Latest Posts from بازسازی گفتمان دینی (@drbehrouzmoradi) on Telegram

بازسازی گفتمان دینی Telegram Posts

بازسازی گفتمان دینی
@Behrouz_Moradi44
دکتر بهروز مرادی؛ فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دين و فرهنگ از دانشگاه‌های هلند، قرآن‌پژوه، نویسنده، دین‌پژوه، شاعر، مترجم، پژوهشگر اجتماعی و مطالعات شهری
2,557 Subscribers
150 Photos
98 Videos
Last Updated 12.03.2025 10:33

Similar Channels

سخنرانی‌ها
133,290 Subscribers
ذوالنون
2,216 Subscribers

The latest content shared by بازسازی گفتمان دینی on Telegram

بازسازی گفتمان دینی

30 Jan, 08:09

1,232

سلسله پیام‌هایی از نهج‌البلاغه(٣۴)


«شرح عهدنامه‌ی حضرت علی‌ع
           به جناب مالک اشتر»
                  
            "قسمت بیست‌ونهم"

(لزوم خویشتن‌داری حاکم)


👈 نظام حاکم خویشتن‌داری کند
👈 با معترضین تندی نکند
👈 دست روی مخالفان بلند نکند
👈 حتی سخن تند به معترضان نگوید




                 بهروز مرادی؛
    فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دین
                    از هلند



                  ١١ بهمن ١۴٠٣

🌿@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

28 Jan, 15:19

3,037

پاسخ بسیار تأمل‌برانگیز چت جی‌پی‌تی رو حتماً بشنوید.

🌿@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

28 Jan, 07:47

1,948

«آن پیام‌آور و این پیروان»

🖍بهروز مرادی


مبعث؛ عید برانگیختگی پیام‌آور رحمت برای زنده‌کردن انسان مبارک باد.

اما بعد:

پیام‌آوری چنان زیباروح و پیروانی چنین زشت‌کار عجیب است.
اینهمه تفاوت و تضاد میان حضرت رسول خدا محمدص و پیروان اسمی‌اش مایه‌ی شگفتی است.

او که پیام‌آورِ رحمت و عشق برای جهانیان بود، پیروانش سر در توبره‌ی نفرت، در وادی خشونت و تعصب، بر انسان و آرامش او می‌تازند.

او نفس خویش رام بندگی خدا نمود و اینان در سرکوب و تاراجِ حرمتِ انسان، بخت خویش رام می‌بینند.
سر از سودای انسانیت خالی کرده، پتک‌ها را برای کوفتن بر سر دیگران سنگین نموده‌اند.
او پیام‌آور آگاهی بود و اینان جهل خویش می‌ستایند.
او روحی سراسر پردازنده‌ی خیر داشت و اینان کارگزار شرّ بر زمین‌اند.
او مالامال از مهر و اینان پرشده از کین.
او دلش پر از عطوفت و دل اینان مالامال از قساوت.
او بیزار از جنگ و اینان بی‌تاب برای جنگ.
او پیام‌آور صلح و اینان پیام‌آور خونریزی.
او تقریرگر زندگی در روشنایی و اینان تقدیرگر زیستن در تاریکی.
او سرشار از زایش زندگی و اینان مالامال از میراندن زندگی.
انسان از دست و زبان او در امان و امنیت و اینان همه‌ی خلایق از وجودشان در ناامنی و هراس.
او پاکدستی که راستگویان را بر سر می‌نهاد و اینان ناپاکانی که دروغگویان را بر صدر می‌نشانند و درستکاران را در حصر می‌کنند و ظلم‌ستیزان را به بند می‌کشند.
او چون بزرگ بود، می‌بخشید و می‌گذشت و اینان چون حقیرند، می‌کُشند و نمی‌گذرند.
او منصفانه و عادلانه به یکسان تقسیم می‌کرد و اینان ظالمانه و ستمکارانه به تبعیض و رانت غارت می‌کنند.
او حق‌ها را بر پای می‌داشت و اینان حق را پایمال می‌کنند.
او جهان را آباد می‌کرد و اینان با فساد، زندگی را تباه و جهان را چپاول می‌کنند.
او انسان را در پذیرش دعوت خود آزاد می‌گذاشت و اینان روح زمان را در سوگ آزادی می‌نشانند.

