هست. چپ می روی و راست می روی خدا هی آن را زینت می دهد. اعمال شما را خدا زینت می دهد و قشنگ شان می کند، زیبایشان می کند و جلوی شما نصب می کند . عمل مالی ، عمل قدمی، نماز ، روزه و اینها را خیال نکنید که ضایع می شود. عمل های بد را خدا محو می کند . خدا عمل های بد را از مؤمنین محو می کند و می بخشد و عفو می کند. ستّار است، عَفُوّ است و غفور است. جار هم زده ، به همه ی آسمان ها ، ملائکه و انبیا جار زده که أَنَا الغَفورُ، أَنَا الغَفورُ. حالا اگر آیه اش را بخوانید می بینید که اینقدر شیرین است این آیه ی غفران ؛ أَنّى أَنا الغَفورُ الرَّحِيمُ.

بسم الله الرحمن الرحیم

" نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ "
(ای رسول ما) بندگان مرا آگاه ساز که من بسیار آمرزنده و مهربانم

سوره حجر ، آیه ۴۹
طوبای محبت ۸ ص ۱۷۴

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

11 Nov, 22:37


شب نصفه شب ان شاء الله وقتی خلوت می کنید با خدا بنشین و صفا کن . هر وقت سر جا نمازت می نشینی اوّل به هستی او توجه کن ، آن وقت بگو الله اکبر و برو. هر جا رفت برو. ان شاءالله از امشب خدا نمازهایتان را روشن تر و زیباتر کند .

حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۹ ص ۹۱

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

09 Nov, 15:36


خوب است آدم بداند که اگر احکام را به جا می آورد و دو رکعت نماز می خواند، خدا مزد آن را جلو می دهد؛ همین توفیقی که داد تا به انجام آن عمل موفّق شدم . نه ! بلکه خودِ عملی که داری انجام می دهی . این کم است؟ خدا نصیب بعضی از شما کرده است که از نماز لذت می برید. حاضرید نمازتان را بدهید و چیز دیگر بگیرید؟ حاضر نیستید آن را با چیز دیگر عوض کنید. می گویید این را بدهم چه چیز از آن بهتر بگیرم؟ روزه را بدهم چه چیز بهتر از آن بگیرم؟ امیدوارم نفس عمل هایی که خدا نصیبتان کرده است را هم حساب کنید که حاضر نیستید آن را با چیز دیگر عوض کنید.مرحوم شیخ محمدتقی یزدی می خواست تکبیرة الاحرام بگوید ، پیرزنی از جلویش رد شد که برود داخل زن ها. وقتی دید شیخ دارد قامت می بندد گفت خدا عاقبتت را بخیر کند. شیخ گفت چه عاقبت بخیری از این بهتر، الله اکبر و نماز را بست. پیرزن ها علما را خیلی دوست دارند و گاهی یک کلمه حرف می پرانند . خیلی هم یگانه حرف می زنند. امیدوارم وقتی نماز می خوانی یا اعمال خوب انجام می دهی ، یا در مجالس ذکر و دعا شرکت می کنی، نفس موفقیت به انجام عمل را اوّل حساب کنی و حساب کنی که در این موفقیت چه ها هست .

حاج ميـرزا محمد اسـماعيل خـان احمـد دولابی
طوبای محبت ۳ ص ۹۷
@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

08 Nov, 17:54


اگر مزدِ عمل را می خواهی آنها آن را خیلی زود می دهند ، قبل از عمل می دهند. به ما فرموده است مستحب است وقتی کارگر می گیرید مزدش را صبح بدهید تا با دلِ خوش کار کند. با این که زمانه بد است اما همین الان هم اگر کسی این کار را بکند، ضرر نمی کند. می گویند کم کار می کند، اما می دانی همان کم را چقدر زیبا انجام می دهد؟ اگر وجدان داشته باشد تا غروب با رغبت برایت کار می کند. آنها به ما گفته اند این کار مستحب است آن وقت خودشان چنین نمی کنند؟ نکند صفات و اخلاق و فعل خودشان باشد که بر من و شما منّت گذاشته اند و آن را به ما یاد داده اند؟ می گویم " نکند" ، تا این معنا را خودتان درک کنید .

حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۳ ص ۹۶

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

06 Nov, 22:39


تا به حال هر چه خدا براي تو بریده بود، به تو رسیده اسـت و غیـر از آن بـه تـو نرسیده است. خیالت راحت باشد که هیچ مال غیر را نخورده اي و فقـط رزق خـودت را خورده اي. از این به بعد هم همینطور است. اگر به این حقیقـت اعتمـاد کنـی و یقـین بیاوري، دیگر تقلاّي بیهوده و تعدي به دیگران نمی کنی. کار کردنت هم از آن پس تنها به قصد فرمان بردن از خدا خواهد بود، نه به این گمان که کارت سبب رزق تو است.

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۳۶

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

05 Nov, 22:45


خدا در همه ی جزئیات زندگی من و شما دخالت دارد. ما کم متذکر خداییم. باید از درون متذکر بود. همه ی هنر هایی که داری ، مال خداست؛ مال تـو نیـست. هـر چـه
کرده ای را حاشا بزن و بگو «کی بود، کی بود، من نبودم». چه کسی اولاد درست کرد؟چه کسی به آنها غذا داد؟ چه کسی عبادت کرد؟ چه کسی به دیگران خوبی کرد؟ همه را خدا کرد .

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۳۱

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

04 Nov, 19:39


چه خوب است که انسان جز از خدا سخن نگوید. همیشه حرفت را ذکر خدا قرار بده و اگر هم خواستی با دیگر انسان ها صحبت کنی، با لسان خدا حرف بزن. ان شاءالله دیده هایتان باز شود تا فقط با خدا حرف بزنید. فقیـر مگـر دیوانـه اسـت کـه بـا فقیـری همچون خود حرف بزند؟ خواسته ات را از خدا بخواه که غنی است. خلق ، آلت و اسبابی در دست خدا هستند و مخلوق اویند.

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۲۰

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

03 Nov, 20:35


بنده که عقیده ام است همان جا که حرف موت است خیلی قشنگ است؛ خیلی زیباست . یک چیزی هم هست که احتیاج به معرفت و چیزی داشته باشد ، نه ! از دردسر این عالم که خلوت می شود ، شروع می کنیم . آن وقت لذیذ هم هست. ان شاء الله به مجرّدی که یکی دو شب میل کردیم لذتش پیدا می شود. لذتش که پیدا شد بنده می گویم دیگر نمی خواهد بمیری. همه به همدیگر می گویند نمیر نمیر. لازم نیست بمیری. اما دیگر ول کن نیست. ول کن نیست و اصلاً اعتنا به حرف من نخواهی کرد . به حرف رفقایت هم اعتنا نخواهی کرد . اصلاً حرف کسی دیگر را نمی شنوی. از بس که موت لذیذ است. از بس اَلَذَّ لَذائِذ است. هادِمُ اللَّذّات است. یعنی این قدر این شیرین است که شیرینی های سابق را باطل کرده ، یعنی همه لذّات گذشته را شمشیر زد و کنار گذاشت. از بس که لذیذ است. این جور نیست که لذتش مثل لذت های دیگر باشد. این قدر این شیرین است که به مجردی که می آید شیرینی های بچّگی تا روزی که این شئون را پذیرفتی حالا جوان هستی یا پیر هستی و هر چه هستی، همه را زد و باطل کرد.

مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۹ ص ۴۰

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

03 Nov, 13:07


حاج محمد اسماعیل دولابی pinned «https://eitaa.com/hajdoolabi ✅️ کانال ما در پیام رسان ایتا 👆»

حاج محمد اسماعیل دولابی

03 Nov, 13:07


https://eitaa.com/hajdoolabi

✅️ کانال ما در پیام رسان ایتا 👆

حاج محمد اسماعیل دولابی

02 Nov, 19:31


نور خانم زهرا سلام الله علیها خیلی کمک کننده است .
نورش خنک کننده است . دنیا را کنار می زند، غصه های
دنیا ، داغی های دنیا را کنار می زند. چون دنیا داغ کننده
است. خودمان هم می دانیم که دنیا غضب می آورد ،
حزن و غصه می آورد . برای همین بدن آدم داغ می شود.
ذکر خانم زهرا (س) را که بکنی خیلی سریع نسیم خنکی از رحمت خدا جاری می شود. او هم رحمة للعالمین است.
باران رحمت می بارد و آن غم را به کلی پس می زند.
اما هوش و فکرت را هم تحویل آن نور خانم بده.
بگذار آن نور شما را هم ببوید و اگر این طور شد
آن نور شما را در تصرفش می گیرد . صلواتی بفرستید .

حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۹ ص ۴۹

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

12 Oct, 18:44


امیرالمؤمنین (ع) فرمود : گذشته که گذشت، آینده هم که هنوز نیامده است، بیـا و فرصت بین این دو نیستی را غنیمت بشمار که تنها موجودي نقد تو همین است. اگـر این کار را بکنی ، هم از غصه نجات پیدا می کنی و هم از آمال و آرزو خلاص می شوي. مؤمن ابن الوقت است.

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۲۲۸


گُلعِذاری ز گلستانِ جهان ما را بس
زین چمن سایهٔ آن سروِ روان ما را بس

من و همصحبتیِ اهلِ ریا دورَم باد
از گرانانِ جهان، رَطلِ گران ما را بس

قصرِ فردوس به پاداشِ عمل می‌بخشند
ما که رندیم و گدا، دیرِ مُغان ما را بس

بنشین بر لبِ جوی و گذرِ عمر ببین
کاین اشارت ز جهانِ گذران، ما را بس

نقدِ بازارِ جهان بِنگر و آزارِ جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس

یار با ماست، چه حاجت که زیادت طلبیم؟
دولتِ صحبتِ آن مونسِ جان ما را بس

از درِ خویش خدا را به بهشتم مَفرست
که سرِ کویِ تو از کون و مکان ما را بس

حافظ از مَشْرَبِ قسمت گِلِه ناانصافیست
طبعِ چون آب و غزل‌هایِ روان ما را بس

حاج محمد اسماعیل دولابی

09 Oct, 20:32


شخصی اسم پسرش نعمت الله بود. اوایـل کـه سـنّ پـسرش کـم بـود، او را نعمت صدا میکرد و میگفت نعمت فلان چیز را بـده، نعمـت فـلان چیـز را بیـاور. وقتی که پسرش بالغ شد، پدرش او را با اسم کامل صدا میزد و میگفت: نعمـت الله فلان چیز را بده ، نعمت الله فلان چیز را بیاور. آخر کار دیگـر نعمـت را نمـیگفـت و میگفت یا الله فلان چیز را بده. سیر همه ي خلـق هـم همـین اسـت ؛ ابتـدا طالـب نعمتند ، بعد نعمت را از خـدا مـیبیننـد و مـیخواهنـد ، آخـر کـار هـم خـود خـدا را میخواهند.

