در آن نیامده ایّام @fihmafih Telegram 频道

در آن نیامده ایّام

در آن نیامده ایّام
«ماییم نظارگان غمناک»


وبلاگ
fihmafih.blog.ir

اینستاگرام
instagram.com/fihmafih

گودریدز
goodreads.com/user/show/2785838

وبلاگ سابق
senobari.blogfa.com

نسخه پشتیبانش
senobari.blog.ir

فوتوبلاگ
senobari.aminus3.com
__________________________________
1,736 订阅者
779 张照片
148 个视频
最后更新于 12.03.2025 10:47

تحلیل آثار ادبی و فرهنگی در وبلاگ‌ها

در عصر دیجیتال کنونی، وبلاگ‌ها به عنوان یک منبع مهم و تاثیرگذار برای انتشار آثار ادبی و فرهنگی شناخته می‌شوند. این بسترها نه تنها به نویسندگان و هنرمندان امکان می‌دهند تا آثار خود را به اشتراک بگذارند، بلکه به مخاطبان نیز این فرصت را می‌دهند که با جستجو و کاوش در محتوای این وبلاگ‌ها، به دنیای جدیدی از ایده‌ها و افکار دست یابند. وبلاگ‌های ادبی و فرهنگی می‌توانند از جنبه‌های مختلفی مورد بررسی قرار گیرند؛ از جمله موضوعات اجتماعی، نقد و بررسی آثار ادبی، و تحلیل‌های فرهنگی که می‌تواند به درک بهتر مخاطبان از مسائل مختلف کمک کند. علاوه بر این، با توجه به گسترش شبکه‌های اجتماعی، نظرات و بازخوردهای مخاطبان به سرعت پخش و تأثیرات آن‌ها قابل مشاهده است.

چرا وبلاگ‌ها در دنیای ادبیات اهمیت دارند؟

وبلاگ‌ها به نویسندگان و شاعران این امکان را می‌دهند که بدون نیاز به واسطه‌های سنتی، آثار خود را مستقیماً به مخاطبان ارائه دهند. این امر می‌تواند به ایجاد و تقویت یک جامعه ادبی جدید کمک کند که در آن تعامل بین نویسندگان و خوانندگان به آسانی امکان‌پذیر باشد.

علاوه بر این، وبلاگ‌ها می‌توانند به عنوان یک پلتفرم برای نقد و بررسی آثار ادبی عمل کنند، جایی که مخاطبان می‌توانند نظرات خود را درباره کتاب‌ها، شعرها و مقالات مطرح کنند و به تبادل نظر بپردازند.

چگونه وبلاگ‌ها می‌توانند بر فرهنگ تأثیر بگذارند؟

وبلاگ‌ها می‌توانند به عنوان یک بستر برای بروز نظرات، انتقادات و ایده‌های نوین در زمینه‌های مختلف فرهنگی عمل کنند. این فضا به هنرمندان و نویسندگان اجازه می‌دهد تا با آثار خود، مسائل اجتماعی و فرهنگی را مورد بحث قرار دهند و در نتیجه، فرهنگ عمومی را تحت تأثیر قرار دهند.

به علاوه، وبلاگ‌ها می‌توانند به ترویج فرهنگ‌های مختلف نیز کمک کنند، چرا که امکان دسترسی به آثار و نظرات هنرمندان از نقاط مختلف جهان را فراهم می‌سازند.

تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر وبلاگ‌نویسی چیست؟

شبکه‌های اجتماعی با ایجاد امکان بازنشر و به اشتراک‌گذاری محتوا به وبلاگ‌نویسی رونق بخشیده‌اند. کاربران می‌توانند با اشتراک‌گذاری لینک‌ها و نشر نظرات خود در شبکه‌های اجتماعی، به گسترش دامنهٔ مخاطبان این وبلاگ‌ها کمک کنند.

علاوه بر این، نظرات و بازخوردهای سریع از سوی خوانندگان در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به نویسندگان کمک کند تا آثار خود را بهبود ببخشند و با سلیقه و نیازهای مخاطبان خود سازگارتر شوند.

آیا وبلاگ‌ها می‌توانند به ترویج ادبیات معاصر کمک کنند؟

بله، وبلاگ‌ها می‌توانند به عنوان یک پلتفرم برای ترویج آثار نویسندگان معاصر عمل کنند. با انتشار نقد و بررسی‌ها و نظرات دربارهٔ آثار جدید، وبلاگ‌نویسان می‌توانند خوانندگان را به مطالعه این آثار تشویق کنند.