او...... و اینان.....

تفاوت‌ها همچون قصیده‌ای ناتمام سر پایان ندارند.
دینش از جعل و جهلِ مسلمان‌ها در دره‌ی ویرانی فروافتاده است.
قرآنش را وانهاده‌اند و کتاب جهل را مراد خویش برگرفته‌اند.
براستی قبیله‌ای پریشانند که بر قبله‌ی خرافات نماز می‌گذارند.

روحش تنهاترین سرودها را به تلخی زمزمه می‌کند.
تازیانه‌های مسخ پیامش، گُرده‌ی آزادگی را زخم می‌زنند.
اویی که هیچ جنگی را نیاغازید، پیروانش جنگ‌هایی ستم‌آلوده را بر دوش او بار می‌کنند.

بدین‌سان جفاهای بی‌رحمی خویش بر دل رحیم او هموار می‌کنند.

ترانه‌ی شور و شعور و شادی در مرام پیروان جعلی‌اش گم شده است.

دیرگاهیست بوم‌ها بر بام‌ها شومی را سرودی تیره‌سرا کرده‌اند.

کوری و کری و جهل نمی‌گذارند دوزخی که برای خود و دیگران ساخته‌اند را نظاره کنند.

٩ بهمن ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

26 Jan, 14:56

1,400

«دین رسمی علیه تنوع شریعت»

🖍 بهروز مرادی

قرآن تنوع شریعت‌ها را به رسمیت شناخته است.
به عنوان نمونه در سوره‌ی مائده آیات ۴٣ تا ۴٨ این امر مهم و بنیادین تبیین گردیده است.
بخشی از آیه‌ی ۴٨:

". .... ما برای هر کدام از شما شریعت و راه و روشی مشخص [برای زندگی] قرار دادیم و اگر خدا می‌خواست، همه‌ی شما را امتی واحد قرار می‌داد، اما [چنین نکرد] تا شما را در آنچه به شما داده بیازماید. پس [به جای اختلاف دینی و برتری‌جویی فرقه‌ای] بشتابید به‌سوی نیکی‌ها. پس [از بازگشت] شما را نسبت به [حقیقت] آنچه که در آن باهم اختلاف می‌کردید، آگاه خواهد نمود."

این آیه و البته آیات ماقبل آن چنین تأکید می‌کنند که در قرآن، شریعت‌های مختلف گرامی داشته شده‌اند و در آیات ۴٣ تا ۴٧ همین سوره از حضرت رسول‌ص نیز خواسته شده تا در میان یهودیان و مسیحیان طبق شریعت خود آنان داوری و حکم نماید.

آیه‌ی ١٧ از سوره‌ی حج جنبه‌ای دیگر از این موضوع را روشن می‌سازد:

"همه‌ی کسانی که ایمان آوردند و کسانی که یهودی شدند و صابئین و مسیحیان و زردتشتیان و کسانی که شرک ورزیدند، باری خداوند میان آنان در روز رستاخيز داوری خواهد نمود که بی‌تردید خداوند بر همه چیز شاهد است."

این آیه نیز ضمن به‌رسمیت‌شناختنِ پیروان همه‌ی ادیان توحیدی، قضاوت در خصوص میزان حقانیت دینداران ادیان مختلف را به روز رستاخیز موکول نموده و پیشاپیش هیچکدام از پیروان ادیان را بر دیگران برتری نداده است.
همچنین این آیه، تنوع شریعت‌های مختلف را ارزش و ارج نهاده و همه‌ی ادیان توحیدی را به یکسان گرامی داشته است.

آیه‌ی ٣۴ از سوره‌ی حج، حتی آزادی پیروان ادیان مختلف را در برگزاری مناسک دینی خود تقریر نموده است:

"و برای هر جماعت دینداری، مناسکی قرار دادیم تا....... . "

شگفت این است که قرآن یکی از موارد مشروع شرکت مسلمانان در جنگ را عبارت دانسته از: دفاع از صومعه‌ها، کلیساها، کنیسه‌ها و مسجدها. (ر.ش.به: حج:۴٠).

