طب، تشریح و آناتومی @dissection786 Channel on Telegram

طب، تشریح و آناتومی

@dissection786



مگر آن شِهاب ثاقبْ مددی دهد سُها را...
🌺 @Astrology786
🌼 @Marefat786
💐 @Reason786
🔥 @Saqeb786
@Aresmatiq
⁉️ @Farazehn
«وَعَلَامَاتٍ ۚوَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ؛ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ»
💫 @shahab_saqeb
www.shahab-shirzahi.com

طب، تشریح و آناتومی (Persian)

طب، تشریح و آناتومی یک کانال تلگرامی فوق العاده برای علاقمندان به علوم پزشکی و پزشکی تشریحی است. این کانال با نام کاربری dissection786 شما را به دنیای فوق العاده و جذاب تشریح و آناتومی می‌برد. اگر شما هم علاقه‌مند به شناخت عمیقتر بدن انسان، ساختار سلول‌ها، و فرایندهای بدنی هستید، این کانال برای شماست. در اینجا شما می‌توانید اطلاعات جدیدی در مورد علوم پزشکی و تشریح بدن انسان به دست آورید و با سایر اعضای کانال به تبادل این اطلاعات بپردازید. از گفتگو‌های مفید تا تصاویر و ویدیوهای آموزشی، همه چیز در این کانال برای افزایش دانش شما در حوزه‌ی طب، تشریح و آناتومی فراهم شده است. بنابراین، اگر به دنبال یک منبع قابل اعتماد و تخصصی در زمینه تشریح و آناتومی هستید، به کانال طب، تشریح و آناتومی بپیوندید و دنیای جذاب علوم پزشکی را کشف کنید.

طب، تشریح و آناتومی

21 Nov, 18:19


الفصل الرابع: في تدبيرِ النَّومِ واليَقظَةِ
فصل چهارم خواب و بیداری

الف. خواب
خَيْرُ النَّومِ ما كانَ بَعدَ انجِدارِ الطَّعَامِ عن فَمِ المَعِدَةِ.
بهترین زمان خواب، وقتی است که غذا، در فرآیند هضم، از دهانه معده به پایین رفته باشد.

و يَجِبُ أَن يَكونَ مُعتَدِلًا، فَإِنَّهُ يُمَكِّنُ القوة من أفعالها و يُكَثْرُ جَوهَرَ الرُّوحِ.
خواب باید به اندازه معتدل نه کم و نه زیاد باشد زیرا خواب معتدل نیروی طبیعی را بر انجام بهتر کارهایش قادر میسازد و جوهر روح را زیاد می گرداند.

و النَّومُ على الجوعِ رَدِى مُسقِطْ لِلقُوَّةِ و مُهَزِّلْ لِلبَدَنِ.
خوابیدن در حال گرسنگی بد است و سبب سقوط قوه و لاغری می شود.

و في النَّهارِ يورِثُ الأمراض الرُّطوبيَّةَ والنَّوازِلَ و يُفْسِدُ اللُّونَ.
خواب، به هنگام روز موجب بروز امراض رطوبی و ریزش مواد میشود و رنگ رخساره را دگرگون میسازد.

و النَّومُ على الاستلقاءِ يَجلِبُ الفُضولَ إلى غَيرِ مَجارِيها ، فَيُحدِثُ الأمراض الرَّدينَةَ، مِثلُ الكابوس و السَّكتَةِ.
خوابیدن بر پشت سبب ورود فضولات به مجراهایی غیر از مجاری طبیعی خویش گشته و در نتیجه سبب پیدایش بیماریهای بدی چون کابوس و سکته میگردد.

و أمّا اليَقَظَةُ
ب بیداری

فإن أفرط فييَبْسُ الجَسَدَ ويُفنِى الرطوبة، ويَمْنَعُ الاستمراء، ويُفسد المزاج و إن أفرَطَ في الغَايَةِ أُورَثَ الجُنونَ.
بیداری زیاد سبب خشکی بدن، از بین رفتن رطوبات، هضم نشدن درست غذا و فساد مزاج میشود و چنانچه از حد بگذرد، به جنون نیز می انجامد.


#قانونچه

🌹 @Shahab_Saqeb
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•

🌸🌺🌼 @Dissection786
http://Www.Shahab-shirzahi.ir

طب، تشریح و آناتومی

21 Nov, 18:17


و أما الدلك
ب مالش (ماساژ)

فَيَنقَسِمُ
مالش به انواع زیر تقسیم میشود:
إلى صلب فَيَشُد.
مالش سخت که سبب سفت شدن بدن میشود.

و إلى لَيْنِ فَيُرخِي.
مالش ،نرم که بدن را شل میکند.

- و إلى كثيرٍ فَيُهزل.
مالش بسیار که موجب لاغری میشود.

- و إلى مُعتَدِل فَيُسَمِّنُ.
مالش معتدل، که فربهی می آورد.

- و إلى خَشِن و هو أن يكونَ بِخِرفَةِ خَشِنَةٍ فَيَجذِبُ الدَّمَ.
مالش زبر، که به وسیله پارچه زبر انجام میگیرد و موجب جذب خون به موضع مالش می گردد.

و إلى أملس و هو الذي يكونُ لَمسَهُ بالكَفْ اللَّيْنَة والخِرقَةِ اللَّيْنَةِ فَيَحبِسُ الدَّمَ.
و مالش نرم که با نرمی کف دست و پارچه نرم انجام میشود و موجب احتباس خون در موضع میشود.

الفصل الثالث: في تدبير الاستحمام
فصل سوم در باب حمام

خَيْرُ الحَمامِ ما قَدَمَ بِناؤُهُ، واتَّسَعَ فَضاؤُهُ و طَابَ هَواؤُهُ، وعَذَبَ ماؤه، وقُدْرَ الأتون وقودُهُ بِقَدَرٍ مِزاجِ مَن أَرادَ وُروده.
بهترین حمام آن است که بنای آن قدیمی ،فضایش وسیع، هوایش خوب، آبش شیرین و گرمایش با مزاج حمام گیرنده هماهنگ باشد.

و ينبغى أن لا يكونَ الحَمامُ حارًا بإفراط فَإِنَّهُ يُحَلَّلَ ويُرخى، ولا فاتِراً فَإِنَّهُ لا يَجذِبْ العَرَقَ بَل يَجِبْ أَن يَكُونَ مُعْتَدِلًا بِحَيثُ يَتَرَشَّحُ الجَسَدَ فيه في زَمَانٍ مُعتَدِل و يُستفاد منه خرارَةً لَطِيفَةً.

حمام نه باید بسیار گرم باشد تا بدن را تحلیل برده و شل گرداند و نه چندان ولرم که مانع ریزش عرق شود، بلکه باید حرارت آن معتدل باشد تا در زمان معمول عرق بر بدن نشیند و به سبب آن حمام حرارتی لطیف در بدن پدید آید.

ویژگیهای حمام
و الحمامُ مُسَخّن بِهَوائِهِ مُرَطَّبٌ بِمَائِهِ.
هوای حمام سبب گرمی بدن و آب آن موجب تری آن میشود.

و البيت الأوّل منه مُبَرِّدُ مُرَطّب، والثاني منه مُسَخّنٌ مُرَطَّبٌ، والثالث منه مُسَخّنٌ مُجَفِّفٌ.
خانه نخستین یا سربینه حمام سرد و تر کننده خانه دوم یا صحن آن گرم و تر کننده و خانه سوم یا گرمخانه آن گرم و خشك کننده است.

و يَنبَغِى أن يُستَعمَلَ في كُلِّ بَيتٍ من بُيوتِ الحَمامِ الماء المُشاكِلُ بِهَوائِهِ فَلا يُستَعمَلُ في البيت الحار الماء البارد، ولا في البيت البارد الماء الحارُ الشَّدِيدُ الحَرارَةِ، فَإِنَّ ذلِكَ يُحدِثُ الإقشعرار.
بهتر است در هر بخش حمام از آبی استفاده شود که با هوای آن بخش متناسب است؛ یعنی در بخشهای گرم از آب سرد و در بخشهای سرد از آب بسیار گرم استفاده نگردد زیرا سبب بروز فراشا در بدن میشود.

و الاستحمام على الريق يُجَفِّفُ البَدَنَ، و على الشَّبَعِ يُسَمِّنُ البَدَنَ و يَجِذِبُ
ناشتا به حمام رفتن بدن را خشک و استحمام با شکم پر به سبب

الغذاء إلى ظاهِرِ البَدَنِ، إلا أنَّهُ يُحدِثُ السُّدَدَ فَالأولي أن لا يكون على الريق و لا على الشِّبَعِ المُفرِط.
جذب غذای موجود در خون به ظاهر بدن آن را فربه میسازد و حتی سبب بروز سده میشود. در نتیجه، نباید با شکم خالی یا با شکم پر به حمام رفت.
و يجب الإحتراز عن الأكل والشرب في الحَمامِ، فَإِنَّ ذلك يوجِبُ سُرعَةَ التَّفوذِ إلى أقاصى الأعضاء قبل الإنهضامِ، لِسِعَةِ المجاري.
در حمام باید از خوردن و آشامیدن پرهیز کرد زیرا این کار به سبب گشادگی مجاری، نفوذ غذای ناگوارده به اندام دورتر بدن را سرعت می بخشد.

