دكتر آذرتاش: دلنوشته ها @drazartash_delneweshteh Channel on Telegram

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

@drazartash_delneweshteh


زندگي مهارتي آموختني است.

لازم به ذكره همه نظراتي كه ارسال شده نظرات مردم و غير كارشناسيست به جز نظراتي که اسم کارشناس و مقطع تحصیلی او زیر آن قید شده.

ارسال دلنوشته

@drazartash_admin

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها (Persian)

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها یک کانال تلگرامی است که به موضوعات مهارتی و زندگی انسانی می‌پردازد. این کانال به عنوان یک فضایی برای انتشار و خواندن دلنوشته‌های مختلف از سوی افراد علاقه‌مند به رشته مهارت‌ها و یادگیری ارائه شده است. در اینجا شما می‌توانید از تجربیات دیگران یاد بگیرید و نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

لازم به ذکر است که تمامی نظراتی که در این کانال ارسال می‌شوند، نظرات شخصی و غیرکارشناسی است و بجز نظراتی که اسم کارشناس و مقطع تحصیلی زیر آن قید شده، توصیه یا تایید محتوایی نیست.

اگر شما هم علاقه‌مند به اشتراک گذاری دلنوشته‌های خود و یادگیری از تجربیات دیگران هستید، پیوسته به کانال تلگرامی دكتر آذرتاش: دلنوشته ها بپیوندید و از این فضای مفید بهره ببرید.

برای ارسال دلنوشته‌های خود و کسب اطلاعات بیشتر، با مدیر کانال در ارتباط باشید: @drazartash_admin

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Feb, 09:16


سلام وقتتون بخیر
مشکلی دارم که از حل کردنش عاجز شدم
نمیدونم باید چیکارکنم
من ۶ ساله ازدواج کردم...از اون روزای اول آشنایی مادرهمسرم هرروز تماس میگرفتند و من اون زمان فکرمیکردم چ خانوم خوبی هستند ک نسبت به من انقدر توجه دارند اما رفته رفته ک شناختم بیشتر شد دیدم ایشون کاملا برای فضولی و سر دراوردن زندگی ما روزی چندبار زنگ میزنن..و میپرسن کی هست؟کجایی؟چیکارمیکنید..دقت کنید روزی چندبار..هیچ حریم شخصی و خصوصی ای نداریم و باید از همه چی مطلع باشن..منم نگم از پسرش میپرسه اینجوریه ک اول بمن زنگ میزنه ده دیقه بعد ب شوهرم سلام علیک و کجایید..همش انتظار داره خونش بریم و کلا انقدر رفتارای آزردهنده داشته و داره که ضعف اعصاب گرفتم..برای مثال ما رو تهدید به خودکشی میکنه..همش میگه خودم و میکشم..پشت سر من پیش جاریم میگه پشت سر اون پیش من..از هیچکس راضی نیست و انتظار داره همه نوکرش باشن و بهش رسیدگی کنن..یکبار هم خودشو از ماشین پرت کرده.. چندسال پیش ک مشکل داشتیم با شوهرم ی تماس بامن نگرفتند و شمارم و حذف کردن و از اون روز منم نسبت بهشون کینه دارم و دارم عذاب میکشم تورو به خدا چیکارکنم؟وسط زندگی ما هستش ی روز نیس خبرشونو نداشته باشیم..میره مانتو میخره دکتر میره یا هرچی باید زنگ بزنه ب تک تک ما بگه..خیلی انتظارش زیاده دارم دیونه میشم کمبود محبت شدید داره..خیلی ادم خطرناکیه خیلی زیاد..یسری پشت سرم پیش فامیلش حرف زده بود اون شخص بمن گفت..بعد ک به روش زدیم دیونه بازی دراورد اصلا گردن نمیگرفت اون شخص و نفرین میکرد بعد در قابلمه رو پرت کرد از رو شیشه هاش راه میرفت ک زخمی بشه این درصورتیه ک ما کاملا اروم گفتیم توروخدا جایی حرف مارو نزن..طاقت نداره بچه هاش با عروساش باهم بدون حضور اینا حرف بزنن چ برسه ما جرات نداریم جایی بریم بدون مادرشوهرم..ناراحتی میکنه و هزار داستان..یبار خونش بودیم باهم حرف میزدیم این دید رفت خودش و با مگس کش میزد و میگفت خاک برسر من و خودم و میکشم😢ببخشید طولانی شد فقط خواستم بدونید چرا عذاب میکشم جواب زنگشو بدم..اذیتمون میکنه..بچه ها و شوهرشم بااینکه وخامت و میبینن اما براشون عادیه..من یه بچه یکساله دارم میترسم این رفتارا بهش آسیب بزنه..چون خیلی انتظار محبت داره از نوه هاش..ممنون میشم راهنماییم کنید راه درست چیه اینم اضافه کنم بارها گفتم از زنگ و تماس خوشم نمیاد اما دست برنمیدارن..من خیلی اذیتم..مدام میگ من بدبختم دختر ندارم..اخه وقتی یکسره پشت سر میگه چجور دخترش باشیم..وقتی میدونم همش داره فحشم میده..🙁🙁🙁

#730

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Feb, 09:13


در جواب کاربر 729
سلام ،من پزشکم و چندین سال هست در حوزه ی اعتیاد فعالم .در مورد پدرتون خیلی مهم هست که چند ساله مصرف می کنن و نحوه ی مصرفشون چطوره (خوراکی،کشیدنی) ، تا ببینیم مصرفشون بالاست یا نه،  اما در هر صورت نگران نباشین . و تلاشتون بذارید ر‌وی این که با منقل و جمع دوستان مصرف نکن ،چون بیشتر کششش تریاک به خاطر همین جمع شدن و  بزمش هست .به یک کلینیک ترک اعتیاد مراجعه کنین  جهت دریافت شربت تنتور .و با استفاده درست از شربت ،خیلی راحت و به مرور ترک می کنن .شربت دود نداره ،جمع نداره ، منقل و وافور و ...نداره  کم کردنش خیلی راحت تر از تریاک هست و در ضمن رابطه بیمار با ساقی های خورده فروش هم قطع میشه که خودش کمک بسیار بزرگی هست تا در گیر جرم ،دعوا ،ناخالصی و کلا تهییه ی جنس نشن .
نکته ی دوم  و خیلی مهم این هست که اصلا چرا پدرتون ،در این سن به سمت مواد رفتن؟!
غالبا افراد به دنبال افسردگی و اضطراب و شرایط بحرانی که الان توی جامعه وجود داره له این سمت می رن .که خیلی راحت  با مصرف قرص می تونن اضطراب و افسرگی شونو کنترل کنن .برای این موضوع می تونیین به
روانپزشک یا حتی یک پزشک عمومی مراجعه کنین .معمولا داروهای ssri(شامل گروه سرترالین، فلوکسیتین و...)  بسیار پاسخ گوی خوبی  برای حفظ روحیه شون هست .البته در صورت صلاح دید پزشکشون .
امید وارم حرفهام کمک کرده باشه و در ضمن این که شلوغش نکنین چون  معمولا نتیجه عکس دارع

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Feb, 06:09


سلام وقتتون بخیر
من یکی دو روزه متوجه شدم که پدرم، تریاک مصرف میکنن
و واقعا شوکه و درمونده ام
(خودم 21 و پدرم 55 سالشونه)
پدرم خب معمولا قلیون می‌کشیدن ( سیگار و نمیدونم مطمئن نیستم) ولی دیگه فک نمیکردم سمت این چیزا رفته باشن
من واقعا حالم بده از وقتی فهمیدم
میخوام ی کاری کنم بزارن کنار، هم دلم برا خودش میسوزه هم برا خانواده و آینده مون نگرانم
ی مدتی هم هست که ی تغییراتی تو رفتارشون ایجاد شده مثلا گوشه گیر شدن، مدام تو فکرن ولی خب من فک میکردم به خاطر مشغله و دغدغه های ذهنی شونه و خب مادرمم مدام بابت این گوشه گیری شون و اینا بهشون اعتراض میکنه که چرا اینجوری شدی چرا نیسی چرا همش تو فکری
ینی به خاطر همینه این رفتاراشون؟
به نظر شما چیکار کنم؟ میخوام برم باهاش حرف بزنم
به نظر شما باهاش غیر مستقیم حرف بزنم؟ نمیدونم براش تو ی نامه بنویسم که نخوام رو در رو باهاش حرف بزنم که ی وقت شرمنده نشن و خب خودمم جسارت شو ندارم؟
میخوام بش بگم به خاطر خانواده مونم که شده بزاره کنار، آخه مگه به فکر ما نیست که رفته سمت همچین چیزی؟
دکتر راهنماییم کنید لطفا، بگید چجوری ی کاری کنم که به فکر کنار گذاشتنش بیوفته؟

#729

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Feb, 06:08


با سلام و وقت بخیر خدمت اعضای محترم کانال .کاربر ۷۳۵ عزیز مشکلی که شما باهاش مواجهید خیلیا درگیرش هستن اما باید بدونید نباید به روی شوهر بیارید چون اعتماد بنفس مردها شدیدا افت میکنه من نمیخواستم راجع به این موضوع صحبت کنم اما احساس کردم تجربم میتونه کمک کننده باشه چون ظاهرا کاربرای دیگه ای هم گفتن از این موضوع . من خانم ۵۳ ساله هستم کارمند بازنشسته  همسرم ۵۶ سال دارن درست با شروع بازنشستگی و بزرگ شدن بچه ها  که ما میخواستیم یه صمیمیت جنسی جدید رو تجربه کنیم متاسفانه همسرم بدلیل بیماری زمینه ای دچار اختلال نعوظ شدن و این خیلی رو اعتماد بنفس ایشون تاثیر گذاشت اما من اصلا به روش نیاوردم و مستقیم مطرح نکردم  اما فهمیدم که درسته نعوظ نیست اما همچنان حساسیت پذیری دارن و میشه ارضا رو تجربه کنن و سعی کردم صمیمیت رو حفط کنم بعلاوه اینکه رو ایشون واسه درمان دارویی فشار نیاوردم چون مشکل بیماری زمینه ای هم داشتن مثل دیابت و فشار خون واسه همین بعضی دارو ها ممکن بود عوارض داشته باشه 
ولی خب  این روزا بعضی ابزارهای مثل ویبراتور ها و پلاگ (واسه تحریک خودتون و هم پروستات آقایون )و یا مدل های متصل به کمر مرد( اگر خانم میخواد دخول رو تجربه کنه ) واقعا میتونن کمک کننده باشن به زوجین و روابطی و که این مدلی به مشکل خورده متحول کنن .میتونید با کادو دادن این ابزارا که معمولا آقایون هم استقبال میکنن تنوع ایجاد کنید (این پیشنهاد شخصی خودم بود و هر کسی باید محدودیت های شرعی و عرفی و قانونی خودش و جامعش رو در نظر بگیره ضمنا این وسائل آسیب هایی هم داره که اگه تو زوج های سالم از نظر جنسی زیاده روی بشه وابستگی میاره  ) اما نکته اصلی اینه که  باید بدونید که مهم اینه شما به عنوان خانم رضایت خودتون رو از رابطه اظهار کنید و درخواست بدین با روش‌های دیگه از شوهرتون  تا ایشون دلسرد نشن و شرایط بدتر نشه . چون کلا مردا از دیدن رضایت جنسی همسرشون حس اقتدار میگیرن و میتونید تو میانسالی هم تجربه های خوب جنسی داشته باشید .
با تشکر

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Feb, 06:04


سلام
عزيزم حتما با مادرش صحبت كنيد سريع مشاوره برن
سن بلوغ هست و تغييرات هورموني و تو اين سن افسرده ميشن ، حس خودكشي پيدا ميكنن
و اين اتفاق تشديد ميكنه اين رفتارا رو

لطفا سريع
با مادرش حرف بزنيد ،دودش تو چشم خودش ميره
لطفا سريع مشاوره بريد

كامل درك ميكنم
منو پسرم همزمان متوجه خيانت باباش شديم من وانمود كردم دروغ هست و فيلم بازي كردم ،يه مدت بعد ديدم افسرده شده و افت تحصيلي
مشاوره بهم گفت همون لحظه فرزندت متوجه شده
بريد باهم همدردي كنيد و دروغ و انكار رو كنار بزاريد
به جاش حس امنيت بديد كه كنارشيد و اين مسله رو حل ميكنيد
عزيزم الان پسرم ٢٤ سالش هست و تو وجودش تنفري از  پدر ش  وجود داره كه من نتونستم مانعش بشم به هرطرقي كه فكر كنيد ،نخواستم تو وجودشون كينه باشه ولي نشد
مادراي گل ميدونم خوشبختيتون وابسته به خوشي فرزندانتون هست ،شما مادرا بعد عرفاني و بت فرزندانتون هستيد لطفا با خيانت اونا رو نابود نكنيد
زندگی سختي داريد جدا بشيد بعد هركاري دوست داريد بكنيد

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Feb, 19:28


کاربر عزیز ۷۲۸
من واقعا متاسفم که همچین اتفاقی براتون افتاده ، ،فقط می‌خوام به اون بچه بگی من با مامانت صحبت میکنم که دیگه این کار رو نکنه خیال اون بچه رو راحت کن که بچه بیشتر از این آسیب نبینه و حتي با دوستت صحبت كن كه دانسته يا ندانسته داره ضربه ي مهلكي به خاطر هوا و هوس داره به فرزندشون وارد ميكنه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Feb, 19:24


کاربر ۷۴۱
با سلام  خواستم به خواهر ۷۴۱ بگم که حتما به پلیس  مراجعه کنید و مشکلتون رو بگید وبگید که همسرتون چیزی نفهمه از این قضیه ان‌شاالله که نتیجه بگیرید.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Feb, 14:43


سلام خسته نباشید ، در مورد پیام کاربر735 میخواستم بگم،همسر منم 46 سالشه و من41 ، ایشونم مشکل نعوظ دارن و الان مدت 7 سال هست که ما نزدیکی نداریم،چند باری دکتر رفتن ولی بی فایده بوده،من کاملا شرایط شما و خانمتون رو درک میکنم،امیدوارم راه حلی برای مشکلتون پیدا کنید،و کاربری که جواب شما رو داد باید بگم که اصلا اینطور نیست که خانم میل جنسیش  کم باشه،خانمها هم در اینمورد اذیت میشن،خود من خیلی اذیت میشم و حتی چندین بار قاطعانه از همسرم خواستم جدا بشیم ولی ایشون  خیلی بیخیال هستن و منم بخاطر بچه هام زیاد پافشاری نمیکنم،متاسفانه خیلی وقتها فکرهای شیطانی میاد سراغم ولی فقط فکره

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Feb, 10:16


🌺گفتگوی سرکار خانم دکتر #فاطمه_آذرتاش مشاورخانواده
مدرس دانشگاه در
#رادیو_سلامت

برنامه “نیمه دیگر من “
#قسمت_هشتاد_یک

📌با موضوع: متاهلم ، چطور جلوی تماس های نامزد سابقم رو بگیرم ؟

من دو ساله که ازدواج کردم از همسرم و زندگیم هم راضی ام . قبل از ازدواج یه خواستگاری داشتم که غریبه بود و منو تو مسیر دانشگاه دیده بود.

چند بار تو اتوبوس و مترو به بهانه های مختلف باهام حرف زده بود. بعد یه مدت هم گفت میخوام بیام خواستگاریت.

شب خواستگاری که رسید بهم زنگ زد و گفت خانواده اش تو مسیر تصادف کردن و نمیتونن بیان .خواستگاری بهم خورد ولی همچنان میدیدمش و باهم حرف میزدیم.

تا اینکه پسر عمه ام اومد خواستگاریم
من باپسر عمه ام ازدواج کردم الان بعد دو سال سر و کله اش پیدا شده و مدام بهم پیام میده و ابراز علاقه میکنه . من بلاکش کردم حتی سیم کارتم رو عوض کردم ولی مدام از تو شبکه های اجتماعی منو پیدا میکنه و بهم پیام میده .

میگه از همسرت طلاق بگیر و بیا با من ازدواج کن. تازگیا متوجه شدم ادرس خونه رو هم داره و این بیشتر منو میترسونه. خیلی تو شرایط سختی گیر افتادم .
 @DrAzartash

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Feb, 09:25


سلام وقت بخیر
توروخداراهنمایی کنید
یکی ازدوستای نزدیکم ک باهم همکارهم هستیم،ب شوهرش خیانت کرده،البته من اززبون پسرش ک16سالشه شنیدم،مهمون بودم خونشون پسرش منوکشیدیه گوشه گفت خاله من متوجه شدم مامانم بایه آقایواشکی صحبت میکنه،گفتم خب باباته،گفت نه تاحالابا بابام انقدقشنگ صحبت نکرده،منم گفتم خب آشناست خاله من بامامانت باهم دوستیم ومیدونم ک مامانت یاهیچ زن دیگه ای بامردای غریبه زیادحرف نمیزنن،زد زیرگریه گفت پس چرامامان من حرف میزدبااون آقا؟چرانصف شب اومده بودخونمون؟من الانم هنگم،گفتم اشتباه میکنی گفت نه خاله من عکس گرفتم ازشون،عکس رودیدم فهمیدم بلله چ خبره،ازش پرسیدم حرف میزدن اونشب باهم؟گفت اره ولی من روم نمیشه بگم،توروخداخانماوآقایون متاهل خیانت نکنیدمیدونیداگه فرزنتون متوجه بشه چی ب سرش میاد😢.الان موندم بااین بچه چیکارکنم
توروخدا اهنمایی کنید
درضمن هیچکس نزدیکش نیست خانوادش توروستازندگی میکنند،کلا یه دونه برادر داره.

#728

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Feb, 06:49


سلام دوستان 
کاربر عزیز

کی گفته قبح  خیانت با بخشیدن مهریه از بین میره
  چرا  شوهرتون  ازتون خواست تا مهریه تون رو ببخشید ؟
این کار چه تبعاتی تو زندگیتون داشته ؟


واقعا اگر شمارو نبخشیده چطور با شما تو یه خونه س


خیلی ببخشید  شما باهم زن و شوهرید
یا   هم خونه هستید ؟؟ 
اگرتحمل شما اینقدر سخته   چطور طاقت اورده

اگر نه  چرا  اون زخم چرکی رو   خون میندازه




شوهرتون   ذهنش بيماره


چکار به عبادت شما داره  ؟
که قبول میشه یا نه 



اون اگر مرد بود  .........


واقعا  این حجم از حقارت  رو نمیفهمم 
هر چند به شما هم حق نمیدم  
تعهد و تاهل  دو اساس  در زندگی مشترک  که بااااااااید  پایبند اون باشی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Feb, 17:41


سلام وقت بخیر
کاربر ۷۴۶ درسته تشکیل زندگی مشترک خوبه اما دلیل نمیشه اگه کسی ازدواج نکرد اعتماد به نفسش بیاد پایین ازدواج کردن موفقیت نیست یک مرحله ست مثل خیلی از مراحل زندگی
شما اگه‌شاغلید سعی کنید در کنارش تفریح داشته باشید تایمی رو با دوستاتون بگذرونید کتاب بخونید و تایمتون رو اینطور بگذرونید تا کمتر احساس تنهایی کنید اگه شاغل نیستید دنبال کار باشید مهارتی یاد بگیرید مثل خیاطی یا زبان
اعتماد به نفس به کسب مهارت های ما برمیگرده و رضایت از خود یکنفر ممکنه ازدواج هم کرده باشه و باز ناراضی باشه که چرا مجرد نیستم تا استقلال هایی ک زمان مجردی داشتم داشته باشم
ازدواج برای هرکس در زمانی اتفاق میفته انشالله برای شماهم بزودی اتفاق بیفته اما سعی کنید برای آیندتون تلاش کنید و خوشبختی تون رو در گرو ازدواج نبینید
هرکسی چه ازدواج بکنه چه نکنه خودش مسئول خوشبختی و آینده خودشه
@DrAzartash_delneweshte

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Feb, 17:23


🌺سوال👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻



پرسش: من و همسرم حدود 40 سال داريم، 8 سال هست ازدواج كرديم و دو تا فرزند 6 و 3ساله داريم. رابطه جنسي ما خيلي كمه، شايد دو ماه يكبار، شايد هم با فاصله بيشتر، که تقريبا از دوران بارداري دوم كه بخاطر مشكلات بارداري رابطه نداشتيم شروع شده.
قبلش هم زياد نبود ولي بيشتر از الان بود. همسرم علتش رو خستگي كار زياد  و شرايط ناشي از بيدار بودن بچه ها ميدونه.
و اما چند مورد هست كه من دائم اينها رو به ياد ميارم و ميخوام همه رو به هم ربط بدم. اول اينكه دو بار به صورت كاملا اتفاقي تو جيب كت همسرم و توي كيفش كاندوم پيدا كردم (اوايل بعد از زايمان كه تقريبا هيچ رابطه اي نداشتيم هنوز) كه توضيح داد چون از محل نگهداريشون افتاده بودن روي زمين  اولين جايي كه براي حفظشون پيدا كرده گذاشته، ولي من اصلا نميتونم اين توضيح رو باور كنم.
دوم از زمان عقد تو خونه اي كه مجردي زندگي كرد اسپري ليدوكايين و بعدها هم مرتب در ماشين يا كيفش كرم زايلا پي ميديدم. واقعيت نميدونستم براي چيه و توضيح ميداد براي زانو درد هست (مدتها زانو درد داشت) ولي باز هم برام قابل قبول نيست و فكر ميكنم براي اثر تاخيريش هست. سوم يك بار باز هم كاملا اتفاقي دخترم توي تبلت عكسي پيدا كرد از آلت  مردانه در وضعيت نعوظ. همسرم گفت كه بخاطر وجود يك ضايعه (مشكوك به ليكن پلان هست همسرم) عكس گرفته تا براي يكي از دوستانش بفرسته براي تشخيص.
نكته اخر هم اينكه در اوايل ازدواجمون همسرم فيلمهاي پورن نگاه ميكرد كه سر اين قضيه مدتي درگيري البته نه جدي داشتيم، الان نميدونم نگاه ميكنه يا نه ضمن اينكه حساسيتم رو نسبت به اين مساله از دست داده ام.
اين موارد الان به صورت يك وسواس فكري براي من در اومده، از طرفي نميتونم  و نميخوام باور كنم ممكنه نشونه اي از خيانت باشن، از طرفي امكان تجسس و كارآگاه بازي هم ندارم. از طرف ديگه نميتونم حرفهاي همسرم رو باور كنم...
ممنون ميشم راهنمايي كنيد




1- اولین کاری که باید بکنید این است: با همسرتان صحبت کنید و همه چیزهایی را که به من گفتید به او هم بگویید. در این گفتگو اما یک نکته مهم هست. خودتان رو در جایگاه رفیق همسرتان ببینید و صحبت کنید، نه در جایگاه همسر. ازش مطالبه نکنید. بهش اتهام نزنید. انگار نه انگار که شما یک طرف ماجرا هستید. انگار که اصلا کس دیگری همسر شوهر شماست و شما یک نفر سوم هستید و از این ماجرا باخبر شده اید. مثل یک رفیق دلسوز مهربان و خیرخواه صحبت کنید.

2- تا وقتی همسر شما با خودش روراست نباشد و صادقانه همه حرف هایش را نگوید، هیچ کاری نمی شود کرد. ممکن است همسر شما گرایش های همجنسگرایانه داشته باشد، یا نداشته باشد. ممکن است پای زن یا زن های دیگری در میان باشد یا نباشد. ممکن است از زندگی مشترک با شما خسته شده باشد، یا نشده باشد. این طور که شما گفته اید، شواهدی هست، اما قطعی نیست. و آیا شما می توانید با پلیس بازی به نتیجه برسید؟ من می گویم نه. جستجو و کنکاش فقط حال شما را بدتر می کند. پلیس همسرتان نباشید. رفیق او باشید و البته رفیق خودتان. اما نه، طلبکار از او و بدهکار به خودتان.

3- اگر یک روز همسرتان صادقانه اعتراف کند که دیگر زندگی مشترک با شما را دوست ندارد و می خواهد جدا شود، چه می کنید؟ تا وقتی این برایتان یک کابوس باشد و رو به رو شدن با آن در حکم مرگ، نمی توانید به آرامش برسید. در گفتگو با همسرتان، به او این حس را بدهید که می تواند همه واقعیت ها را به شما بگوید و شما هیچ قضاوتی نمی کنید و هیچ محاکمه ای هم درکار نیست. از او بخواهید تنها مسئولیت پذیر باشد. همین.

4- بعد از این گفتگو، چه به این نتیجه برسید که مشکلاتی هست که هر دو نفر اراده ای برای حل و فصل آنها دارید، چه نتیجه این باشد که بهتر است جدا شوید، در هر دوحالت، مشاوره کمک تان می کند. مراجعه کنید.

5- اگر با وجود همه تلاش های شما، همسرتان همچنان مکانیسم دفاعی انکار را به کار ببرد و شما نتوانید این دفاع را بشکنید، بقیه داستان به انتخاب شما بستگی دارد. می توانید با همین شرایط زندگی کنید و همین وضعیت را بپذیرید؛ یا جدا شوید.

پاسخ : دکتر شکیب
@DrAzartash

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Feb, 09:41


سلام به همه امیدوارم حالتون خوب باشه دردی دارم که خیلی اذیتم می‌کنه ی بارپیام فرستادم گفتم به شوهرم سالهاپیش خیانت کردم وازاون وقت شوهرم همش بهم میگه نمیبخشمت توجهنمی هستی وهرچی نمازمیخونی قبول نمیشه وجهنم جات هست دوستان من ازاون وقت توبه کردم ولی شوهرم ازنمارخوندن خیلی سردم می‌کنه همش میگه نمیبخشمت می دونم کارخیلی بدی کردم بخداخودمم ازته دل پشیمونم ازخدامیخوام منوببخشه دیروزبعدسالهاباهم رفتیم پیش ی مشاوربرای ی مشکلی رفتیم مشاورخانم بودن خیلی ازحرفاشون خوشم اومدازدیروزی حسی دارم بعدشوهرم به مشاورگفت اشکالی ندارد خانمم بیرون باشه من می‌خوام تنها باهاتون حرف بزنم اونم گفت باشه منم رفتم بیرون وفورن فهمیدم درموردخیانت من میخوادبامشاورحرف بزنه اول ی کم ناراحت شدم ولی بعدگفتم اشکالی ندارد بزارحرف بزنه بلکه ی کم آروم بشه وقتی اومدبیرون ازش پرسیدم راجب چی حرف زدین گفت چی گفتم راجب من باهاش حرف زدی گفت آره راجب خیانتت حرف زدم گفتم خانمم چندسال پیش بهم خیانت کرده اونم گفته چراطلاقش ندادی منم گفتم به خاطر بچه هام خانمم مهریش روبخشیده ولی هیچ وقت نمیبخشمش حالابه نظرشمادوستان عزیزمن چیکارکنم خودم سالهاس عذاب وجدان دارم با تشکرفراوان

#727

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Feb, 09:31


سلام وقت بخیر ..من یه دختر مجردم با ۳۸سال سن کلا ازدواج نکردم ...خیلی اعتماد به نفسم اومده پایین همه دوستام و اشناهای اطرافم رفتن سر زندگیشون به جز من خیلی از مردم حرف میشنوم و ناراحت میشم خیلی خیلی نگران تنهای در اینده هستم ..البته بگم خواستگار زیاد داشتم ولی قسمت نبود...کمکم کنید یکم حالم خوب بشه

#746

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Feb, 06:28


کاربر 735
سلام دوست من
مشکلی که شما دارید خیلی طبیعیه الان خیلی از مردها این مشکلو دارن که چند دلیل کلیدی داره
1- استرس
2- واکسن کرونا لعنتی
3- جنگ و جدال و یه سری اخلاقای خانوما که باعث سردی مرد از زن میشه
به احتمال زیاد شما استرس زیادی دارید و عدم نعوظ گرفتید و در زمان سکس این استرس شما چندین برابر میشه به دلیل اینکه الان نعوظ ندارید و شرمنده میشید
الان به صورت نرمال اگه حساب کنید هزینه خانواده  شما در ماه ۳۰میلیون میشه توی این اوضاع نابسامان جامعه یه کم سخت شده
اصلا جای نگرانی نداره مشکل شما حل شدنیه دنبال قرص و اینا نرید که مشکل قلبیم واستون به وجود میاده چون شما سن و سالی ندارید که به قرص رجوع کردید
پی وی بنده رو از ادمین محترم بگیرید تا راهنمایتون کنم که انشالله مشکلتون حل میشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Feb, 06:22


سلام ادمین جان خسته نباشی گلم بی زحمت اینو بفرستین كانال تا دوستان کمکم کنه

سلام دوستان عزیز. خیلی نیاز فوری و ضروری دارم لطفا هر کسی می‌تونه بخاطر خدا راهنماییم کنه یه کار اینترنتی پر سود معرفی کنید که زیاد سرمایه نخواد
شدیدا نیاز دارم بچه کوچک داریم بیرون از خونه سخته 🙏🌺❤️

پیشاپیش از همتون ممنونم بخاطر وقتی که گذاشتین 🌺

#745

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Feb, 06:17


سلام مجدد خواهرم
واقعا دردناکه که شخصی اینقدر تحت ظلم وستم باشه وبتونه دوام بیاره امروزه وسائل کنترلی اعم ازصوتی وتصویری زیادشده شما باید ازیه جایی شروع کنی نمیشه که ادم خودش بشینه وبه امید دیگری باشه البته صبر خداخیلی زیاده من شک ندارم که ادم ظالم روزی به سزای اعمالش میرسه ولی چه فایده که عمرو جوانی ادم به پای یه موجود بی خاصیت ازبین بره شما حداقل یه دوربین مخفی کوچکی رو درمحل زندگیت درجایی که شما وبچه هارو کتک میزنه ودشنام میده نصب کن دوربین هایی هست که درقالب لامپ روشنایی یاپریز برق یا کلید برق یا اصلا دوربین های دکمه ای اهنربایی که گوشه یه تابلو عکس یا ساعت دیواری نصب میشه وخیلی راحت تصاویر وحرکات ثبت میشه بعداز جمع اوری همه اینها یه بار دلتو بزن به دریا وبرو اورژانس اجتماعی اونجا بشین وبه هیچ عنوان خونه برنگرد بگو منو بفرستید خوابگاه چون من نه جایی دارم ونه پولی واونا خودشون کمک میکنن دادخواست عدم امنیت جانی شما رو طالب میشن وبه دادگاه میگن این خانم درمحیط خانه امنیت جانی نداره مدرک هم که موجوده وپزشکی قانونی هم اون زمان که اثار جرح وضرب روی بدن شما هست گواهی وطول درمان میده وهمین گواهی باعث میشه بدون اختیار شوهر طلاق شما صادربشه یه مدت همون محلی که اورژانس اجتماعی براتون درنظر گرفتن بمونید وبعدشم یه کاری رو پیدا کنید وبرید پی زندگیتون وبچه هاتون رو هم بیارید پیش خودتون ازقدیم گفتن مرگ یه بار شیون هم یه بارهرچند که اگر چندسال دیگه بگذره وبچه های شما به سن ۱۵سال به بالا برسن شما سه نفر دیگه میتونید ازپس یک نفر بربیایید وپشت هم باشید حرفتون جلو هست واو نمیتوته کاری کنه ایشون خیلی ادم بی فکری هست که حداقل دلش بحال اینده خودش وپیری وزمین گیری خودش نیس چطور میخواه اینده که از هرقدرتی ساقط میشه کی میخواه بهش خدمت رسانی کنه کی میخواه اونو ترو خشک کنه روزی برسه که یکی ازاین بچه ها هیچ محلی بهش نزارن وجاش توی سالمندان باشه اون روز خواهد رسید تازه اگر پولی داشته باشه اگه نداشته باشه که هیچ جا جاش نیس

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Feb, 06:16


کاربر739
سلام به همه ی دوستان همراه
دوست عزیزیعنی شما توانایی دفاع ازخودتون روندارید؟نمیتونید شکایت کنید؟نمیتونید با۱۱۰تماس بگیرین و بگین ک شماروازخونه بیرون کردن؟خیلی عجیبه حرفاتون شما اتفاقابخاطر دختراتون بایدخیلی قوی باشیدبهشون ایستادگی یادبدید دفاع ازخودشون ویادبدیدنه اینکه اون دوتارم ضعیف باربیارین
یه کلیپ طنزعربی دیدم شایدخنده دارباشه ولی جدی بود!خانوم گفته بود شوهرم منو خیلی کتک میزد ونمیدونستم دیگه چطورخودموازدستش نجات بدم وبه هیچ صراطی مستقیم نبود دوستم بهم گفت هربار تورو زد توبیشتربزنش بعدازنصیحت دوستم که خواست منوبزنه انقدرزدمش که دیگه دست روم بلندنکرده!
بنظرمن متاسفانه بابعضی ازادمابایدمثل خودشون رفتارکرد اگررفتارش با وحشی گری همراهه شماهم باهاش بدرفتارکنید
یچیزیم بگم منظورم خودکشی واین حرفانیست ،دیگه ازمرگ بالاتر که نداریم!شمایبارازهیچی نترسیدووایسین توروش وازخودتون دفاع کنید ببینین چجور ازپسش برمیاین

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

17 Feb, 19:49


🌺نبایدها


"نـباید هـمسرتان را مـحدود به خـود کنید...!"

🍃 متاسفانه برخی فکر می‌‌کنند، زندگی مشترک یعنی؛ زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده!

👈 آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه‌ای که از محل کارش خارج می‌‌شود، دربست در اختیار‌شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند!
👈 خود این زن‌‌ها هم زندگی‌شان را محدود به همسرشان می‌‌کنند و چون از همه فرصت‌‌ها و خواسته‌هایشان می‌‌گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند.

ولی بهتر است، به يكديگر فضا بدهيم؛ ما در عين يكی بودن دوتاييم.....

@DrAzartash

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 19:10


سلام کاربر 716
پیامبر خدا با اون بی نیازی و عظمت برای دخترش خانم فاطمه زهرا ارث گذاشت که باغ فدک بود و همون موقع بعد از وفات پیامبر
خانم ارثیه اشونو طلب کردند و بهشون ندادن گفتن زشته دختر پیامبر دنبال ارث باشه  ولی خانم پافشاری کردند که این حق مسلم من هست
دیگه ما که در مقابل پیامبر خدا و دختر گرامیشون عددی نیستیم بگیم ارث بده.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 19:09


کاربر ۷۱۴
خدا بهتون صبر عطا کنه .قطعا خیلی سخت وجانکاه هست ولی مرور زمان کمی قابل تحمل میکنه این غم سنگین رو میدونم چقد دلتون پر میکشه برای پاره تنتون واز تصورش دلم پر از درد میشه ولی الان فرزند ۷ ساله شما هم سوگواره اون کوچولو هم غم داره دلتنگ برادرش هست نکنه اونقد بی تابی کنید که یادتون بره اون عزیز دیگه تون هم داره به روش خودش هم سوگواری میکنه وهم داره بی تابی های شما رو میبینه .پس اون ممکنه حالش از شما هم بدتر باشه پس بعنوان مادر هر چند سخته ولی خودتونو سرپا کتید اونی که رفته رفته ودل شما پر از غمه ولی اون برنمیگرده متاسفانه ولی اونی که هست رو قدر بدونید
همین الان که پیامم رو خوندندین لطفا برید گرم در اغوشش بگشید بزارید حس امنیت بکنه .ببوییدش ببوسیدش ودر مورد احساسش بپرسید اجازه بدید بگه و گریه کنه   ولی خوب بشنوید و دلداریش بدید او هم الان شرایط سختی داره هرچند ظاهرا نشون نده .بفکرش باشید دل کوچکش غم داره دلتنگه من خیلی نگران روحیه ش هستم .خودتونم به روانشناس مراجعه کنید
از خدا براتون ارامش و صبوری میخوام .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 19:08


سلام خواهر۷۱۶
الهی شکر که باخانواده متولی ازدواج کردید به هرنفر ۴ملیارد پول کمی نیس خیلی راحت میتونه یه زندگی رو درهمین دوره گرانی متحول کنه شوهرشما هیچ اطلاعات دقیقی از ارث وحلال بودنش وحق بودنش نداره اگر این اطلاعات رو میداشت هرگز چنین نمیگفت واز طرفی میشه به ایشون عنوان خیلی مرد بودن رو اطلاق کرد چون کمتر کسی پیدامیشه که چنین حرفی رو بزنه دربین هریک میلیون نفر هم یکی پیدانمیشه پس شوهرشما یه مرد بسیار خاص هست وبه خودش امیدواره این خیلی عالیه وباید تقدیر بشه اما اصل مطلب وحق وقانون اینه اینقدر سهم الاارث برای هرفرزندی حلال هست که میگن تنها پولی که نیاز به پاکسازی برای رفتن به حج نداره همین ارثیه هست مثلا اگر خانمی بخواه بره حج باید پول حج رفتن مورد بررسی قرار بگیره که ازکجا امده حلال هست یانه خمس وذکاتش داده بشه و...ولی اگراین پول از ارثیه پدری یا مادری باشه دیگه نیازی به این حرفها نداره حلال وطیب وطاهرهست وگاهی افراد بزرگ منش قبل از تقسیم ارث این حرفهای من نمیخوام ونیازی ندارم رو میزنن ونهایت هم که موقع عمل فرابرسه راحت میگیرن وخرج کارشون میکنن شما نگران نباش به همون با مادرشوهرت صحبت کن بدون اینکه ایشون خبر دار باشه زمانش که رسید اگر نخواست بریزن به حساب مادرشوهر ایشون هم یه حساب بنام شما یا بچه هات بازکنن بریزن توی حساب شماها هرکارش خواستید بکنید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 19:08


سلام ۷۱۵
اینکه ایشون پول مناسب ودرسطح خرج شما رو ندارند که گناهی نیس به هرحال ایشون مشغول یه کاری هست وداره تلاش میکنه وفعلا تمام این مشکلات نه به خاطر شماست ونه به خاطر ایشون فقط بخاطر تورم افسار گسیخته این مملکته که دخل ها کفاف خرج ها رونمیده حقوق ها با خرجها هیچ خوانایی نداره وهمین علت که پیش بعضیا ناشناخته هست باعث دعوای خانوادگی میشه اینکه شما باکاربیشتر میخواهید این کسری وکمبود رو جبران کنید جای تقدیر وتشکر داره ولی ازمن پیرمرد بعنوان یه پدر بپذیر که درهرشرایطی حتی درسختترین شرایط نه درجمع ونه درخلوت خودتون غرور یه مرد رو زیر سئوال نبر وهیچوقت ازکلمه های بی عرزه ناتوان احمق وجملاتی که به هرطریق ناتوانی رو به همراه داره رو برای شوهرت استفاده نکن که این جملات ازصدها شلاق وکتک برای یه مرد بدتر ودندان شکن تر خواهند بود همیشه سعی کن اونو بالا ببر وبگو تونهایت تلاش خودتو کردی ومن ازتوتشکر میکنم من هدفی ندارم میخوام یه مقدار کمک حالت باشم همینو وبس

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 18:31


سلام ۷۱۵
اینکه ایشون پول مناسب ودرسطح خرج شما رو ندارند که گناهی نیس به هرحال ایشون مشغول یه کاری هست وداره تلاش میکنه وفعلا تمام این مشکلات نه به خاطر شماست ونه به خاطر ایشون فقط بخاطر تورم افسار گسیخته این مملکته که دخل ها کفاف خرج ها رونمیده حقوق ها با خرجها هیچ خوانایی نداره وهمین علت که پیش بعضیا ناشناخته هست باعث دعوای خانوادگی میشه اینکه شما باکاربیشتر میخواهید این کسری وکمبود رو جبران کنید جای تقدیر وتشکر داره ولی ازمن پیرمرد بعنوان یه پدر بپذیر که درهرشرایطی حتی درسختترین شرایط نه درجمع ونه درخلوت خودتون غرور یه مرد رو زیر سئوال نبر وهیچوقت ازکلمه های بی عرزه ناتوان احمق وجملاتی که به هرطریق ناتوانی رو به همراه داره رو برای شوهرت استفاده نکن که این جملات ازصدها شلاق وکتک برای یه مرد بدتر ودندان شکن تر خواهند بود همیشه سعی کن اونو بالا ببر وبگو تونهایت تلاش خودتو کردی ومن ازتوتشکر میکنم من هدفی ندارم میخوام یه مقدار کمک حالت باشم همینو وبس

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 18:31


کاربر ۷۱۶
خوب ایشون نمیخوان اون پول رو مصرف کنن اوکی، زرنگ باشین و با سیاست بگین من هم موافقم، پول رو بگیرن بریزن به حساب تا شما به نیازمندان کمک کنین و خیر و ثوابش بره به روح پدر شوهر و مادر شوهرتون،

بگید پدر و مادر ایشون مخالف این بودن که میراث خوری باشه، اوکی، پس اگه این پول رو بدی به خواهر برادرات روح اونها ناراحت میشه
پس نده و بگیر و کار ثواب کن برای روح پدر و مادرت
و واقعا هم خود شما برین یه مورد نیازمند  حالا بیمار یا پیر یا یتیم محتاجی که نیاز به مقرری ماهانه داره یا پیرهای بی فرزند در کهریزک و خانه سالمندان و  مخصوصا این بچه هایی که تو بهزیستی بزرگ میشن و باید در سن ۱۸ سالگی فقط با ۶ میلیون پول خودشون به تنهایی زندگیشون رو بچرخونن(چون بیرونشون میکنن در این سن و واقعا جزو بی پناهترین ها هستن) پیدا کنین وبگین بیا ثواب کنیم.

این طور میتونین هم کار خیر کنین و هم یه مقدار پس انداز کنین برای فرزندانتون،
یا با اون ۴ میلیارد یه خونه بخرین به اسم فرزندان
و یا اجاره ماهانه اش کار خیر کنین که ثوابش بره به روح پدر و مادر شوهرت

قشنگ بشین تحلیل کن که طبق نظر کارشناسها بعد از عید قیمت خونه ۳۰ درصد میره روش، خوب ۳۰ درصد بیشتر پول هست تا به داد بدبختها برسیم
و در طول سال هم به همه کمک کنین با پول اجاره ماهانه.
یا اگه خواستین میتونم بهتون ایده بیشتر برای کارهای خیر بدم، میتونین آیدی کن رو از ادمین محترم بگیرین.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 17:57


کاربر عزیز ۷۱۶ به همسرتون بگید بیا بریم از عالم دینی بپرسیم ببینیم چی میگه قبلش برو با امام جماعت مسجد محلتون صحبت کن بعد به همسرت بگو بریم ببینیم دین ما در این مورد چه نظری داره هر چی دینمون در مورد ارث گفت به آن عمل کنیم ،بگو در مقابل فرزندانمان هم مسئول هستیم وقتی بچه هامون میتونن در آسایش زندگی کنند ،چرا محرومشون کنیم ،وقتی ارث رو قبول نکنیم ظلم آشکار به بچه هامون کردیم و وسختی بکشن بچه هامون باید اون دنیا پاسخگو باشی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 16:58


عرض سلام ودرود به همه همراهان عزیزو گرامی

کاربر محترم ۷۱۴
فوت پسر عزیزتون وتسلیت میگم امیدوارم جایگاهش پرنور باشه
دوس عزیزم فقط وفقط با یاد ونام خدا دلت آروم‌میشه وصبوری کردن که اجر وثواب این صبرو تحمل شما در نزد خداوند محفوظه

یکی از آشنایان ما جوون بود وشغلش راننده ترانزیت بود
تو جاده بندر عباس ماشین چپ میکنه و درجا کشته میشه
همسرش باردار بوده ومنتظر که شوهرش بیاد تا خبر بارداری شو بهش بده

سه روز طول کشید تا جنازه شوهرش از بندر عباس برسه ولی خانمش خبر نداشت وفکر میکرد فقط شوهرش تصادف ساده کرده
تنها کسی که نگذاشت اون خانم باخبر بشه مادرشوهرش بود

توی اون سه روز میرفت خونه همسایه با صدای بلند گریه میکرد و به سروصورتش میزد ولی به محض اینکه میرفت خونه خودش به عروسش میرسید وآرومش میکرد که مبادا حال عروسش بد بشه وهمش میگفت غصه نخور فردا همین موقع شوهرت میاد
به نظر شما جایگاه این مادر در نزد خدا چقدر ویژه است ؟
خداوند گفته در مصائب ومشکلات صبور باشید
که صبرو تحمل شما در نزد ما اجرو ثوابی محفوظی دارد
غم دل شما رو درک میکنیم واز خداوند برای شما طلب صبر میکنیم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 16:58


سلام کاربر ۷۱۶
شما میتونید با خواهر و برادرهای شوهرت صحبت کنی  و بگی درسته برادرتون ارث نمی‌خواد ولی حق بچه هاش هست  و اونا پول ارثیه شوهرتون رو به عنوان هدیه به بچه ها بدن بریزن به حساب بانکیشون دیگه بچه ها خودشون می‌دونن و شوهرتون دیگه هیچی نمیتونه بگه اصلا هم نیازی نیست اسم شما رو بیارن که شوهرت  از شما ناراحت بشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 16:48


سلام مجدد کاربر ۷۱۶ هستم. برای پاسخ کامل تر به دوستان. راستش اتفاقا بهشون شدید وابسته است. پدرشوهرم چون خودش مال داشته دنبال ارث پدریش نرفته‌ و همیشه از ارث و وارث و اینا بد می گفت‌ شوهر منم الگوش‌ شده اون خدا بیامرز. بهش میگم حق بچه هامون گناه دارن‌ میگه که مگه بابام منو با ارث باباش بزرک کرده که بچه هام بخوان با ارث به جایی برسن.
اصلا ی تفکرات مزخرفی داره که نگم بهتره.
میگم پدرت ناراحت میشع چون تو بیشتر نیاز داری اینجوری عذاب میکشه روحش. میگه تو این مورد اشکال نداره ناراحت بشه.
فقط اینو میدونم از بس مامان باباش این چند سال از وارث و ارث بد گفتند‌ شوهر منم ازشون‌ داره تقلید میکنه.
در مورد اینکه فرمودید به کسی بگید باهاش حرف بزنه اصلا من جرات نمیکنم به کسی چیزی بگم‌ یعنی طرف دهنشو‌ باز کنه میفهمه من رفتم بهش گفتم باهاش صحبت کمه و قانعش کنه. حتی رفتم تو فکر جادو جنبل ولی میترسم از خدا. اصلا موندم چکار کنم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 08:44


سلام
دوست عزیز کاربر ۷۱۶
دقیقا خواهرای همسر منم با برادرا حرف زده بودن که سهم الارث رو ب صورت برابر تقسیم کنن و اینکه از سهم خودشون هم اون متراژی که از خونه پدرشوهرم تو قباله عروسا هست رو بدن
اون برادرش قبول نکرده بود ولی همسر من راضی بود
منم بهش گفتم پدرت قبلا به خواهرات جهیزیه مفصلی داد
و درسته که این سهم‌الارث تو هست ولی در واقع متعلق به بچه‌هامونه وقتی بزرگتر بشن اونا ازت شاکی میشن چرا این‌کارو کردی
و خداروشکر راضی شد
توام با خود خانواده‌ش حرف بزن و بگو این سهم بچه‌های منه
یه خونه بخرین و بزنین به نام بچه‌هاتون

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 08:43


در پاسخ ۷۱۶
سلام
مثلاً  اینجوری بگید که
خدارو شکر ما که چیزی نیاز نداریم ولی نمی‌دونیم فردا روزی که بچه ها بزرگتر بشوند و بفهمنن ارثشون نصیب بچه های فامیل شده و خودشون نیاز دارن بهش چه برخوردی بکنند و والدینشان رو عاق نکنند
لذا اگر خودت نمی‌خوای باشه حق خودتو به بچه هات ببخش چرا بچه های فامیل بخورند؟!
بزار تو حساب بچه ها که بزرگتر که شدن خودشون تصمیم بگیرن
که مدیون بچه ها نشی که خدا و بنده خدا هم ازت راضی باشن.
بگو خدا سایه تو برای ما حفظ کنه ولی عمر دست خداست راضی نباش فردا روزی که نبودیم بچه ها محتاج خواهر برادرت و اغیار بشن
بزار یه خدابیامرزی برای ما باقی بمونه

بگو مبلغی شو هم صرف خیرات والدینت برای ایتام میکنیم

کانال رو هم در صورت امکان در جریان بزارید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 08:42


سلام خانم 716
موقعیت حساسه باید بدونین هر حرف شما و پافشاری قطعا نتیجه عکس میده. اگر در جای مناسب و به روش درست انجام نشه پس ببنین چیکار نباید بکنین.
هر رفتاری یک علتی داره علتش چیه از پدر مادرشون ناراضی هستن از شیوه بخشش میراث یا شاید برعکس خیلی وابسته به خانواده هستن و... شاید یک ذهنیت اشتباه داشته باشند و.... . و اینکه اگر نگیره بعدها موجب تفرقه و نفرت بین اولاد خودشون و خواهر و بردارها میشه و بچه هاتون و نوه ها تا... چشمشون به اموال بقیه وراث هست.  و وای اگر این مال اموال هرچند با تلاش خودشون چند برابر بشه بازهم شما و بچه هاتون فکر میکنین بلاخره در بخشی از این اموال شرکید. بگین نگرفتن این میراث شرش صدها برابر از خیرش هست و موجب تفرقه و نفاق میشه
ببنین نقطع ضعفشون چیه اگه مذهبی هستن ببرید پیش یک مشاور مذهبی  چیزی اگه با مشاوره عادي راه مياد يا يک وکیل یا یک نفر از فامیل یا دوستش و خودتون هم حضور داشته باشید تو جلسه  و شنونده باشید. اینجور که حقت رو  بگیر هر وقت خواستی ببخش یا یک کار خیر انجام بده و بعد سند  و مدارک اموال آقا رو ازش دور کنین. وقتی این کار کردین دیگه خیالتون راحته بعدش به زبون خوش بگین نه برای من نه برای شماس مال بچه هاست. اگه مذهبی هستن اون بخش اموال رو ببخشید تا این فکر که خوب نیست اموال میراثی از ذهنشون دربیاد.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 07:10


دوست ۷۱۶
به نظرم یکی از فامیلای خودش که ازش حرف شنوی داره دعوت کن یه شامی هم بده . ااون بهش بگه این حق این بچه هاست که میخوای بدی به بقیه تو پدری و  مسئولی .
اینا رو یواش در گوشش بگه که متوجه بشه بعدا بگه حق زن و بچت رو باید بگیری خلاصه از راه دین و انسانیت وارد بشه . بعدم حق گرفتنی است

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 07:10


کاربر ۷۱۶

به همسرتون بگید نمیخواد اون ارثیه رو بخوره.
بگیره بده یه خونه برا بچه هاش.
خودش سهمی نداشته باشه برا زن و بچه هاش بده.
اگه ارثیه خوب نیست  بزار بقیه خواهر برادرهاش هم نگیرن.

یا کسی که ازش حرف شنوی داره  اون باهاش صحبت کنه.

یا اینکه سهمش رو بگیره ونیت کنه
در آینده اگه دستش باز شد همون مبلغ رو بعنوان خیرات برا پدر مادرش بده.

ولی به خواهر برادرهاش اصلا نده  که در آینده بد جور پشیمان خواهد شد.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 07:09


سلام خواهر۷۱۴
خداوند به روز هیچ کس چنین ضایعه ای رو نصیب نکنه واقعا دردی سخت وطاقت فرساست ازدست دادن فرزند درهرسنی که باشه یعنی وجود اون پدر ویامادر صد درصد ناراحتی رو تحمل میکنه یعنی هیچ دردی بالاتراز این نبوده ونیست فقط بادعا ومراجعه به قران میتونی خودتو اروم کنی شما باید بدانی این غم ازوجود شما کم کم خارج میشه وبه زمان نیازمنده سوک وعزای فرزند حداقل دوسال طول میکشه تاانسان به روال عادی زندگی برگرده بنابراین سعی کن دور وبرت شلوغ باشه تنها نباشی وهمیشه درجمع حضور داشته باش واگر مقدورت هست ازیه مشاوری هم کمک بگیر وچند جلسه ای رو برو حتما درروحیه شما تاثیر مثبت خواهد داشت عقل سلیم حکم میکنه که انسان شرایط رو پذیرش کنه ومرگ رو قبول داشته باشه اگر وجود انسان پذیرش مرگ رو ازجان ودل قبول داشته باشه وبدونه عاقبت هرکس که زایبده شده ودراینده زاییده خواهدشد مرگ هست ونیستی انوقت میتونه خودشو قانع کنه ودرد ورنج کمتری رو تحمل کنه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 07:09


کاربر 716
اگر از کسی حرف شنوی داره ازش بخواین باهاش صحبت کنه و قانعش کنه..
اگر آدم معتقدیه از آیه ها و روایات استفاده کنید و بهش بگید از ارث حلال تر چیه؟؟ دور از جون بعد از 120 سال وقتی ما سرمون رو بذاریم زمین هر چی مال بمونه میرسه به بچه ها مون... اگر اونام هم نظر تو باشن پس این مال به کی برسه؟ ما یه عمر زحمت کشیدیم و هر چه بمونه حق فرزندانی هست که ما به وجودشون اوردیم.
شما به خاطر خودت نه به خاطر بچه هات و آسایش ما این ارث رو بگیر و زندگی مون یه آسایش بگیره. خدا رحمت کنه پدرت رو این مال که به درد اون نمیخوره... فقط یه خیرات و فاتحه از طرف ما شاید توی دنیای دیگه بهش برسه....
خلاصه با زبون نرم رامش کن....
در نهایت اگر هم موفق نشدی حداقل ارث رو بگیرید و صرف امور خیریه کنید نه اینکه نصیب یه عده مال پرست و طماع بشه.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 06:04


سلام وقت بخیر ... من ی مشکلی دارم که قطعا برای همتون مسخره و عجیب به نظر میرسه.  من ۱۵ ساله ازدواج کردم و مامان ۳ بچه دوتا پسر و ی دختر هستم. یکسال پیش پدرشوهرم فوت کردند امسال می خواند تقسیم اموال کنند و فکر می کنم به هر نفر حدود ۴ میلیارد برسه. شوهر من چون از بچگی از ارث و ارث خوری‌ بدش میومده میگه من ی هزاری هم ارث نمیخوام.  درصورتیکه مستاجریم و فوق‌العاده‌ ساختمونه. با ۳ تا بچه . اگه کسی از بین وارث نیاز هم داشته باشه شوهر منه.
چند روزه داغونم مغزم کار نمی کنه. میگم آخه آنقدر بدشانس باید باشم من. همه دهنشون‌ بازه واسع ارث.  از هزار نفر یکی همچین اعتقاد مزخرفی داره. اونم باید بیفته تو زندگی من. کلا‌ از ارث بدش‌ میاد میگه حتی از طرف خانواده خودت هم باشه نمی ذارم بیاری تو زندگیمون. دوستام بهم گفتند تهدیدش کن بگو بچه هاتو. می ذارمو‌ میرم تا بفهمی چه خبره. ولی من اگه همچین حرفی بزنم یعنی فاتحه زندگیمو‌ باید بخونم. چون میگه تو پول پرستی و پول را به بچه هات‌ ترجیح دادی‌ از طرفی هم لج می کنه.

واقعا درمونده ام و خسته. خداوکیلی ی راه جلو پام بزارید چون میگه بین بقیه تقسیم بشه من چیزی نمیخوام اونا هم همشون‌ ولع مال و ثروت دارند.

#716

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 06:03


سلام خواهر۷۱۲
به هرحال زندگی تابع قوانین ومقرراتی هست که اگربه واسطه ندانم کاری بیسوادی وعدم اطلاع ازحقوق فردی رعایت نشه منجر به بحث ودعوا میشه وامکان زندگی کردن به هم ازبین میره اگرایشون وخودشما باهم برای رفع این اختلافها که هرچی هست میتونید برید نوبت مشاوره بگیرید ویه زوج درمانگر حرفه ای وکاربلد رو پیدا کنید وچندین جلسه برید باهم رفع اختلاف کنید که بهتر ولی اگر ایشون حاضربه مشاوره رفتن نیس ودائم حرفهای خودشو میزنه شما تنها یه راه برات هست واونم اینکه برید ازطریق دادگاه مهریه ات رو همراه با نفقه روزمره رو طلب کنی وجای زندگیتو ازایشون جدا کنی حتی اگر شده درهمون خونه ای که باهم مینشینید یه اتاقی مجزا برای خودت داشته باشی همونجا هم پخت وپز روانجام بدی به اندازه خرج یومیه هم تازمانی که پول ازطریق مهریه ودادگاه به دستت میرسه ازبچه هات بگیری وسعی کنی روزها هم خونه نباشی هرروز خونه یکی از بچه هات ویا یه دوستی بری وبیای تا توی اون خونه نباشی بخوای اونو ببینی وشبم میای میری اتاقت ومیخوابی تافردا دوباره اگر یه مدت اینطوری باهاش برخورد کنی بدون شک تغییر رفتار خواهد داد

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Feb, 06:02


کاربر ۷۱۲ من احساس میکنم شما از خطاهای خودت نمیگی.هركدوم ما خطاهايي داريم وزماني راهنمايي درست انجام ميشه كه دو طرف حرفاشون رو بزنن
هیچ انسانی اینطوری عوض نمیشه
۳۳ سال زندگی مشترک کم نیست
بیشتر به شوهرتون اهمیت بدین
احساس میکنم چند بار دیگه هم پیام فرستادید اینجا
به هر حال زندگی دو طرفه هستش و باید هر دو طرف وقت و انرژی خودشون رو برای ادامه ی زندگی بزارن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 19:16


در رابطه مشکل کاربر محترمه ۶۹۱..
خانم‌محترمه قصد سرزنش نداریم و ولی حال که قصد مشورت دارید اینکار را قبل از طلاق و قبل از ازدواج مجدد می کردین ..تمام راه را اشتباه رفته اید و حال آدرس می پرسین ...چرا احساسی طلاق گرفتین، مگه نگفته اند تحمل و صبر راهکار اساسی مشکلات در مسیر زمان است؟اگر طلاق گرفیتن چرا مجدد ازدواج کردین؟اگر می خواستین ازدواج کنین چرا مسافت دور را انتخاب کردید که دسترسی مستمر و ملاقات با بچه هایتان سلب شده ؟و نهایتا چرا سریعا از ازدواج دوم صاحب بچه ای دیگر شده اید؟ اما حال که چنین شده باز تصمیم احساسی نگیرید به نظرم:
بفکر طلاق مجدد نباش، این بچه ی بیچاره ی سومی را شریک حال و روز دو تای اولی نکن..بشین و ادامه بده ..اما به نظرم بچه اولی در آستانه ی بلوغ و درک عمیق ار ماوقع موضوع احساس سرخوردگی نموده و لج میکنه..باهاش ارتباط عاطفی ، عاقلانه مستمر داشته باش، بهش اطمینان بده در آینده ی شغلی ، کاری ، تحصیلی کنارش خواهی بود، حتی المقدور ملاقات حضوری باهاش برنامه ریزی کن، از اطرافیان خبره و اهل فن کمک بخواه تا بهش مشورت بدن و خلا عاطفی را با آرامش پر کنند،ارتباطتان را با بچه ها قطع نکن، شاید این بچه آنچه انتظار داری نباشد ولی به حد معمول چرا..گرچه شاید بعد از بلوغ و ازدواج و استقلال و کسب تجربه این تظاهرات فکری وودر وی فروکش کند ...

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 19:07


سلام
عزیز جانم 🌷
خانم محترم قطعا شما اگر یک چهار پا را در منزل نگه داری می‌کردید با این ضرب و شتم ها به نتیجه  نمی‌رسیدید
فرزند نه ساله شما قادر به تجسم و درک آینده نیست و شما با ایجاد فشار و تحکم می خواهید راهی به سوی آینده باز کنید
خانم دکتر شعرا از متخصصین قبل کانال به صورت حرفه ای در زمینه کودک و نوجوان فعالیت میکنند با ایشان جلسه مشاوره داشته باشید و شروع کنید به رفتار تخصصی
آینده فرزند شما با حساب رفتار شما یک دکتر پرخاشگر عصبی  بدهن و فحاش خواهد بود همین
در مورد خودتان هم با یک متخصص صحبت کنید جهت افزایش تاب آوری و کاهش پرخاشگری
خانم دهقان می توانند در این زمینه کمک ارزنده ای به شما داشته باشند


ارادتمند 🌷
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 19:07


سلام
عزیز جان🌷
کاربر ۶۹۱

قبل از راهنمایی به ایشان
بانوان محترم باید بدانند سوختن و ساختن باعث حفظ آینده فرزندان نمیشود
چرا که بحث و تنش و اختلاف باعث از بین رفتن نرون های عصبی ،مهارت حل مسأله ،پرخاشگری و افسردگی فرزندان میشود
پس صرفا حضور والدین در کنار هم آینده فرزندان را تضمین نخواهد کرد


اینکه شما سردرگم هستید به این دلیل است که عزت نفس پایین دارید
یک بانو شرایط خود را درک و بعد از  حلاجی تصمیم گیری میکند
شما  یک کودک دو ساله دارید  و یک مرد که به شما علاقه دارد پس  متعهد به زندگی دوم هستید حق ندارید حتی لحظه به برگشت فکر کنید
بهتر است با متخصص صحبت کنید تا بتوانید نحوه رفتار صحیح با نوجوان خود را و همچنین اداره سالم زندگی فعلی را بیاموزید

ارادتمند
امیدوار
استاد دانشگاه 🌷

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 18:50


بابت طولانی بودن متنم معذرت میخام.
ولی لطفا اگه تجربه دارین راهنمایی کنین ببینم چکار میتونم بکنم.
بخدا تو این سه چهار ساله هم پیر شدن خودم و حس کردم هم تار موی سفید رو رو سر پسرم مشاهده کردم . از بس که فکر فکر فکر میکنه .
شب و روزش شده رفتن. ذکر لبش شده رفتن.
بقدری که میگم کاش همینجا بمونه ولی پسر بدی بشه ( رفیق باز بشه. گوشی باز بشه. جنس مخالف باز و...