درواقع، این نوع معرفی و تبلیغ می‌تواند به نویسندگان تازه‌کار کمک کند تا آثارشان را به مخاطبان بیشتری معرفی کنند و در نتیجه، بستر مناسب‌تری برای ادبیات معاصر فراهم سازند.

نقش نقد و بررسی در وبلاگ‌های ادبی چیست؟

نقد و بررسی در وبلاگ‌های ادبی می‌تواند به خوانندگان کمک کند تا درک بهتری از آثار ادبی پیدا کنند. نویسندگان وبلاگ می‌توانند جوانب مختلف یک اثر را تحلیل کنند و بینش‌های جدیدی به مخاطبان ارائه دهند.

علاوه بر این، نقد و بررسی می‌تواند به نویسندگان انگیزه دهد تا به بهبود آثار خود پرداخته و در نهایت سطح ادبیات را ارتقا دهند.

در آن نیامده ایّام Telegram 频道

در آن نیامده ایّام یک کانال تلگرامی فوق العاده است که به همه علاقه‌مندان به ادبیات و داستان‌های غمناک توصیه می‌شود. این کانال تلگرامی تحت نام کاربری fihmafih فعالیت می‌کند و با محتوای منحصر به فرد و جذاب خود، طرفداران بسیاری را به خود جذب کرده است. fihmafih همچنین یک وبلاگ رسمی دارد که در آن می‌توانید مقالات و داستان‌های جذاب او را مطالعه کنید. همچنین او را می‌توان در اینستاگرام و گودریدز نیز دنبال کرد تا از آخرین اخبار و انتشارات او باخبر شوید. علاوه بر این، سابقه فعالیت و محتوای متنوع او را می‌توانید در وبلاگ و فوتوبلاگ‌های سابق او مشاهده نمایید. اگر به خواندن داستان‌های غمناک و متفاوت علاقه‌مندید، حتما از این کانال تلگرامی با نام در آن نیامده ایّام دیدن فرمایید و جذابیت آثار fihmafih را تجربه کنید.

در آن نیامده ایّام 最新帖子

Post image

#شبانه

دوست بزرگواری عکس‌نوشتی از علامه طباطبایی فرستادند مبنی بر اینکه «من یادم نمی‌آید که یک شب از رمضان را خوابیده باشم» فارغ از استناد متن (و فارغ از معنای شب و میزانش نزد گذشتگان!) نکتهٔ قابل یادآوری این است: این شب نخوابیدن عُرَفا با روز خوابیدن و مخصوصا «خرخوابی» روز همراه نبوده :)‌ پاسی از شب را نمی‌خوابیدند روز هم بیدار بودند! الآن این کاری که ما می‌کنیم اسمش شب‌زنده‌داری نیست، اسمش روززنده‌به‌گوری است! 😊

فلذا اگر خیلی عارف و شب‌زنده‌دار و اهل تهجد هم هستیم! (به امید خدا!) بهتر است به جای روزکشی و شب‌مانی یک ساعت بعد از افطار بخوابیم (در تهران می‌شود حدود ۱۹:۳۰) از آن طرف حوالی ساعت ۲ با انرژی و نشاط بیدار شویم و شب را تا طلوع صبح با قدرت زنده بداریم. به نظرم چه برای تهجد عرفا، چه برای کیف‌کردن و درک آرامش ما دنیاطلبان، این یک زمان‌بندی جادویی و مغتنم است.
از آن طرف هم صبح‌ترین و لطیف‌ترین صبح عالم که صبح بهار و صبح اسفند است را از دست نمی‌دهیم🌀🍃 و بهشت را در همین دنیا هم تجربه می‌کنیم✌🏽

@FihMaFih

10 Mar, 01:53
323
Post image

#شبانه

فلذا ضمن آفرین به صبح‌خیزان، پیشنهاد می‌کنم اگر می‌شود (و محذوریات خانوادگی و بیماری و... نداریم) شب‌ها را بخوابیم! بیداری سحر کیف دارد نه شب، اتفاقاً این ماه رمضانِ بهاریِ زودافطار بهترین فرصت است که آدم مزهٔ خواب سبک و بهشتی زودهنگام را بچشد و چه‌بسا تثبیتش کند. حیف صبح بهار و صبح اسفند است. خودم جزو گروه سومم، ولی مشتاق گروه اولم، واقعا هرشبی که بعد افطار می‌خوابم، شب و صبح و سحرم، شاد و بهاری و جادویی و اسفندی می‌شود و باقی همه هیچ!