و كثرة الجلوس في الحمام توجب
انصباب الفضول إلى الأعضاء الضَّعِيفَةِ
- و إرخاء الجَسَدِ
و الإضرار بالغضب
و تحليل الحَرارَةِ الغُريزية
و إسقاط شهوةِ الطَّعام و الباه.
زیاد در حمام ماندن موجب
_ریزش فضولات بر اعضای ضعیف تر،
_سست شدن بدن،
_آسیب رسیدن به عصبها،
- تحلیل رفتن حرارت غریزی
_بی میلی به غذا
_و بی میلی جنسی میشود.

بَل الحمام نفسه يوجِبُ ذلك كله.
به طور کلی حمام خود موجب بروز همه این آفات هست.

طب، تشریح و آناتومی

21 Nov, 18:14


بسم الله الرحمن الرحیم

المَقالَةُ الخامِسَةُ: في تدبير الأصحاء و عِلاج المرضي علي وجه كلى و هي تَشتَمِل علي فصول
مقاله پنجم در بیان روشهای کلی تدبیر تندرستان و درمان بیماران است در چند فصل.

الفصل الأول: في تدبير المأكول والمشروب
فصل اول خوردنیها و آشامیدنیها

أما الغذاء
الف. غذا

در خوردن غذا رعایت نکات زیر لازم است
فَيَجِبُ تعديل مقداره و الشكون بعده.
خوردن به قدر اعتدال استراحت کردن پس از غذا

ولا يجوز الجمع بين الأطعِمَةِ المُختَلِفَة في أكلة واحِدَةٍ، إلا إذا كان المأكول دَسِماً ، فَيُؤكل معه مالح أو حريف، و على العكس.
پرهیز از خوردن غذاهای مختلف در یک وعده البته غذاهای چرب با خوردنیهای شور و تند یا بر عکس سازگارند.

و الأولى أن لا يُدمِنَ الإنسان على طعام واحد، بل يُخالف الأطعمة.
بهره بردن از غذاهای متنوع و استفاده نکردن از يك نوع غذا به مدت طولانی بهتر است.

- و يجب أن لا يُماطِلَ الشَّهْوَةَ فَإِنّها توجِبُ انصباب المَواد الرَّدينَةِ إلى المَعِدَةِ.
به تاخیر نینداختن غذا در زمان گرسنگی این کار موجب ریزش مواد زیانبار به معده میشود.

و ينبغى أن يكون الأكل في أعدل أوقاتِ النَّهارِ. فَإن كان شتاء ففي أنصافِ النَّهار، وإن كان صيفاً ففي طَرَفَي النَّهارِ.
بهتر است خوردن غذا در معتدل ترین زمان از روز نه‌ گرم و نه سرد باشد مثلا در زمستان غذا باید در نیمروز، و در تابستان در‌ دو هنگام صبح و شب صرف شود.

و أما الماء
ب. آب

فَوَقتُهُ العَطش سواء كان على الطَّعام أو بَعدَهُ.
زمان نوشیدن آب هنگام احساس تشنگی است خواه بلافاصله بعد از خوردن غذا یا پس از آن باشد.

الفصل الثاني: في الرياضة والدلكِ
فصل دوم ورزش و مالش

أما الرياضة
الف. ورزش

و هي حَرَكَةً إراديَّةً تُضطر إلى التَّنفّس العظيم.
ورزش حرکتی است ارادی که انسان را به کشیدن نفسهای بلند وامی دارد.

و الرياضة تدفع الأمراض المادية و تُنعِشُ الحَرارَةَ الغَريزيَّةَ وتَصَلَّبُ المَفاصِلَ َو تُحَلَّلُ الفَضَلاتِ و تَوَسَّعُ المَسامَّ.
ورزش موجب دفع بیماریهای مادی، افروزش حرارت غریزی، محکم شدن مفاصل، تحلیل رفتن فضولات بدن و باز شدن روزنه های پوست میشود.

و تنقسم الرياضة إلى: - ما يَعْمُ الجَسَدَ
،ورزش از نظر تاثیر در اعضای بدن به دو دسته تقسیم میشود:
- و إلى ما يَخُصُّ بَعض الأعضاء دونَ البَعض.

ورزشهایی که بر همه اعضا اثر میکنند و ورزشهایی که تنها بر عضوی خاص اثر دارند.

أما العامة
ورزشهای مربوط به همه بدن

فهي المُصارَعَةُ، و العدو، و الرَّكضُ، و المشى بِالرِّفق.
از جمله آنها ،کشتی و اسب دوانی و پیاده روی نرم است.

و أما الخاصة
ورزشهای مربوط به عضوی خاص

فَمنها القراءةُ بِصَوت عالٍ فَإِنَّها توجب تنقيةَ الرَّأْس من الفُضول و إعدادَهُ لِقَبول الغذاء.
از جمله آنها آواز خواندن با صدای بلند است که سبب دفع فضولات از سر و آمادگی آن برای پذیرش غذا میشود.

و منها رَفعُ الحَجَرِ والتَّزعُ القُسى الصُّلب، و اللعب بالكَرَةِ والصَّولَجانِ فَإِنَّها تُنقَّى اليَدَينِ والعُنقَ والصَّدرَ والكَيْفَينِ والظهر.
وزنه برداری، تیراندازی با کمانهای سخت، بازی با توپ و چوگان نیز موجب پاک شدن دستها ،گردن ،سینه و کتفها، و عضلات پشت
از فضولات میشوند.

و منها المشئ السَّرِيعُ فَإِنَّهُ يُنَقَّى الإليتَينِ و الفَخِذَينِ و السَّاقَينِ و القَدَمَينِ.

پیاده روی تند از دیگر ورزشهای عضوی است که سبب پاکسازی سرین ،ران، ساق و پاها میشود.

و أما وقت الرياضة
زمان ورزش

فعند نقاءِ البَدَنِ من الفُضولِ الخلطية و البراز و بعد انهضام الطعام.
ورزش باید در زمان پاک بودن بدن از فضولات خلطی، خالی بودن روده ها از مدفوع و پس از هضم غذا انجام شود.

طب، تشریح و آناتومی

15 Nov, 17:43


رسوب خاکسترین رمادی

فَيَدُلُّ علي بَلَغَمٍ، أَو مِدَّةٍ عَرَضَ لَها بِطُولِ اللَّبِثِ تَغَيَّرُ اللَّونِ.
این رسوب بر وجود بلغم یا عفونتی دلالت دارد که به سبب زیاد ،ماندن در بدن تغییر رنگ یافته است.

و أمّا العَلَقِيُّ والدَّمَونُ
رسوب لخته ای (علقی)

فإن كان شديد المُمازَجَةِ يَدْل على ضعف الكبد.
و إن كان دون ذلك ذل على جراحة في مجزي البول. فإن كان متميزا فأكثرة من المثانة و القضيب
اگر به شدت با ادرار آمیخته باشد نشانه ضعف کبد است.
اگر آمیختگی آن با ادرار کمتر باشد نشانه وجود جراحتی در مجاری ادرار است.
و اگر از ادرار جدا باشد اغلب به سبب وجود عارضه ای در جداره مثانه یا آلت تناسلی است.

حالات قرار گرفتن رسوب

و الرُّسُوبُ يَنقَسِمُ بِحَسَبِ المَكانِ إِلَى غَمَامِ، و مُعَلَّقٍ، و راسِبٍ.
رسوب، بر حسب جای قرار گرفتنش در ادرار بر سه نوع است رسوب ابری، رسوب شناور، و
رسوب ته نشین.

أما الغمام
رسوب ابری

فهو الطافي، وشبية قلة النضج وتصعد الريح.
این رسوب در بالای ادرار قرار میگیرد و سبب پیدایش آن کم پختگی و باد موجود در جوهر ماده است که سبب بالا رفتن آن می شود.

و أما المعلق
رسوب شناور

فهو الواقف في الوسط، وسببه قلة الأمرين المذكورين.
این رسوب در میان ادرار شناور است و سببش اندك بودن عوامل مذکور در پیدایی رسوب ابری است.

و أما الترابي
رسوب ته نشین

فَيَدُلُّ في الرُّسُوبِ الطَّبيعي علي النضج، و في غيرِ الطَّبيعي علي سُوء الحال.
وجود این حالت در رسوبات طبیعی نشانه ،پختگی و در رسوبات ناطبیعی نشانه بدی حال است.

#قانونچه

🌹 @Shahab_Saqeb
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•

🌸🌺🌼 @Dissection786
http://Www.Shahab-shirzahi.ir

طب، تشریح و آناتومی

15 Nov, 17:42


المثانة
دم گدازش اعضاء با جرب مثانه است.

و أما اللحمي
رسوب گوشتی (لحمی)

فَسَبَبُهُ سَبَبُ الكُرسنى.
سببش همان سبب رسوب کرسنی است.

و أمّا الدَّسَمى
رسوب چرب (دسمی)

فيدل على ذوبان الأعضاء.
نشانه گدازش اعضاست.

و أما المدى
رسوب عفونی (مدی)

فَيَدُلُّ علي انفِجَارِ القَرحَةِ.
نشانه سر باز کردن جراحتهای داخلی است.

أما المخاطي
رسوب مخاطی

فيدل على خلط غليظ.
نشانه وجود خلط غلیظ در بدن است.

و أما الشعري
رسوب موئین (شعری)

فَسَبَبُهُ انعِقادُ رُطُوبَةٍ مُستَطِيلَةٍ.
سبب آن انعقاد رطوبت دراز و کشدار است.