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۳۶۳

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

28 Sep, 19:50


ما همه یک عضویم ؛ یکی هستیم . خدای نخواسته یکی از ما غمناک باشد یا گرفتاری طبیعی یا مشکل مالی داشته باشد بقیه هم غمناک میشوند؛ فرقی نمیکند چه خودش یا همسرش و یا اولادش. وقتی با آنها احوال پرسی میکنید و آدم گرفتاری خودش را برای آن ها میگوید خیال میکنند شما که میخندی ، هیچ گرفتاری نداری. وقتی با او لبخند زدی و با او قاطی شدی و تو هم گرفتاری خودت را ارائه کردی میگوید اِ اِ اِ ! شما هم که از این چیزها داری؛ آن وقت آرام میشود. !! اصلاً میبیند که هم غصه پیدا کرد. مال خودش باطل میشود، میبیند که مورد رحمت خدا واقع شده. اگر یک عبدی به انسان مرحمت کند معلوم است که خدا آن را از سر رحمت برای او فرستاده . اگر یک بنده خدایی روی زمین از من پرسید حال شما چطور است؟ خدا ان شاء الله به شما سلامتی بدهد و فلان و بهمان و غصه نخور و مثل این چیزها ، من می فهمم این از بالاست. از بالا خواسته که من را کمک کند و این طور دست سرم کشیده. اصلاً بیخودی نیست که آدم دلش را می بازد. تا یک کسی به شما احترام میگذارد جلدی یا گریه می افتی یا پیش او درد دل میکنی؛ چون از جانب خداست که این جور می شوی و یکهو پرده را بر میداری . هرکس، هر مؤمنی به کس دیگری خدمت کند کار خدا را کرده است . یعنی خدا آن کار را کرده است . یعنی آن عبد دلش خوش میشود و خدا به او می گوید من کردم . خدا میگوید اگر آن بنده آمد احوالت را پرسید من کردم. من او را سراغت فرستادم شما هم مال او را زود قبول میکنی، بی اختیار.  آن وقت راحت می شوی. امیدوارم ان شاء الله که خدا همه غم های شما را از قلب هایتان کم کند و از بین ببرد. شادی هایتان را هم بفهماند که بی قرار نباشید؛ سینه دار باشید؛ کوچولو نباشید و اِلّا می بینی دنیا کوچولوست. تا یکی شکمش سیر میشود میرقصد، تا یکی نانش کم میشود به گریه می افتد. این مال دنیاست. مال آخرت را هم دیدیم همین جور  است. هرکس نماز شبش را میتواند بخواند شنگول می شود. هرکس نتواند بخواند غصه دار می شود. گفت ما چقدر ظرف هایمان کوچک است !

حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۹ ص ۸۹
@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

27 Sep, 19:39


همانطور که گاهی اوقات نور شدید ، چشم ظاهر را مـیزنـد و دیگـر آن چـشم نمی تواند ببیند،
نور هستی هم به خاطر شدتش باطن ها را زده است و چشم هاي بـاطن نمی تواند ببیند. همانگونه که چشمی را که نمی بیند سرمه می کشند و قدرت دیـد پیـدا می کند ، با صلوات هم چشم دل باز و بینا می شود. سرمه ي ایمان ،صلوات بـر پیـامبر و اهل بیتش است.

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۲۷۳

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

24 Sep, 15:30


بچه ابتداي کار به پدر خود گفت خودم این میز را بر میدارم. بعد که دسـت بـه کار شد و دید زورش نمیرسد، به پدرش گفت اگر شما یک گوشه ي آن را بگیرید مـن آن را بلند میکنم، ولی باز هم در عمل دید زورش نمیرسد. بـه پـدر گفـت اگـر یـک گوشه ي دیگرش را هم شما بگیرید، من میز را بلند میکـنم. اما بـاز هـم دیـد زورش نمیرسد. این جریان آنقدر ادامه یافت تا آخر کار به پدر گفت من زورم نمیرسد، خـود شما میز را بلند کنیـد. مـؤمن هـم همـینطـور اسـت و آخـر کـار کـه بعـد از همـه ي تقلّا زدن هایش دید کاري از خودش ساخته نیست، کارش را به خدا وا میگذارد.

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۲۲۷

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

23 Sep, 13:21


" اگر تفریح هم نمی کنی دیگر غصه نخور "

