ـــــــــــــــــــــــــ
اکرم پدرامنیا
سانسور از آغاز تاریخ نوشتن چون سایهای نویسندهها و هنرمندان را دنبال کرده و بنا به نوشتههای باقیمانده از دوران سقراط درمییابیم که بخشهایی از نوشتههای او هم در زمان زندگی خودش به بلای سانسور گرفتار آمدهاند، اما این سایه بیش از همه برای آثار ادبی شوم بوده است.
نخستینباری که خود واژهٔ «سانسور» در تاریخ ادبیات مکتوب استفاده و ثبت شده به متون برجامانده از سال ۴۴۳ میلادی برمیگردد. از آن به بعد و از روزی که صنعت چاپ، حتی در ابتداییترین نمونهاش روی کار آمد سانسور روزنامهها و سپس کتابخانهها نیز شکل گرفت و تا امروز ادامه دارد و حتی در کشورهای صنعتی و پیشرفته هم نمونههایی از سانسور آثار ادبی دیده میشود که در این نوشته میکوشم خلاصهای از این نمونهها و آثار را بررسی کنم. اما پیش از آن بهتر است هدف از سانسور را بررسی کنیم.
سانسور در روم و یونان باستان به هدف شکل دادن به رفتار، اندیشه و شخصیت شهروندان جامعهٔ آن زمان بنا گذاشته شد و امروز به خوشبینانهترین شکل میتوان گفت هدف از سانسور هر اثر و اندیشه عبارت است از اینکه فرد یا افرادی بر اساس معیارهایی خاص میخواهند شهروندان یک جامعه را در امان نگه دارند از خواندن یا شنیدن برخی آثار و اندیشههایی که از نظر آنها میتواند برای سلامت فکر و رفتار این شهروندان ضرر داشته باشد. میتوان گفت سانسور هر متنی در سراسر جهان یک معنی در پس خود دارد و آن اینکه فرد یا گروهی از آن جامعه بیش از دیگر شهروندان میدانند که چه چیزی برای جامعه خوب است و چه چیزی بد.
در دهههای گذشته آثار ادبی نویسندگان سرشناس بسیاری با بهانههایی چون ترویج اندیشههای نادرست و ناشایست، بدآموزی و ایجاد پریشانی در اندیشه، سانسور یا منع شدهاند که در ادامه به شماری از آنها و چگونگی برخورد با آثارشان اشاره میکنم. به گفتهٔ جورج اورول، «دشمن آزادی اندیشه همواره با بهانههایی بهظاهر درست، همچون دفاع از نظم در برابر پراکندگی اندیشه ادعای خود را به جامعه تحمیل میکند و موضوع درست در برابر نادرست و شایسته در برابر ناشایسته را تا بالاترین اندازهٔ ممکن مخدوش نگه میدارد» و در بیشتر موارد این بهانهها چنان بیربطند که مارک تواین چنین تعبیرشان میکند: «سانسور به مردم میگوید نباید استیک بخورید چون نوزادتان نمیتواند آن را بجود.»
کورت و نه گات
به باور بسیاری از ادبشناسان جهان، «کورت و نه گات»، مارک تواین قرن بیستم بود و هر دوی این نویسندهها از بهترین طنزنویسهای آمریکایی بودند. سلاخخانهٔ شماره پنج دربارهٔ سفر سربازی از جنگ جهانی دوم در زمان است و نشان میدهد که بیشتر انسانهای کرهٔ زمین از هیچ ارزش و اهمیتی برخوردار نیستند و کاری را انجام میدهند که مجبورند انجام دهند. سلاخخانهٔ شمارهٔ پنج یکی از محبوبترین کتابهای قرن بیستم و یکی از ممنوعترین آنهاست. بهانههایی که سبب ممنوعیت گستردهٔ این کتاب شد، زبان رک، صحنههای جنسی، خشونت و توهین مذهب بود.
هارپر لی
رمان کشتن مرغ مقلد نوشتهٔ هارپر لی از آثار ماندگار ادبیات کلاسیک است که نخستینبار در سال ۱۹۶۰ منتشر شد. بهرغم آنکه ویراستار این اثر به نویسنده هشدار داده بود که این رمان فروش خوبی نخواهد داشت، تا امروز بیش از سی میلیون نسخه از آن به زبان انگلیسی به فروش رسیده و به بیش از چهل زبان دنیا ترجمه شده است. رمان کشتن مرغ مقلد یکی از بحثبرانگیزترین آثار تاریخ امریکا بوده و حتی در سال ۱۹۹۵ این اثر را به بهانه داشتن بنمایهٔ نژادپرستی از مدارس سنتا کروز در ایالت کالیفرنیا جمع کردند و خواندش را در مدرسههای این شهر ممنوع کردند. سپس در شهر لیندیل از ایالت تگزاس به بهانهٔ برخوردش با ارزشهای جامعه ممنوع شد.
لینکِ متنِ کامل مقاله در وبسایت:
📎 Censorship in World Literature
■ Telegram ■ instagram