و أما الخميري
رسوب خمیری

فهو شَبِيةٌ بِقِطَعِ الخَمِيرِ المَنقُوعِ في الماء و يَدُلُّ علي ضَعْفِ المَعِدَةِ و سُوء الهضم. این رسوب به پارههای خمیر میماند که در آب انداخته باشند و نشانه ضعف معده و بدی گوارش است.

و أما الرملي
رسوب شنی (رملی)

فيدل على خصاة منعقدة أو في الانعقاد.
این رسوب نشانه دو چیز است وجود سنگ در کلیه و مثانه با آغاز تشکیل آنها.

و أما الرمادي

طب، تشریح و آناتومی

15 Nov, 17:40


ر سوبی سفید رنگ به هم پیوسته متخلخل و ریز است که بر اثر تکان دادن قاروره به سرعت پخش شده و به کندی ته نشین می شود.
و أجوَدُ ما يُخالِفُ الأبيض هو الأحمر، ثُمَّ الأصفر.
پس از رسوب ،سپید بهترین رسوبات ،طبیعی رسوب سرخ رنگ و پس از آن رسوب زرد رنگ است.

و أمّا غَيرُ الطَّبِيعِي
ب. رسوب ناطبیعی

فَيَنقَسِمُ إلى:
خُراطی، و دشیشی، و لحميٌّ، و دَسَمی، و مدی، و مُخاطی و شعری و خمیری و رملی، و رمادی، و عَلَقی و دَمَوِي. این رسوب به انواع زیر تقسیم میشود.
پوسته ای زرنیخی ،گوشتی ،چرب، عفونی ،مخاطی موئین خمیری ،شنی ،خاکسترین لخته ای و خونی.

أما الخراطي رسوب پوسته ای (خراطی)
فهو شبية بِالقُشُورِ.
رسوبی است پوسته پوسته که از نظر ،رنگ آن را به پنج نوع تقسیم کرده اند.
- فمنه صفائِحُ بيضٌ ، و يَدُل علي انجِرادِ المَثانَةِ.
رسوب سپید وجود پوستههای سفید رنگ در ادرار نشانه وجود خراشیدگی در لایههای داخلی مثانه است.
و منه صَفَائِحُ لَحمِيٌّ حَمْرٌ ، ويَدُل علي انجِرادِ الكليتين.
رسوب سرخ وجود پوستههای گوشتی سرخ رنگ در ادرار نشانه خراشیدگی سطح داخلی کلیه هاست.

- و منه كَمَدُ اللُّونِ، و يَدلُّ علي انجرادِ الأعضاء الأصلية.
رسوب تیره وجود پوستههای تیره رنگ در ادرار نشانه وجود خراش در سطح داخلی اعضای اصلی غیر از مجاری ادراری است دو رسوب دیگر در انواع رسوب پوسته ای قرار دارند که شبیه ذره هایی ریزند.
این رسوبات عبارتند از:
- و منه أجزاء صغارٌ حُمرٌ تُسَمَّي كُرسَنيّة، ويَدْلُّ علي احتراق في أجزاء الكبد و الكلية.
رسوب کسنی این رسوب شامل ذره های سرخ رنگی است بزرگتر از ارزن که نشانه وجود احتراق در اجزای کبد یا کلیه است. و منه أجزاء صغارٌ لا حَمرَةَ لَها يُسَمَّى نُخالياً ، و يَدلُّ على جَرَبِ المَثانَةِ.
رسوب سبوسی نشانه وجود جرب در مثانه ست. ذره های این رسوب از رسوب کسنی کوچکترند و سرخ رنگ نیز نیستند.

و أما الدشيشي
رسوب زرنیخی (دشیشی)

فهو شبية بالزرنيخ الأحمر و يُسَمَّي سويقياً أيضاً ، ويَدلُّ علي احتراقِ الدَّمِ، أَو ذَوَبانِ الأعضاء، أو جَرَبِ .
این رسوب به زرنیخ سرخ شبیه است و به آن سویقی قاووتی نیز میگویند این رسوب نشانه احتراق

طب، تشریح و آناتومی

15 Nov, 17:38


بسم الله الرحمن الرحیم

الفصل الخامس: في صَفاءِ البَولِ و كُدُورَتِهِ و قِلَّتِهِ و كَثرَتِهِ و زَبَدِهِ

فصل پنجم: صافی و کدری کم و زیادی و حالات کف روی ادرار

أما الكدورة
کدر بودن ادرار

فسَبَبُهُ مادَّةٌ أَرضِيَّةً مع ريح : يُخالط المائية.
سبب کدری ادرار ترکیب ماده ای ارضی با کمی باد است که به ماده مائی آمیخته اند.

و أما الصفاء
صاف بودن ادرار

فَسَبَبُهُ يُخالِفُ سَبَبَ الكُدُورةِ.
سببش ضد سبب کدری است

و يُعرَفُ منهما حال الإعتدال.
از شناخت تفاوت این دو نوع حالت اعتدال ادرار شناخته میشود.

و أمّا قليل المقدار
کم بودن ادرار

فَيَدلُّ علي ضَعفِ القُوَّةِ، أو تَحليلٍ كَثيرٍ ، أو انصراف المادة إلى جهةٍ أخرى.
دلالت بر ضعف قوه یا تحلیل ،زیاد یا انصراف ماده به جانب دیگر میکند.

و أما كَثيرُ المقدار
زیاد بودن ادرار

فَيَدلُّ علي ذَوَبانٍ، أَو استفراغ فُضُولٍ زَائِدَةٍ.
دلالت بر ذوب شدن رطوبات یا دفع فضولات زائد بدن از راه ادرار دارد.

أما المُعتَدِلُ بينهما
ادرار معتدل در مقدار

فَيَدلُّ علي جري الأسباب علي المجري الطَّبيعي.
دلالت بر طبیعی بودن حال بدن دارد.

و أَما الزَّبَدُ
حالات کف روی ادرار

فَكِتَافَتُهُ و طُولُ بَقَائِهِ يَدَلانِ علي اللُّزوجَةِ، و كَثرَتُهُ تَدْلُّ علي كَثرَةِ الرِّيحِ الغَلِيظ. متراکم بودن کف و دیرپایی آن نشانه لزجی ماده درون ،ادرار و زیاد بودن آن نشانه زیاد بودن باد غلیظ در ادرار است.

الفصل السادس: في الرسوب
فصل ششم رسوبات درون ادرار أغلظ

و هو جوهر من المائيَّةِ مُتَمَيِّرٍ عنها و إِن تَعَلَّقَ أو طَفَا.
مراد از رسوب در ادرار صرف مواد ته نشین نیست بلکه وجود هر ماده ای است که غلیظتر از آب ،باشد حتی اگر بر روی ادرار ایستاده
یا در میان آن شناور باشد.

و يَنقَسِمُ إِلى طَبيعي و غَيرِ طَبيعي.
رسوبات موجود در ادرار به دو گروه طبیعی و ناطبیعی تقسیم میشوند.

أما الطبيعي
الف. رسوب طبیعی

فَإِنَّهُ أَبْيَضَ راسِبٌ مُتَّصِلُ الأجزاء مُتَخَلخِلٌ لَطيفٌ إذا حُرِّكَ انبَسَطَ سَرِيعاً، ولا يُسْرِعُ النُّزُولَ.

طب، تشریح و آناتومی

08 Nov, 10:34


و أمّا السَّوادُ
طیف سیاه
فَمَراتِبُهُ أَربَعةً:

الأسود السّالِكَ من طَرِيقِ الزَّعْفَرانِيِّ، و يَدُلُّ عَلي سَوداء آخِذَةٍ من و الأسود الآخِذُ من القُتمَةِ، ويَدْلُّ علي سوداء آخِذَةٍ من الدَّمَويَّةِ.

این طیف چهار درجه دارد.

الصفراء.

رنگ ادرار ابتدا زعفرانی و سپس سیاه شود این حالت نشانه سودایی است که از سوختن صفرا حاصل شده است. سیاهی برآمده از رنگ سرخ تیره باشد این حالت نشانه سودایی است که از سوختن دم حاصل شده است.

و الأسوَدُ الآخِذُ من الخُضرَةِ، ويَدُلُّ علي السَّوداءِ الصَّرِفَةِ.
و الأسود الصَّارِبُ إِلى البَياضِ ، و يَدُلُّ عَلي سَوداءَ بَلغَمِيَّةٍ.
سیاهی برآمده از رنگ سبز .باشد. این رنگ ادرار نشانه وجود سودای تنهاست. سیاهی که به سپیدی میزند وجود این رنگ نشانه وجود سودای بلغمی است.

و أمّا البَياضُ
طیف سفید

فَيَدُلُّ علي البُرُودَةِ وعَدَمِ النُّصْحِ، أو اندِفاعِ مادَّةٍ بَيضاء.
وجود این رنگ در ادرار نشانه سردی و خامی خلط یا دفع ماده ای سفید رنگ از بدن است.

الفصل الرابع: في قوامِ البَول و رائِحَتِهِ
فصل چهارم: قوام ادرار و بوی آن

أما . من جِهَةِ القَوامِ
الف. قوام

فَيَنقَسِمُ إِلى الرَّقيق، و الغليظ، و المُعتَدِلِ بينهما.
ادرار از نظر ،قوام به سه درجه رقیق و غلیظ و معتدل تقسیم میشود.

