بااجازه‌تون من یه مدت ناامید باشم تا ببینم چی می‌شه.
williwaw
@blujuly
Winter Evening, by the Window.
Winter Evening, by the Window (English)
Welcome to 'Winter Evening, by the Window' - a cozy Telegram channel curated by blujuly for all the winter lovers out there! If you are someone who enjoys the peacefulness and beauty of a winter evening, then this is the perfect channel for you. blujuly shares stunning photographs, poetic writings, and inspiring quotes that capture the essence of winter evenings by the window. Whether you are sipping on a cup of hot chocolate, wrapped in a warm blanket, or simply gazing at the snow falling outside, this channel will evoke a sense of nostalgia and comfort. Join us as we celebrate the magic of winter through art, literature, and heartfelt reflections. Let 'Winter Evening, by the Window' be your virtual sanctuary during the chilly winter nights. Embrace the serenity and beauty of the season with us. Subscribe now and experience the enchanting world of winter through the eyes of blujuly. Stay warm, stay inspired, and let the winter evenings by the window fill your heart with joy and tranquility.
williwaw
17 Jan, 14:55
کاش می‌تونستم برم جنگل. از این غروب تا وقتی که پاهام توان داشت راه می‌رفتم تا برسم به جنگل. برسم به درختای متراکم. به تنهایی خالص. به تاریکی.
williwaw
16 Jan, 22:30
امروز راستی برف بارید یه ربع ساعت. کاش مستمر و شبانه روز می‌بارید؛ اون‌قدر که تا چشم کار می‌کرد سفید بود.
williwaw
11 Jan, 23:36
یه برف ملایمی باریده. نرم و بی‌صدا اومده و الآن یه لایۀ نازک سفید روی همه‌جا نشسته.
چند دقیقه پیش رفتم توی بالکن و هنوز یه دونه‌های ریزی از برف توی هوای پخش بود که انگار آخرین ذره‌ها از خوشی، آخرین رد از محوترین لبخندن.
چند دقیقه پیش رفتم توی بالکن و هنوز یه دونه‌های ریزی از برف توی هوای پخش بود که انگار آخرین ذره‌ها از خوشی، آخرین رد از محوترین لبخندن.
williwaw
09 Jan, 22:35
یه چیزی هست که تا حالا پیش خودمم درست تعریف نکردم اما من خیلی وقتا دنبال یه نفر می‌گردم که بتونم براش نقاشی بفرستم. بدون اینکه بعدش بشینم به خودخوری و بیچاره کردن خودم. بدون اینکه حس کنم الآن چقدر بیخود و بی‌مورده این کارم. بدون اینکه هربار داستان داشته باشم با ذهنم و از نفس بیفتم. هنوز پیدا نکردم این‌طور کسی رو. کسی که اون‌قدر نزدیک و هم‌فکر باشه با من؛ حداقل در زمینۀ نقاشی بفهمه من از چی حرف می‌زنم و شوقم از چیه. سلیقه‌ش نزدیک و شبیه من باشه. راحت بتونم براش نقاشی بفرستم. بدون هیچ اورثینکی. چون می‌دونم که اونم نگاهش به نقاشی نه دقیقاّ مثل من اما نزدیک به منه. چون می‌دونم که خسته نمی‌شه از دیدن. کاش این‌طور رفیقی رو پیدا کنم، تا قبل از اینکه نصف دیگۀ موهام هم سفید بشه :))
williwaw
07 Jan, 20:28
احتمالاً کمتر کسی باشه که حوصلۀ ۲۳ دقیقه پُست‌راک رو داشته باشه، من اما امروز هی برمی‌گردم به این ۲۳ دقیقه.
williwaw
07 Jan, 15:42
"Do you see that tree? It is dead but it still sways in the wind with the others. I think it would be like that with me. That if I died I would still be part of life in one way or another."
- Anton Chekhov
- The Three Sisters
- Anton Chekhov
- The Three Sisters
williwaw
06 Jan, 20:56
توی کتاب «زبان گل‌ها» که نوجوونی خونده بودم، برای زنبق نوشته «پیغام». واقعاً معنی و توصیف درستی هم هست به‌نظرم.
williwaw
06 Jan, 19:35
به مناسب این عدد نمیدونم چی‌کار کنیم. یه نفس عمیق بکشید فعلاً تا من ببینم چه کاری از دستم برمی‌آد :))
williwaw
06 Jan, 12:49
© Charles J. Cook – Female Nudes in Forest: 1920 (1st & 2nd), 1928 (3rd), 1910 (4th).
williwaw
26 Dec, 19:31
یه پلی لیست دارم توی اسپاتیفای که به‌جز خودم یه نفر دیگه گوش می‌کنه. ایشونم بهم گفته که من یه‌جوری با این پلی‌لیست می‌خوابم که نگم برات :)) آهنگ اول به دوم نرسیده خوابش برده. شما ولی مثل امیر نباشید؛ بعد از آهنگ دوم بخوابید.
https://open.spotify.com/playlist/2hReRMnrvJ2ILpu258PfTz?si=q0edZN82SiqvTXenzzW09g
https://open.spotify.com/playlist/2hReRMnrvJ2ILpu258PfTz?si=q0edZN82SiqvTXenzzW09g
williwaw
25 Dec, 17:47
ولی من از هومر خوشم می‌آد؛ نقاشی‌هایی که از دریا کشیده. از موج و طوفان. اون مدلی که زن‌ها رو طراحی می‌کنه. آبرنگ‌هاش. سادگی و روستایی بودن انسان‌هایی که می‌کشه و اون رنگ غروب، کنار آبیِ تیره و خاکستری دریا.