#693

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 18:49


سلام
ی مشورت و راهکار میخام لطفا
خانومی هستم ۴۰ ساله همسرم ۴۵ ساله
ی پسر داریم ۱۹ ساله؛ که تا اول راهنمایی بیشتر نخوند.
خدا عزیزکرده های همه رو حفظ کنه پسر منم همینطور
پسرم خیییییلی پسر خوب و مودب و کاری ( شغل فنی ؛ که تو شغلش حرفه ایه ) اهل رفیق و دود و دوستی با جنس مخالف و... نیس
اهل بیرون ( گشت و گذار ) نیس
سرش به کارش و زندگیمونه. ی جورایی کمک خرجمونه
ی جفت جوراب هم بدون مشورت منو باباش نمیخره. معمولا واس خرید لباس و کفش و... با من و پدرش میره که نظر ما رو در انتخاب خریدش بدونه. هر چند اون انتخاب میکنه ما نظر میدیم که بهت میاد یا نه؟
حتی اهل برنامه های مجازی حتی از نوع ایرانی هم نیس.
منظورم اینه که نه اینستا و نه ایتا و روبیکا و هییییییچی نداره. در واقع دوست نداره
تعریف نباشه ؛ همه پشت سرش قسم میخورن. تو خونه هم احترام منو و پدرش خیلی داره
و اما....
پسرم از ۱۵ سالگی عااااااشق مهاجرت به کشورهای همسایه بود و هست
تا امسال که بخاطر پاسپورت و مدرک سربازیش نمیتونست بره . اما امسال که به شکرانه ی خداوند پاسپورت و مدرک سربازیش که بخاطر تک فرزندی کفالت گرفت .
الان عزمش و جزم کرده میگه میخام برم.
چنان در مورد مهاجرت و کشور ترکیه و کشورهای دیگه صحبت میکنه که بخدا ی مشاور نمیتونه انقد جالب حرف بزنه( البته سوء تفاهم نشه به مشاورهای گلم. شماها عزیز دلید)
منظورم اینه که پسرم با سطح سواد کمی که داره
در مورد کشورهای دیگه و علایقش  آرزوهاش حرفای جالبی میزنه. طوری که میگم بزارم بره. ایشاالله که موفق میشه. ولی بازم ته دلم سبک سنگین میکنم میبینم پسرم هنوز تنهایی از شهری که توش زندگی میکنیم بیرون نرفته.
با من و باباش فقط شهرهای داخلی رو رفته ولا غیر
پس مایی که نه کشورهای دیگه رفتیم نه کس و کار داریم نه آشنایی داریم کجا بره. چجور بره.
شاید باور نکنین.
از ۱۵ سالگیش تا حالا توسط گوگل و اپلیکشن آموزش زبان . کلللللی زبان ترکیه ای و انگلیسی یاد گرفته.‌برنامه آموزش زبان دانلود میکردو مثل بلبل گوش میده و حفظ میکنه.
الان خیلی از زبانها رو فولِ
تو سرچ گوگل گوشیش پُر از در مورد کشور ترکیه. جا و مکان و قیمت کرایه نشینی و قیمت بلیط و ....و...و...
هزار موارد اصلی که یک مهاجر باید بدونه رو سرچ کرده و
تمام در و دیوار اتاقش و کمدش پر از عکس و نوشته های ترکیه ای و پرچم ترکیه و.. هست
صب تا عصر سر کاره
عصر که میاد در خدمت من و باباشِ تا شب؛
شب که میشه میره تو اتاق مثل مادر مُرده ها زانوی غم بغل میگیره . بغض میکنه میگه چرا تا حالا نتونستم برم( عید امسال که گذشت قرار بود بره. حتی ساک و چمدون هم بسته. بخدا آذوقه ی تو راهی هم خریده بود. ولی ی سری کار واس شوهرم پیش اومد که پسرم گفت من تا از بابا خاطرم جمع نشه نمیتونم بزارم برم.) کار باباش هم طول کشید تا الان و البته یکی دو هفته دیگه کار شوهرم تموم میشه.
حالا شب ک میشه پسرم میره تو اتاق زانوی غم بغل میگیره. بغض میکنه. آهنگ ترکیه ای گوش میده تا پاسی از شب تا خوابش میبره صداش میزنم میاد تو رختخوابش
اینم بگم خییییییلی وابسته ایم به همدیگه. نه ما طاقت میاریم بدون اون زندگی کنیم نه اون بدون ما
پسرم خودشم میگه من برم دلم پیشتون می مونه
ولی خداروشکر دیگه گوشیا هست و تماس میگیریم با هم
خانوم دکتر؛ دوستای گلم. مشاورهای عزیز شماها بگین چکار کنم؟؟؟ چی بگم؟؟؟
بخدا کلی نذرونیاز کردم که از رفتن منصرف بشه
باهاش صحبت میکنم میگم نرو اگر هم میری لااقل واسه تفریح یک هفته یکماه برو. و برگرد.
میگه نههه
من اینجا رو دوست ندارم. اینجا بمونم عمرم تلف میشه
در صورتی که خودشم تضمینی نداره که اونجا میتونه موفق بشه یا نه؟؟
ولی میگه میشم. انقد نه تو کار من نیار
اینم بگم که اصلا دوست و رفیقی نداره که بگم کسی یادش میده یا نه
تازه از من و باباش قول گرفته که تا نرفته. کسی ندونه. دوست نداره کسی با خبر بشه و سنگ راهش بشه

و اینم بگم که در همممه مورد از من و پدرش حرف شنوی داره غیر از این مورد.
وقتی میگیم نرو. بمون همینجا ؛ تو بالا سر ما باش ماهم بالا سر تو؛ و خدا هم بالا سر هممون

ولی چنان با حرفاش قانعمون میکنه که کم میاریم
حالا در هر دو جهت ترس دارم . ترس از اینکه بزارم بره خدایی نکرده نتونه خرج زندگیشو در بیاره نتونه خوب زندگی کنه با رفقای بد بگرده و هزار و یک دلیل دیگه به راه بد کشیده بشه .
و همین که می‌ترسم اینجا بمونه تو زندگیش موفق نشه تو کارش موفق نشه چهار صبا دیگه بنداز گول ما بگه شماها نذاشتید من به زندگیم برسم موفق بشم مارو مدیون زندگی و موفقیتش بدونه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 17:56


سلام وقت به خیر درجواب کاربر ۶۹۰ باید بگم که هیچ موردی نداره که دختر شماداره به بلوغ نزدیک میشه اتفاقا دختر منم توهمین سن اینطوری بود وبردم فوق تخصص غدد موهای زایدشم داشت رشد میکرد بهش روغن کبد ماهی دادبهش بدم اما بوی گندی میداد یکی دوبار به زور به بچم دادم دیگه نمیخورد ندادم دیگه هم نبردم پیش دکتر چون میخواستم طبیعی پریود شه ولی یکی دوستاش مادرش بردتش پیش دکتر غدد وقرار بود آمپول بزنن که دیرپریودشه اما اون امپولا عوارض داره برا بچه ها اون آمپولا شنیدم برای خانمهایی که فیبروم دارن وخون ریزی شدید تزریق میشه که خون ریزیشون کم شه وخیلی عوارض هم داره بهتره بزارید دخترتون به موقع پریودشه دختر من کلاس چهارمو که تموم کرد پریود شد وازمتخصص زنان هم پرسیدم گفت سن پریودیش بود وطبیعیه تواین سن پریود بشن بعد اینکه دخترمن الان هم قدش بلنده هم وزنش خوبه تازه رفته تو۱۵سال

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 17:55


سلام کاربر ۶۹۱
شما نگفتید آیا همسر اول زن گرفته یا خیر که بتونید برگردید سر زندگی اولتون
پسرها مامانی هستن بچه های منم پسر هستن دبیرستانی تا از مدرسه برمی گردند چشمشون دنبال پیدا کردن من هست تا کنارشون نباشم غذا نمی خورند آخر شب یا طی روز یه ساعتی سرشون رو پای من نازنوازش کارهای روزمره حرف می زنند باباشون رابطه عاطفی ندارند
پسر اولم اینقدر بی محبت بود بهش و سختگیر چون درسش خوب نبود هرروز بحث و دعوا تا ازخونه بیرونش کرد حالا خونه براش گرفتم و دانشگاه هم نتونست بخونه بقول خودش میگه من فقط زندگی گیاهی دارم تو هفته ۲باری میرم سرمی زنم و کارهای خونش و غذا پختن
بیست سال زندگی ام با جنگ و دعوا و بی محبتی و بی حسی با همسرم گذشت بشدت عصبانی وقتی عصبانی باشه وسیله دم دستش پرت میکنه برات
گاهی دست بزن و میاد برات تا بترسونه سوختم و ساختم بخاطر پسر دومم که سوم راهنمایی هست دیگه باهاش بحث و دعوا ندارم و نفرت دارم ازش ولی بخاطر پسر دومی ام ظاهرا زندگی می کنم و میگم میخندم کادو روز پدر براش می گیرم ولی ته دلم هیچ حس سرزندگی و راضی بودن نیست شجاعت طلاق و عواقبش نداشتم
پسر اولی میگه بخاطر خودت مارو بیچاره کردی کاش بچه بودیم طلاق می گرفتی
حالا بازنشسته شده و ترس از رفتن بچه دومم داره با او میگه میخنده نکنه اینم از دست بده
نمی دونم شاید شما خودت رو نجات دادی و زندگی واقعی می کنی ولی من نتونستم بخاطر بچه هام جدا بشم عمرم گذشت و زندگی نکردم حتی اسم منو صدا نمیزنه نه توجه و محبتی خودم شاغلم و حتی یه ریال برام خرج نمیکنه تمام مخارج پسرم هم با منه دلم خوشه تکیه گاه دارم و همسر
کاش زمان ما آگاهی بود و حداقل یه مدت نامزدی که چشم بسته بیست روز عقدو عروسی نبود
به نظر من شوهر دومت راضی کن که بچه هات بیایند با شما زندگی کنند تا این دوران حساس نوجوانی بگذره یا شوهرت بیاد شهر شما زندگی کنه تا بتونی بیشتر با بچه هات باشی
ببین عکس العمل شوهر دوم چیه
بگو اینطور من آرامش دارم یه همکار داشتم یه بچه دختر ۷ ساله داشت طلاق گرفت همسر دوم اینقدر محبت داشت خودش بچه رو مدرسه می برد می رسوند مثل بچه خودش 
الهی خدا کمک ات کنه تا بتونی  پسرای گل ات  سرسامون بدی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 17:53


سلام عزیزان گروه
خواهش میکنم راهی ب ذهنتون میرسه دریغ نکنین

32سالمه و همسرم 36دوتا فرزند دارم دختر 13ساسر 9ساله

زندگی خوبی دارم خداروشکر

مشکل مهم و اساسی زندگیم پسرم هست
کلاس سومه سال اول درساش خوب بود سال دوم معمولی امسال افتضاح
خانما نمیدونم از کجا شروع کنم ولی این بچه انگار حرف منو نمیفهمه انگار زبان صحبت کردنمون فرق داره انگار لذت میبره از اینکه منو اذیت کنه عذاب بده گریمو در بیاره خودزنی کنم


پسرم خیلی خیلی مهربون و دلرحم و باهوش بازیگوش باادب

ولی خداااایا سر درس و مشق منو ب حد جنون میرسونه هر چی میگم ی چیزی از توش درمیاره ک زمان رو از دست بده منو عصبانی کنه خودشو ب اون راه بزنه
از هر راهی ک فکر کنین وارد شدم محبت کردم کادو خریدم بهش قول دادم زمان مشخص کردم
بیخیالش شدم برنامه ریزی کردم تشویق کردم تهدیدکردم ولی هییییچ تاثیری نداره ک نداره

تا اسم درسو مشق ک میاد انقدر اعصاب منو خورد میکنه ک میگیرمش ب باد کتک انقدر میزنمش ک دستام درد بگیره و توان نداشته باشه

انقدر شوهرم باهاش صحبت کرده ک باید درس بخونی درس در اینده ب دردت میخوره بگو مشکل کجاس ک تو انقدر لجبازی میکنی ولی میگه باشه میخونم قول میدم ک خوب بشم

انقدر دخترم و شوهرم واسطه ی این دعواها و کتک کاری ها شدن ک دیدن این هیچ درس عبرتی نمیگیره ک دیگه اونام اتمام حجت کردن دیگه دخالت نمیکنن

دخترم کلی باهاش صحبت کرده ک باید درس بخونی شغل خوب پیدا کنی پولدار بشی اعتماد ب نفس داشته باشی

ولی کوووو گوش شنوا

ولی بخدا ک چند ساعته دوباره شروع میکنه ب لج و لجبازی
هر چقدر باهاش صحبت میکنم از هر دری وارد میشم جواب نمیده ک نمیده

راهی جلوم بزاریم بخدا میترسم بلایی سرش بیارم
کجا باید ببرمش پیش چ مشاوری چ راهی پیش بگیرم
تهدیدش میکنم ک دیگه نمیخوام بری مدرسه گریه میکنه ک ن خواهش میکنم بزاربرم


فقط خواهش میکنم نگین ولش کنین خوب میشه بخدا همین راهو رفتم ولی درسها بیشتر انبار شدن بهتر نشده ک نشده

فقط مشکلم درسش هست دیگه هیچ مشکلی ندارم باهاش

#692

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 14:10


سلام
٦٩١
دوست محترم طلاق راه حل نيست شما يه بچه دوساله داريد
ازشون دو رهستيد كارتون دشوار هست دركتون ميكنيد

بلاخره اونجا زادگاهتون هست   مادر ،خواهر يا برادر يا حتي دوست صميمي داريد
از اونا كمك بخواین كه بهش سر بزنن و حتي شده مشاوره ببرن تا حال روحيش خوب بشه ،  هرروز باهاش تماس بگیرید وصحبت كنيد و دوست داشتنتون رو بيان كنيد و اينكه هديه حتي براش بفرستید

بهشون بگید اين روزا میگذره و بزرگ ميشه و انوقت راحت كنار هم زندگی ميكنيد .بهش اميد روزهاي خوب رو بدید .ازش بخواین تمركز كنه رو درسش و تلاش كنه آيندش رو با درس و دانشگاه بسازه و فرد موفقي بشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 14:02


سلام
کاربر۶۹۱
عزیزم احیانا قبل از انجام کاری شما فکر هم می کنید
مگه خاله بازیه از این طلاق بگیرم برگردم به اون
خانم عزیز ،خوب طلاق گرفتی ،تکلیف این بچه دو ساله ات چی مبشه

چرا اول جوانب کار رو نمی سنجید وبعد عمل کنید
کاریه که شده ،طلاق گرفتی ،معلومه شرایطت هم بحرانی نبوده ،بچه هارو ول کردی ، وبلافاصله ازدواج کردی وبچه دار هم شدی
ولی دلیل نمیشه زندگی دومت رو هم خراب کنی

با محبت کردن هرجور که پسرت میخواد هرجور که اون رو خوشحال می کنه،با پسرت در ار تباط باشه
حتی اگه پدرشون اجازه میدن ،هر دو رو دعوت کن به شهری که ساکن هستی ویه هفته کنازت باشن
یا تو برو بهشون سر بزن
باهاشون درد دل کن،بگو اتفاقبه که افتاده ،چاره نداشتم
شمام بزرگ میشید وزود به زود میابد به من سر میزنید
خلاصه که هواشونو داشته باش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 13:26


https://youtube.com/shorts/NEKzCRsBrxk?si=bpTy0Og3EXJbcSFD

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 10:07


سلام و وقت بخیر من خانمی هستم ۳۶ ساله که از شوهر اولم طلاق گرفتم و مجدد ازدواج کردم یه پسر ۱۴ ساله و یه پسر ۱۳ ساله از شوهر اولم دارم پسر بزرگم خیلی پسر بادب و درس خونی بود از وقتی طلاق گرفتم باهام لج افتاده و زنگ بهش میزنم یا پیامی میدم با لحن بدی جواب میده تازگی ها میگه میخام ترک تحصیل کنم سال دیگه نمیخام بخونم بهم میگه آرزوی مرگ دارم میخام بمیرم
کلا تمام روح و روانم و بهم ریخته جوری که میخام از شوهرم طلاق بگیرم برگرد پیش پسرم میترسم بلایی سرخودش بیاره خیلی پشیمونم ترک کردم خونه رو باید بخاطر بچه هام می ساختم و طلاق نمی گرفتم😭
چون شوهر دوم اهل جنوب غربی هست و خودم شمال غرب راهمون دوره به خاطر همین اذیت میشم دیگه خسته شدم فکر بچه هام دیونه ام کرده پسر دومم چیزی نمیگی ولی پسر بزرگم خیلی لج افتاده
اینم بگم از شوهر دوم هم یه پسر دو ساله دارم نمی دونم چی کار کنم بنظرتون طلاق بگیرم برگردم پیش بچه هام لطفا یه راهنمایی کنید😭😭😭

#691

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 10:06


سلام عزیزم
امیدوارم حالتون بهتر شده باشه
همه عزیزان  چیزایی رو که نیاز بود بهتون گفتند
فقط اینکه متوجه میشید که اون هنوز زنگ میزنه با اینکه بلاک رو من میگم
توی قسمت تنظیمات  شماره گیری تون برید مخفی کردن شماره های بلاک رو بزنید
که دیگه وسوسه نشید
گاهی وسوسه ای که میگفتن شیطان هستش همین چیزای کوچیک هستش،که انسان توان خود داری و کنترلش رو نداره و براش سخت و هزینه  و تاوان زیادی داره

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 10:05


سلام خواهر۶۸۵
ایا درزمانی که میخواستی بااین ادم ازدواج کنی هیچوقت علت طلاق همسر اولش رو جویا شدی ؟ایا خواستی بفهمی که علت طلاق انها چه بوده ؟ من فکر میکنم اگر همین تحقیق رو قبل از بله گفتن به این اقا انجام داده بودی هرگز امروز این وضع رو نداشتی چرا که حاضربه گفتن بله نمیشدی همیشه باید اینو بدونید که ازدواج با یه ادم مطلقه خواه زن یامرد خصوصا اگر پای یه بچه وسط باشه باید باظرافت های خاص وتحقیقات لازم چند بعدی ومشاوره های طولانی مدت مرحله ای وشروط خاص ضمن عقد انجام بشه شماباید میدانستید که کسی که اززن اولش دارای فرزند باشه هرگز نمیتونه بچه شو ندید بگیره حتی اگر کتبا هم بنویسه باز فایده نداره شما باید بپذیری که بچه این ادم حق داره باباش براش پدری کنه ومشکلاتش روحل کنه ودرمرحله بعدراجع به خیانت ها خیانت بدون علت وجود نداره من اشتباه کردم من مریضم من حالم دست خودم نیست و....این حرفها هیچکدام دارویی برای خیانت محسوب نمیشن وازبیخ وبن بی اعتبارن یه عیب بزرگی درمنش وروش واخلاق زندگی دربین شما باعث این فرار ونهایت منجر به خیانت شده که بدون رفتن به مشاوره وعلت یابی اون هرگز کسی نمیتونه ازدور به شما نسخه درمان بده این علت ها درجلسات مشاوره بین مشاوره وشوهر شما کاملا هویدا خواهدشد که باید حتما اینکارو انجام بدید اینکه بشینی وغصه بخوری خودتو از شکل وفیافه بندازی وبه بچه های بی گناه ومظلومت ظلم کنی وافسوس خیانت اونو بخوای بخوری هیچ فایده ای به شما نداره جز افسردگی وخشم ونفرت واقعا خیلی سخته که بخوای چنین شرایطی رو بدون راهنمایی یه مشاوره تحمل کنی هرروزی که میگذره این غم برای شما سنگین وسنگینتر میشه از غصه طلاق همسر اولش گرفته که نکنه بخواه برگرده تا خیانت با افراد دیگه شخصی که میتونه پدرومادرشما رو که بچه اونا هستی رو طوری قانع ومصمم کنه بیان سر شما داد بزنن وشما رومقصر بدونن یه ادم هنرپیشه ی چرب زبون ودوره دیده ای هست که باهمین حرفها میتونه به خیانت هاش دست پیدا کنه وگرنه همه مردا نمیتونن به شکل قابل قبول درحالی که خودشون زن وبچه دارن شخص ثالثی رو مجاب کنن پس باید ازچنین شخصی ترس داشت کاری میکنه که همه نسبت به شما بدبین بشن ومقصر شما روبدونن واونو بی تقصیر وعاری ازهرگونه اشتباه  لذا شما باید بشکل منطقی ودرست ومستند با کمک یه مشاور ایشون رو به زندگی درست برگردانید چون شما باوجود سه فرزند بی گناه هیچ راه فراری براتون باقی نیس

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 10:04


سلام
واقعا من موندم براي چي دكتر مي بريد وبعد دودل ميشيد
دكتر كه تخصص داره نوشته سر خود كه نميزنيد!! به جاش خيالتون راحت ميشه كه زود اقدام كرديد قبل بلوغ
و قدش كوتاه نمیمونه

سلام
دختر جاریم رشدش ٦ساله بود  كم بود يكسال آمپول رشد براش زدن
عوارض نداشت

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 10:02


باسلام وعرض ادب خدمت ادمین زحمتکش ومشاورین وکاربران کانال دلنوشته ها
دختری دارم 7 سال و۸ماه  چند ماه پیش متوجه شدم موهای ناحیه تناسلیش داره در میاد وسینه هاش یه کم برجسته شده بود. محض اطمینان بردمش پیش متخصص غدد  براش عکس از مچ دست نوشت   جوابش که اومد نوشته بود رشد استخوانیش  9سال و2 ماه نشون میده. دکترش گفت اینا علائم قبل از بلوغه. براش سه تا آمپول نوشت به اسم واریوپپتیل   باید هر ماه یکیشو تزریق کنم.فعلا یکیش رو استفاده کردیم خیلی نگرانم میترسم عوارض داشته باشه. از اون طرف هم میترسم پیگیر نباشم بلوغ زود رس بگیره  از کسانی که تو کانال هستندکسی همچین موردی براش پیش اومده   خیییلی استرس آمپول‌ها رو دارم   دوستان خواهش میکنم منو راهنمایی کنین  پیشاپیش از همتون ممنونم

#690

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 09:56


سلام خسته نباشید.
ببخشید سوالم ربطی به کانال نداره ولی اگه کسی میدونه راهنماییم کنه ممنونم.من سال ۹۲ دانشگاه دو ترم رفتم بعد دیگه ادامه ندادم نه انصراف دادم نه چیزی الان دوست داشتم برم انصراف بدم که بعد برم درسمو اداره بدم میگن باید جریمه داد ولی نمیدونم چقدر ولی فکر میکنم زیاد بشه.چون بچه دوست همسرم دانشگاه رفت بعد چند ماه نرفت که میخاست بره سربازی مجبور شد انصراف بده ۹ میلیون داد.منی که بیش از ده سال شد دیگه نرفتم چقدر یعنی باید انصرافی بدم.کسی راهی چیزی نمیدونه حداقل یه مقدار بخشودگی داشته باشه

#689

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 09:52


کاربر ۶۸۸ مادر محترم سلام
ما اصلا تحت هیچ شرایطی چه در بحث ارتباطات فرزندانمون چه در رابطه با مطلع شدن از کنجکاوی های جنسی( مثلا اگر متوجه پورن دیدن بچه شدیم ) و خودارضایی های فرزندمون و چه هر حیطه ی دیگه ای که هست مچ گیری نمیکنیم یهو نمیریم بالا سرش گوشیتو بده به من ببینم با کی حرف میزنی اتفاقا برعکس خیلی عادی برخورد میکنیم و اصلا کاری نمیکنیم که بچه اتفاقا بترسه و دیگه نتونیم باهاش صحبت کنیم و ارتباط بگیریم  صرفا روی رابطه خودمون با فرزندمون کار میکنیم خیلی غیر مستقیم و البته هوشمندانه راجع به سود و زیان این مسائل صحبت میکنیم ولی طوری نه که این حسو بهش بدید که من میدونم مثلا به من دروغ گفتی من میدونم با جنس مخالف ارتباط داشتی ( اگر نمیتونی حتما با مشاور مشورت کن مشاوری که در زمینه نوجوان کار تخصصی انجام بدن )
در جریان باشید که اگر این حسو بدید به دخترخانمتون که من میدونم دروغ گفتی یا من میدونم که داری فلان کارو میکنی اصطلاحا آب از سر گذشته میشه و بدی این موضوع برای دختر خانمتون تموم میشه و عملا میگ مامانم ک فکر میکنه من دروغگوام خب بذار واقعا دروغگو باشم دیگه !!!!
کارشناس ارشد روانشناسی - فعال در حیطه کودک

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Jan, 04:12


کلمه‌ی سال ۲۰۲۴ آکسفورد انتخاب شد

پوسیدگی مغز به عنوان کلمه‌ی سال آکسفورد در سال ۲۰۲۴ معرفی شد. دلیل این انتخاب نگرانی‌ها در مورد استفاده‌ی بیش از حد از رسانه‌های اجتماعی است.

بیش از ۳۷ هزار نفر در این رای‌گیری شرکت کردند. پوسیدگی مغز به عنوان وخیم شدن فرضی وضعیت ذهنی و فکری یک فرد به ویژه در نتیجه‌ی مصرف بیش از حد اینترنت و خواندن مطالب بی‌اهمیت، به‌خصوص محتوای آنلاین، تعریف می‌شود.

#آموزش_توسعه‌شخصی  #آکسفورد

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Jan, 11:52


به لطف خدا ،رتبه دوم مدرسه پژوهنده شهر تهران شدیم و به سوالات بالا پاسخ دادیم .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 19:29


سلام کاربر ۶۸۶
مقصر اصلی خودت هستی باید همان روز اول با آقا در میان می گذاشتید  و اشتباه بزرگ شما این که پول داده آید که این کار واقعا اشتباه در اشتباه بوده
حال هم اگر واقعا به اشتباه پی برده ای و پشیمون هستید قید ۶۰۰بزنید و جواب هیچ شماره ناشناس جواب ندید خودش کنار میکشد شما بچسبید به زندگیتون

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 17:58


دوستان و همراهان عزیز
بنده هزران. فرد را دیده ام که با گرفتن خدمات تراپی صحیح و تخصصی به زندگی شاد و پر نشاط خود برگشته اند
خانواده های که در حال متلاشی شدن بودن
افرادی که از ضعف های فردی مثل
نداشتن عزت نفس ،وسواس ،رنج می بردن آرامش خود را کسب کرده آمد

و دختران و پسرانی که با یادگیری و آموزش در جلسات تراپی توانسته اند انتخاب های آگاه و بصیر داشته باشند

در انتخاب شغل و حرفه
در انتخاب رشته تحصیلی
در بحث ازدواج
در بحث روابط زوجین
مشاوره و روانشناسی قطعا و حتما کارگشا هست و می تواند چراغی باشد در تاریکی زندگی


ارادتمند 🌷
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 16:53


🪴تشکر از مشارکت شما بزرگوار
ارزشمند است.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 13:35


سلام عزیز جان🌷
کاربر ۶۸۵
توصیه اکید و دوستانه
مسایل زندگی شما صرفا به دلیل
بی مهارتی
بی سیاستی
عدم علم
عدم آگاهی
شخص شما است
از قدیم گفته اند از ماست که بر ماست
در اسرع وقت با متخصص و مشاور صحبت کنید تا راهکار مناسب جهت بهبود وضع موجود به شما ارایه شود
تحت هیچ شرایطی لازم نیست در این مورد با همسرتان صحبت کنید
ایشان از نداشتن علم و تدبیر شما سو استفاده میکنند و قطعا جلوی آگاهی شما را خواهند گرفت

ارادتمند 🌷
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 13:35


سلام
عزیز جان🌷
سپاس از اینکه به پیام های بنده توجه نشان میدهید
قدردان حضور شما هستیم 🌷

🟢نکته ای که هست ما دنبال مشاوران حضوری و به نام میرویم
مهم تخصص است نه به نام بودن و یا مشاوره حضوری

🟢نکنه دوم
گاهی درگیر باورهای اشتباه میشویم و نکات ارایه شده در جلسات مشاوره گزینشی انجام میشود و به همین دلیل پاسخ مناسب دریافت نمیشود

🟢نکته سوم
ممکن است جلسات را به صورت مستمر و مداوم ادامه ندهیم


🟢نکته دیگر
ممکن است مشاور با علم روز مثل طرحواره درمانی و کهن الگو و سایر موارد آشنا نباشد

در حال حاضر بر خلاف آنچه در اینیستا و شبکه های مجازی میبینیم مشاور متخصص بسیار کم و محدود است
مشاور در حال حاضر باید با علم روز آشنا باشد و مباحث بومی سازی کند و فرهنگ ایرانی اسلامی را نادیده نگیرد

🔵در بحث مشاور سکس تراپی
استاد ارجمند خانم دکتر اذرتاش
🔵در بحث زوج درمانی
دکتر محمدی نیا
🔵در بحث مشاوره فردی و خانوادگی
خانم دهقان
🔵در بحث کودک و نوجوان
خانم دکتر شعرا
و خانم کوثر یاوری
🔵روانکاو
خانم فاطمه موسوی

جز مشاوران متخصص هستند
دنبال مشاور حضوری نباشید
در حال حاضر اولویت با شناخت تله ها و طرحواره ها و کهن الگو ها است


ارادتمند 🌷
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 13:34


سلام
عزیز جان 🌷
کاربر۶۸۶

قبل از آنکه دوست عزیزم را راهنمایی کنم
روی صحبتم با بانوان گل گروه است از  بنده  که سال هاست در کار مشاوره فعالیت دارم

توصیه های حقوقی
نکته اول
به هیچ وجه از طریق چت با آقایان صحبت نکنید
اگر همسرتان اقدام کند می تواند به عنوان سندی به دادگاه علیه شما استفاده کند 

با تلفن صحبت نکنید
شاید فرد مقابل صحبت های شما را گزینشی ضبط کند و از طریق آن از شما باج گیری کند
نکته سوم
پول به مرد غریبه ندهید می تواند ادعا نامشروط کند
نکته مهم
🔵تحت هیچ شرایطی با مردان غریبه صحبت نکنید به آن ها اعتماد نکنید و سعی نکنید نقش خواهر و مادر و مشاور به خود بگیرید انتهای تمام این موارد
گمراهی و بدبختی است

و اما دوست عزیزم

شما چوب کنجکاوی خودتان را می خورید
بلک کردید اما در لیست بلک هم مدام سرک میکشید و پیگیری میکنید ؟!
ششصد تومان چه ارزشی داشته که پیگیری کردید آن را برگردانند

مدتی دست از کنجکاوی بردارید تلفن را رها کنید اگر از سمت شما هیچ واکنشی دریافت نکنند هیچ اقدامی خودشان دست از سر شما بر میدارند
البته به شرط آنکه شما در ارایه اطلاعات حداقل جانب عقل را رعایت کرده باشید و آدرسی و یا شماره تلفن و یا عکسی در اختیار ایشان قرار نداده باشید

ارادتمند 🌷
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 12:59


کاربر ۶۸۳نمیدونم کدوم شهر هستین ولی در مشهد مرکزی هست که زیر مجموعه از حوزه علمیه قم هستن که اونجا  درمان وسواس انجام میشه هم مشاوره داره هم کلاسهای گروهی خیلیا جواب گرفتن من خاله خودم وسواس شدید داره خیلی بهتر شده خودش خیلی راضیه متاسفانه گوشی خالم رو دزدین نمیتونم شماره مرکزشو بگیرم براتون گوگول سرچ کنید ببینید چیزی در موردش پیدا میکنید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 12:59


سلام بابت کاربر ۶۸۲ که از پسرشون گفتن که گفتاردرمان شک به اتیسم کردن اگر تهران یا کرج هستن من میتونم روانپزشک و کلینیک توانبخشی خوب جهت ارزیابی و درمان معرفی کنم

روانپزشک  کودکان تهران دکتر محمدی سعادت آباد و دکتر جباری
کلینیک توانبخشی هم کلینیک دکتر بهنیا ظفر و کلینیک نسیم یافت آباد که خودمم همونجا مشغولم
کلینیک توانبخشی کرج هم کلینیک تخصصی توانبخشی دکتر نیک افشار که ایشون گفتاردرمان هستن کارشون خوبه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 12:58


عرض ادب
دوست عزيز اين ٦٠٠تومان رو بزار براي تاوان خطاي ناخواسته خودتون
شكر كن زودتر متوجه اشتباهشان شديد
لطفا بلاك بمونه
فراموش كنيد و به زندگی عادي برگرديد .عشق و محبتتون رو به همسرتون زياد كنيد نزارید خدشه اي به اعتمادش وارد بشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 12:53


کاربر 686 خودت متوجه اشتباهت شدی پس بخاطر ۶۰۰ تومن وسوسه نشو طرف رو از بلاک دربیاری که این رابطه شوم ادامه پیدا کنه ... حتی اگه 6 میلیون هم بود بیخیال شو و بزار انقد زنگ بزنه تا خسته بشه و دست از سرت برداره، امثال اون آقا بیمارن و دنبال سواستفاده از خانومای ساده ای مثل شمان،شده ماه ها وقت میزارن مخ طرف رو بزنن که به هدفشون برسن
ینی چی هی باهاش حرف میزنی هی بلاک میکنی
اگه زندگیت رو دوست داری کلا بیخیال شو

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 12:49


سلام مادر عزیز که بچه دوساله دارید٦٨٢ اگه گفتار درمان بچه نتونسته اعتماد تونو جلب کنه عوضش کنید یا نگرانی تونو باهاش درمیون بزارید
استرس خودتونو کنترل کنید لازم نیست با بچه دوساله از غذا خوردن تون هم بزنید روزی نیم ساعت تا یک ساعت بچه با مادر باید بازی کنه بقیش رو باید خودش  بازی کنه زیر نظر مادر
کلی بازی های خوب هدف دار داخل اینستا گرام هست آب بازی بازی با یخ بازی با  نخود لوبیا 
نگرانی برای بچه کاری نمیکنه صبر داشته باشید  اگر دکتر تشخیص گفتار درمان داده حتما ادامه بدید
درسته کودک بلاخره درست حرف زدن رو یاد میگیره اما  بهتر تا سن مدرسه  شرایطش بهتر شه
تلوزیون گوشی پستونک هم ممنوع باشه
کلمات رو هم درست تلفظ کنید
حتما سنجش تکامل رو پرکنید به پزشک نشون بدید درمورد اتیسم تشخیص میدن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 12:41


سلام دوستان گرامی ادمین جان لطفا پیام من و فوری تو گروه بزارید خیلی ضروریه
دوستان من یه خانم متاهل با دو فرزند ۱۶ و ۶ ساله هستم از زندگیم با همه بالا و پایین راضی هستم شوهرم مرد خوب و مهربونی و مشکلی نداریم باهم
حالا مشکلی که برام پیش اومده این که من دوماه
پیش تو دیوار آگهی لوازم خونه گذاشتم که یه نفر به من پیام داد و کلی پرحرفی کرد من فکر کردم خانم هست دو سه روز پیام میداد امروز میام فردا میام دیگه چی داری خلاصه از شما چه پنهان من هم به خاطر این که ظرف های اضافی رو ر  کنم خیلی باهاش خوب برخورد کردم ولی بعدش که زنگ زد آدرس بگیره بیاد ببره متوجه شدم مرد هست که جا خوردم از اون به بعد دیگه ول نمی کرد ومن هم چون دیدم آقا هست آدرس ندادم که خونم و یاد بگیره و گفتم دیگه نمی فروشم
ولی ایشون دیگه ول کن نبود و هرچی من می گفتم متاهلم ول کن نبود و همش میگفت تو مهربونی من کاری به زندگیت ندارم مجردم ولی کیس خوب ازدواج پیدا نکردم و فقط میخوام چند روز یکبار یه خورده باهات حرف بزنم
من بلاکش کردم ولی تو بلاک هم روزی ۲۰ بار ۳۰ بار زنگ میزد پیام میداد و من دوباره از بلاک درش میآوردم و باهاش دعوا میکردم که چرا ول نمیکنی این رویه یه ماه ادامه داشت تا من هم کمی نرم شدم ولی همش تو حرفام تشویق به ازدواج میکردم راه هایی که بتونه کسی رو پیدا کنه و چیزهای دیگه در مورد ازدواج و حرفای معمولی چند روز یک بار با اس ام اس میزدیم
و در این حین ایشون از من ۶۰۰ هزار پول خواست که یک هفته ای پس بده و میگفت ای کاش یه خواهر مثل تو  داشتم ومن بهش دادم بعد از چند روز دوباره بحث ازدواج و پیش کشیدم و این که من نمیخوام به همسرم خیانت کنم که یه دفعه ایشون گفت خب من هم زن دارم که من همونجا مردم و زنده شدم و گفتم تو یک ماه ناله میکردی که من تنهایم و بدبخت و هزار حرف دیگه متاهل بودی که ایشون گفت میخواستم تو رو به دست بیارم از اون به بعد من خیلی باهاش بد رفتاری کردم و گفتم زنت هر جوری هست که میدونم دروغ میگی که بد اخلاق و عصبیه ولی ربطی به من نداره برو دنبال زندگیت و رابطه تیره کنار شد و فقط قرار بود ایشون سر ماه پول بنده رو پس بده که من در روز بهش برای پول زنگ میزدم رد تماس میکرد و معلوم بود نمیخواد پس بده و من هم با ۲۰ تا پیام هرچی فحش و فضاحت بود نثارش کردم و گفتم اگه نخوای  بدی پول دکتر باید بدی که دیشب ایشون دوباره پیام که ندارم و بیکار شدم و بعدا میدم و معذرت خواهی
ومن هم گفتم هر وقت داشتی پیام بده و در غیر این صورت پیام نده و دوباره بلاکش کردم حالا دیشب دوبار و از صبح ساعت ۵ تا الان هر نیم ساعت زنگ زده البته بلاکه ولی من میبینم زنگ زده و میدونم که ایشون آخر هفته چون میدونه شوهرم خونس نمیزنه یا حداقل یکی دو بار میزنه
من حالا میترسم زنش فهمیده باشه و اونه که داره از صبح میزنه جون اگه خودش بود ۵ صبح لااقل نمی زد دوستان دارم از ترس میمیرم آش نخورده و دهن سوخته درسته من گناه بزرگی کردم و طول این گناه یک ماه هم نشد ولی به خودم اومدم از درگاه خدای مهربون توبه کردم و چسبیدم به زندگیم ولی اون ول کن نبود و در ضمن میخواست پول و بالا بکشه
به خدا ۲۰ روزه کارم گریس از پشیمانی از گناه از عذاب وجدان ولی گفتم خدا ستارالعیوب و میبخشد ولی حالا نمیدونم این که زنگ میزنه کیه خودش یا زنشه میترسم دارم میمیرم که بفهمم کیه میترسم زنش بره شکایت کنه و آدرس من و پیدا کنه و آبروم بره وای اگه شوهرم بفهمه میمیره خودم و می کشم اگه اونجوری بشه
خدایا به دادم برس دوستان تورو خدا راهنمایی کنید این خواهر بدبخت نفهم رو که با دست خودش تیشه به ریشه زندگیش زد الان چه کنم
چطوری بفهمم کیه ؟ بعدش چکار کنم
از بلاک که در نمیارم ولی نمیدونم چی میشه تو رو خدا دوستان اگه میتونید راهکار خوبی بدید کمک کنید تو رو خدا کمک کنید تورو خدا
میگم اگه زنش بود با یه شماره غیر از اون زنگ نمی زد که صدام و بشنوه ببینه کیه
ممنون دوستان تورو خدا از کنار پیامم راحت رد نشید جواب بدید  سرزنش نکنید از ۸ صبح دارم به خودم فحش میدم

#686

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 08:00


دررابطه با کاربر ٦٨٢ پسر ۲ ساله دارن.فک کنم شما وسواس فکری داری.وگرنه ۲تا گفتاردرمان و کاردرمان که بچه شمارو حضوری دیدن متوجع شدن اوتیسم نیست.ولی اون کفتاردرمان مجازی طبق گفته هاش شما تشخیص داده.ثانیا.اوتیسم اگه باشه از همون نوزادی که بچه با مادر میخنده..بچه های اوتیسمی اصلا لبخند اجتماعی ندارن.هرچی تو صورتش نگاه کنی و بهش بخندی اون اصلا بهت نگاه نمیکنه و نمیخنده.اگه تو نوزادی اینجوری بوده پس احتمالا پسرت اوتیسمه.وگرنه در غیر اینصورت پسرت هنوز کوچیکه.بغضی بچه ها کارا و رفتاراشون یه مقدار دیرتر از همسن و سالاشون انحام میدن.تا ۳ سالگی صبر کن بعد به فکر درمانش باش.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 08:00


کاربر 679
ینی چی شروط مسخره
اصن برای چی باید همچین شروطی بزارن به هیچ وجه قبول نکنید مرد هم مگه انقد بی منطق میشه اگه با شروط قرارع زندگی پایبند باشه همون اول بهم بخوره بهتره واقعا نمی‌فهمم اصلا تن به این کار ندید که رفته رفته بدتر میشه و تقاضاهای غیر منطقی دیگری هم خواهد داشت یه مرد اگه زن و بچشو دوسداشته باشه زندگیشو می‌کنه نه اینکه طمع پول و مال شماروکنه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 07:59


خدمت سرکار خانم امیدوار عرض سلام دارم. از حضورتون در کانال دلنوشته سپاسگزاریم و از وجودتون بهره میبریم.

من در زندگی خودم بسیار مشاوره در حل مشکلات رو قبول دارم و به همه هم توصیه میکنم حتما به مشاور ماهر و متبحر مراجعه کنند برای هر مسئله ای.
ولی مشکل اینه که خود من برای زندگی زناشویی و همچنین فرزندم به دفعات به مشاورین بنام و معروفی مراجعه کردم ولی متاسفانه هر کدوم بعد از چندین جلسه مراجعه و صرف هزینه نتیجه لازم رو نگرفتم و فکر میکنم علت اصلی عدم مراجعه بسیاری از افراد همین باشه که مشاور مدنظر و ماهری رو پیدا نکردند و سرخورده شدند.
الان مدتی هست که برای دوران نوجوانی فرزندم پیگیر هستم ولی هنوز به نتیجه ای نرسیدم و نمیدونم چطور اون مشاور رو پیدا کنم از هر کس هم سوال میکنیم یه نفر رو معرفی میکنه و وقتی که شروع میکنیم جلسات رو میببنیم اصلا از لحاظ عقیده و سبک زندگی کلا با نظر و سلیقه ما متفاوته...و یا وقتی به مشاور بعدی مراجعه میکنیم و راهکارهای مشاور قبلی رو میگیم کلا نقض میکنند اون راهکار و روش رو..

لطفا برای پیدا کردن و انتخاب مشاور راهنمایی بفرمایید.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 07:58


با سلام کاربر ۶۸۲ اولین گام تشخیص درست مشکل پسرتونه که اصلی ترین و مهم ترین گام هستش پیشنهاد میکنم اگر تهران هستین کلینیک دکتر صابر تشریف ببرین در زمینه تشخیص و درمان بهترینند البته که از شهرهای مختلف هم خیلی مراجعه میکنند .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 06:53


كنه اون ازاین خونه می‌ره گفت آره یادمه .مگه الان کی خیانت کرده! گفتم میری یابرم انقدخودش زرنگ کردکه من دنبال بدبختیوپول دراوردنم گفتم: من کی گفتم به خانوادت سرنزن !یااونارونبردکتر!چرایه کاری کردی میونه ماروبهم  زدی! بابام به خاطر تو بهم فش داده. گفتم این خونت اینم بچه هات چندساله به من میگی ازاین خونه برو گفتم وقتش برسه میرم الان وقتش رسیده. رفتم بیرون منوبغل کرده منوگذاشت توماشین دراروقفل کردمنم ترسیدم دادزدم گفت به خداباهات کاری ندارم فقط به گوش کن گفتم هیچ حرفی ندارم هرحرفی باشه جلوبزرگترابزن. انقدگریه كردؤ داراسلحه گذاشت روسرش خودمو میکشم من تورو طلاق نمی‌دم .گفتم آره طلاق نمی‌دی به خاطر بچه هات که من اونا رو بزرگ کنم توهم بری دنبال خوش گذرانیت. گفت هی تو بخوای همون کارو میکنم غلط کردم به خداعقل نداشتم دنبال هوس بازی بودم اینا گفتم کجابرات کم گذاشتم که این کارو کردی گفت من مریضم مشکل تونیست چند ساعت توماشین بودم دروقفل کرده بوددادمیزدم دروبرام بازنکردخلاصه به زور منو اوردخونه گفت من ازاین خونه میرم ولی بابچه ها باش منم به خاطر این قبول کردم بعديه مدت فهمیدم داره بازن سابقشم حرف میزنه گفتم تو دنبال چی هستی دوباره غلط کردمواشتباه کردموهیچ منظوری نداشتم گفتم چرا میگی دخترم زنگ میزنه نمیگی مادرشه گفتم چرابهت میگه که من طلاق بدی تورودوس داره میخواد ازشوهرش طلاق بگیره بهت میگه باتوازدواج میکنم خلاصه بعداون خونه روبنامم زدولی بعدیه ماه خونروفروخت گفتم به نامم بزن گفت باید برم کاراشوانجام بدم بعدالاارتباطمم باخانوادش خوب نیست یعنی بعد۵ماه یه بار شوهرم رفت بهشون گفته بود که هرچی گفتیم توماشین شنیده وبهشم خیانت کردم ولی اوناهیچ عکس والحملی انجام ندادن حتی ازم معذرت خواهی نکردن کی من فهمیدم ایناروگفتن الآنم من اصلاً دوست ندارم ببینمشون ولی یکی دوبارهمودیدیم من هیچوقت بهشون بی احترامی نکردم ولی اوناطلبکارن انگار من به پسرشون خیانت کردم مشکل من اینه دلم به این زندگی خوش نیست نمی دونم چیکار کنم تامیایم یکم درست بشم شوهرم میگه بریم خونه بابام دوست دارم برم ولی نه هر هفته از طرفی هم دوباره زن سابقش و دخترش زنگ میزن اینم بگم من هیچ مشکلی با شوهرم و دخترش ندارم ولی از وقتی یامادرش حرف زده حساس شدم دوست ندارم اونم زنگ بزنه دوستان خواهشاً راهنماییم کنید دارم دیونه میشم ،🙏

#685

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 06:38


سلام خدمت همگی خواهشاً راهنماییم کنیدازاین استرس نگرانی دربیام🙏۱۳ساله ازدواج کردم 34سالمه وهمسرم38سالشه دوتاپسر11و10ساله دارم بایه دختر۳سال،ازدواج ماسنتی بودوشوهرم قبل من یه بار ازدواج کرده .یه دخترداره ودختره پیش همسرسابقشه،اول زندگی وضع مالی مازیادخوب نبودوشوهرم هیچی نداشت وباکمک همدیگه تونستیم یه زنگی خوب بسازیم من زیاد باهاش مداراکردم هیچوقت بهش فشار نیاوردم ولی اون هیچوقت نمی‌خواست برای خودمون زندگی کنیم خیلی دهن بسته، وابسته به خانواده مخصوصا مادرش. تمام مشکلات مااز خانواده همسرم هست نمی‌دونم چه جوری بگم ازکجاشروع کنم ،😭😭شوهرم تا دروغ باشه هیچوقت راستی نمیگه حالا درباره هرچی میخواد باشه ولی من تاحالاهیچوقت بهش دروغ نگفتم چند وقتی بوداخلاقش عوض شده بوداصلادوست نداشت خونه بیادهرکاری داشتم نمی تونست بیادخودم میرفتم دکتر،خرید،بچه که بله آقاکارداره وبهش فشارنیاریم خلاصه هیچوقت زن بدی براش نبودم ولی اون هیچوقت منوندیدمن ۵سالی بودبهش شک داشتم که بهم خیانت میکنه چون اخلاقش عوض شده بود حوصله بچه هارو نداشت باهاشون خوب رفتارنمیکرددعواشون میکرد ساعت 8میگفت بریدبخوابیدحوصله ندارم بعدخودش یاسرتوگوشی بودیامیخوابيه مدت رو گفتم دخترمون مریضه وبایدببریمش دکتر ولی جواب نداد رفتم پشت پنجره گفتم کجا میری این لباس‌ها برای چی گفت بابا مومیبرم دکترگفتم پس چرانميگی که داری ۲سه زوزمیری خلاصه رفت من دخترموبردم دکتر .توراه بودم که بابام بهم زنگ زدتاگوشیوبرداشتم بهم فش داد ،😭گفتم چی شده بابامگه من چیکار کردم چرا داری اینجوری باهام حرف میزنی توکه چیزی نمیدونی چرایک طرفه قضاوت میکنیدگفت تودوست نداری شوهرت به خانوادش سربزنه دوست نداری اوناروببره دکترچشمت همش دنبال پول شوهرت من پشت تلفن خشک شدم صدای مادرم میمودکه بابام قطع نکرده بودمامانمم باباموتشویق میکردانقدگریه کردم نفهمیدم من که اصلا نمی‌دونستم شوهرم بامامان باباش می‌ره دکتریه شهره دیگه چندباردیگه هم رفته بوداصلامن هیچوقت نگفتم چرااونارومیبری دکتر یابراشون خرج می‌کنی من هنگ کرده بودم که بابام ایناروگفت می‌گفت این بدبخت اومده یه ساعته داره گریه میکنه توچی میخوای ازشوهرت ولی بابام ومادرم همیشه ترس اینوداشتن که یه وقت نریم سردلشون که یه مشکل داشتم گفت که بهت خیانت نکرده چرانمیشینی زندگیتو بکنی گفتم بابااگه این باشه چی،خلاصه شوهرم رفت هرچند شاید من کارم درست نباشه ولی هیچ راهی برام نمونده بود چون همه روش حساب میکردن مخصوصا خانواده خودم میگفتن تقصیر توهست اون خوبه هرچندماچندتاخواهر برادریم من ازهمشون براشون دلسوزترم پلی دامادشون رونیبینن من نه ،😭راهی برام نمونده بودجزاینکه گوشی بچه هارو گذاشتم توماشن روی ضبط شوهرم رفت اصلا این دوروززنگ نزدحال دخترمون روبپرسه ولی بچه عابهش زنگ میزدن فرداش که زنگ زدم گوشیوبرنداشت به شماری دیگ زنگزدم مشغول بودیاززنگ نزدبه پدرشوهرم زنگ زدم گفتم چراگوشیوبرنمداره گفت که دم در اتاق عمل منتظرمنه بعدخودش بهم زنگ زدگفت برای چی به بابام زنگ زدی گفتم گوشیوبرنمیداشتی گفت یزاربیام خونه حسابتومیرسم گفتم مگه چیکار کردم تودخترانقدمریض احوال بچه هتام نمیپرسی گفت هزارتاگرفتاری دارم تلفن قطع کرد ولی همیشه داوطلب بود خودش باباشوببره دکتربااینکه 6تابرادرن ازچندتاشون کوچکترن بعددوروزکه اومدگفت این دفعه به خاطرم امن بابایی خودم و خودت میبخشمت گفتم باشه فرداش گوشیواوردم اونیکه نبایدمیشنیدم شنیدم تراول راه پیش مامان باباش اول به بابام بعدمادرم بعدبه من ویچه هام فش ناسزامیگه پدر شوهرم میگه ما اینجوری تومیگی اینجوری نیست چراایناروبه زنت میگه مادرشوهرمم ابنومیگه میگن زنت خوبه بسازه دست پختش خوب تمیزه خوشگله شوهرم میگه کجاش خوشگله این پول نونی که در میارم سگ بخوره بهتره بعدمیادپایین همسرم که بره مسیله بخره پدرومادرش به من فش میدن میگن پسرمون حق داره ازش خسته شده ومیخوادزن بگیره بعدبعدسوهرم به دخترش م
زنگ میزنه میگه که 7مایون برات واریز کردم براخودت خرجش کن مأمن باش میگن که گناه داره مادرش بهشون کمک کن هرچندهمسرسابقش بعد شوهرم دوبار ازدواج کرده والان شوهرداره ولی به من فش میدن طرف اونومیگیرن بعدکه شنیدم دنیاروسرم خراب شدواسه همین فقط خودش دوست داشت اونارببره شهرهای دیگه برای خوش گذرانی خودش بوده میگه من امشب نمیام پیش شمابخوابم میرم پیش یه دوستم دوست براش یه دخترجورکرده بودبراشب بالون بگذرونه دختره نمیادتا۳نصف شب منتظره دخترست فرداش دوباره که باباش بیمارستان دوباره توماشین بایه دختردیگه حرف میزنم که من ان شالله زنمودارم طلاق میدم شغلم خوبه انشالله بهم میرسیم دوباره میام اینجا می‌بینمت زیادمیام بابامومیارم دوبار توماشین هرسه تاشون به عروساشون فش بدوبیراه میگن بعد فرداش نمی‌دونستم چیکار کنم به خاطر بچه هام اومدخونه گفت چرا یه جوری هستی گفتم تومیری بیرون دنبال چی هستی یادته گفتی کی خیانت

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Jan, 06:10


سلام وقتتون بخیر من ليسانس مدیریت بازرگانی هستم سال گذشته آزمون آموزش پرورش دادم قبول نشدم چون منابع درستی نداشتم میخاستم از اعضای گروه اگه کسی آزمون داده و قبول شده بگه من چی بخونم چه منابعی بخونم یا اینکه کتابشو امانت بده منم بخونم آخه خیلی دوست دارم قبول شم اما منابع ندارم بخونم ممنون میشم کمک کنید اگه تجربه دارید😔😔

#684

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 12:53


🌺گفتگوی سرکار خانم دکتر #فاطمه_آذرتاش مشاورخانواده
مدرس دانشگاه در
#رادیو_سلامت

برنامه “نیمه دیگر من “
#قسمت_هفتاد_هفت

📌با موضوع: مثل نوجوان ها نگاه پسران نامحرم رو میذارم به حساب علاقه

دختر بیست و چند ساله ای هستم ، و مشکلم اینه که آدم متوهمی هستم .. !
یعنی از نگاه پسر ها برای خودم فکر و خیال میسازم. این موضوع منو تو دانشگاه خیلی آزار میده .. سعی میکنم سرموبندازم پایین و به آقایون نگاه نکنم که مبادا متوجه نگاه پیوسته ای به خودم بشم

این مشکل رو نه فقط تو دانشگاه ، خیلی جاهای دیگه هم دارم . مثل نوجوان ها نگاه نامحرم رو میذارم به حساب علاقه و این دست خودم نیست واقعا .

خیلی با خودم میجنگم ولی فایده نداره.
سعی میکنم عیب و ایراد های ظاهری طرف رو برای خودم مرورکنم تا از ذهنم بندازمش بیرون اما میدونم که این راهش نیست .

شاید این مشکل من به کودکیم برگرده و به این دلیل باشه که مورد توجه و محبت پدرانه قرار نگرفتم . خواهش میکنم اگه راهکاری دارین که بتونه منو از این حس بد و آزار دهنده نجات بده بهم بگین و راهنماییم کنید .
 

@DrAzartash

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 11:29


سلام
عزیز جانم
کمی با تامل و دقت متن خودتان را مطالعه میکنید ⁉️
می‌دانستم همسر وابسته است ازدواج کردم
وابستگی همسرم را دیدم دو فرزند را به دنیا آوردم
آنقدر گلایه و شکوایه میکنم که کار به ضرب و شتم و هتاکی می‌رسد


و حالا سوال شما
بروم و جنگ جدیدی آغاز کنم
با خانواده همسرم درگیر شوم و شروع کنم اینبار از سمت آن ها مورد بی مهری و هتاکی قرار بگیرم
به نظر شما مسأله اصلی خودتان نیستید ⁉️
اینکه مهارت کافی ندارید
سیاست زنانه ندارید
عزت نفس کافی ندارید
نحوه بیان انتقاد را نمی‌دانید

عزیز همراه قبل از آنکه این بی حرمتی را از سمت فرزندان خود هم مشاهده کنید
با تمرکز و توجه بر روی خود کار کنید و قطعا از نتیجه شگفت زده میشوید
از اینکه چقدر رابطه شما و همسرتان بهبود می یابد و چقدر حال زندگی بهتر خواهد شد
حتما با یک تراپیست و مشاور خبره صحبت کنید

ارادتمند 🌷
امیدوارم
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 11:29


سلام
عزیز همراه
کاربر ۶۸۰
از هر پنج ازدواج سه تا به طلاق می انجامد
میدانید چرا
به دلیل
خود شناسی ناکافی
نداشتن مهارت کافی در جذب فرد مقابل
نداشتن مهارت کافی در شناخت فرد مقابل
ندانستن زنگ خطر ها
نداشتن روال درست در شناخت و تحقیقات
مهارت های ناکافی ارتباطی

اگر قصد دارید یک ارتباط خوب
توام با آرامش و رشد را تجربه کنید
با یک مشاور متبحر صحبت کنید به شما در این امور کمک خواهد کرد و بار روحی شما را کم میکند

ارادتمند 🌷
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 11:17


با سلام
کاربر ۷۸۲
از بچه دو سال و دو ماه چه انتظاری دارید که همکاری داشته باشه
لطفا پسرتون رو اذیت نکنید
هیچ چیزیش نیست
وسواس شما هم خودتون و هم بچه رو داغون می‌کنه و پول هم که جای خود
دو تا پسر دارم هر دو در هیچ زمینه ای همکاری نمیکنن
نه درس نه کمک نه اخلاق نه حرف شنوی
غر زدن در غذا
بطور خلاصه در هیچ موردی
پسر کوچیکم رو برای سنجش کلاس اول بردم گفتن باید گفتار درمانی ببری
حرف ژ پ گ و ...خوب تلفظ نمیکنه و لذا
خوب صحبت نمیکنه ، مشکل کلام و ...کلی چرت و پرت
گفتن کلاس اول نباید بره و بعد گفتار درمانی
به نظر خودم که کارشناس نیستم تشخیص دادم که بچه حالت بچگی حرف میزنه و هنوز بزرگ نشده در تلفظ حروف و به مرور درست میشه
خلاصه منم گفتم با مسولیت خودم هیچ مرکز درمانی نمی‌برم و کلاس اول هم ثبت نام کردم و تعهد دادم که مسولیت عدم درمان با من هست
گفتم پسرم لال هم شد پای خودم
اصلا و ابدا گوش نکردم و الان هم کلاس دوم هست
صحبت کردنش از حالت بچگی در اومده و مشکلی که نبود حل شد و الان مشکلی هم نداریم
خلاصه کلام خواهر من کلا ولش کن
به تغذیه و خواب خودت و بچه برس
سلامت روان خودت و بچه مهم باشه
پاینده باشی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 11:17


کاربر ۶۷۹ به هیچ عنوان هیچی به نامش نرنید این ادم یه فکرهای بدی برای خانومش داره  صدرصد می خواد سوار بشه و هرکاری دوست داشت تازه فکر نکنین ادم خوبی ميشه به نام بزنید
وقتي خيانت هم كرده شكي نيست بعد بدست آوردن اموال دخترتون رو كاما كنار میزاره

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 11:12


🌺فرد وابسته

🟧وابستگی وقتی اتفاق می افتد که ما به فرد دیگری اجازه می دهیم که روی رفتار و احساسات مان تاثیر بگذارد و ما را کنترل کند. در این حالت حاضریم هر کاری بکنیم تا توجه طرف مقابل را به دست بیاوریم.

🟨از این نظر وابستگی همیشه یک فرایند دونفره است و همیشه باید دو طرف ماجرا حاضر در ایجاد وابستگی موثرند.

🟥افرادی که دچار وابستگی می شوند یا اساسا شخصیت های وابسته دارند همیشه با خودشان فکر می کنند که اگر طرف مقابل شان نباشد، آنها نمی توانند روی پای خودشان بایستند و از عهده امورات شان بر بیاید و یا در مقابل چالش های زندگی مقاومت کنند. این جمله را از افراد وابسته زیاد می شنویم که: «اگر فلانی نباشد من می میرم!» یا «بدون تو من هیچم!»

🟧زندگی با یک فرد وابسته، کار وحشتناکی است. شاید در روزهای آشنایی یا نامزدی این وابستگی به چشمتان شیرین و دوست داشتنی بیاید اما در دراز مدت، زندگی با چنین فردی زیر یک سقف برایتان بسیار جانکاه و آزار دهنده خواهد شد. بنابراین باید وابسته ها را بشناسید و از آنها دور کنید.

وابسته ها چه شکلی اند؟

🟨این افراد شخصیت وابسته ای دارند و در مورد همه چیز از غذا، رنگ و مدل لباسشان گرفته تا انتخاب همسر، هیچ نظری ندارند

🟥در تاریخچه زندگی آنها می توانید قطع ارتباط هایی را ببینید که بلافاصله با یک رابط دیگر جایگزین شده اند. چون این افراد به شدت از تنهایی و به حال خود رها شدن واهمه دارند.

🟧او همه تصمیم گیری ها را به شما محول می کند و سعی می کند پشت تصمیمات شما پنهان شود.

🟨او در طلب محبت و حمایت دیگران (شما یا پدر و مادر و اطرافیانش) افراط می کنند، تا حدی که داوطلب انجام کارهایی می شود که برای بیشتر آدم ها یا حتی برای خودش ناخوشایند است.


🟥این افراد مدام برای تصاحب، کنترل و در تله انداختن شما نقشه می کشند.
او بدون نظر دادن شما قادر به اخذ تصمیمات روزمره نیست یا حداقل خودش اینطور فکر می کند.

🟧افراد وابسته احتیاج دارند که شما مسئولیت بیشتر زمینه های مهم زندگی آنها را بپذیرید.

🟨این افراد در ابراز مخالفت با دیگران به دلیل ترس از قطع حمایت و مقبولیت آنها دچار اشکال هستند.

افراد وابسته در شروع برنامه ها و انجام کارها به تنهایی به مشکل بر می خورند.

🟨🟥افراد وابسته وقتی تنها هستند به دلیل ترس مبالغه آمیزشان از ناتوانی برای مراقبت از خود، احساس ناراحتی و درماندگی می کنند.