- أما الرقيق
ادرار رقیق

فَلِعَدَمِ النُّصْحِ ، أَوِ السُّدَدِ، أو لِضَعفِ الكُليَةِ، أو لِكَثرَةِ شُرب الماء ، أو لِبَردٍ مع اليُبس، أو لانصِرافِ المادَّةِ عن مَسالِكِ المائيَّةِ، أَوِ
رقیق بودن ادرار نشانه خامی ،ادرار وجود گرفتگی در مجاری ادراری ضعف ،کلیه آشامیدن آب بسیار سردی همراه خشکی، کم شدن ماده

لإِندِفاعِ رُطُوبَاتٍ رَقِيقَةٍ.
در ادرار به سبب انصراف آن به سوی اعضای دیگر یا دفع رطوبتهای رقیق بدن از راه ادرار است.

- و أما الغليظ
ادرار غلیظ

فَلِكَثرَةِ الأخلاطِ أو لِعَدَمِ النُّضج.
ادرار غلیظ نشانه افزونی اخلاط یا خامی ماده موجود در ادرار است.

- و أمّا المُعتَدِلُ
ادرار معتدل

فَلِلنُّصْحِ الفاضل.
نشانه پختگی کامل ماده است.

و أما من جِهَةِ الرّائِحَةِ
ب. بو

فَيَنقَسِمُ إِلى قَليل الرّائِحَةِ ، و حامِضِ الرّائِحَةِ، و حُلوِ الرّائِحَةِ، و مُنتِنِ الرّائِحَةِ.
ادرار از نظر بو بر چهار گونه است کمبو؛ بدبو با بوی ترشیدگی و ادرار با بوی شیرین

- أما قليل الرّائِحَةِ فَلِبَردِ المِزاج أو ضَعْفِ الحَرارَةِ الغَرِيزِيَّةِ.
کم بویی ادرار نشانه سردی مزاج یا ضعف حرارت غریزی است.
و أما حامض الرّائِحَةِ فَلِلحَرارَةِ الغَرِيبَةِ في الأخلاط البارِدَةِ الجَواهِرِ.
بوی ترشیدگی در ادرار نشانه راه یافتن حرارت غریبه در اخلاطی است که جوهرشان سرد است.

- و أمّا حُلو الرّائِحَةِ فَلِغَلَبَةِ الدَّمِ.
بوی شیرین نشانه غلبه دم است.

- و أما مُنتِنُ الرّائِحَةِ فَلِقَرحَةٍ أَو عُفُونَةٍ.
بوی بد ادرار علامت وجود زخم یا عفونت است.

#قانونچه

🌹 @Shahab_Saqeb
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•

🌸🌺🌼 @Dissection786
http://Www.Shahab-shirzahi.ir

طب، تشریح و آناتومی

08 Nov, 10:32


بسم الله الرّحمن الرّحيم

الفصل الثالث: في ألوان البول
فصل سوم در بیان رنگهای ادرار

و إِنَّما يُتَفَقَّدُ الحال فيه عند عَدَمِ تَنَاوُلِ شَيْءٍ صابغ.
شرط بررسی ادرار آن است که فرد پیش از آن چیزی که سبب تغییر رنگ ادرار میشود نخورده باشد.
و طبقاته خمسة: الصُّفْرَةُ والحُمْرَةُ والخُضرَةُ، والسَّوادُ والبَياضُ.
اطبا رنگهای مختلف ادرار را در پنج طیف طبقه بندی کرده اند ،زرد ،سرخ، سبز، سیاه و سفید.

أمّا الصُّفَرَةُ
طیف زرد فَمَراتِبُها سِتَّة:

برای این طیف شش درجه در نظر گرفته شده است:
التبنى، و سَبَبُهُ سُوء الهضم.
و الاترجى، و سَبَبُهُ حُسنُ حالِ الهَضَمِ.
و الأشقر، و سَبَبُهُ زِيادَةُ الحَرارَةِ.
- و النّارنجي و النّاريُّ والزَّعفَرانيُّ، كُلُّ واحِدٍ منها يَدلُّ علي زِيادَةِ الحَرارَةِ بِالنِّسبَةِ إِلى المَرتَبَةِ الَّتِي قَبلَها.
کاهی رنگ، که سبب آن بدی گوارش است.
ترنجی که سبب آن خوبی هضم است.
زرد مایل به ،سرخی که سبب آن فزونی حرارت است.
نارنجی و آتشی و ،زعفرانی که هر یك نسبت به درجه پیش از خود بر وجود حرارت بیشتری دلالت دارد.

و أمّا الحُمرَةُ طیف سرخ
فَمَراتِبُها أَربَعةً:

الأصهَبُ ، و يَدُلُّ علي غَلَبَةِ الدَّمِ قَلِيلًا.
و الوردي و الأحمرُ القاني و الأحمرُ الأَقتَمُ كُل واحِدٍ منها يَدُلُّ علي زِيادَةِ الدَّمِ بِالنّسبَةِ إِلى المَرْتَبَةِ الَّتِي قَبلَها.
این طیف دارای چهار درجه است
صورتی کم رنگ که نشانه غلبه اندك خلط دم است.
گلی و سرخ خالص و سرخ تیره که به ترتیب نسبت به درجه پیش از خود بر وجود دم بیشتری دلالت دارند.

و أمّا الخُضَرَةُ طيف سبز
فَمَراتِبُها خَمسةٌ:

- الفُستقى، و يَدلُّ علي البُرُودَةِ.
این طیف دارای پنج درجه است پسته ای که نشانه سردی است.

و الآسمانجوني، و النِّيلَجى، فَكُلْ واحِدٍ منهما يَدُلُّ علي زِيادَةِ البَردِ بِالنّسبَةِ إِلى المَرتَبَةِ الَّتِي قَبلَها.
و الكراثيُّ، يَدْلُ علي احتِرَاقٍ شَدِيدٍ.
و الزنجارتُ، يَدُلُ علي احتِراقٍ أشَدَّ.
آسمانی و نیلی، که هر يک نسبت به درجه پیش از خود بر سردی بیشتری دلالت دارند.
گندنائی که نشانه سوختن شدید دم است. زنگاری که نشانه سوختن بسیار شدید دم است.

طب، تشریح و آناتومی

31 Oct, 15:34


و منها ذُو الفَترَةِ

و هو الذي يَسكُنُ حَيثُ يُتَوَقَّعُ الحَرَكَةُ.

هفتم نبض ذو الفتره

آن است که در زمانی که انتظار حرکت میرود، سکونی واقع شود.

و منها الواقع في الوسط

و هو الذي يَتَحَرَّكُ حَيثُ يُتَوَقَّعُ السُّكُونُ.

هشتم. نبض واقع في الوسط
آن است که در زمانی که انتظار سکون میرود، حرکتی واقع شود.

و منها المسلّى

و هو الذي يَأخُذُ عَن نُقصانٍ مُتَدَرِّجاً إلى حَدٍّ في الزِّيَادَةِ، ثُمَّ يَتَناكَسُ علي الولاء إلى أن يَبلُغَ الحَدَّ الأَوَّلَ فِي النُّقصانِ فَيَكُونُ كَذَنَبَي
الفَارَةِ.

نهم: نبض مسلّی

نبضی است که اجزای آن به تدریج از نقصان به زیادتی میل میکنند و دوباره به حال نخست باز می گردند در نتیجه، بسان دو ذنب الفأر است.

و منها المُرتَعِشُ

و هو الذي يُخش فيه حالةٌ تُشبِهُ بالرَّعشَةِ.

دهم نبض مرتعش

در این نبض حالتی شبیه به لرزش احساس میشود .

و منها الملتوى

و هو الذى يُحَش منه العِرقُ كَأَنَّهُ خَيطٌ يَلتَوى.

یازدهم. نبض ملتوی

در این ،نبض انگار خون از داخل ریسمانی پیچ خورده حرکت میکند.
و هذه الأنواع تَدْلُّ علي سُوءِ حالِ البَدَنِ.

وجود نبضهای هفتم تا یازدهم در بیمار نشانه بدی حال اویند.

#قانونچه

🌹 @Shahab_Saqeb
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•

🌸🌺🌼 @Dissection786
http://Www.Shahab-shirzahi.ir

طب، تشریح و آناتومی

31 Oct, 15:34


وجود این نبض نشانه زیاد بودن نیاز قلب به کاستن از حرارت خویش است.
و منها الموجى في و هو مختلف عِظَمِ أجزاء العُرُوقِ و صِغَرها او شهوقها و عرضها مع امتِلاءٍ كَأَنَّهُ أمواج يَتلُو بَعضُها بعضاً و يَدُلُّ علي فَرطِ الرُّطُوبَةِ، و يَكُونُ في الاستسقاء و ذاتِ الرِّئَةِ و الفالج و الشكتَةِ.

دوم نبض موجی

نبضی است مختلف و در عین حال ممتلی و حالت آن بسان حرکت موجهای پی در پی است اختلاف موجود در این نبض یا در عظم و صغر طول و عرض و ارتفاع است یا فقط در عرض و ارتفاع این نبض نشانه رطوبت بیش از حد است و در بیماریهای استسقا ذات الریه ،فالج و سکته دیده میشود.