قرآن همچنین وجود امت‌های مختلف در یک جامعه‌ی کلان را به رسمیت شناخته و قصد خود مبنی بر عدم یکسان‌سازی امت‌ها را به کرات تکرار نموده است. (به عنوان نمونه، ر.ش.به: هود:١١٨).

سوره‌ی کافرون نیز حتی کافران را برای ماندن بر آیین کفر خود آزاد نهاده است.

پس، از نظر قرآن، نه تنها ادیان مختلف و پیروان آن‌ها در پاسداشت شریعت دینی خود آزاد می‌باشند، بلکه قرآن قرار نیست حتی کافران را برای ترک کفر خود تحت فشار و تحمیل و اجبار قرار دهد.

از مجموع این آیات می‌توان چنین نتیجه گرفت که قرآن به‌هیچ‌وجه قصد نداشته تا آزادی پیروان ادیان مختلف را نفی کند و یا مفاد شریعت یکی از ادیان توحیدی که اسلام باشد را بر شریعت سایر ادیان تسلط بدهد و یا آن‌ها را منسوخ کند. قابل‌توجه اینکه حتی در زمان حیات حضرت رسول‌ص این همه آزادی و تنوع شریعتی به‌رسمیت شناخته شده بود و درقیدحیات بودن آن حضرت سایر شریعت‌های دینی را منسوخ ننمود.

پس با این وجود، اعلام یکی از ادیان مختلف به عنوان دین رسمی در یک جامعه‌ی متکثرِ دربرگیرنده‌ی پیروان ادیان مختلف، مخالف آیات و مواضع و گفتمان قرآنی است.

٧ بهمن ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

25 Jan, 07:01

1,253

«علم بهتر است یا ثروت؟»

🖍بهروز مرادی

رفته بودم مدرسه‌ی پسرم که کلاس ششم یک مدرسه‌ی دولتی است. معلم سر کلاس به او گفته بود "جنتلمن" و به غیر از نمرات عالی‌اش، از انضباط و اخلاق خوب او برای چندمین بار تمجید کرده و از بچه‌های کلاس خواسته بود تا او را الگوی خود بگیرند، اما بچه‌های کلاس در واکنش به صحبت‌های خانم معلم، به راه خلاف آن رفته‌اند و شروع به اذیت و آزار پسرم کرده‌اند و در حیاط مدرسه به‌خاطر صحبت‌های خانم معلم در مورد او و جنتلمن‌نامیدن او، دو نفر او را گرفته و یک نفر دیگر او را کتک زده بودند. بسیاری دیگر از بچه‌های کلاس نیز مرتب او را مورد تهاجم کلامی قرار می‌دهند.

بعضی از آن‌ها جریان را به والدین خود اطلاع داده‌اند و عجیب است که برخی مادران نیز به‌جای کار تربیتی بر روی بچه‌های خود و اصلاح رفتار آنها، از معلم شاکی شده‌اند که چرا از فرزندان آن‌ها سر کلاس تعریف و تمجید نمی‌کند؟

خود پسرم این خشونت‌ها را به معلم اطلاع داد و طبق آموزش‌هایی که در خانه دیده، خشونت را با خشونت پاسخ نداد. من هم رفتم تا به معاون مدرسه وخامت کار را یادآوری کنم و ضمن کمال تشکر و قدردانی از معلم مربوطه به‌خاطر توجهات ویژه به فرزندم، محترمانه از وی خواستم تعریف و تمجید از او را نزد بچه‌های کلاس متوقف نماید تا مبادا حسادت و خشونت همکلاسی‌هایش به او آسیب جدی وارد بیاورد.

