(با نگاه به مسئلهی حجاب اجباری)
🔹 محمدعلی امیرپورسعید
تغييرات اجتماعى عبارتاند از دگرگونىهایی که در طول تاريخ در اصول زندگى جامعه و ملتى روى مىدهد. اين تغييرات از هزاران عامل داخلى و خارجى و نيروهایی که زايندهٔ شرايط داخلى يا خارجى است پديد مىآيد. کشور ما نیز در سالهای گذشته و بویژه در دو دههی اخیر، تغییرات اجتماعی بسیار زیادی را تجربه کرده است که هرکدام به نوبهی خود جای بررسیهای زیادی دارد.
حال باید این تغییرات اجتماعی را با موضوع فرهنگ یک جامعه مرتبط ساخت. فرهنگ عمومی یک جامعه؛ «میراث اجتماعی مشترک» است. در فرهنگ عمومی بهطور حتم «تکثر» وجود دارد، اما تکثر با وجود وحدت است. اما اگر یکی از این نمودهای متکثر غالب شد و سعی کرد تا هنجارها و نمادهای خود را القا کند، تکثر را در فرهنگ عمومی نادیده گرفته که در این حالت با واکنشهایی روبرو میشود. متأسفانه فرهنگ رسمی ما نوعاً اینگونه است؛ یعنی اغلب یکی از نمودهای متکثر حاکم میشود و سعی میکند خرده فرهنگها، ایستارها، ارزشها و حتی الگوی رفتاری و نمادهای خودش را به طرق مختلف به بقیه القا کند.
فرهنگ رسمی باید از دل فرهنگ عمومی بیرون آید. از آنجا که مردم حق فرهنگی دارند، نباید و شایسته نیست گروه حاکم و فرهنگ رسمی، خردهفرهنگ خود و نمودهای آنرا برای تمام افراد جامعه دیکته کند.
حال اگر نظام سیاسی و حکمران نتواند و یا علاقهای نداشته باشد که فرهنگ رسمی خودش را با فرهنگ عمومی در جامعه وفق دهد، به بحرانهای عدم مشروعیت و مقبولیت دچار میشود(شرایطی که امروزه نیز شاهد آن هستیم).
نوع پوشش و حجاب افراد جامعه هم، یکی از نمودهای برجسته و پررنگ در ذیل همین تغییرات اجتماعی است. به واقع اجبار در پوشش و حجاب با واقعیت اجتماعی امروزهی ایران همخوانی ندارد. همین ناسازگاری بین نهاد سیاست(نظام سیاسی) با تغییرات اجتماعی رخ داده در جامعه، باعث شده تا شکافی که بین دولت و ملت وجود داشته، بسیار عمیقتر از گذشته شود و همسویی بین فرهنگ عمومی و فرهنگ رسمی را با چالشهای جدی مواجه کند.
در آخر اینکه به نظر میآید بایستی جامعه را از قالباش درآورید و با آب فراوان بشویید!
#یادداشتها
@critical_thought