و منها الدودِئ

و صورَتُهُ كالمَوجي في الشُّهُوقِ، إِلَّا أَنَّهُ لَيسَ بِعَرِيض ولا مُمتَلىءٍ،

سوم: نبض دودی

این نبض از حیث اختلاف در ارتفاع بسان نبض موجی است، اما عریض
و تَمَوُّجُهُ ضَعِيفٌ. و يَدلُّ علي سُقُوطِ القُوَّةِ لكن لا بتَمامِها.
و ممتلی نیست و تموج آن نیز از نبض موجی کمتر است این نبض دلالت بر آن دارد که از قوت قوه جز اندکی باقی نمانده است.

و منها النَّملئ

و هو في غايَةِ الصِّغَر و التَّواتُرِ، و يَكُونُ :
عند كَمالِ سُقُوطِ القُوَّةِ وقُربِ المَوتِ.

چهارم نبض نملی

نبضی است بسیار صغیر و متواتر که در زمان افول قوه و نزدیک شدن مرگ پدید می آید.

و منها المنشاري

و هو نبض صُلب و في قَرعِهِ و شُهُوقِهِ احْتِلافُ حَتَّى يُحَسَّ كَأَنَّهُ يَقرَعُ بَعضَ الأصابع في حالِ نُزُولِهِ عَن بَعضٍ، و يَدُلُّ عَلي وَرَمٍ حَارٌ عظيم.

پنجم نبض منشاری

نبضی است صلب که نبضههای آن در شروع حرکت انبساطی و در ارتفاع با هم اختلاف دارند برای همین در زیر برخی انگشتان در حالی حرکت احساس میشود که در زیر انگشتان دیگر حرکت تازه تمام شده است. این نبض نشانه وجود ورمی بزرگ و گرم است.

و منها ذَنَبُ الفَارِ

و هوا و الَّذى يَتَدَرَّجُ في اختِلافِ الأجزاء من نُقصان إلى زيادَةٍ، أو من زِيادَةٍ إلى نقصانٍ، و يَدْلُّ علي أَنَّ القُوَّةَ تَضِعُفُ ثُمَّ تَرجِعُ.

ششم: نبض ذنب الفأر

نبضی است که اجزای آن به تدریج از نقصان به زیادتی یا از زیادتی به نقصان میل میکنند این نبض دلالت بر زیاد و کم شدن قوه حیوانی در بدن دارد.

طب، تشریح و آناتومی

31 Oct, 15:34


بسم الله الرحمن الرحیم

الفصل الثاني: في الأنواعِ المُرَكَّبَةِ مِن النَّبضِ
فصل دوم انواع نبض مرکب

از ترکیب انواع نبض بسیط موجود در اجناس ،عشره نبضهای مرکب بسیاری ساخته میشود که اصطلاحا به آنها نبضهای مرکب ،ثنایی ثلاثی ،رباعی ،خماسی سداسی و ... میگویند در اینجا مهمترین نبضهای مرکب معرفی میشوند.
معروف ترین نبضهای ثلاثی فمنها العظيم
و هو الزَّائِدُ طُولًا و عَرضاً و شُهُوقاً.

نخست نبض عظیم

طول و عرض و ارتفاع در این نبض بیشتر از حد معمول است.

و الصَّغيرُ يُقابله.
دوم نبض صغیر

مقابل نبض عظیم است.
و المُعتَدِلُ بينهما هو المُتَوَسّط بين هذه الامورِ الثَّلاثَةِ.

سوم: نبض معتدل

در ،تعریف میان دو نبض پیش گفته است.
معروف ترین نبضهای ثنایی
و منها الغليظ، و هو الزائِدُ عَرضاً و شُهُوقاً.
نخست نبض غلیظ
این نبض در طول معتدل است ولی عرض و ارتفاع آن بیش از حد معمول است.
الدَّقيقُ يُقابله.

دوم نبض دقیق

مقابل نبض غلیظ است.
و المُعتَدِلُ بينهما هو المُتَوَسِّطُ بين الأمرَينِ.

سوم نبض معتدل

میان دو نبض پیش گفته است.
و هذه الأنواع السِّتَّةُ تَدلُّ علي ما تَدلُّ عليه بسائِطها.
دلالت انواع ششگانه فوق با دلالت نبضهای بسیطی که آنها را تشکیل دادهاند یکی است مثلا نبض عظیم همان نبض طویل عریض شاهق است.
معروف ترین نبضهای مرکب مختلف و منها الغزالي
و هو الذي يَقرَعُ الأصابعَ قَرعَةً، ثُمَّ يَقرَعُها ثانياً بِسُرِعَةٍ بِحَيثُ لَا يُحَسُ.

نخست: نبض غزالی

نبضی است که در زیر انگشتان حرکت انبساطی نبضه نخست آن.
لَهُ الرُّجُوعُ والسُّكُونُ.
بلند، و انبساط نبضه دوم آن کوتاه و سریع است و انقباض و سکون میان آنها به حدی کم است که نمی شود.
و‌ يَدُلُّ علي شِدَّةِ الحَاجَةِ إِلى التَّرويح

طب، تشریح و آناتومی

17 Oct, 17:39


🌼شرح دفتر دل
t.me/+m71uC5dJgvpkZWM0

🌸قصیده ینبوع الحیاة
t.me/+H7m17Nwatm8zMzA0

طب، تشریح و آناتومی

17 Oct, 16:11


و البارد
يَدُلُّ عَلي بُرُودَتِهِ.
ملمس بارد (سرد).

علامت برودت خون و روح است.
و المُعتَدِلُ يَدُلُّ علي اعتدال حالِهِ.

نبض معتدل در حرارت

دلالت بر اعتدال خون و روح از نظر حرارت و برودت دارد.
هفت جنس پیشین به بررسی یکی از ویژگیهای نبض میپرداخت اما سه جنس بعد به مقایسه برخی از این ویژگیها با هم می پردازد.

الجنسُ الثَّامِنُ
جنس هشتم
الماخُوذُ مِن وَزِنِ الحَرَكَةِ

و هو أن يَكُونَ زَمانُ السُّكُونِ مُساوِياً لِزَمانِ الحَرَكَةِ، ويَدْلُّ علي اعتدال الحالِ في الانقباض و الانبساط.
این جنس به مقایسه زمان حرکت انبساطی (حرکت و زمان حرکت انقباضی سکون) (مجازی نظر دارد و سه حالت بیشتر برای آن
متصور نیست یا زمان حرکت بیش از سکون است یا زمان سکون بیش از حرکت است و یا زمان سکون و حرکت مساویاند. مساوی بودن زمان حرکت و سکون دلالت بر وجود اعتدال میان انقباض و انبساط نبض میکند.

الجنس التَّاسِعُ
جنس نهم
المَأخُوذُ من الاستواء و الاختلافِ.

این جنس به مقایسه ویژگیهای چند نبضه با هم میپردازد. نتیجه این بررسی از دو حال خارج نیست یا ویژگیهای چند نبضه یکسان هستند که به آن نبض مستوی میگویند یا نبضه ها با هم اختلاف دارند که به آن نبض مختلف" گفته میشود.

فَالمُستَوِى

هو المُتَشابه في أجزائِهِ، ويَدلُّ علي حُسنِ حالِ البَدَنِ.

نبض مستوى

اگر ویژگیهای چند نبضه متوالی یکسان باشند نبض را مستوی گویند که بیانگر نیکویی حال بدن است.

و المُختَلِفُ

ما يُخالِفُهُ، ويَدلُّ علي ضد ذلك.

نبض مختلف

از نظر تعریف و دلالت مقابل نبض مستوی است.

الجنس العاشر
جنس دهم

المَأخُوذُ من الانتظام و غَيرِ الانتِظامِ
این جنس به وجود نظم یا بینظمی
و يَنقَسِمُ إِلى مُختَلِفٍ مُنتَظِمٍ، و مُختَلِفِ غَيْرِ مُنتَظِمٍ.
در حركت يك نبض مختلف نامستوی نظر دارد و از دو حال خارج نیست یا مختلف منتظم است و یا مختلف غیر منتظم.

فَالمُختَلِفُ المُنتَظِمُ

هو الحافِظ لِحَرَكَتِهِ علي نِسبَةٍ واحِدَةٍ ، و يَدُلُّ عَلي تَشَابُهِ حالِ البَدَنِ.

نبض مختلف منتظم

آن است که نظمی در حرکات مختلف نبض وجود داشته باشد وجود این حالت دلالت بر یکنواخت بودن حال بدن دارد.

و غَيْرُ المُنتَظِمِ بِخِلافِهِ.
نبض مختلف غير منتظم

از نظر تعریف و ،دلالت در مقابل نبض منتظم است.

و القسم العاشر داخِل عند التحقيقِ تَحتَ القِسمِ التَّاسِعِ

همان گونه که پیداست جنس ،دهم در ،حقیقت زیر مجموعه جنس نهم است.

#قانونچه

🌹 @Shahab_Saqeb
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•

🌸🌺🌼 @Dissection786
http://Www.Shahab-shirzahi.ir

طب، تشریح و آناتومی

17 Oct, 16:09


هو المُتَوسط بينهما ، و يَدُلُّ علي تَوَسُّطِ الحَاجَةِ إلى الهَواءِ البارد. بین دو نبض اخیر قرار دارد و بیانگر نیاز عادی قلب به هوای خنک است.

الجنس الرابع
جنس چهارم المَأْخُوذُ مِن قَوامِ الآلَةِ

و ينقسم إلى الصُّلب، و اللين، و المُعتَدِل بينهما.
این جنس به نرمی و سفتی شریان به عنوان مجرای انتقال خون و محل حرکت نبض نظر دارد و به سه درجه صلـب و لین و معتدل تقسیم شده است.