وقتی‌که والدین، فرزند خود را موجودی خودبرتربین بار آورده باشند و تلقی آن‌ها از فرزندپروری؛ ریختن امکانات به پای آنها باشد و پرورش اخلاقی و معنوی و باطنی جایگاهی عملیاتی در شکل‌گیری شخصیت آن‌ها نداشته باشد و حتی این مسائل ارزش چندانی برای والدین نداشته باشند و هدف عموم والدین امروزی این باشد که فرزندان‌شان زبان انگلیسی بیاموزند، به دانشگاه بروند، مدرکی بگیرند تا با آن پول خوب تولید کنند یا اینکه در بازار پول پارو کنند و خوشبختی را عبارت بدانند از طی‌کردن همین مراحل، بدون آنکه در برنامه‌ی پرورش آنان، تربیت اخلاقی و معنوی و انسانی و باطنی و درونی گنجانده شده باشد، بدون آنکه برای کاشتن بذر اخلاق و معنویت و دینِ معطوف به فروتنی و درستکاری و راستی و راستگویی و انسانِ نیک بودن در وجود آنها تلاشی بکنند،
آنگاه پیامد چنین نوع پرورشی، تولید آدم‌هایی خودبرتربین و خودخواه و خودشیفته خواهد بود که حسادت نمی‌گذارد خوبی‌ها را ببینند و از خوب‌ها الگو بگیرند، بلکه با خوبی‌ها می‌ستیزند و با انسان‌های دارای خصائل نیک، از در جنگ درمی‌آیند و آن‌ها را اذیت و نفی و حذف می‌کنند.

واقعأ به نظرم علم و ثروت هیچکدام از آن دیگری بهتر نیستند. اگر بشر بذر آدمیت در ضمیر او به‌خوبی کاشته نشده باشد، اگر فرد انسانیت و اخلاق و درستکاری و راستی در وجودش نهادینه نشده باشد، نه علم او را به راه نیک می‌آورد و نه ثروت.

انسانِ نانیکِ تکبرورزِ خودبرتربین، هم علم را و هم ثروت را در خدمت خشونت علیه دیگران و پایمال‌کردنِ حق انسان‌ها و تخریب و نابودی زندگی قرار می‌دهد. اما یک انسانِ دارای رویکرد درستکارانه به زندگی و دارای جنبه‌های راستی در شخصیت با عملکرد انسانی و اخلاقی است که می‌تواند از علم و ثروت در راه نیک استفاده کند.

پس ماهیت علم و ثروت به کاربرانِ آن‌ها بستگی دارد. خودشان فی‌نفسه بانی هیچ نوع برتری بر آن دیگری نیستند. بستگی دارد در اختیار کدام نوع موجودات با چه میزان از پای‌بندی به انسانیت و اخلاقیت و معنویت و آدمیت و دیانت قرار گیرند. برای بچه‌هایی که جای این جنبه‌های اساسی در شخصیت‌شان خالی است، نگرانم.

۶ بهمن ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

23 Jan, 17:37

1,192

انجمن مطالعات قرآنی
در باشگاه اندیشه برگزار کرد:

«فدرالیسم دینی در قرآن»


سخنران: دکتر بهروز مرادی؛

(قرآن‌پژوه و جامعه‌شناس دین)



تاریخ: ۴ بهمن ١۴٠٣


🌿@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

21 Jan, 07:59

1,505

«قرآنِ قربانی»

🖍بهروز مرادی

یک نفر از طایفه‌ی تحریف‌کنندگان قرآن اخیراً گفته که در قرآن رابطه با غرب رد شده!!

این نخستین بار نیست که بر روی بی‌سوادی و قرآن‌ناخوانیِ قشر سنتی جامعه آنچنان حساب باز می‌کنند که چنين دستبردی ایدئولوژیک به کتاب خدا می‌زنند تا مگر جیفه‌ی دنیا چندصباحی بیشتر برای آن‌ها دوام بیاورد.
صدها سال است که قرآن در راستای منافع اجتماعی و مالی و ایدئولوژیک مورد تحریف قرار گرفته است.

این تحریف البته این‌بار چنان مضحک است که نیازی به رد آن نیست، اما مایلم آیاتی از قرآن را در آسیب‌شناسی دشمن‌خویی‌های ریشه‌دار و لعن و نفرین‌های پایدار درون انسان در اینجا بیاورم:
قران به کینه‌ای پنهان در دل آدمی اشاره می‌کند که از طریق دهان عیان می‌گردد و مبنای دشمن‌خویی‌ها و ستیزِ مدام با حق است:

"........ آنان در رنج‌بودن شما را دوست می‌دارند. به‌راستی کینه از [لحن و گفتار] دهان‌های آنان هویداست. و آنچه دل‌های آنان نهانش می‌دارد، بزرگتر است. به‌راستی آیات را به‌روشنی برای شما بیان نمودیم. [البته] اگر شما تعقل کنید." (آل‌عمران:١١٨).