اصلاً حیف است که برای مال دنیا و مصیبات دنیا آدم غصه بخورد. اگر چیزی کم میشود دیر و زود می شود، از غذایش ، خوراکش، پوشاکش و مثل این ها غصه نخورید. ان شاءالله این را تمرین کن. من نمی خواهم یکهو تحمیل کنم. ولو این چیزی که تعریف میکنم خیلی ساده است، خودتان هم میدانید که خیلی ساده است. اما چه کنیم که عادات و رسوم بشر بوده و آدم عادت کرده و لَعِب و بازی را جدی گرفته. دنیایی که بازی بود را جد گرفته. مثلاً میگوید نان آدم باید این جور باشد ، اتاق آدم باید آن جور باشد، پرده اش این جور باشد، فلان چیز چجور باشد. این قدر جِدّ شد که برای آخرت چیزی نماند. والّا اگر من آخرت را جِدّ بگیرم برای دنیا هم سهل و آسانی خواهد بود. یک خرده کم ، یک خرده زیاد، کیفت را میکنی و به تو خوش میگذرد. دنیا زنگ تفریح است یعنی نان و آب و همسر و اولاد و اینها همه تفریح است. آن جهتش که خوب میشود باقیات صالحات است که مربوط به آخرت است که مثلاً بچه ات را چیز بدی یادش ندهی. غرض این است که اینجا دنیا و آخرت یک خرده گَلِ هم هستند؛ با هم قره قاطی اند. آن جنبه ی طبیعی هر چه که هست مثل غذایی که دیر شده، لباسی که نشده و مثل اینها، همه بازی است؛ لَعِب است. امیر المؤمنین (ع) فرمود که لَعِب است، جدّ نیست. مثلاً چادرت امروز فراهم نشد ، خب فردا . یا اگر پاره شده ، خانم خدای نخواسته خیلی زانویش را بغل نگیرد و غصه بخورد. اگر چادرش به چیزی گرفته و پاره شده آدم خودش را خیلی له نکند؛ بازی است. باید تفریح کنی حالا اگر تفریح هم نمیکنی دیگر غصه نخور. پیامبر (ص) بچه ها را مثال زده و فرموده يُعَمِّرُونَ ثُمَّ يُخَرِّبونَ یعنی میسازند و خراب میکنند. من این بچه های کوچک را دیده ام که لاکردارها کار میکنند برای عروسکشان پیراهن درست میکنند و کیف میکنند . اما باز قیچی می کنند. هی از این راه، از آن راه. از آن راه، از این راه. کاش ما هم همین کار را میکردیم! البته الان هم همین کار را میکنیم فقط یک خرده غصه هم همراهش هست. دست خودمان را عوضش قیچی میکنیم چون غصّه داریم. وإلّا اگر مثل بچه ها بازی میکردیم میدانی که چقدر سر فراغت داشتیم تازه این بازی هم کمک آخرتمان میشد. یعنی روحمان زنده بود آن وقت امر آخرت را خیلی خوب می فهمیدیم .

حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۸ ص ۸۳

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

22 Sep, 15:47


خدا در مستحبّات، آدم را میگیرد و دست به سرش میکشد و میگوید ماشاء الله ، بارک الله امشب آمده ای نماز بخوانی!؟ نصف شب!؟ من به تو نگفتم بخوان. حدیثش را هم که میدانید. سر کلام را می آورم ، قبل و بعدش را هم شما بروید پیدا کنید. لا يَزالُ عَبْدی يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوافِلِ (۱) خدا در حدیث پیامبر (ص) می فرماید عبادی دارم که اینها به واسطه ی نوافل یعنی مستحبّات تقرّب میجویند. آنجاست که میگوید من چشم ،گوش، بدن و دستش میشوم. بگو ببینم شما با این کاسب یا عالم محلّتان چه وقت دوست میشوی؟ آیا اگر به عدالت خرید کنی دوست میشوی؟ نخیر هر چه هم جنس به تو میدهد به نرخ معین میدهد و پولش را میگیرد شما هم حق خودت را تحویل میگیری نه کم و نه زیاد. بیست سال داد و ستد میکنید اما از محبّت، خبری نیست. این عدل و عدالت است که با هم پیاده کردید در این طریق ، دوستی نمی آید. دوستی چه وقت می آید؟ وقتی که این بقّال محلّتان دو تا سیب بر می دارد، آنها را به بچه اش میدهد میگوید اینها را میبری خانه ی این مشتری مان که خیلی آدم نجیبی است. دو تا سیب می آورد و به شما میدهد. او را میشناسید. پسر بقّالتان است. سیب ها را داد و گفت این سیب های قشنگ را آقایم از سر بار برداشت و گفت به شما بدهم. او هم صبح آمد و گفت پول سیب ها چقدر میشود؟ جواب داد پولی نبود؛ من دیدم سیبِ قشنگ و خوبی است برای خانه شما فرستادم. این مرد با خودش گفت عجب! یکی دو ماه بعد، یک شب که گرسنه بود و داشت پلو میخورد، دید خیلی خوشمزه است؛ پلو را کشید و به بچه اش داد و گفت ببر به بقّال خودمان بده و بیا. او هم برد . عزیز من! ببین چقدر داد و ستد شد؟ دو تا سیب با یک خُرده غذا. یک وقت زد و این کاسب از اینجا به آن طرف تهران رفت. حالا این مشتری هر چند روز یک دفعه بلند میشود و میرود و به بقال سر میزند و به او میگوید حالت چطور است؟ آیا از محلّ ما رفتی، خوب هستی؟ کاسب هم میگوید که خیلی خوب است. هر وقت هم دیر برود آن کاسب بلند می شود و می آید در خانه ی این را میزند و حالش را می پرسد. دو تا سیب با یک خُرده غذا سبب شد عزیز من! مستحبّات این طور است .