أمّا الصُّلب

فهو الذي لا يَنغَمِرُ إِذا غَمَزَتِ الأنامِلُ عليه ، و يَدلُّ علي يُبسِ البَدَنِ.

نبض صلب

آن است که نبض در برابر فشار انگشتان نباض مقاومت کند این نبض بر خشکی بدن دلالت دارد.

و اللَّينُ

و هو الذي يُخالِفُهُ، و يَدلُّ علي الرُّطُوبَةِ.

نبض لين

مخالف نبض صلب است و نشانه وجود رطوبت در بدن است.
و المُعتَدِلُ هو المُتَوَسّط بينهما ، و يَدلُّ علي تَوَسُّطِ حالِ البَدَنِ فِي اليُبُوسَةِ و الرُّطُوبَةِ.
نبض معتدل در نرمی و سفتی
نشانه اعتدال بدن در یبوست و رطوبت است.

الجنس الخامس
جنس پنجم
المَأْخُوذُ مِن زَمَانِ السُّكُونِ

و يَنقَسِمُ إِلى المُتَواتِرِ والمُتَفاوِتِ، و المُعتَدِلِ بينهما.
این جنس به زمان حرکت انقباضی نیض سکون) (مجازی) نظر دارد و به سه درجه ،متواتر متفاوت و معتدل تقسیم شده است.

فَالمُتَواتِرُ

هو الَّذِي يَقصُرُ الزَّمانُ المَحسُوس بين القَرعَتَينِ و يَدُلُّ علي ضَعَفُ القُوَّةِ الحَيَوانِيَّةِ.

نبض متواتر (پیاپی)

آن است که سکون محسوس میان دو حرکت انبساطی کوتاه تر از حد معمول باشد این حالت بر ضعف قوه حیوانی دلالت می و المُتَفاوِتُ هو الذى يُخالِفُهُ و يَدلُّ على شِدَّةِ القُوَّةِ الحَيَوانِيَّةِ.

نبض متفاوت

در مقابل نبض متواتر قرار دارد و بر قوت قوه حیوانی دلالت میکند.

و المُعتَدِل
هو المُتَوَسِّط بينهما.
نبض معتدل

از نظر تعریف و دلالت بین دو نبض اخیر است.

الجنس السَّادِسُ
جنس ششم

المَأخُوذُ من مقدار ما في تجويف العُرُوقِ
و يَنقَسِمُ إلى المُمتَلِى ، و الخالي و المُعتَدِل بينهما.
این جنس به مقدار خون و روحی که در داخل شریان است نظر دارد و به سه درجه ،ممتلی ،خالی و معتدل تقسیم شده است.

فَالمُمْتَلِي
يَدلُّ علي كَثرَةِ الدَّمِ و الرُّوح
نبض ممتلی (پر)

نشانه زیاد بودن خون و روح در شریان است.
و الخالي يُخالِفُهُ.

نبض خالی
مقابل نبض ممتلی است.

و المُعتَدِلُ يَدلُّ علي اعتدالهما.
نبض معتدل در مقدار
میان دو نبض پیش گفته است.

الجنس السابع
جنس هفتم

المَأْخُوذُ من كيفية
جرم
العروق
و يَنقَسِمُ إلى الحار، و البارد، و المُعتَدِلِ بينهما.
این جنس که به سه درجه گرم سرد و معتدل تقسیم شده در اصل نظر به میزان حرارت و برودت خون و روح داخل شریان دارد
که آن را از حرارت ملمس درک میکنند.

فالحار

يَدلُّ علي حَرارَةِ ما في تجويفه من الدَّمِ و الرُّوحِ.
ملمس حار :(گرم)
نشانه حرارت خون و روح درون شریان است.

طب، تشریح و آناتومی

17 Oct, 16:01


🌸بسم الله الرحمن الرحیم

و الثَّالِثُ : المُعتَدِلُ بينهما
و يَدُلُّ علي إعتدال الحَرارَةِ والبُرُودَةِ.
سوم نبض معتدل در طول

سبب آن اعتدال در حرارت و برودت است.

و الرَّابِعُ: العريض

و هو الذي يَأْخُذُ من عَرضِ الأصابع أكثر ممّا يَأخُذُ المُعتَدِلُ، و يَدْلُّ علي زِيادَةِ الرُّطُوبَةِ.

چهارم نبض عریض

آن است که انبساط آن در عرض انگشتان بیشتر از نبض معتدل احساس شود و سبب آن فزونی رطوبت است.

و الخامس: الضيق

و هو ما يُقابلهُ، و يَدُلُّ عَلي قِلَّةِ الرُّطُوبَةِ.
پنجم: نبض ضيق
این نبض در مقابل نبض عریض قرار دارد و سببش کمی رطوبت است .

و السَّادِسُ المُعتَدِلُ بينهما

و يَدلُّ علي اعتدالِ حالِ البَدَنِ في الرُّطُوبَةِ واليُبُوسَةِ.

ششم نبض معتدل در عرض

این نبض دلالت بر اعتدال رطوبت و یبوست در بدن دارد.

و السَّابِعُ الشَّاهِقُ

و هو الذى يُحَسُّ بِأجزائِهِ في الإرتفاعِ أكثر من المُعتَدِل، و يَدُلُّ عَلي زِيادَةِ الحَرارَةِ.

هفتم نبض شاهق

ارتفاع حرکت انبساطی در این نبض از نبض معتدل بیشتر است و دلالت بر فزونی حرارت دارد.

والثَّامِنُ: المُنخَفِضُ

و هو ما يُقابلهُ، و يَدُلُّ عَلي قِلَّةِ الحَرارَةِ.

هشتم نبض منخفض

مقابل نبض شاهق است و دلالت بر کمی حرارت میکند.

و التَّاسِعُ: المُعتَدِلُ بينهما
و يَدُلُّ علي الاعتدال.
نهم نبض معتدل در ارتفاع

این نبض بر اعتدال حرارت دلالت میکند .

الجِنسُ الثَّانِي
جنس دوم
المَأخُوذُ من كَيفيَّةِ قَرِعِ الأَصَابِعِ :

و هو يَنقَسِمُ إلى القوى، والضَّعِيف، و المُعتَدِلِ بينهما.
این جنس به ضربه ای نظر دارد که نبض به انگشتان د دست نباض وارد میکند و آن را به سه درجه تقسیم کرده اند: قوی، ضعیف، و
معتدل. فَالقَوِى هو الذي يَقرَعُ لَحمَ الأَنامِلِ قَرعاً قَوِيّاً نبض قوی يَبْلُغُ إِلى عُمقِهِ، و يَدُلُّ عَلي شِدَّةِ القُوَّةِ الحَيَوانِيَّةِ.
آن است که ضربه حاصل از نبض به اندازه ای قوی باشد که از سر انگشتان تا داخل گوشت احساس شود این نبض نشانه قوت قوه حیوانی است.

و الضَّعِيفُ:
هو المُخالِفُ لَهُ ، و يَدلُّ علي ضَعَفِ القُوَّةِ الحَيَوانِيَّةِ.

نبض ضعیف :
این نبض در مقابل نبض قوی قرار دارد و و دلالت بر ضعف قوه حیوانی میکند.

و المُعتَدِلُ :
هو المُتَوَسِّط بينهما، و يَدُلُّ عَلي تَوَسُّطِ القُوَّةِ الحَيَوانِيَّةِ.
نبض معتدل در قوت و ضعف :
این نبض بین دو نبض قوی و ضعیف قرار دارد و اعتدال قوه حیوانی را میرساند.

الجنسُ الثَّالِثُ
جنس سوم
المَأْخُوذُ مِن زَمَانِ الحَرَكَةِ :

و يَنقَسِمُ إِلى السَّريع، و البطىء، و المُعتَدِلِ بينهما.
این جنس به مدت زمانی که حرکت انبساطی در آن تمام میشود نظر دارد و به سه درجه تقسیم شده است سریع، بطی، و معتدل.

فَالسَّرِيعُ:

هو الَّذِي يَتِمُّ الحَرَكَةُ فِي مُدَّةٍ قَصيرَةٍ ويَدْلُّ علي شِدَّةِ حاجَةِ القَلبِ إِلى الهَواءِ البَارِدِ.

نبض سریع آن است که حرکت انبساطی در مدتی کوتاه تر از زمان معمول تمام شود این نبض نشانه نیاز بیشتر قلب به هوای خنک است.

و البطىء:

هو المُخالِفُ لذلك، و يَدُلُّ علي قلة الحاجة إلى الهواء البارد.
نبض بطى در مقابل نبض سریع است و دلالت بر کمی نیاز قلب به هوای خنک دارد.

و المُعتَدِلُ:
نبض معتدل در سرعت:

طب، تشریح و آناتومی

11 Oct, 15:25


بسم الله الرحمن الرحیم

الفصل الخامس: في العلاماتِ الدّالَّةِ علي أحوالِ البَدَنِ من جِهَةِ الأخلاطِ.
فصل پنجم علائمی که از نظر خلط بر حال بدن دلالت دارند.