🟧افراد وابسته عموما عزت نفس پایین دارند و به همین دلیل بیش از سایر افراد در معرض خطر وابسته شدن به دیگران قرار دارند.

#دکترآذرتاش_مشاورخانواده_و
#مدیرتیم_تخصصی_سلامت_جنسي_ازدواج_خانواده_کشور

─═हई 
@DrAzartash  ईह═─
       ┄┄┅━❅
❅━┅┄┄

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 11:08


🌺یکی از نشونه های هشدار دهنده که باید قبل از ازدواج بهش فکر کنین و حلش کنین «وابستگی» طرف مقابل به خانواده خودشه

🟡کسی که مطیع اعضای خانواده خودشه

🟠زیاد از حد با اونها مشورت میکنه

🟡اجازه میده اون رو امر و نهی کنن

🟡قادر نیست جای شما رو در خانواده اش باز کنه

🟠و در نهایت ممکنه همیشه احساس غریبه بودن توی زندگی بهتون دست بده

🔲✔️پس اگه وابستگی طرف مقابل به خانواده اش حل نشه ممکنه احساس غریبه بودن شما توی اون خانواده همیشگی بشه.

🔲✔️نکتش اینه که با این ویژگی ممکنه شما با زندگی خودتون هم کم کم غريبه بشین...

🔲✔️این موضوع رو هم فراموش نکنین کسی که خیلی به خانوادش وابسته هست....

🔲✔️ممکنه در برابر اونها از شما حمایت نکنه و تنهاتون بذاره... یعنی شما رو پس میزنه یا حداقل از شما طرفداری و حمایت نمیکنه.

─═हई @DrAzartash ईह═─
┄┄┅━❅
❅━┅┄┄

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 10:09


با سلام دوستان کمک فوری میخوام
خواهرم ۲۰ ساله که درگیر وسواس شدید هست زندگیش از هم پاشیده و روزگار خوبی نداره
خواهشا اگر کسی دکترروا نپزشك یا روانشناسی در این زمینه میشناسه بهمون معرفی کنه
ترجیحا استان فارس باشه.

#683

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 10:06


سلام خدمت همگی ....من تا الان چندین بار در مورد پسرم پیام دادم باز یه سوال دیگه دارم پسرم ۲ سال و ۲ ماهشه تو همه چی ضعیفه  توجه تمرکز درک دستورپذیری اشاره کردن ...کلیشه داره گفتار درمان بردمش همکاری نکرد گفتن ببر کار درمان ...۲ جلسه دارم کار درمان میبرم هیچ همکاری نمیکنه کسی بوده بچش تمام این مشکلاتو داشته باشه و درمان شده باشه من این مشکلات پسرمو که برا یه گفتار درمان تو اینستا گفتم گفتن اتیسم داره خیلی حالم بده اروم قرار ندارم  ولی گفتار درمان و کار درمان حضوری بردم میگن نیس وانگار خیلی هم با تجربه نبودن اینو از ۲ جلسه ای که بردم فهمیدم ....دوس دارم به این ۲ نفر اعتماد کنم ولی پسرمو میبینم به حرفای اون گفتار درمان اینستا شک میکنم بخدا تو خونه انقد براش وقت میزارم که دلم که ضعف میره اونوقت یادم میاد که نه صبحونه خوردم نه ناهار یعنی دیگه میل به هیچی ندارم ...ناشکری نیس ولی بعد از ۱۲ سال نازایی چقد دربه دری برا دکتر رفتن این حقم نبود یعنی میشه معجزه بشه کاش بشه ..برام دعا کنید پسرم خیلی مظلومه خیلی😭😭😭


#682

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 10:05


سلام

وقتي شكايت و گله شما ختم ميشه به كتك يعني راه رو اشتباه داريد طي ميكنيد
يعني نياز به تغيير خودتون هستيد
يعني شما نمیتونید با حرف و غرغر و شكايت به هدفتون برسید
يعني نياز به آموزش و آ گاهی داريد
نياز به سياست زنانه داريد
تنهاهستيد ،سرتون رو با درس يا آموزش هنري گرم كنيد ،دنبال كسب درآمد باشید

علت اينكه همسرت طرفدار اوناست و شما رو مقصر ميبينه، فقط فقط رفتار اشتباه شماست
آنچه همسرت شاهد رفتار عادي خانوادش ولي شكايت و مخالفتهاي
شماست

هررفتار همسرت در طول زندگیش بسته تربيتش هست و شما ميخوايد تغيير بديد ؟؟
ما نميتونيم كسي رو تغيير بديدم ،پس رو خودمون كار ميكنيم ورفتار خودمون تغيير ميديم تا آرامش داشته باشیم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 09:56


سلام خدمت شما
من خانومی هستم که چندین ساله که ازدواج کردم .
از همون دوران نامزدیم میدونستم همسرم وابستگی زیادی به خونواده ش داره اما باز به این ازدواج تن دادم .الانم دوتا بچه دارم
و همچنان این وابستگی بیشترم شده
تا کوچکترین گلایه ای دارم از خونواده ش همسرم بهم میریزه و جنگ و جدال راه میندازه.من خیلی تنهام و خیلی غصه می‌خورم.مدام میگه اونا خوبن و تو مقصری .و به قدری عصبی میشه که چندبارم دستشو روم بلند کرده و کتک زده.به نظر تون من با خانواده ش صحبت کنم و اتمام حجت کنم ؟واقعا خسته م ،دوس دارم یه جایی باشم کمتر باید و نباید بشنوم و اسم کسی رو دیگه نشنوم..نفس بکشم..آزاد و رها باشم

#681

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 09:48


سلام
کاربر ۶۷۹
این‌ آقا حسابی دندون تیز کردن برای اموال شما
به نظر من اصلا نباید زیر بار رفت حتی اگر منجر به طلاق بشه
گیرم که شما این شروط بی معقول رو قبول کردید و آقا برگشت ، از کجا معلوم که فردا روز  شرایط سخت تری نذاره و کاری نکنه که دخترتون مجبور بشه برگرده پیش شما
مثلا تهمتی به خانمشون بزنه یا کار زشت دیگه ای بکنن که خانمشون مجبور بشن طلاق بگیرن و ایشون به اهداف مالی که دارن برسن
خیلی مراقب باشید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

22 Jan, 03:58


متنی را می خواندم تاثیر شگرفی بر روی من داشت خاطره ای از یک فرد

من همیشه مشتاق بودم در کافه ای که بارها در اینیستا تبلیغ آن را دیده بودم
چیزی میل کنم اما به دلایل مختلف آن را به تعویق می انداختم  یکبار چون
کسی همراهم نبود
بار دیگر میگفتم باید به مناسبت خاصی آنجا بروم و خاطره ماندگاری بسازم
بار دیگر منتظر فرصت مناسب بودم که مشغله ذهنی و روحی نداشته باشم
بار دیگر هم چون دلم نمی آمد بدون عزیزانم آن فضای زیبا و رویایی را تجربه کنم اقدام نمی‌کردم تا اینکه بالاخره شرایط جور شد و به آن کافه رفتم
اما همین که به آن کافه وارد شدم از محیط گرفته تا برخورد پرسنل تا نوع سرو و حتی سفارشم هیچ کدام شبیه آنچه تصور میکردم نبود من از آنجا یک محیط رویایی و خاص را با خدمات ویژه انتظار داشتم اما آنجا یک کافه شبیه همه کافه هایی بود که رفتم
و من با خودم اندیشیدم
چقدر زمان  صرف این رویا کردم تا بفهمم یک سراب پوچ روبروی من بود
دوست عزیز میدانی چه منظوری دارم من اگر به جای آن همه شاید و باید زودتر اقدام میکردم نه تصورات جنبه رویایی می‌گرفت نه توقعات انقدر افزایش می یافت گاهی چیزهایی حسرت ما میشود که حتی ارزش یک ثانیه از عمر ما را هم ندارد

ماجرای زندگی همین است آنقدر یک مسأله را بزرگ میکنیم که تبدیل به یک غول میشود که قادر به جنگیدن با ان  نیستیم اگر در برخورد با مسأله زودتر با متخصص و مشاور صحبت کنیم اصلا لازم نیست این همه غصه بخوریم
این همه حسرت بکشیم
زجر و بیماری و بی خوابی  و تحمل کنیم
ما با فرار از مسأله فقط آن را بزرگ میکنیم یک کلاف سردرگم

زودتر این سراب را حل کنید
حالا هر چه هست
مسأله خانوادگی
فردی
برخورد با فرزند
ازدواج
هیچ غولی وجود ندارد که ارزش روزهای عمر و جوانی و سلامتی تو را داشته باشد


ارادتمند
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Jan, 20:34


سلام ۶۷۹
به هیچ عنوان به درخواست های نامعقولش جواب مثبت ندید حتی اگربه طلاق ختم بشه چراکه ایشون دنبال زندگی واسایش خانواده نیس فقط شما دریه کلام بگید ما حاضریم باهم بریم مشاوره وهرچی یه مشاوری بین ما قضاوت کرد وقانون اجازه داد ماقبول میکنیم درغیر اینصورت هیچ شرطی رودرهیچ یک ازمراحل زندگی پذیرش نمیکنیم جواب قاطع وبه حق دادن بهترین راه هست دلیلی نداره که بخواهید با سرشکستگی وباج دادن به زتدگی ادامه بدید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Jan, 17:58


🌺در انتخاب همسر و ازدواج با این افراد باید دقت بیشتری کنید!

🔷با کسی که مدام به شما میگه این رفتارت اشتباهه.

🔷با کسی که تصویری از همسر آینده اش در ذهن خود ساخته که با شما متفاوته و تمایل داره شما شبیه اون همسر خیالی اون بشین

🔷با کسی که برای کنار اون موندن باید خودتون رو تغییر بدین

🔷با کسی که در هر بحثی اگه حتی خودش خطا کرده باشه باز طوری رفتار میکنه که شما مجبور به عذرخواهی بشین و احساس کنین این شما هستین که اشتباه کردین

🔷با کسی که هر لحظه باید به اون ثابت کنین که راست میگین

🔷با کسی که مدام در گذشته شما دنبال اینه که ببینه با کسی رابطه داشتین یا خیر.

🔷با کسی که اگه پشت خط تلفن شما بیاد و شما نتونین جوابشون ،بدین بعدش از شما بازجویی میکنه

🔷با کسی که هر لحظه باید گزارش بدین کجا بودید با کی بودین و با کسی که مدام به شما شک داره

🔷با کسی که با اشتیاق با افراد جدید دوست میشه و بعد از مدتی اون رو رها میکنه و دوست های ثابتی نداره.

🔷با کسی که در نظم خیلی شدید«وسواسی» و دقیقه و کمی بی نظمی اون رو بهم میریزه

🔷با کسی که به شدت وابسته دیگرانه و نمیتونه خودش از پس زندگی خودش بر بیادش

🔷با کسی که سابقه خودزنی با تیغ و چاقو و سیگار بر روی بدن خودش داره یا سابقه خودکشی و مواد مخدر داره.

🔷کسی که میل شدید به تنهایی داره و از اجتماع و در جمع بودن شدیدا بیزاره

🔷کسی که در جمع از ابراز وجود و بیان نظرات خود میترسه و خیلی خجالت میکشه

🔷کسی رفتارهای پرخطر انجام میده و ترسی ازشون نداره

🔷کسی که به یکباره عصبانی میشه و رفتارهای شدید نشون میده و احیانا چیزی رو پرت میکنه و میشکونه.

─═हई @DrAzartash ईह═─
┄┄┅━❅
❅━┅┄┄

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Jan, 17:56


سلام ٦٨٠
شما دختر گل مشكل خودشناسی داريد.مرحله اول بايد خودتون رو كشف كنيد و ملاك و معيارتون رو تعيين كنيد
اگر خودتون رو درست بشناسيد
ميدونيد كه معيارتون براي انتخاب چيه
سراي محله كلاسهاي رايگان
خودشناسی داره به همه توصيه ميكنم شركت كنن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Jan, 17:53


با سلام خدمت دوستان
یه سوالی از خانومهای متاهل داشتم
بنظرتون مهمترین دلیل برای انتخاب یه اقا به عنوان همسر چیه ؟
تا حالا چندین نفر اومدن و رفتن ولی نمیدونم چی میخوام همش سردرگمم
نمیدونم چیو ببینم و چیو نادیده بگیرم

#680

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Jan, 11:46


سلام
برای کاربر ۶۷۸

عزیزم برای مشکلتون حتما پیش سکسوتراپی برو،
ولی اگر شرایطشو نداری،میتونی توسط همسرت ارضا بشی،شما با دخول ارضا نمیشی،ولی میتونی همزمان با دخول خودارضایی کنی ،خیلی روشهای دیگه میشه
نمیدونم درسته بیانش اینجا یا نه
همسرتون با یسری روشها میتونه شمارو به ارگاسم برسونه و بعد خودش ارضا بشه،مثلا دوران عقد قبل از اینکه بکارتتونو از دست بدین چطور با همسرتون ارتباط داشتین همونا باشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Jan, 10:37


سلام
عزیزان کانال دلنوشته
دوستان عزیزم وقتی در یک کانال دور هم جمع شده ایم غرض استفاده از تجربه است . سوالی دارم اگر دوستان دچار مسأله جسمی شوند فقط ناله میکنند یا به متخصص مراجعه میکنند ؟!
قطعا بعد از درمان های خانگی به متخصص مراجعه میکنیم
پس چرا در بحث مسأله جنسی که پایه ارتباط و زندگی مشترک است و بحث مسایل روانی صرفا به درد و دل و آه و ناله اکتفا میکنیم ؟!!!
دوست عزیز که راجع به خود ارضایی صحبت میکنید خانم دکتر آذرتاش سکس تراپ هستند یک جلسه مشاوره تلفنی و بیان مسأله می تواند برای شما راهگشا باشد چرا با احساس گناه و عذاب وجدان لذت رابطه جنسی را از خودتان سلب میکنید
سکس تراپی یعنی بیان مسایل و مشکلات جنسی و دریافت راه حل


ارادتمند
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Jan, 10:36


مادر گرامی
پر واضح است که داماد شما دنبال بهانه جهت باجگیری است و مسأله موی فرزند صرفا یک بهانه برای خالی کردن عقده های خودشان است
توصیه میکنم که دخترتان با یک متخصص و مشاور صحبت کنند و از طریق تخصصی این مسأله را حل کنند
اینکه مدام توضیح دهند و بحث کنند کمکی نمیکند و صرفا همسرشان را گستاخ. تر میکند چون در این شرایط افراد موضع بالا می‌گیرند و بیشتر دعوا و بحث راه می اندازند


ارادتمند
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 17:53


سلام خواهر۶۷۶
شما دراوج زیبایی واحساسات وبهترین زمان زندگی هستید باگذشت ۴سال ازشروع زندگی تااین حدازهم دورشدن پیام خوش اهنگی نیست به نظرم باید دنبال علل وعلت ها باشید ایا این مرد ازهمون روز اول چنین سرد وبی روح بوده یادرهمین مدت کم ۴ساله به این روز درامده اگرایشون حاضرهست که باهاتون همکاری کنه وبه مشاوره بیاد خصوصا مشاوره سکسولوژی اونجا تمام علومی که مورد نیازیه خانم خانه دارهست وهم چنین طریقه رفتارشما نسبت به ایشون حلاجی میشه هم شما اگرعیبی رو دارید وخودت متوجه نیستید میفهمید وهم ایشون تفهیم میشه که یه زن چه توقعاتی رو ازیه مرد داره خلاصه طی یکی دوجلسه وضع زندگیتون بهبود خواهدیافت ولی اگر ایشون حاضربه همکاری نیس حداقل یه ازمایش سلامتی هورمونی روپیش یه دکتر ارولوژ ویاغدد رو بدید تاازوضعیت سلامتی جسمی ایشون اگاه بشید خیلی سخته که یه مردی سالم باشه وزن جوان هم داشته باشه بتونه یه هفته طاقت بیاره وکاری به زن نداشته باشه خونه پدرومادررفتن ویه هفته تنها موندن باعث تعجبه که انسان بدون انجام یه کار ضروری بخواه بره یه هفته بیکار یه جا بشینه ولی پیش زن وبچه اش نباشه ببینید اونجا کارش چیه وبه چه علت اونجا میمونه مگه ایشون یه کار تعریف شده ای نداره درهرصورت بعداز ازمایشات پزشکی نسبت به غذاهای ایشون هم یه تجدید نظری بکنید وسعی کنید ازغذاهای گرم درست کتید منظور ازگرم بودن غذا سرما وگرما نیست غذاهایی که طبع انها گرمه دراینترنت سرچ کنید مثل خورش فسنجان ارده وشیره گرم هستن لبینات ها وشیر ودوغ وترشی جات همه سرد هستن این شاالله که ایشون میان مشاوره وتعدیل خواهدشد

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 17:43


چه مردی کنسله؟؟

❤️‍🩹پسری که مدام از شما پول قرض میگیره
کنسله…(چون انرژی مردانه اش پایینه و نمیشه بهش تکیه کرد)

❤️‍🩹پسری که قرار اول میگه بریم خونه کنسله
(چون صرف فقط شما رو برای رابطه ج.نسی میخواد و مرد با رابطه جنسی عاشق نمیشه)

❤️‍🩹پسری که همه فالووراش دخترن کنسله
(چون گرایش به حرمسرایی داره و امکان خیانت زیاده)

❤️‍🩹پسری که عرضه ی کار و زندگی رو نداشته باشه کنسله
(مسئولیت پذیری و کار یکی از اولین ویژگی های بارز مرد واقعیه)

❤️‍🩹پسری که استاندار های اخلاقی نداشته باشه ( میشه به فحاشی ، با داد صحبت کردن ، معتاد بودن و … اشاره کرد )کنسله

❤️‍🩹پسری که میگه دنگی دونگی حساب کنیم کنسله
…(چون انرژی مردانه اش پایینه و نمیشه بهش تکیه کرد)

❤️‍🩹پسری که هی تو رابطه میره و میاد کنسله
(چون تو رو گذاشته تو اب نمک)

❤️‍🩹پسری که قهر قهرو باشه کنسله
(انرژی مردانه پایین)


❤️‍🩹پسری که حرف و عملش یکی نیست کنسله
(نمیشه بهش اعتماد کرد)

❤️‍🩹پسری که متاهله کنسله
(کاری به اخلاقیات نداریم.از نظر علمی این نوع خانمها که وارد رابطه با مرد متاهل میشن نشان دهنده اعتماد به نفس و عزت نفس پایینه دختره .)


    @DrAzartash_delneweshteh

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 16:52


سلام خسته نباشید؛پیشاپیش بابت سوالی که میپرسم عذرخواهی میکنم🙏🏻

من ۲۵سالمه و همسرم۳۱سالشون؛.... زندگی میکنیم و خداروشکر زندکی خوبی داریم؛

مشکل من این هست که  تا قبل از بچه دار شدنم مشکلی برای رابطه نداشتم و لذت میبردم؛
الان بعد از ۲سال ونیم که از تولدپسرم  میگذره و زایمان طبیعی داشتم؛
نیاز جنسیم از ۱۰۰ شده ۱۰درصد!!

بی نهایت از رابطه متنقرم
و الان ۵ماهی هست که فقط با خودارضایی میتونم ارضا بشم؛
البته فقط بعد از رابطع با همسرم اینکارو میکنم؛
و هیج تایم دیکه ای نمیکنم!!
اونم‌چون بعد رابطه هیچ جوره به ارگاسم نمیرسم!!
حتی با دخول هم دیکه هیج لذتی نمیبرم!!
خواستم بدونم چرا بعد از زایمان اینشکلی شدم!
و اینکه با توجه به اینکه فقط بعد از زابطه خودمو ارضا میکنم ؛گناه میکنم؟؟

خب چیکار کنم؛🥲
چرا این کار گناهه واقعا؟
بهتر از کارای دیگست که!!

و اینکه تمام فکر و ذهن من پیش همسرمه و حتی با فکر ایشون ارضا میشم؛
در کل نه به کسی فکر میکنم نه جدای از تایم رابطه با ایشون کاری میکنم!!
بازم گناهه؟؟
و اینکه اک بخوام ترکش کنم چی؟
میتونم؟🥲

#678

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 16:38


سلام. روزتون بخیر💙
این روزها فرصت نکردم پیام های دوستان رو کامل بخونم.
اما این پیام واقعا فکرمو مشغول کرد.

خانم ۶۷۷

به نظرم بدون لحظه ای درنگ، حتما با یه مشاوری متعهد و کاردان مشورت کنین.
چون هر چی بخوام بگم، ممکنه خدا نکرده ناخواسته بهتون بر بخوره.

فقط اینو بگم حیف جوونی تون که میتونه صرف  یادگیری و آموزش و شادی و خوشی بشه، داره اینجوری میگذره.
برای خودتون ارزش قائل بشین.
من اگه جاتون بودم بدون تردید با کارشناسان این کانال یا خانم دهقان حتما مشورت میگرفتم.
این روش و رفتار شما یا پسرعموی شما هیچ نشانی از دوست داشتن و عشق دو طرفه نداره..
موفق باشین💙

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 16:38


سلام کاربر ۶۷۷
من خیلی متوجه نشدم چی گفتی، متنی ک نوشتی سراسر تناقض و آشفتگیه. مشخصه ک فقط با احساس داری تصمیم میگیری.این همه زنگ خطر رو چرا جدی نمیگیری؟؟؟؟ میری تو زندگی و عشق و عاشقی ب مرور عادی میشه،اونجا تازه ایرادا و اختلافا نمایان میشن!
هر مشاوری هم درست نمیگه،فک نکن حرفشون حجته. خودت باید عاقل باشی،الان اوج هیجان جوونیته و خیلی متوجه نیستی.
من اخرش نفهمیدم ویروس hpv بود یا hiv؟؟؟؟؟
اصلا داره یا نداره؟؟؟
هرکدومو داشته باشه تا همیشه تو باید عذاب بکشی.
اگه hpv داره و شماهم رابطه داشتین، قطعا الان مبتلا شدی و باید بری آزمایش بدی ک بتونی درمان کنی تا دیر نشده.
و اینکه این ویروس معمولا از طریق رابطه جنسی منتقل میشه،یعنی برات سوال نشد چرا این ویروسو داره؟؟؟؟؟؟؟
و اینکه رفیق بازی عاقبت نداره، کسی ک ازدواج میکنه باید دور رفیق های مجردشو خط بکشه،خصوصا اگه اهل برنامه ای هستن.
پس خودتو توجیه نکن ، میری تو زندگی میفهمی چ مشکل بزرگیه.
ضمنا فک نکن ازدواج بین دو نفره، تو داری با خانواده،تربیت،فرهنگ و جایی ک اون پسر بزرگ شده وصلت میکنی.حتی عاشق هم باشین و مشکلی نباشه و فقط خانواده ها مشکل داشته باشن، همین میتونه کل زندگیتونو نابود کنه.
خلاصه با اینکه خوب و واضح توضیح ندادی،اما به نظر میاد ازدواج خوبی نیست این مورد

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 16:37


کاربر 677
دختر عزیزم. واقعا ناپخته و خام هستی. اصلا وقت ازدواجت نیست عزیزم.
شما هنوز عقد هم نیستید توی یک محیط و خانواده سنتی رابطه داشتید؟
همه جوره خودت رو دادی دست اون آقا و هر جور میخواد تو رو میرقصونه.
عزیزم به حرف خانواده ت گوش کن. مطمئن باش اونها بیشتر سرد و گرم چشیده ن. آدم شناس تر هستند.
احساسی برخورد نکن.
حتما حتما حتما با یک مشاوره خبره و آگاه مشورت کن و تصمیم درست بگیر. روشت رو تغییر بده. متاسفانه با توجه به گفته هات آینده خوبی در انتظارت نیست.
هر کس تو یه سنی به پختگی و مهارت لازم میرسه. شاید کسی توی سن 20 سالگی با توجه به تربیت و شرایط و محیط زندگی ش تمام مهارت های زندگی رو بدست آورده و کسی توی سن 30 سالگی هنوز نداره مهارت رو.
حتما این مهارتها و سیاست ها رو یاد بگیر. به حرف های مشاور و خانواده گوش بده. خودت رو گول نزن.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 16:37


سلام ۶۷۷ عزیز من نمیتونم راجع به علاقه و عشقت نظر بدم....اما دختر گلم آیا درمورد اچ پی وی چیزی میدونی؟؟؟خودت دکتر رفتی؟؟؟حتما آزمایش بده چون کاملا سرایت میکنه حتما بررسی کن اگر لازمه درمان را شروع کن و واکسن بزن.....
رسیدگی به این مطلب از عقدتون فعلا مهمتره عزیزم ...مارا در جریان بزار حتما ...با نامزدت برو دکتر و تست بده حتماحتما پیگیر شو

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 16:36


سلام بر همه
کاربر ۶۷۷
عزیزم تو وقتی می گی خیلی دوسش دارم این یعنی ما هرچی راهنمایی کنیم تو کار خودت رو می کنی
پس این چه راهنمایی خواستنیه

هم خودت رفتارت درست نیست وهم نامزدت
با اینکه ۳۴سالشه نامزدت عملا هیچ پختگی در رفتارش نمی بینیم
این همه قهر کردن وبرگشتن
این همه به شما تذکر دادن
این همه سرکوفت بخاطر نداشتن جهاز ،در حالی که مطمئنا رسم ورسومات شما وخانواده وشهر رو میدونه
این همه دستور که خودت رو درست کن
همه اینها هشداره برای مشکلاتی  در آینده

از طرفی
خودتم هیچ ثباتی در رفتار نداری

به نظر من که جای مادرت هستم
برای عقد وعروسی فعلا دست نگهدارید

روی خودت کار کن
ببین چی از زندگی میخوای
ببین  ده ساله دیگه با دوتا بچه  بازم تحمل این مرد رو با این رفتارش داری
روی خودت ،عزت نفست کار کن ،وابسته نباش ،دوست داشتن با مطیع بودن فرق داره
مطیع نباش

اگه دانشگاه میری ،درست رو تموم کن ،برو سرکار
برای تشکیل زندگی مشترک خیلی وقت هست
بزار وقتی وارد بشی با امادگی روحی وروانی باشه
نه فرار از دست این واون
موفق باشی عزیزم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 10:36


مادر کنترلگری که دائم گزارش میخواست
https://youtu.be/kFCGpYv8gPE

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 09:38


با سلام
لطفاً از طریق این لینک در همایش ملی اخلاق حرفه‌ای (ويژه روانشناسان، مشاوره، مددكاري، روان پرستاري، روانپزشكي) عضو بشوید

ضمناً با همرسانی به استادان و دانشجویان برای برگزاری هرچه باشکوه تر همایش کمک خواهید کرد

با تشکر


https://chat.whatsapp.com/EQJSxey9PBnBSIzl30cGmx

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 08:48


سلام
عزیزان دلم
من بسیاری از پیام ها را که مطالعه میکنم
متوجه میشم ریشه بسیاری از مسایل شما عزیزان در چند چیز خلاصه میشود
🟢یک
کمبود اطلاعات
🟢دو
کمبود مهارت
🟢سه
ضعف عزت نفس

به قول دوستان امروزی نمی خواهید از ماتریکس (دور باطلی که در آن گیر افتاده اید )
خارج شوید
بعضاً عزیزان یک شرایط نامطلوب را سال ها تحمل کرده اند
مورد اخیر دوستی که می گویند همسرشان به شدت سرد و بی عاطفه هستند
یا عزیزی که می گویند همسرشان  او را نادیده میگیرید
یا بزرگواری که از خانواده همسر گلایه دارد همه این موارد توضیحات شفاف و کامل روانشناسی دارد و البته راهکار

میدانید اشکال کار کجاست ⁉️
ما حاضر هستیم
عمر و جوانی و روح و روان سلامتی و تندرستی را بدهیم از خواب و خوراک بیفتیم و افسرده و عصبی شویم
اما برای حل مسأله ای که سال ها تبدیل به یک بحران شده از کمک متخصص استفاده نکنیم مثل این می ماند که شما
یک عمر با چنگال آب بخورید و لذت  آب خوردن را از خود سلب کنید اما سراغ لیوان نروید
این یعنی حرمت نفس ضعیف
یعنی من ارزش آسایش و آرامش
هزینه کردن
حل کردن مساله را ندارم
بهای پول بالاتر از روح و روان من است

باور کنید در عصر حاضر بسیاری از موارد راهکار های اساسی. دارد
همسر سرد و بی عاطفه با غر زدن و گلایه و آرایش و اصرار  تبدیل به یک فرد عاشق دلخسته نمیشود

برخورد با خانواده همسر اگر سمی باشند راهکار و مهارت آموزی دارد

همسری که شما را نادیده میگیرد و یا شما را تحقیر میکند توضیح علمی دارد
به عنوان یک دوست مجازی درخواست دارم حداقل یک بار با متخصص حرفه ای صحبت کنید و اینگونه روح و روان خودتان را اسیر دست مسایلی که قابل حل است نکنید
تو ارزشمند و قابل احترامی


ارادتمند
امیدوار
استاد دانشگاه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 07:39


من دوستش دارم
کنارش آرامش دارم
طبق خواسته هام عمل میکنه
نه همیشه ولی اکثرا
امروز پابه پای من از ۱۰ صب تا ۵ عصر رانندگی کرده
کنارم بوده
سرپا وایسادم میگفت بشین تا راحت باشی
پات درد میگیره
برده دانشگاه
اومده دنبالم دوباره
با اینکه خسته بوده باز مسیرو کش می‌داده تا بیشتر کنار هم باشیم و دور بزنیم
یعنی واقعا بهم علاقه نداره؟
یعنی واقعا آدم قابل اعتمادی نیس ؟
ببخشید که طولانی شد

#677

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 07:37


باز کم کم بهتر شدیم نق نق می‌کرد
غرغر می‌کرد
قهر می‌کرد
مثل بچه ها که دوس دارن نازشون رو بکشی
منم صبوری میکردم
گاهی صبرم سرمیومد ولی باز اون حرف می‌زد آروم میشدم
من واقعا نمیتونم از قلبم بیرونش کنم
خیلی دوستش دارم
همه تجربه هام با اون بوده
وقتی کنارش هستم از ته دلم آرومم
فکر نکنید چون با کس دیگه نبودم این حسو دارم
چون با یه نفر دیگه به واسطه یه دوستم آشنا شدم قبل از نامزدیمون
وقتی با نامزدم هم حرف نمیزدم
ولی نمیتونستم به این فکر نکنم
همش دلم میگفت اگر اون اینجا بود چی میشد
من خیلی بهش رو دادم خودم میدونم
اشتباه کردم
گریه کردم و گفتم بخاطر تو جلو خانواده وایسادم
آبروم میره
گاهی میگم خب چرا نمیره؟منکه سودی براش ندارم نه پدر پولداری نه جهیزیه
نه شغل
فقط دختر خوبی هستم و نسبت فامیلی داریم
میتونه که بره اونکه هیچیش نمیشه
هرکس دیگه بود راحت میرفت
اما قلب مهربونی داره
آدم درونگرایی هس
ما مهر ماه تصمیم داشتیم عقد کنیم
اون از اول نامزدی گفت ۱۴ تا و هر حقی که بخوای بهت میدم
و من گفتم ۷۹
الانا میگم مهم زندگی خوبه
و مهم نیس چنتا باشه مهم اینه خوشبخت باسم
زن برادرش سال ۹۱ عروسی کرد ۷۰ تا بود
اون موقع عرف همون ۱۱۴ بود ولی اینا نکردن
یعنی صرفا برا من نیست
عموم آدم تند مزاج و بداخلاقی هس
نامزدمم باهاش تند حرف میزنه
خیلی باهم یکی به دو میکنن
کاراشون برضد هم هس
پدرم از این اخلاقشون خوشش نمیاد
هروقت میاد ازشون بدگویی میکنه
با کلی مکافات و بدبختی راضی شدن به ۱۴ تا سکه و سه دونگ خونه
تا اینکه اقوام فوت کرد و عقد عقب افتاد
خانواده من روانیم کردن
هرشب بحث و دعوا بدگویی از اونا
چون نامزدم خونمون نمیاد میگن این شعور نداره
احترام بلد نیس
نامزدمم میگه از برادرت خوشم نمیاد اون خونه ما نمیاد منم نمیام

ما هرهفته یه شب مامان و بابای اون میان
یه شب مامان و بابای من
کم و بیش رابطمون بهتر شده
فقط اینکه میگه خب حرفامون تکراریه هرروز زنگ نمیزنه یا پیام نمیده منم نمیزنم در حد صب بخیر یا عاشقانه میفرستیم
دعوا نمی‌کنیم دیگه
دی ماه برا یه وام ۱۵۰ میلیونی اسم نوشتیم
به اسم من چون شرایط من بهش میخورد
اون قبلا گرفته بود همینو نمیتونست بگیره برا همین به اسم منو نوشت 
حالا قراره که من بگیرم بدم بهش و بریم باهاش وسایل بخره
قسطش هم خودش بده
خواهر من و داداش اونم ضامن شدن

ناگفته نمونه دو هفته پیش رفتیم مسافرت با داداش من سر اینکه بابای تو چی خریده برات بابای تو چی نخریده برات
حرفای الکی
باهم حرفشون شده بود
یه شب موند فردا صبح اومد
یه کارت ۱۵ تومنی به من داد گفت هرچی دلت خواست بخر من دلم نیومد
چون وسیله بزرگ خونه نخریدیم
گفتم بزاریم برا اون
بعد گفت من بخاطر نو ناراحت شدم  برادرت تیکه میندازه جلو بقیه منت میزاره میگه من خرج اینارو میکشم حلقه که خریدن برات من خریدم
گفت من ناراحت شدم که جلو پسرعموی اونیکی این حرفارو بزنه تورو خورد کنه
تو میخوای زن من بشی من میخوام تو سربلند باشی
جلو مامانم گفت من یه تار موشو به دنیا نمیدم همه کاری میکنم براش تا سربلند بشه

اومده بود برا مامان و بابام هدیه خریده بود
برا شوهرخواهرم زنگ زده بود معذرت خواهی کرده بود
دوباره منو برد دریا
با پولمون هم گذاشت روش تلوزیون خریدیم
فرداش باز اومد دنبالمون برد بیرون
من ازش راضی هستم این چه وقتو
هفته ای یه بار هم منو میبره بیرون
بیشتر از این نه من میتونم و خانوادم اجازه میدن
نه محیط زندگی اینطوریه
که هرروز بیاد
اتفاقا نزدیک هم هستیما ولی دیگه اینطوری عادت کردیم
تا میرم و میام بس که زنگ میزنن حالت تهوع میگیرم
هردفعه که میام باهام قهرن انگار
که تو عقد نیستی چرا رفتی بیرون
الانم که صحبت وامه
میگن این پسر خونه ما نمیاد
شاید نامزدیتون بهم خورد
تو از کجا میخوای وام پس بدی
دوباره بگی این اهرم فشار
مجبوری هرچی گفت بگم چشم
این اخلاقش بده
با باباش اینجوریه
داییش اینجوری
ولت میکنه میره پیش رفیقاش
درحالی که شوهر دوستام هم هفته ای یه بار میرن مشکلی هم ندارن
یا برادرش خیلی آدم کاملی از نظر بچه نگه داشتن، برخورد با زنش ،سیاست،مدیریت مالی
اونم با دوستاش میره
هرکس میره که ولگرد نیس
همه نیاز دارن یه چن ساعت با دوستاشون باشن
واقعا روانی شدم
همشون میگن ما راضی نیستیم
تو سرخود شدی
بابام میگه باید بهم بزنی من ۱۴ تا سکه قبول ندارم
چطور بقیه از اون میترسن
این به حرف خانوادش گوش نمیده

درحالی من از یه مشاور پرسیدم گفت باید ببینی دیدگاه خودت چیه
شما باید توافق کنید نه خانواده
خواهش میکنم منو راهنمایی کنید
یه عنوان مادر ،خواهر،پدر 🥲

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Jan, 07:35


سلام ❤️😔
کاربر های عزیز
میشه منو راهنمایی کنید
من زمستان سال ۴۰۱ همزمان دوتا پسرعموم اومدن خواستگاریم
من بایکی از اونا از قبل باهم صحبت میکردیم و تصمیم ازدواج داشتیم
ولی مدام باهم حرف نمیزدیم
من بهش علاقه داشتم و اونم همینطور
اون متولد ۶۹
من ۷۹
وقتی اون‌یکی پسرعموم اومد خواستگاری
همه خانوادم با اون موافق بودن
ولی من جلوی خانواده وایسادم و گفتم که نه
و اون اومد خواستگاری باهاش موافقت کردم

بعد از اون خیلی شرایط پیش اومد
خیلی اتفاقا افتاد
ماشین خرید با قسط و وام
خیلی کمکش کردم کمک مالی
هیچ توقعی نکردم از نظر مالی ،کادو نگرفتن،عیدی نگرفتن
یعنی صفر
اردیبهشت ۴۰۲ ماشین خرید
با کلی بدهی و قسط وام
یعنی عملا از زیر صفر شروع کرد
ما تاشهریور باهم خوب بودیم
تا اینکه مادر من مریض شد فلج شد
نیاز به عمل داشت
حدودا ۶۰ میلیون پول با زور جمع کردیم
من خیلی بهش اصرار میکردم بیا خونمون
به مادرم سر بزن ولی اون نمیومد
نمیدونم چرا انگار لج می‌کرد
آدم لجبازی هس
من کل این چن وقتو کارای خونه به عهده ام بود
صبح و ظهر وشب

۱۲ آبان ۴۰۲ مامانم عمل کرد
من ۲.۳ ماه تمام لگن میزاشتم براش

چونکه نمیومد عیادت مامانم منم عقده کرده بودم بهش محل نمیدادم اصلا و زنگ نمیزدم
رابطمون سرد شده بود 🥲
۳ آذر ما باهم رابطه ای داشتیم
یه هفته بعدش به من گفت که من بعد رابطه متوجه شدم اچ پی وی گرفتم
تاریخ ویزیت دکتر رو بهم نشون داد
من بهش گفتم باید آزمایش اچ آی وی بدی

نگم براتون که چقد بهم ریخت حال روحی جسمی داغونی داشت
حتی یه بار گریه کرد پیش من
میگفت بخدا ایدز هم باشه خوشبختت میکنم
۱۰ سال باهام بمون زندگی رو برات بهشت میکنم
همه متوجه شدن که این یه مشکلی روحی داره ولی به هیچکس چیزی نگفت
بعدها یعنی یه ماه پیش که رابطمون خوب شده  بهم گفت همش به خودکشی فکر میکردم فکر میکردم باید برم قرص بخورم یجایی بمیرم که هیچکس پیدام نکنه خونم خشک بشه تا دست کسی بهم بخوره
گفت تمام این چند وقت من و تو بخاطر این مریضی از هم دور شدیم
چون هیچگونه رابطه جنسی یا عاطفی نداشتیم

ولی رفت دکتر و دکتر بهش گفت مشکلی نداره
کم کم به خودش اومد
رفت اسنپ کار کرد تا وقت آزاد بیکار نباشه
یه شغل دیگه هم داشت
ولی از من دور دورتر شد
منم هیچ تلاشی نمیکردم برا نزدیک شدن
همش به فکر بهم زدن بودم
از یه طرف هم از اچ پی وی میترسیدم
پس هیچی نمیگفتم و صبر کردم
اصلا بیرون نمیرفتیم ،تماسی نداشتیم
خونه ما نمیومد
ولی خانواده ها ارتباط داشتن
اسفند بود که دیدم کامل از من سرد شده میگفت تو همیشه ناراحتم میکنی
به حرفام اهمیت نمیدی
واقعا هم من خیلی بچگانه و بد رفتار میکردم
ولی واقعا از نظر مالی هم تحت فشار بودم
نمیتونستم حتی لباس بخرم
شروع کردم به اصلاح خودم 
تا اینکه یه شب به من گفت با این اخلاق باهم نمیسازیم
من هم گفتم باشه
خیلی حرف زدیم همونشب پشیمون شد از حرفش
فرداش نه پس فرداش زنگ و گفت من حالم خوب نبود اون حرفارو زدم ببخشید و فلان از در دوستی اومد و منم هیچی نگفتم 😔
کاش میگفتم و بهم می‌خورد همون موقع تا زجر نکشم
همیشه بهم میگه من وجدانم هیچوقت نمیزاره تورو ول کنم
چون ده ساله بهت یه قولی دادم پاش هم مردونه وامیستم
منم گفتم که من خوب بودم و بهترین که اومدی وگرنه دختر زیاده
تو فامیل ما حسرت منو میخورن
۲۳ سالمه همیشه سر به زیر بودم و معقول رفتار کردم
دیگه کم‌کم باهم حرف میزدیم
ولی اون دیگه انگار عوض شده بود
میگفت چرا پسر باید بده
چرا دختر نده
همه باید مساوی باشن
ما جهیزیه نمیدیم
و همه مخارج عقد و عروسی با پسره
البته بگم خونه هم داره
شب عید رفتیم یه پلاک زنجیر خریدیم البته از پول باباش
شب خونه ما با داداشم حرف میزدن من یه حرفی زدم به پشتیبانی داداشم اون ناراحت شد وقهر کرد دوباره
عید ما زهرمار شد
۱۳ به در رفتیم بیرون من دیگه شک داشتم که شاید کسی هس رفتم گوشی رو چک کنم هیچی نبود
همون موقع سررسید و قهر کرد رفت
بهم پیام داد بهم بزن من دیگه عذاب وجدان ندارم بگو دیدم با کسیه
منم معذرت خواهی کردم و توضیح دادم براش گفت چرا اینکارو کردی چیزی میخواستی میگفتی من خودم گوشی رو باز کنم بدم بهت
باز چیزی نگفت ولی قهر بود
حتی خونه برادرش مهمون شدیم نیومد
اومد جلوی در غذا رو گرفت رفت
شیفت بود سرکار
من بعدش گفتم که بهم فرصت بده درست میکنم
پوستمو مث پوست خر کردم
هرروز پیام عاشقانه
میگفت من حرف نمیخوام انسانیت میخوام
تا اینکه اردبیهشت بود زنگ زد
گفت بازم باشه شاید بقیه درست میگن و من اشتباه میکنم
اخلاقتو درست کن
منفی حرف نزن
پیشرفت کن
همش انرژی منفی نده من شادی دوس دارم
آرامش دوس دارم
از غرزدن و ناله بیزارم
همون موقع ها پسرعموی بابام فوت شد
مدام حرفای روانشناسی تو اینستا برام میفرستاد
که به حرفم گوش بده
اصلاح شو و مردا فلان رفتاررو دوس دارن
و این حرفا

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Jan, 18:28


سلام خواهر۶۷۲
همیشه وجدان بهترین وبالاترین محکمه ای است که یه انسان بشردوست بایدبهش احترام بزاره شما خودت میگی این اقای شرور ورفیق بد باشما شریک بوده وشوهرت کار روبااین اقا شروع کرده من نمیدونم باچه سرمایه ای وباچه سهمی باشوهرشما مشارکت داشته شما کاری به اینکه کاررورها کرده ورفته نداشته باشیدحالاکه ایشون خودشو طلبکار میدونه وازطرفی این ادم رفیق شوهرشما بوده که تونسته باهاش شریک بشه وگرنه هیچکس الکی وبدون شناخت نمیاد باکسی شراکت کنه دراسرع وقت دریه محلی ازش دعوت کنید وبااحترام کامل دویاسه تا ازدوستان وکسانی که بطورکامل روی شما واون اقا شناخت کافی دارن ازاونا هم دعوت کنید ویه جلسه درست حسابی تحت عنوان تسویه حساب شراکت بزارید حداقل ۵ نفرباشن هرحرف راست وواقعی که دربین این اقا وشوهرشما بوده اقاتون بیان کنن وبگن شراکت به مادونفر صرفه اقتصادی نداره هرکاری تابحال اون ادم انجام داده وقرار بوده ازاین راه درامدی نصیبش بشه روحساب کنید وهرمبلغ سرمایه ای هم وسط بوده حساب کنید اگرخودشون این تبهر روندارن ازیه شرکت ذی حساب کمک بگیرید تااون ذی حسابش رو برای تسویه حساب بفرسته ودراین جلسه کل حرفهاتون روبزنید وهمه اونا روهم مکتوب کنید سهم شراکت هرکس روبه وجه نقد تبدیل کنید که همون اقای ذی حساب کاملا بلد هست چکاربکنه حتی تمام صحبت هاوگفتگو های این جلسه روهم ثبت وضبط کنید هم صدا وهم تصویر ویه مدرک داشته باشید هرمقدار که اون اقا طلبکار شد بهش چک بدید وموقع وصولش روهم مشخص کنید همه این مراحل درصورت جلسه قید بشه ودرپایان هم ازهم محترمانه خداحافظی کنید وحق اون ذی حساب روهم از سهم هردو کم کنید وبهش بدید ویه نسخه ازاون حسابرسی روهم خودتون داشته باشید درپایان هم به امضا هردوطرف ودیگرشاهدان برسه بااین روش هم اون اقا ازشما راضی خواهد بود وازطرفی هم دیگه هیچوقت خودشو طلبکار نمیدونه چون همه چی مکتوب وباشاهد اجراشده هرگز پولی روبدون مدرک وپنهان به کسی ندید که همیشه بدهکار خواهید بود

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Jan, 18:21


سلام کاربر 664 عزیزم من سنم از تو کمتره موندم چه اعتمادی کردی که به پزشکی که خارج از کشوره اعتماد کردی پزشکای اونجا انقد کیس هست دنبالش باشن که نیاز به مجازیش ندارن ...پزشک تحصیل کرده حتی اگه بچه هم داشته باشه میره سراغ هم سطح خودش شما پزشک هستی یا تحصیلات عالی داری ؟ چجوری اعتماد می‌کنی بری آلمان رفتی و گرفت بلاسرت آورد کلیه هاتو فروخت چی پولتو از دستت کشید چی ... آدم به همسایه دیوار به دیوار اعتماد نمیکنه تو کشور غریب بهت گفته بری فلان توام اعتماد کردی ؟ با دوتا بچه انتظار بیشتری ازت می‌ره ببخش انقد رک میگم ..ولی بشین سرجات و الان منشی مطلب رو جو میگیره ادعاش می‌ره بالا برای زن گرفتن چه برسه به خود پزشک خب معلومه می‌ره با هم سطح خودش ازدواج می‌کنه ...پس بدون حتما یه جای کار میلنگه کلا بلاکش کن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Jan, 18:20


کاربر۶۷۵تمام مسئولیت رو به عهده گرفتید وشوهرتون مردانگی رو خرج خواهر ومادرش میکنه مردها دوست دارند قدرت داشته باشند واین قدرت رو در انجام کارهای مادر وخواهران کسب میکند تغییر رویه بدهید با مشاور صحبت کنید بهتون راهکار میدهند وبعد تودلنوشته نگفتید درامد مغازه تنها منبع درامد خانواده هست مغازه برای خودتون هست ایا همسرتون درجای دیگر مشغول کارهستند دریک شهر زندگی میکنید یا در شهرهای مختلف خلاصه خیلی واضح نبود ولی به تظرم باید جلوی خانواده شوهرتون مقاومت کنید ومنتظر نباشید که اونها تغییر کنند بلکه خودتون باید حقتون رو بگیرید اگرمیتونید مهریه را به اجرا بزارید ومخارج خانواده رو به عهده شوهرتون بذارید گفتنی زیاد هست وخیلی کارهامیتونید بکنید اول باید شجاع ومقاوم باشید وزود خسته نشید حق گرفتنی هست اینکه بیکسم تشد خرف همون بیکس هستید خیلی ملاحظات رو ندارید وبهتر میتونید احقاق حق کنید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Jan, 18:20


با سلام و درود خدمت همگی
بنده خانمی ۲۸ ساله هستم و شوهرم اقایی ۳۴ ساله ی دختر یک و نیم ساله داریم و چهار ساله باهم زندگی میکنیم... ایشون از ی شهر دیگه به صورت کاملا سنتی با بنده آشنا شدن و خیلی سریع به درخواست خانواده ام ازدواج کردیم طی ی هفته... چون من ی ازدواج منجر به طلاق داشتم خواستن زودتر ازدواج کنم و برم خونه بخت...
همسر من مردی فهمیده و آقاست خرجی خانواده رو میده دست به زن نداره صداشو بالا نمیبره اعتیاد نداره احترام میزاره و..... اما تنها نکته منفی که داره اینه که اصلا محبت کردن به همسر رو بلد نیس دارم از یخ بودن وسرد بودنش دیوونه میشم من پر از نیاز و حس زنانه ام اما این مرد کوه یخه انگار نه بلده کلامی نه پیامکی نه حضوری هیچچچیییی محبت نمیکنه بخدا موندم چیکارکنم انواع لباسها رو میپوشم محل نمیده ارایشگاه میرم اصلا نگاه نمیکنه باهاش شوخی میکنم خونه داری میکنم ینی میخام بدونید هیچ کمبودی نمیزارم انگار این اصلا به زن نیازی نداره ماهی دو سه بارم میره شهرستان روستای پدریش از بس یه من سخت میگذره دیگه ماهی دوماهی یکبار باهاش میرم ولی خودش خیلی میره همه فامیل بهم میگن حتما شوهرت زن دیگه ای داره... میدونم اهل خیانت نیس میره پیش خانواده اش خب اگه اینقد وابسته به پدر ومادرش بود دیگه ازدواجش چی بود الان دیشب برگشته بعد ی هفته دیدمش سر ی موضوعی که مال ی هفته پیش بوده و سطحی بود و ازش کلی معذرتخواهی کردم و براش نامه نوشتم و گفتم بیا حلش کنیم ولی پسم زد و محلم نداد هنوز که هنوزه بعد ی هفته بازم جاشو جدا کرده از من میدونم من هم مث خودش بشم ماه ها قرار نیس محلم بده ولی من اصلا اینجوری نیستم نمیتونم کنار بیام میگم مگه چقد زنده ایم چقد جوونیم که باز همش قهر باشیم اما راستش خسته شدم دیگه حس زن بودن ندارم اینکه یکی نیس ناز منو بکشه بهم محبت کنه منو بغل کنه دو تا کلمه عزیزم و دوست دارم بهم بگم و خیلی چیزای کوچیک و بی هزینه دیگه از زندگی سیرم کرده بخدا فقط به واسطه دخترم دارم زندگی میکنم راستش فقط به خاطر  اینکه امید به زندگی داشته باشم بچه دار شدم اینکه یکی باشه به عنوان مادرش عاشقم باشه و منم به عنوان فرزند عاشقش باشم قبل بچه چندبار قصد خودکشی کردم خودزنی کردم مشاوره رفتم صحبت کردم با این با اون هیچی که هیچی دیگه نمیدونم چه کنم با این مرد این کوه یخ...
لطفا شما راهنماییم کنید ممنون🙏

#676

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Jan, 07:16


مادرشوهرم،خیلی اهل جادو جنبله  . چند بار  جادو داده به خود شوهرم آورده داده به خوردم😓 مثلا به اسم مهر و محبت ولی مطمئنم فقط دنباله جذب پسرشه وگرنه چه لزومی داره اگر دنبال جذب عروس باشه پیش همه بگه من عروسهامو آدم حساب نمیکنم. یبار روی خوش نشان نمیده اونوقت دعا مینویسه مارو جذب خودش کنه😏
الان پیش خودتون فکر می‌کنید من با این لحن خودم از اونا بدترم ولی واقعیت اینه من فقط تو نوشتن یکمی بلدم حرف بزنم و خودمو خالی کنم.
در اصل یه زن بی کس و بی پناه هستم که بخاطر این زبانم کوتاهه😞

مادر ا ،خواهرا ،آقایون ،  لطفا زندگی را به کام هم تلخ نکنیم من الان از هیچ زیبایی زندگیم لذت نمیبرم چون سایه افرادی در زندگیم هست که همه چی را به کامم تلخ کرده مگه چقدر زنده ایم ؟ میدونم این افرادی که من ازشون گفتم اینجا نیستن ببینن . ولی شاید حرفهام برای کسایی دیگری تلنگری باشه که این چند صباح زندگی را به کام هم تلخ نکنن.

#675

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Jan, 07:16


با سلام منم  از گروه کمک میخوام دلم پره میخوام یکم با شما ها حرف بزنم درد دل کنم  منو راهنمایی کنین ممنون میشم🙏🙏🙏
ما پنج تا جاری‌ هستیم  و چهار تاخواهر شوهر داریم.
من سه تا بچه دارم ۱۵ ساله ازدواج کردم . ازدواجم سنتی بوده مادر پدرم دنبال ادم موجه بودن که اهل دود دم نباشه 😏
الان مشکلم وابستگی شوهرم به مادر و خواهراش و قهری بودن و له کردن زن و بچه هاشه. ( حالا از بقیه  عذاب‌های که دادن و میدن بهم حرف نیارم فقط این قسمتشو بگم)
عزیزان من یه مادر شوهر دارم که  بسیار  با سیاسیت (البته خبیث😭 )و خواهرشوهرام که سپاه مادرشوهرشون هستن و هیچ کدام هم زندگی نرمالی ندارن  و پدر شوهر بیچاره را هم ۱۲سال پیش  دق مرگ کردن ، حالا این جمع👆 شوهرمنو مثل یه عروسک تو دستشون دارن 😓
الحمدلله چهار تا جاریام، زندگیشون منهای خانواده شوهر نرمال هستن . ومن گرفتار بچه ننه ترینشان شدم . تمام درآمد و وقت  دوران مجردیش،صرف مادر و خواهر اش شده  سربازی نرفته و دانشگاهشو هم نصفه ول کرده که برای ننه اش خرجی بیاره تا تعریف تمجید بشنوه و بسیار هم راضیه .
الانم رو بدم خودشو فداشون میکنه هیچ، ما روهم در طبق اخلاص تقدیمشون میکنه تا بچزونن. انگاری اینجوری دوست داره و الانم بعد از پانزده سال زندگی هنوز غلام حلقه به گوش اوناست .
ولی بقیه پسرها از مادرشون فرارین چون میدونن تا دندانش را گیر بده دنبال بهم زدن زندگی اوناست.
کلا مادرشوهر ما در یه شهر کوچک با هیچ کی خوب نیست الا دخترا و خواهرا و شوهر من  که عجیب عجیب هواشو دارن ،البته دامادها هم فرارین.
منم یطورای با وجود بچه ها و نداشتن خانواده حمایتگر راه پیش و پس ندارم فقط از لحاظ مالی مستقلم .خدا به دادم رسیده در این مورد ....😔
با وجود نیاز خونه به خرید وسایلای ضروری و اظهار عجز شوهرم برای خرید حتی یه تومنی و یه بچه همیشه مریض تو خونه ؛دیروز متوجه شماره حساب مادرشوهرم تو گوشی پسرش شدم که دیدم به این کارت مادرش از ماه قبل تا حالا که این مارو برای ضروریات عطشان نگه داشته حدود ۱۰ تومن زده ‌. حالا اگر آدم خوبی بود اشکالی نداشت ولی کسی که  با هیچ کدام از عروسها رفت و آمد نداره و ادعا داره  ماهارو آدم حساب نمیکنه  و اینو همه جا میگه چرا باید با پول خونه من تغذیه کنه.
  بقیه پسراخونه اش نمیرن وتره خورد نمیکنن براش، ولی شوهرمن ... البته به من میگه مقابله به مثل کن بهش رو نده ولی با اینکارش چطوری مقابله به مثل تاثیر گذار باشه
خانم خانما هرسه ماه چکاپ میره با شوهرمن و پولش، برای کل اعضای بدنش.
دیروز بهش اعتراض کردم میگم چرا نمیزاری ضربه شصت نشونش بدم مثل بقیه جاریها و منم آدم حسابش نکنم تو با این نوکریت براش،
جا برا من نذاشتی چه اهمیتی داره دیگه من حرف بزنم یانزنم باهاش وقتی تو تامینش میکنی . آقای قهر قروی ما  قهر کرده رفته ویلای  دوستای مجردش شرابخوری تا چهار شب .
جمعه هم تا عصر خوابه .
من در طول هفته تو مغازه می‌ایستم ولی از بعدازظهر پنجشنبه تاجمعه خونه ام . طفلی بچه ها.
دلشون به این پنجشنبه جمعه خوشه . الان نمیخوام باهاش حرف بزنم . اصلا برایم دیگه حامی حساب نمیشه .اخه حامی مادر و خواهرایی هست که مدام میخوان دل ما رو جزغاله کنن از سوختن چند مرحله فراتر...
اینم بگم اینا شدیدا دنبال اینن که ثابت کنن پسرا و برادراشون اونارو بیشتر از زنهاشون دوست دارن که صد البته  در مورد من حسابی موفقن .🫠

حقیقتا دیگه حوصله خودمم ندارم .
ولی دلم برای بچه ها میسوزه جایی ندارم ببرمشون😓 ما شهر دیگه ایی هستیم آخه.
حال روحیم خوب نیست جسمی هزارتا مشکل دارم هر روز تو دلم با شوهرم تو دادگاه خدا هستیم و ازش توضیح میخوام میدونم اعلائم افسردگیه .

شوهر م خیلی ترسو هست😏 تا یکی پخ کن براش وحشت میکنه البته مثال هستا منظورم  مثلا تو ساختمانه. دوسه تا از همسایه ها متوجه شدن ترسو هست  واسش گندگی میکنن.
من چندباری جوابشونو دادم مثلا سر دوسه بار   بالا پایین رفتن  یکی از بچه ها براخرید خوراکی، یکی از همسایه ها داد میزد سر بچه ام، که  چه خبره  چرا هی میری میای،
اونوقت  شوهرم چپیده بود خونه و لال شده تا اینکه من بلند شدم دوسه تا داد زدم طرف دیگه تمام کرد بحثو .
ولی واکنش شوهرم کتک زدن بچه ای که حسابی هم ترسیده بود .
چندباری خواستم ببرمش مشاوره ولی نمیاد ،میگه تو دیوانه ایی برو خودتو درمان کن .👉 این حرفو هم مادر و خواهراش انداختن دهنش.
کلا شدیدا ازشون تاثیر میپزیره تا یه حرفی بهم نسبت بدن دو سه ماه دیگه میبینم بله شوهره  به کار بسته .
کاش قبل بچه دار شدن راهمو جدا میکردم . اشتباه کردم هرچقدر بچه آوردم که سرش به زندگیش گرم شه از وابستگی مزخرف به مادر خواهراش کم شه نمیشه . انگار دنبال تایید اوناست فقط .
 

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Jan, 13:25


سلام
اصلا خیانت راه حلی نداره ولی شخصی که خیانت دیده اگرکسی باشه که وسع مالی نداشته باشه کس وکارویاور خوبی نداشته باشه نباید فوری بعدازخیانت دادوبی دادراه بندازه کم حوصلگی کنه وخدای نکرده ازسرغرور طلاقشو بگیره ومیدان رودرست وحسابی به شخص واگذارکنه دقیقا همونی روبراش انجام بده که خودش فکرمیکنه ومیخواه این خانم خیانت دیده هرچقدرهم وسع مالی داشته باشه باید شرایط وبسنجه وطوری عرصه روبه اقا تنگ کنه که طرف خلع سلاح بشه باید بازیرکی تمام هرچی این اقا داره روازش بگیره حق طلاق روهم بگیره انوقت اگرمیخواه بره ونمیتونه تحمل کنه بره این تجربه روما دیدیم ومیدونیم که بدترین وسختترین درد به اقایی که خیانت میکنه همینه من سراغ دارم کسی روکه مهریه اش سنگین بوده وشوهرش خیانت کرده این خانم هیچی نگفته تمام مال واموال وماشین اقا روگرفته حق طلاق روهم گرفته ودرست ۶ماه بعدش خودش به راحتی رفته مهریه اش روگذاشته اجرا وطلاقش روهم خودش گرفته بدون اینکه اقا خبر دارباشه بعدش اقارو انداخته زندان بابت پرداخت مهریه وطرف مجبورشده اونوقسط بندی کنه ماهیانه هرچی درامدداره بریزه به حساب خانم حالا هرروز این اقا پیک ویژه میفرسته که غلط کردم منوببخش من به تنگ اومدم درچنین شرایطی نه هیچکس حاضرمیشه زن این ادم بشه ونه راهی براش میمونه اگراین خانم همون روزاول گذاشته بودرفته بود امروز این اقا باهمون خانمی که باهاش بوده ازدواج میکرد ومیبرد داخل خونه خودش واین زن بیچاره میماند برای حرص خوردن حالا حرص خوردن به گردن اقا افتاده پس هرخانمی که خیانت دیدباید باهوشیاری ومتانت عمل کنه راهی دیگه نیس

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Jan, 08:56


سلام
بله راه حل بنام زدن نيست ولي تضميني براي مشكلات مالي كه بتونه راحت از اون زندگی بیرون بياد
من شاهد بودم خانمي همسرش خيانت كرد سريع جدا شد ،زندگی كه سالها با قناعت جمع كرده بود ول كرد مهریه هم سبك بود و ارزش مادي زيادي نداشت و چون پشتوانه نداشت شركت خدماتي كار ميكرد تا گذران زندگی كنه
كاش صبوری ميكرد شرط بخشش تعهد مالي و بعد مشاوره و تعهد أخلاقي میشد و به قول دوستان خيانت تكرار میشد اونوقت با دست خالي اون زندگی رو ترك نميكرد

شرايط يه خانم شاغل با خانم خاندار متفاوت هست
بله راه حل خيانت اينكه به مشاور يا زوج درمانگر مراجعه بشه و ريشه يابي بشه اين آقا تنوع طلب هست يا هيجانخواه يا ... و آيا اصلا آقا اصلاح میشن يا نه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Jan, 08:50


واقعا موندم که چرا یه سری دوستان راه حل خیانت رو در این میبینن که همه چی رو به نام خانم کنن، به نظرتون این جواب میده؟ چرا اینقدر نظرات غیر تخصصی میدید!
چرا یه مشاور خوب رو همون اول انتخاب نمیکنید.
خانم دهقان بارها گفته بودند با زدن اموال به نام خانم مشکل حل نمیشه،
همون موقع که بوی خیانت اومد باید از یک مشاور تخصصی کمک‌ گرفت، به روی طرف آوردن و باج گرفتن، طرف خیانتکار رو بیشتر پررو تر میکنه!