@FihMaFih

08 Mar, 23:48
398
Post image

📗شاهکاری به نام تفسیر تسنیم
[صفحه ۳/۳]


۱۱. دیگر مقایسه‌ای که بخواهیم بین این دو پدر و فرزند (المیزان و تسنیم) کنیم: المیزان به تناسب عمق و ژرفنای پژوهشی‌اش، در شکل ارائه، ویژگی‌ای داشت که برای خیلی از مخاطبان که نگاهی مرجعیت‌خواهانه و کاربردی به این تفسیر داشتند ناگوار بود، آن‌هم تفسیر یک‌بارهٔ چند آیه با هم بود. در تسنیم، علی‌رغم حفظ همان ژرف‌نگری و تعمق در آیه (و شاید در بعضی آیات بیشتر هم) تفسیر هر آیه به صورت جداگانه ارائه شده و قطعا این موضوع برای عموم مخاطبان کار را جذاب‌تر و آسان‌تر کرده است.

۱۲. مقایسۀ دیگر: المیزان را علامه در ابتدا به زبان عربی نوشته است و بعد در چندین نوبت توسط افراد دیگر به فارسی ترجمه شده. اما درمورد تسنیم برعکس، #آیت_الله_جوادی_آملی آن را از ابتدا به زبان فارسی نوشته شده و ترجمه عربی‌اش توسط دیگران به‌مرور در پی می‌آید (تا الآن بخشی از این ترجمه انجام شده). این جدا از احترام به مخاطب ایرانی و فارسی‌زبان، یک فرصت ارزشمند و قدم بزرگ است در این راه که جایگاه زبان فارسی در مرجعیت علمی (به‌ویژه در جهان اسلام و دانش ادیان) افزایش پیدا کند.

۱۳. مقایسهٔ دیگر: زمان انتشار المیزان حدودا ۵۳ سال پیش است: سال ۱۳۵۰. یعنی در دورانی که ایران در سیاه‌ترین دورۀ تاریخی خود از نظر علمی و فرهنگی به سر می‌برد. طبیعتا نگاه اول مولف جهان اسلام بوده است نه سرزمین ایران (نگارش کتاب به عربی خود گواهی بر این سخن است). آن‌هم ایرانی که آن‌زمان ارزشی برای اینگونه امور علمی و معنوی قائل نبود. بعید است که در دوران پهلوی مسئولان امر حتی از نگارش چنین اثری مطلع شده باشند و اگر مطلع شده باشند هم خرسند! و درمورد تسنیم برعکس، این تفسیر در دوران اوج‌گرفتن قدرت ایران و در عصر یک حکومت اسلامی و یک حاکم فرهیخته نوشته شده است، در ایران همایش عظیمی برای رونمایی از این کتاب فراهم شده است و عالی‌ترین مقام این کشور خود یک جلسه را به معرفی این کتاب و تقدیر از این مولف اختصاص داده است که جای تأمل و توجه و قدرشناسی دارد.

۱۴. مقایسه و نکتهٔ آخر هم توجه به ارزش تاریخی و فضل تقدم است. اگرچه تسنیم در بسیاری از موارد به نسبت المیزان کامل‌تر و دقیق‌تر است، اما اگر المیزان نبود، امکان تحقق تسنیم هم نزدیک به محال می‌نمود. المیزان مشق اول بود در این شیوه از تفسیر و جدا از ریل‌گذاری و الهام‌بخشی برای تسنیم، مجموعه نقدها و بررسی‌هایی که دریافت کرد نیز چراغ راه تسنیم شد. جدا از اینکه با همه پیشرفت‌ها و فضیلت‌های #تسنیم، همین اختصار المیزان به نسبت تسنیم همچنان فضل این پژوهش کهنسال و باوقار، بر فرزند برومند خویش است.


@FihMaFih

28 Feb, 21:21
822
Post image

📗شاهکاری به نام تفسیر تسنیم
[صفحه ۲/۳]


۶.  ابتنای اساس تفسیر به شیوۀ «قرآن به قرآن» قطعا دشوارترین نوع تفسیر است و در عین‌حال مومنانه‌ترینش (می‌گویم «ابتنای اساس» به این دلیل که در فرع ماجرا و برداشت دوم تفسیر، هم المیزان هم تسنیم سراغ روش‌های دیگر هم رفته‌اند). انتخاب این شیوه فقط وقتی امکان دارد که تو به خدایی‌بودنِ قرآن کریم و گزارش‌هایش درمورد خود از جمله «تبیانا لکل شیء» با همه وجود ایمان داشته باشی و آنقدر دقیق و دانشمند و مشرف بر آیات قرآن باشی که از پس اثبات و تحقیق این گزارش قرآنی برآیی.

