اشعار استاد لطیفیان @aliakbarlatifian Channel on Telegram

اشعار استاد لطیفیان

@aliakbarlatifian


گلچینی از بهترین اشعار شاعر آیینی استاد علی اکبر لطیفیان

https://telegram.me/joinchat/BRjMZkEaGselcvmy3DlGxQ
___________________
@AliakbarLatifian

اين كانال توسط دوستداران استاد لطیفیان اداره ميگردد و ارتباطی با ایشان ندارد.

اشعار استاد لطیفیان (Persian)

اشعار استاد لطیفیان یک کانال تلگرامی است که توسط دوستداران استاد علی اکبر لطیفیان اداره می‌شود و گلچینی از بهترین اشعار شاعر آیینی معروف را ارائه می‌دهد. استاد لطیفیان با شعرهای خود توانسته است قلوب مخاطبان خود را به خود جلب کند و از زیبایی و عمق اشعارش برخوردار باشد. اگر به دنبال خواندن و لذت بردن از اشعاری با ارزش و ادبی هستید، این کانال یک منبع بی‌نظیر برای شما خواهد بود. برای عضویت در این کانال و استفاده از محتوای منتشر شده، به آی‌دی @AliakbarLatifian مراجعه کنید. همچنین می‌توانید با کلیک بر روی لینک https://telegram.me/joinchat/BRjMZkEaGselcvmy3DlGxQ به کانال مستقیما ملحق شوید. پس از عضویت در این کانال، به دنیای زیبای اشعار استاد لطیفیان خواهید پیوست و لحظات خوبی را با خواندن شعرهایش سپری خواهید کرد.

اشعار استاد لطیفیان

14 Nov, 18:59


#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهادت

فاطمه بعد از پیمبر دائماً سردرد داشت
دستمالی بر سرش می بَست دیگر ؛ درد داشت

غُصه یِ اسلام را می خورد جای نان شب
انحرافِ دین برایش خیلی آخر درد داشت

شهر پیغمبر! چرا دُخت پیمبر را زدند؟
شهر پیغمبر! چرا دُخت پیمبر درد داشت؟

خاک عالم بر دهانم در به پهلویش گرفت
خاک عالم بر دهانم ضربه یِ در درد داشت

بوسه بر دست علی زد تا دلش آرام شد
دیدن آن دست بسته صد برابر درد داشت

صبح تا شب زخم برمیداشت ، شب تا صبح درد
آه ، سر تا پای زخم و پای تا سر درد داشت

یک نفر از بچه ها هم سَمتِ آغوشش نرفت
بچه ها هر وقت می دیدند ... مادر درد داشت
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

18 Oct, 22:13


#مناجات

پیش الطاف خداوند سحر باید رفت
با دل سوخته و دیدۀ تر باید رفت

شمع با گریه سر تربت پروانه نشست
محضر سوخته با خون جگر باید رفت

خبر آمد جگرت سوخته راه افتادیم
خواجه گفته است بدنبال خبر باید رفت

به سگ کهف نگفتند بمان امّا ماند
گرچه تحویل نگیرند مگر باید رفت

سر به سنگ تو نگیرد به لحد میگیرد
هر کجا که قدم توست به سر باید رفت

خانۀ قبر به هر حال مرا میخواند
بار بندید، از این خانه دگر باید رفت

پدرم رفت و پی اش رفتم و دیدم نجفم
خوب گفتند به دنبال پدر باید رفت

خون قربانی ما ریخته زینجا رد شو
خون پامال تو هستیم و هدر باید رفت

پسرم از جگر سوخته ام یاد گرفت
مثل پروانه در آغوش خطر باید رفت

بهترین رزق سر سفرۀ مادر گریه است
در دل بحر پی دُر و گوهر باید رفت
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

03 Sep, 11:21


#حضرت_امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#شهادت

هنوز حال و هوایی كه داشتم دارم
هنوز طبع گدایی كه داشتم دارم

برای گُمشدگان یك چراغ روشن كن
نیاز به راهنمایی كه داشتم دارم

بساط شاه و گدا در كنار هم پهن است
كنارِ جایِ تو جایی كه داشتم دارم

همان گدایِ قدیمی كه داشتی داری
همان امام رضایی كه داشتم دارم

حرم نگو، عتبات است، تو حسین منی
هنوز كرب و بلایی كه داشتم دارم
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