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 17:34


سلام خواهر۶۵۶
خداکنه هیچ کس درزندگیش بدنبینه ولی متاسفانه یه جوتعهد ووفاداری ومردانگی دروجودبعضیا نیس شما باتوجه به شرایط خانوادگی که داری بسیار سخته که بخوای پرده حیا روکناربزنی چون به دیگراعضای خانواده خصوصا زندگی دخترها اسیب واردمیشه بنابراین شما درخلوت خودت بصورت جدی ومحکم باحمایت حرفی پسرت به شوهرت بگو به رضایت خودش بیاد دفترخونه وهرچی مالی اموالی خصوصا خونه وماشین وزمینی اگه داره رو بزنه بنامت وهمچنین یه وکالت طلاق هم بهت بده یعنی حق طلاق رو ازشوهرت سلب وساقط کن که اگرروزی روزگاری برای یه بار دیگه خیانتش تکرار شد بتونی راحت وبدون حضور ایشون طلاق بگیری واونو ازتوی خونه بندازیش بیرون فعلا به همین میزان قانع باش اگربتونی این کارها روانجام بدی عملا ایشون روخلع سلاح کردی ودیگه جرئت خیانت رو نخواهد داشت چون میدونه هیچ اهرمی دستش نیس شما اگربرای بار مجدد خیانتی دیدی هم طلاقت رومیگیری وهم هرچی که مهریه ات هس وایشون روازخونه بیرون میکنی بدون هیچ وسیله ای بنظرم خیلی برای یه مردی این شرایط شرایط سخت ودردناکی هس طوری اینکارها رو انجام بده که هرگز دخترها وداماد ها متوجه نشن هیچوقت گریه وغصه خوردن دردی رودوانمیکنه بجای گریه برو دنبال خوش گذارنی خودت وبچه هات وبهترین غذاها رو درست کن بخور بهترین لباسها روبگیر وبپوش نه اینکه خودتو ازپا بنداز وبیمار کن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 14:10


کاربر۶۵۶یعنی چی که دوساعت ذاه بوده یعنی خانم رو ازقبل میشناخته خانم تلفنی بودن ازقبل باهم رابطه داشتن اینها همه مهم هست دفعه اولشون هست یا قبلا هم ازین کارها کرده لوده ازهمه بدتر ایا همه فرزندانتون متوجه خیانت پدر شدن؟ درهرصورت گریه فایده نداره اتفاقا قوی باشید وایشون رو نبخشید اگر میتونید ثابت کنید ایشون رو تهدید به شکایت کنید وحتما مشاوره انجام بدهید شرایط زندگی وضعیت مالی خودتون رو توضیح ندادید بهتر هست بیخیال ازین موضوع نگذرید بلکه باشرایطتون که داماد دارید واون هم دوتا خیلی به ضرر فرزندانون هستکه متوجه خیانت پدرشون بشن چون امکان سو استفاده دامادها وپررو شدنشون هست پس یاده نگذرید وحتما باایشون برخورد کنید وبه مشاور مراجعه کنید.تاوان ندن براشون خيانت عادي ميشه و تكرار ميكنن
لازمه تعهد أخلاقي و مالي بدن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 14:08


در پاسخ ۶۵۵
سلام
اطلاعات بیشتری ندادین که آیا فرزند دیگری غیر از شما ندارد ارتباط با مادر خواهر خودش ندارد
ولی مهمترین کار اینه که از پدرتون بخواید که بیشتر منزل باشند و با مادرتون وقت بگذرانند و باهم بیرون بروند
و یا خانوادگی سفر برید که مجبور بشه بیاد شاید افسرده شدن
یانمی‌دونم اگر میتونید مدتی ببرید خونه خودتون یا اگر نوه داره با اون سرگرم بشه
اگر خواهر برادر دارید بهمراه پدرتون بشینید تصمیم مناسبی بگیرید که مادرتون همش خونه تنها نمونه احتمال زیاد بعد بازنشستگی افسرده شده باشن

درصورت تمایل نتیجه اقدامتون رو در کانال اعلام کنید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 14:08


کاربر ۶۵۶
سلام واقعا متاسفم ، خیلی سخته خیانت ، واقعا چرا آقایون برای یه لذت گذرا اینطور تیشه به ریشه خانواده میزنند ، دیگه اون اعتماد برنمی‌گرده ،  دیگه نمی‌دونم چی بگم !!!

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 13:57


سلام
دوست عزيز پیشنهاد من اينكه با دوستاي  صميمي مادرتون تماس بگرييد و بخواین دوره بزارن و باهم هرروز وقت بگذرونن.حداقل يك ساعت در روز از خونه بياد بیرون
و اينكه كاش مشاوره ببريدش تا علت اين انزواش مشخص بشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 12:19


سلام عزیزان
من ۶۵۵ هستم ممنون از دوستانی ک راهنمایی کردن
باید بگم که ایشون صبح و بعدازظهر تا شب ک پدرم بیرونن تنهاست و این که میفرمایید ورزش و خرید و ... اینارو مداوم همه بهشون میگن اما حاضر به انجامشون نیست
و اینکه تحصیل کرده و بازنشسته هم هستن ولی حرفی از هیچکس گوش نمیدن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 06:40


باسلام وعرض ادب واحترام به خانم دکتر
خانم دکتر من ۵۰ سالمه شوهرم ۵۴سالشه ۳۳ساله ازدواج کردیم ۴ فرزند دارم ۳دختر یک پسر دوتا از دخترام ازدواج کردن پسرم هم رفته سربازی زندگیمون باارامش پیش می‌رفت ی روز دیدم شوهرم از سر کار اومد وگفت بلیط گرفتم بری به دخترام سر بزنی منم قبول نمیکردم. گفت شما برید من جمعه میام دنبالتون مارا بعدظهر ۴شنبه سوار ماشین کردرفتیم منو دختر کوچیکم که ۱۰ سالشه .جمعه اومد دنبالمون ما اومدیم تا رسیدیم خونه دیدیم بله آقا رفته دنبال هرزگیش ی زن آورده بود خونه شب تا صبح بغل هم خوابیده بودن حموم رفته بودن صبح زود پامیشه ببر که کسی نبینه تا عصر باهم بودن رستوران رفتنشون خوش‌وبش کردنشونو ۲ساعت میره میاره راهش دور بوده ۲ساعت هم میبره هم اون روز که اومدم خونه گفتم پتوا بوعطر میدن ما این عطرا نداریم .گفت نه کسی نیومده خونمون بد که پسرم اومد مرخصی گوشیشا که روشن کرد.ديد جریمه شده ۳ بار
به باباش گفت باماشینم کجارفتی ۳بار جریمه شدی عکس جریمه را آورد زنه وشوهرم تو ماشین
باهم بودن این شد که لو رفت بد خودش همه چیزا برام گفت حالا به نظرشما بااین شوهر من چکار کنم همش دارم گریه میکنم از زندگی نا امید شدم
شرمنده که وقتتون راگرفته حالم اصلا خوب نیست همه را پرا کنده نوشتم

#656

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 06:34


سلام دوستان ببخشید میخواستم بدونم برای پیدا کردن اس ام اس با سیم کارت ایرانسل چکار باید بکنیم و پیام ها رو تا چند ماه قبل نشون میده؟و چند ماه بگذره ار برنامه ایرانسل من پاک میشه؟

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 06:34


کاربر۶۵۵واقعا ادم میمونه مادر ۵۸ساله هنوز خیلی کارها میتونه بکنه توقع ایشون ازاینکه هرروز کنارشون باشید خیلی زیاده شماهرروز میتونید تلفنی احوال پرسشون باشید وهفته ای یکبار ایشون بیان خونتون هفته‌ای  یکبارهم ایشون بیان منزل شما  بعد بقیه اوقات خودشون رو برنامه ریزی کنند میتونن برن پارک سینما کافه بادوستان وبقیه فامیل رفت وامد ومعاشرت کنند کلاسهای مختلف ورزشی وتورهای مسافرتی دیدن برنامه های تلویزیون حل کردن جدول هزاران کار دیگر به نظرم ایشون افسردگی دارند والا انقدر خواهان کنار شما بودن درست نیست وکلافگی شما به حق هست پس دچار عذاب وجدان نشید وفقط درمواقع ضروری مثل بیماری درکنارشون بیشتر از حد معمول باشید ویواش یولش رفت وامد رو کم کنید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Jan, 06:34


خواهش میکنم این متن رو در کانال بذارین
در جواب کاربر ۵۹۰
انصاف خوب چیزی هست
یک  لحظه خودت رو جای زن داداشت بذار
اگر شما بودین چکار میکردین
!!
بهترین کار ممکن رو زن برادرتون داره انجام میده
داداش بیچاره!!!

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Jan, 22:37


عرض ادب
دوست محترم ٦٥٥
مادرتون سني نداره براي كارنكردن ،خونه موندن و تنبلي
نمیدونم شرايط ماليش به چه صورت هست .خوب بود براش يه پرستار بياريد
ولي مسله اينكه اول ببينيد علت اين انزوا و تنبلي  چي هست
روحي نبود و افسرده نبودن
باهاش صحبت كنيد ورزش برن
سراي محله كلاسهاي خوبي داره ،خانمهای بازنشسته و سن مادرتون جمع ميشه و تورهاي مختلف يك روزه و ...داره
من شاهد بودم چقدر شاد و با روحيه هستن و باور كنيد ديگه ياد شما هم نيوفته

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Jan, 22:29


سلام خواهر۶۵۵
موقعی سن بالا میره خصوصا وقتی که یکی اززوجین تنها شدن وهمسرشون به رحمت خدارفته یا قبلا طلق گرفته درد تنهایی برجسم وجان اونا غلبه میکنه خصوصا برا اون عده ای که شخصیت وجودیشون درونگرا باشه این قشر ازادمها همون روزهایی که باهمسرشون هم بودن درلاک تنهایی خودشون بودن فقط تفاوتش این بود که اونروز ها یه بهانه ای برای زنده موندن داشتن ویکی بود گاهی باهاشون حرف بزنه ویه سری مسئولیت رو ازشون بخواه مثلا اگرشوهر این خانم زنده بود ایشون مجبور بود به فکر یه غذایی برای ظهر باشه واین غذا احتیاج به اقلامی داشت که باید خرید میشد واومجبور بودهم بره بیرون بخره وهم بیاد درست کنه یه جورایی سرگرم کاربود وتحرک داشت وروزش تموم میشد بدون انکه شماها متوجه بشید ولی الاان نه هیچ مسئولیتی درقبال هیچکس نداره بنابراین مجبوره که بشینه وفکرکنه بهترین گزینه اینه که ایشون رو درکلاسهای خودمراقبتی که حتما درمحل زندگیتون هست ودرهفته سه بار تشکیل میشه ودرکنار این کلاسها یه ورزش هم انجام میشه ثبت نامش کنید دوجلسه بره متوجه میشید که چقدر تغییر روحیه کرده وخودش هم راغب به رفتن میشه ولی اصل خدایی هیچکس نباید تنها باشه حتی درزمان پیری من یه پسرعمه ای دارم که حدود ۸۰سالشه وبچه هاش همه رفتن وبچه دارن ایشون ۳سال بود که خانمش فوت شده بود مرتب اظهار ناراحتی وتنهایی میکرد رفتیم یکی مثل خودش که اونم خانمی بود و۷تا بچه داشت وشوهرش مرده بودوتنها بود روبراش گرفتیم هردو خیلی راضین هم بچه های زن خوشحال شدن که مادرشون تنها نیس هم بچه های اقا خوشحال شدن که دیگه مسئولیتی درقبال پدرشون ندارن گاهی هم بچه ها میرن یه سری میزنن یه ساعتی میشینن وبرمیگردن شما هم اگرچنین کیسی هست اینکارو بکنید نگید ازمادرما گذشته زشته خوب نیس اگه راحتی او وخودتون رو میخواهید بهش بگید میخواهیم عروست کنیم شوخی هم نداریم نمیشه توتنها باشی ببینید چقدر خوشحال میشه به همین بهانه بفرستیدش کلاس

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Jan, 22:29


۶۵۵
سلام کاربر محترم ، یه مقدار بیشتر توضیح بدین، یعنی مادرتون تنها زندگی میکنند ؟ فرزند دیگری ندارند؟ شاید خودتون ایشون را پرتوقع بار آوردید، ۵۸ سال سن زیادی نیست برای خانه نشینی، کلاس ورزش برن ، با دوستاشون مسافرت برن، با دوستان همسن خودشون رفت و آمد کنند ، و خیلی کارها میشه کرد ، فقط بفرمایید ایشون افسردگی ندارند؟ به روانشناس مراجعه کردین؟ اگر امکان داره حتما مشاوره ببرید ایشون را و شرایط خودتون را برای مشاور توضیح بدین، ایشون بین شما دونفر باشند و موضوعات و استقلال شما برای مادرتون مشخص کنند . ودر آخر میدونم سختتون هست ولی قدر مادرتون را بدانید ، مگر عزیزانمون چند سال کنار ما هستند ، خیلی هم به خودتون سخت نگیرید و از حرفهایش ناراحت نشید برابر تنهایی به شما گله می‌کند و هر وقت گله کرد بگید راست میگی ، حق با شماست ، ببخشید که نمیتونم بیام و خسته ام و... اینطوری دل مادرتون آروم میشه و کمتر بهتون گیر میده ، احتمالا چون تنهاس توجه شما رو میخواد ، موفق باشید ، من آرزوم بود کنار مادرم باشم و یهویی در بزنه و بیاد خونه من و با هم چای بخوریم ، ماهم از هم دوریم .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Jan, 22:28


۶۴۷

سلام دوستان 
خیانت  در ظاهر یک کلمه  ۵ حرفیه   ولی  آوار به تمام معناست 
بار اول ودوم نداره  کسی که پیش زمینه ش رو داره  مثل اب خوردنه  براش   زن ومرد هم نمیشناسه
ولی ایکاش     اینا که تخته گاز میرن  یه لحظه استوپ  بزنن   ببینن  چه کاریه  اینهمه عجله  برای چیه  از کجا به کجا قراره برسند 
بخاطر کی از چی باید بگذرند و ....


شاید باورتون نشد  هر چی اسمش رو میخواهید بزارید  کارما    چوب  خدا  ....

به یک سال نرسید   و تمام         من بعداز ۲۸ سال زندگی مشترک   به خاطر خیانت  جدا شدم 
و
با چه شرایطی  با  چه روحیه افتضاح  و تقریبا با دست خالی 
پارسال همین موقع ها خونم رو تو شیشه کرده بود  و امروز  ۶ روز هست  توی مزار خوابیده  پارسال نزدیک تولدش بود  یه ست طلا برای اون خونه خراب کن خریده بود که قرار بوده براش مهمونی مفصلی به مناسبت  تولدش بگیره
هر چی داشت  رو به حساب اون زده  عرض یکسال  ۲ میلیارد ازش کنده  و هیچ مدرکی نیست باهم ماه عسل  رفتن و ...

دیگه چی بگم    وقتی طرف فهمیده تا  خرخره تو باتلاق  رفته  نه راه پس داره نه پیش 
آبرو   دارایی  خانواده   تنها پسرش و ....از دست داده و حالبه تازه فهمیدیم  اون خونه خراب کن با مردی دیگه که احتمالا هم دستش بوده  همزمان  چند ساعت روز در غیاب  شوهرش  وقت میگذرونده 


واقعا عجب دنیاییه   حاصل چند  سال زندگی من رو به طرفه العینی  به باااااد داد  کجای کاری ببینی  سر ترا هم خواهد خورد
اینقدر عرصه رو بهش تنگ کرد که طرف خودش رو خلاص کرد

گویا اب از اب تکون نخورد   فقط   پسر من   دیگه  پدر نداره  واین غم  تا ابد با منه 


البته  من و پسرم پارسال که این اتفاق افتاد خاکش کردیم   و همون وقت  من به خدا حواله ش کردم 

خیلی با ما بد تا کرد  خیلی بد


امروز رفتم  وسایلش رو جمع کردم همش میگم  ارزش داشت ؟؟؟؟؟

در ضمن  با کمک  من جنازه بلند شد  و ...هر چند  من بمدت  چند دقیقه سر نماز بودم و بر گشتم خونه منتظر خاکسپاری و ..نشدم 


میخوام بگم   فکر نکنین  با جدایی بعداز خیانت  به جایی میرسید  


سرابی بیش  نخواهد بود  


سراب

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Jan, 19:05


سلام خدمت دوستان محترم
من چند ساله ازدواج کردم و شاغل هستم
مشکل من مادرمه از صبح تا شب تو خونه تنهاست، نه کار خونه میکنه و نه بیرون میره فقط توقع داره روز و شب برم پیشش بشینم
وقتی هم که نرم زنگ میزنه و گله میکنه که من همش تنهام
موندم چی کارش کنم خسته شدم
ممنون میشم اگه تجربه‌ای دارید راهنماییم کنید
ما شهرستانیم درضمن ٥٨ سالش هست

#655

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Jan, 09:45


سلام خواهر۶۵۱
بنده نه وکیلم ونه روانشناس فقط اینقدرمیدونم باادم شکاک زندگی کردن عملا غیر ممکن هست اینکه درجه شکاکی یاهمون بیماری پارانوییدی چقدر باشه مهمه اگراین درجه ضعیف باشه راهی به دهی میره ولی اگردرحد بالا باشه دیگه خیلی سخته بشه زندگی کرد اگر شما قصد ادامه زندگی رو دارید حتما مدارک مستندی از این بیماری شکاکی رو دراسناد خودداشته باشید تامیتونید ایشون رو خلع سلاح کنید یعنی خونه ای ماشینی رو بنام خودتون کنید وخلاصه اینکه مفت برنگردید بزارید ایشون برای برگشت شما تاوان پس بده چون اگر مفت وبدون تاوان فقط باتعهد واظهار ندامت وپشیمانی شما حاضربه برگشت بشید حتم بدانید که این مسائل واین کتک کاریها تکرار خواهد شد فعلا تاانجا که میتوانید درفکر گرفتن تاوان باشید وبعدش برگشت چون برگشت شما فقط زمان رو به عقبتر برمیگرداند دیگه هیچ ضرری جز گذرزمان رو شما ازدست نخواهید داد بعداز گرفتن تاوان وتعهد دادگاهی وحق طلاق ونوشتن اینکه اگریه بار دیگه کتک کاری تکرار بشه شما طلاق خواهید گرفت  انوقت برگردید ویه تجربه ای دیگر رورقم بزنید این شاالله که تغییر کرده باشن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Jan, 09:44


سلام در جواب اون پدربزرگواری که گفتن اون خانم647 گفتن. همسرشون توی این سن از ابرو نمترسه.... اینو گذاشته بودن به حساب اقتدار اون مرد بگم. اسمش بیشرم و حیایی و سر پیری معرکه گیری هست نه اقتدار. واسه بیشرمی هم دلیلی نیاز نیست.
این خانم حتی اگه از لحاظ جنسی که هیچ از هر لحاظ  هم کم گذاشته واس اون مرد. آقا میتونست به خانم بگه زن دوم میخواد یا به خانم بگه حق و حقوقت میدم برو یا بمون نه اینکه ازش خونه ای رو بخواد که خود خانم سالها براش زحمت کشیده.و مدام خیانت کنه به جای دستت درد نکنه و تلاش دوشا دوش با این آقا. بله امثال این پدر بزرگوار حق دارن. سریع خانم رو متهم به قصور در نیاز جنسی کنند. چون ما خانما برای بچه های همسرمون هم زیادی فداکاری میکنیم باید مثل همون دوسدختراشون فقط رفیق جيبي باشیم.
متاسفانه میگن انگور بهشتی نصیب...... میشه.
حکایت خیلی آقایونه. ضمن اینکه خانمای عزیز یادتون نره هیچ وقت از خودتون غافل نشید به خودتون برسید به خاطر خودتون نه اینکه شوهرتون سرگوشش نجنبه. که بعدا که خیانت دیدین  دلتون بکشنه که چه ها که نکردین.برای اون مرد. بخاطر خودتون با خودتون مهربون باشید.
به خودتون برسید بخاطر دل خودتون مسافرت برید تفریح برید کلاس آموزشی برید خودتون اسیر و دربند خونخ نکنین. بچه سرجا خودش شاداب نگه داشتن خودتون سر جا خودش.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 14:17


در خصوص مشکل بانوی ۶۴۷:
حساسیت احساسی و تصمیم گیری های قهری نوعا بانوان را در رابطه با این پدیده شاهدیم...ای بسا کسانی که رگباری مجوز طلاق و هر گونه مجازات را تجویز و حکم تخلیه می دهند و توصیه های ضربتی و مسافرت دور دنیا ...به نظر می رسد ریشه یابیو یافتن گره کار می تواند مانع فروپاشی گردد، برای یه چت مجازی که امروز عین سمی مهلک در فضای زندگی به اصطلاح ماشینی تسری داشته نمیشود حکم طلاق داد مثل اینکه برا یه دوچرخه دزد حکم قصاص بدهند..نه چت خوبه و نه تحریک به طلاق..و نه عوارض آن بر بچه..هر چند بالغ باشند و تحصیلکرده...تامل، ریشه یابی، نفوذ در اراده طرف مقابل، علت یابی، رفع کاستی ها ..می تواند از تکرار آن جلوگیری کند..خرمنی که آتش گرفته آب بپاشید نه بنزین...

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 11:51


باسلام خدمت دوستان وکاربر ۶۴۹ استخوان اضافه مشکلی نیست دختر عموم تابستون گذشته زانوش ۲۰ سانت استخوان اضافه اورد بود عملش کردن خوب خوب شد میگه اصلا نه درد دار نه اذيت میکن سنش ۱۸ سالش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 11:45


کاربر ۶۴۷ سلام ... آفرین به این همه درک و شعور ... تصمیم شما برای نگه داشتن ستون های خونتون قابل احترام هست ... حالا که تصمیم گرفتید با همین شرایط ادامه بدین و همسرتون مرفه هست حداقل بهترین ها رو حق خودتون بدونین ... مثلا از همسرتون مسافرت های دور دنیا بخواهین ... مثلا یک نفر رو بگیرین کارهای خونتون رو بکنه شما بیشتر استراحت کنید ... مثلا مرتب برین شهر پدری و با اقوام خوش باشید و دهها برنامه دیگه که در جهت رفاه شما باشه ... دیگه صد خودتون رو برای زندگی خرج نکنید و بیشتر به خودتون برسید... تا جایی که می تونید حال دلتون رو خوب کنید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 11:44


باسلام حضووردوستان،
کاربر649   درخصوص زانودردخواهرتون به متخصص وترجیحافوق تخصص روماتولوژی مراجعه کنین، توصیه ها و دستورات پزشک روماتولوژی رو انجام بدین حتمابهبودی حاصل میشه، توضیح اینکه هرگونه احساس دردوناراحتی درناحیه استخوانها، زانو، آرنج، وغیره مربوط میشه به روماتولوژی،  ضمنا شکستگی استخوان دررابطه باتخصص پزشک ارتوپد هستش،

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 11:43


در پاسخ ۶۴۷
سلام

به نظر من هم  که این آقا از آبروداری و متانت شما دارن سواستفاده میکنند
و دیگه قبح ماجرا هم ریخته شده
و اولین بار نبوده آخرین بارشون نخواهد بود

اینکه نمی‌خواید طلاق بگیرید، صلاح مصلحت خودتان
اما اینکه باز طبق روال قبل رفتاربشود ،انگار نه انگار که اتفاقی افتاده به نظر من غلطه !!
بلاخره باید شخص یجا تبعات کارشو دریافت کنه و تاوان بدهد!!

شما مادر نمونه و فداکار و زحمت کشی هستی درست اما باید عشق بخود وبه شخصیت و غرور خود احترام گذاشتن هم یاد فرزندانمان بدهیم!

مادر گرامی بخشش و‌چشم پوشی
هم آدابی دارد
اگر طرف بار اولش باشد خطایی کرده گول خورده و پشیمان و نادم هست و دیگه تکرار هم نمیکند و درصدد دلجویی و درست کردن اوضاع هست و طلبکار و قدر نشناس هم نباشد

سنگ زیرین آسیاب بودن تاکی؟!

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 07:37


سلام و عرض ادب
در خصوص متنی که یکی از آقایان محترم پیج نسبت به دلنوشته ۶۴۷ نوشته بودند، احتراما بنده با نظر شما و تمام عزیزانی که در مسئله‌ ی خیانت طرف مقابل را مقصر می دانند مخالف هستم. انسانها چه زن و چه مرد دارای خصوصیات مثبت و منفی متفاوتی هستند. حال اگر زن یا مردی در زندگی زناشویی خود خیانت می کند دلیل بر کم کاری یا بد بودن شریک زندگی اش نیست. بلکه مربوط به ذات تنوع طلب ایشان می باشد. کما اینکه اگر یکی از طرفین مشکلی دارد با کمک مشاور و افراد آگاه در این زمینه می توانند مشکل را حل نمایند یا در مرحله از یکدیگر جدا شوند. کسی که خیانت می کند از خویشتنداری و آبرو داری طرف مقابل سواستفاده می‌کند و به مرور زمان قبح ماجرا از بین می رود.
از نظر بنده بهتر است ایشان محل زندگی خود را از همسرشان جدا کرده، درباره این موضوع با فرزندانشان بصورت شفاف صحبت کنند و جهت ترمیم روحیه خود به مشاور مراجعه نمایند و برای احترام به جسم و روحشان اهدافی مانند ورزش، موسیقی، خط و ... را پیگیری کنند. و جدا از واگذار کردن اموال خود به سایرین خودداری کنند.
در پناه حق باشید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 07:21


سلام ب همه و خانم دکتر عزیز
ی سوال داشتم ممنون میشم سریع بهم جواب بدید
خواهرم ورزش میکنه ۱۵سالشه زانو درد داشت  رفت دکتر
دکتر بهش گفته نباید ورزش کنی زانوت استخون اضافه داره خواهرم خیلی گریه کرد و ناراحته میشه اگه کسی اینجوری بود. زانوش و خوب شده یا راه حل داره ب ما بگید
و مارو از نگرانی بیرون بیارید

#649

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 07:17


باسلام حضور خواهران و برادران عزیزم و دخترها و پسرهای گلم  ،
کاربر۶۴۷ هستم ،
سپاس بیکران از همه شما که وقت گرانبهایتان را برای خواندن متن زندگیم گذاشتید و جواب دادید ،
عزیزان ، اینبار هم بخاطر نه خودم ، بلکه بخاطر  آبروی پسران عزیزم و بهتر از جانم که زندگی ام به آنها گره خورده و برای آنها زنده ام و زندگی میکنم ، و عذرخواهی همسرم و بهانه های غیر منطقیش ! بخشیدم ، چون بیشتر عمرم رفته و کمتر آن باقی مانده و توانایی رفتن به دادگستری و معطل یک جواب ماندن را ندارم ، اما عزیزان ، خانه ای که در آن خانواده ای با هزاران امید و آرزو زندگی می کنند ۶ ستون دارد ، اگر غریبه ای شیطان صفت را وارد حریم شخصی خانه کنید ، یکی از ستونهای آن را با پتک خراب کردید ، اگر دل همسر و فرزندان را به درد آورید یکی دیگر از آن ستون‌ها را خراب کردید ، اگر آینده فرزندانتان را خراب کنید ، یکی دیگر و.......! به جایی می رسید که تلنگری هر چند کوچک شما را به خود آورده ومتوجه می شوید  با نابودی ۶ ستون ، خانه شادی‌ها و آرزوهایتان را ویران کرده اید و جبران خسارت ناممکن ، پس سعی کنیم تا زنده ایم عاشق خانه و حفظ کانون گرم خانواده مان باشیم ، چون هیچ بهانه ای قابل قبول برای ویرانی ستون های خانه مان پذیرفته نیست ، شخص بیماری هوس ، با هیچ کلاس و مشاوره ای درمان نمی شود که نمی شود ، و وای به حال همسری که در زندگی مشترک ، اسیر این شخص می شود و برای ترس از آبرو سکوت را انتخاب کرده ولی با خود عهد می بندد  فرزندانی را که به این دنیا هدیه دادم باید به بهترین و نیکوترین شکل تربیت کنم و شخصیتی پاک به جامعه تحویل دهم و ............
بماند که بعد از این چگونه زندگی ام را می گذرانم ، اما یک هدف ایده آل دارم ، همدم خوبی برای فرزندانم و مجدد همسر و مادری زحمتکش در خانواده و دوست خوبی برای کتاب ، چون شخصیت و اصالت پاک خانوادگی ام همین است و بس ، نه انتقام از وجود خودم و مثل همسر هوسبازم شدن است .
تشکر فراوان از همه شما عزیزان که با راهنمایی های خودتون منو دلگرم کرده و مسرور از همراهیتان ،
آرزومندم همواره در پناه خدا شاد و سلامت و سرفراز باشید و همیشه خانه دلتان مملو از عشق به عزیزان نزدیک و ریشه دارتان باشد ،

مادر و خواهر حقیر شما کاربر ۶۴۷

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 07:16


سلام به خانم ۶۴۷
عزیز
وکاربرانی که راهنمایی کردن ایشونو، این خانم بامتانت تمام سه بار همسرخیانتکارشون رو بخشیدن.
این خانم یک زنی که مادری رو در حق فرزندانش تمام کرده حتی وظیفه شو درقبال جامعه هم تمام وکمال  پرداخته ، وحتما شرایط زندگی براش سخت گذشته به خاطر کنکور درس فرزندانش  این خانم   باز نشسته بوده یعنی بیرون از خونه هم کار میکرده ،یعنی امده الان بعد بازنشستگیش  زندگی کنه کنار همسرش که خیانت دیده ، دیگه  کی باید زندگی کنه که پیشنهاد میدین برو مسافرت وگردش وفلان اون هم تنها،بعد این همه سال وهدر دادن جوونی نکردن کار کردن  ۲تا پزشک به جامع تحویل دادن وحتما همون زمان هم همسرشون پا نبوده ، آیاالان باید یه همدم نداشته باشن؟؟  چون سنون ۶۰ساله  باید تنها بمونن ؟عزیزم خانم عزیز به نظرم خونه تون وبه نام هیچ کس نزن جدا شیدبعد یه مدت اگر کیس خوب پیدا شد ازدواج کنید چه اشکالی داره از تنهایی درمیا‌د همه مردها که نامرد نیستند ، اگر قصد ازدواج داشتید خونه هاتون عمرایی به نام فرزندانتو بزنید بعد۱۲۰شما برسه بهشون. اتفاقا ازدواج کنید تنها نمونیدمگه شوهرتون بعدشما تنهامیمونه؟؟شمارو داشته باز سرگوشش میجنبیده . بهحرف مردم هم اعتنایی نکنید ۲و۳ماه میگن وتموم میشه شما حقدارید یه زندگی عاشقانه واروم داشته باشید دوباره عاشق شید زنده بمونیدو زندگی کنید.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 07:15


سلام ٦٤٨
روز همه دوستان عزیز بخير
دوست عزيز گوشی وسيله شخصي هست و به نظر من اشتباه هست كه بريم سراغ موبايل همسر يا فرزند
زماني بايد كنكاش كنيد كه به مورد مشكوك بربخوريد مثل چت كردناي بموقع همسرت ،يا تغيير رفتار يا دير اومدن، تماسهاي مشكوك كه اونم ميشه بدون بيان با كمي دقت رمز رو پیدا کرد
در غير اين صورت باور كنيد حيف آرامشتون رو با اين تجسس از بين ببريد

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Jan, 07:09


دوستان یه مشکلی پیش اومده که خواستم نظر شما کمکم کنه.
من ۴۶ ساله و همسرم ۵۳ ساله و ۲۶ سال است که ازدواج کردیم.همسرم بازنشسته و بنده شاغل هستم.نظرتون درمورد این که گوشی آقا رمز داشته باشه و از خانمش بعد از این همه سال زندگی پنهان کنه چیست؟
همسر من شخصی مذهبی و مقید هست ولی تقریبا ده سال پیش خیانتی در حد پیامک داشته که مت گذشت کرده ام و باهاش زندگی می کنم.دو تا فرزند ۲۵ ساله و ۱۸ ساله هم دلریم و بعضی موارد خانواده و تماس ها و پیام هاشون رو از ما پنهان می کنه.
وقتی من ببعد از مدتها ازمخفی کردن رمزش دلخور شدم.و گفتم تا موردی برای پنهان کاری نباشه آدم چنین کاری نمی کنه. با نهایت پرخاش گفت اصلا به من شک کنم.منم به شما شک دارم و....
لازمه بگم گوشی من رمز داره و رمزشم بچه ها و همسرم دارند.

#648

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Jan, 20:34


سلام خواهر۶۴۷
باعرض تاسف ازاینکه اخرپیری بااین بیوگرافی عالی ازخانواده شما بجای خوشی کردن وثمره عمر چیدن باچنین بچه های موفقی باید دردورنج خیانت روتجربه کنی به نظرمن شما خودتون بااینکه این همه خیانت رودیدید همون دفعه اول میرفتید مشاوره تاعلت اصلی کاررو پیداکنید من یه اقا هستم دقیقا ۶۶سال ازعمرم گذشته خیلی برام مشکله که حتی اگر زمینه درستی هم پیدا بشه خیلی تمایلی ندارم چه برسه که بخوام باترس ولرز باشه منظورم اینه که ایشون باید خیلی ادم قدرتمند وسالم وبیخیالی باید باشه که بخواه درچنین جو خانوادگی خیانت کنه وترسی رو نداشته باشه چون ابروی بچه ها وخانواده برای هرکس خیلی مهمه این پدر خجالت نمیکشه که بچه هاش بدونن ومتوجه بشن؟اما برگردیم به علت ها شما بعنوان مادری باسواد وباشخصیت اگرطبق اصول شوهرداری خصوصا دربحث روابط زناشویی مطابق با علوم سکسولوژی وارتباطات عاطفی باایشون رفتار میکردید خیلی دور به نظرمیرسه که چنین مردی بتونه ازروابط درست وبجای خودش دست برداره ونگاهش دست دیگران باشه چراکه هیچ مردی قادربه فرار کردن اززیر دست یه زن زیرک ودانا نخواهدبود دراین سن برای شما صورت خوشی نداره که حرف طلاق روبزنید وهیچوقت هم خونه روبنام هیچکس نکنیدنه به شوهرونه به فرزندان هرچه دارید بنام خودتون باشه اخرش به بچه ها خواهدرسید بزارید تاپایان عمرتون با قدرت مالی تمام شود که اگرخدای نکرده افتاده شدید بتونید ازقدرت مالی استفاده ببرید واگر میخواهید ایشون روادب کنید مهریه تون رودرخواست کنید وتمامشو بگیرید واگرتوانایی حق طلاق گرفتن رو هم دارید حتما اینکارو بکنید تاهمین اندازه براش کافیه ومهمتر اینکه حتما حتما باهم یه مشاوره برید ومشاوره سکسولوژهم فراموش نشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Jan, 15:36


سلام خانم 647.
کاش بیشتر از خصوصیات اخلاقی خودتون و همسرتون میگفتین. یا فرهنگ خانوادگیتون.
ایشون از همون چند سال قبل خیانت میکردن که شما چند بارش رو متوجه شدین فقط. توی این سن و سال چرا برا خانواده و خودتون چالش درست میکنین.
کاش این همه  یه وقت برا خودتون میذاشتین و مسافرت و تفریحات خودتون میگین آقا حساب بانکیش پره. حالا که شرایط خانوادگی خوبی دارین. بذارین ایشون به طلاق و خیانت ادامه بده. شما هم راحت زندگیتون رو بکنین.
برید مسافرت و همون شهر مادريتون. تو تفریحی برید. با دوستان فرزندان و.....
اتفاقا از همین خیانت به عنوان حربه برای راحتی خودتون استفاده کنین.
اصلا چه شکایت کنین که نکنین از نظر من بی‌فایده است و این آقا وقیح تر میشن.
با بچه هاتون راحت زندگی کنین و اختیار امور کاملا دست بگیرید. . ولی طلاق نگیرید. با چه رویی از شما خونه خواستن نمیدونم. میدونم آدم گاهی برای رهایی خودش حاضره همه کار بکنه. اما شما اسیر نیستین تازه وضع خوبی دارید. اتفاقا شما از این آقا پول و خونه بگیرید به جبران خیانت.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Jan, 09:06


کاربر ۶۴۷ سلام ... یک خونه رو خودتون برین توش بشینید و یه خونه رو بدین اجاره ازش درآمد خوب داشته باشید ..‌ شوهر رو هم رهاش کنید خودش بره دنبال طلاق ... و تا زنده هستید خونه ها رو به اسم پسرها نکنید ... يا صلح عمرا كنيد بعد صدوبيست سال فزت كرديد مال اونا ميشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Jan, 09:00


سلام
روز وروزگار بر شما خوش
کاربر ۶۴۷
عزیزم اول تبریک به خاطر موفقیت فرزندانت
دوم چرا میخوای باج بدی ،چرا یه خونه رو به اسم شوهرت کنی
تو این سن میخوای طلاق بگیری که چی بشه ،میخوای بری ازدواج کنی مثلا ؟؟؟؟؟
بدون طلاق وباج دادن برو ومستقل برای خودت زندگی کن
پسرهام پرسیدن بگو مشکلی هست بین خودمون
البته اگه نمیدونن
وبرای خودت خوش وخرم زندگی کن ،خدروشکر بچه ها از اب وگل در اومدن اگه متاهل هستن که چه بهتر وسرخونه زندگی خودشون
اگه مجرد ،هرجا دلشون خواست زندگی کنن
من چند نفر رو دیدم وبدون طلاق جداگانه زندگی کردن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Jan, 08:53


کاربر۶۴۷نه خونه به اسم شوهرت بکن نه به اسم فرزندانتون مگر خودتون زحمت نکشیدید تقاضای طلاق بکنید ودوخونه رو بفروشید جای دیگر بخرید خونه جدید ساکن بشید شوهرتون چکار میخواد بکنه خوب طلاقتون نده بهتر مرد ارث هم ازش ميريديان. چقدر باید ساده باشید که خونه بدید تا طلاق بده با مدارکی که دارید ازشون تقاضای طلاق کنید فوقش چند سال طول میکشه خوب طول بکشه شما برای خودت زندگی کن وبزار ایشون دنبال طلاق دادن شما بره شما که نمیخواهید مجددا ازدواج کنید وحق حقوقی هم که نمی خواهید پس بهترین کار ترک ایشون وساختم بچیک زندگی جدید هست

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Jan, 06:27


با سلام و عرض ادب و احترام خدمت خانم دکترآذرتاش
وقتتون را زیاد نمی گیرم ، ۳۵ ساله ازدواج کردم و ۶۰ ساله ، فوق لیسانس و بازنشسته هستم ، ۲ فرزند پسر دارم یکی ۳۴ ساله و دیگری ۲۷ ساله  هردو پزشک هستن ، در این ۳۵ سال زندگی ۸ بار از جانب همسرم خیانت دیدم وبخاطرفرزندانم بخشیدم ، در زندگی هیچ کم نذاشتم و پابه پای همسرم کار کردم و وظایف منزل و رسیدگی به فرزندانم را انجام دادم ، تا اینکه چند ماه پیش در تلگرام و واتس آپ عکس و کلمات مبتذل با خانمی که ۶ سال قبل با ایشون رابطه داشت را دیدم ، ایشون ۶۷ سال دارن وبازنشسته هستن ، به نظر شما برای طلاق اقدام کنم یا دوباره ببخشم و حق طلاق را این دفعه ازشون بگیرم ؟  ۲ خونه را با کار فراوان خودم خریدم ، بدون اینکه یک انگشتر طلا داشته باشم ، اما میگه اگر طلاق میخوای باید یک خونه را به اسمم بزنی تا طلاقت بدم ، خودش یک خونه و ماشین و حساب بانکی زیاد داره ، اما می‌خوام هر دو خونه را به نام دو فرزندم بزنم ، آیا عکس ها و حرفهای مبتذل و غیراخلاقی با زن متاهل جرم محسوب میشود ؟ فقط عکس و اسکرین شات و فیلم از چت گرفتم ، مدرک قابل قبولی هست ؟ می‌دونم با این سن و سال تعجب کردید ، اما خیانت کردن اگر در خون انسانی باشد و بهش عادت کند دیگر به‌هیچ‌وجه نمی شود اعتماد کرد ، باید در خیانت سوم عاقلانه از این افراد طلاق گرفت که من اینکار را نکردم و بخشیدم ، چون دلم هر بار می سوخت ، در دو راهی ماندم که حق طلاق را بگیرم ازش یا شکایت کنم و طلاق بگیرم و یکی از خونه ها را به نامش بزنم ، من در استان ایشون ۳۵ سال غریبم و از خانواده ام فرسنگ‌های زیادی دورم ، تنها مونس من در این ۳۵ سال فرزندانم هستن ،
عذرخواهم برای متن زیادم ، متشکر از نظرات شما عزیزان و سپاس از خانم دکتر عزیز که این گروه را تشکیل دادند .

#647

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Jan, 06:24


سلام دوستان لطفا من رو راهنمایی کنیدمن 34سالمه ومجردهستم
من دوران دبیرستان روتمام نکردم به دلایلی
بعدتمام این سالها همیشه حسرت میخوردم تا اینکه تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدم ودرحال حاضرمشغول گرفتن دیپلم هستم که به یاری خدا بهارتمام میشه
حالا سوال من این هستش رشته من گردشگری شاخه ی کاردانش هست    نمیدونم کودکیاری بخونم یا آموزش ابتدایی .چون میخام استخدام بشم وحقوقی داشته باشم باتوجه باسنم که داره بالامیره
وهزینه ثبت نام هرترم چگونه هستش فکرکنم رشته من کنکور نداره وباید دانشگاه آزاد یاپیام نور یا علمی کاربردی ثبت نام کنم بخدا گیج شدم
عزیزانی که تجربه دارند خواهشا من رو راهنمایی کنید

#646

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Jan, 06:21


سلام خواهر۶۴۳
غده تیرویید اگربه موقع تشخیص داده بشه وبه موقع هم عمل بشه واگرمتاستازی بودبه موقع هم بعدازعمل یددرمانی بشه دیگه برای همیشه راحت میشید من ازدکترهای امروزی خبری ندارم ولی بنده خانومم رو درسال ۶۸دریزد توسط دکتراقایی میبدی که یادش بخیر باشه تشخیص داده شد ودرحالی که خانم حامله بود طبق نظریه کمیسیون پزشکی ساقط شد ودرست ۲۰روز بعداز سقط بچه ۷ماهه هردولپ تیرویید ها خارج شد وفقط پاراتیروییدها روعمل نکردن دکتر عمل هم جراح دکتر مدیر بود بعدشم اقای دکترمیبدی مارو معرفی کرد بیمارستان شریعتی تهران واونجا ۱۳ روز ید درمانی انجام شد ازاون به بعد به مدت ۴سال مرتب سی تی اسکن میشد با تالیم هردوماه بعدش هر۶ماه وبعدشم هرسالی یک بار ونهایت اخرش گفتن دیگه نیایید وبیماریش بطورکلی خوب شد فقط هرروز ناشتا یک ونیم قرص لوتیرکسین یک درصد رومیخوره ومشکلی روهم نداره اولین چیزی روکه شما باید رعایت کنید بیخیال بودن هست وهیچ غم واندوهی به خودتون راه ندید قبول کنید که مریضی از بشر ادم هست وادم بدون مشکل وبدون بیماری وناراحتی وجود نداره هرکس به اندازه خودش درد ورنجی رو داره شما هم با اراده اهنین وامیدواری کامل درپی درمانتون باشید وپشت گوش نندازید که وقت ندارم پول ندارم همسرم اذیت شد بچه هام اذیت شدن ....انسان اگر درحالت بیماری ومشکلات ازعهده اونا بربیاد انسان بزرگی هست درغیر این که هنری نکرده این شاالله که هرچه زودتر بهبودیتون حاصل بشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Jan, 06:20


کاربر ۶۳۸#
سلام دوست عزیز من هم چند سال درگیر اگزما بودم بهترین دکترهای شهرمون رفتم داروهای کورتونی زیادی استفاده کردم ولی تا یک مدت خوب میشد و بعد از مدت کوتاهی دوباره شدیدتر میشد تا اینکه پماد درماتین باریج رو بهم  معرفی کردند این پماد از گیاه مورد گرفته شده قیمتش خیلی  مناسبه آخرین بار فکر میکنم ۲۳۰۰۰گرفتم   این پماد اگزمای چند ساله من رو درمان کرد و الان دیگه دو ساله بدون دستکش کارهامو انجام میدم پیشنهاد میکنم حتما این پماد رو امتحان کنید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 17:01


سلام بر همگی
در رابطه با دوستی که تمایل داشتند نماز بخوانند نظر خودمو عرض میکنم:
با توجه به اینکه خداوند متعال هیچ نیازی به عبادت بندگانش ندارن و این ما هستیم که با عبادت و راز و نیاز با خداوندی که میدونیم رازداره و بزرگترین و محکمترین ریسمانی هست که میشه بهش تکیه کرد به نماز و صحبت کردن با خدای خودمون محتاجیم.پس اگر از این منظر به نماز نگاه کنیم خودبخود بسمتش کشیده میشیم.خود من در جایی که هیچ امیدی نداشتم با درد و دل و رازونیاز با خدای خود بعد از نماز تونستم حاجتمو ازش بگیرم.امیدوارم همگی مون از این تکیه گاه محکم غافل نشیم.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 15:40


سلام
بابت مسئله ی کاربر ۶۱۲ بعضی از خانم ها بابت این مسئله خیلی تند صحبت کردن مثلا :
ـ این که دیگه چیزی نیست تو گروه بذارید
ـ با سی سال سن انقدر نا آگاهی و ...
اتفاقا انقدر این مسئله رو این کاربر تاثیر گذاشته و ناراحت و نگرانش کرده و حتی شاید حس ناکافی بودن و هزار حس دیگه رو تجربه کرده که این مسئله رو تو این گروه بیان کرده حالا شما با این بیان تند باعث سرخوردگی بیشتر و درد بیشتر این بنده خدا میشید.
بنظرم اگر قصد قضاوت دارید تو دلتون قضاوت کنید ولی اگر قصد کمک و راهنمایی دارید بدون قضاوت لطفا راهنمایی کنید مثل خیلی از دوستان دیگه .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 11:52


سلام روز بخیر به همه دوستان خواهش میکنم هرکس اطلاعی داره کمکم کنه خانم هستم ۳۴سالمه مدتیه درگیر درد مفاصلم بعدازکلی دارو درمان اخرش رفتم پیش دکتر روماتولوژی آزمایش روماتیسم نوشتن واسکن هسته ای دیروز که جوابش بردم ازمایشم منفی بود اسکنم دید گفت روماتیسم ستون فقرات داری کل بدنم یخ کرد حالم اصلا خوب نیست روحیم ازدست دادم توروخدا اگه دکتر خوبی میشناسید معرفی کنید اخه هرچه میخونم ظاهر درمان قطعی نداره 😔 بعد من ستون فقراتم درد نداره فقط آرنج شانه زانو درد دارم نمیدونم چرا ازمایشم منفی بود


#616

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 09:32


کاربر ۶۱۲ به یک متخصص زنان مراجعه کنید شاید نزدیکی درست انجام نشده وپارگی واژن باشه دکتر میبینه این دیگر چیزی نیست اگر واژن هم تنگ باشه کرم میده ومشکل حل میشه چطور شما سی سال دارید وانقدر اگاهی ندارید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 09:32


سلام کاربر ۶۰۳
مردها تشنه احساس اقتداردهی و تکیه گاه بودن از سمت خانم ها هستن یعنی نیازی هست که دارن و اگر ببینن خانم از دید تکیه گاه و رییس خونه بهشون نگاه میکنه ناخداگاه توجهشون به سمت خانم برمیگرده و نفوذ پذیریشون راحتتر میشه ... ما خانم ها محبت و توجه میخوایم و آقایون خواهان اقتدار هستن... شما گفتید تندخو هستید پس احتمال زیاد خیلی رو حرف همسرتون حرف میزنید حتی اگر حق با شما باشه سعی کنید به خاطر خودتون آروم باشید و بگذرید در غیر این صورت اوضاع بدتر میشه ..راهکار اقتدار دهی اینه که شما از پیام دادن شروع کنید با جملاتی از قبیل شما ستون خونه من هستید ''شما مرد زحمتکش منید ' قدر شما رو میدونم و متوجهم که از استراحت خودت میزنی که من در رفاه باشم ' شما تکیه گاه من هستی .... کم کم حضوری هم اینا رو بهشون بگید و سعی کنید به درخواستهاشون چشم بگید و از خرید های روزانه که برای خونه انجام میدن تعریف و تشکر کنید موقع رفتن و برگشتن از سرکار بدرقه و استقبال گرم داشته باشید حتما... بعد میبینید کم کم جذب شما میشن و محبت و توجهشون بیشتر میشه ‌.🌹

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 09:31


سلام کاربر ۶۱۲ کاملا این دردها اوایل رابطه طبیعی بنده مجرد بودم معاینه بکارت انجام دادم دکتر بهم گفت بکارتت ضخیمه وچن لایس یعنی با خونریزی زیاد ودرد شدید همراه هست که همینطوری بود شما فکر کنید روی ی زخم ودست کاری کنید الان واژن شما زخمه خوب طبیعی وقتی نزدیکی میکنید جای زخم درد بگیره فوری ب ی متخصص زنان مراجعه کن بهتون قرص وپماد میده تا دردتون کمتر بشه جای نگرانی نیسش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 06:51


سلام خانم 614
منم خیلی دلم نازکه ولی یک چیزی درباره اقایون فهمیدم. شاید یادش رفته و اولین دلیلی که به ذهنش رسیده رو گفته که همه خانما هم قبول میکنن. پول نداشتم. چون نمی‌خواسته بحث کنه بگه یادم رفته و.....
به دل نگیر. به جاش باهاش حرف بزن. ما خانما بخصوص خود شخصی من انقد درون‌گرا هستم یا ترس دارم یا حوصله دارم که هیچی رو به وقتش نمیگم و نتیجش میشه در نهایت در اولین فرصت جدل بحث و دعوا و هرچی درونم هست. و به به صورت انفجاری میریزم بیرون. از 10 سال قبل شروع میکنم تا لحظه حال.
مم فکر میکنم اگه میخوای برات کادو بخره همسرتون. بهش بگید. مردا معمولا باید تذکر داده بشه.
این روزا مردا خیلی خستن با این شرایط افتضاح اقتصادی درسته فشار رو همه هست. اما رو مردا بیشتر.
اوقات خودتو تلخ نکن. انشالا وقتی گوشزد کردی بهش بهترین چیزا رو برات بگیره😊🌷

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 06:08


سلام خواهرعزیز ۲۵ساله
شمادراین دنیای کوچک دنیایی که عمرهرانسانی درصورتی که خودش راضی ازاین زندگی باشه مثل یه برق تموم میشه کاری کن که دل خودت راضی باشه کاری کن که اززنده بودنت خوشحال وشاداب باشی کاری کن که هیچوقت افسوس چرا چنین کردم یا چنین نکردم رو نداشته باشی البته باید اینو درنظر بگیری که توبا یک جامعه ای سروکار داری که به بعضی از اداب وسنن غلط پایبنده وحاضر نیست عاقلانه ومنطقی فکر کنه اون پسر جوانی که دنبال زن میگرده اگر بفهمه این خانم مثلا بایه اقایی دوماه جهت اشنایی نامزد بوده وباهاش حرف زده وچند باری روهم بیرون رفته ونهایتش پسند هم نشدن وکات شده این اقا دیگه میگه من این گزینه رو نمیخوام بدون اینکه فکرکنه بدون اینکه بخواه ببینه فوری میگه نه ایشون نامزد بوده درحالی که این دختر مثل یه تیکه طلاست وهمین دختر بوده که نامزد قبلیشو زده کنار وقبول نکرده به فکرمن اگر الاان پسری بودم ومیخواستم ازدواج کنم اگر یه دختری باده نفر هم نامزد کرده بوده وبهم خورده بوده برام هیچ فرقی نداشت بااینکه اصلا باکسی نامزد نکرده باشه چراکه میدونم این دختر بیگناه راهی جز این نیست که بشه کسی رو شناخت وخیلی راحت حاضربودم خواستگارش باشم ولی اکثر پسرای این دوره این فکررو ندارن میخوام بگم شما دراون جامعه ای که داری زندگی میکنی طوری رفتار کن که خواستگاران متعددی رو داشته باشی حالا یا بصورت پنهانی مراحل شناخت رو طی کن یا بشکلی که اسیبی بهت وارد نشه بحث سنتی وغیر سنتی رو بزار کنار طوری رفتار کن که وجودت از تصمیمت راضی وخشنود باشه به نظرمن اگر بتونی یه گزینه رو بیرون از خونه پیدا کنی وبعد ازشناخت بیرونی وارد مرحله خواستگاری بشید بهتره ویه جورایی خودتو کوچک نمیبینی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 06:06


باسلام به همه عزیزان
من۳۹ سالمه وهمسر۴۰ سه تا بچه داریم مشکلم با پسرمه که ۱۵ سالشه.بخاطر امتحانا گوشیشو ازش گرفتیم اما هراز گاهی به بهانه درساش گوشی خودمو میگیره
امروز دیدم رو تلگرام کلی سرچ های چت و کانالهای مستهجن داشته همچنین تو گوگل
البته پاک کرده بود ولی من متوجه شدم
نمیدونم چرا همش دنبال این جور چیزاس
بااینکه قبلا خیلی با هاش راجع به این صحبت کردم ولی...😔😔
درمونده شدم مدام هم میگه گوشی خودمو بدید
ولی درست بشو نیست پارسال هم که یه هفته من وپدرش نبودیم با به دختر دوست شده بود مجازی بدجور بهش وابسته شده بود
اونم یه دختر خوبی نبود (از چت هاش وعکساش)
که گوشیشو گرفتم و خیلی باهاش صحبت کردم  اینقدر حالش بد وافسرده شده بود از دوری اون دختر که عجیب اون دخترم دوست پسر داشت واصلا به قید پسرم نبود.
البته پدرش دخالت نکرد برا اینکه قبح قضیه نریزه.

هر چی منطقی  اعتقادی اخلاقی باهاش حرف میزنم هیچی انگار با دیوارم😔بهش میگم برو باشگاه ورزش خونه پسرخاله فامیل
حتی تو نذزی هم با گوشی پسر خالش رفته بوده...
اینم بگم هوش خوبی داره و معدل پارسالش ۱۹.۵ شد ولی امسال بیخیال شده
خواهش میکنم دوستانی که میتونن کمکم کنن

#615

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 06:03


سلام خدمت همگی دوستان و ادمین محترم

بنده 32سالمه و همسرم 35هردو شاغل البته بنده با حقوق خیلی کم و پاره وقت مشغول کارم
موضوعی برام پیش اومده که خیلی بابتش دلم گرفته،،من 1سال و نیمه که ازدواج کردم 2روز پیش که روز زن بود ،همسرم لز سرکار اومدن و واسه من هیچی نگرفتن،حتی یه شاخه گل ،گفت پول نداشتم و عذرخواهی کرد،،،منتها من خیلی دلم شکست ،واقعا توقع نداشتم که حتی یه شاخه گلم واسم نخره ،،،ناخوداگاه همون لحظه چشم اشکی شد و ازدرون حس کردم قفسه سینم سر،شد  و درد گرفت ،،خیلی ناراحت شدم،،
پیش خودم گفتم یعنی یه شاخه گلم نتونسی بخری.....کادو به کنار ،،حداقل بخاطر زحمتایی که این یسال و اندی کنارت کشیدم ،همسرم هرچی حقوق میگیره مستقیم واسه قسط میره منم هرچی درامد دارم خرج خونه و قرضامون میشه،،بعد عروسی کلی وام و قرض داشتیم که داریم میدیم باهم ،،حتی هزینه تالارو خرید کالاکه وظیفه همسرم بوده و تا به الان من دارم جورشو میکشمم....

من با تمام این مسائل انتظار داشتم تواین روز قدردانی کنه و نکرد ،، و این موضوع منو خیلی ناراحت کرده 2روزه بیحالم ،،نمیتونم شاد باشم و سرحال،،،همسرم مدام میپرسن چیزی شده چرا بیحالی ومنم گفتم هیچی،نمیدونم چرا بیحالم ... اما من دوست ندارم بگم بابت این موضوع بوده،غرورم اجازه نمیده چون این مسائل گفتنی نیست ،،خود طرف مقابل باید درکشو داشته باشه،من اگه بگم و برام بخره از نظرم بی ارزشه،،
دوستان و همکارام هی میپرسن همسرت چی برات گرفته منم گفتم هیچی،کلی قسط و قرض داریم  من توقع ندارم ،
منتها میگن تو تازه عروسی مگه میشه چیزی نگرفته باشه، نمیخای بگی ،منم با شوخی موضوع رو خاتمه دادم ،،،منتها خیلی دلم گرفته ،،،دوست نداشتم با کسی صحبت کنم و این کانال رو امن ترین جا واسه فرستادن دلنوشتم دونستم

ممنون از کانال خوبتون ...

#614

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 06:00


در مورد کاربر 613
می خواستم بهشون بگم عزیزم منوپوز یا همون یائسگی هم یک مرحله از زندگی یه خانم هست که باید با اطلاعات و شناخت کافی از این مرحله عبور کنیم
من به ایشون پیشنهاد میدم پادکست رادیو مرز، اپیزود یائسگی را حتما ‌حتما گوش کنند
خیلی خیلی کمک کننده هست به شناخت بهتر از این دوران

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 05:59


سلام.در رابطه با کاربری که یائسگی زود رس گرفتن حتما در اینستاگرام پیج استاد تاجیک رو سرچ کنن.استادفلورا تاجیک با اصلاح سبک زندگی که دارن خیلی از مشکلات یائسگی و نازایی و و کلا مشکلات مربوط به زنان رو درمان میکنن.پیج شون هم    بارداری موفق    هس

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 05:59


سلام به همراهان عزیز
مشکل کاربر 612 که دقیقا دوماه پیش برای منم اتفاق افتاد و کلی اطرافیانم رو سرزنش میکردم که کاش به من میگفتین اینهمه درد داره و این ناراحتی خودم باعث شد بیام تجربه خودمو با دوستان درمیون بذارم
من قبل از عقد به خواست خودم و به همراه مادرم و نامزدم رفتیم دکتر زنان و با اینکه خودم شدیدا مخالف معاینه پرده بکارت بودم بنا به دلایلی لازم دیدم که تن به این کار بدم، اونجا نوع پرده یا هایمن مشخص شد که بعد دوسال نامزدی و رابطه بدون دخول، دوماه پیش عروسی کردیم و در حین این دوسال هم بدلیل کیست تخمدان و عفونت واژن چندین بار دکتر زنان معاینه شدم و هربار کنار نامزدم از نکات قبل از رابطه سوال پرسیدم، و اما دو ماه پیش فردای عروسی که اقدام به دخول شد من احساس مرگ داشتم انگار جلوی واژنم یه دیواری وجود داره و همسرم زورمیزنه که اون دیوارو بشکافه دقیقا این احساسو داشتم،اول از همه معاینه و مشورت با دکتره که برای دخترای مجرد هم الان توصیه میشه که چکاب بشن و از بدنشون مطلع بشن آگاهی داشتن خوبه، اما توصیه ی اول اینه که پیش نوازی و معاشقه داشته باشی و کامل خودت آماده باشی، توصیه دوم ژل لوبریکانت و کاندوم حتما استفاده کنی، سوم هم تحمل و شل گرفتنه به معنای واقعی کلمه هر چقدر هم درد داشتی خودتو کااااامل شل کن😶
واقعا گفتنش هم سخته ولی لازمه اش فقط و فقط تحمله
من داشتم دور خونه میدویدم فرار میکردم و ساعت ها طول کشید و شاید سماجت همسرم نبود سالها این اتفاق نمی افتاد
و رابطه های بعدی هم قراره درد داشته باشی و این طبیعیه و بعد یکی دوماه این دردها کمرنگ تر میشن
جالبش اینه که با دوستم که چندماه قبل من عروسی کرده بود صحبت میکردم همین حرفارو از زبون اونم شنیدم که سخت بود و اون حتی به دکتر زنان مراجعه کرده بود چون فکر می‌کرد همسرش جای اشتباهی وارد شده
تنها چیزی که به شخصه میتونم بگم سخت ترین شب زندگیم بود

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Dec, 05:58


آبجی گلم 603
پیامتو که خوندم اصلا یه لحظه فکر کردم خودمم هم خصوصیات شوهرت مثل شوهر منه هم اخلاق تند بودنت  زود اعصابی شدنت مثل منه قربونت بشم عزیز دلم خاستم بگم تنها نیستی اصلا غصه ی هیچ چیز رو نخور به خودت برس نه بخاطر شوهر بی احساست به خاطر دل خودت  پیاده روی کن خرید کن شده یه گل سر ساده
شوهر منم مل شوهر تو کلا بویی از مهر  محبت عاطفه نبرده حتی یه کلمه هم باهام صحبت نمیکنه رابطه ی جنسی مون هم کلا داغون منم اصلا دیگه از رابطه جنسی متنفر شدم یه مدت تو فضای مجازی اینستا با خیلی از پسرا حرف میزدم تا آروم شم شده بود برام یه عادت معتاد شده بودم به این کار ولی دیگه کم کم حوصله ی چت با پسرا رو هم نداشتم کلا گذاشتم کنار به خدا نصف خانوم های ایران زمینم مثل منو شمان چرا بخاطر مردی که اصلا ارزش غصه خوردن هم نداره خودتو افسرده کنی کم کم این ناراحتی ها و افسردگی ها رو چهرت تاثیر میزاره یهویی به خودت میایی میبینی از بین رفتی من پسر ۳ نیم ساله دارم تازه وارد 4 سالگی شده کلی باهاش بازی میکنم بیرون میرم  اصلا هم به چیزهای پوچ بی ارزش فکر نمی‌کنم به خدا قسم یه سری از مردا درست بشو نیستن نه محبت می‌فهمن نه حرف زدن با همسر رو منم تو شهر همسرم غریبم کسی رو ندارم رفت امد کنم ولی دوستای مجازی دارم یکی از یکی گل تر 😍 موقعی که پسرم خابه باهاشون کلی صحبت میکنم منم مثل خودتم تنها همدم رفیق من گوشیمه
عزیز دلم سعی کن وارد کانال هایی بشی با متن های انرژی مثبت خیلی به آدم آرامش میده خوندنش تمام فکر های سمی منفی رو ازت دور میکنه بهت آرامش میده  اصلا غصه ی هیچی رو نخور به خدا که تنها نیستی برات مهم نباشه شوهرت بهت اهمیت نمیده صحبت نمیکنه مهم خودتی واقعا درکت میکنم نمیشه جدا شی متوجه ام چی میگی دور سرت بگردم فقط سعی کن آروم باشی این جور مردا ذاتا این جوری ان نمیشه کاریش کرد شوهر منم اهل خیانت این چیزا نیست گوشیش هم ساده س ولی نمیشه اخلاق رو عوض کرد کاش موقع ازدواج چشم هامون رو بیشتر بلز میکردیم 😞 💔
یه زن مگه از شوهرش چی میخات جز محبت فقط یه سوالی از شما دارم خیلی معذرت میخام این حرفو میزنم
ولی خیلی اشتباه میکنید به جاي دنبال علت بودن میایید از خیانت زن ها صحبت میکنید حتما صد در صد یه جا براش کم گذاشتید که گزینه خیانت رو انتخاب کرده اینو مطمئن باشید هیچ زنی الکی خراب نمیشه مشکل از شوهرشه برای ما خانوما محبت خیلی مهم تر از رابطه جنسی هستش کسی که خیانت میکنه تشنه ی محبت نه شهوت که شوهرش سرده نیاز عاطفی شو بر آورده نمیکنه متاسفم برای همچین مردایی 😒

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Dec, 17:27


با سلام خدمت همه عزیزان کاربر ۶۱۲که درد داشتن هنگام دخول میتونین از ژل روان کننده واژن وضد درد انیگما از داروخونه بگیرین استفاده کنین موقع رابطه

مشكل شما ذهني هست بايد ذهنتون رو آروم كنيد و بدتون ريلكس و شل باشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Dec, 17:26


سلام به کاربر ۶۱۲وادمین عزیز
اول تبریک برای ازدواج تون
دوم خوب گوش کنید وانجام بدید مشکل تون حل میشه حتما، من ۹ماه میترسیدم مثل شما انگار یه چیزی جلو واژنم وبسته بود چندتا دکتررفتم ولی کمکی نشدبهم . تا یه دکتری بهم گفت ژل روان کننده که برای سنو گرافی انجام میدن وبگیر اسمش خاطرم نیست ولی دارو خونه بپرسید بهتون میده .اول عذرخواهی میکنم از دوستان کانال که واضح توضیح میدم .همسرت دستاشو ژل بزنه وبا دوتا انگشت بهم بچسبونه وارد بدن  تون کنه ودورانی همین جلو حرکت بده وبعد با چهارانگشت  همین وادمه بده وشما کاملا بدنتو شل کن  وحتما  با ژل اینکارکنید که مرطوب  ولیز باشه انگشت رو تا جایی که دستش اجازه میده داخل کنه ببین بدنت راحت وامیشه خودش متوجه میشه بعد دخول انجام بشه . من همون روز دکتر بهم گفت شبش کارمون تموم شد بعد ۹ماه گریه وزاری.ببخشید فکنم خوب توضیح دادم☺️☺️🫠انشالله مشکلت حل شه  عزیزم فقط نا امیدنشو با حوصله انجام بده حتی شده چند بار چندروز نتیجه میبینی بهت قول میدم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Dec, 17:24


سلام کاربر ۶۱۲
اگر حس  میکنید چیزی مانع دخول هست بهتره زودتر  پیش ماما و یا متخصص زنان برید ، معاینه بشوید تا مطمئن بشین مشکلی ندارید .
ولی از روی تجربه بخوام پاسخ بدم بنظرم این درد  در ابتدای ازدواج  طبیعیه ، خودتونو شل بگیرید ، استرس نداشته باشید و ژل لوبریکانت از داروخانه بگیرید بيست دقيقه قبل از رابطه استفاده کنید تا دخول آسانتر بشه .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Dec, 17:24


۶۱۳

سلام دوستان
کاربر عزیز یائسه شدن  چه ربطی به  جذاب بودن یا نبودن داره

این یک پروسه طبیعیه  که باید طی بشه  مثل اینه  بگی چرا موهام سفید شد
چرا دندونم  پوسیدگی داره 

جای نگرانی نیست 
ببینید مادر و خواهراتون  تو چه سنی یائسه  شدن  
حالا یه سال کمتر یه سال بیشتر

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Dec, 17:23


سلام
کاربر ۶۱۲,
آخه این چه سوالی هستش که شما داخل گروه عنوان کردید ؟
چیزی که زیاااد تو مملکت ما پیشرفت کرده
دکتر هستش
شما با یه مراجعه کردن به دکتر زنان کامل به شما اطلاع میده که مشکل تون کجاست
چطور شما یک هفته ست ازدواج کردید و هنوز به دکتر زنان اقدام نکردید .