۱. بنده ی من دائماً به وسیله نافله ها به سوی من خالصانه تقرب می جوید . ارشاد القلوب، ج۱، ص۹۱.

حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۴ ص ۱۰۸

حاج محمد اسماعیل دولابی

19 Sep, 19:03


هر وقت غصه دار شدی همین قدر فکر کن و یادت بیاید و ببین که از دست چه کسی غصه داری؟ آنها را رسیدگی کن و کنار بگذار! آنها را کنار بگذار و آخرش ببین از کجا پکر هستیم؛ تا درک کنی که از دست خداست! من خودم میدانم که نه گریه ات میگیرد و نه خنده ات ، عجب! عجب! خودت به خودت شاید بگویی عجب! یعنی آیا من از دست خدا پکرم؟ از دست خالقم پکرم؟ از دست خدای مهربان رئوف و کریم و بزرگ؟ آن وقت او هم هی نشانت میدهد. البته او نگاه نمیکند که خجالت بکشی آن چنان قشنگ آزادت میگذارد که کیف کنی و نعمت ها را بخوری و هیچ هم نشان نمیدهد که تو امروز با ما یعنی با او چه کردی؟ هیچ چیزی هم بروز نمیدهد؟ میگوید تو با من بودی. من از وقتی که تو را آفریده ام همین طور با تو بوده ام اما تو خُلق تنگ بودی و من خُلق باز و من حوصله دار و حلیم و مهربان؛ اینها را به من میگوید میگوید تو با خُلق تنگ به من نگاه می کردی، اما من همیشه آرام و قشنگ مواظب تو بودم .

حاج محمد اسماعیل دولابی
طوبای محبت ۹ ص ۷۴

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

07 Sep, 20:06


یک زن و شوهر مشهدي می خواستند از رودخانه عبور کنند. زن، قوي و درشـت هیکل و مرد ضعیف و ریزجثّه بود. زن که دید شوهرش قـدرت نـدارد بـا پـاي خـود از جریان آب شدید رودخانه بگذرد، او را روي دوش خود گرفت و مشغول عبور از رودخانه شد. در بین راه زن براي اینکه به شوهرش روحیه بدهد، بـه او گفـت: ماشـاءالله خـوب سنگینی. مرد، غافل از اینکه روي کول زنش قرار دارد، بادي به غبغب انداخت و بـه او گفت: خوب ماشاءالله من مردم. غروري که عبد در اثر عبادت یا افعـال خیـري کـه بـا هدایت و توفیق و حول و قوه ي الهی انجام داده است پیدا می کند و ادعاهایی که بر اثر این غرور می کند، مثل ادعاي مرد بودن آن مشهدي روي کول زنش است.