نگاه کردن به آبرنگ‌های ساده و خلوتش رو دوست دارم. آشفتگی رو برای چند لحظه محو می‌کنه.
نگاه کردن به آبرنگ‌های ساده و خلوتش رو دوست دارم. آشفتگی رو برای چند لحظه محو می‌کنه.
williwaw
25 Dec, 16:34
© François Bonvin — Study for the Blacksmith's Shop: Remembrance of Le Tréfort, 1854.
- watercolor with gouache and iron gall ink.
- watercolor with gouache and iron gall ink.
williwaw
21 Nov, 21:42
کسی که اینجا می‌نویسه باعث شده که خیلی از آهنگ‌‌هایی که من دوسشون دارم، یه خاطره، یه داستان، یه جمله داشته باشن. هربار برمی‌گردم شیراز و توی خیابون‌هاش راه می‌رم یادم می‌افته به اینکه سروش چقدر قدر شیراز رو می‌دونه و صداش روشن‌تره اونجا؛ مثل رد ملایم بهارنارنج که بعد از بارون توی کوچه می‌پیچه.
https://t.me/+DIwX3p6CA0VkNWRk
https://t.me/+DIwX3p6CA0VkNWRk
williwaw
20 Nov, 21:37
یه غم تلخی توی وجودمه چند هفته‌ست. یه غمی که نمیدونم چطور باید تسکینش بدم. نمی‌شناسمش. بلد نیستم چطور کار می‌کنه. نمیدونم چرا هیچ اشکی نیست. چرا درونم انقدر با من غریبه‌ست. خسته‌م. امروز دلم می‌خواست سیگار بگیرم اما دیدم حتا برای اونم خسته‌م. از این کلمه‌ها هم خسته‌م.
williwaw
20 Nov, 21:26
سوگ، غم، غم‌واندوه، غصه، حزن، مصیبت، غمگین کردن، غصه‌دار کردن، تأسف خوردن.
© Albert Edelfelt — Sorrow, 1894.
© Albert Edelfelt — Sorrow, 1894.
williwaw
19 Nov, 04:41
اندوه.
© Holger Lübbers — Coastal scenery with ships and boats at sunrise, 1900.
© Holger Lübbers — Coastal scenery with ships and boats at sunrise, 1900.
williwaw
19 Nov, 04:33
دلتنگ دریا.
© Holger Lübbers — Seascape with two fishermen pulling their Boat ashore, 1917.
© Holger Lübbers — Seascape with two fishermen pulling their Boat ashore, 1917.
williwaw
13 Nov, 04:57
برای اشک‌هایی که خیره به ابرهای تیره، به قلب بازگشتند. برای اشک‌های پنهان در تن.
williwaw
11 Nov, 21:32
امروز بعد از مدت‌ها دوباره مه رو دیدم. هوا زنده بود. بارون، سرما و برگ‌های رقصان در باد پاییز.
williwaw
07 Nov, 16:01
Candles can’t be held forever
The brightest of all beams
Will fade into dark streams.
The brightest of all beams
Will fade into dark streams.
williwaw
30 Oct, 06:17
ویولن.
© Harriet Backer — The Living Room at Kolbotn, (Hulda and Arne Garborg's home), 1896.
© Harriet Backer — The Living Room at Kolbotn, (Hulda and Arne Garborg's home), 1896.
williwaw
28 Oct, 20:30
چه اکتبر شلوغی بود. هزار مکان بودم و انگار هیچ‌کجا نبودم. مثل برگی که از شاخه جدا شده و سرگردون کوچه‌هاست.
williwaw
27 Oct, 21:41
آبان؛ کنار پنجره.
© Suzanne Valadon — Germaine Utter in front of her Window, 1926.
© Suzanne Valadon — Germaine Utter in front of her Window, 1926.
williwaw
27 Oct, 21:28
چند روزه دلم یه گریۀ حسابی می‌خواد و امروز عصر بیشتر از روزای قبل. دنبال یه دیوار، یه درخت یا گوشۀ خلوتی بودم که پیدا نشد. اشک بیات شد و برگشت. قلبم از غمی سنگینه که بی‌ریشه‌ست؛ مثل خزه‌ای که سراسر درخت رو گرفته. سال‌هاست.
williwaw
27 Oct, 11:13
© Holger Lübbers — A stormy day with fishermen lauching a rowing boat, 1915.
williwaw
07 Oct, 04:47
بوته‌های رُز.
© Claude Monet — The Rose Bushes in the Garden at Montgeron, 1876.
© Claude Monet — The Rose Bushes in the Garden at Montgeron, 1876.
williwaw
04 Oct, 22:20
صدای برگ‌ها و شا‌خه‌ها، در مسیر باد.
© Ladislav Mednyánszky — Autumn Forest, 1890.
© Ladislav Mednyánszky — Autumn Forest, 1890.
williwaw
04 Oct, 22:15
خیلی تماشایی و دلرباست کارهای ایشون. هربار یه نقش و نگار جدید توی آرشیوش می‌بینم.
williwaw
04 Oct, 22:00
© Ladislav Mednyánszky — The Artist's Father, Baron Eduard Mednyánszky, 1890.
1,164
subscribers
2,467
photos
16
videos