حتما توصیه می کنم به پزشک زنان مراجعه کنید تا علت رو بررسی کنن .
ممنون

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Dec, 17:23


سلام دوستانی که در مورد نماز صحبت کردن.

نمازجدای از اینکه  تشکر از خالق هست یه حس آرامش و امنیت به روان خواننده میده.این به تجربه برا همه ثابت شده.
ما در شبانه روز ۲۴ ساعت فرصت وتایم داریم کلا نماز خوندن ۳ وعده ما ۱۰ دقیقه بیشتر نمیشه. من شرمم میاد از خودم که ۱۳ ساعته و۵۰ دقیقه رو برا کارو خوردن واستراحت خودم وقت بزارم و۱۰الی ۱۵ دقیقه رو برا خالق خودم وقت نزارم.

اولین گام این هست که خودمون رو موظف بدو نیم حتما نمازمون رو بخونیم حتی اگه قضا شد مثلا صبح خواب موندیم ۱۰ بیدار شدیم خودمون رو مجبور کنیم قضا ی صبح رو بخونیم. یا نماز ظهر رو فراموش کردیم حتما سعی کنیم شب قضای اونو بخونیم.نگیم حالا که وقتش گذشته فایده نداره..
درسته سخته ولی خیلی برای تربیت روح وجسممون مفیده برای آمادگی پیدا کردن برای همیشه نماز خوندن

دوم اینکه ساعت تنظیم کنیم قبل اذان زنگ بزنه که یادمون بی افته آماده بشیم برای نماز

سوم اینه در هر شرایطی نمازمون رو بخونیم حتی اگه با بی حوصلگی وعجله باشه.

چون مرحله اول واجب بودن خوندن نمازه.خداوند نگفته حتما با حضور قلب کامل و شرایط خاص باشه.خداوند از ما خواسته نماز بخونیم. حالا با رعایت وحضور قلب باشه که خیلی عالی تر وبهتره.
وقتی خودمون رو مجبور ومقید به خواندن نماز در هر شرایطی بکنیم کم کم جسم وروحمون  هم عادت میکنه نمازمون با لذت وآرامش می خونیم

وواقعا خداوند ببینه ما تمام سعیمون رو داریم میکنیم نماز بخونیم هم لذت نماز خوندن رو بهمون می چشونه. هم اینقدر قشنگ زمان ومکان برامون مهیا میشه که اصلا یادمون نمیاد اوایل به چه سختی نماز میخوندیم.
جدای از اینکه نماز باعث رضایت خداوند وآرامش خودمون میشه
خوندن نماز وبرکتی که داره  برای رفع مشکلات روحی وگرفتاری مالی  بسیار عالی وتجربه شده اس.
انشاءالله خداوند توفیق ولذت عبادت برای خودش رو به همه مون عنایت کنه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 19:26


سلام  می دونم مطلبم ربطی به گروه نداره ولی چون پیش هر وکیلی میریم رقم های نجومی میگیرن گفتم اینجا بگم لطفا اگه وکیلی توی گروه هست یا کسی که از این موارد سررشته ای داره به من کمک کنه واقعا دارم دیوانه میشم😞از اولش که بگم ...ما ۲سال پیش یه خونه ویلایی خریدیم که  خونه سند نداشت و بصورت قولنامه ای بود که صاحب قبلی خونه سال۱۳۶۰ زمین  رو بصورت قولنامه ای خریده بودن و خونه رو ساختن و طی  این چند سال چندین بار بازسازی کردن و توی این ۴۰سال دنبال صاحب زمین بودن یا نتونستن پیداشون کنن یا وقتی پیدا کردن همسایه بغلی همکاری نکردن(چون زمین های این کوچه اول بصورت ۲۰۰متری بوده و تقسیم به زمین های ۱۰۰متری کردن و فروختن ... برای گرفتن سند هردو خونه باید اقدام میکردن) و این خونه بدون سند مونده بود چون قولنامه توی ایران مشکلی نداشت ایشون زیاد پیگیری شدید نکردن....سال ۱۴۰۱که خونه رو توی املاکی معامله کردیم صاحب خونه جلوی ما تمام مدارک که شامل قولنامه زمین بود رو تحویل املاکی دادن که بعد تصویه باید به ما میدادن ....وقتی ما تسویه کردیم ...متاسفانه سر بی تجربگی ما یادمون رفت مدارک رو از املاکی بگیریم یک ماه بعد به املاکی گفتیم که گفت به خودتون تحویل دادیم...تا الان هم میگه تحویل دادم.....که متاسفانه چند ماهی هست برای ما پیامک میاد که باید قولنامه به سند رسمی تبدیل بشه و فقط ۲سال وقت داریم😭حالا ما نه قولنامه ای داریم نه صاحب زمین رو پیدا می‌کنیم که پیدا هم کنیم میلیاردی پول میخواد که ما نداریم😔هر چی میریم سازمان ثبت شهرستانمون یا دفتر اسنادرسمی و......میگن باید پیگیر سند باشید که هر کدوم راههای میگن که میلیونی پول میخواد که آخرش هم معلوم نیست بتونیم سند بگیریم یا نه....یکی به ما گفت تا فرصت هست بفروشید یا معاوضه کنید با یه آپارتمان سنددار (چون ادم های هستن که راهشو بلدن یا اشنا دارن که میتونن سند برای این مدل خونه ها بگیرن).....آخه خیلی برای ما سخت هست خونه ویلایی که کلی خرجش کردیم توی این ۲سال رو ارزونتر بدیم و بریم یه آپارتمان کوچیک😭 خواهش میکنم اگه راهی رو خودتون رفتید یا بلدید بگید واقعا نمی دونم درست توضیح دادم یا نه 🙏🙏

#579

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 19:24


سلام خدمت دوستان من همون کاربری هستم که گفتم دخترم سنگ داره 13ام عمل..دوستان ما پیش چند تا فوق تخصص کلیه رفتیم و همگی نظرشون بود که( سنگ جای بدیه چون تو سر لوله حالبش بود و 9میلی بود وباعث شده بود کلیش متورم بشه) باید حتما عمل شه ..شب عملش خیلی ناراحت بودم ..پیاما رو میخوندم که باید میرفتی پیش طب سنتی ، پسر دایی شوهرم مدرس طب سنتی هست گفت باید عمل بشه چون جای بدیه خیلی حالم بد بود به خواهرم که پرستار بود گفتم خیلیا میگن نباید دخترت رو بدی زیر تیغ جراحی ..دیگه خواهرم مجابم کرد که همه تو ایران متخصصن جز پزشکا و اشتباه نکن کارت درست بوده خلاصه با همه تفاسیر دخترم رو عمل کردم واقعا خیلی سخت بود و عمل سنگینی برا بچه سه ساله و نیمه ولی دیگه خیالم راحت شد که دیگه سنگی نیست...میخاستم بگم که تو رو خدا حواستون به بچه هاتون باشه اگه گفت دلم درد میکنه سرسری نگیرید من خودم فک میکردم حالا مگه چیه یه ذره دلش درد میکنه خوب میشه...واینکه در مورد کاربر 577میخام بگم عزیزم یه همسایه داشتیم که هر چند ماه یکبار ول میکرد میرفت تهران خونه پدرش ما شیراز میشینیم ..شوهرش دید موقعیت چه خوبه هر شب یه زنی میاورد  زنایی که قیافشون از زن خودش بهتر بود..هیچی هم نداشتا یه شاگرد مغازه بود ولی خب موقعیت رو جور میدید خونه خالی و ...بعد یه روز دیدم یکی تاپ و تاپ در میزنه از خواب پریدم رفتم تو چشمی در نگاه کردم دیدم مرده لخت پریده بیرون میخات زنش رو بکشه داخل کلا هنگ کردم...بعد بزور زنش رو برد تو خونه و اون خاله خانم فرار کرد ..این خانم از تهران اومده بود خونه که دید بله شوهرش تو بغل زنه لخت خوابیدن...میخاست به همسایه ها بگه بیایین کمک ..من اصلا کلا حق رو میدادم به آقا چون این خانم تو خونه این اقا پیداش نبود در واقع مقصر خانم بود ...بنظرم شما هم بیتقصیر نبودی به قول اون آقا الان دیگه مادری باید برا بچت تلاش کنی فردا تو این دنیا تنها و بی کس نباشه ..راستی یادم رفت بگم اون خانم الان داره طلاق میگیره ازدواج دومش بود ..یه بچه هم اون آقا از زن اولش داشت دوتاشون ازدواج دومشون بود که دارن طلاق میگیرن بیچاره اون دختر کوچولو رنگ پدر به خودش ندید چون یه پدر هوسباز داشت..تو انتخاب همسر باید از اول دقت کرد اگه میبینی جا داره همسرت رو ببخش و به زندگیت بها بده و بشه تجربه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 19:21


سلام. در ارتباط با کاربر #578

مادر نازنین دکتر علی ربانی تهران، خیابان امیر آباد
ایشون متخصص غدد اطفال هستند.پزشک بسیار دقیق و صبور که بی‌جهت دارو تجویز نمی‌کنند.
شماره و آدرس ایشون رو سرچ کنین. البته نیاز به وقت قبلی نیست فقط حدود ساعت ۱ مطب باشین که زیاد معطل نشین.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 14:19


سلام به همگی
دوست عزیزی دکترخوب برای عمل پارگی دیسک توتهران یاکرج میخواستن کاربر۵۳۶


دکتر علی اکبر حقیقی کرج

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 14:18


سلام خواهر۵۷۷
من یه اقا هستم ونمیخوام ازشوهرت طرفداری کنم وهیچوقت هم چنین شرایطی رونداشتم که بخوام قضاوت کنم اما اینقدر میدونم که هرکس باید مواظب خودش وزندگی خودش باشه وسعی کنه تاموقعی که بچه دارنشده همدیگه رو خوب بشناسن وبه عمق وجود هم پی ببرن هرچندکه این شناختن خیلی کارسخت ومشکلی هست شما به دست خودت تمام شرایط خیانت رو به طرف فراهم کردی ویه جورایی کمک حالش بودی درحالی که خودت حالا معترضی به همون مشاوره ای که مراجعه کردی وصحبت کردی ازش سئوال کن ببین ایا کارشما رو تایید میکنه وچند درصد شما رو مقصر این خیانت میدونه شما باید درزمان حاملگی به هیچ عنوان خونه خودتو رها نمیکردی وسعی کنی ازمادرت یا اطرافیان برای چند روزی که حالت بهتر میشد کمک بگیری وحتی شوهرتو مجبور میکردی تا خودش غذا اماده کنه وبه شما هم بده چون تعهدات همه سقف نهایی نداره واشتباه کردن وبی راهه رفتن در انی ازوقت صورت میگیره الاانم که همه چی تموم شده به این فکر کن که چطوری این زندگی رو جمع کنی که به همه شما خوش بگذره اگر طرف از صمیم قلب پشیمانه واونو یه اشتباه واقعی میدونه وقلبآ ازکاری که کرده خرسند وراحت نیست شما اینو بهانه اختلاف قرار نده که کار بدتر خواهد شد نمیشه انسان یه موجود بی گناه رو وارد این دنیا کنه وبخواه به راحتی خودش فکر کنه باید به فکر همه بود

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 14:17


سلام خواهر۵۷۴
قدرمسلم هرعضوی ازبدن دارای نیازهای خاص خودش هست همانطوری که انسان موقع گرسنگی طالب غذاست وهمه فکروذکرش متوجه این میشه که معده خودش روپرکنه واین احتیاج توسط مغز فرماندهی میشه پس ازدریافت غذا وسیرشدن هرگز فکراین انسان به گرسنگی نخواهد بود نهایت غذا هضم میشه وانرژی ان به تمام نقاط بدن ارسال میشه درچنین شرایطی ودرهنگامی که انسان درسنین جوانی قرار داره همینطور اعضا جنسی او فعال هست واین فعال بودن مثل گرسنگی درمورد غذا حالا طالب جنس مخالف برای ارضا جنسی خواهدبود وتاان زمانی که شخص ارضا نشه فکرش راحت نخواهد شد چون دست خودش نیست البته میشه مقداری درسرکوب کردن ان نقش داشت ولی نمیشه بطور کلی اونو ازفکر خارج کرد بنابراین یکی ازاهداف ازدواج اینه که انسان بتونه درارامش کامل روحی جسمی وجنسی قرار بگیره اگر یه زن ومرد همدیگه رو ازنظر جنسی درک کنن وطالب هم باشن به راحتی هردو به هم تمایل دارن وهرموقع هرگدام نیاز جنسی داشتن به راحتی دراختیار هم میذارن گاهی یکی بر دیگری ارجح هست ویا برعکس درچنین شرایطی وضعیت ازکنترل خارج میشه ونگاه شخصی که طالبه بصورت ناخداگاه به بیرون ازچهارچوب خانه سرایت میکنه شما باید دراولین فرصت ازایشون بخوای که باشما بیاد به یه سکستراپ واونجا توسط مشاوره ایشون راهنمایی بشه بطوری که خودش متوجه درخواست شما بدون اعلام کردن وگفتن بشه وشما هم سعی کنی شرایط خوب ودلبری رو درنهایت عالی بکار بگیری تا سیراب از رابطه بشی ونیازی واحساس نکنی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 14:16


سلام
دوست گرامی
قد هر فردی با توجه به قد زمان تولد محاسبه میشه اگر بدو تولد قدش خوب باشه تو سن رشد و بلوغ قدش بلند میشه و سه سالگی  هم بر اساس نمودار رشدش محاسبه میشه

قد کامل ژنتیکی هست
اینکه شما می‌فرماید امپول عوارض داشته تعجب کردم چون ما تو خانواده چندمورد داشتیم که این امپول رو زدن و خوشبختانه عوارض نداشتن

یه پیشنهاد میدم که هرروز براش شیر بادام درست کنید
۱۵ تا بادوم رو خیس کنید و بعد پوست بکنید و بل یک لیوان آب میکس کنید کامل میکس بشه و یه قاشق مرباخوری یا غذاخوری به دلخواه عسل
بریزید و بدید بخورن (دلخواه یه دونه هل که پودر شده اضافه کنید )
برای همه خوبه بخصوص بچه ها

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 14:16


سلام
دوست گرامی
قد هر فردی با توجه به قد زمان تولد محاسبه میشه اگر بدو تولد قدش خوب باشه تو سن رشد و بلوغ قدش بلند میشه و سه سالگی  هم بر اساس نمودار رشدش محاسبه میشه

قد کامل ژنتیکی هست
اینکه شما می‌فرماید امپول عوارض داشته تعجب کردم چون ما تو خانواده چندمورد داشتیم که این امپول رو زدن و خوشبختانه عوارض نداشتن

یه پیشنهاد میدم که هرروز براش شیر بادام درست کنید
۱۵ تا بادوم رو خیس کنید و بعد پوست بکنید و بل یک لیوان آب میکس کنید کامل میکس بشه و یه قاشق مرباخوری یا غذاخوری به دلخواه عسل
بریزید و بدید بخورن (دلخواه یه دونه هل که پودر شده اضافه کنید )
برای همه خوبه بخصوص بچه ها
و ورزش بنویسدش و بعد ورزش غذاهای مقوی و‌پرکالری بهش بدید
برای اشتهای عرق یونجه بدید یا زینک

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 14:07


سلام وقت بخیر
ممنون میشم دوستان کمکم کنین شاید سوالم ربطی نداشته باشه اما میتونه یا راهنماییتون گره از کار یه مادر باز کنه
من یه دختر ۳ ساله دارم که بشدت قدش کوتاهه و بشدت لاغره هرچی دکتر بردم فایده نداشت تا اینکه آزمایش دادیم کمبود هورمون رشد داره حدود ۱۰ الی ۱۲ روز واسش هورموت رشد که دکتر غدد تجویز کرد تزریق کردیم اما عوارضش خیلی زیاد بود مریض شد و گفتن قطع کنین.
از شما دوستان خواهش میکنم اگه کسی تجربه ای داره در اختیار بزاره
هم واسه رشدش هم وزنش
دکتر خوب تو تهران و یا کرمانشاه سراغ دارین بگین ممنونم از لطفتون

#578

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

09 Dec, 05:22


سلام به همه
۲۲سالمه،شوهرم ۳۱
متاسفانه به منم خیانت شد...
۴سال پیش باعشق ازدواج کردیم ،به خاطروضعیت مالی شوهرم عروسیمون درحدیه مهمونی بود،خیلی جاهابه خاطرکارهمسرم مجبورشدیم بریم یه شهردیگه ،به دورازخانواده زندگی کنیم، ۱سال اززندگی مشترکمون که گذشت،تصمیم گرفتیم که بچه داربشیم،خیلی زودفهمیدم که باردارم،بارداری خیلی سختی داشتم،۴ماه اول ویارشدیدداشتم،به خاطرهمین خانوادم گفتن که ۱ماهی برم اونجابمونم تاحالم بهتربشه،وقتی برگشتم خونه ،دیدم شوهرم شبا به بهانه سرماخوردگی و...میرفت جدامیخابید،اگه هم اسرارمیکردم که پیشم بمونه،وقتی میخوابیدم،میدیدم همش سرش توگوشیه ومن چیزی میخواستم که برام بیاره،سریع ازصحفه چت خارج میشد،یکی دوماهی گذشت،شکم بهش بیشترشد،یه روزکه رفته بودحمام،گوشیشوچک کردم،دیدم بایه خانمی چت میکرده،درحدعکس ودوست دارم و..حالم خیلی خیلی بدشد,همون لحظه میخواستم بمیرم،ازحمام که اومدبیرون،ازش پرسیدم ،صادقانه جواب داد،گفت که همون یه ماهی که نبودی ،من حالم خیلی بدبود،دلتنگت بودم،نمیدونستم چیکارکنم,فکرنمیکردم اینقداذیت بشی وخیانت حساب بشه،همون شب بلاک کردخانمه رو،شب خیلی بدی بود ،فرداش رفتیم پیش مشاور,یکی دوماه درگیربودیم تااینکه قول دادهمه چیزودرست میکنه
روزهای خیلی بدی بود،زایمان کرده بودم،افسردگی‌گرفته بودم،کسی هم پیشم نبود،خلاصه گذشت وگذشت که الان پسرم ۲سالشه،شایدظاهرا بخشیدم،وزندگیم درجریانه،ولی تودلم اصلا،همش اتفاق هاوحرف های اون روزتوذهنمن،به این فکرمیکنم که ازلحاظ مالی مستقل بشم،پسرم بزرگتربشه،شایدجداشم شایدم ن ،نمیدونم
فقط میدونم که دیگه دوسش ندارم.

#577

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

08 Dec, 17:26


سلام ودرود به همه ی کاربران کانال
در جواب کاربر ۵۲۲ میخاستم بگم خانم عزیز شوهرت ک بچه دوست داره خب باهاش صحبت کن ..اک وضعیت مالی تون روبراه نیست براشون توضیح بده ک شرایط کار کردن برای تو سخت میشه چون هزینه هامون بالا میره و  اگ از لحاظ روحی روانی هر دوی شما خوب نیستین ب نظرم شما باید طبع ومزاجتون رو بشناسین ..‌شاید غلبه مزاجی دارین هر دوتون ...برای پسر دار شدن ...فقط کافیه ۲ یا ۳ ماه تغذیه پسردار شدن داشته باشین هم شما وهم شوهرتون ولی ازهمه اینا مهمتر اینه ک شما وشوهرتون طبع ومزاج تون مشخص بشه وبر اساس اون تغذیه تون درست بشه وقتی در بدن غلبه مزاجی نداشته باشین ناخودآگاه ویه کم خودسازی از لحاظ روحی روانی هم خوب میشین ...در پناه خدا موفق وپیروز باشین

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

08 Dec, 11:32


در پاسخ ۵۷۴ سلام

کارشناس نیستم مطالبی رو جایی می‌خواندم کپی پیست میکنم ملاحظه کنید

شیطان دشمن سوگند خورده انسان است. با آنکه سلطه مستقیم بر وی ندارد، ولی با استفاده از خواسته‌ها و هواهای نفسانی که دشمن‌ترین دشمن خود انسان است، او را وسوسه کرده و امکان سلطه و نفوذ خویش را فراهم می‌آورد

وسوسه مهم‌ترین ابزار شیطانی است؛ زیرا در درون مملکت انسان، نقاط ضعفی چون شهوات و لذات دنیوی است که می‌تواند از آن بهره گیرد.

خدا در قرآن از انواع و اقسام شهوات چون شهوت جنسی ، شهوت مالی  و شهوت عاطفی  سخن به میان آورده و هشدار می‌دهد که شیطان از این طریق در دلها نفوذ می‌کند و آن را تحت سلطه خویش در می‌آورد.

خدا در قرآن می‌فرماید شیطان با تزیین‌گری امور مادی و زمینی و زیبانمایی کارهای زشت و ناپسند آنها تلاش می‌کند تا مردم به دنیا گرایش یابند و سرگرم دنیا شوند و از آخرت غافل گردند

ضمن اینکه از شر وسوسه های شیطانی به همان نماز و قرآن پناه ببرید و از خدا مدد بخواهید
به کارشناس خانواده هم مراجعه کنید
اینکه میگید با عشق ازدواج کردی و عاشق همسرتی خوبه اما این عشق نیاز به مراقبت هم داره !!
لذا برای تقویت و تحکیم روابط زناشویی به کارشناس مربوطه مراجعه کنید و آنرا بهبود ببخشید

وقتی این کمبود و نیازها در کانون خانواده تامین و برطرف بشود به مرور  این افکار هم کمرنگ تر خواهد شد انشالا

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

08 Dec, 06:34


کاربر۵۷۵تنها کار این هست تمام لباس های زشت وپاره وکهنه رو دور بریز سعی کن لباس نامناسبی نداشته باشه که بپوشه وقتی لباس ها تمیز واتو کرده باشه دیگر نمیتونه نامرتب باشه تالباسب کمی کهنه شد بایک لباس نو جایگزین کن چون گفتین مشکل مالی ندارید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Dec, 11:20


سلام دوست گرامی ۵۷۶
ما تو‌کشورمون دونوع مذهبی داریم
یه عده مومن واقعی یه عده هم تظاهر به مومنی که خیلی پافشاری رو اعقایدشون دارن و خودشون رو بهتراز دیگرون میبینن

همسرم دوتا خاله داره
هردو اهل چادر و‌نماز و مسجد و ....
خاله بزرگ خودشون و فرزندانشون همه محجبه وحتی تو خونه کنار هم هم چادر تا زیر گلو زیپ داره ،این خانواده مومن واقعی هستن ،هرگز ندیدم به حجاب کسی به عقیده و‌مذهب کسی گیر بدن یا حرفی بزنن،هرگز غیبت از اونا ندیدم ،حتی ندیدم بچه ها رو‌اجبار کنن ،نوه هاشون همه آزاد و به انتخابخودشون راه والدینشون رو پیش گرفتن و هرجمعه خونه خاله جان فرزندان و نوه هاشون به دلخواه دعای کمیل دارن .باور کنید من ۲۴ سال ازدواج کردم مثل خاله های خودم دوسش دارم ،صورتشون نورانی هست

خاله دوم خانم جلسه ای هست و باور کنید با زبونش کم نیش به خواهر شوهرهای من نزدن(به خاطر مانتو) و کم پشت دیگرون به بهونه امربه معروف و‌نیاز منکر حرف نمیزنن و جالب هست چندتا  بچه هاش برعکس خودش افراطی شدن تو پوشش و حجاب
شما هم متاسفانه تو خانواده ی وارد شدید که فقط تو ظاهر و برا منافع شغلی و ... هستن و...
مهم همسرتون هست که روشنفکر هست و متظاهر نیست ،شما هم سعی کنید تو‌جمع خانوادگی اونا تو‌گوشی برید یا تو آشپزخونه کمک باشید تا تایم مهمونی بگذره

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Dec, 11:06


سلام، وقت همگی خوش
نمیدونم چرا نمی تونم هنوز که 18 سال از زندگی مشترکم با همسرم میگذره از رفتن تو جمع خانوادگیشون بیزارم، با اینکه خانواده مذهبی هستند... خونه مادرشوهرم میرم میخام۳،۴ ساعت باشم نمیدونین چه عذابی میکشم، خودمو الکی با ی چیزی مشغول میکنم دلم نمیخاد با کسی حرف بزنم، از دست نگاهاشون فراریم، می رم تو اشپزخانه کمکشون میکنم تا فقط وقت بره، در واقع حالم از همشون به هم میخوره.... از اول مشخص بود آدم های دو روی مذهبی نما هستند...!!!! از نامزدی به مادرم میگفتم هر چی جلوتر میرفتیم خانواده ام بیشتر دستگیرشون میشد من راست میگم.... یعنی بخدا من خودمم در عجبم چه جوری من تحمل کردم و تا مرز جنون نرفتم دیوانه نشدم،  یعنی در این حد من خودمو به چالش کشیدم... خواهرشوهرام باسناشون خیلی بزرگه مثل مادرشون... اینا اول چادری بودنند الان از ماهایی که حجاب رعایت نمیکردیم بدتر شدنند مانتو میپوشنند دولا میشن همه هیکلشون میزنه بیرون ... بعد ما رو شکنجه روحی میکردنند که چادر بزاریم.... یکی از خواهر شوهرام دو تا از بچهاش رفتند کانادا دختره هر روز استوری میزاره با شورت و سوتین.... اینام بیا بیین چه لاوی میترکونن براش.... بعد پدرش دیشب مراسم برای حضرت فاطمه بود ... ‌😂😳 پدرش بهم میگفت شماها از سر بیکاری میرید ناخناتونو درست میکنین و هزار دروری دیگه... خودش رفته با دخترش تو ترکیه با اون وضعیت عکس گرفته، بعد دخترش استوری کرده.... حالا جالب اینجاست نمازشون سر وقته، ولی حرف زدنشون هر کاری تو خونه میکنند میان تعریف میکنند  من تقریبا از همه ی گروه های خانم ها و خانوادگیشون اومدم بیرون جز یکی... من طرز لباس پوشیدنم چند سالی مثل اینا بودم از بس بهم فشار آورده بودن بعد با مادرشوهرم  درگیر شدم برگشتم به  سیستم  اول خودم، آزاد و رها.... حوصله هیچ کدومشون رو ندارم... فقط برای حفظ ظاهر تو جمع تظاهر میکنم.... شوهرمم مثل خودمه از این نظر مشکلی نداریم، فقط احساس میکنم این جمعشون فکرهای خرابی دارند، از رفتار و حرفاشون مشخصه...

#576

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Dec, 07:23


سلام حرف با اون خانم که گفتن دوست دارم جلب توجه کنم و از نگاه مردان نامحرم لذت میبرم ی توصیه میکنم امیدوارم انجام بدید که مطمئنم تاثیر داره حتما حتما نماز شب بخونید و تاثیراتشو تو زندگیتون ببینید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Dec, 07:23


سلام کاربر۵۷۵همسر منم مثل همسر شمابود و هست تنها کاری که ازدستم برمیاد اینکه هرازگاهی لباسهای کهنه و قدیمی رو یواشکی دورمیندازم و لباسهای جدید و شبک رو داخل کمد جای گزین میکنم همسرم اولا مقاومت میکرد وقتی دید لباس دیگه ای نداره از لباسهای جدید استفاده میکنه در ضمن خودم از قبل به لباسهاش اتو شده و عطر میزنم و داخل کمد میزارم که خوشبو باشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Dec, 07:22


خانم 574. سلام با اینکه خیلی سرم شلوغه حیفم اومد جوابتون ندم. و تحسینتون نکنم
باریکلا به شما و اگاهی شما.  یه عده از دوستان اومدن هشدار دادن و راهکار. مذهبی و..... من نظری ندارم ولی به سهم خودم میخوام نظر بدم پس با اجازه.
آفرین به شما که از ریشه مشکلت رو میدونی
آفرین به شما که به فکر درمان و زندگی و کسانی جز خودت هستی
افرین به شما که به خودت اهمیت میدی و زیبایی
آفرین به شما که نگران خانوادتی
و هزار آفرین به شما که جسارت داری و دقیقا کسیو مقصر دونستی جز خودت.
خیلی خوشحالم به عنوان یک خانم تحصیلکرده و افتخار میکنم به وجود بانوانی اگاه مثل شما که یاد نگرفتن بهانه گیری کنن و به قول گفتنی گناهشون رو بندازن گردن یکی دیگه. باریکلا به شما که هنوز عاشق همسرتی. و به فکر نجات خودتی و زندگیت
باریکلا بهت که انقدر قدرشناس همسرت بودی و هزاران تبریک به شما.

افرین به این همه فرهیختگی و آگاهی
کاملا حق میدم به شما. خیلی زجر اوره مقایسه در کودکی خود من بچه زیبایی بودم ولی چون تحسین نمی‌شدم هیج وقت زیبایی خودمو ندیدم. تو سن بچگی مادرم منو با دختر 25 ساله همسایه مقایسه میکرد یا بقیه بچه ها.
و تا امروز من خیلی ضربه خوردم. ولی همیشه سعی کردم خودم جمع و جور کنم. ظاهر دست خود بچه نیست. ولی منی که زیبا بودم و هستم. به لحاظ روحی شکنجه میشدم.
شما که باید بیشتر اذیت شده باشین


همه ما ادمم و انسان کسی هست که فکر تعالی روح خودش و دیگران باشه
عالیه که به فکر روح پاکت و زنانگی پاکت هستی.
من فکر میکنم. چون دقیقا میدونی مشکل چیه خیلی جلو هستی.
توکلت به خدا باشه با همین اگاهی و رو نقاط ضعفت کار کن.
همه ادما میلغزن ولی بعضی لغزشا دیگه موجب سقوط میشه.
و از هم پاشیدن یک خانواده خوب هم از این موارده. توکل به خدا. من واقعا نظر خاصی ندارم. جز اینکه بگم با یک مشاور خیلی خوب صحبت کن. انشالا با توکل به خودش این آزمایش رو پشت سر بذاری. رو نقاط قوتت اگاهانه کار کن.
و اینکه سعی کن همیشه به یاد داشته باشی. این سخن ادبی رو آنچه لطیف تر هست همیشه مخفی تر است.
روح زیبای شما باید در قالب یک هنر از  متجلی بشه.  مثل شعر گفتن خیاطی کردن مادر خوب بودن و حتی آشپزی کردن.
یه پیشنهاد هم دارم. کمتر از اینستا و بسترهایی که انسان رو به سمت خودنمایی سوق میدن استفاده کنین. اگر حس میکنین جایی هست که خیلی تو چشم اقایون هستین کمتر تردد کنین یا ساده تر برید. بدون ارایش و...  ساده
ذات انسان زیبایی پسنده. اما زیبایی ظاهر نبایذ جوری نمایش داده بشه که موجب جلب افت و شر بشه برا آدم.
چون در نهایت اون کسی که زیبایی رو اشکار کرده متضررتر هست.

انشالا  سلامت باشید همیشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Dec, 22:05


🌺يه مرد آگاه بايد اين نكات رو بدونه😉

https://www.instagram.com/reel/DDNDceAsiuP/?igsh=MXZsaHRyaW1qbHZ6eQ==

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Dec, 18:54


سلام عرض ادب و احترام خدمت شما
بنده و شوهرم حدود ۲۰ سال هست ازدواج کردیم ۲فرزند داریم .مشکلی که من با ایشون دارم این هست که به پوشش خودش  اهمیت نمیده .اوایل ازدواج و وقتی که پسرم کوچیک بود به بدترین شکل لباس میپوشید وبیرون میرفت اصلا براش مهم نبود و فرقی نداشت که دمپایی بپوشه یا کفش .زیر پیراهن بپوشه یا پیراهن .بیژامه بپوشه یا شلوار بیرونی ..عین یه بچه باید مراقب میبودم که یه وقت لباس بدی نپوشه خیلی صحبت کردم باهاش .خیلی لباس خریدم براش ولی چون راحت طلب هست دنبال لباسای گشاده .لباسی که من خریدم رو تن برادرش دیدم 😔وقتی اعتراض میکردم میگفت تو کلاس میزاری .یک بار با لباسهای کثیف اومد دانشگاه دنبالم جلوی دوستام آب شدم از خجالت .باتعجب میگفتن اون آقای ژولیده باتو چیکار داشت 😭واصلا قبول نمیکرد تااینکه پسرم بزرگ شده و به لباس پوشبدنش گیر میده دیگه الان فهمیده که مشکل داره ولی بازم میگه راحتی خودم مهمه نه حرف شما و بقیه ..۲۰ سال گذشت و من از پسش برنیومدم فقط تنها کاری ک ازدستم براومد اینبود ک باهاش بیرون نرم ...
از نظر مالی مشکلی نداره .

#575

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Dec, 17:51


🌺درمان طرحواره پذیرش جویی و جلب توجه


🔰طرحواره پذیرش جویی و جلب توجه خیلی وقتها چتر کمبود محبت و عزت نفس پایینه. اگه درون خودتون این طرحواره رو می بینین. بهتره به جای اینکه دیگران رو زندگی کنین برین سراغ نیازهای اصلی خودتون و اونارو برآورده کنین.

🔰برای خودتون یه نظام ارزشی جدید بنویسین برای زندگی . نظام ارزشی که استعداد و روحیات و نیازهای شمارو مدنظر داشته باشه و سعی کنین به اون عمل کنین

🔰ببینین چه رفتارهایی رو دارین بخاطر دیگران انجام میدین. و از ساده ترین اونها شروع کنین به حذف کردن.

─═हई @DrAzartash ईह═─
┄┄┅━❅
❅━┅┄┄

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Dec, 17:49


سلام
شب همگی بخیر
خانم ۵۷۴ همه دوست دارن مورد تایید باشن ،همه خانمها  دوست دارن شیک و زیبا باشن و مورد تحسین والبته به اندازه
حتما حتما با مشاور مشورت کن تا ذهنت آروم بشه و این گره شخصیتی شما باز بشه و عذاب وجدان نداشته باشی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Dec, 17:46


سلام

دوست گرامی۵۷۴ گام اول پذیرش اشتباه هست شما خودتون می دونید که افکارتون اشتباه هست
ولی علت ریشه تو‌کودکی و جلب توجه و‌کمبود محبت داره
دوست عزیزم من نسل الان رو خیلی بیشتر از خودمون و دهه ۶۰ و۷۰ قبول دارم چون خودشون رو بیشتر از دیگرون دوست دارن ،چون برای دل خودشون میپوسن ،برا دل خودشون شادی میکنن  و اهمیتی به تایید ،حرف دیگرون نمیدن
دوتا بچه نوجوان دارم و شاهدم که نه لباس پوشیدن نه تماس کسی نه محبت نکردن کسی براشون مهم نیست
همیشه بهم میگن مامان ،مهم اینکه خودمون رو دوست دارم و لباسی که خودمون می‌پسندیم میپوشیدم، حالا کسی میخواد خوشش بیاد یا نه
شما تمرین کن که هرروز به خودت ابراز دوست داشتن کنی ،دوم مهم نباشه کسی
دوست داشته باشه یا نه
کسی بگه چه شیک هستی یانه
کسی بگه چقدر زیبایی یانه
ودرضمن برای این تله شخصیتی حتما مشاوره برو

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Dec, 17:41


کاربر۵۷۴من کارشناس مذهبی نیستم وادعایی هم ندارم ولی انقدر رو میدونم که شیطان از نقطه ضعف وارد میشه شماکه به قول خودت نماز خون هستی وقران میخونی باید به عمق کارهات فکرکنی واولین قدم اینکه لباسی که مورد توجه مردان میشه نپوشی ودائم نعوذبین رو بخون وحتما پیش روانشناس برو وراه کار بگیر چون همونطور که خودتون گفتید از عقده های گذشته هست باشوهرتون صحبت کنید پیش سکستراپ برید ودرمنزل زیباترین وسکسی ترین لباس هارو بپوشید تا ازعقده دربیاید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Dec, 07:19


سلام خواهر۵۶۹
من درسن ۲۲سالگی ازدواج کردم ودراون زمان خانمم ۲۰سالش بود ماهیچ قصدی نداشتیم که زودبچه داربشیم اما هنوز دوماه ازازدواج نگذشته بود که فهمیدم خانم باردار شده چون هنوز من فکر میکردم شاید این زندگی ادامه پیدا نکنه راًضی نبودم ولی هیچگاه هم به این فکر نکردم که باید سقط بشه وبه امیدخدا رها کردم وتنها شیرینی زندگی من بچه هابودن درصورتی که رابطه صمیمی خوبی هم باخانمم نداشتم وهنوز هم که هنوزه وچهل ویک سال ازاون زمان میگذره من فکر میکنم اگر بچه ها درزندگی من نبودن من هرگز باخانمم ادامه زندگی نمیدادم همین الاان هم که بچه ها رفتن وخودشون بچه دار شدن تنها خوشی من نوه هام هستن وخیلی اونا رو دوست میدارم هرموقع وارد خونه من میشن هرچی بخوان براشون فراهم میکنم میخوام بگم اگر مشکل مالی ندارید واقاتون مرد فعالی برای زندگی هست برو ازمادرشدنت لذت ببر برو بچه هاتو بزرگ کن ویه زندگی جدید وحال جدیدی رو شروع کن لذتی رو که یه کودک به ادم انتقال میده باهیچ لذتی دراین دنیا قابل قیاس نیس زنی که زایمان نکنه زود پیر وشکسته میشه همانطوری که ورزش وکار برای ادم مفیده وادم رو شاداب وپر انرژی نگه میداره همینطور بلکه صدبرابر بالاتر زایمان برای زن مفیده واون زن رو سالم وبانشاط نگه میداره یه خواهری دارم که ۹تا بچه داره ۷پسر ودودختر یکی از دختراش بچه نداره چون خودش نخواسته همین الاان اگر دختر ومادر رو ببینید بدون شک مادر رو جوانتر از دختر میپندارید نتیجه اینکه باکمال رضایت وخوشحالی برو ازحاملگیت نگهداری کن وروزی دعای خیرش رو ازراه دور نصیبم کن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Dec, 07:18


سلام وقت بخیر..لطفا اگه کارشناس مذهبی در کانال هست میشه راهنماییم کنید...
بنده خانمی ۴۲ ساله هستم .یه دختر۱۳ ساله و یه پسر ۹ ساله دارم.همسری دارم مهربان و دلسوز و کاری....بشدت عاشقشم.بنده در کودکی دختر زیبایی نبودم.خواهر بزرگترم خیلی زیبا بود و همه بهش توجه میکردن و من ازین بابت خیلی ناراحت بودم و همیشه حسرت میخوردم... چندساله با عمل و ... تقریبا زیبا شدم .خیلی خوشتیپ و بروزم جوری که هرکی میبینه فکر میکنه ۳۴ ۳۵ ساله هستم... من یه خانم نمازخون قرآن خون چله بگیر و بشدت معتقد هستم ولی متاسفانه بدلیل کمبودهایی که در بچگی داشتم الان خیلی دلم میخواد همه جا کانون توجه باشم .جایی که ما زندگی می‌کنیم یه منطقه پایین و تقریبا مذهبیه. اکثرا خانما پوشش ساده ای دارن ولی من چون اینجا غریبم خیلی راحت لباسای کوتاه و شیک میپوشم(البته چسبون و زننده اصلا) کلا با اینکه شخصیت متین و سنگین و آرومی دارم ولی غیر مستقیم دلم میخواد مورد توجه آقایون باشم😔
همسرم مرد خوبیه من تقریبا گرم مزاجم ولی همسرم سرد و بی میله و رابطه جنسیمون تقریبا همیشه افتضاح بوده مخصوصا یکسال گذشته بخاطر مسایل مالی که داشتیم از عید تا حالا فک کنم ۳ ۴ بار رابطه داشتیم!!!  منم مثل همسرم تقریبا سرد شدم و اصلا دیگه پیشقدم نمیشم!!! (بعضی اوقات خودارضایی میکنم!!) این شرح حال زندگی من بوده و مشکلی که الان دارم و اگه کارشناس مذهبی توی کانال هست لطف کنن راهنمایی کنن اینه که بشدت عذاب وجدان میگیرم ازین که نگاه مردان روی خودم رو دوست دارم و بعضی اوقات خوابایی میبینم که بعدش هم لذت میبرم هم عذاب وجدان شدید میگیرم از لذتی که میبرم ... من عاااااشق همسرمم.با عشق باهم ازدواج کردیم و بعداز ۱۸ سال هنوز مثل اول عاشقشم بلکه بیشتر ولی با این حس خوبی که از نگاهها و توجهات نامحرمان میگیرم که میدونم ریشه در کودکی و حسرتهام داره ، خیلی عذاب میکشم. نمیدونم شاید این حس بخاطر سردی همسرم باشه چون هر زنی دوست داره باعث لذت و توجه مردش بشه و من چون این لذت رو از طرف همسرم ندارم بخاطر همین از توجه مردانه دیگه لذت میبرم!!!!!
در کل شاید ۲۰ درصد بخاطر همسرم ناراحتم چون بی میله و میگم هرکی جای من بود حتما بهش خیانت میکرد ولی ۸۰ درصد بخاطر گناه ناراحتم از این حالتام.. دوست دارم کارشناسان عزیزراهنمایی کنند بلکه آروم بشم .. میدونم یکی از راه‌های دوری از شر شیطان تلاوت قرآن و نمازه که باید بگم توفیق دارم که همه  نمازام اول وقته و هرروز قرآن میخونم و چله دارم پس این لذتی که از گناه میبرم چیه😔  ... ببخشید پیامم طولانی شد.پیشاپیش ممنون از راهنمایی هاتون🌹

#574

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 17:27


سلام کاربر #۵۶۹
منم شرایط شما رو داشتم اصلا دلم بچه نمیخواست چون میدونستم مسئولیت بزرگیه متاستفانه خانواده جلوی سقطش و گرفتن با تمام ابراز ناراحتی و گریه ی من حتی گفتن خودمون نگه میداریم
بااینکه بچمو مثل جانم دوست دارم اما توانمو ازم گرفته عصاب و روانم خراب شده هزینه هاش همه و همه رو من تاثیر منفی داره و اضطراب و استرسمو بیشتر کرده و حتی خواب درست ندارم مدام در اختیار و ب فکر بچه باید باشم همش دعا میکنم زود بزرگ شه و بره برا خودش کمتر بچسبه ب من امسال ۷ سالشه خیلی کلافم خیلی خستم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 17:08


سلام وقت همگی بخیر
ممنون میشم منو راهنمایی کنید و تجربه ای اگه در این زمینه دارید در اختیارم بزارید
من یه برادر شوهر دارم که زندگی ناموفقی داشته
تصمیم به ازدواج دوم داشت ما یه دختر خانومی بهش معرفی کردیم که همه شرایط ایشون رو پذیرفت خودشون هم ازدواج دومشون هر دو ۳۷ ساله از لحاظ اخلاقی دختر خانوم فعلا خیلی خوب موجه و هستن.
متوجه شدیم که ایشون قرص فلوکساتین ۱۰۰ روزی یکی مصرف میکنن خودشون گفتن  به خاطر اینکه همسر اولشون اعتیاد داشته و ایشون رو کتک میزده ایشون بعد طلاق خیلی بهم میریزه و یک سال و نیم هست این قرص رو میخوره
سوال من این که ایا این قرص رو زندگی جدید شون تاثیری میزاره ؟
اگه شرایط خوب باشه و زندگی نرمالی داشته باشن میشه این قرص رو کنار گذاشت ؟
و اینکه اگه مشاوره یا روانشناس خوب در زنجان میشناسید بهم معرفی کنید.
پیشاپیش ازتون سپاسگزارم .

#573

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 17:04


سلام دوستان سوالی داشتم درمورد دخترم که یک ماه دیگه سه سالش تموم میشه تقریبا سه ماهی میشه از پستونک گرفتمش ب سختی 😰 حالا عادت گرفته که روی پای من بخوابه تکانش بدم بخدا خسته شدم قبلا خودش خوابش میبرد دوسه ماهی میشه عادت گرفته تو خسته ترین حالت ممکن باید روی پای من بخوابه عصر که خوابش میبره بعد یک ساعت از خواب میپره با گریه و زاری که منو بزار روی پات و باید ساعت ها من بزارمش روی پام تروخدا چکارش کنم راهنمای  کنید لطفا.پاهام فلج شده بخدا عصاب برام نزاشته گاهی دعواش میکنم گاهی با نوازش میگم زمین بخواب ولی ب هیچ وجه ول کن نیست.

#572

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 17:03


در پاسخ ۵۷۱سلام
خانم محترم
ازدواج برای زن و مرد حقوق و تکالیفی رو ایجاد میکنه
یکی از تکالیف مرد پرداخت نفقه ی زوجه و تامین مخارج زندگی مثل خوراک پوشاک ،مسکن، بهداشت و.. است.

و حتی اگر خانم شاغل هم باشه هیچ وظیفه ای در مورد پرداخت هزینه های زندگی نداره و مرد هم باید نفقه رو پرداخت کنه

پرداخت نفقه یعنی برطرف کردن نیازهای مادی مورد نیاز معیشت زن بصورت آبرومندانه و متعارف و متناسب باشآن زن که طبق ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی عبارت است از همه نیازهای متعارف از قبیل مسکن ،البسه ،اثاث منزل، غذا و هزینه های درمانی و بهداشتی و‌خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض.

حالا شما دقیقا چه راهنمایی و جوابی میخواهید!
وقتی که خودتون که همسرش هستیدو سالها باهاش زندگی کردیدو پابه پاش دارید زحمت میکشید و هزینه کردید و میکنید، نتوانستید درین زمینه ها مجابش کنید!
قانونی هم که نمی‌خواهید اقدام کنید.
میگید قهر کردید و بحث کردید و خرج نکردید ولی کارساز نبوده
پس سرکار نرید بشینید خونه که خودش مجبووور باشه که خرج و مخارج منزل  رو بده دیگه!!
چون آخه آدم برای کسی باید هم داخل منزل هم بیرون منزل کار کنه و از سلامتش هزینه کنه که منصف وقدردان باشه و گستاخی هم نکنه.

حتما با کمک مشاور جدی مطرح کنید که سرمایه ای برای دوران پیری شما بنامتون بکنه و یا با سیاست حداقل پس اندازی با حقوق خودتون برای خودتون تهیه کنید.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 14:03


کاربر ۵۷۰
الان اون بچه در بحران ۳سالگی زندگی میکنه و لج و لجبازی و پیش بردن حرف خودش به هر نحوی تو این بازه قرار داره نباید زیاد حساسیت نشون بدید به مرور زمان که این بحران رو رد کرد خوب میشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 14:03


سلام
کاربر ۵۷۱
شما یه بار ۴۵ گرم طلا دادی برات شد تجربه دیگه فکرشو نکن و غصه هم نخور بعضی درسها هزینه داره
گرچه اینم بگم با ۴۵ گرم نمیشه خواهان نصف خونه باشی ولی خب اینطور فکر کن که به همسرت کمک کردی در خرید خونه و توی اون خونه داری زندگی میکنی میفرمایی کسی هم تو زندگیش نیست بدون که خانم اون خونه شمایی بعد از این برای خودت پس انداز داشته باش و دیگه بهش نده
در مورد اینکه انتظار داره شما مخارج خودت و بخشی از مخارج خونه رو بدی تو این شرایط اقتصادی انتظار بیجایی نیست ولی هوشمندانه رفتار کن درامدت رو صرف خونه یا بچه ها نکن پس انداز کن اگه این انتظارش رو به زبون اورده اونوقت بگو در قبالش باید چیزی به نامم باشه چون منم آینده دارم پیری دارم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 11:14


سلام خدمت مشاورین گرامی و همه ی دوستان عزیز ممنون میشم من رو راهنمایی کنید پیشاپیش از طولانی بودن پیامم عذر میخوام
من ۳۵ و همسرم۳۸ ساله هستیم و دوتا بچه داریم و هر دو کارمند هستیم.۱۲سال از ازدواجمون میگذره و مثل تمام زندگی ها،زندگی منم چالش های خودشو داشته و داره ولی مسئله ای که الان درگیرشم اینه که ما وقتی خونه خریدیم حدود۱۰ سال پیش،من تمام طلاهامو که ۴۵گرم بود فروختم به این شرط که نصف خونه به نامم بشه ولی توی بنگاه همسرم زیر حرفش زد و تا الان که بحثش میشه زیر بار نمیره میگه هیچی زندگی من مال تو نیست و یک بدی دیگه ای که داره اینه که من۴ ساله سر کار میرم و از وقتی شاغل شدم ازم انتظار داره خرج خونه،لباس،شهریه ی بچه ها رو من بدم و بارها شده چیزی نخریدم و تا چند وقت خرید نکرده بحث کردم قهر کردم به خواهر خودش گفتم فایده نداره نمی‌خوام قانونی اقدام کنم منتظر شنیدن جوابتون هستم🌷اینم اضافه کنم که من از همه نظر به حرفش گوش میدم و علاوه بر کار بیرون به کار خونه و بچه ها هم درست می رسم و مطمئنم نفر دیگه ای تو زندگیش نیست

#571

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 10:27


سلام
۵۷۰
سرکوبی بچه ها یعنی جلب توجه
بچه ها دوست دارن به هرطریقی به خواستشون برسن پس این روش باعث میشه شما سریع واکنش احساسی بدید و اونا هم سواستفاده کنن
تنها ازش بی اعتنایی یا پرت کردن حواسشون هست

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 10:25


سلام خواهر ۵۷۰
دختر خواهر شوهرم از بچگی وقتی باهاش لج میکردن زود سرش میکوبید به دیوار تا چند وقت وخوب شد بعد این دختر شد عروسم وقتی نوه ام به دنیا امد وشد یکسال بازم وقتی چیزی میخواست وبدست نمیاورد سرش میکوبید به دیوار 😁 عین بچگی مامانش بیخیالش  میشدیم مدتی ولی کم کم ترک کرد الان ۳ سالشه باادب وماهه😘😘

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 09:18


کوبیدن سر در کودکان

بیشتر از ۲۰ درصد کودکان نوپا و خردسال بین ۱۸ تا ۲۴ ماهگی به عمد سرشان را به جایی می کوبند و پسران ۳ برابر دختران این کار را انجام میدهند.
اگر کودک برای جلب توجه شما یا با شنیدن نه سرش را می کوبد، سعی کنید بی اعتنایی کنید و این رفتار را تقویت نکنید.
کودک را بغل نکنید یا کودک را به خاطر انجام آن توبیخ یا تنبیه نکنید.
او برای درک موقعیت بسیار کوچک است و این شیوه شما می تواند باعث تشدید رفتار شود.

کارشناس کودک و نوجوان

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 09:17


💢چگونه عادت هاي ناسالم را از سر كودكانمان بيندازيم؟ .

اختلالات عادتی شامل چه مسائلی می شوند؟

اختلالات عادتی از اختلالات رفتاری جداست.


ناخن جویدن شایع ترین اختلال عادتی است.
از دیگر اختلالات عادتی می توان به کندن پوست لب و مو یا صدا درآوردن با مفاصل،     بال بال زدن، سر کوبیدن به زمین و مکیدن انگشت اشاره کرد.

شروع این اختلالات معمولاً از دوره شیرخوارگی و کودکی است و به نسبت در پسرها شایع تر از دخترهاست.

این عادات گاهی تا بزرگسالی ادامه پیدا می کنند و کم کم جایگزین می شوند

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Dec, 09:15


با سلام به ادمین عزیزو تمام دوستان مشگلی برای نوه  ۳ ساله هست که پسر می باشد با کوچکترین مخالفتی  برای شیطنتهاش و اینکه به همه چیز کاردارد واینکه وقتی وسیله ای را ازش میگیریم سریع سرش را به زمین می کوبد  می خواستم بپرسم مادری هست که بچه اش اینجوری باشه ممنون میشم راهنمایی کنن

#570

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

30 Nov, 10:15


یک روز استاد دانشگاه به هر کدام
از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد
شده و یک سوزن داد و گفت:
یک دقیقه فرصت دارید بادکنک‌های یکدیگر را بترکانید.
هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش
را سالم تحویل داد برنده است.
مسابقه شروع و بعداز یک دقیقه من
و چهار نفر دیگه با بادکنک سالم برنده شدیم.