برخلاف اصرارورزان بر کینه و دشمنی با غرب، قرآن یکی از نشانه‌های بهشتیان را خالی‌بودن دل آنان از کینه‌توزی عنوان می‌کند:

" و از سینه‌های ایشان هر چه از کینه‌توزی است، برمی‌کَنیم. از فرودست [سکونت‌گاه] ایشان نهرها جاری است و می‌گویند: سپاس خدای را که ما را به این [مسیر] هدایت نمود و... ." (اعراف:۴٣)

از این آیه و آیات مشابه دیگر چنین استنباط می‌گردد که کینه‌توزی و تجلیات گفتاری و کرداری آن از نشانه‌های دوزخیان است، چراکه دل بهشتیان از این آسیب‌های نفسانی زنگارزدایی گردیده و آنان حتی نسبت به بدکاران کینه‌ای پایدار ندارند تا دشمنی و لعن و نفرینی ابدی روانه‌ی وجود آنان کنند.

اکنون که پیامدهای این کینه‌توزی و دشمن‌خویی آنان در زندگی فلاکت‌بار ایرانیان و ویرانی مُلک ایران نمایان گردیده، ضرورت تجدیدنظر در روابط با غرب و تدبیر روابط و مناسباتی تعاملی و شرافتمندانه با کشورهای غربی برای برون‌بری ایران از تحریم‌های فلج‌کننده و سامان‌بخشی به وضعیت نابسامان ایرانیان بیش از پیش وجود دارد.

دریغا که برخی از تحریف‌کنندگان قرآن نماینده‌ی ابقای تحریم‌ها و کارگزار عملی فلاکت ایرانیان‌اند.
این پیوند یادآور اتحاد زر و زور و تزویر در تاریخ است که نتیجه‌ی آن؛ همانا قربانی‌شدن قرآن و ایران و ایرانیان بوده است.

٢ بهمن ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

18 Jan, 13:21

3,808

کلاس درس سرخپوستی

🌿@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

17 Jan, 07:13

1,586

«او فقط یک روزنامه است»

🖍 بهروز مرادی

بالاخره پس از مدت زمانی طولانی از زبان یکی از مسئولان بلندپایه شنیده شد که جنگ‌طلبی یک بیماری مغزی است.

آقای دکتر پزشکیان؛ در تأیید دیدگاه شما؛ جنگ‌طلبی نه تنها یک بیماری مغزی، بلکه همچنین یک بیماری نفسانی و روانی و ذهنی و ناشی از رویکرد خودشیفتگی، خودویرانگری و دیگرویرانگری است.

جنگ‌طلبان نه خودشان را دوست دارند، نه ایران را و نه مردمش را.

برای برپایی سامان نیک در زمین و زمان و جامعه و جهان،
برای درمان زخم‌های گران،
برای تعمیر جامعه‌ی ویران،
برای رفع مصائب ایرانیان،
برای آنکه مردم ایران از چرخه‌ی هولناک بلا برون آورده شوند،
برای آنکه ایران از سراشیبی سقوط به سربالایی صعود رود،
برای نجات ایران به جنگ باید پایان داد و فصل صلح را در کتاب ایران‌زمین گشود.

مخالفان شما بازی دموکراسی و صندوق رأی را به هیچ می‌انگارند و برای عدم موفقیت شما حتی حاضرند ایران را درگیر جنگی کنند که به ویرانی هرچه بیشتر ایران و فلاکت هرچه بیشتر مردم صبورش بیانجامد.

اما کسانی که به شما رأی دادند، بدون تردید به رویکرد صلح‌طلبانه‌ی شما که ناشی از تقدیس زندگی و تمنای تعمیر و سازندگی ایران است وفادارند. موافقان ویران‌کردن ایران اما در اقلیت‌اند. در ادبیات سیاسی؛ غارت با ویرانی هم‌خانواده است و جنگ ترجمان ایندوست.
کاسبان تحریم دشمنان صلح‌اند.
ایران برای آنان ابزار کسب سود به هر قیمتی است، ولو به قیمت تمام‌شدنش.