۷. تفسیر قرآن به قرآن اما در کنار دشواری‌هایش، شگفتی‌های بی‌نظیری نیز دارد، اگر به عنوان یک مسلمان، خودبسندگی قرآن کریم را باور کنیم، با این شیوه از تفسیر، اختلافات روایات بین مذاهب مختلف و یا حتی بین انگاره‌های مختلف از یک مذهب، دیگر ایجاد تردید، تفرقه، ابهام و سرگشتگی نمی‌کند. چه اینکه می‌دانیم بخش عمده‌ای از اختلافات در جهان اسلام ناشی از اختلاف در روایت‌ها و حدیث‌ها و برداشت‌هایی است که بیرون از کتاب خداوند است. در حقیقت هم این وضع شایستۀ دینی نیست که واجد این امتیاز استثنایی است که مولف کتاب مقدسش خود خداوند سبحان است و کتاب تماما حاصل وحی است، برخلاف وضع تورات و انجیل و بشرزدگی متن مقدس مسیحیان و یهودیان و پیروان ادیان دیگر. پس وقتی کتاب یکی باشد، و حق باشد و خودبسنده، تفسیر درونی کتاب و فهم هر آیه با آیه‌ای دیگر (به جای ارجاع به متون بیرونی) اختلاف و اضطراب را از بین می‌برد.

۸. تفسیر قرآن به قرآن، همچنین بار دیگر حقانیت قرآن را ثابت می‌کند. به استدلال علامه طباطبایی -در مقدمه المیزان- کتابی که خود را «بینات من الهدی و الفرقان»، «تبیان لکل شیء» و «نور مبین» معرفی می‌کند نمی‌تواند برای روشن‌کردن مفهوم خویش محتاج نوری بیرون از خود باشد، به شرطی که -به قول آیت‌الله جوادی آملی در مقدمه تسنیم- بیننده خود کور نباشد. پس اگر تفسیر قرآن به قرآن ممکن باشد، سخن قرآن کریم، هم در توصیف روشنایی و وضوح خویش حق است («بینات» و «تبیان» و «نور») و هم در اثبات وحی‌بودن و خدایی‌بودنش: «افلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا».

۹. نکتۀ مهم دیگر درمورد اهمیت و حقانیت تفسیر قرآن به قرآن این است که این روش، روش اهل بیت علیهم السلام بوده است. روشی که اولا اثبات‌کنندۀ اشراف بالای اهل بیت پیامبر به قرآن کریم (و بیش از تمام مدعیان عصر خویش) بوده است و ثانیا زبان گویای ایشان در گوش‌های ناشنوای جامعه و حاکمانی که مذهبی دیگر و منحرف داشتند و حتی با اهل بیت از سر دشمنی بودند. وقتی اهل بیت (ع) در منازعات و پرسش‌های جامعه یا حکومت روزگار خود از معنای یک آیه به آیات دیگر استناد می‌کردند، دهان منکران خویش و تحریف‌کنندگان #قرآن را می‌دوختند و آنان علی‌رغم داشتن غلبۀ سیاسی ظاهری در امر علمی مغلوب می‌شدند و در بسیاری از موارد خود نیز تفسیر اهل بیت را می‌پذیرفتند. پس این روش یادگار و آموزشِ اهل بیت علیهم السلام برای پیروان خویش بوده است، اما به دلیل دشواری‌اش و نیز نبودن تسلط علمی در میان مفسران -حتی شیعه- تحققش -در حد انسان غیر معصوم - قرن‌ها به تعویق افتاده بود.

۱۰. از مقدمه‌ها سخن گفتیم. خوب است اشاره کنم: علامه طباطبایی مقدمه‌ای ۱۴ صفحه‌ای بر المیزانِ ۲۰جلدی خود نوشته که جدا از روش‌شناسی، یک جستارِ جسورانه، جمع‌وجور، خواندنی و جذاب دربارۀ وضعیتِ دانش تفسیر و نیز استدلال اصلیِ شیوۀ تفسیر قرآن به قرآن است. #آیت_الله_جوادی_آملی اما بر #تسنیم ۸۰جلدی (و به تعبیری ۱۰۰جلدی) خویش یک مقدمۀ ۲۵۴صفحه‌ای مفصل نوشته که جدا از درآمدی به علم تفسیر، بسط علمی همه شئون و شاخه‌های تفسیر قرآن به قرآن و بررسی منطقی همه‌ی برتری‌های این نوع از تفسیر است.


[ادامه 👇🏼]
@FihMaFih

28 Feb, 21:21
676