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۲۲۲

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

06 Sep, 23:34


دنیا قبر مؤمن است. شیعیان امیرالمؤمنین (ع) قبرشان همین دنیاست و لذا هـر چه را در روایات در مورد عالم قبر گفته شده است می توانند در زنـدگی دنیویـشان پیـدا کنند.

در دنیا دو دسته افراد به سراغ مؤمن می آیند و معاشر او هستند؛ یک دسته کسانی که او را اذیت می کنند و غصه دار و محزون می کنند، یک دسته هم کـسانی کـه بـه او محبت می کنند و به او بشارت می دهند و او را خوشحال می کنند. این دو دسته هم نشین و معاشر خوب و بد، مال عمل خود آدم است.

این رفیق ها با هم مقابله می کننـد و هـر کدام که غالب شد، دسته ي مقابل بساطش را جمع می کند و می رود. ان شاء الله طوري عمل کنیم که رفقاي خوب زیاد شوند. از خدا بخواه که رفقاي اهل دنیا را کم کنی و رفقاي خوبت را زیاد کنی. کسی که رفقاي قشنگش بروند و آشغال ها باقی بمانند، خیلی به او سخت می گذرد و اگر آشغال ها بروند و قشنگ ها بمانند، خیلـی به او خوش می گذرد.

خدا دو قبر براي مؤمن قرار نمی دهد. اگر مـؤمن حواسـش جمـع باشد و این را پیدا کند که همین دنیا قبر اوست، پس از فوت، دیگر فشار قبر و حـساب قیامت نخواهد داشت، ولی اگر این را نفهمد، همه ي آنها پس از فوتش بـراي او وجـود خواهد داشت. انبیا خواسـته هـاي مـردم را برمـی آورنـد و فـشار قبـر را از مـردم برمیدارند. کسی که حاجات کسی را برآورده کند، فشار قبر را از او برداشته است و خدا هم فشار قبر را از خود او برمی دارد. نان نداشتن، پول نداشتن، قدرت نداشتن بر انجام کاري که فـرد مـی خواهـد انجـام دهد، اینها فشار قبر مؤمن است. کمک کنید فشار قبر را از مردم بردارید، چون خدا فشار قبر را در دنیا و بعد از مرگ، از شما بر می دارد. اگر اشخاص بزرگ را شناختی و توانستی فشار قبر یکی از آنها را کم کنی، براي همه فشار برداشته میشود. ان شاء الله خدا فـشار قبر را در دنیا از همه بردارد .

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۱۴۲

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

31 Aug, 21:14


در جلسه ای دو نفر با هم بحث می کردند ، یکی از وجود
شیطان و حیلـه هـای او صحبت می کرد و دلیل می آورد
و دیگری با دلیل ثابت می کرد که شیطان عدمی است
و حیله های او ضعیف است. نظر مرا خواستند.
من فکر کردم هر قـدر هـم کـه کـم عقـل باشم،
باید کمک کسی باشم که شیطان را ضعیف و نابود می کند.

حاج محمد اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۴۴۲

@haj_doolabi

حاج محمد اسماعیل دولابی

28 Aug, 22:18


خواسته های اصلی انسان هیچ یـک در عـالم طبیعـت یافـت نمـی شـود؛ ثـروت بینهایت، قدرت بینهایت، عمر بینهایت و... او مثل ملِک زاده ای اسـت کـه او را بـه دهی برده و رها کرده اند و او با خود حرف می زند و اُرد چیزهایی را می دهد که در کـاخ داشته است ، غافل از این که اینجا ده است و آن چیزها در ده وجود ندارد. ایـن آرزوهـا نشان می دهد انـسان اهـل ده طبیعـت نیـست و روزگـاری در بارگـاه سـلطان هـستی می زیسته است و امروز هم طالب همان منزل است.

کربلایی اسماعیل دولابی
مصباح الهدی ص ۴۲۴

@haj_doolabi
.