ما به صلح‌گرایی شما رأی دادیم. اکنون که در بیابان به شوق کعبه خواهی زد قدم، سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور.

دل قوی دار که شما رئیس‌جمهور هستید و مخالف تو فقط یک روزنامه است و نه بیشتر.

٢٨ دی‌ماه ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi
بازسازی گفتمان دینی

16 Jan, 13:30

1,755

«درد بی‌درمان»

🖍بهروز مرادی

غربت درد بی‌درمان است.
این را نویسنده‌ی این مکتوب می‌گوید که خودش ١۵ سال در سرزمین غرب غریب بود و دچار این درد بی‌درمان.

در غربت؛ نه پای بازگشت به وطن برایت می‌ماند و نه دل ماندن در سرزمینی غریب. هر روزت را با آه و حرمان به سر می‌آوری. همه چیز هم که داشته باشی، باز هم آن عزیز اصلی را نداری، یعنی وطنت را. همان عزیزی که دلت برایش می‌تپد، همان که معیار همه‌ی داشتن‌ها و خواستن‌ها و منظره‌ها و زیبایی‌ها و خوشی‌های توست. همان که بدون او گویی هیچ نداری. بدون او گویی خلأیی در تو ریشه می‌دواند که هیچ چیز نمی‌تواند آن را پر کند،
و عطشی که هیچ آبی آن را فرونمی‌نشاند.

حتی در محیطی زندگی می‌کنی که زیباست. خانه‌ای داری که قشنگ است و درختانی که دورتادور خانه‌ات را احاطه کرده‌اند و محیطی سبز و خرم برایت فراهم آورده‌اند، اما باز هم این احساس در تو هست که این‌ها برای من نیستند، چرا که تو خاک خودت را زیر پایت نداری و نمی‌توانی در خاکی دیگر ریشه بدوانی.

در فراق وطن آه می‌کشی و حسرت می‌خوری و دلت تنگ است و دلتنگی‌هایت اشک‌هایت را مدام میهمان چشمانت می‌کنند.
وطنت را از تو گرفته‌اند، ربوده‌اند، به یغما برده‌اند و در آن جایی برای تو نیست.
دزدانِ وطنت تو را آواره کرده‌اند. بدکاران تو را از نفس‌کشیدن در هوای وطنت محروم ساخته‌اند و این حق‌کشی، ظلمی‌ست گران به تو.

چنان می‌شوی که هر نشانی از وطنت تو را برمی‌انگیزد و بر سر شوق می‌آورد و شادی می‌بخشد.
در خیابان، فارسی که می‌شنوی، ناخودآگاه لبت به خنده وا می‌شود و گُل از گُلت می‌شکفد. وقتی‌که جمع هموطنانت را در جایی می‌بینی، گویی دنیا را به تو داده‌اند.

در انتظار بازگشت به وطنت هر خبر امیدبخشی را با اغراق در ذهنت تکثیر می‌کنی و حتی اگر بشود آن را هزار بار دوره می‌کنی تا بازگشتن را برایت به واقعیت تبدیل کند.

شادی تو آن خوابی می‌شود که به ایران بازگشته‌ای و کابوست آن خوابی می‌شود که نگذارند وارد وطنت بشوی.

اما اگر در عالم بیداری و نه رؤیا بدانی که راه بازگشت به وطن بسته است، هیچ بعید نیست که افسرده‌حال شوی و غم غربت سرِ گرمت را چنان بر زمین سرد بکوبد که دیگر بازایستادن را نتوانی.

مرگ خودخواسته‌ی ابراهیم نبوی اگرچه راه‌حلی پیشنهادی برای درمان درد بی‌درمان فراق از وطن نبود، اما بغضی سخت را در گلو می‌فشرد؛ بغضی از گم‌شدن وطن ما ایرانیان، بغضی از آوارگی و پریشانی پاره‌های تن ما در غربت،
بغضی از تلخی‌های بس گرانی که گلوی روح همه‌ی ما را می‌فشرد و ما را دارد می‌کشد؛ عده‌ای از ما را به ناگهان و عده‌ای دیگر از ما را به تدریج.

کجاست خلوتی؟ که این بغض امان نمی‌دهد.

٢٧ دی‌ماه ١۴٠٣

🌿
@drBehrouzMoradi