أَمَّا غَلَبَةُ الدَّمِ
علائم غلبه خلط دم

فَيَدُلُّ عليها ثقل الرَّأسِ والتَّمَطَّى، و التَّناؤُبُ والنُّعاسُ، و كُدُورَةُ الحَواس و البِلادَةُ، و حَلاوَةُ الفَمِ، و حُمرَةُ اللُّونِ و اللَّسانِ، و ظُهُورُ الدماميل أو البُثُور، و سَيَلانُ الدَّمِ من المَواضِعِ السَّهلة الانصداع.

سنگینی سر، کش واکِش، خمیازه و دهان دره، خواب آلودگی، اختلال حواس ،کند فهمی، شیرینی مزه دهان، قرمزی پوست و زبان،بروز دملها یا بثورات پوستی و خونریزی از نقاطی که به آسانی خونریزی میکنند دلالت بر غلبه خلط دم دارند.

وأَمَّا غَلَبَةُ البَلغَمِ
علائم غلبه خلط بلغم

فَيَدُلُّ عليها بَياضُ اللُّونِ و التَّرَهلُ و لينُ المَلمَسِ و بُرُودَتُهُ و كَثرَةُ الرِّيقِ، و قِلَّةُ العَطَشِ إِلّا إذا خالَطَهُ الصَّفراء، و عف الهضم، و الجشاء الحامض، و كَثرَةُ النَّومِ، و البلادَةُ.

سفیدی رنگ، سستی بافت و نرمی و سردی ،ملمس زیاد شدن آب دهان، کم تشنه شدن البته) در صورتی که بلغم با صفرا مخلوط نشده باشد، ضعف گوارش، برآمدن آروغهای ترش، خواب زیاد و کند فهمی نشانه های غلبه بلغم اند.

و‌أَمَّا غَلَبَةُ الصَّفراء
علائم غلبه خلط صفرا

فَتَدلُ عليها صفرَةُ اللُّونِ والعَينِ و مَرارَةُ الفَمِ ، و خُسُونَةُ اللّسانِ، و يُبسُ الفَمِ و المنخَرَينِ، و شدَّةُ العَطَش، و الغَثَيانُ، و القُشَعرِيرَةُ. ضَعفُ شَهْوَةِ الطَّعَامِ.

زرد شدن پوست و چشم، تلخی دهان، زبری زبان، خشکی دهان و بینی، تشنگی زیاد، بی میلی نسبت به غذا، دل به هم خوردگی (مقدمه قی) و احساس لرزه در ،بدن علائم فزونی صفرا هستند.

و أَمَّا غَلَبَةُ السَّوداء
علائم غلبه خلط سودا

فَيَدُلُّ عليها قُحلُ البَدَنِ و كُمُودَتُهُ و سَوادُ الدَّمِ و غِلَظُهُ ، و زِيادَةُ الفكر، و لذعُ المَعِدَةِ، و الشهوة الكاذِبَةُ والبَولُ الكَمِدُ و الأسود و
الأحمرُ الغَلِيظ، و كونُ البَدَنِ أَسودَ وأَزَبَّ.

خشکی اندام ،تیرگی پوست، سیاهی خون و غلظت آن، زیادتی ،فکر سوزش سر معده،اشتهای دروغین، ادرار تیره یا سیاه یا قرمزغلیظ، سیاهی رنگ و پر مویی بدن.

المَقالَةُ الرّابِعَةُ: في النَّبضِ َو التَّفسِرَةِ و هي تَشتَمِلُ عَلي فُصُولٍ
مقاله چهارم در بیان انواع نبض و حالات ادرار که دارای فصولی چند است.

الفصل الأول: في البَسائِطِ من النَّبض
فصل اول در انواع نبض بسیط

فَنَقُولُ أَوَّلا: إِنَّ النَّبضَ حَرَكَةً من أوعيةِ الرُّوحِ مُؤلَّفَةٌ من انبساط و انقباض لِتَبريدِ الرُّوحِ بِالنَّسيمِ و إخراج الفَضَلاتِ الدُّخانِيَّةِ.

در ابتدای بحث باید گفت که نبض حرکتی انبساطی انقباضی است که از قلب آغاز میشود و هدف از آن خنک ساختن روح به وسیله هوا و خارج کردن فضولات دخانی است.

و كُلُّ نَبضَةٍ فَهِي مُرَكَّبَةٌ من حَرَكَتَينِ و سُكُونَينِ، لِأَنْ كُلَّ نَبضِ يَتَرَكَّبُ من انبساط و انقباض و لا بُدَّ مِن السُّكُونِ بين كُلِّ حَرَكَتَينِ مُتَضادَتَينِ.

هر نبضه ای مشتمل بر دو حرکت و دو سکون ،است زیرا نبض از يك انبساط و يك انقباض تشکیل یافته و در میان دو حرکت متضاد از وقوع سکون گزیری نیست.

و الأجناس التي تُعرَفُ منها حالَ النَّبضِ عَشَرَةٌ.
اموری که حالات نبض با آنها فهم میشود ده چیزند که اجناس عشره" نامیده میشوند.

الجنس الأول: جنس اول

المَأخُوذُ من مقدار الانبساطِ طُولًا و عَرضاً و عُمقاً. و بَسائِطُهُ تِسْعَةً:
این جنس نظر به مقدار انبساط نبض در طول و عرض و عمق دارد و انواع بسیط آن بر نه نام است.

الأَوَّلُ: الطَّوِيل

و هو الذى يُحَسُّ بأجزائِهِ في الطُّولِ أكثَرَ من المُعتَدِل، و سَبَبُهُ كَثرَةُ الحَرارَةِ.

نخست: نبض طویل

نبض طویل آن است که طول انبساط آن بیشتر از نبض معتدل باشد و سبب آن فزونی حرارت است.

و الثَّانِي: القَصِيرُ
و هو ما يُقابِلُهُ و سَبَبُهُ قِلَّةُ الحَرارَةِ.

دوم: نبض قصير
این نبض مقابل نبض طویل قرار دارد و سبب آن کمی حرارت است.


#قانونچه

🌹 @Shahab_Saqeb
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•

🌸🌺🌼 @Dissection786
http://Www.Shahab-shirzahi.ir

طب، تشریح و آناتومی

03 Oct, 18:22


بسم الله الرحمن الرحیم

الفصل الرابع: في العلامات الدالة .
علي أحوال بَدَنِ الإِنسان من جِهَةِ المِزاج
فصل چهارم علائمی که از نظر مزاج بر حال بدن انسان دلالت دارند.

و هي علي أربعة أقسام:
علائم مزاجی بر چهار گونه اند:

.نها الملمس:
. حالات مختلف ملمس:
کسی که میخواهد از حالات مختلف ملمس پی به مزاج شخص دیگری ببرد باید خود صاحب مزاج معتدل باشد. در نزد این شخص در سرزمینهایی که دارای آب و هوای معتدل هستند.

- فَإن انفَعَلَ اللَّامِسُ المُعتَدِلُ عنه
گرم بودن ملمس شخص دلالت بر گرمی مزاج .

بِالتَّسْخِينِ في البِلادِ المُعْتَدِلَةِ الهَواءِ دَلَّ عَلي الحَرارَةِ .
- و إن انفَعَلَ‌عنه
بالتَّبْرِيدِ دَلَّ علي البُرُودَةِ
و إن استَلانَهُ دَلَّ على الرُّطُوبَةِ
- و إن استَصلَبَهُ دَلَّ علي اليُبُوسَةِ
- و إن لم يَنفَعِل عنه دَلَّ على الإعتدال.
سردی ملمس دلالت بر سردی مزاج.
نرمی موضع ملمس دلالت بر تری مزاج.
و سختی موضع ملمس دلالت بر خشکی مزاج شخص میکند.
اما اگر این حالات احساس نگردد مزاج شخص معتدل است.

منها اللحم و الشَّحم
.۲ گوشت و چربی بدن

فَاللَّحْمُ الأحمرُ إِن كانَ كَثِيراً دَلَّ علي الحَرارَةِ والرُّطُوبَةِ ويَكُونُ هُناكَ تَلَزُّزْ.
- و إن كان يسيراً و لَيسَ هُناكَ شَحْمٌ كَثِيرٌ، دَلَّ علي اليُبسِ والحَرِّ.
گوشت آلود بودن دلالت بر گرمی و تری مزاج دارد در این حالت عضلات سخت و فشرده اند.
کم گوشت بودن و عاری بودن بدن از چربی ،زیاد دلالت بر گرمی و خشکی مزاج دارد.

و أمّا الشَّحْم و السَّمِينُ، فَيَدَلانِ علي البُرُودَةِ والرَّطُوبَةِ، و يَكُونُ هُناكَ تَرَهَّلٌ.
اما چاقی ناشی از چربی زیاد دلالت بر وجود سردی و تری دارد در این حالت بدن سست و لخت است.
و قِلَّةُ السَّمينِ و الشَّحْمِ تَدْلُّ علي الحَرارَةِ.

کم بودن میزان چربی در بدن دلالت بر گرمی مزاج دارد.
و كَثرَةُ اللَّحْمِ مَع كَثرَةِ الشَّحْمِ تَدلُّ علي إفراط الرُّطُوبَةِ.
اما زیاد بودن چربی و گوشت در بدن دلالت بر رطوبت بسیار دارد.

۳.منها أحوال الشعر
. حالات مختلف مو

- فَسُرِعَةُ نَباتِهِ تَدْلُّ علي | اليبس
و كَثرَتُهُ تَدْلُّ علي الحَرارَةِ
- و قِلَّتُهُ تَدَلُّ على الرُّطُوبَةِ
و غِلظَتُهُ تَدلُّ علي كَثرَةِ الأَبخِرَةِ الدُّخانِيَّةِ
- و رِقْتُهُ تَدُلُّ على قِلَّتِها.

