❗️ماجرای تخریب و غارت حرم امام کاظم علیه السّلام، توسّط حنبلیها
➖ #ابن_اثير ذیل وقایع سال ۴۴۳ قمری مینویسد:
«در ماه صفر از این سال فتنهٔ بین شیعه و اهل سنّت در بغداد مجدّدا آغاز شد و چند برابر آنچه که در قدیم بود رخ داد و توافقی که در سال گذشته میان آنان واقع شد و ما آن را نقل کردیم به دلیل کینهای که در دلهای آنان بود نقض شد. دلیل وقوع این فتنه آن بود که اهل کرخ ساخت «بابسماکین» و اهل قلائین ساخت باقی مانده «باب مسعود» را آغاز کردند و اهل کرخ کار خود را به اتمام رسانیدند و ساختمانی ساختند که که روی آن با طلا چنین نوشته شده بود: «محَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ خَیْرُ الْبَشَرِ.» اهل سنّت این را نپذیرفته و ادّعا کردند که این چنین نوشته شده: «محمّد و علی برترین انسانها هستند و هرکس بدان راضی شود شکر خدای را به جا آورده و هرکس این را انکار کند کفر ورزیده است.»
اهل کرخ این عبارت زیاده را منکر شدند و گفتند: ما از آنچه عادتمان است که در مساجدمان می نویسیم پای فراتر نمینهیم.
بنابراین خلیفه قائم بأمر الله، "اباتمام" را که نقیب عباسیها بود و عدنان بن الرضی را که نقیب علویها بود، به منظور بررسی و خاتمهدادن اختلاف و درگیری فرستاد و آن دو، سخن کرخیها را تصدیق کردند. در این هنگام خلیفه و نمایندگان سلطان رحیم دستور دادند تا جنگ خاتمه پیدا کند، امّا آنها نپذیرفتند و ابنمُذهب قاضی و زهیری و دیگران از حنابله از اصحاب عبدالصمد به نمایندگی از دیگران، عامهٔ مردم را به تندروی و اغراق در این فتنه واداشتند و نمایندگان سلطان عبدالرحیم به دلیل بغضی که نسبت به رئیس الروساء به دلیل گرایشش به حنابله داشتند جلوی آنان را نگرفتند، و این گروه از اهل سنّت جلوی جریان آب از دجله به سمت کرخ را گرفتند و سدّ رود عیسی نیز شکافته شده بود و این بر اهالی کرخ گران آمد، و گروهی از ایشان به نمایندگی از بقیه به سمت دجله رفتند و آب را برداشتند و در ظرفهایی ریخته و بر آن گلاب ریختند و فریاد زدند: «آب برای تمام رهگذران است.» و این چنین اهل سنّت فریب آنان را خوردند و رئیس الروساء بر شیعیان سخت گرفت و آنان عبارت «خیر البشر» را حذف کرده و به جای آن نوشتند «علیهما السّلام».
اهل سنت گفتند: ما راضی نمیشویم جز اینکه آجری که بر آن محمّد و علی نوشته شده برداشته شود❗️ و در اذان «حی علی خیر العمل» گفته نشود. شیعیان قبول نکردند و جنگ تا سوم ربیع الاول ادامه یافت و مردی هاشمی از اهل سنّت کشته شد و خانوادهاش او را بر تابوتی حمل کردند و در حربیه و باب بصره و سایر مناطق سُنّینشین چرخاندند و مردم را برای خونخواهی او تحریک کردند و سپس او را نزد #احمدبنحنبل دفن کردند و همراه آنها تعداد زیادی از مردم، چند برابر آنچه گذشت، جمع شد. هنگامی که از دفن آن مرد هاشمی بازگشتند به سمت مشهد بابتِبن حرکت کردند ولی درهای آنجا بر روی آنان بسته شد. به همین دلیل دور دیوارها و نردههای آن شروع به کاویدن کردند و دربان آن را تهدید کردند و دربان ترسید و درب را باز کرد. اهل سنّت داخل شدند و آنچه را در حرم بود از چراغها و محرابهای طلا و نقره و پردهها و غیر آن را غارت کردند و آنچه را در خاک نهفته بود و در آن جا دیدند غارت کردند و شب فرا رسید و بازگشتند. فردای آن روز جمعیّت زیاد شد و به سمت حرم موسی بن جعفر و محمد بن علی حرکت کردند و تمامی قبرها و رواقها را سوزاندند و ضریح آن دو و پیرامون آنها و دو گنبد ساجی که بر روی آن دو بود و آن چه رو به روی آن دو و کنارش بود از قبور پادشاهان آل بویه، در آتش سوخت و چنان اتّفاق ناگواری رخ داد که مانندش در دنیا رخ نداده بود. هنگامی که فردا، روز پنجم ماه، فرا رسید اهل سنّت بازگشتند و آرامگاه موسی بن جعفر و پسرش محمد بن علی را کندند تا پیکر آن دو را به مقبره احمد بن حنبل ببرند امّا ویرانی شدید مانع از آن شد که جایگاه قبر آن دو را بشناسند و قبرِ کنار قبر ایشان را کندند.»
📙 الکامل في التاريخ، ت: تدمري، ط: لبنان، ج۸ ص۹۵
بدون شرح ....
@fazaelvamaaref