سپس استاد رو به دانشجویان کرد
و گفت: من همین مسابقه را در کلاس دیگری
برپا کردم و همه کلاس برنده شدند
زیرا هیچکس بادکنک دیگری
را نترکاند چرا که قرار بود بعد از یک
دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند
برنده باشد که اینچنین هم شد.
ما انسانها در این جامعه رقیب یکدیگر
نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم
و دیگران بازنده.
قرار نیست خوشبختی خود را با
تخریب دیگران تضمین کنیم.
می توانیم باهم بخوریم.
باهم رانندگی کنیم.
باهم شاد باشیم. باهم…باهم…
پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم؟

@DrAzartash_delneweshteh

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

30 Nov, 10:05


سلام به همه
خانما من مشکلی دارم که از همه گرفتاری ها و مشکلات شما بزرگتره
اول بگم که هیچی باارزش‌تر از سلامتی خودتون و بچه هاتون نیست
پس اگه سلامتید خداروشکر کنید
من ۲۴ سالمه شوهر خوب و عاقلی دارم مشکلم شوهرم نیست
مادوتا بچه ۷ و ۱ ساله داریم
پسر کوچیکم مهیار نارس باوزن ۱۹۰۰ به دنیا اومد که دنده هاش قشنگ پیدا بود فکر کنید اندازه جوجه بود  ۳۶ روز بستری بود به اکسیژن کلی سختی کشید کلی بلا اومد سرش تشنج کرد
بگذریم شش ماهه که شد من متوجه شدم گردن نگرفته بردم مغز و اعصاب و نوار مغز و بعدش شروع به کاردرمانی کردیم تا الان که یکسال و دوماهشه ولی هنوز تغییری تو گردن گرفتنش ایجاد نشده دکترا میگن زبونم لال فلج مغزی شده ولی من باورنکردم و نمیکنم  همیشه این فکر با منه ولی من خودمو دلداری میدم میگم خوب میشه پسرم یه روزی راه میره تو روخدا اگه کسی مشابه مشکلات منو داشته یا دیده تو فامیل
بیاد بگه الان بچش بزرگ شده راه میره خوب شده
نگید گردن گوسفند بده که زیاد دادم تاثیری ندیدم
هر کی ساکن یزد هست اگه کاردرمان ماهری میشناسه معرفی کنه
تحت نظر دکتر مغزو اعصاب هم هست دارو میخوره ولی من دیگه بخدا خسته شدم یکساله رنگ خوشی رو ندیدم با بچم آب شدم شبیه پیرزن ۷۰ ساله شدم
پراکنده نوشتم ببخشید
در اخر با دلای پاکتون برای سلامتی تمام بچه های بیمار به خصوص بچه هایی با مشکلات ژنتیکی ،فلج مغزی دعا کنید
مهیار منو فراموش نکنید شاید دعای یکیتون بگیره  منم از این بدبختی در بیام

#564

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

30 Nov, 10:02


سلام به خواهرعزیزی که ازعلت وعلل سردی رابطه گفتن خواهربزرگوارم هرچند که عمل کردن به بعضی ازحقایق دل شیر میخواد وقریب به اتفاق خانم ها واقایان پس از ازدواج بنا به دلایل واهی رو ندارن اما مشکل سردی شما از همون ابتدای حرکت وشروع زندگی معنا دار بوده وعلتش هم مشخص ومعلوم بوده یه ازدواج زوری که هیچ نظری ازشما پرسیده نشده وشما دراین ازدواج سهمی رو نداشتید من فکر میکنم شما اگر میخواستید این ازدواج صورت نگیره میتونستید ولی نخواستید اصولا کسانی که یه هدف واقعی ازازدواج ندارن خودشون رو میسپارن به جریان رود هرجا طرف رو برد که برد واگه خوب شد وبه مقصد رسیدن که از زرنگی خودشون میدونن واگه هم به مقصد نرسیدن همه تقصیر ها رو میندازن گردن اطرافیان وطرف مقابل درحالی که اگر شخصی چه دختر وچه پسر بااراده اهنین باشه دارای علم ودرک وواقع بینی باشه هیچکس از اطرافیان چه خانواده وچه هرکس که نفوذی روی اون شخص داره نمیتونه این ادم بااراده رو ازمسیر خودش منحرف کنه وبقیه سراپا گوش به فرمان اوهستن بنده دختری رو دیدم که درهمون جلسه اول خواستگاری درهنگامی که طرفین رفتن دوکلمه اول رو باهم صحبت کنن اون دختر خانم به اقا گفته بود اقاپسر محترم ازاینکه خواستگاری بنده اومدی ازتون سپاس گذارم ولی من فعلا قصد ازدواج ندارم پدر ومادرم به زور میخوان من ازدواج کنم از شما خواهش میکنم بعد از رفتن ازخونه ما دیگه بابت زن وازدواج اینجا تشریف نیارید من ازشما بعنوان یه دختر شما رو جای برادرم میدونم وازتون خواهش میکنم که برای ازدواج نکردن کمکم کنید درچنین جایی هرپسری که باشه سعی میکنه این دختر رو کمک کنه ورازش رو هم مخفی نگه داره امروزه دیگه اکثر پدر ومادرها هیچ اجازه ای ندارن که بخوان دخترشون روبه زور شوهر بدن اینکه اقای شما دنبال بی بندوباری هس بخشی از این بی راهه رفتن ها بخاطر این هس که ایشون هم حس کرده که شما هیچ علاقه ای بهش نداشتید وندارید مثل خودم که بعداز دوسه سال فهمیدم که خانمم هیچ علاقه واقعی به بنده نداره ودریه عالم دیگه ای زندگی میکنه اما دیگه کار ازکار گذشته بود وهرالتماسی هم کردم راضی به طلاق گرفتن نشد ونمیخواستم به زور هم طلاقش بدم چون راه زور راه انسانیت واخلاق نیس

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

29 Nov, 17:18


سلام خدمت ادمین عزیزاساتید بزرگوار واعضای مهربون گروه
خیلی وقت بود که‌ فقط دلنوشت هارو ميخوندم ولی گفتم منم درمورد سردی وبی میلی خانم‌ها حرفایی که ۲۵سال تودلم بزنم
سالهاس وقتی که با همسرم رابطه‌ دارم بعد رابطه‌ ساعتها میشینم گریه میکنم سالهاس وقتی داره رابطه انجام میده مثل چوب خشک‌ شدم هيچ حسی ندارم میگم اطاق تاریک کن چشام میبندم وانگار يکی تو خیابون اومده  به من تعرض کرده ورفته همه اینارو خودمم خوب  می‌دونم و خیلی وقتا بابتش معترضه
۲۵سال من با این اقا ازدواج کاملا سنتی کردم دوتا فرزند دارم هيچ شناختی ازشون نداشتم وقتی با اصرار وکتک وقهر کردن خونوادم باهاشون ازدواج کردم البته‌ بايد بگم  تسلیم شدم به ناچار😔
اونم فقط به این امید که برم پیش این اقا واز اون مصیبت خونه دربیام ایشون ی شهردیگه بودن ومنم بعد ازدواج رفتم اونجا ديگه با خودم کنار آمده بودم وداشتم زندگی خودمو می‌کردم  خانواده خوبی نداشت پدرومادر از هم جدا شده بودن که‌ اونم داستانش جدا واز حوصله عزیزان خارج به اميد این‌که ی خانواده جديد تشکيل بدم به اميد ی زندگي جديد با این آقا رفتم توشهر غریب وتوی تنهايي اوايل ازدواج ماشین نداشتیم وایشون برای رفت وآمد محل‌ کارش ازتاکسی استفاده میکرد بيشتر وقتا برمیگشت خونه میدیدم سريع میره دوش‌ میگیره با خودم میگفتم خسته‌ س حالا شايد خو از صبح بیرون بوده میره که‌ خستگیش دربره که‌ بعدها میگفت ن چون توتاکس خانمی کنارم نشسته ارضا شدم  واینا بارها وبارهاوبارها ازش دیدم همش ۱۸ساله م بود
پسرم ۴ماهش زنگ زدم محل کارش صدامو نشناخت‌ منو با ی خانم اشتباه گرفت شروع کردم دادوبیداد کردن وبا چارتا حرف ناحساب جم وجورش کرد
چند بار تو باجه تلفن دیدمش بارها سیم کارت ازش گرفتم  تلفنی صحبت کردنی مچشو گرفتم
ی شب  داشت گوشیشو نگاه میکرد صفحه‌ گوشیش رو تلگرام ی ادیدی بود دیدم فقط پیامای ی طرفس که‌ فقط این تایپ کرده بود از طرف مقابل هيچ پیامی نبوداون روزا بچها بخاطر کرونا انلاین درس میخوندن اون آیدی رو هم تو حافظه ام سپردم دخترم که گوشیشو گرفت برای کلاس ازش گرفتم ورفتم سراغ همون ایدی نگاه کردم دیدم  به ی سایتی تو يکی از شهرای  جنوب پول واریز کرده که‌ براش زن صيغه ای حواله کنن که‌ پولشو بالا کشيده بودن
با من می‌خوابید تو خلوت خودمون ولي اسم زن همسايه رو می‌آورد
يا اينکه ی روز به بهونه کلاس ودوره از خونه رفت بيرون وقتی خودم داخل شهر ديدمش ديدم عه با ی نایلون نو شهرمیچرخه وقتی نگاه‌ کردم‌ ديدم آب ميوه وموز ولیوان ي بار مصرف وکاندوم نو شهر میچرخونه
ی شب‌ سرما خورده بودم شدید آب از چشم‌ وگوشم بند نمیشد اومد نزديک دید حال ندارم همونجا کنار خودم فک میکرد خوابم دیدم رفته فیلم وعکس میبینه
ووووووووووو
که‌ هر چی بگم بازم کم گفتم
که‌ برای‌ هرکدوم ی دلیل مزخرف مياره  واما الان متهم هستم به اینکه سرد شدم توجه ندارم  حالم ازش بهم میخوره  بددهن پرخاشگر هم‌ هست 
شما عزیران بگيد بااین اوصاف میلی رغبتی حسی شوقی برای آدم میمونه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

29 Nov, 17:15


سلام دوست ۵۶۳ ...اینو که میگم نظر من هست و در مورد من جواب میده شما را نمیدانم ...یبار جلوی همه بشورش بزار کنار شاید دست و پاشو جمع کنه ...بعضی آقایون از مظلومیت و ابرو داری خانوما سواستفاده میکنن ...البته قبلش یکی دوبار تذکر بده که اندفعه برخورد بد باشه لنگه خودت میشم😅👌👌

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

29 Nov, 05:02


با سلام به همه دوستان وادمین عزیز
درمورد بی میلی جنسی خانم ها که خیلی از اقایون گله دارند.میخوام تجربه خودمو بگم .گذشته از اینکه بی میلی جنسی بعضی از خانم ها ربط به ژنتیک وجسم خود خانم داره .بعضی از اقایون با رفتارای خودشون باعث این بی میلی میشن .من خودم همین مشکلو تو زندگی مشترک با شوهرم دارم .اما دلیل اصلی این مساله خود شوهرم هست .شوهرمن به هیچ کدوم از نیازای من اهمیت نمیده .سی سال از زندگیمون میگذره همیشه به زور ازش پول گرفتم برا نیازای اولیه م .هرحرفی باهاش بخوام بزنم درمورد هرچیزی با لحن بد جواب میده .به خودم وپدر مادرم هیچ احترامی نمیزاره .کمترین امکانات مثلا شارژ موبایلم هم بهم نمیده .بسیار بسیار خسیسه .ارتباطمون باهمه قطع کرده نظرشم اینه باآدما نباید رفت وآمد کرد البته به جز خانواده خودش وخیلی مسایل دیگه که گفتنش از حوصله جمع خارجه .فکر میکنه زندگی مشترک فقط تو رابطه جنسی خلاصه میشه .ودوست داره هرروز این مسئله باشه .حالا به نظرشما درخواست این اقا بجاست .حتی حاضرنیست به ظاهر وبهداشت شخصیش برسه.
درکل به نظرمن رابطه جنسی مهمترین مسئله ست تو زندگی مشترک وهردوطرف باید برای حفظش تلاش کنن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

29 Nov, 05:01


سلام خطاب به کاربر۵۶۱ خوش به حال دخترتون که پدربزرگ داره بجه های من درحسرت مامان بزرگ وبابابزرگ طفلکیا هیچ کدوم وندارن من خودمم همش حسرت میخورم کاش حداقل یکیشون بودبچه هام پشتشون گرم بودبه داشتنشون اماافسوس.‌‌قدرشوبدونیداین یه نعمت بزرگیه بزاریددخترتون ازعشق غنی باشه وخداروشکرکنیدکه کسی هست که غیرازشمانگران بچه تون هست همراه شماهست واقعابزرگترداشتن نعمت بزرگیه‌

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

29 Nov, 05:01


سلام خدمت خانم دکتر عزیز من ۳۱ سال سن دارم با دوتا دختر همسرم ۳۵ سال داره وشغلش آزاد هستش به شدت دلسوز هستش فقط یکم اخلاقش تند هست من مشکلی  که دارم اینه همسرم وقتی مهمونی میریم یا مهمون میاد همش منو جلوی مهمونا سرم داد میکشه یا بهم بی محلی میکنه درحالی که تو خونه وقتی تنها هستیم اینطور نیست اصلا نمیدونه چطور با زنش صحبت کنه همیش میخواد بگه من از زنم نمی‌ترسم زنم از من حساب میبره درحالی که تنهای خوبه فقط تو جمع این شکلی میشه انگار یه آدمه دیگه هست دیگه خسته شدم از دستش شرایط طلاق ندارم به خاطر بچه هام نمی خوام بی مادر بشن مشاوره هم نمیاد شما بگی من چطوری رفتارش رو تغییر بدم دوستم داره ولی اخلاقش اصلآ خوب نیست .ممنون میشم  کمکم کنید

#563

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

29 Nov, 05:01


سلام وقت همگی بخیر.درجواب دوست شماره ۵۶۲ که غم ازدست دادن مادر ویادمرگ خیلی اذیتش میکنه میخواستم یه تجربه از زندگی خودم رو بهتون‌ بگم من دوران نوجوانیم یه همکلاسی خیلی خوب وسرحال رو به علت خودکشی رو ازدست دادم وسالها درگیر اضطراب واسترس وچرای مرگ ایشون و...بودم وخیلی زندگیم روتحت تاثیرخودش قرارداد تو یه همایش در مشهد یه روانشناس بودبه اسم اقای درویشی که باایشون من صحبت کردم دستورشون این بودکه من روزانه نامه برای دوستم بنویسم بذارم لای قران وبعدچندبار بخونمش و بندازم‌توآب ولی تونامه  بیشتر خوبی بگم  وخبرخوب بدم وچهره اش رو نقاشی کنم وبا رنگهای شاد رنگش کنم.راستش اولش خیلی برام مسخره اومد ولی بعدا که انجام‌‌دادم‌تاثیرش رو فهمیدم واینم بگم برا فراموش کردن هرمسله ای شما باید جسم‌وروحتون همزمان درگیربشه کارخونه وخیاطی و..که روتینه خوب نیس کاری مثل فروشندگی وجای که مشتری زیادی داره که مجبورید همزمان حرف بزنید وحواستون جمع باشه میتونه کمکتون کنه ان شاا موفق باشید ببخشید طولانی شد

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

29 Nov, 05:01


سلام در جواب کاربر 562#
کتاب خیره به خورشید اروین یالوم را مطالعه کنید فایلش به صورت پی دی اف تو کانال های تلگرامی وجود داره محتوای کتاب در مورد اضطراب مرگ است
خوندن ترجمه قرآن(با تأمل) خیلی می‌تونه کمک کننده باشه (البته نظر شخصی من است در صورت تمایل میتونید امتحانش کنید)

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

28 Nov, 14:09


با سلام حضوردوستان
کاربر562  جلد یک کتاب درآغوش نور مطالعه کنین، همه ترسها، استرسها، و ناراحتی هاتون برطرف میشه، مرگ یک واقعیت انکارناپذیره، همه ما یک روز به دنیا میایم و یک روز این دنیارو ترک میکنیم،

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

28 Nov, 14:08


سلام عزیز ۵۶۲ ی مدتی برو یوگا ذهنت آروم میشه انشالله🙏

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

28 Nov, 14:08


کاربر562
دقیقا من هم بعدازبدنیااومدن دخترم وقتی که دخترم هفت ماه شد،فقط فکرمرگ به سراغم میادهرلحظه هرثانیه این فکروخیال مامن هست،الان دقیقاهفت سال ازاون موقعه گذشته ولی هم چنان فقط ذهن وفکرم درگیرمرگ هست ازهیچی لذت نمیبرم،میرم عروسی بیادمرگ هستم،ظرف میشورم فقط به مرگ فکرمیکنم کلاتوهمه چی منودرگیرخودش کرده،شبامیخوام بخوابم به فکرم میاد،آیا همه اینطوری هستن یافقط من اینطوری شدم؟ من دوبارهم باخانم دهقان صحبت کردم،بعدش دورهم به روان پزشک مراجعه کردم ولی اصلا خوب نشدم ،وخیلی خیلی شدیدترهم شدم،احساس میکنم هرجامیرم یه دستی بالاسرم حرکت میکنه ومیخوادجونموبگیره،من ازمرگ نمیترسم ولی دوتابچه کوچیک دارم،شبامیخوام بخوابم فقط ترس اینودارم که صبح بیدارمیشم یانه؟ تاحالاشده کسی اینطوری بشه؟آیاکسی تجربه ای داره راهنماییم کنه هفت ساله دارم عذاب میکشم اززندگی کردن لذتی نمیبرم به هیچی امیدی ندارم.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

28 Nov, 09:53


با عرض سلام و ادب  مشکلی داشتم از گذشته های دور که همواره با من هست اگر دوستان راهنمایی کنند ممنون میشم
من خانمی پنجاه و پنج ساله هستم که از دوران ابتدایی که مادر بزرگم و از دست دادم و برای خاک سپاری ایشان رفتم مراسم شهرستان بود و من باید میرفتم در آن زمان مادرم خیلی یه خاطر از دست دادن مادر بزرگم بی قراری و بی تابی می‌کرد و این رفتا ر و دیدن مراسم خاکسپاری اثر بدی در روحیه ی من گذاشت 
از آن به بعد همیشه و همه جا در هر کاری حتی در زمان خوشی هم از مرگ یاد میکردم و حالم بد میشد
امسال عید مادر بیمارم و خانه ی خودمان آوردم تا اینکه خانه شان و رنگ کنند  بیماری مادرم بدتر شد بیمارستان بستری شدند ودوباره ایشان را به خانه خودمان آوردیم دهم عید مادرم حالشان بد شد و کنار ش بودم دیدم ایشان فوت کردند 
حال ديدن اين صحنه و غم از دست دادن مادرم حال من را خیلی خیلی بد کرده است مت خیلی بیشتر به یاد مرگ هستم و در این خانه زندگی کردن برایم مقدور نیست اصلا نمیتوانم عمق غم از دست دادن مادرم وترس از مرگ را برایتان بازگو کنم فقط میدونم که روزهای سختی دارم از طرفی مدتی دنبال کار گشتم که نتوانستم پیدا کنم که بتوانم از خانه بیرون بروم
از شما عزیزان یاری میطلبم من چگونه یاد مرگ را از ذهنم بیرون کنم یاد مرگ و ترس از مرگ و این که بعد از مرگ چه می‌شود ذهنم و خسته کرده مشاوره رفتم سعی کردم فیلم های خیاطی بخرم و خیاطی کنم ولی تمرکز لازم و ندارم

#562

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

28 Nov, 09:51


سلام
کاربر ۵۶۱،بنده اطلاعات کامل از حجم سنگ و...فرزندتون ندارم و پیشنهاد میدم با داشتن مدارک لازم پیش متخصص خوب طب سنتی هم مشورت کنید ،بنده فقط تجربه خودم بیان میکنم امیدوارم مفید باشه
تو ۳ ماهگی پسرم متوجه شدیم سنگ کلیه داره، طفلی رو بستن به داروهای شیمیایی که تلخ مثل زهر بود، سنگاش کمتر که نشد هر ماه میبردیمش سونو سنگاش بزرگتر میشود، تا اینکه با یکی از مشاورای تنها مسیر(خانم عبادی) صحبت کردم و ایشون گفتن جوشونده ی هسته ی خرما بعد ۶ ماهگیش بدم(۷ عدد هسته رو تو ۲ فنجون آب میجوشوندم تا یک فنجون بمونه و از اون یک روز در میون یه قاشق چای خوری بهش میدادم).
دو ماه بصورت منظم انجام دادم و بعد دو ماه که رفتیم سونو گفتن هیچ اثری از سنگ دیده نمیشه و همه از بین رفته، دکترش تعجب کرده بود و نمیتونست باور کنه.
تو این مطبا من چقد از این طفل معصومارو دیدم که سالها بود میاوردنشون دکتر و از این داروها به خوردشون میدادن ولی بدون هیچ تاثیری متاسفانه😢
من برای ادمین لینک کانالشون رو میفرستم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

28 Nov, 09:45


در پاسخ ۵۶۱ سلام

مادرگرامی ،کاربری خوب پاسخ دادن اگر دخترتون با پدربزرگش احساس راحتی داره و بهانه شمارو نمیگیره !!
اشکالی نداره فرقی نداره
حالا شما باشید یا ایشون
چون هرعملی استرس داره و شاید شما بواسطه احساسات زیاد واقعا نتوانید استرس خودتون رو کنترل کنید و همونم به دخترتون منتقل میکنید
یک عمل هم جزوی از زندگی هرکسی میتونه باشه و خدارو شکر کنید باز یه مشکلی بوده که زود تشخیص داده شده قابل علاجه و حمایت پدربزرگش رو هم دارید
همین استرس اضطراب شرایط همه رو بدتر می‌کنه انرژی و آرامش خودتون رو برای دوره نقاهت دخترتون حفظ کنید

و من خوشحالم برای دخترتون که علاوه بر پدرمادر وجود شگفت انگیز پدربزرگش رو در زندگیش داره

شفای عاجل همه بیماران
بخصوص کودکان

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

28 Nov, 09:44


سلام به تموم دوستان عزیز و عرضی داشتم خدمت دوستانی ک از بی میلی همسرشون گلایه داشتن؛من ۳۰,و شوهرم ۳۴ساله و ی مدتی من باشگاه میرفتم فیتنس کار میکردم و میل جنسیم وحشتناک شده بود و روزی دو سه بار طفلک همسرمو به زور وادار ب رابطه میکردم طوری ک شیفت شب سرکار وایمیستاد منم دیدم نمیشه اینطوری باشگاهو ی روز درمیون کردم دیدم بازم میل من همون بود ک همون بود 😂شوهرم بهم التماس میکرد بزارم راحت باشه منم چون دلم می‌سوخت بردمش ی دکتر سنتی و بهش گفت روزی یک پیاله نخود آب پز و دمنوش زعفران بخوره تا با هم مساوی بشیم از نظر جنسی و الان من دارم از دستش فرار میکنم و اگه فشار کاری کم باشه کل هفته حتی بعضی روزها دو بار سکس داریم و باور کنید همین دو تا قلم دارو ک اون دکتر سنتی داد شوهر منو تغییر ک چ عرض کنم شفا داد 😁تایمی ک پریود میشم اااااااانقد ناراحته خدا می‌دونه و خودمم اذیتم چون روزهای آخر پریود دلم ب شدت رابطه میخواد و اینم اضافه کنم تو کیفیت زندگی مون خیلی خیلی تاثیر گذاشته و هر وقت ناراحت و گرفته و خسته و درگیری ذهنی داشته باشیم تنها چیزی ک فکرمونو آزاد می‌کنه سکسه و همیشه همسرم میگه فکر نمی‌کردم لذتبخش تر از رابطه چیزی تو دنیا وجود داشته باشه ؛من بارها بهش میگفتم بریم دکتر می‌گفت نه من نرمالم تو بیش فعالی جنسی داری در صورتی ک وقتی رفتیم دکتر ؛,دکتر گفتن اوج نیاز جنسی خانم ها از ۲۸تازه شروع میشه و خانم شما خیلی هم نرماله 😊راستی اینم بگم این دو قلم ک دکتر گفتن استفاده کنیم نسخه ای کاملا عمومی هست بازم کسایی ک فشار خون بالا دارند زعفران دو پر بیشتر استفاده نکنند؛من و همسرم دعا ب جون دکتر میکنیم همیشه 😍امیدوارم ب درد تون بخوره و مشکلات همگی حل باشه ؛,باورتون شاید نشه ولی اگه مشکلات جنسی حل بشه بقیه مشکلات پیشش شکلات هم نیستن چون ذهنتون کاملا باز میشه و فکرتون آزاد و رها 🙂امیدوارم تمامی گره های کور زندگی تون باز بشه ❤️

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

28 Nov, 07:44


کاربر ۵۵۸ مادر نازنین سلام
عزیز بدون ارزیابی تخصصی بنده و صرفا طبق مسائل و چالش هایی که بیان کردید ، آقا پسر شما احتمالا تاخیر رشدی نسبت به همسالان داره. نیاز به جلسات کاردرمانی و گفتاردرمانی هست . درسته هزینه ها زیادن و ممکنه سختتون باشه ولی حواستون به زمان طلایی درمان باشه که هرچی سن کمتر باشه درمان راحت تر پیش میره .
کارشناس ارشد روانشناسی ـ فعال در حیطه کودک

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

27 Nov, 20:58


سلام
من کاربر ۵۲۸
هستم
از ادمین  سپاس گذارم که پیام به کانال ارسال کردن و درخواست دارم 🌹🌹🌹 اگر براشون مقدور هست پیام رو در یک تایم به صورت فردی ارسال کنند تا همه بانوان سرزمین من این پیام رو ببینند
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دوستان عزیز روزانه با هزران مسأله مواجه میشیم که با خودمون میگیم
🛑 بزرگ نیست حلش میکنیم
🛑مهم نیست حل میشه
🛑مسایل مالی ،مسایل خانوادگی ،تنش های ارتباط با همسر ،پارتنر ،دوست پسر و تنش های موجود با فرزندمان
به خودمون میگیم مهم نیست حل میشه
بیماری عزیز من بیماری خود ایمنی بود
و الان چهار ماه درگیر هست

🛑یعنی بدن در مقابل خودش در حال فعالیت
و تمام این موارد بابت فشار ،استرس ،حرص و جوش های بود که در زندگی متحمل شد

خواهر عزیزم تو
دژ محکم نیستی
تو کیسه بوکس نیستی
تو چاه تمام نشدنی نیستی
یکم فقط یکم برای خودت ارزش قائل شو نزار دیر بشه
طبق تحقیقات هشتاد درصد بانوان درگیر بیماری های جسمی هستند
معده درد ،کبد چرب ،فشار خون ،
و بسیاری درگیر همین بیماری های خودایمنی هستند
حالا این تو و این تجربه بنده
باز هم به خودت بگو طلا و پس انداز مهم تر
آینده بچه مهم تره
اینا حل میشه
مسایل حل  میشه به بهای جان و سلامتی

اگر با بیماری مواجه هستید که نمی‌دانید چیست حتما به روماتولوژی و‌ دکتر های که متخصص بیماری های خودایمنی هستند مراجعه کنید

ممنون از دعای خیرتون و راهنمایی های ارزنده 🌹🌹🌹🌹


روانشناسی و خدمات تخصصی در برنامه های خودتون قرار بدید به عنوان یک توصیه خواهرانه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

27 Nov, 20:56


سلام
کاربر گرامی ۵۶۱
دوست گلم ایشالله دخترتون جراحی میکنن و سالم وسلامت به خونه برمیگردن
عزیزم منم دخترم همین سن و سال و یکبار دیگه ۶ سالگی جراحی شده حالا کلیه نبود ولی مثانه و ...بود
خوش به حالت که چنین پدر شوهری داری
کاش منم داشتم و...
دوست گرامی باید عرض کنم نوه از فرزند آدم شیرین تر هست و واقعا پدرشوهرتون با تمام وجود اینکارا رو می‌کنند و قصدشان ناراحت کردن شما نیست
یاد خودم افتادم که همین حس رو منم گذروندم با تفاوت اینکه عمه ی دخترم اینکارا میکرد
بهتون بگم شما بیش‌از حد توانتان میخواید انجام بدید و دراین صورت از پا درمی‌آید
بزارید کمکتون باشن ،اگر دخترتون با ایشون حس آرامش دارن و بهونه شما رو نمیکنن ،لطفا بزارید اونا کمکتون باشن
یادمه من ۶ سالگی دخترم وقتی دخترم از اتاق عمل آوردن بیرون  خودم از حال رفتم چون مثل شما میخواستم تمام‌کاراش رو خودم انجام بدم و بعد اون، شب دوم با کمال میل کمک عمه ی مهربون دخترم رو قبول کردم و این بین استراحت کردم تا توان تیمار دوره نقاهت فرزندم رو پیدا کنم .شما هم سعی کن خودت رو آروم کنی .
درضمن من چون سالها دخترم رو بستری میکردم پرسنل پرستاری حتی رگ میخواستم بگیرن  مادر و پدر رو از اتاق  بیرون میکردن فکر کنم   علت این بود کودک پیش مادر تاب وتحمل درد رو نداره و تو‌وجود مادر ناراحتی و غصه رو سریع دریافت میکنن و ....

دخترم بزرگ شده و همین عمه کمتراز مادر براش نبوده و من هر بهونه ای ازش تشکر میکنم و قدردان اون لحاظ سخت که کنارم بود هستم
دوست گرامی صبور باشید ،خداروشکر فرزندتون با جراحی خوب میشن ،شاهد بودم بچه های حتی ۸ ماهه که چشم سالم شون رو تخیله میکردن به خاطر تومور که ریشه داده بود به چشم
به امید سلامتی همه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 16:03


سلام خواهر۵۴۳
خداپدرومادرت روبیامرزه که حقیقت رومیگی وقبول داری که سرد هستی مشکل بعضی ازمردها مثل من اینه که همسرم قبول نداره مقصره وسرده شما انگار که رفتار واخلاق خانم منو عیان کردی بااین تفاوت که ایشون مدت ۱۲ساله جای خوابشو جداکرده وجالبتر اینه که هیچکس حق نداره حتی داخل اتاقش بخوابه حتی بافاصله دور چندمتری همیشه دغدغه اینو داشت که من نباشم یاخواب برم وخلاصه یه بهانه ای باشه که رابطه نداشته باشه وهمینطور کم کم به جایی رسید که دیگه من اگرم بخوام باهاش رابطه داشته باشم نمیتونم ایشون رومثل یه دوستی میدونم که فقط موقع غذا خوردن باهم هستیم بقیه اوقات من برا خودم هستم اونم برا خودش جدا بدون یه کلمه حرف از عشق وعاطفه ودوست داشتن وامثالهم همین خانم بااین شرایط اخلاقی موقعی که میبینه یه خانم بیوه ای که شریک ملک ماهس بابت یه کاری مثل سم وکود واب وغیره به من زنگ میزنه چون نماینده چاه هستم اینقدر خانم ناراحت میشه که انگار من صدتا خلاف کردم این حالت رو که میبینم دلم میخواه سربه تنش نباشه انسان باید اینقدر خودخواه وبی خاصیت وزور گوباشه ؟این حرف های حقیقت رو بهت زدم چون میدونم تقصیر نداری وحداقل حقیقت رو قبول داری شما به روزی مثل زندگی من نشید هرچند که سن وسال من وخانم بالا هست وبیشتر از ۶۰ساله ولی این سردی وکم محلی شما نهایت طوری میشه که اقا هم رغبتی به شما نخواهد داشت ومن بیشتر فکرمیکنم همون بیماری تیروئید شماها عامل اصلی این بی میلی وفرار ازرابطه هس چون خانم منم تیروئید رو عمل کرده خیلی ساله وبجاش قرص مصرف میکنه به هرحال زندگی مردانی مثل من وشوهر شما با چنین خانم های بی میل وبی رغبتی شادی وتحرک رو ازمرد میگیره وزندگی واقعا بی معنا وبی ارزش میشه خداوند بحق مقدساتش قسم میدیم که همه بیماران رو درهرسطحی شفای عاجل بده

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 14:13


سلام وقتتون بخیر
جواب دوست عزیز۵۴۵ دکتر فرهاد لحمی بیمارستان نیکان هستن و مطب ایشون کلینیک امید نوین کنار بیمارستان بقیه الله
راحت از مطب میتونید وقت بگیرین فوق‌العاده تشخيص درست و بسیار دکتر عالی هستن خودم برای کبد تحت درمان ایشون هستم.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 13:56


دوست عزیزی که ناخونش مشکل داشت عسل را هم امتحان کن روی زخمت عسل بزن ...انشالله زود خوب بشی ولی دکترم برو شاید آنتی بیوتیک لازم باشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 11:03


سلام خسته نباشید روزتون بخیر.ببخشید من یه سوال داشتم از دوستان. یکی از اقوامم دچار حملات پانیک هستن وقصد بارداری دارن ولی سنشون زیاده وبه علت مصرف داروهای که توبارداری ضرردارن هنوز موفق نشدن باردا بشن خواستم ازتون کمک بگیرم که پزشک خوب برا حملات پانیک‌توتهران کسی رو سراغ دارید معرفی کنید.ممنونم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 11:02


سلام به کاربر۵۴۲
عزیزم دخترم کلاس اول بود غیر انتفاهی ثبت نامش کردم بعد دوهفته میگفت نمیرم اصلا ذوق نداشت  ،دیدم هر روز بچم با ناراحتی میره مدرسه هیچ علاقه ای نشون نمیده میگفت نمیخوام برم دوستندارم ،پدرش گفت برو ببین چی میگه این بچه حالا حالا ها باید بره مدرسه باید اون مدرسه ومحیطشو دوستداشته باشه
رفتم  پروندشو به زور نمیدادن که با دعوا گرفتم پولمم گرفتم بردمش یه غیر انتفاهی دیگه اول بردمش مدرسه رو دید معلم ودید بعد ثبت نامش کردم
شما چرا گذاشتی پسرت تا اینجا تحمل کنه خودت داری میبینی اذیت شده مریض شده برو ببین چیه چه وضعیتی پیش اومده شاید واقعا کتک میخوره
واقعا که

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 11:01


۵۴۲


سلام دوستان
کاربر عزیز از یک روانشناس کودک مشاوره  بگیرید


صد درصد  نحوه برخورد اون معلم  فرزندتون رو  بهم ریخته
دقیقا پسر منم همین مشکل رو داشت 
بعداز یکماه   واقعا  کم اوردم    چون دیگه میگفت مدرسه نمیرم و ....

کلاسش رو عوض کردم   و چقدر بهتر شد 

۵۴۴

کاربر عزیز متخصص پوست  مراجعه کنین 

منم  بخاطر پباده روی با کفش ناجور  ناخنم دچار انوکسی شد و بعد که دقت کردم اصلا رشد نداشت 
وقتی کوتاهش کردم کلا ۱/۳ازش موند 
با توصیه پزشک  مرتب شستم و خشک نگه داشتم 
وپماد زدم  و کلسیم خوردم 

خدارا شکر خووب شد

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 11:01


کاربر ۵۴۴
ناخونتون رشد میکنه ولی باید چرب نگهش دارین ک پوست خشک بشه خیلی درد داره
منم ناخونمو کشیدم از ته چون میرفت تو گوشت ولی روش پماد انتی بیوتیک میزدم بعد دستمال میذاشتم‌و چسب کاغذی میبستم بعد روش جوراب پا میکردم. پوستش خشک بشه خیلی دردناک میشه.برین ی دکتر عمومی ویزیت کنه یا خودتون پماد انتی بیوتیک بگیرین بزنین مراقبت کنین تا رشد کنه. پماد آد هم خوبه. ولی همیشه همیشه ی لایه پماد روش باشه. خشک بشه بی نهایت دردناک میشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 11:00


کاربر ۵۴۲
ب جای اینک اینجا دلنوشته بفرستین پیگیری کنین ک چرا اینجوریه و حتما یه ویزیت روانپزشک بشه پسرتون ک علت اصلی پیدا بشه ازش نامه بگیرین و با همون مدرسه پسرتون رو عوض کنین یا مشکل رو تو مدرسه حل کنین
پدرشم وقتی نامه روانپزشک رو ببینه قطعا بیشتر جدی میگیره قضیه رو
این بچه ۱۲ سال باید بره مدرسه. الان بخواد فراری بشه پس تو نوجوانی ک سرکش تر میشن و زورشون بیشتر میشه میخواین چیکار کنین؟؟
بچه مریض شده، خودتون مریض شدین بعد هنوز منتظرین پدرش کاری انجام بده؟؟؟خودتونم دست بجونبونین دیگه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 06:05


سلام
کاربر۵۴۳
دوست گرامی کاش سکس تراپ‌مراجعه میکردید و اگر لازم باشه متخصص آزمایش هورمونی مینویسه و اختلال هورمونی باشه قابل رفع هست
حالا شاید صد درصد درمان نشید حداقلش یک دیدتون نسبت به رابطه جنسی تغییر میکنه دوم خودتون که حق مسلم شماست از رابطه لذت می‌برید و متقابل همسرتون هم از شما راضی میشه
چرا فکر می‌کنیم رابطه جنسی فقط برای لذت همسر هست حق هر فردی لذت دوطرفه داشتن هست
سکس تراپ اول علت رو بررسی میکنه بعد درمان صورت میگیره
دوستان لطفا نگید تاثیر نداره چه برای خودتون چه همسرتون بی میلی داره راه حل وجود داره
همین خانم  دکتر آذرتاش سکس تراپ هستن ، مراجعین یا  بی‌میلی یا ترس از دخول یا مشکلات نعوظ دارن که دنبال درمان هستن
پایه اصلی زندگی داشتن روابط زناشویی رضایت مند هست پس اهمیت بدید و پشت گوش ندارید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 05:58


در جواب کاربر ۵۴۵
با سلام
دکتر حسین خدمت سعادت آباد مطب داره و بیمارستان عرفان
البته بیمارستان عرفان راحت تر نوبت میگیرید تا مطب

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 05:45


سلام دوستان یک فوق تخصص گوارش در تهران میخاستم برای بیماری های کبد تشخیصش عالی باشه.

#545

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 05:44


سلام
حضور همه و کارشناسان گرامی
امیدوارم کسی بتونه راهنمایی کند
دو هفته پیش ناخن انگشت شست پایم که یکسالی هست ناخنش ترک برداشته و از جایش بلند شده بود با ناخنگیر تا نصف ناخن کوتاه کردم چون فکر کردم اگر کوتاه کنم ناخن دیگه زیر ناخن هست که رشد می کنه ولی کاش این کار بی عثلی نمی کردم حالا از درد نمیتونم خوب راه برم کفش می پوشم خون میاد و اصلا جوراب نمیشه پا کنم درد داره سنم ۴۰ ساله چکارکنم ناخنم رشد کند دراین سن ایا؟ناخن پام خوب میشه  فقط دمپایی میشه پا کنم از درد
پوست زیر ناخن کوتاه کردم  قرمز و دردناک شده .
تورو خدا راهنمایی کنید


کاش همان ناخن ترک دار و شکسته رو می داشتم

#544

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 05:43


باسلام خدمت همه ی دوستان و مشاوران گرامی
منم میخواستم راجب سردی و گرمی زن و مرد بگم
منم یه زنم 40وخورده ای ساله شوهرمم چهار سال از خودم بزرگتره دو بچه داریم و بیست ساله ازدواج کردیم واما مشکل من
من برعکس خانمای گروه خودم متاسفانه نسبت ب رابطه خیلی سردم خیلی میگم شاید اگه اصلا رابطه نداشته باشیم بیشتر خوشحال بشمو اصلا برام مهم نیست برعکس شوهرم خیلی گرمو اگه امکانش بود هر شب رابطه میخواست ولی متاسفانه من نمیتونم فقط بخاطر شوهرم و مجبوری هفته ای یک بار یا دوهفته یک بار رابطه داریم اونم ب قول اون خانم منم بچه ها رو بهونه میکنم نمیرم بخوابم تا خوابش ببره تا حالا هم جامون از هم جدا نبوده حتی وقتی ک مهمون داشتیم  ولی متاسفانه نمیدونم چرا اصلا با هیچ چیزی نمیتونم خودمو واسه یه رابطه آماده کنم همیشه دعا میکنم شوهرم بیدار نشه و زود بخوابه ک متاسفانه دیر میخوابه منم هر شب دغدغه ی اینکه نزدیکم نشه رو دارم وقتیم ک رابطه داریم حالم بهم میخوره همش میگم زود تموم شه دوست ندارم بهم دست بزنه😔😔😔😔 هم دکتر رفتم و هر چیزی ک لازم بو خوردم ولی دریغ از یک ذره تغییر بهتر نشدم ک هیچ بدتر شدم کم کاری تیرویید دارم ولی دارو مصرف میکنم البته قبلنم ک نداشتم همینجوری بودم هیچ احساسیب رابطه ندارم بر عکسش حالم بد میشه مخصوصا اگه بخواد یه ذره بیشتر ادامه بده دیگه نمیتونم پسش میزنم 😔😔😔😔میدونم اون ک گناهی نداره ولی منم دست خودم نیست همیشه میگم کاش شوهرمم سرد بود نزدیکم نمیشد ولی متأسفانه همیشه برعکسه ناگفته نماند مادرم خواهرم حتی برادرمم مثل منن اونام اصلا دوست ندارن رابطه داشته باشن حالا واقعا من بعد 20سال میتونم خودمو درست کنم تازه اصلا میتونم لذت ببرم؟واقعا خودمم خسته شدم از این موشو گربه بازی هی میگم کاش از شوهرمم مثل خودم سرد بشه ولی برعکسش میشه
الان ک اینارو مینوسم تازه رابطه داشتیم ولی حس یه دختریو دارم بهم تجاوز میشه اصلا دوست ندارم دست و دهنش بخوره بهم😔😔😔دیگه نمیدونم چکار کنم خسته شدم واقعا

#543

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

21 Nov, 05:41


سلام
پسری دارم کلاس دوم ابتدایی
از ابتدای سال تحصیلی مدام میگه از این مدرسه خوشم نمیاد ، از ناظم خوشم نمیاد، این منو میزنه, و ....و هر روز صبح با بدبختی راهی مدرسه میشه و به حدی بهم می‌ریزه که سلامتش تحت تاثیر قرار گرفته و ناراحتی معده گرفته و حالت تهوع های شدید صبحگاهی مخصوصا صبح های مدرسه البته عرض کنم مدرسه غیرانتفاعی هست و روزهای پنج شنبه و جمعه حالت تهوع و آرامش نسبی برقرار هست چون مدرسه نمیره
تکالیف باید بشینم و باهاش انجام بدم و اگر انجام ندم ، همینجوری می‌ره مدرسه و معلمش هم هر روز مینویسه ( تکمیل کن ، خوش‌خط و ...)
موضوع دیگه ای که باید بگم کلا بچه هواسش نیست و تمرکز نداره و بازیگوش و بابت هر چی مدام چونه میزنه
به پدرش میگم مدرسه رو عوض کنیم و ترتیب اثری نمیده
خودم کلافه شدم و ناراحتی اعصاب گرفتم
لطفا راهنمایی کنید

#542

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Nov, 19:03


سلام خدمت عزیزان در رابطه با خانم هایی که از لحاظ جنسی با همسرانشون مشکل دارن من یه پیشنهادی دارم اینکه اصلا به روی شوهرتون نیارید که مشکل داری تو نمی تونی تو ضعیفی این کار رو بدتر می کنه‌ به جای این حرف ها از امشب شروع کنید شب ها حتما پیششون بخوابید تمیز وآراسته به نیت سکس نرید تو رختخواب با هم حرف بزنیددرباره اتفاقاتی  که تو خونه افتاده یا درباره بچه ها چطور گذروندنین روزتون رو تو بغلشون برید بوسشون کنید اصلا به نیت رابطه نرید نوازش کنید مثلا بگید انقدر دوست دارم نوازشم می کنی یا سفت می گیری بغلت کمکم حس توشون بیدار میشه هر چی مشکلشون رو به روشون بیارید بدتر هست مثلا اگر نعوذشون ضعیف بود به روش نیار که خوب نیست باید سفت تر بود یا هر چیز دیگه بدتر تعریف کنید عجب چیزی هست بهشون قدرت بدید مردا از زن‌ها بدترن زود عقب می کشن عیبشون رو بگید اگه وسط کار هم خوابید به روشون نیارید تو بغلشون باشید نه عصبی بشید نه توهین کنید دعوا ‌تنش رو تو خونه به صفر برسونید مثلا درباره خانواده‌شون دعوا نکنید یا کمبودی دارید از لحاظ مالی هی غر نزنید که مثلا خونه ما از همه داغون‌تر هست یا ماشینمون قراضه هست چرا برام لباس نمی خری همه اینا رو قدرت جنسی مرد تاثیر داره من خودم اگه وسط کار نعوذ همسرم مشکل پیدا کنه یا زود تموم بشه به روش نمیارم بدتر میگم چه خوبه یا خسته شدم امیدوارم تونسته باشم کمکی کنم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Nov, 17:02


سلام دختر خوب ۵۴۰
ایا بنظر خودت پدرت گناه کرده که خانمش نمیتونه باباتو همراهی کنه پدرت که ۵۱سالش هس صددرصد مادر دهه ۴۰ هستن چرا بایددراین دوره وزمونه مادر نتونه خودشو بروز کنه با رفتن کلاس های ازخودمراقبتی ورزش کردن گرفتن گواهینامه وحداقل درسطح عرف به خودش رسیدن اینطور که معلومه پدرتون ادم شاد وزرنگی هست که تونسته خانواده رو ازنظر اقتصادی درسطحی نگهداره که شما بگید چیزی کم نداریم بنده بعنوان یه پدر به شما دختر گل میگم هرکاری میخوای بکنی برا مادرت بکن یه کتاب زناشویی رو پیدا کن به مادرت بده بگو مادرم این کتاب رو بخون وبهش عمل کن پدر ما دلش جوانه وممکنه با این روش تو خدای نکرده به راههای غیر اخلاقی کشیده بشه بنظر من هرچی بیشتر بخوای پدرت رو کنترل کنی خودت عذاب میکشی واخرش که چی فرض به اینکه فهمیدی با فلان خانم هس وهمه چی رو دیدی وبه همه گفتی اونم روش باز میشه میگه من این زن رونمیخوام بیا طلاقشو بگیره وهرچی دارم باشه مال اون ایا حالا بهتر میشه لااقل با این روش پنهان کاری ومخفی ابروی کسی نرفته ومادرت هم رنجی نخورده من مشکل میدونم که یه پدری درسن ۵۱ سالگی باداشتن زن بره یه زن دیگه بگیره یا صیغه کنه تا بتونه وامکانش باشه اینکارو نمیکنه چون اونم میخواه ابروی خودش وخانواده اش رو حفظ کنه مگر اینکه یه خانم بیوه زرنگی پیدا بشه واونو گیر بندازه در چنین شرایطی طرف به اجبار گیر گرده وچاره ای نداره پس قرار شد که بخاطر ارامش خودت کاری به پدرت نداشته باشی چون شما مسئول اونا نیستی اونا مسئول شما هستن ودوم هم سعی کنی کاری کنی که مادر بتونه پدرت رو همراهی کنه بهش احترام بزاره ویه مقدار هم به خودش برسه تا پدرت مجبور نباشه دنبال راههای خلاف اخلاق بره

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Nov, 17:01


سلام وقت بخیر در رابطه با کاربری که از خیانت های پدرشون مطلع  و ناراحت هستن  میخواستم بگم عزیزم لطفا این کنکاش کردن رو کنار بگذارین  چون اینجوری اول از همه اعصاب و ارامش  خودتون آرومه  بعد اینکه احترام پدر و فرزندی حفظ میشه به هیچ وجه با اقوام مطرح نکنین فقط باعث آبروریزی هستش چه بسا به احتمال خیلی زیاد مادرتون خودشون از سالها قبل متوجه این قضیه هستن به خاطر همین مسئله ناراحت و مریضن .چون این مسئله رو معمولا اول همسر شخص خائن متوجه میشه لطفا به حفظ غرور مادرتون هم فکر کنین.و اگر میخوایین به خانواده تون و مخصوصا مادرتون کمک کنین ایشونو راهنمایی کنین فقط و فقط برای سلامتی و منزلت خودشون تغییر رویه بدن.بعد ازینجور مسایل معمولا شوهر از چشم زن میفته علاقه ای به تغییر برای به چشم شوهر اومدن نداره پس فقط برای سلامتی و منزلت خودشون ارزش قائل شن.و بخوایین که مشاوره بگیرن که اونجا راهنمایی شون میکنن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Nov, 16:52


سلام برای عزیزانی که تو سن ۴۰سالگی یائسگی شدن برید طب سنتی واز همه مهمتر ساعت خوابتون رو تنظیم کنید انشالله مشکلتون حل میشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Nov, 16:52


سلام کاربر۵۴۱شما اول بچه تو ببر دکتر گوش وحلق وبینی ببین شاید سینوساش باشه بعد ما یکی از اقواممون همین درد داشت کلی دکتر مغزو اعصاب ودارو استفاده کرد خوب نشد همیشه درد زیاد داشت خلاصه میره دکتر داخلی ودکتر براش یه عکس یا ام ار ای نمیدونم یادم‌نیست یکی از اینارو مینویسه ومیبینه یه موی بینی برعکس رشد زیاد داشته واز داخل بینی تا ابروهاش رشد کرد بیحس میکنه  ومورو از بینی میکشه بیرون‌میگفت‌ مو به اندازه یه انشگتم بلند بود وراحت شدم خوب شد
حالا شما برو یه عکس ویا ام ارای بگیر وحضوری بچه تو ببر دکتر ببین چیه، اگر هم سینوزیت که باید همیشه تو سرما بعد حمام پیشونی گرم بمونه سرش کلاه بزارید ،

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

20 Nov, 16:51


کاربر ۵۴۰ ، دختر عزیزم ، شما به هیچ عنوان دست به گوشی پدر نزن که از کارهاش اطلاعات پیدا کنی ، هر چی کمتر بدونی راحتتر زندگی میکنی ، پدر شما بچه نیست که بخوای جلوشو بگیری و تذکر بدی ، به عموهات هم نگو چون اونا کاری نمی‌کنند یعنی تا پدرت هم نخواد اتفاقی نیفته و فقط اینطوری آبروی پدرت رو می‌بری و زندگی شخصی تون رو به خاطر می‌ندازی ، اگر مادرت بفهمه دیگه زندگی تون مثل قبل نمیشه .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

13 Nov, 09:38


سلام به اون خانمی ک گفتن بچه شون گوششون مشگل شنوایی دارن حتما کلینیک نجوا ببرن تخصصی ترین دستگاه ها رو  در تهران دارند راهنماییشون میکنن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

13 Nov, 08:04


درود بر کاربر ای گرامی
باورم نمیشه یک زن یا مرد اینقدر خودخواه باشه که بخاد یک انسان رو به این دنیا بیاره یک زندگی رو شروع کنه برای این که ازش پرستاری کنه!!!!
با خودتون فکر کردید که یک نوجوون ۱۵ساله از داشتن ی مادر یا پدر ۶۰ساله چه لذتی میبره؟؟ چه سرویسی میتونید بهش بدید تو اون سن؟؟ ی دختر بچه تنها بمونه تو ی خونه با ی پیر مردو پیر زن  فقط بخاطر اینکه شما دلتون میخواد مریض شدید کسی آب دستتون بده؟؟
اگر هم کمی شیطنت کنه تو سن ۱۶سالگیش شوهرش میدید چون حوصله ندارید
تازه این شرایطی هست که دختر خوب و مهربونی باشه و نخاد ناراحتتون کنه
من تو همون شرایط ب دنیا اومدم دوستم داشتن ولی حوصلمو نداشتن
خدا رحمتشون کنه عاشقم بودن و عاشقشون بودم ولی بیشتر وقتا نمیبخشمشون بابت این که تو اون سن هوس کردن بچه داشته باشن
تا روز آخر عمر مادرم بهم می‌گفت همین حالا باردار شو ی دختر مثل خودت برای خودت بیار ولی واقعا متوجه این که این یک منفعت یکطرفه هست نبود

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

13 Nov, 07:49


آقای محترمی ک فرمودین چرا جبهه گرفتیم برای بچه دار شدن اون خانوم.
من حرفای شما رو قبول دارم
خودم همیشه دوس داشتم بچم دختر باشه. تو سونوگرافی ک فهمیدم دختره از خوشحال گریم گرفت دقیقا بخاطر همین پیوند عاطفی مادر و دختر
اما اینو در نظر بگیرین ک این خانوم الان ۴۵ سالشه. تمام ریسک های پزشکی رو ک فاکتور بگیریم برای بارداریش، وقتی اون بچه ب نوجوانی برسه و نیاز ب ی همدم داره ک درکش کنه و با بحران بلوغش رو ب رو بشه، مادرش ۶۰ سالشه.دیگه حوصله نداره با ی بچه نوجوان سر و کله بزنه
بعد ک اون دختر بشه ۲۰ سالش و اول جوانی و شور و هیجانشه، اون مادر ۶۵ سالشه و شروع درد و از کار افتادگی و مریضیشه و اون دختر تمااااام وقت باید در خدمت پدر و مادر باشه. چون دختر خونس. پسرا ک ازدواج کردن و رفتن پی زندگیشون
عملا زندگی اون بچه میشه پرستاری پدر و مادر ضمن اینک هیچی از بچگی و نوجوانی و جوانیش نمیفهمه. همدمش دوتا زن و مردن ک حوصله ندارن دیگه. اینو دیدم چند بار ک میگم
اگر ادم ی جوری بچه دار بشه ک نهایت اختلاف سنش باشه ۳۵ یا ۴۰ سال بازم منطقیه اما ن تو ۴۵ سالگی تازه بچه سوم رو ییاری ک همدم پیریت باشه
نگین قدیم چطور بود و فلان. بچه های الان نیاز هاشون خیلی متفاوته الان. دختر من الان ۳ سال و نیمشه، نسل جدید باهوشن، تواناییشون زیاده. تربیت درست میخوان. حواسشون جمعه. مثل ما نیستن ک با ی توپ و ی کارتون پلنگ صورتی سرشون گرم بشه. صبح تا شب مغز ادم رو ب چالش میکشن
حالا اگر بازم اورد و دختر نشد چی؟؟میتونن پس بفرستنش؟؟راه برگشتی هست؟؟
پس نگین چرا جبهه گرفتین. منطقی نیس این تصمیم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

13 Nov, 07:30


سلام کاربر ۵۲۱

شما احیانا وسواس فکری ندارین؟ خارش رو ربط به خیانت میدین؟ چکاب زنان برید
حتما با یه روانشناس یا مشاور صحبت کنید تا بتونید افکارتان رو کنترل کنید ، خیلی بده با این حجم از افکار منفی زندگی کردن .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

13 Nov, 07:30


کاربر ۵۱۸

فرزند دار شدن به تصمیم شخصی هست اصلا چرا در گروه مطرح کردی ؟ با متخصص زنان مشورت کنید ، آزمایش بدین ، اینکه شما دوست دارید دختردار بشید حق طبیعی شماست .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

13 Nov, 06:31


سلام دوستان گلم.
ممنون میشم هر کی اطلاع یا تجربه ای داره بهم بگه.
بچه ام نزدیک به چهار سالشه.
دندونهاش زود پوسیده شد که با عمل بی هوشی ترمیم شد .
اونجا دکتر بهم گفت احتمالا پسرت لوزه داشته و با دهن باز میخوابیده که دندونهاش زود پوسیده شده.بریدم دکتر گوش و حلق و بینی و از اونجام برای عکس رفتیم که نشون داد لوزه اش اون حدی نیست که نیاز به عمل داشته باشه.
منم که دقت کردم دیدم وقتی خوابه دهنش نیمه بازه انگار که با دهن نفس میکشه.بعد چهار پنج ماه دکتر دندانپزشکش یه دکتر گوش و حلق و بینی دیگه معرفیمون کرد که می‌گفتند کارش خیلی خوبه.بردیم گفت لوزه اش زیاد بزرگ نیست.آلرژی داره پسرت واسه همین با دهن باز میخوابه باید لبنیات ، فست فود، بادام زمینی،تنقلات،توت فرنگی ، خربزه و کلی خوراکی گفت که نباید مصرف کنه.هرجا رفت ماسک بزنه و استخر و پارک و شهربازی و ...تا میتونه نره😔
تا سن ۱۴ سالگی باید رعایت بشه که سن رشدش بگذره.
گفتم رعایت کردن این همه موارد برای بچه خیلی سخت و واقعا غیرممکنه.
دکتر گفت چون با دهن تنفس میکنه این کار باعث میشه فک پایینش رشد نکنه و در بزرگسالی نیاز به جراحی فک پیدا کنه.
خودمم احساس میکنم فک پایینش نسبت به سایر اعضای بدنش رشد نداشته.
لطفا اگه راه حلی چیزی میدونین ازم دریغ نکنین.
تو نت دهان بند دیدم که موقع خواب میزنی دهن و مانع باز موندن دهن میشه..لطفا اگه در این مورد هم اطلاعی داشتین بهم بگید.
ممنون میشم راهنمایی ام بکنین.
نگرانم.

#523

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

13 Nov, 06:29


سلام
وخسته نباشید
من یه مشکلی که دارم اینه که شوهرم الان چندساله بچه دوم میخواد
منظورم بچه دوم پسرباشه یعنی ثانیه ایی نیست که ازهرموضوعی به بچه ربط نده و اینو نگه
من هزاربارگفتم که نه ازلحاظ مادی ونه خانوادگی ونه سنی شرایطشو نداریم اما ول نمیکنه یعنی هرحرفی رو ربط میده به بچه  که مثلا مامانت چندسال پیش گفت بچه اول شما دخترمیشه وبرای ما آرزوی بدبختی کرده چرا برای پسرای خودش این حرف رو نزده یافلانی اونجورگفت منظورش به ما بوده یا هرروز دوستام میگن چرا بچه نمیارین تو پیری پسر پشته، من هیچ کس رو ندارم ،من چندسال دیگه نمیتونم یه وسیله رو بلند کنم باید پسرداشته باشم هرچی میگم: خودت که ۱۰تابچه ایدچرا هیچ خواهروبرادری ۱۵ساله یه حالتو نپرسیدن یا خودمن همینطور بعد من سنم گذشته و ازلحاظ روحی وجسمی بسیار داغونم سال به سال با کسی رفت وآمد نداریم من نه دوستی دارم نه چیزی بچه من کسی رو نمیبینه
یعنی اینقدرمیگه که من با اینکه دلم نمیاد بچمو یک صدم ثانیه تنها بزارم برای خودم آرزوی مرگ دارم که این زودتر بره زن بگیره خودم زندگی رو دوست ندارم اما به خاطر بچم میگم
بهش میگم برو هرکی رو میخوای بگیر میگه نه اخه پولیم نداره متاسفانه تا من حرفم میزنم واقعیت رو میگم قهر میکنه و بامن وبچه حرف نمیزنه بچه ایی که هیچ کس رو به غیراز من واون نداره اصلا مشاوره و اینا که اصلا مگه میشه بهش چیزی گفت یعنی کارم شده هرروز گریه میگی اب ربط میده به پسر داشتن میگی هوا میگه پسرداشتن هرچی میگم حرف خودشومیزنه فقط هر لحظه آرزو میکنم زودترتموم بشم اما یاد بچم که میفتم که اینقدر به من وابسته است چیکارمیخواد بکنه داغونتر میشم نمیدونم دیگه چی بگم .

#522

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

13 Nov, 06:12


سلام به خانم 521  و تمام خانمایی که پیام گذاشتن و گفتن شوهر خیانت کرده قبلا و ما الان میترسیم و بی اعتمادیم و داغونیم و ازین موارد میخوام بگم اخه خانم جان بر فرض مثال بازم اشکار بشه که داره خیانت میکنه اصلا مچش رو توی خونه بگیری فکر کن بعدش چکار میکنی. من فکر میکنم شماهم مثل خیلی از خانم های دیگه پای رفتن نداری. حالاطلاق نه لااقل برو مشاوره زوجین ببین مشکل از کجاست و چه باید بکنی‌. صرفا دنبال مچ گیری باشی و هروزتو با استرس و فشار قلب طی کنی که چی بشه. این دو روزه دنیا ارزش حرص خوردن رو داره؟؟من خیلییی خانم دیدم که میگن خیانت دیدن اما بخاطر بچه یا بی پشتوانه و فلان موندن و میترسن شوهره باز خیانت کنه و عذاب میکشن اخه برفرض که درست باشه راه کار بعدیتون چیه. به این فکر کنید خیلی بهتر از دنبال سرنخ بودن و عذاب هروزه کشیدنه. مثلا جار و جنجال میکنید؟مثلا پای خونواده هارو وسط میکشید؟ یا تعهد یا ملک و املاک میگیرید؟چه میکنید لطفا بگید. که بمن ثابت شده بسیاری از مردهارو تا خودشون نخوان هیچکدوم این موارد نمیتونه متعهد کنه و بازنگهداره از خیانت. بجای حرص و جوش خوردن به اینها فکر کنید و تصمیم درست رو بگیرید و حتما از مشاوره زوجین به طور مرتب استفاده کنید. چون ممکنه اونها مشکل و علت رو پیدا کنن که برای ما معلوم نبوده.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 17:45


سلام به دوستان وکاربر ۵۲۱وادمین عزیزکانال
شما فقط یک راه دارید که برادریا خواهری  یا دوستی رو باخبر کنید که موقع رفتن بیرون از خونه تعقیبش کنه اگه رابطه نامشروع یا صیغه باشه خلاصه باید وارد خونه یا مکانی بشه اگرهم چت باشه  حتما باگوشی دیگه هست،
موفق باشی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 17:45


سلام چرابخاطر یه صحبت عاطفی کاربر ۵۱۸ همه جبهه گرفتن برعلیه این بنده خدا کی گفت دختربیاد کلفتی کنه اون بنده خدا یه دوست خودی ومنظورش یه هم صحبت درزمان گرفتاری بود اگرماها خودمون رو مسلمان میدانیم هم باید درزمان توانمندی حامی وکمک حال خوبی برای بچه هامون باشیم وتاحد امکان اونا رو کمک کنیم که بتونن بچه هاشون روبزرگ کنن ومتقابلا هم اگر خدای ناکرده یه زمانی ما گرفتار شدیم اونها هم درسطح توان خودشون بطوری که هیچ صدمه ای به کار وزندگیشون نخوره یه دستگیری موقتی از ما بکنن خانم من وخودم تاتونستیم کمک حال دخترمون بودیم البته یه دختری بیشتر نداریم باورکنید به این دختر ده برابر پسر ها بهش خدمت رسانی شده ازکمک مالی گرفته تا بچه داری وهنوزهم ادامه داره ایا بنظر شما ماکه هرکاری رو داشته باشیم تعطیل میکنیم واول کار او دختر رو انجام میدیم ایا این حق ما نیس که اونم اگر یه مریضی به ما حادث شد حد اقل بیاد یه احوالی بپرسه یا یه سوپی وغذایی رو درست کنه به مدت یکی دوروز نهایتا یه هفته احوالگیر مادرش یا پدرش باشه؟ اگرجواب شما نه باشه خیلی بی انصافیه کی پیدا میشد برای ادم درهرتنگنایی که طرف گیر کنه بدون هیچ چشم داشتی درهرموقع ازشبانه روز اعم ازمالی وکاری به کمکش بیاد وهیچوقت هم خودشو طلبکار ندونه وقتهایی بوده که این بنده خدا غذای کل افراد خانواده رو تهیه کرده ومنو مجبور کرده که ببریم خونش بکشیم وبشوریم وبرگردیم وتکرار کی پیدا میشه ۳تا بچه رو پس از نه ماهگی که خودش مجبور بوده بره سرکار او بزرگ کنه خودش اعتراف میکنه ومیگه اگر من شماها رو نداشتم هرگز نمیتونستم برم سرکار مجبور بودم کارم رو تعطیل کنم سرزدن بچه به ادم درزمان مریضی یه قوت قلبی هس ادم درحال مریضی زمان دکتر رفتن نمیتونه کارت پولیشو بجز بچه اش به هرکس دیگه ای بده بله اگه برادری خواهری باشه میشه رابطه عاطفی ودوستی وکاری بین بچه وپدر ومادر باید حساب شده دقیق ودوستانه باشه بطوری که درهمون زمان بیماری هم به بچه خوش بگذره مثلا موقع مریضی اگر دختر اومد خونه بابا وکمک حال شد باید پدر این احساس رو داشته باشه بگه امشب همینجا غذا درست کنید وبچه هات وشوهرت بیان بخورن موقع خواب برید خونه منظورم اینه در همون زمان بیماری هم باید به فکر ارامش وراحتی بچه ها وخانوادشون باید باشیم هیچ رابطه ای به محکمی رابطه بین مادر ودختر پیدا نمیشه وهیچ دوست وپرستار وخواهری نمیتونه جای اون رو بگیره

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 17:45


سلام خدمت کاربر ۵۱۸

اینکه شما دلتون دختر میخواد رو درک میکنم ولی اگر باردار شدین و دختر نشد چی ؟

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 17:44


سلام
کاربر ۵۲۰

برید دفتر خانه اسناد رسمی اموال رو صلح قطعی بزنید


یعنی پنجاه پنجاه اموال به نام زوج و زوجه میشه و بعد از فوت اتوماتیک وار به طرف مقابل میرسه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 17:43


سلام بر همه دوستان
کاربری که نگران دوران پیری هستید،لطفا از همین حالا شروع کنید به تغییر سبک زندگی و ورزش و افزایش توانایی جسمی چون خودتون بهترین عصای دست خواهید بود.این دوره زمونه روی کمک هیچ کس نمیشه حساب کرد.دست به زانوی خودت بزن و خودتو سرپا کن . برای دوره پیری پسانداز داشته باشید و موقع خستگی و کم توانی از شرکتهای خدماتی کمک بگیرید
امیدوارم خداوند به همگی عمر با عزت عنایت کنه تا محتاج کسی نباشیم.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 17:43


سلام خواهر ۵۱۸همه پسرا و همه دخترا هم مثل هم نیستن الان خانواده همسرم ۴ تا پسر و ی دختر هستند باورکنید تا پدرو مادر ی طوریشون بشه این ۴ تا پسر مثل پروانه دور پدرو مادرشون میچرخند اما امان از اون دختر -مادرش خیلی حالش بدبودوبستری بود بیمارستان بعد عروسی دعوت بودیم حتی حاضرنشد پیش مادرش بمونه و عروسی نیاد و امد اینقدر عروسی رقصید ک نگووووو-تازه پسرا حاضرند بهترین پرستارو بگیرند برای پدرو مادرشون-در حالیکه پدرو مادرهمسرم ب دخترشون و نوه شون خیلی میرسیدند/،درضمن همه عروس ها هم بدنیستند ما خودمون هم عروس هستیم و هروقت تونستیم کمک کردیم  /پس ب نظر من طرز فکرت اشتباهه دختر یا پسر خودش باید دلسوز باشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 12:19


سلام من قبلا هم دلنوشته گذاشتم که به همسرم اعتماد ندارم‌ به خاطر خیانت هایی که ازش دیدم‌ حالا مشگلی که برام ‌پیش اومده نزدیک به دو سه ماهه که همسرم خیلی توجه ش زیاد شده به من البته از نوع رفتاری (خیلی مهربون وهرچی بخام برام محیا کنه )ولی تو این مدت هم شاید ۲ یا ۳ مرتبه هم باهم نزدیکی داشتیم و اونم من به روش زدم که چرا میخابی وفلان شاید باز داری شروع میکنی وخیانت میکنی که اونم خدا وایه قسم نه خسته ام و دست خودم  نیست وبه خاطریکه که باور کنم حتی گوشیش رو گذاشت خونه وباخودش نبرد منم یکی ازدوستان گفته بودن میشه با نصب همراه من تمام تماس ها و پیامک های ۳ ماهه اخیرش رو پرینت بگیری که گرفتم هیچی پیدا نکردم حالا موندم وذهنم مشغوله چرا سرد شده ازطرفی هم که طی این دو سه بار نزدیکی که داشتیم معذرت میخام خارش و سوزش میگیرم که باز به شدت فکرم درگیر شده که صد درصد پایه کسی وسطه 😔نمیدونم چیکار کنم ازموقعی که اینجوری شدم خودم رو کشیدم کنار دیگع بهش گیر نمیدم که نیاد سمتم بخاد کاری کنه چون میترسم زگیل تناسلی ومریضی چیزی بگیرم ولی همچنان ذهنم مشغوله و موندم چیکارکنم حالم ازش بهم میخوره یکسره صبح تا شب پیام و کلیپ عاشقانه میفرسته که هاااا مثلا چقدر دوستت دارم ولی یک چیزی درونم میگه که همش حقه و حیله ست که باور نمیکنم تو روخدا  کسی بوده این موردی باشه چیزی هم نمیتونم پیدا کنم بخام برم از زندگیش چون خیلی محکم کاری میکنه وهیچ نقطه ضعفی نتونستم تو این مدت پیدا کنم وشناختی که ازش دارم نمیتونم بهش اعتماد کنم😔اینم دراخر اضافه کنم که همه چیه زندگیم به نام خودم هست ازخونه وماشین که طی خیانت هایی که ازش دیدم به نامم کرده که ببخشمش

#521

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 12:19


سلام۵۱۸ و همه دوستان گل یعنی احساس کردم خودم هستم که این دلنوشته روفرستادم منم دقیقا شرایط شمارودارم وهم سن شماهستم به نظرمن الان پسرودخترفرقی نداره درست دختربزرگ بشه ازدواح کنه شرایطش جورباشه بیشتربه پدرمادرسرمیزنه ولی من تواین سن توان بچه دارشدن ندارم وسعی میکنم ورزش کنم وتغذیه سالمی داشته باشم وهدفم تربیت گل پسرام باشه تادرزندگی موفق باشن  پیرهم شدیم پناه برخدا ان شاءالله که روپاخودمون باشیم ومحتاج هیچ کس نباشیم وبرازمان پیری هم سرمایه ای داشته باشیم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 12:19


سلام
521
دیوار اعتمادی که ریخته  بلافاصله ساخته نمیشه و حق دارید با هررفتاری شک کنید
و من خواهش میکنم مستقیم به روش نبارید که چی شده مهربون شدی ،چی شده رابطه میخوای و....
سیاست برای چیه پس
یه سوال داشتم مشاور رفتید تا علت خیانت مشخص بشه ؟
چون علت مشخص بشه درمان هم صورت میگیره

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 11:10


با سلام خدمت خانم  دکتر آذر تاش عزیز🌹🌹 و همه ی دوستان و ادمین عزیز
جواب اون خانمی که گفتن دختر ندارن
عزیزم هیچ نگران نباش 
إن شاءالله که همه ی پدر ها و مادر ها تا آخرین لحظه زندگیشون  بتوانند کار های خودشون رو انجام بدن و از دست و پا نیفتن و اینکه  بچه ها چه پسر و دختر  خوب باشند  برای پدر و مادر شون کار می کنند چه بسا کسانی هستند که دختر هم زیاد دارند ولی برای مادرشون کاری نمی کنند و نگرانی شما بی مورد هست و کسی از آینده خبر ندارد  إن شاءالله که بهترین برایتون اتفاق می‌افتد

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 11:09


سلام
بعد از 20 سال زندگی و تلاش و ساختن ذره ذره زندگی بالاخره با بحث و فشار همسرم میخواد سه دونگ خونه رو به نامم بزنه که البته من میگم 6 دونگ باید باشه.
جایی یا شخصی هست که ما بتونیم مراجعه کنیم برای تعیین سهم هر کس توی اموال؟
و اینکه چه جوری باید انتقال بزنه که بعدها نتونه برگردونه به نام خودش و همیشگی باشه.