رشد سریع موها دلیل خشکی. پرمویی بدن دلیل حرارت مزاج.
کم مویی نشانه تری مزاج.
کلفتی موها نشانه زیاد بودن بخار دخانی در بدن و نازکی آنها دال بر کمی آن است.

و جُعُودَتُهُ تَدلُّ علي الحَرِّ واليُبسِ
و سُبُوطَتُهُ تَدْلُّ علي ضِدّ ذلك
و سَوادُهُ يَدُلُّ علي الحَرِّ
- و صُهُوبَتُهُ علي البَردِ
- و شُقرَتُهُ وحُمرَتُهُ علي القُربِ من الإعتدال.

و بياضُهُ يَدْلُّ إمّا علي البُرُودَةِ والرُّطُوبَةِ و إما علي اليبس.
موی مجعد نشانه گرمی و خشکی.
لختی مو نشانه سردی و تری.
موی مشکی نشانه گرمی مزاج.
موی بور نشانه سردی مزاج.
موی زردی که به سرخی بزند و موی سرخ نشانه نزدیک بودن مزاج به اعتدال. و سفیدی مو گاه نشانه سردی و تری و گاه نشانه خشکی مزاج
است.

منها لونُ البَدَنِ
۴. رنگ پوست بدن

در این بحث رنگ طبیعی پوست مورد نظر است نه تغییر رنگ پوست در اثر عوارضی مانند خشم که چهره به سبب آن سرخ می شود.

- فَبَياضُهُ يَدُلُّ عَلي قِلَّةِ الحَرارَةِ
- و كُمُودَتُهُ على كَثرَتِها
و حُمرته علي كَثرَةِ الدَّمِ والحَرارَةِ
- وصفرَتُهُ و شقرَتُهُ تَدَلانِ علي إفراطِ الحَرارَةِ
- و سَوادُهُ على الحَرارَةِ
و اللون الباذنجانى يَدلُّ علي البُرُودَةِ واليُبُوسَةِ
- و الجَصِّيُّ يَدلُّ علي البُرُودَةِ والبَلغَمِيَّةِ
- و الرصاصي علي البُرُودَةِ و الرُّطُوبَةِ.

سفیدی پوست نشانه کمی حرارت،
تیرگی آن نشانه زیادی حرارت،
سرخی آن نشانه زیادی خلط دم و گرمی مزاج، زردی پوست و زردی مایل به سرخی آن دلیل فزونی گرمی، سیاهی پوست نشانه گرمی،
مایل بودن پوست به رنگ بادنجانی نشانه سردی و خشکی، گچی بودن رنگ پوست نشانه سردی و بلغمیت مزاج، و سربی رنگ بودن آن نشانه سردی و تری مزاج است.

#قانونچه

🌹 @Shahab_Saqeb
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•

🌸🌺🌼 @Dissection786
http://Www.Shahab-shirzahi.ir

طب، تشریح و آناتومی

20 Sep, 11:08


قرحة فيه.
أو انطباق المجرَى لِمُجاوَرَةِ وَرَمٍ صَاغِظِ.
- أو لِقَبضِ بَردٍ شَدِيدٍ
- [أو لِشِدَّةِ يُبس]
أو لِشِدَّةِ القُوَّةِ الماسكة.
یافتن زخمی که در مجرا واقع بوده
به هم آمدن مجرا در اثر فشار ورمی که در کنار آن است.
گرفتگی مجرا بر اثر سرما یا خشکی شدید.
نیرومند بودن قوه ماسکه

ج. مرض صفايح
و أما أسبابُ الخُشُونَةِ، فَقَد تَكُونُ من داخل (كَالمادَّةِ الحادَّةِ)، و قَد تَكُونُ من خارج (كالدُّخانِ و الغُبارِ).
پیدایی ناهمواری در سطح اندامی که به طور طبیعی صافاند گاه به سبب عوامل داخلی مانند) تاثیر مواد دارای طبع تند و تیز است و گاه به سبب عوامل خارجی چون دود و غبار

و أما أسبابُ المَلاسَةِ، فَقَد تَكُونُ من داخِلٍ كَخِلط لَزِجٍ)، و قد تَكُونُ من خارج (مِثلُ الشَّمعِ المُذَابِ بِالدُّهنِ).
اما پیدایی همواری در سطح اندام ناهموار گاه به سبب عوامل داخلی چون خلط لزج است و گاه به سبب عوامل خارجی (مانند تأثیر موم روغن).

واسباب مرض مقدار و مرض عدد

أما أسباب زيادَةِ المقدار والعَدَدِ، فَكَثرَةُ المادَّةِ (إمّا الطَّيِّبَةُ أو الرَّدِيَّةُ)، أو شِدَّةُ القُوَّةِ الجَاذِيَةِ. پیدایش بیماریهای مربوط به افزایش اندازه و تعداد اندام یا به سبب کثرت ماده در بدن است خواه طبیعی باشند و خواه ناطبیعی یا به سبب نیرومند بودن قوه جاذبه.
و أما أسبابُ نُقصانِ العَدَدِ والمقدارِ، فَنُقصان المادَّةِ، أَو خَطَاءَ القُوَّةِ المُصَوِّرَةِ.
همچنین کاهش اندازه و تعداد اندام بدن یا به سبب کمبود ماده است یا بروز اشتباه در عمل قوه مصوره.

و أما أسبابُ فَسَادِ الوَضع
اسباب مرض وضع

من مُقارَبَةِ عُضو الى عُضو آخَرَ أَو مُباعَدَتِهِ، فَهي:
إمّا مَادَّةٌ مُشَنِّجَةً أَو مُرخِيَةٌ
أو أثَرُ قَرحَةٍ
- أو جَفافُ خِلطِ أو تَحَجَّرُها
أو حَرَكَةً مُفرِطَةٌ.
اسباب پیدایش بیماریهای مربوط به جایگاه اندام در بدن
یا بر اثر وجود ماده انقباض آور یا سست کننده است،
یا باقی ماندن اثر زخم
يا خشك شدن يك خلط یا سخت شدن آن
یا زیاده روی در حرکت
اسباب تفرق اتصال.

و اما أسبابُ تَفَرُّقِ الإتصالِ فَهي:
إما من داخل (مثل خلط أكال أو مُحرقٍ أو لادِغ أو صادِعٍ، أو إمتلاء مُمَدَّدٍ) و إما من خارج كَالقَطعِ بِالسَّيفِ، و المَد بِالحَبل، و الإحراق بِالنّارِ، وأ أمثال ذلك).
پیدایی بیماریهای گروه تفرق اتصال
یا به سبب عوامل داخلی (مانند) وجود خلطهای خورنده ،سوزاننده ،گزنده برنده، یا امتلای تمددآور)
یا بر اثر عوامل خارجی مانند جراحت شمشیر کشیدگی با طناب سوختن به آتش و ... است.

#قانونچه

🌹 @Shahab_Saqeb
•┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•

🌸🌺🌼 @Dissection786
http://Www.Shahab-shirzahi.ir

طب، تشریح و آناتومی

20 Sep, 11:06


بسم الله الرحمن الرحیم

للمتكلم في أسباب مرض التركيبة اسباب پیدایش
بیماریهای ترکیب.
اسباب مرض خلقت

أما أسبابُ فَسادِ الشَّكلِ فهو:

- إمّا قُصُورُ القُوَّةِ المُصَوِّرَةِ

الف. اسباب مرض شکل عبارتند از:
کم کاری قوه مصوره
أو المغيرة
أو أشياء تقع عند الخُرُوجِ إِذا لَم يَكُنِ الخُرُوجُ طبيعياً أو أشياء تَقَعُ عند قمطِ الطِّفْلِ
أو أشياء تَقَعُ من خارج - كنقطة أو ضربة أو المبادرة إلى الحركة قبل تصلب الأعضاء
کم کاری قوه مغیره.
عوارض ناشی از زایمان غیر طبیعی
عوارض ناشی از قنداق کردن
عوامل خارجی مانند زمین خوردن یا آسیبهای ناشی از ضربه)
حرکت دادن اعضا پیش از استحکام آنها
ب مرض مجاری

و أما أسبابُ اتِّساع المجاري فهو:

_ إما ضَعفُ الماسكة
_أو حَرَكَةً قَوِيَّةٌ من الدَّافِعَةِ
_أو أدوية مفلحة أو مرخية.

اسباب کشادگی مجاری عبارتند از:

ضعف قوه ماسکه و در نتیجه سست شدن دیواره مجاری
وارد شدن نیروی قوی بر دیواره مجاری از سوی قوه دافعه
استفاده از داروهایی که سبب باز شدن یا سست شدن دیواره مجاری میشوند.

و أما أسباب ضيق المَجارِى فَأضداد هذه.
اسباب تنگ شدن مجاری مخالف موارد مذکور هستند.

أنا أسباب الشدة فهي
إما وَقُوعُ شَيْءٍ غَرِيبٍ في المَجارِى.
أو التحام المنقذ بسبب الدمال

اسباب گرفتگی مجاری (سده)
قرار گرفتن اشیای غیر طبیعی در مجاری مثل وجود سنگ در مجرا
بسته شدن منافذ بر اثر بهبود

1,037

subscribers

62

photos

8

videos