و میخواستم بدونم جایی هست که با توجه به آورده ها و درآمد هر دو طرف طی چند سال بتونه سهم ها رو از بقیه دارایی مشخص کنه؟

#520

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

12 Nov, 11:07


کاربر۵۱۸این افکاررو بریز دور سعی کن به سلامتیت برسی ازکجا معلوم دخترهم داشتی سرپیری کمک حالت بود الان زمونه عوض شده ودختر وپسر نداره همه گرفتاریهای خودشون رو دارند شما بچه نمیاری که درپیری کمک حالت باشه مگر خودتون الان چقدر میتونید به پدر ومادرتون کمک کنید درست زندگی کنید ومحبت کنید به فکر سلامتیتون باشید انشاالله که درپیری محتاج کسی نباشید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 10:42


سلام و عرض ادب خدمت همه اعضای محترم کانال روی صحبتم با کاربر۵۱۷ هست عزیز دلم با این توضیحاتی که دادی باید بگم ۹۹ درصد همسر شما در حال خیانت کردن هستش چون دقیقا همه اینایی که توضیح دادی رو همسر خودم وقتی داشت خیانت می‌کرد انجام می‌داد مثلا بدون دلیل یه دفعه لباس میخرید و بعد میگفت با دوستام میریم شمال درصورتی کع بااون زنه میرفت عزیز دلم ازت خواهش میکنم اشتباه منو تکرار نکن من فقط،دنبال این بودم که بهم اعتراف کنه که داره خیانت میکنه هی میخاستم ثابت کنم آنا نه صبر داشتم نه سیاست 😔و این باعث شد خیلی خیلی اعذاب کشیدم و آخرش هم از دست هیچ کی کاری برام برنیامد جز خود خدا اول توکل کن بع خدا میدونم درد خیلی سختیه با تمام وجود درکت میکنم چون خودمم چشیدم اما باید سیاست داشته باشی و دست از عزاداری برداری و فکرت رو به کار بندازی تا بتونی از این چالش سخت زندگیت بیای بیرون بع نظر من سعی کن اصلا روش رو باز نکنی و به روش نیاری میدونم سخته اما باید تلاشت رو بکنی و از طرفی بیکار نشین رمز گوشی رو پیدا کن مطمعنن توش چیزهای زیادی هست و اینو بگن خودت رو کاملا آماده کن که هر چیزی ببینی و کنترل خودت رو از دست ندی بعد از پیدا کردن رمز از چت ها یل عکس یا فیلمش حتما کپی بگیر که مدرک داشته باشی من رمز گوشی رو پیدا کردم ولی با دیدن چیزهایی توش کنترل خودم رو از دست دادم و نتونستم اسکرین بگیرم و کپی کنم فقط،خیلی احساسی و بچگانه رفتار کردم و بدون هیچ مدرکی از خونه زدم بیرون و رفتم خونه پدرم ولی شما لین کار رو نکن با مدارکی که پیدا کردی بعد پدرش رو در بیار و سعی کن فقط،با این مدارک امتیاز بگیری ازش چون واقعا دیگه اون مرد به در نمیخوره تو باید ازش امتیاز بگیری تا بتونی از این به بعدش رو ادامه بدی حالا نمیدونم خونه باشه ماشین باشه پول باشه هر چی ازش بگیر چون این زحمت های مشترک جفتتونه به چه دلیل باید اونو یه ج ن د ه بخورن و به ریش تو بخندن عزیز دلم از ته دل برات دعاگو هستم و از خدا میخوام که برنده این داستان کثیفشون تو باشی و امیدوارم از ته دل به مراد دلت برسی من تمام زندگیم خلاصه میشد تو همسرم حتی اونو از بچه هام هم بیشتر دوسش داشتم وقتی یه زن حیوون اومد تو زندگیم بخاطر پول همش به خدام میگفتم چرا من مگه من چی کار کردم مگه کجا پام رو کج گذاشتم همش کفر میگفتم الان میفهمم که واقعا لیاقت منو نداشته لیاقت خوبی کردن های منو درسته هنوزم بخاطر بچه هام دارم باهاش زندکی میکنم اون هرزه هم رفت دنبال یه مورد دیگه اما دیگه دلم باهاش صاف نمیشه و خوشحالم که بیخیالش شدمو الان آرامش دارم منم مثل شما همش استرس داشتم و حس میکردم دارن داراییم رو ازم میگیرن ولی سخت اشتباه میکردم قوی باش دخترررر تو باید برنده این داستان باشی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 09:33


سلام ادمین عزیزم توروخدا پیام منو بزارید داخل کانال حالم خوش نیست خواهش میکنم دوستان سرسری رد نشید شماجای من باشید چیکارمیکنید بنده ۱۵ ساله ازدواج کردم   سی سالمه وهمسرم ۳۵دوتا دختر دارم طبقه پایین پدرم زندگی میکنم وضع مالی ضعیف روب متوسط داریم‌  همسرم قراربود برای کاری بره ی شهردیگ دیروز رف کلی لباسوحتی لباس زیر وسایل تواین اوج بی پولی خرید باوجود اینکه تازه لباس خریده بود ک امروز بره  ب ماموریت گفت ک بادوستش میره اما تنهایی رفته قرار بود عصربرگرده زنگ زد گف مریص شدم میخوام برم هتل و.... برای اولین بار!!!!شبو ازما دور میخوابه
حالا یکی ازدوستان صمیمیش ک‌من باخانومش درارتباطم گفته بود ک یکی ازدوستام ی زن صیغه کرده ک ده سال از خودش بزرگتره ده ساله باهمن وعاشقش شده واز زنش خوشش نمیاد وفقط دوسش داره
شوهرم فقط بااون دوستش صمیمی اندهم دوستن کس دیگ ای نیست مطمئنم ک شوهرمنوگفته همیشه هم احساس میکنم میخواد چیزی بهم بگه ولی نمیگه.....
ومن میدونم شوهرم سرش میجنبه چون دیدم باکسی چت میکنه اما گوشیش رمزدار گالری رمزداره استوریهای عاشقانه میزاره یکی دودفعه مچشو گرفتم چتاش خوندم برگشت گف کسی ک‌بخواد خیانت بکنه یجوری میکنه ک هیشکی نفهمه .... منم بیخیالش شدم گفتم بجهنم هرکاری میخادبکنه دیگ کارگاه بازی درنیاوردم..‌‌

از لحاظ ظاهریو زیبایی وقد و ...من از کل خانوادش سرترم چی کم گذاشتم براش ؟؟من ک اینهمه بداخلاقیاشو تحمل کردم چرا ؟بی پولیاش واسه منه؟وقتی پول میاد دستش گاهی حس میکنم چجوری پولش برکت نداره نگو شایدخرج کس دیگ میشه.... همیشه اونقده بهش بهادادم بااقا صداش زدم ؟کمبودامو نگفتم منیکه کلی خواستگار آدم حسابی داشتم چراخدایا؟الان هم برم بیرون خیلیا فک میکنن مجردم...
نمیدونم چیکارکنم دلم من دروغ بهم نمیگه ازصب فقط دوبارزنگ زده میدونم ک سرش مشغوله
ببخشید پراکنده نوشتم نمیدونم چجوری مدرک جمع کنم چیکارکنم بهش چی بگم پیام بدم بهش؟ کوفتش کنم؟؟محااال بود دورازما بمونه
فقط اینو میتونم بگم ک زنی ک خرج داره ارج داره😔😔😔😔😔😔
شب بیرون موندنش و لباس خریدنش شکهای منو چندین برابر میکنه توروخدا بگید چیکارکنم دلم برای خود احمقم میسوزه ک زندگی نکردم....برای بچهام😭😭😭😭😭
تنها عیبی ک دارم دست پاچلفتی ام اعتماد بنفس ندارم نه گواهینامه گرفتم ن ب هدفهام ک پزشکی و پرستاری بود رسیدم ن درآمدی دارم ن چیزی بااینکه نفر اول مدرسه بودم بعددیپلم دیگ ادامه ندادم بخاطرازدواج😏
اونقده استرس دارم قلبم میخاد وایسه دهنم قفل کرده بسکه دندونامو بهم فشردم 😔

#517

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 04:39


سلام دوستان عزیز.
ازتون راهنمایی میخواستم.
من یه تعدادی جنس به خصوص شال کلاه بچه گانه دارم تو دیوار هر چقدر آگهی میذارم تا به فروش بره ولی فروش نمیره.بهم پیشنهاد دادن تو اینستا پیج بزنم تا اینجوری زود به فروش بره.حالا مساله اینه که من تا الان اینستا نصب نکردم و کار کردن باهاش رو نمیدونم.مخصوصا پیج زدن و مدیریت پیج .ممنون میشم در مورد پیج زدن و فعالیت تو اینستا برای فروش شال کلاه ها راهنمایی بدین تا بلکه یه سودی از این فروش بکنم.
ممنون از راهنمایی همه دوستان گل.

#516

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 04:39


سلام
کاربر۵۱۱
خدا شفای   بده مریضا رو
عزیزم این ارتباطها دوطرفه بوده ،کاش ندید می‌گرفتید
گیرم به اون خانم پیام دادید که چی بشه؟
اگر اون خانم حیا داشت اصلا وارد رابطه نمیشد
شکایت کنن دستشون به جای بند نیست
گاهی مردای بی‌غیرت  با زناشون همکاری میکنن تا پسرای جون رو خام کنن و ازشون باج بگیرن
اگر همسرش مدافع همسرش شده احتمال این مسله هست .سعی کنید خیلی این مسله رو‌کش ندید
تنبیه رو بسپارید به خدا و شما هیچ وقت شکایت نکنید ،اونا هم شکایت کنن برا خودشون بد میشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 04:39


ببخشید میخواستم ببینم شما یا دوستان اگه جایی رو می‌شناسید که بتونم فرزندی رو به سرپرستی بگیرم که زیادم سخت نگیرن معرفی کنید ممنون میشم
من تهران هستم
#515

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 04:28


سلام ،خانمی هستم ۳۱ ساله ،یکسال و نیمه که طلاق گرفتم،یه پسر ده ساله دارم که با پدرش زندگی میکنه،و از وقتی جدا شدم ندیدمش،من خیلی زندگی افتضاحی داشتم با شوهر سابقم هرروز دعوا و کتک کاری داشتیم،که من مهروجهزیه و همه چیزو بخشیدم که فقط ازدستش فرار کنم،مشکلاتمون خیلییی زیاد بود وچن ین بار تا پای طلاق رفتیم وهرسری به خاطر بچم برگشتم ولی اواخر زندگیمون دیگه اصلا نمیتونستم تحمل کنم،ازم کارهای غیراخلاقی میخواست،همش تو کانالهای غیر اخلاقی دنبال سکس ضربدری و این چیزابود،میگفت دوس دارم دوست پسر داشته باشی ،بریم بیرون تو با ‌پسرا دوست شو و ازاین چیزا،دوشخصیتی بود دوقطبی ،مجبورم میکرد با پسر چت کنم(سکس چت) میگفت اینطوری بیشتر دوستت دارم،خیلی سراین قضایا دعوا کردیم که دست ازاین کارابرداره ،بعد از طلاق همش تهدیدم میکرد که از عکسام وچتام عکس داره و آبرومو میبره،و نباید به پسرم زنگ بزنم.الان یه ماهی هست که دیگه مزاحم من نشده و هیچ پیامی نداده ،میترسم زنگ بزنم بهش (پسرم گوشی نداره) زنگ بزنه خونمون آبرومو ببره یا دوباره مزاحمتاش و تهدیداش شروع بشه.(اینم بگم خیلی پسرمو دوست داره و هواشو داره) نمیدونم باید چیکار کنم ؟

#514

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 04:27


کاربر ۵۱۳
ناراحت شدم اما بخشیش تقصیر خودته.سنت کمه و یکم عجولی.مثل جوونیای خودم😅
من ک الان بچم سه سال و نیمشه تازه تونستیم از تنشا و مشکلات بعد از بچه دار شدن عبور کنیم‌و یکم شرایط رو نرمال کنیم.میخوام بگم صبور باش.هنوز زوده
مردا هم بعد از بچه دار شدن تغییر میکنن.یکم درباره این موضوع مطالعه کن.هم از نظر جسمی تغییر میکنن و هم روحی و روانی. چون مسئولیتاشون خیلی بیشتر شده. درسته ک خدا رو شکر اوضاعتون خوبه ولی میبینی ک هر روز اوضاع بدتر میشه و این خودش استرس زیادی رو ب همسرت میده
ممکنه همسرت یا خودت درگیر افسردگی باشین، حالا یا افسردگی فصلی یا افسردگی بعد از بارداری و خودت متوجه نباشی. چک کنین این قضیه رو. و حتما حتما با ی مشاور در ارتباط باش. اون خیلی خوب میتونه کمکتون کنه ک ازین بحران عبور کنین.
ولی صبور باش صبور باش صبور باش
میتونی از مشاورای اسنپ استفاده کنی.همیشه در دسترس هستن و هزینشون مناسبه.
ب فکر طلاق نباش. مشکلتون حل میشه.جای خوابت رو جدا نکن.قهر نکن، سر سنگین باش ولی قهر نکن. درنهایت اینم بگم ک با ی بار یا دوبار محبت کردن چیزی تغییر نمیکنه. باز مشاور بهتر میتونه کمکت کنه
من دخترم دوسالش بود ک میخواستم جدا بششم. حانوادمم کاملا پشتم بودن. ولی نشدم. چون جدا شدن و زندگی بعد از طلاق هم ب این آسونیا نیست. پس اول سعی کن بسازی زندگیتو مخصوصا بخاطر پسرت...
با مشاور صحبت کن حتما

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 04:26


سلام خانم 513
لطفا مدام نگین کاش بچه بع دنیا نمی اومد. نمی آوردم و.....
انقد راحت به طلاق فکر نکنین. بچتون چه گناهی کرده. فکر میکنین مشکل از بچه هست؟

یک جوری میگید انگار بچه رو از خونه پدرتون اوردین و ایشون و شما نقشی نداشتین. یاخودتون  خبر نداشتن. چرا خودتون و اون طفل معصوم رو متهم میکنین؟
مشکل ممکنه دو طرفه باشه. شاید شماهم تغیر کردین. و حتما همین طوره.
گاهی سایر مسائل بر رابطه جنسی تاثیر میذارن. گیرم که بخواین برین سر گوشی همسرتون و دیدین اصلا داره خیانت میکنه یا خیانتی در کار نیست. . با اون شرایطی که از خانوادتون گفتین میخواین چه کنین؟
باید خیلی عمیق تر بررسی کنین. این رابطه رو حرفای همسرتون رو هم گوش بدین.
اونم با قلق و روش خودش. یک مشاوره خوب پیدا کنین.   مشورت کنین ولی. مطلقا با هرکسی مشورت نکنین.
خدا رو شکر گفتین وضع مالیتون خوبه پس از عهده هزینه ها برمیاین.
نمیدونم واقعا این طلاق چرا انقد عادی سازی شده. تک والدی کردن اون طفلای معصوم و بیگناه جرا انقد عادی شده.
یکم صبور باشین.
درست سن شما کمه ولی این دلیلی بر این نیست شما نقش مادر بودن خودتون رو فراموش کنین.
شاید تا این چند ماه برای شما همسر خوبی نبوده از برخی لحاظ ولی شاید پدر مناسبی برای بچه شماس.
لطفا مشاوره برید. ماشالا این همه زوج درمانی، کتاب، یوتوب و... هست.


برید به زندگی بهتر ساختن برای  خودتون و همسرتون و آینده بچه تون فکر کنین.

نه فرار کردن از مسائل


موفق باشید.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 04:23


سلام خواهر۵۱۰
هرزنی که بایه مردی درقانون ایران ازدواج میکنه کلیه هزینه های روزمره اون زن اعم ازخوراک وپوشاک وتهیه منزل همه به عهده مرد هست اگرزنی حقوق بگیر هست ویاهرجایی مشغول بکار هست بنا به فکر وتصمیم خودش دوست داشت مبلغی رو جهت رفاه بیشتر زندگی کمک میکنه واگرهم دوست نداشت هیچ وظیفه ای ازاین بابت به گردنش نیس شما خواهر گرامی باید درزمان خواستگاری این اقا تمام جهات رو درنظر میگرفتی وراجع به تمام موضوعات بعدی پس ازازدواج صحبت میکردی حتی طی یه تعهداتی ازطرف اقا مکتوب میشد تاامروز این اقا راه برون رفتی رو نداشته باشه اما حالا که چنین کاری رو نکردی خیلی شفاف وروشن بااقا صحبت کن ازاو خواهش کن که جهت تعیین تکلیف وتقسیم وظائف باهم برید یه مشاوره اونجا مشاور خواهد گفت که نان اور خانه کی باید باشه هرکس درزندگی چه مسئولیتی برگردنش هست مهریه حق مسلم هرخانمی است وشوهر وظیفه داره درصورت درخواست مهریه ازطرف زن نسبت به پرداخت ان اقدام کنه واگر نمیتونه مهریه تعیین شده رو یکجا بپردازه باید بصورت قسطی وتوافقی شروع به پرداخت کنه تا هرزمان که تموم بشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

11 Nov, 04:23


سلام خواهر۵۱۳
ازدواجی که طول عمرش همش ۱.۵ سال باشه وشوهر ازخانمش فراری بشه وای به حال ۲۰سال بعدش هنوز تنور ازدواج شما گرم نشده که بخواه به این زودی به سردی کشیده بشه دراسرع وقت نسبت به تعیین وقت ازیه مشاوری اقدام کنید برای هردونفر اول خودت تنها برو شایدعلت رو مشاور تشخیص بده اگرنشد حتما ازشوهرت درخواست کن که بیاد مشاوره تاتعیین تکلیف قطعی ورسمی هرگز مشاوره رفتن رو رها نکنید به هیچ عنوان به فکر این بچه نباشید ونخواهید بخاطر او زندگیتون رو خراب کنید یه بچه دریه زندگی خراب وزوری بیشتر داغون میشه تا زمانی که ازهم جدابشید ودریه محیط ارامی رشد کنه وبزرگ بشه بدون شک یه اشتباهاتی ازشما ویا اقا سرزده که خودتون هم متوجه نیستید مشاوره رفتن بعد ازبوجود امدن مشکل میشه قطعی ولی انسان باید درهمون زمانی که باهم خوبه وزندگیش ارام هست درسالی دوسه جلسه بره مشاوره وفن وفوت ادامه زندگی رو یاد بگیره ونزاره رابطه بین زن وشوهری سرد ویخ بسته بشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 17:47


سلام به دوستای گلم
منم دل نوشته ایی دارم که چند ماهه روم سنگینی می کنه .
قبلا دلنوشته فرستادم و خیلی خوب منو راهنمایی کردید . من خانومم 20 سالمه و همسرم 31 سالشه
نزدیک یک سال نیمه که ا ازدواجم با همسرم میگذره .
ازدواج ما به دلخواه خودمون بود و خانواده من و خانواده همسرم به شدت مخالف بودن
همسر بنده چهار بار اومده بودن خواستگاری من، بماند که چه ها کشید و چه راه هایی رفت تا خانواده همسرم راضی به ازدواج ما شدن .
ا لحاظ مالی بخوام بگم خدارو شکر دستمون به دهنمون میرسه و یه زندگی خوبی ا لحاظ مالی داریم همسرم خیلییییییی منو دوست داشتن خیلی یعنی هرچی بگم خیلی کم گفتمه
بیشتر تلاش رسیدن مون بهم ا طرف همسرم بود، چهار ماه ا زندگی مشترکم گذشت و به طور نا خواسته باردار شدم  بعد از اومدن پسرم زندگیم کلا از این رو به اون رو شد
اینم قبل اومدن پسرم شوهرم خیلی بهم محبت می کرد و یه شب بدون من نمی تونست بخوابه .
و گاهی وقتا که بحث می کردیم من جای خوابم رو جدا می کردم و همش غر می زد که می گفت بیا پیشم بخواب من بدون تو نمی تونم بخوابم . ولی الان عین خیالش نیست که باشم پیشش یا نه
خلاصه بعد اومدن پسرم شوهرم خیلی تغییر کرد . و سرد شد ازم .
بیشتر وقتا من در خواست رابطه میدم و ایشون رد می کنه یا میگه خسته ام نمی تونم ، خوابم میاد . به هر بهونه ایی رد می کنه به هیچ عنوان محبت کلامی دیگه بهم نمی کنه . و اصلا بهم محل نمیدع نمی دونم چی باعث شده که این طوری شده ظاهر خوبی هم دارم .
بیشتر وقتا که باهم بحث می کنیم میگه پسرم بده برو طلاقت رو بگیر و نمی خوامت . قبل بارداری و داخل بارداری بسیار زیاد تنش بحث داشتیم .
الان نزدیک یک ماهه که هیچ رابطه ایی نداریم و ایشون توی رابطه همه چیز رو میسپارن به من و انگاری جایگاه ما توی رابطه عوض میشه  رابطه جنسی همه چیزش به عهده منه قبلا این جور نبود ها ، داخل نامزدی عقد خیلی رابطه جنسی مون خوب بود ولی الان متاسفانه افتضاح شده 😔 منم گرمم و برام اصول یک رابطه جنسی مهمه که چطوری باشه

صبح می‌ره شب میاد خونه . و همیشه خدا بیرونه .بعدم میاد می گیره می خوابه میگه خستم می خوام بخوابم

منم بخوام بهش محبت بکنم محل نمیدع و تمسخر میگیره منم نا امید میشم و پشیمون میشم
آقایون خانوما خیلی زود از این رفتارا یکی مث بی توجهی ، کم محبتی ، اوضاع مالی .
مخصوصا خیانت داغون میشن . این قدر به خانومات محبت بکنید تا سیراب بشن و نخوان محبت رو ا مردای دیگه گدایی کنن مث من .
یک زن واقعا نیاز داره که هر روز بهش محبت بشه لطفاً دریغ نکنید .
می خوام بگم که این قدر خسته شدما ا این زندگی که می خوام محبت همه چیز رو ا مرد دیگه ایی بفهمم بشنوم ببینم .
چون همسرم این جور خواسته می خواد
اینم بگم که من صدمو گذاشتم تو این زندگی نکبتی .
ولی اون هیچ وقت منو ندید .
راست میگن که تا با ادمش نرید زیر یک سقف متوجه نمیشی چطور آدمی هستش . من متاسفانه خانواده ایی ندارم که بخوان پشتم باشن اونا خودشون هشت شون گرو نه شونه
ولی بخاطر پسرم که همش 4 ماهشه دارم تحمل می کنم این زندگی رو ، و هر بی احترامی که شما بگید من از خانواده همسرم شنیدم . شوهر من خیلی تغییراتی کردن بعد از بچه اوردنم .
ولی ای کاش باردار نمی شدم و به راحتی می تونستم جدا بشم .
بازم تکرار می کنم تا حالا همسرم بهم خیانتی نکردع
و این مدت که باهم سرد شدنه پی گوشیش نرفتم ببینم چه خبره
آیا واقعا کسی هست یا نه .
بعضی وقتا که خیلی به خودم می رسم
آرایش ، ادکلن ، آرایشگاه ، لباس پوشیدنم ، و می خوام برم بیرون میگه تو حتما می خوای جایی بری . این قدر به خودت می‌رسی می خوای که مردم بهت توجه کنند خانواده شوهرم یه خورده مذهبی هستن هم عروسای من هرکاری که دلشون می خوان می کنن اونا به چشم خانواده اش و خودش نمیان .
تا من می خوام یکم به خودم برسم میگه حتما خبریه توی شهر کوچیکی زندگی می کنم و همه جور آدم هستش . متاسفانه شوهر من باید حرف حرف خودش باشه
کاش می شد طلاق می گرفتم .

لطفاً منو راهنمایی کنید ممنون میشم

#513

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 15:07


در پاسخ ۵۱۰ سلام

دقیقا برای چه دلخوشی ازین زندگی و به چه دلیلی آنقدر باج میدهید ؟!
صرفا شوهر کرده باشید!!!
شوهر چه گلی به سر شما زده؟!

به نظرتون در زمانی که مجرد و شاغل مستقل بودید زندگی بهتری نداشتید؟!

متاسفانه بعضی از دخترا آینده و خوشبختی خودشون رو صرفا در ازدواج اونم با هرکس بهر قیمت می‌دونن

کاش دخترا قدر خودشون رو بیشتر میدونستن به خصوص درین دوره و زمونه

درصورت امکان از اقدامات خودتون  کانال رو مطلع کنید
موفق باشید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 14:53


کاربر۵۱۲مگر شوهرت شغل نداره ازطرق شغلش پیداش کن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 09:18


کاربر۵۱۲اول ازهمه به اورژانس زنگ بزن وازاونها کمک بخواهبعد مادرتون کجا زندگی میکنه اگر یک شهر هستید برید کنار مادرتون پول پیش خونه روبگیرید واز شوهرتون شکایت کنید ماشین رو بگید دزدیده پلاک ماشین رو اعلام کنید مفقودی هست ملشین رو توقیف میکنند بعد هم مهریه تون رو اجرا بگذارید خلاصه شهری که هستید مسجدی کمیته امدادی چیزی نداره مردم انقدر کمک میکنند که شما هزینه شکایتتون رو بپردازید خیلی اشتباه کردی که بار اول برگشتی خالاهم دیرنشده از طریق مهریه میتونی دادخواست بدی محساب هاش رو میبندن ویارانه رو میتونی بگیری ونفقع خودت وبچه هات خلاصه کمی دوندگی داره ولی از طریق قانون اقدام کن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 09:16


کابر ۵۱۲
شما اول مدارک ماشین رو بردار برو کلانتری اعلام سرقت کن هر جا ماشین رو ببینن توقیف میکنن.
بعد برو همون محضری که عقد کردی عقدنامه و شناسنامه و کارت ملی رو هم ببر همونجا مهریه رو بذار اجرا اموالش رو هم توقیف بزن و ممنوع الخروجش کن هیچ هزینه ای هم نداره اصلا هم احتیاجی به وکیل نیست نگران نباش.
بعد برو دفتر قضایی یه شکایت از همسرت ثبت کن که خونه رو ترک کرده و نفقه شما و بچه ها رو هم پرداخت نمیکنه این مورد یه هزینه در حد پونصد هزار تومان داره.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 06:01


کاربر ۵۱۲ سلام زنگ بزنید اورژانس اجتماعی شماره ۱۲۳ ...

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 05:02


سلام دوستان عزیزم من کاربر 510هستم ممنون از راهنمایی شما ،من مجرد بودم در زمان انتخاب با مشاور صحبت کردم گفت کیس مناسبی هستید اوایل اینجور نبود و همیشه میگفت مساوات رو بین شما و پسرم رعایت میکنم البته این رو بگم که قبل از ازدواج من زندگی مستقلی داشتم ولی وقتی ازدواج کردیم من زندگی رو از اول شروع کردم با همه وسایل و... اوایل چون اوضاع مالی خوبی نداشت و همسر سابقش همه چی رو برده بود قرار شد با هم همه چی رو بسازیم و الان که همه چی روبراه شده و درامد خوبی داره من میگم دیگه من نیستم خودت ادامه بده چون داری برای پسرت بهترین هزینه ها رو میکنی  میگه شما باید اجاره رو بدی من روی کمک تو حساب کردم ولی قرار ما این نبوده که کمکش کنم برای همیشه بعد از پیامی که قبلا دادم رفتم پیش مشاور و از اون موقع اجاره رو ندادم ولی شاید 30درصد مبلغی که کمک میکردم دادم بهش ولی الان گفنم دیگه نمیدم و بحث میکنه و فهمیدم فقط اینده پسرش براش مهمه ،به قول شما تنها راهی که دارم باید هیچ کمکی بهش ندم ولی از نظر مالی اینده ای باهاش ندارم و مهریه ای نمیتونم ازش بگیرم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 05:02


سلام خدمت همگی دوستان،و خانم دکتر
دوستان بنده 40سالمه 2تا دختر
13.16ساله دارم
دختر بزرگم تشنج می‌کنه هراز گاهی و تحت درمانه،و وقتی دارو هاش رو نمیخوره شدید تر میشه ،و چشماش هم ضعیفه البته این مشکلات بعد از 12سالگی بوجود اومد ،شوهرم 50سالشه
مشکل من شوهرمه که خدا ازش نگذره،اهل همه جور کسافت کاری،مشروب و خیانت و...
10سال پیش بهم خیانت کرد رفتم مهریمو گذاشتم اجرا ،تا پای طلاق رفتم اما بخاطر بچه هام دوباره برگشتم چون بچه هام پیش مادرش بودن که اعتمادی بهشون نداشتم ،خلاصه بعد برگشتن من باز یه سال بعد متوجه شدم باز با یه زن دیگست که هربار انکار میکردو..
3ماه پیش رفتم به خواهرم گفتم ببینه ما دهک چندم خانواریم که دنیا رو سرم خراب شد هر چند از قبل تر از اینا چندین بار خیانتاشو دیده بودم ،جوری که دوست دخترش زنگ میزد به من و، منو اذیت آزار میکردن،عکس از خودشو شوهرم می‌فرستاد ، یا وقتی شوهرم لخت خوابیده بود عکسشو می‌فرستاد یا عکس بچه هاشو که با شوهرم رفته بودن استخر و مسافرت ،وووو ... هزاران بار منو کشتن و زنده کردن ،خلاصه من شکایت کردم اما آخرش بی نتیجه قاضی گفت نمی‌تونیم پیداش کنیم  ... هر خطی که زنگ میزدن و مزاحمم میشدن پیگیر شدم هرکدوم بنام ینفر بود که اونایی خط بنامشون بود  روحشون خبردار نبود،خلاصه بی نتیجه موند  قاضی رای داد اما هیچی به هیچی پیداش نکردن، خلاصه رفتم برا یارانه خواهرم گفت اسم یه بچه دیگه ثبت شده اینجا یه پسر ،تعداد خانوار 5نفر زده خلاصه من گریه گریه در حد مرگ زنگ زدم به شوهرم و انکار کردن  اسکرین شات گرفتم عکسشو فرستادم شروع کرد به فحش و ناسزاو...تازه 2روز بود  اسباب کشی کرده بودیم خونه اجاره کردیم که پول پیش یمقدار داده بود بقیشم اجاره بده ،الان 3ماهه میگذره خونه نمیاد ،صاحب خونم زنگ زده امروز که فردا میاد آب و گازو قطع میکنم ،من فقط یه ماشین مدل پایین بناممه که دست شوهر از خدا بیخبرمه،الان من نمی‌دونم چکار کنم این 3ماه با قرض و دلسوزی خواهرم زندگیمو گذروندم خودم میرم یه غذا پذی که 4تومن بهم حقوق میده اینجا شهرک کوچیکه و من کار با حقوق بالا نتونستم پیدا کنم،چون همه جاش همینجوریه،
خیلی درماندم نمی‌دونم چکار کنم میخواستم بپرسم من چجوری میتونم شوهرمو پیدا کنم و ماشین و بفروشم راهی هست من ماشینو توقیف کنم ، چون خونه نمیاد اصلا ،برای طلاق چکار کنم میگن برای اجرای مهر باید پول واریز کنم واقعا درماندم ده سال پیش یه خانم وکیل خیری بودن که برام انجام دادن که به رحمت خدا رفتند الان نمی‌دونم چکار کنم
خودمم پناهی ندارم پدرم فوت شده مادرمم سنش بالاست و از لحاظ مالی خیلی ضعیفه
دوستان اگه راهکاری بلدین منو راهنمایی کنین

اگه بچه هام نبودن تا الان خودمو کشته بودم راحت کرده بودم اما اینارو دست کی بسپرم
شوهرم حتی پول نمیده داروهای دخترمو بخرم چند باری از دارو نخوردن حالش بد شده خون دماغ میشه یدفعه بیهوش میشه  تا آمبولانس اومده هزینه بیمارستان و خواهرم داده دیگه خجالت میکشم بهش بگم اون طفلی هم از دست ما اسیره  ،دیروز دخترم زنگ زد بهش بعد 15روز جواب تلفن داد گفت بابا من با این  عینکم دیگه نمیتونم ببینم پول بریز برم  شیششو‌عوض کنم باید درس بخونم. پشت تلفن انقد حرفهای زشتی زد
که من از خجالت مردم ، که دخترم گریش گرفت و گفت دیگه این پدر من نیست

زنگ زدم گفتم کدوم گوری هستی 3ماهه مارو ول کردی نه پولی نه اومدنی ،به من و خانواده‌ام حرفای رکیک زد و قطع کرد
به خانوادشم میگم میگن وقتی 50سالشه نمی‌فهمه ما چی بگیم به ماهم فحش میده
تو گوشیش چند ماه پیش پیاماشو دیدم که با چند تا زن پیام داده بود ازش عکس گرفتم الان فقط همینارو دارم و این بچه ای که اسمش ثبت شده
میشه منو راهنمایی کنین

ادمین جان
این پیام  از طرف همسایه منه ، تو یه ساختمونیم
چون خیلی سواد گوشی نداره من براش تایپ کردم با گوشیم فرستادم،خودش تو کاغذ نوشته بود
لطفاً اگه راهی هست کمکش کنین واقعا زن مظلومیه شاید وکیلی تو گروه باشه کمکش کنه
ممنونم از شما
#512

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 04:57


سلام عزیزم  وقتتون بخیر💖💖
من یه مشکلی دارم ممنون میشم راهنماییم کنید
دختر من ۵سالشه به شدت تو خوابیدن اذیت می‌کنه از مهد که میاد راضی نمیشه که ظهرش بخوابه،شبهاهم زود خاموشی میزنم کلی تو رختخواب بازیگوشی می‌کنه و حرف میزنند و مقاومت می‌کنه برای خوابیدن از اونطرف صبحا هم بعضی وقتا اذیت می‌کنه اما با کلا با بیدارشدن مشکلی نداره، من خیلی نگرانشم و دوست دارم شبا زود بخوابه تا صبحاهم سرحال باشه
حالا میخوام ببینم مامانای عزیز چه راهکاری دارن برای اینکه دخترم زود بخوابه ممنون از کمک همیشگیتون💖

#512

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

10 Nov, 04:56


خوشبختى سراغ کسانى میرود
که بلدند بخندند.
این زندگى نیست که زیباست.
این ما هستیم که زندگى را
زیبا یا زشت می‌بینیم.
دنبال رسیدن به یک خوشبختى بى‌نقص نباشید.
از چیزهاى کوچک زندگى لذت ببرید.
اگر آن ها را کنار هم بگذارید،
مى‌توانید کل مسیر را با خوشحالى طى کنید.

#انیس_لودینگ

" با خود مهربان باشید ...
😍

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎@DrAzartash_delneweshteh

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Nov, 03:50


سلام به همه میخوام یه درد و دلی کنم یکم حرف بزنم راحت بشم من و خواهرم کارمند دو تا بانک متفاوتیم من بچه اول خانواده و ۳۳ سالمه یه بچه دوساله دارم شوهرمم کل ۶ ماه دوم سال رو بجز پنجشنبه و جمعه ماموریته مامانم میاد خونمون بچمو تا ظهر ک سرکارم نگه میداره خودم غذا و صبحانه آماده میکنم مامانم فقط یکم باهاش بازی میکنه و غذاشو بهش میده و به ازای هرروز من ۲۵۰ تومن ماهیانه به مادرم میدم دوهفتست واسع من بعد ساعت کاری کلاس گذاشتن و مادرم گفت من سختمه تا ۶ عصر خونه شما بمونم و بریم خونه ما شما اونجا باشین و تو از اونجا برو سرکار از دوشنبه این هفتع رفتیم و کلا اونجا خوابیدیم یه خواهر تو خونه دارم بجز اون خواهرم ک ازدواج کرده پدر و مادرم متولد ۴۵ و ۵۴ هستن من امروز دیدم خواهرم یه وام ۱۵۰ میلیونی گرفته بهش گفتم ناقلا چطوری وام گرفتی خوشبحالت ک میتونی بگیری بگو منم بگیرم اگه راحته و چرا بروز نمیدی مثل حقوقات ک نمیگی و قایم میکنی خلاصه ۷ شب کلاسم تموم شد و اومدم خونه مامانم قرمه سبزی داشت یکم کوچولو برنج خوردم و خورشت بعد دیگه برنج کم بود بر نداشتم بجاش خورشت چندتا قاشق خوردم که مادرم برگشت بمن که بسه اینقدر نخور یکم بزار واسه خواهرت الان میاد میخوام بهش بدم گفتم من برنج نخوردم گذاشتم واسه اون خورشت خوردم یکم که بعد این حرف بابام مادرم و خواهر کوچیکم برگشتن بمن که چته چقدر عقده ایی و حسودی چشم نداری خواهرت پیشرفت کنه خجالت بکش این حرفا چیه بهش گفتی حسود این اخلاقای گند چیه تو داری و دیگه پشت هم ول نمیکردن من چیزی جواب ندادم سعی کردم هیچی نگم ک دیدم ول کن نیستن گفتم من مشکلی ندارم بگیره نوش جونش و من اینطور بهش گفتم چون ازش پرسیدم گوشی رو رو من قطع کرده و قایم میکنه یا حاشا میکنه منکه خواهرشم حقوقممم بهش میگم ولی این دروغ میگه خلاصه ول نمیکردن بد و بیراه گفتن ب منو دیدم مامانم مایه کماج درست کرده گفتم حرفو عوض کنم بحث نشه بهش گفتم کماج میخوای درست کنی چندبار با فاصله متفاوت گفت نه میخوایم نون بپزیم جدی جدی بعد دیدم داره گردو میشکنه بریزه داخلش گفتم گردو پس چرا میشکنی گفت میخوام فردا صبح بابات بخوره بعد دیدم رفت توی پلوپزش ریخت بپزه بهش گفتم دوباره گفت نه و روی پلوپز هم انداخت گریم گرفت رفتم بچمو از خواب بلند کردم لباس پوشوندمش بردمش دوباره سر من شروع کرد داد و بیداد حقشه برو ... خیلی دلم گرفت چرا امروز بامن اینطوری کردن 😢😢😭

#507

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Nov, 03:47


سلام،من باردارم  سه ماه اول بارداری استراحت مطلق بودم و شوهرم کنارم بود و خودمون کارامونو انجام می‌دادیم الان که رفتن شهر دیگه سرکار ومنو آوردن خونه مامانم یه شهر دیگه خیلی اذیت میشم اینجا چون پدرو مادرم و برادرم دائما درحال دعوان ومادرم از یه طرف انتظار داره من با این وضعم به کارای خونش برسم ومدام سراین موضوع و خورد و خوراک من نق میزنه چیزی راجب این موضوع نگفتم ب شوهرم چون نمیخام مزاحم خانواده شوهرم بشم اونا خودشون مریض دارن تو خونه و تعدادشونم زیاده و تنهایی هم متاسفانه نمیزاره بمونم خونه خودم و کسی هم نیست ک باهام بمونه خونه خودم ک تنها نباشم نمیدونم چیکار کنم چهارماه تا زایمانم مونده مادرم اصلا درک نمیکنه در حالی ک من همیشه دلسوزش بودم موقع مریضی و بیماری و من همیشه براش بی اهمیت ترین بودم و بقیه بچه هاش و خواهربرادراش مهمتر از منن براش میخام بدون اطلاع شوهرم برم خونه خودم بشینم تنهایی صددرصد بهتر از حرص خوردن و هرشب گریه کردنه ازتون میخام راهنماییم کنید نمیخام بچم آسیب ببینه از همین الان

#506

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Nov, 03:47


سلام خانم ۵۰۴ میدونیم توی شرایط سختی هستید که نمیدونید چی شده چه اتفاقی افتاده ولیییی اخه ما الان بشما چی بگیم چه راهنمایی کنیم با چندخط دلنوشته ی نامشخص. لطفا با بزرگترای دو خونواده مشورت کنید ببینید علت ها چیبوده و چه شده و باید چکار کنید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Nov, 03:47


سلام
من یک زن 45 ساله ام که 20 ساله ازدواج کردم. و یک پسر 13 ساله دارم.

در ابتدای زندگی مشترک چند سالی شاغل بودم و بعد از تولد فرزندم دیگه کار نکردم.
در طی زندگی با همکاری با همسرم و همینطور قناعت و برنامه ریزی صاحب دو خانه متوسط و دو تا ماشین شدیم و همسرم هم یک کارگاه راه انداخته که در اون هم سرمايه‌گذاري شده.
تمام اینها به نام همسرمه و من هیچ مالکیتی ندارم.
حتی ریالی پس انداز ندارم چون در تمام دوران زندگی در حال پرداخت قسط و... بودیم.
همسرم در تمام این بیست سال حتی یک قطعه کوچیک طلا برای هیچ مناسبتی برای من نخرید.
همیشه هم فقط با چرب زبانی اظهار ناراحتی و شرمندگی کرده که ببخشید نداشتم قسط داریم میخرم ان شاله و....

چندین بار با زبان خوش گاهی با جر و بحث و دعوا بهش گفتم که من هیچ امنیت مالی ندارم. بعد اینهمه سال زندگی هیچ پشتوانه ای ندارم ولی بی اثر بوده و فقط وعده و وعید و میگه چه فرقی داره هر چی هست برای همه مونه.

تا چند سال پیش هم اهمیتی نمی‌دادم و فک میکردم توی زندگی مشترک نباید من و تویی باشه. ولی الان میبینم که چقدر اشتباه کردم و من چقدر ساده و احمق بودم.
متاسفانه از لحاظ شخصیتی هم چندان مورد پسندم نیست و زندگی بسوز بسازی به دلایل مختلف از جمله وجود فرزندم و عدم پشتوانه مالی دارم.
الان حس یک بازنده رو دارم که به خاطر مشکلات جسمی دیگه قادر به هیچ کاری خارج از منزل برای کسب درآمد و شغلی که در شان من باشه نیستم.

ولی با این وجود چنان از این زندگی و قدرنشناسی و بی چشم رویی این مرد ناراحتم که حاضرم با دست خالی همه چیر رو بذارم و  فقط رها کنم و برم ولی فرزندم روحیه بسیار حساسی داره و حتی اگر من کمی با پدرش سرسنگین باشم بهم میریره و مدام سوال میکنه مشکلی دارید.
واقعا وقتی میبینم بعضی از زنان اطرافم نصف من زحمت نکشیدن ولی حداقل نصف زندگی به نام شونه خوب زندگی میکنن رفاه خوبی دارن حسرت میخورم.
چرا اینطور شد.
خیلی احساس پوچی و باخت میکنم.
همیشه همه توصیه میکنند که پس انداز داشته باشید ولی متاسفانه با همه ی دوندگی ها و زحمات من در این سن صاحب هیچی نیستم. آدم مال دوستی نیستم ولی نگرانی از آینده و رفتار زشت و توهین آمیز همسرم که خودش با زرنگی صاحب همه چیز شده واقعا داره دیوونه م میکنه.
آیا از طریق دادگاه و وکیل میتونم کاری بکنم. متاسفانه من هزینه همون وکیل رو هم ندارم.
عاجزانه تقاضای راهنمایی دارم.

#505

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

07 Nov, 03:39


🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂

ســـلام
صبح تون بخیر
لحـظـہ هاے خوب امروز برایتان مانـدگـار...💐

@DrAzartash

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 18:25


سلام ب همه
دوستان میشه راهنماییم کنید
خانمی هستم ۴۲ ساله همسرم هم ۴۲ ساله
چند روز پیش با همدیگه بحث و مشاجره کردیم . هر وقت بحثی پیش میاد شوهرم توهین ب خانواده من میکنه .. ایندفه هم همین کارا رو کرد و منم دیگه طاقت نیوردم و هر چی ب خانواده من میگفت منم همون حرفا رو ب خونواده خودش میگفتم .. در همین حین برادر شوهرم اومد خونمون و شاهد مشاجره ما شد . شوهره برگشت بمن گفت ک من تو رو نمیخاستم و این چند سال فقط تحملت کردم و پاشو از خونه برو . ( البته اینم بگم تو این چند سال زندگی من همینطوری هواشا داشتم و بدهی بالا آورد چند تا از بدهیاشا من پرداخت کردم )
من خاستم از خونه برم خونه بابامینا ک خود شوهره جلو منا گرفت و کجا تنها میری و زنگ بزن بیان ببرند . برادر شوهر بم گفت ک صبر کن خودم میبردم .. حالا منا آورده خونه پدرشوهرمینا و اونا هم فهمیدن ک چی ب چی شده . و همشون طرف منا گرفتن . حالا شوهره اصلا سراغی از من نگرفته  . من موندم چکار کنم
.. هنگ هنگ هستم

#504

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 18:19


سلام دوستان
امروز دومین روز زندگی مشترک منه و اولین کاری که کردم خوندن دلنوشته عزیزان بود و دلنوشته شما اشکمو درآورد
چقدر قشنگ بود اولش و چه تلخ شد با یه اشتباه
لطفا این فکرای غلط رو از سرتون بیارین بیرون، هیچی کم نبوده اضافی بوده که همسرتون متاسفانه جنبه ی این عشق و محبت و اعتماد رو نداشته که آتیش زده به زندگیتون
بخاطر وجود گلتون بخاطر اون زن بااحساسی که زندگی رو دوست داره لطفا مشاوره برین
خواهش میکنم حیف نکن خودتو، لیاقتت خیلی خیلی بیشتر از ایناست، زندگیتو تلخ نکن بخاطر اشتباه همسرت
خودتو بساز
اولویت خودتی
رو خودت کار کن و هیچوقت به فکر تلافی نباش
عاقلانه برو جلو
امیدوارم هر چه زودتر دلت آروم بگیره

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 18:17


اهل هیچی نیست و حتی یه دوست هم نداره او هم درونگراست
یه ترم دانشگاه رفت و نتونست ادامه بده ، میگه مادر خیلی زندگی برام سخت هست تنهایی ، تکراری ،خانواده خوبی ندارم او از،پدر که ازمن بدش میاد ،چرا باید ازمن بدش،بیاد مگه شماها منو دنیا نیاوردید لعنت به شماها همش حسرت زندگی پسرخاله هاشو میخوره و میگه شما توانایی پدرملدر خوب بودن نداشتید چرا بچه دارشدید تو دیدی رفتارش با من خوب نبود چرا طلاق تگرفتی حالا ماندی درزندگی این از وضع من اینم از تو
هر چه میگم یه سر کاربرو تشکیل خانواده بده خانواده همسرت میشه خانوادت
میگه  نمیتونم برخورد و رفتار با اونها داشته باشم شما منو خوب تربیت نکردید از عهده این چیزا بربیام
برخورد و رفتارش با دیگران مودب و احترام دلسوز و مهربان
نمی دونم چکار کنم چه کاری ازم برمیاد به عنوان یه مادر تا ازین وضعیت دربیاد و حال روحی خوبی داشته باشه هنوز دارو افسردکی میخوره دوست داره نخوره ولی دکترش کمش کرد اذیت شد
خودم هم بیماری جسمی زیاد دارم و تازه بازنشست شدم و از،نظر روحی داغون و حس بدی دارم که واقعا چرا از همسرم جدا نشدم تا اینقدر سرزنش و بازخواست نشم چرا درک و شعور نداشتم بقول پسرم
چرا با مردی ازدواج تکردم که پدر خوبی برای پسرم باشه و این همه رنج نمی کشیدم از دوری پسرم و حال بدش
چی از،دستم برمیاد حالا
تورو خدا راه حلی هست
تازگی میگه میخوام برم خارج کشور
ازطریق موسسه های مهاجرتی که میبرن
خونه کوچیکی که دارم و انجا زندگی میکنه بفروش  تا برم خارج
میگم  تو که مدرک دانشگاهی نداری یه دیپلم انسانی هستی میخوای انجا چطور از پس هزینه زندگی بربیای
بخدا زندگی ام شده جهنم
نه پدری داره که ازش مشورت بخوام خودم هم دیگه روح روانم نمیکشه
خسته م ، دیروز بهش گفتم من پولی ندا رم تو باهاش بری خارج کشور خونه بفروشم اگر نشد بمونی خارج بخای برگردی کجا زندگی کنی
میگه اگر اینجا  بمانم راهی غیر خودکشی ندارم
الهی هیچ مادری مثل من نباشه
در عین زنده بودن مرگ ام رو ارزو دارم 
اگر مخالفت کنم و خونه نفروشم تا بره خارج ، خودکشی کنه چکار کنم
میگه خودکشی میکنم تو هم بشین سر زندگی ات
تو رو خدا جون عزیز تون منو راهنمایی کنید
مشاوران ،دوستان

#503

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 18:17


سلام به دوستان عزیز
یه سوال داشتم و راهنمایی از دوستان
پسری دارم ۲۵ ساله دیپلم انسانی و مدرک نصب دوربین مداربسته و برق از فنی حرفه ای داره فقط
بخاطر اختلاف با پدرش و اینکه میگه منو دوست نداشته و تبعیض،بین منو برادرم داشته و البته پدرش هم ارتباط خوبی با او نداشت و بی تفاوت و همیشه بخاطر دانشگاه نرفتن نصیحت و سرزنش ،کلا پدرش،درونگرا و اهل محبت نیست و گاهی بحث و اختلاف در خانواده ما بود تا دبیرستانش تمام شد و گفت تحمل وضع خونه ندارم  یا ازین شهر می روم و یا یه اپارتمان برام بگیر تا خودمو پیدا کنم در خونه بمانم هیچ کاری نمیتونم
تا یه شب  اختلاف و بحث بین من و همسرم پیش اومد و عصبانیت دست رو من بلند کرد پسرم نزاشت و بینشون درگیری پیش اومد و پدرش اونو از خونه بیرون کرد و اخرشبی خونه مادرم رفت با روحیه خیلی بد و منم باهاش رفتم دو ماه خونه مادرم بود برادرم واسطه شد که برگرده ولی برنگشت مجبور شدم یه خونه کوچک داشتیم از مستاجر بگیریم انجا رفت و خودم براش غذا میبردم و هفته دوسه بار سرمی زدم خیلی روحیه بدی داشت بداخلاق و پرخاشگر شد نسبت به من همش تقصیر تو هست که به این شوهر کردی اینم بگم همسرم عصبانی و بی محبت ولی مسیولیت پذیر و مرد چشم پاک و نماز خوان
زندگی ما به علت بی محبتی و عصبانیتش به خاطر بجه هام تحمل می کردم
امسال ۴ ساله جدا زندگی میکنه و یه خانم مسن که در مجتمع اونهاست براش غذا میپزه و کارهای خونه چون من از عهده دو زندگی برنمیامدم و شاغل هستم
همش بخاطر پدرش منو سرزنش میکنه و میگه اسییب دیدم اصلا خونه ما نمیاد و هنوز  از پدرش بدش،میاد میگم برو کارکن تا حال روحی ات خوب بشه
پاهاش پرانتزی هست و میگه تا عمل نکنم نمیتونم
دارو افسردگی هم میخوره پانیک هم داشت که یه کم خوب شده پانیک
خودش،میگه من فقط یه زندگی گیاهی دارماز تنها یی اش میگه مامان فقط صدای یخچال میاد از بس به وضع پسرم فکر کردم و غصه
افسردگی گرفتم و خواب ندارم باقرص خواب می خوابم
بخاطر پسر دومم که امسال کنکور داره ظاهری میگم میخندم و به امور خانه می رسم 
هر دفه میرم بهش سرمی زنم عین میز محاکمه من سرزنش میشم وازم جواب میخواد چرا زندگیش اینجور شده

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 14:41


کاربر۵۰۰ حتما به دخترشون خبر بدید وبگید پدرتون مسالت داره دیگر انتخاب باخودش هست بیاد یانه مخصوصا که حساس هست بعد اگر پدرشون فوت کنند خیلی بیشتر صدمه میبینند من درنزدیکان تجربش رو داشتم که الان باتمام فامیل قطع رابطه کرده که چرا بهش اطلاع نداده بودند پس حتما بکید پنهان کاری نکنیدچون خلاصه شتر سواری دولا دولا نمیشه اگر فوت کنن که نمیشه پنهان کرد قرار به اسیب باشه اون وقت لیشتر وبدتر صدمه میبینند حقیقت رو بگین وبرای خودتون دردسر درست نکنید بایک پیامک بهشون اطلاع بدید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 12:21


در پاسخ ۵۰۰
سلام به شما مادرشوهر مهربان
با توجه به ریسک بیماری عروستون بهتره مثلاً پسرتون بگه که کار اداری ضروری پیش اومده سندی رو امضا کنم و این حرفا که باید بره ایران یا حالا یکی از نزدیکان خود پسرتون مثلاً کسالتی داره بهتره که بریم که خانواده هارو هم ببینیم

در پاسخ ۴۹۹ سلام
دکتر نسرین یزدانی یکی از بهترین ها هستند در تهران قبلاً هم در کانال معرفی کردم آدرس و شمارش در گوگل و اینستا هست .
تماس بگیرید جهت دریافت ویزیت حتما راهنمایی میکنند وبا توجه به نگرانیتون و راه دور، درخواست کنید در اسرع وقت ممکن زمان ویزیت بدهند

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 05:38


دوست گرامی 500
من خودم خارج از کشور هستم و خودم رو تصور میکنم بهتره تا پدرشون زنده هستن حتما بیان ببینن چون بعدا ضربه غیر قابل جبران خواهد بود . بچه که نیستن خانم بالغی هستن و باید از احوال پدرشون باخبر باشن و مایل باشن بیان ببینن . نگرانی شما یکمی بی مورد هست .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 05:34


با سلام و عرض خسته نباشید به جمع زحمت کشان محترم و ادمین عزیزمون
و دوستانه چندین ساله این کانال ارزشمند
بنده یه راهنمایی میخاستم از کسانیکه تجربه دارن
یا نزدیکانشون هستن
در مورد مقایسه و شروع برا کار یه جوان
قبل از خرید ماشین
بین  دو تا شغل  که آیا اسنپ برا مسافر کشی با پراید  در آمدش بهتره؟ یا کار با پیکان وانت؟
لطفا
منتظره جواباتون هستم

#502

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 05:34


من کاربر ۴۹۹هستم همان‌که گوش دخترم مشکل داره تو تهران کیلینیک نجوا  برای گوشو حلق و بینی از دوستان تهرانی کسی میشناسه تو گوگل  دیدم  ایا خوبه دخترمو ببرم اگر خوبه  ایا باید از قبل شماره بگیرم لطفا کسی اطلاع داشت راهنماییم کنه یدنیا ممنون

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 05:32


سلام
همگی روزتون بخیر باشه
خاله ی ۵۷ساله ی مهربون ودل پاکی  دارم که سالهاست همسرش رو از دست داده و یه دختر داره دوبارازدواج کرده  که  الان بچه دوم از همسر دومش رو باردار هست
خالم از دار دنیا یه خونه و یه صدتومن پول تو بانک داره که باهاش گذران عمر میکنه ،البته چون تو شهرستان هست تابستون بیشتر مواد غذایش او‌میوه وسبزی و...از باغ براش خدارو برادراش میارن وگاهی بردار کوچیکش هواشو داره

هفته پیش  مامانم اطلاع داد که خالم ازدواج کرده با پیر مرد ۸۵ ساله
میدونم بیشتر حالت پرستار هست و برای کمبود خرجی مجبور شده ،خود خالم چندین سال هست انسولین میزنه
مادرم گفت یه روستای دیگه رفته و با پدرم رفتن سر زدن و خانواده ی خوبی وصلت  کرده
ولی دخترخالم متاسفانه ذاتش خرابه و همیشه آسیب زده به خالم و چون تک فرزند بود خالم خیلی لوسش کرده  و دختری شیطان صفت که همیشه درحال نقشه کشیدن هست تا من شنیدم خالم ازدواج کرده به مادرم گفتم 
این دختر نقشه داره برا ی خونه خالم
چون دخترخالم پارسال ازدواج دومش رو کرده و مستاجر هست و تابستون گفته بود بیا خونت رو بفروشیم و  زمین بخریم دوطبقه بسازیم.
الان که خالم ازدواج کرده خونه خالی هست بهتر نقشه اش رو عملی میکنه
دیروز بابام گقت که خونه رو گذاشتن برا فروش 😔
من نمیدونم چطور خالم رو آگاه کنم که چنین کاری رو نکنه ، نمیدونم اصلا وکالت به دخترش داده یا نه
چطور بهش بگم اختیار مالت رو به دخترنده
میدونم خالم رو دخترش هیچ وقت  نگه نمیداره

میدونم خالم خونه نداشته باشه حتی شوهرش بد باشه یا نتونه تحمل کنه  یا خدایی نکرده فوت کنه دیگه جایی برا برگشت نداره
واقعا ناراحت خالم هستم ،چرا آدمای خوب و مهربون باید بچه هاشون انقدر بدجنس باشن
به نظرتون چیکار میتونم بکنم ؟

#501

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

06 Nov, 05:18


سلام
وقت دوستان گل بخیر
دوستان سردوراهی هستم ،پسرم  کاناداست وعروسم  باباش حالش خوب نیست و پدر مهربونش اجازه نداده کسی اطلاع بده بهش ،چون اخلاق عروسمو میدونه چقدر حساس  هست و راه دور طاقت نمیاره ،هروقت ناراحت بشه چون تو کودکی زخم معده شده ،خونریزی معده میشه
من به پسرم اطلاع دادم ولی نمیدونیم چطور و به چه بهونه ای بلیط بگیریم که بیاد ایران
به نظرتون چجوری بلیط رو توجیه کنیم ؟

#500

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Nov, 21:07


سلام دوست من، امیدوارم خوب باشید.
من در حال انجام یک تحقیق در مورد رضایت و صمیمیت زناشویی و عوامل موثر بر آنها در زنان متاهل هستم.  
ممنون میشم چند دقیقه وقت بگذاری و به این پرسشنامه پاسخ بدی. پاسخ به این پرسشنامه  حدود  چند دقیقه  زمان   می‌برد  ولی ارزش  زیادی  برای  من   دارد.
از وقتی که می‌گذارید خیلی ممنونم🌺🌺
و این اطمینان را بهتون میدم که اطلاعاتی که ازتون خواسته میشه به صورت ناشناس جمع آوری می شود و هویت شما محفوظ خواهد ماند. 
https://survey.porsline.ir/s/K78U61ti

📤ممنون میشم با اشتراک گذاشتن این لینک به دوستانتون (خانم های متاهل) من را در رسیدن به اهداف پژوهشی یاری کنید.🙏🙏

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Nov, 16:26


با سلام حضور دوستان کانال،
کاربر499   مرکز تخصصی وفوق تخصصی، گوش  حلق  بینی، تهران، بیمارستان اسداله اعلم، سرچ اینترنت برای.آدرس  تلفن و اخذ نوبت،  نگران نباشین، باتو کل به خدا همه چی قابل درمان هستش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

05 Nov, 15:08


سلام
ادمین جان لطفا پیاممو بزارید کاربر ۴۹۹ ببینن
عزیزم مادر مهربان بدون فوت وقت سمعک رو تهیه کنید استفاده کنید تا فعلا روی تکلمش اثر نزار این ضعف شنوایی تا در کنارش دنبال درمان هم باشید باید قوی باشی گریه مشکلی حل نمیکنه فقط شیر خشک میشه اون طفل معصوم نیاز داره به شیر مادر اینو ازش دریغ نکن الان خیلی زوده قطع بشه این ارتباط
حتما حتما سمعک رو تهیه کنید وقفه پیش نیاد در مسیر درمان
امیدتون بخدا باشه شاید با جراحی درست بشه در اینده
خدا یار ویاورتون

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

27 Oct, 10:14


سلام کاربر ۴۷۹
کلا هر استخدامی ک قبلش ازتون پول و هزینه بخواد، کلاهبرداره. شک نکنین. برای استخدام رزومه و نمونه کار میخوان ن پول
برای ارایشگری، خیلی دوره کار اموزیش طولانیه.درسته بعد ک حرفه ای بشی درامدش خوبه ولی واسه شمایی ک الان درامد میخوای مناسب نیس
پیشنهادی ک میتونم بدم شغل ادمینیه.هم میتونین دورکار باشین هم تمام وقت و حضوری
ولی اول باید دوره ادمینی بگذرونین.بعضی جاها هم اموزش رایگان یا اموزش هنگام کار دارن.اگر تهران یا شهرای بزرگ هستین ک فرصت زیاده براتون.اگر ن ک تحقیق کنین تو گوگل ی دوره اموزشی بخرین.دوره رو ببینین، پیج بزنین. نمونه کار بذارین و خوب بعدش پروژه بگیرین.
ولی بازم میگم هر استخدامی ک قبلش پول بخوان، دروغه.گول نخورین

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

27 Oct, 06:21


سلام وقت بخیر
منی دختر ۲۲ ساله دانشجو ام
الان شاغلم اما چون همزمان درس میخونم
تغریبا از ۷ونیم صبح تا۱۱ونیم شب بیرون خونم و تایمی برای خودم و درس خوندن و استراحت کردن ندارم حتی وقت نمیکنم جزوه هامو بنویسم
میخام تو کارایی مثل ادمینی و تایپ و کارایی  ک بشه تو خونه انجام داد مشغول بشم
اما انقدر پیجای متفاوت هست ک اصلا نمیتونم اعتماد کنم تا وارد میشی قبل واریزی اصلا اموزشی نمیدن ک کاری ندارن
شغلای بازاریابی هم چون پورسانتین حقوق ثابت ندارن
ممنون میشم اگر کسی کاری سراغ داره بهم بگه
اگر حرفه اییم ب نظرتون درامد داره مثل یکی از شاخه های ارایشگری
هر ایده ایی ب ذهنتون میرسه بگید
ممنونم

#479

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

26 Oct, 20:09


سلام ب دوستای عزیزم
من ۱۷ساله ازدواج کردم یه پسر دارم همسرم از اول زندگی اعتیاد داشت  هیچ وقت تو خونه مصرف نمیکرد ولی همیشه از خونه فراری بود به شدت دروغگو وقتی اعتراض میکردم کتک میزد ولی  متاسفانه من تمام عمرمو گذاشتم ک بتونم کمکش کنم ترک کنه و بالاخره بعد از ۱۷سال این اتفاق افتاد تو این مدت  از لحاظ مالی تقریبا به یه ثباتی رسیده بودیم خونه و ماشین و مغازه  زمستون ۴۰۱ متوجه شدم شوهرم اخلاقش عوض شد یهو چقد مهربون  شده بود چقد رمانتیک اون اصلا چیزی از این حرفای احساسی نمیدونست   اولش خیلی احساس خوشبختی میکردم  ولی کم کم شک کردم وقتی  اعتراض کردم ب شدت کتکتم زد بعدش انگار باهام دشمن بود و ازم متنفر ولی یه وقتایی باز ابراز علاقه میکرد گیج شده بودم  نمیدونستم داره چ اتفاقی میفته    بهش میگفتم داری خیانت میکنی من متوجه هستم بهم میگفت تو توهم میزنی روانی شدی  خلاصه یه شب ک دعوامون شد زنگ زد خانوادم اومدن  من رفتم خونه پدرم تا دوماه دنبالم نیومد منم دنبال وکیل و کارای طلاق بودم این بین شماره ی اون زنه رو هم پیدا کردم و بهش زنگ زدم ولی باز باور نمیکردم  نگو اقا تازه خوش خوشانشه    خلاصه بعد ۵ماه روز دادگاه رسید  رفت پیش اقواممون اونا رو واسطه کرد منم گفتم تا نیاد راست نگه ک چی بوده و چکار کرده قبول نمیکنم باهاش حرف بزنم  خلاصه اومد گفت با   یکی بوده ولی قضیه کلاهبرداری بوده میخواسته تلکه کنه زنه رو  به غلط کردن افتاد  منم حق طلاقو گرفتم برگشتم     کار اشتباهی ک کردم رفتم پرینت پیامکشو همه رو دیدم از دقیقه ایی ک من از خونه رفته بودم اینا پیام بازی کرده بودن تا ۶صبح فرداش  پرینت حسابشو دیدم خلاصه ک فهمیدم خیلی بیشتر از این ک گفته بود پیشرفتن حالا  تو این ۶ماهی ک برگشتم حالم خیلی بدتر شده شک تمام وجودمو گرفته    همش بهش میگم چطور با اون این همه حرف میزدی یه کم با من حرف بزن محبت کن ولی بیشتر مقاومت میکنه باز دعوا میکنه  الان باز گیج شدم نمیدونم واقعا  با اون هست یا نه ولی میدونم واقعا عاشقش بوده
از خانمایی ک بهشون خیانت شده و برگشتن ب زندگی کمک میخوام واقعا بعدش چکار کردین  چطور اعتماد کردید ؟ باید چکار کنم؟
ببخشید ک پراکنده نوشتم  واقعا ذهنم پراکنده است

#478

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

26 Oct, 14:39


سلام  خدمت دوستان و خانم دکتر
وقت همگی بخیر

دوستان شُبهه ای تو زندگیم ایجاد شده که احتیاج به راهنمایی دارم  خانم هستم ۴۰ سال سن دارم و همسرم ۵۰  کار همسرم طوری هست که هم با خانم هم با آقا زیاد در ارتباط هستند و من هیچ موقعه در این پانزده سال زندگی شکی به ایشون نداشتم ولی یک سالی هست خانمی پیش ایشون می‌آیند که اوایل خودم هر موقعه آنجا بودم با هم، هم صحبت می‌شدیم ولی چند ماهی هست که میبینم بیشتر وقت پیش همسرم می‌آید و می‌گوید مثل برادرمی که اینجا می‌آیم  اوایل سعی کردم ذهنم درست فکر کنه و شک نکنم ولی یک روز همسرم آمد و گفت میخواهم منشی بیاورم و من گفتم شما احتیاجی ندارید که گفت همون خانم هست و من ناراحتی کردم و گفتم اجازه نمی‌دهم و این داستان همان موقعه بسته شد و یک روز که به سرکار ایشون رفتم دیدم این خانم آمدند و پشت صندلی کناری همسرم نشستند  من چیزی نگفتم ولی طوری سر سنگین رفتار کردم و رفتم بعد که به همسرم گفتم شما دروغ گفتید منشی آوردید  ایشون گفتند نه شما اشتباه دیدید من سر این داستان با همسرم قهر کردم و بعد چند روز که با کلی التماس آشتی کرد به ایشون گفتم هر طور دوست داری رفتار کن ولی به من دروغ نگو  ایشون گفتند بعد رفتن شما خانم گفتند انگار خانمت شکاک هست من دیگر اینجا نمیام
ایشون کارشون طوری هست که بعضی مواقعه برای تکمیل مدارک باید پیش همسرم بیاید ولی چند ماهی هست بیشتر میمانند
الانم فقط به قول همسرم برای تکمیل  مدارک می‌آیند ولی قبلا بیشتر پیش ایشون می‌نشستند پیشنهاد منشی هم از طرف ایشون بوده این خانم همسر داره و تازه ازدواج کرده
این روزها خیلی سردرگمم و ذهنم آرام نمیشه
و نمی‌دانم چرا همسرم اصرار داره این خانم را جلوی من خوب جلوه بده
چند بار هم به همسرم گفته شما خیلی خانمت را دوست داری
نمیدونم دلیل این کارهاش چیه

الان سوال  من از شما دوستان این است 
من باید چطور رفتار کنم
شک من بی‌دلیل هست
همسرم می‌گوید شما بد دل هستید و دارید منو اذیت میکنید و تلاشی برای جلب اعتماد من نمیکنه و چیزی که در مورد ایشون فهمیدم خیلی عزت نفس پایینی دارند و خیلی دوست دارند از سمت زنها مورد توجه قرار بگیرند ولی تا به حال شکی به ایشون نداشتم  ولی کلا خونگرم هستند
چطور دوباره به همسرم اعتماد کنم

#477

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

26 Oct, 14:36


سلام کاربر #۴۷۶
عمده ی پارچه ی کیف رو از بازار بزرگ تهران میتونین تهیه کنید قسمت پارچه فروشی.
بنظر من شما هم عمده تولید کنید و ب عمده فروشی های کیف همون بازار بفروشید 💝

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

26 Oct, 14:35


سلام ادمین عزیز و دوستای گل برای کاربر ۴۷۶ که کیف می‌دوزند تهران خیابان مصطفی خمینی کوچه مرادی و کوچه برهمه تولیدی و عمده فروشی پارچه و چرم و ابزار یراق کیف هست.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

26 Oct, 07:38


سلام وقت بخیر خدمت همه بزرگواران
سوال من الان شاید ربطی به گروه نداشته باشه ولی ممنون میشم کسی آگاهی داره راهنمایی کنه
چون شدیدا احتیاج به درآمد زایی دارم

من دوره کیف دوزی رو رفتم حالا می خوام درست کنم و بفروشم  کیف های چرمی و برزنت
حالا جایی بلد نیستم که این پارچه ها رو عمده بفروشه کسی می دونه خواهشا بهم بگه واینکه چه جوری مشتری پیدا کنم
و هر اطلاع تجربه ای دیگه در این زمینه دارید واقعا ممنون و سپاسگزارتون میشم  راهنمایی کنید

#476

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

26 Oct, 07:35


سلام بزرگوار
من یه سوال غیر مشاوره ای دارم
اگه مقدوره براتون بدارید تو گروه شاید کسی تونست کمکم کنه.
من یه سری اطلاعات در مورد نخبه های عزیز کشورم میخوام .
لیست اسامی نفرات یک تا ده کنکور سال های ۷۵ تا ۷۹ را میخوام (رشته های انسانی تجربی و ریاضی) هر جایی مراجعه میکنم پیدا نمیکنم . به کتابخانه معتبر هم دسترسی ندارم. تو  سایت ها هم از ۸۰ به بعد اسامی را میاره.
اگه کسی بتونه کمکم کنه ممنون میشم.
خدا خیرتون بده

#475

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

26 Oct, 07:35


کاربر ۴۴۵ ، با رکابی بودن پسر بچه مشکلی نداره، سخت نگیرید، البته شاید فر هنگ خانوادتون نمیتونه این مدل پوشش را بپذیره، ولی از آلن روی این مسائل سختگیری نکید ، سالهای بعد میخواهید چکار کنید مثلا حق ندارد ریشش را با تیغ بزنه و یا دوست دختر بگیره و... هر چه محدودش کنید نتیجه عکس میده، صبور باشید ‌

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

26 Oct, 07:33


سلام وقت بخیر لطفاپیام بنده بدارید گروه خانم دکتر بنده رو راهنمایی بفرماین، پسرم ۲۴سالشه  ، شغلش ارایشگره دوسالی هست روزا خواب وشبا بیداره چند روز پیش به بهانه چکاب قند خون وانزیمهای کبدی بردمش ازمایشگاه وخودم به کارمند اونجا گفتم که ازمایش اعتیاد هم ازش بگیره، و متاسفانه مشخص شد که متادون وترامادول استفاده میکنه، فعلا برو خودش نیوردم خواهش میکنم راهنمایی کنید چطور بایداین موضوع رو بهش بیان کنم، تا فکری بحال خودش کنه خیلی ناراحتم😔

#474

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

26 Oct, 07:19


☕️آغاز یک هفته خوب
🌸با سلامی
🩷پر از حسِ خوب زندگی

ســــ🌸ــــلام

☕️صبح‌ تون بخیر
🌸و زندگی‌ تون
☕️سرشار از لحظه های ناب
🌸امروزتون پراز موفقیت
☕️و سرشار از خیر و برکت




@DrAzartash_delneweshteh

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Oct, 07:15


کاربر ۴۷۳ سلام ... اول این که هنوز شما در مقایسه با همسرتون خیلی جوون و پرانرژی هستید و برای شروع هر کاری سن خوبی دارید. اجازه ندین با این حرف ها شما را تحقیر کنه و اعتماد به نفس رو بگیره ... شاید هم همسر شما به خاطر اختلاف سنی زیاد از رفتن شما می ترسه و چون خودش داره میانسالی رو پشت سر می زاره و دیگه جونی و انرژی نداره می خواد شما رو تخریب کنه...

دوم این که اگر اهل درس هستی شروع کن به درس خوندن و مدرکت رو بالا ببر. وقتی مشعولیت داشته باشی هر وقت این حرف های چرند رو زد ول کن برو مثلا بگو درس دارم... ببینه برای حرف هاش تره خورد نمی کنی کم کم بی خیال می شه

سوم این که خودت رو هلاک زندگی نکن همسرت پول هم داره پس خرج کنه مثلا در هفته چند روزی از بیرون غذا بیار، یه نفر بیار کارهات رو بکنه،  رفت و آمد و کارهای بچه ها رو بهش بسپار و بیشتر برای خودت وقت بزار و نذار دچار روز مرگی بشی

چهارم این که حتما یه کلاس ورزش یا هنری  برو که این محیطها برای شادی درون خیلی خوبه و اعتماد به نفس می ده... 

پنجم پس انداز مخفی و طلا و این چیزها یادت نره ... به هر حال پول برای روز مبادا لازمه و تا حدی حس قدرت به زن می ده
در نهایت شما خیلی فرصت پیش رو داری اجازه نده تحقیر بشی

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Oct, 07:15


سلام در پاسخ ۴۷۱
به نظر من که بستگی داره چه نوع بیماری اعصابی باشه! که اینو فقط پزشک می‌تونه تشخیص بده و راهنمایی صحیحی بکنه
برای سایر موارد سیگارو رابطه هم مشاوره مجرب میتونه نظر موثق و قابل استنادی بدهد که آیا الان این شخص قابل اعتماد هست یا خیر
ولی کلا آدم سمت افراد پر ریسک نرود بهتره به دردسراش نمی ارزه که بخواد شناسنامه اش خط خطی بشه ولو با گرفتن حقوق وحقوق کافی!

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

25 Oct, 07:14


۴۷۳


سلام دوستان
کاربر عزیز ازدواجتون سنتی بود یا ...
مگر قبل از ازدواج  شناختی از شما و خانواده تون نداشتن 
بزور که خودتون رو عروس اون خانواده نکردین

احتمالا ۱۰ سالی از ازدواجتون میگذره

هنوز هم سر بحث ها بازه  که  خانواده تو پایین تر هستند و ...؟؟
چشم چرانی  هم بحثش   جداست 

به نظر من  آدمهای ضعیف  بی لیاقتی خودشون رو به دیگران نسبت میدن

آخه چکاریه   شما رو پسند کرده  ازدواج کردین 

تازه یادش افتاده  فرصتهای بهتری داشته و ...


شما روی اعتماد به نفستون کار کنین 
چیزی  که از تخریب اون مردها لذت میبرند
حتما بفکر در آمد برای خودتون باشید 

کمی بعد   شما هم از مردهایی که  میبینید تعریف کنین و ...
اگر خوبه براش مزه بده


اعتماد بنفس بالا 
استقلال مالی 
و بروز رسانی خودتون


زنگ خطری میشه برای  همسرتون 

پس  استارت بزن

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 20:53


عرض ادب
کاربر ۴۷۳
خانم‌محترم در مورد میزان تحصیلاتشان ننوشتید
اگز همسرتون سطح تحصیلش بالا هست ،فرصت دارید شما ادامه تحصیل بدید تا ببینن که میتونید از ایشونم بهتر بشید

مورد دیگه قناعت شماست که اشتباه محض هست زنی که خرج نداره ارج نداره
،بهترین رو بپوشید و به زیبایی چهره و سلامت جسمیتون اهمیت بدید

مورد دیگه سعی کنید درآمد داشته باشید


اهمیتی به حرفاشون ندید
قلق همسرتون دست شماست اگر دعوای بزرگ نمیشه ،شما هم از مردا تعریف کنید یا ماشین مدل بالا و خونه زندگی  دیگرون رو بیان کنید تا متوجه بشن چقدر دردناکه چشمتون سمت دیگرون باشه
البته میگم اگر میدونید که براشون درس میشه وگرنه اینکارو نکنید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 20:47


سلام من ۳۲ سالمه شوهرم ۴۵ سالشه منو قبول نداره تو خیابان به زنها نگاه میکنه و از اونها تعریف میکنه من سختی زیاد کشیدم تو زندگیم الان خونه و زندگی تقریبا خوبی داریم . منم وقتی شوهرم نگاه میکنه به زنها مثلا میگه واه ببین چیه عجب چیزیه ناراحت میشم و جای دیگه جور دیگه ای اونو سرش خالی میکنم مثلا فوش میدم یا چیزی میگم بهش میشه دعوا .بعد از اون طرفم خانواده منو قبول نداره میگه پولدار نیستین بهتر از تورو میتونستم بگیرم خانواده خودش خیلی عالی نیستند متوسط هستن و منبا سختی زیاد کمی خودمون رو کشیدیم بالا ولی چ فایده .بمن میگه من تورو آدمت کردم آدم نیستین شما نا گفته نمونه من تو زندگیم این چند ساله سعی کردم چیزی کم نزارم و همیشه این حرفهارو نادیده میگیرم میگم بزار روش رو باز نکنم ولی تازگیها دیگر نمیتوانم و جوابش رو میدم خودش هم تحصیل کرده هست تو کارش هم تا حدودی موفقه بگید من چکار کنم یکی دو بارم چت ش رو دیدم تو گوشی ولی چیز دیگه ای نه ندیدم و نگاه کردنش هم هست گاهی هم از من تعریف میکنه.و اصلا مشکلاتش رو قبول نداره و حق رو بخودش میده.اصلا اون سختیها ی منو یادش رفته میگه نه تو بهترین زندگی و خرجهارو کردی اما من خودم میدونم ک نه خرج نکردم و قناعت کردم

#473

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 20:38


کاربر ۴۷۲ کاری ندارم به اینکه صیغه شدین کارتون درسته یا اشتباه ولی اون آقا قابل اعتماد بودن که وقتی بهشون گفتین صیغه رو فسخ کن قبول میکردن نه اینکه رد کنن اگه نظر شما براشون مهم بود

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 16:33


سلام کاربر #۴۷۲
عزیزم من کاری ب اینکه کار خوبی میکنید ک پنهان میکنید و دروغ و اینا ندارم .
ولی نگفتین چندمدت از صیغتون مونده
اگر زیاده ک بگید با مشاوره مشورت کردم گفته فعلا صیغه نکن و بدون محرمیت در حد صحبت پیش برین 😖
ولی اگه مدت کمه مثلا ۱ ماه بنظرم بگید ک فعلا پریودتون طولانی شده و دوست دارین ک پاک باشین و دلتون میخواد تمیز خطبه خونده بشه 😅
اینم بگم ک قبلش تحقیق کنید ک صیغتون تو سامانه ثبت شده یانه بعد نگید یا دروغ بگید 😅

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 16:32


سلام به همه دوستان و کاربر ۴۷۲ ایا به نظر شما لازمه که بین افراد برای شناخت پیش از ازدواج صیغه موقت خونده بشه دلیل این کار چیه ؟ به نظر شما باعث میشه طرفین بهتر همدیگه رو بشناسن متاسفانه این صیغه موقت فقط باعث میشه که راحت و بدون محدودیت رابطه جنسی داشته باشن لطفا با یه مشاوره دقیق پیش از ازدواج به شناخت طرفتون برسید و اصلا صیغه موقت رو قبول نکنید موفق باشید  ممنون از ادمین صبور

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 11:55


کاربر ۴۷۱ سلام ... فقط،زیر نظر یک مشاور خبره که بفهمه واقعا ترک کرده یا داره فیلم بازی می کنه
دوم با گرفتن حق و حقوق کافی در زمان عقد مثلا یه چیزی به اسم کنه یا حق طلاق و ... بده که اگر به کارهای قبلش برگشت بشه راحت ازش جدا شد ...

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 11:03


سلام دوستان گرامی اوقاتتون بخیر و شادی  من دوران کرونا شوهرم و از دست دادم بچه هم نداشتیم شهریور ماه یه آقایی که در همسایگی خانه پدریم مغازه داره بهم پیشنهاد عقد موقت داد منم قبول کردم چون کاملا بهش اعتماد دارم مجرد هم هست تا اول زمستون صیغه رو خوندیم سه هفته بعد یهو سرو کله ی یه خواستگار پیدا شد که توسط شخصیکه هر دو خانواده رو میشناسه معرفی شده  من همون موقع به اون آقا گفتم لطفا بقیه مدت زمان صیغه رو ببخش اما قبول نکرد ازین طرف اینا میگن عقد موقت شید که رفت و آمد کنیم برا آشنایی بیشتر منم هی میگم صبر کنید میگن چرا هیچ جوابی ندارم نمیتونم بگم صیغه کردم   من فقط میدونم اون آقا باید صیغه رو فسخ کنه  اونم قبول نمیکنه اگه راه دیگه ای هست خواهش میکنم بهم بگید واقعا تو کار خدا موندم دو سال هیچ کاری نکردم هیچ خاستگاری هم نبود تا صیغه کردم خاستگار پیدا شد چن روزه آشفته ام اصلا نمیدونم چیکار کنم  دو ماه دیگه مونده صیغه ام تموم بشه چطور این خاستگارمو نگه دارم این دو ماه هر روز زنگ میزنن بیایم که عقد موقت کنن سه هفته س همش دارم میگم صبر کنید دیگه دارن مشکوک میشن بهم نمیخام از دستش بدم چون از لحاظ اعتقادی فرهنگی خانوادگی اوکی هستیم الان که دارم مینویسم سر درد گرفتم انقد فکر کردم دیگه نمیدونم چیکار کنم یکی به دادم برسه در ضمن حدود یک ماه هست با اون آقا هیچ رابطه ای ندارم حتی در حد زنگ و پیام .  یا حق🖐

#472

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 11:00


سلام دارم خدمت همه‌ی دوستان یه سوال مهم دادم خواهش میکنم از دوستان و مشا ورین گروه جواب بدین ممنون میشم آیا به پسری که مشکل اعصاب داشته دوست دختر داشته سیگار می‌کشیده رابطه جنسی داشته والان میگه توبه کردم پاکم میشه زن داد خواهش میکنم جواب بدین 🙏🙏

#471

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 10:59


سلام، کاربر 470
خب کاری نداره برادرم، بگو نمیخاد چند روز آشپزی کنی، انقدر غذاهای خوشمزه هست که میشه تو زمان کم درست کرد...
خانم شما اکه دوست نداره شما بیرون سوسیس و کالباس بخرید وقتی میبینه بچه هاش انقدر دوست دارند، ی زحمت بده به خودش از این سوسیس و کالباسای خونگی درست کنه.....!!  
بعدم یعنی چی نمیتونم موزیک گوش بدم 😳والا من که زنم تو خونمون باند داره پاره میشه انقدر اهنگ میزنم میرقصیم ،داد میزنم میخونم...😁😁 بچه ها به آهنگ و موزیک نیاز دارند این پسر کوچیکم مثله خودمه یعنی با هم میرقصیم انقدر حال روحیش خوب میشه که نگو، بعد کلی با هم میخندیم.... والا برای آهنگ راه حل ندارم میخایین سکوت بشکنه ی چند تا جوک بگین... 🙄

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 10:57


سلام دوستان درمورد 460 خیلیا اومدین ونظر دادین

خواستم بگم مادر همسرم اخلاقای بد زیاد داره ی جورایی روانیه داروهای اعصاب میخوره
یکبارم با چشم خودم دیدم که رفت سرکیفم و پول برداشت😎 ولی من سیاست به خرج دادم  اصلا به روش نیاوردم وبه همسرمم حرفی نزدم همونجا فهمیدم متاسفانه دستش کجه و دله دزده
دوستان میدونید چکار کردم از اون به بعد حواسم به کیف و زندگیم هست وسایل گرون قیمت مثل پول و طلامو جلوی دید نمیزارم ی کمد که قفل داره اونجا میزارم 😎

دیگه چه میشه کرد وقتی همسرم خودش خوبه و اخلاقای خوب زیاد داره چرا به خاطر اخلاق زشت مادرش زندگی رو بهش تلخ کنم و خجالتش بدم

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 10:56


سلام در پاسخ ۴۷۰

باید در زندگی مشترک دموکراسی حاکم باشه خانمی رو می‌شناختم که خودش گیاهخوار بود ولی این امر باعث نشده بود شوهرش رو هم مجبور کنه فقط کدو و کرفس بخوره غذاهای گوشتی چرب و چیلی هم برای شوهرش درست میکرد ...

اینکه بهتره منطقی و باخوشرویی باهمسرتون صحبت کنید حالا نه هرروز غذای خونگی تکراری آب پز و نیم پز نه هرروز فست فود و پیتزا
با این اوصاف پس رستوران هم برای صرف غذا نمیرید!

بلاخره همسر ،دوست ،همکار تاثیر رو خلق و خوی آدم می‌زاره به مرور اگر علاقمندی و سرگرمی های مشترک باشه آدم بیشتر لذت میبره اگرم مشترک نباشه به نظرم به مرور تو ذوق آدم میخوره ...ویا حتی ممکنه آدم رو افسرده بکنه با مشاور هم ملاقاتی داشته باشید.

درباره رژیم غذایی برای نگرانی از دیابت دکتر برید ولی بازهم این مسایل نباید باعث بشه آدم به خودش و اطرافیانش سخت بگیره
منظورم اینه که کسی هم با یکبار* خوردن نوشابه یا فست فود در هفته در ماه طوریش نمیشه

(بله ممکنه سالمندان بیماری باشند که حتی یه بستنی ،شکلات میخورن دچار مشکل میشن این عزیزان باید مراعات غذایی پزشکی بیشتری داشته باشند .)

غذاخوردن دلخواه وبا علاقه هم یکی از لذات زندگی هست ...
به علایق و سرگرمی های معقول و موجه خودتان توجه کرده و انجام بدید
مگه آدم چندبار میخواد زندگی کنه
از زندگیتون لذت ببرید.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

24 Oct, 07:12


سلام و وقت بخیر
آقایی هستم ۴۴ ساله و دارای دو فرزند ۱۸ و ۱۰ ساله
مشکل این هست که من هر وقت خریدی انجام میدم با جنگ رو به رو میشم
همسرم اصلا و ابدا
@موسیقی دوست نداره( تو ماشین تقریبا چیزی گوش نمیدیم و اگر گوش بدیم رادیو آوا !!)
@ نوشابه متنفر هست که من بخرم واویلا ...
@ سوسیس و کالباس و ....هم واویلااااا
@تن ماهی که ....خداحافظ زندگی
باید غذاهای تکراری و خونگی رو بصورت نیم پز خورد
من و پسران به شدت اذیت هستیم از رفتار ایشون
حرف هم بزنینم حداقل سه روز جنگ هست
مثلا دیروز من خریدم و داد و بیداد
پسرهام خوردن و عالی
مادرشون هم گفت دیگه غذا درست نمیکنم
همین ها که پدرتون گرفته با هم بخورید
اون دو نفر هم قبول کردن 😄
خلاصه کلام چه راهکاری دارید ؟
موضوعی رو بگم
مثلا قبلاً موسیقی زیاد دوست داشتم
الان حوصله موسیقی ندارم تو ماشین
سکوت رو ترجیح میدم
به این نتیجه رسیدم هر موضوع جذابی برای من دوره ای داره و قابل برگشت نیست
نوشابه اصلا میلی ندارم نه به خاطر همسرم
بخاطر ضرر هاش در این سن که نزدیک دیابت هستم
راهکار ؟؟؟


#470

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Oct, 18:58


🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌾
مجموعه ای از سوالات خواستگاري
بعضي از سوالاتي که در زير آمده در صورت آشنايي قبلي با فرد براي مثال فاميل بودن نيازي به پرسيده شدن ندارد و برخي براي شما حائز اهميت نيست .پس سوالات زير را به عنوان چند پيشنهاد مطالعه بفرمائيد.
💠بيوگرافي خوتان را بگوئيد: (سن ، تحصيلات ، شغل ،تعداد فرزندان خانواده ، وضعيت پدر و مادر، خواهر و برادر ها، اين که چندمين فرزند خانواده است).
💠علت اينکه تصميم به ازدواج گرفتيد چيست؟(خواست خانواده، فشار فرهنگي يا نياز شخصي)
💠در زندگي چه هدفي را دنبال مي کنيد؟ 💠چند تا از سر فصل هاي مهم در آينده تان چيست؟(براي مثال گرفتن بورسيه ،موفقيت در زمينه ي ورزش و ...)
💠چه ملاک هايي براي خوشبختي داريد؟
💠مسائل اقتصادي همسر و خانواده ي او چقدر برايتان مهم است؟
💠بعد از ازدواج چقدر مايل به ارتباط با خانواده ي همسرتان هستيد؟
💠دوست داريد همسرتان با خانواده ي شما تا چه حد صميمي باشد؟
💠در تصميم گيري ها اهل مشورت هستيد؟
💠آيا خانواده و دوستانتان در تصميماتتان دخيل هستد؟ در آينده همسرتان چطور؟
💠اگر اختلاف نظري بين همسر و خانواده تان ايجاد شد، چگونه آنرا رفع مي کنيد؟
💠خانواده ي خود را سنتي مي دانيد يا مدرن؟ مي خواهيد چطور خانواده اي تشکيل دهيد؟
💠نظرتان راجع به مرد سالاري و زن سالاري چيست؟
💠تکليف مديريت خانه چه مي شود؟
💠در زمان وقوع اختلاف نظر ، اگر با گفتگو به نتيجه نرسيديم ، چه کسي نظر آخر را بدهد؟
💠چه عقيده اي در باره ي مديريت اقتصادي خانه داريد؟
💠تعريف تان از صرفه جويي چيست؟
💠چقدر اهل پس انداز هستيد؟
💠چقدر دوست داريد صاحب فرزند شويد؟
💠در تربيت فرزندان، چقدر اختيارات را به همسرتان واگذار مي کنيد؟
💠تا چه حد به اعتقادات مذهبي پايبند هستيد؟
💠از نظر ديگران فرد مذهبي هستيد؟
💠تعريفتان از حجاب چيست؟( چادر، مانتوي پوشيده، چادر ملي، بلوز و شلوار و روسري و...)
💠در رفتار با نامحرم چه روشي داريد؟
💠خودتان در محل کار و خانواده، با نامحرم چگونه رفتار مي کنيد؟
💠از همسرتان توقع داريد چگونه رفتار کند؟
💠با کار کردن خانم ها موافقيد؟ چه نوع کاري؟ (مخصوص خانم ها)
💠دوست داريد در آينده شاغل باشيد؟ (مخصوص آقايان)
💠آيا همسرتان بايد براي هر کاري از شما اجازه بگيرد؟
💠اهل مطالعه هستيد يا نه ؟ اگر بله در چه موضوعاتي؟
💠آيا فيلم ديدن را دوست داريد؟ زيباترين فيلم هايي که تا کنون ديده ايد، کدامند؟
💠رابطه تان با دنياي مجازي و اينترنت چگونه است؟
💠اگر اهل استفاده از اينترنت هستيد، بيشتر به سراغ چه موضوعات و سايت هايي مي رويد؟
💠با چت کردن چه ميانه اي داريد؟
💠تا به حال به چه کارهايي اشتغال داشتيد؟
💠از کاري که مي کنيد، راضي هستيد؟
💠رابطه تان با همکارانتان چطور است؟
💠با جشن عروسي موافقيد؟ تا چه حد موافق خرج کردن براي مراسم هستيد
💠آيا در باره ي مهريه نظر خاصي داريد؟
💠رسم و رسوم خاصي هست که خانواده تان برايشان خيلي مهم باشد؟
💠چه نوع تفريحاتي را دوست داريد؟
💠بعد از ازدواج با دوستانتان تا چه حد رفت و آمد مي کنيد؟
💠دوست داريد همسرتان اهل معاشرت با دوستان باشد يا نه؟
اين ها بخشي از اطلاعاتي است که ما از همسر آينده مان نياز داريم اما همه ي آن نيست. تحقيق ،مشاوره مي تواند بسيار موثر باشد. به خدا توکل کرده و سعي کنيد بهترين انتخاب را داشته باشيد زيرا هرچند دين ما در صورت اختلاف امکان جدايي را قرار داده است اما مشکلات پس از آن به قدري زياد است که بهترين راه پيشگيري از طلاق با انتخاب صحيح است.
كانال انديشه نوين
https://telegram.me/DrAzartash

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Oct, 18:58


سلام شب بخیر میشه لطف کنید سوالاتی که موقع خواستگاری از داماد میپرسن رو تو کانال بزارید
خیلی واجبه تورو خدا حتما بزارید

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Oct, 14:42


۴۶۹


سلام دوستان
کاربر عزیز   شما سنی نداری که بخوایی این حجم از جنگ اعصاب رو تحمل کنی 

اول دلنوشته بیان کردی که شوهرت محبت و ..نداره   به مادرش وابسته س و ...


همون یه بچه کافی بود 

چه کاری هم  شوهرت مامانیه   هم محبت نمیکنه هم خسیسه و...


اونوقت شما    ۳ تا بچه میاری   

واقعا چرااااااا


تکلیف این بچه ها چیه  ؟؟

فکر کردی از غافله عقب موندی ؟

بچه ها رسیدگی میخوان 
توجه میخوان

خورد وخوراک میخوان 
مسافرت و ....



آخه چراااا

قطعا  مادر شوهرتون بیماره 
به خودش اجازه میده دخالت کنه  و نیش بزنه  این کارشون  قابل قبول نیست 


کاری نداره



  حالا که شوهرتون اسلحه رو از رو بستن 
اهل مشاوره و ...نیست

حق رو به مادرش میده

شما رو فدا میکنه 

شماهم کوتاه نیااا

وکیل بگیر  و ...

ببینم کی میاد این ۳ بچه رو ترو خشک کنه 

هیچ دلت نسوزه 

دلت بحال خودت بسوزه 
بالاخره این سیکل معیوب یه جایی باید متوقف بشه

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Oct, 10:08


سلام کاربر ۴۶۰ امیدوارم تا الان خودکشی نکرده باشی بعدشم ما زنها دو بار خیلی قوی میشیم وقتی مادر میشیم وقتی قراره برای زندگی بجنگیم و یک آدم سمی رو از زندگی خودمون حذف کنیم ؛من این کانالو از زمانی ک مجرد بودم داشتم تا الان ک متاهلم و دو تا بچه دارم ؛و غیر از چند جلسه تراپی دیگه خداروشکر مشاوره لازم نشدم یعنی از تو تک تک دلنوشته ها کلی درس میگیرم کلی نکته می‌نویسم نمی‌دونم شما چند وقته عضو کانال هستین ولی اگه چند تا از مشاوره های خانم دهقان عزیز رو خونده باشین متوجه میشین دنبال مقصر نباشین اصلا من مقصر اون مشکل بگردین دنبال راه حل بعدشم شما افکارتون خیلی آشوبه و از مدل نوشتن کاملا مشخصه روحا خسته هستید شما از همسرتان توقع قدر دانی و دنبال توجه هستین ولی مورد ضرب و شتم قرار گرفتید شما احساس بی پناهی میکنید چون همسر شما در سنگر مادرشوهر تان هست و شما بی پناه و تنها تر از قبل شدین و کاملا قابل درکه؛تموم مردها بدون استثنا پسر بچه هایی هستین ک یک نقطه ضعف دارند نیاز ب محبت بی چون و چرا بی قید و شرط ی محبت واقعی ک پشتش هیچ خواسته ای نباشه شما اولا با این فرمون برو بعدش بهت میگم چیکار کنی همسر من اااااااانقد برای خواهرا و مادرش مایه میزاشت منم ب روش نمی آوردم ولی غیر مستقیم میگفتم خواهرم طفلی خودش اتاق خوابش فرش نداره اونوقت شوهرش برداشته پول داده مادرش بره زیارت ب نظرت فرش اتاق واجب بوده یا زیارتی ک هر سال هر سال می‌ره ب قول خودش اگ ی سال نرم دلم آشوبه .....شوهرم هیچ واکنشی نداشت و فقط می‌رفت تو فکر و دفعه بعد بین اولویت هاش منو انتخاب میکرد تا اینکه کلا اولویتش منم فقط و فقط من همیشه بهم میگه مادرم غیر از من ۸تا بچه دیگه هم داره ولی تو فقط منو داری ؛بهش میگم من و تو قراره ب هم آرامش بدیم باعث قوت قلب هم بشیم تو بعد از خدا برای من پناهی و خدا می‌دونه حتی میگه من تورو از بچه هامم بیشتر دوست دارم طوری ک من مریض بشم تموم تلاششو می‌کنه و منم همیشه قدر دانم.....من قبل خواب همیشه نازش میگم از کل کارایی ک در روز برای من بچه هام انجام داده قدر دانی میکنم و دستشو می‌بوسم خدا می‌دونه ک ده برابرشو بهم بر می‌گردونه؛محبت تراپی همیشه جوابه من حتی کسانی ک متوجه ام از معاشرت با من خوششون نمیاد رو با محبت سمت خودم کشوندم ؛مادر همسرم پنج تا عروس دارند و تعریف نمیکنم خونه هیچکسی شب نمیمونه خونه من ک میاد سه یا چهار شب میمونه ؛من خیلی صمیمی نیستم باهاشون ولی مثل مهمان و با روی باز ازشون پذیرایی میکنم حتی عصر ک همسرم از سرکار میاد ب بهانه هواخوری میزنم بیرون ک همسرم شاید با مادرش بخواد حرفهای مادر پسری بزنه و تنها باشن؛مردها دوبار تربیت میشن یکبار مادر و یکبار همسر و بار دوم مطمئن باشین نیاز ب امر و نهی نیست فقط روی خودتون کار کنید ؛وقتی همسرتون عصبانیه کش ندین قضیه رو بزارین برای وقتی ک آروم شدین......اون لحظه لیوان آب گلاب شیرین کن بخور و ی کمم بپاش ب صورتت ی وضو بگیر سجاده تو پهن کن بشین گریه کن با خدا آروم حرف بزن   با صدای بلند نه ک همسرت دوباره عصابی بشه یا هر کاری ک آرومت می‌کنه نمیدونم خودت بهتر میدونی چی باعث آرامشت میشه .......من فقط و فقط تمیزکاری و راه رفتن فکرمو آروم می‌کنه .......اول ی شربت گلاب میخورم .......تمیزکاری خونه و ی دوش و بعدش ی پیاده روی اااااااانقد مغزم آروم میشه میبینم اون موضوع چقد بی اهمیت بوده و اینبار با ذهنی آروم مسئله رو حل میکنم .......دنبال اینکه کی تو بحث برنده میشه نباش و ب آرامشت فکر کن عزیزم .....من چند روز دیگه ۳۰ساله میشم و بزرگترین درسی ک گرفتم اینه من خیلی با ارزشم و هیچ چیزی برام اندازه خودم قابل احترام و با ارزش نیست و همیشه خودمو دوست دارم ب خودم احترام می‌زارم و اولویت خودمم/درست یا غلط نمی‌دونم اولویت خوشحالی خودمه 😍💃

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

23 Oct, 10:04


سلام و وقت بخیر کاربر ۴۶۰
زندگی پسرتون، آینده پسرتون ارزش اینو داره که دوباره دست بذارین رو زانو هاتون و بلند بشین، شما مبگین بخاطر خانواده نشد که مهاجرت کنین نشد که پیشرفت کنین میخواین پسرتون سرنوشتی مثل شما یا حتی بدتر از شما داشته باشه؟ بدون شما فکر کردین چه بلایی سرش میاد؟ از همسرتون جدا شین و یک زندگی جدید بسازین نه به  پدر مادرتون کار داشته باشین نه حرفهاشون زندگی خودتونو بکنید. خودتون قهرمانِ زندگی خودتون و پسرتون باشید، طوریکه ۲۰ سال دیگه بگید افتخار کنید که جا نزدید و ادامه دادید. با خودکشی راحت نمیشید در ضمن
کاربری که گفتن چرا میگیم خانم کوتاه بیاد! کاربرا گفتن کوتاه بیا؟ گفتن باید درست عنوان می‌کرد ببخشید اما اگه کسی به مادر شما بگه دزد میتونی بگی اشکال نداره عزیزم مادرم دزده یا اشکال نداره بیا صحبت کنیم در موردش که دزد نیست؟ خب عصبانی میشی و قطعا واکنشی نشون میدی
اما در مورد کاربر ۴۶۰ چون بارها همسرشون دست روشون بلند کردن و رفتار درستی در موقعیت های مختلفی نداشتن خب  باید مدرک جمع کنن از ضرب و شتم و کارهای طلاق رو انجام بدن
اما سیاست نداشتن خانمها در موقعیت مختلف در نحوه عنوان خواستشون هم نباید نادیده گرفت اگر کاربر ۴۶۰ با احترام عنوان می‌کرد که عزیزم درسته مادرت این کارو کرده؟ اگه من از یخچال خونتون چیزی بردارم ناراحت نمیشن؟ بعد شاید همسرشون خودش یک جعبه خرما می‌گرفت تا خانمش رو خوشحال کنه اگر کاربر ۴۶۰ اینطور رفتار می‌کرد و بازهم بی احترامی و کتک میدید میشد بگی شوهرش قطعا مقصره اما کابر۴۶۰ خودش هم درست رفتار نکرده در این مسئله
@DrAzartash_delneweshte

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Oct, 19:18


سلام من یه کارمند دادگستری هستم توصیه ام به تمام عزیزانی که می‌خوان وارد این حیطه کاری بشن بگم روحیه به شدت بالایی میخواد
هرروز جنگ اعصاب مراجعه کننده هارو باید ببینید و هر لحظه استرس اینکه همکارتون زیر آبتون رو نزنه ! بنظرم برای سی سال خدمت اصلا شغل مناسبی نیست هرکس از این اداره بازنشسته شده یا افسردگی گرفته یا اصلا حوصله هیچیو نداره... یا داره قرصای ضد افسردگی میخوره 🥲ماها علاوه بر اینکه غصه مشکلات مردم رو میخوریم و ناراحتشون میشیم باید با آدمایی سر و کله بزنیم که اصلا حرف تو کتشون نمیره و هرکس به نفع خودش داره تلاش می‌کنه ... و آخر هم آدم بده ما میشیم 🫠 و اینکه برای انجام کاراتون حتما پیگیری زیادی بکنید وگرنه کارتون راه نمیفته❤️و تا میتونید سعی کنید کارتون به دادگاه نیفته

#چالش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Oct, 17:25


سلام و وقت بخیر🌹
من منشی رادیولوژی دندان هستم از عزیزان میخوام چکاپ هر ۶ ماه انجام بدن که احیانا دندون خراب بود نیاز به ترمیم ساده داشته باشه نه جراحی و کشیدن و ایمپلنت و ...
واقعا هزینه دندون زیاده

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Oct, 16:24


سلام وقت همه عزیزان هم گروه به خیر
من چندین سال که عضو کانالم  انگار یه خانواده دارم اینجا  امیدوارم همه تون حالتون خوب و عالی باشه
من منشی دکتر زنان هستم 
پیشنهادم به خانم های عزیز این هست که حتی اگه سالم هستند سالی یه بار برای چکاپ به دکتر سر بزنند و اینکه یه دکتر خوب برند و پرونده تشکیل بده براشون که همه چیز شما رو بدونه  سالی یه بار تست پاپ اسمیر بدن اگه رابطه پر خطر داشتند یا به همسرشون شک دارند تست Hpv بدید

#چالش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Oct, 09:13


سلام وقت بخیر.من فیزیوتراپیست هستم.حدود۲۱ سال هست که در کار درمان هستم.چند توصیه خدمت همه دوستان بخصوص خانمهای عزیز.
۱.تمیزی و نظافت خیلی خوبه ولی با رعایت ایمنی.مثلا ما بعد از عید کلی بیمار با تشخیص دیسکوپاتی داریم که خانم خانه کارهای چند ماه رو خواسته سریع و در عرض یک هفته انجام بده.بعضا کسی خونه نبوده و جابجایی و تغییر دکوراسیون رو تنهایی انجام داده و مشکل براشون پیش اومده.
۲.پول و طلا و سرمایه‌گذاری خوبه ولی هیچی جای سلامتی رو نمیگیره.من در یک مرکز تامین اجتماعی مشغول هستم که چون اینجا شهرستان مرجعی هست و بیمار و بیمه شده زیاد هستند،نوبت دهی طولانی می شود.مریض شکستگی داشتم که از مچ تا نصفه ساعد النگو داشتند ولی ۶ ماه منتظر بودند تا درمان رایگان براشون انجام بشه.یعنی حاضر بودند که  مفصل دستشون خشک بشه ولی یکی از اون النگوها رو برای درمان خودشون نفروشند.گفتند برای روز مبادا.مگه مباداتر از سلامتی داریم؟
۳.خودتون رو دوست داشته باشید.تا وقتی که خودتون به جسم و روح خودتون اهمیت نمیدید،انتظاری از همسر و فرزند هم نیست.

#چالش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Oct, 07:19


سلام و روز بخیر
من یه مادرم
یه مادر که پسرم بدنیا اومد فاویسم داشت و حساسیت داروی و‌آنتی‌بیوتیکی
من مادر به خاطر فرزندم گیاهان دارویی تو فصل بهار از کوه چیدم
تابستون کنار رودخونه ها پونه چیدم و خشک کردم
سالها پسرم با داروهای من درمان شده و سالمتراز همت بچه های همین خودش هست
یع مادر میتونه با داروهای گیاهی درمانگر فرزندش باشه
نیاز نیست بچه هامون مریض بشن تا دمنوش پونه کوهی یا بابونه و بخور غیره انجام بدن
میشه فصل پاییز با تقویت سیستم ایمنی زمستون سالمی رو بگذرونن


#چالش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Oct, 07:19


سلام
من خودم مواد غذایی رو شهرستان به طور ارگانیک و بهداشتی درست میکنم
چندسال پیش دوستام خونمون که خوردن همه  درخواست کردن برا  اونا هم درست کنم
باور کنید هرچی براخودم درست میکنم با همون کیفیت برا اونا درست میکنم
و شدن مشتری دائم من
چون این همه سال مدیونشون نشدم و روز به روز سعی میکنم با کیفیت و‌سالم تر باشن
ولی واقعا زحمت زیاد داره
من لواشک رو آلو رو میشورم ،یکی یکی برش میزنم که مبادا داخل میوه فاسد و‌کپک باشه و ظاهرش نشون نده،بهترین میوه باغمون رو خشک میکنم

باور کنید به خاطر همین پولی که درمیارم خیلی خیلی برکت داره
باهمین میوه خشک و لواشک و رب و آبغوره دوتا بچه به تنهایی بزرگ دارم میکنم
هرکس میوه خشک ارگانیک خواست ازادمین ای دی منو بگیره درخدمتم

#چالش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Oct, 07:09


سلام
وقتی کسی دلنوشته ای میفرسته یا اینکه بقیه دوستان زحمت میکشن و براش جواب و راهنمایی میفرستن.. برام عجیبه که یه عده میان استیکرهای بی ربط و مسخره میذارن. مثلا دلنوشته کاربر 464 کجاش خنده دار بود که یه عده استیکر خنده گذاشتن.
لطفا مشکلات بقیه رو مسخره نگیرید. اون شخص در اون زمان واقعا در اوج ناراحتی و استیصاله. کمک و راهنمابی نمیتونید بکنید لطفا باعث آزار نشید.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Oct, 07:04


#چالش
سلام من یه زن خانه دارم که خیلی به مسائل بهداشت و سلامت تغذیه اهمیت میدم.
به خاطر عدم رعایت استاندارد و سلامت محصولات صنعتی چندین ساله که مردم رو آوردن به محصولات خانگی.
خب تعدادی میتونن خودشون درست میکنند ولی عده زیادی به دلایل مختلف اونها رو از افرادی که کارشون تهیه و فروش محصولات خانگی هستند خریداری می‌کنند که در این مورد میخوام توصیه ای بکنم.
حقیقتش اینه که من به دلایلی با تعداد زیادی از این افراد آشنا هستم و کارشون رو از نزدیک میبینم و متاسفانه خطاها و تخلفات و کم کاری های  زیادی توی کارشون هست :
🔴 مواد اولیه بی کیفیت استفاده میکنند به طور مثال برای تهیه رب گوجه لواشک؛ گوجه و میوه های له شده و کپک زده میخرن که اصلا قابل شستشو نیستن.
🔴 برای تهیه سبزیجات آماده اصلا درست شستشو و ضد عفونی نمیکنند.
🔴 برای تهیه سوسیس کالباس خانگی از موادی استفاده می‌کنند که توی کارخونه ها استفاده میشه و در واقع مصرف کننده محصول رو به اسم خانگی میخره ولی همون ادویه و افزودنیهای مضر کارخونه رو در واقع داره.
🔴 ظروف تهیه محصولات از جمله همین دستگاه تهیه سوسیس کالباس رو اصلا درست شستشو نمیدن و گاها مواد گوشتی به مدت زیادی روی این دستگاه میمونه و به شدت کثیف و متعفن هستند.
🔴 ادویه هایی که از بازار میخرین پاک شده و شسته شده نیستند و با همون آلودگی پودر میشن و فروخته میشه به شما. برای اینکه میزان آلودگی شون رو ببینید دو سه قلم پودر نشده بخرین و تمیز کنید و بشورید.

و......

خواستم بگم که خیلی خیلی دقت کنید برای تهیه این محصولات. و از فروشنده مطمئن تهیه کنید.

گاها خرید همون محصولات کارخانه ای از یک برند معتبر خیلی سالم تر و بهتره.

سلامت باشید.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

19 Oct, 07:04


#چالش

در هر شغلی هستیم
یه تجربه کاربردی از محیط کارمون ،که می تونه برای بقیه مفید باشه به دوستان دلنوشه هدیه کنیمآنچه ماحصل تلاش در شغل ما هست احتمالا بقیه مطلع نباشند وخوبه بدونند‌.

در انتخاب تجربه ودرست بودن آن، جدا از سلیقه شغلی دقت کنیم

مثلا :
✏️من خانه دارم، توصیه ام در مورد نحوه مرتب کردن خونه در زمان کنم این است ...

✏️من پرستارم ،توصیه ام درمورد پانسمان زخم این است ...

✏️من شغل کارگری روزمزد دارم توصیه ام در مورد پیدا کردن کار این است ...‌

✏️من کشاورزام ، توصیه ام مورد انتخاب بذر گندم این است ...

✏️من مدیر یک کارخانه داروسازی هستم توصیه ام در مورد وام های ویژه تولیدکنندگان این است ...

✏️من فروشنده لباس هستم توصیه ام در انتخاب لباس نخی این است ...

✏️من بازنشسته هستم توصیه ام در مورد اوقات فراغت این است ...

💌دوستان عزیز من ازچند شغل فقط مثال زدم دوتا نکته مهم
همه شغل ها ارزشمند هستند پس همه مشارکت کنیم
من در مثال های بالا یه تجربه عمومی گفتم در هیچ یک متخصص نیستم حتما انتخاب تجربه از طرف شما که صاحب شغل هستید غنی تر است .

محبوبه رحیمی
https://t.me/DrAzartash_delneweshteh
فرصت یادگیری

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Oct, 20:27


سلام‌
وقت همگی بخیر
من یه تولید کننده میوه خشک هستم
توصیه میکنم حتما اولین موردانتخاب میوه مرغوب ،دومین مورد  رعایت بهداشت و ضدعفونی کردن و سومین خشک کردن با دستگاه یا آفتاب  بدون هیچ افزودنی غیر مجاز
چهارمین مورد نگهداری در یخچال یا سردخانه تا بدست مصرف کننده برسه

و کسی دنبال نون حلال تو این کار باشه باید این‌موارد رو رعایت کنه .لطفا میوه های خشک شده با گاز گوگرد رو به خاطر ظاهر شفاف و قیمت پایین  نخرید چون سرطان زاست و امیدوارم تولید کننده ها از تیزاب و گوگرد و جوهرلیمو و ...استفاده نکنن و بدونن ظلم درحق همنوع خودشون هست

مطمئن باشه کیفیت و بهداشت باعث داشتن مشتریهای ثابت و افزایش مشتری میشه

#چالش

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Oct, 20:26


به به

باید دست به قلم شد و از تجارب ارزشمند شما یادگرفت ویادداشت کرد .


ممنون که اطلاعات کاری وارزشمند خودتون را سخاوت مندانه ارسال می کنید .

🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴


سپاس از ادمین عزیزمان که کنار ما هستند .

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Oct, 20:18


سلام من معلم مقطع ابتدایی هستم
توصیه ام به شما والدین عزیز

کودکان هوش، استعداد، اخلاق، روابط اجتماعی، اختلالات و ... از دو مورد دریافت می کنند.
۱.محیط  ۲. ژنتیک

که هر دو نشات گرفته از شما اولیاء عزیز است.

پس اگر دانش آموزی دچار اختلال است، چه شخصیتی و چه یادگیری قطعا برگرفته از ژنتیک و محیطی است که شما برایشان فراهم کرده اید. پس بچه ها را مقصر ندانید، به دنبال حل مشکل باشید که از سوی شما برایش ایجاد شده.

مشکلات دانش آموزان را جدی بگیرید و در کودکی به دنبال حل آن ها باشید. هر چه بچه ها بزرگتر شوند حل مشکلاتشان سخت تر خواهد بود.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Oct, 20:17


# چالش
من یک طلافروش هستم. بر حسب تجربه ای که توی کارم بدست آوردم به خودم اجازه میدم که چند توصیه به هموطنان عزیزم بکنم.

۱. هر وقت پولی دستتون اومد باهاش طلا بخرید، کاری به نرخ طلا نداشته باشید، بخرید و کنار بگذارید.  به همین شکل که پیش برید چون در فواصل متعدد خرید میکنید میانگین گیری میشه و در نهایت به نفع خودتون کار کردین.

۲. طلایی که می خرید رو برای مدت حداقل ۸ ماه  الی یکسال به فکر فروشش نباشید. اینجوریه که سرمایه گذاری می کنید نه اینکه طلا رو بخرید و یک ماه بعد بخواهید بفروشید و بعد متعجب باشید که چرا ضرر کردین.

۳. طلای دست دوم چالش های زیادی داره، ممکن عیار طلا مشکل داشته باشه، ممکنه بر اثر استفاده جرم و چربی توش رفته باشه که با چشم قابل دیدن نباشه، ممکنه توش مفتول فلزی تعبیه شده باشه. ممکنه بر اثر شستشو توی همون واحد صنفی توش پر از آب باشه🤦‍♀یادتون باشه بخاطر خرید ارزان‌تر  وسوسه نشید و سرمایه خودتون رو بر باد ندین.
۴. عزیزان زیادی موقع رفتن به زیارت کربلا و نجف خرید طلا انجام میدن و فکر میکنن طلایی با عیار بالاتر و ارزان‌تر خریداری کردن. متاسفانه طلای عراق بخاطر استاندارها و نظارت ضعیفشون عیار خوبی نداره. به اسم عیار ۲۱ خرید می کنید اما وقتی برای فروش پیش ما میارن، بعد از محک زدن مشخص میشه عیار طلا پایینه و مرغوبیت نداره.

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Oct, 20:17


#چالش
سلام
من یک معلم هستم که ۶ساله خودم رابازنشسته کردم
اوقات فراغتم را اینگونه میگذرانم

🦋با دوستم در هفته سه الی چهار بار به پیاده روی میرم وکلی صحبت میکنیم

رابطه دوستانه خود را با دوستانم حفظ کردم و‌هر از چندگاهی برنامه دور همی یا مسافرت یکی دو روزه با هم میریزیم
صبحها که خونه خلوته ورزش هوازی انجام میدم
بیشتر به مادرم رسیدگی میکنم و روزانه یکساعت بهش اختصاص میدم (من ومادرم همسایه ایم😍)
کارگاههای مختلف مجازی شرکت کردم وکلی تجارب و راهکار یاد گرفتم
فرزند ابتدایی و‌متوسطه اول هم دارم و‌درسهایی را که بلد نیستم در غیاب اونا کلیپ نگاه میکنم که هر وقت ازم بپرسن بتونم براشون توضیح بدم
کلی گیاه وگلدون دارم از پارسال توی گلدونهام گوجه وفلفل تند وبادمجون هم کاشتم وازمحصولاتم استفاده کردم
امسال باشرکت دریک کارگاه به سرم زد چند کار خانگی هم انجام بدم
یکی دو بار نگرفت ولی قلق کار که دستم اومد شروع به پخت پیتزای نقلی خونگی کردم و به سوپریهل عرضه کردم با توجه به قیمت منصفانه ام مشتری شدن و الان به جز حقوق بازنشستگی برای خودم درآمد دیگه ای هم دست وپاکردم 🥰🥰
هر روز یک قسمت از خونه را تمیزکاری حسابی میکنم وخونه هیچ وقت نامنظم یا کثیف نمیشه
تغذیه سالم رو شروع کردم وشکر وجربی رو حذف کردم
خیلی چیزا مونده بگم فعلا همینقدر کافیه🙂

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Oct, 14:05


🌺اگه به رابطه نرسی چی میشه؟

https://youtube.com/shorts/cQFhu1UCmNk?feature=share

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Oct, 08:29


#چالش

در هر شغلی هستیم
یه تجربه کاربردی از محیط کارمون ،که می تونه برای بقیه مفید باشه به دوستان دلنوشه هدیه کنیمآنچه ماحصل تلاش در شغل ما هست احتمالا بقیه مطلع نباشند وخوبه بدونند‌.

در انتخاب تجربه ودرست بودن آن، جدا از سلیقه شغلی دقت کنیم

مثلا :
✏️من خانه دارم، توصیه ام در مورد نحوه مرتب کردن خونه در زمان کنم این است ...

✏️من پرستارم ،توصیه ام درمورد پانسمان زخم این است ...

✏️من شغل کارگری روزمزد دارم توصیه ام در مورد پیدا کردن کار این است ...‌

✏️من کشاورزام ، توصیه ام مورد انتخاب بذر گندم این است ...

✏️من مدیر یک کارخانه داروسازی هستم توصیه ام در مورد وام های ویژه تولیدکنندگان این است ...

✏️من فروشنده لباس هستم توصیه ام در انتخاب لباس نخی این است ...

✏️من بازنشسته هستم توصیه ام در مورد اوقات فراغت این است ...

💌دوستان عزیز من ازچند شغل فقط مثال زدم دوتا نکته مهم
همه شغل ها ارزشمند هستند پس همه مشارکت کنیم
من در مثال های بالا یه تجربه عمومی گفتم در هیچ یک متخصص نیستم حتما انتخاب تجربه از طرف شما که صاحب شغل هستید غنی تر است .

محبوبه رحیمی
https://t.me/DrAzartash_delneweshteh
فرصت یادگیری

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Oct, 08:00


🪴سلام وقت بخیر

هر دو رشته موقعیت های خاص خودشون را دارند .

استعداد ، علاقه ، اهداف ، مسیرانتخابی ، هدف از تحصیل ودانشگاه همه ملاک است

یه انتخاب می تونه برای یکی عالی باشه برای دیگری نه.

نسخه کلی نمیشه برای همه داد.

کلیت اینه در هر دو رشته آدم موفق داریم آدم حذف شده هم داریم .


تفاوت های فردی دختر شمامشخص می کنه کدام انتخاب کمک کننده هست ومی تونه مسیر درستی را طی کنه


🪴🪴🪴

محبوبه رحیمی کارشناس ارشد مشاوره

دكتر آذرتاش: دلنوشته ها

18 Oct, 07:56


🪴سلام وقت بخیر

فعال اجتماعی، همسر، مادر و‌‌‌...

توزیع انرژی شما چطوره ؟‌


آیتم های سلامت روان چطور ؟

اگر لازم هست کارها را اولویت بندی کنید یا شاید برخی را حذف کنید .

خود مراقبتی کامل داشته باشید
بررسی کنید نقطه جوش شما بیشتر در چه موقعیت هاست .


حل مسئله آن موقعیت را یادبگیرید


🪴🪴🪴

محبوبه رحیمی کارشناس ارشد مشاوره