02 Sep, 11:04


#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#رحلت

شَصت و سه سال زندگی ات مهربان گذشت
با کیسه های وَصله ایِ آب و نان گذشت

شَصت و سه سال زندگی ات بین کوچه ها
در بنده یِ خدا شدن این و آن گذشت

گاهی میان دورترین خانه­ یِ زمین
گاهی میان دورترین آسمان گذشت

گاهی کنارِ سفره یِ بیوه زنان شهر
گاهی کنارِ خاطره یِ کودکان گذشت

وقتِ نزول، حضرتِ خاکی نشین شدی
وقت صعود ردّ تو از بی کران گذشت

آن روزها که شعب ابی طالبی شدی
ایام درد بود ولی همچنان گذشت

ای آن که زندگی تو خرج نجات شد
ای آن که زندگی تو با مردمان گذشت

برگرد رنج و درد بشر را نگاه کن
این زندگیِ سرد بشر را نگاه کن

یک عده ای به عشق تو دور از وطن شدند
یک عده ای ندیده اویس قرن شدند

از خانواده اَم همه عَبدُاللَهِ شما
از خانواده ات همه آقای من شدند

تو پیر خانواده بزرگ قبیله ای
محصولِ زندگیِ تو پنج تن شدند

یک عده زینب و علی و فاطمه شدند
یک عده ای حسین شدند و حسن شدند

بعد از تو دختر تو و زینب کنار هم
مشغولِ کار بافتن پیرُهَن شدند

یک عده بچه های تو پاره جگر ولی
یک عده بچه های تو پاره بدن شدند

این کشته ها تمام جگر گوشه یِ تواند
یا ایها الرّسول ببین بی کفن شدند

«یا مصطفاه» این تن پامال را ببین
این کشته یِ فتاده به گودال را ببین
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

24 Aug, 09:33


#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#اربعین

بدون چون و بدون چرا نمی‌ماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمی‌ماندند

چه کربلاست که عالم به‌هوش می‌آید
پس از شنیدن چاووش‌ها نمی‌ماندند

به التماس، به خواهش، به هر چه که می‌شد
خلاصه قافله می‌رفت، جا نمی‌ماندند

چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
از اشتیاق حرم روى پا نمی‌ماندند

فروختند النگوى نوعروسان را
قدیم معطل این چیزها نمی‌ماندند

شب زیارتى اربعین، دهاتى‌ها
به احترام تو در روستا نمی‌ماندند

فقط دو مرتبه باید به کربلا بروى
بدین طریق بفهمى چرا نمی‌ماندند

خدا نبود اگر این «حسین، حسین» نبود
و بندگان خدا، با خدا نمی‌ماندند
/علی اکبر لطیفیان/
@Aliakbarlatifian

اشعار استاد لطیفیان

05 Aug, 06:31


#مناجات
#پایان_محرم

دارد تمام می شود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم محرم برای تو

دارد چه زود سفره تو جمع می شود
تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو

شبهای آخر است... گدا را حلال كن
اين هم بساطِ نوكر بی دست و پای تو

ما را ببخش گريه یِ سيری نكرده ايم
چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزای تو

هر روز روز تو همه جا محضر شما
یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو

میل دوبارگی بهشت آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو

کی دست خالی از در این خانه رفته است
دست پر است تا به قیامت گدای تو

تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو

گریه کنِ تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو

تازه به شام می رسد از راه قافله
تازه رسیده نوبت تشتِ طلای تو
/علی اکبر لطیفیان/
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

18 Jul, 18:04


#مناجات
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام

بالا نرفت آن که به پایِ تو پا نشد
آقا نشد هر آن که برایت گدا نشد

مقصود از تَکَلّم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آن که کلیمِ شما نشد

روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عَزّ وَ جَلّ خون بها نشد

در خلقتش زمین و مکان های محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد

گر چه هزار سال برای تو گریه کرده اند
یک گوشه از حقوقِ لَبِ تو ادا نشد

ما گندمِ رسیده یِ شهرِ رِیِ توایم
شکر خدا که نان تو از ما جدا نشد

یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلایِ تو روزی ما نشد

داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

16 Jul, 11:13


#عاشورا

تیر از بَس که خورده بود حسین
بر تَنَش مثل پیرُهَن شده بود

نیزه هاشان تمام شد کم کم
موقع سنگ ریختن شده بود

نفسش بین راه بر میگشت
موقعِ دست و پا زدن شده بود

بودم اما جلو نمی رفتم
شِمر آنقدر بد دَهَن شده بود

تکّه ای را رُبود هر کس که
روبه رو با حسینِ من شده بود

هرچه کردند رو به قبله نشد
یعنی آنقدر پاره تَن شده بود

زیر اندازِ خانه های دَهات
کفنِ شاهِ بی کفن شده بود
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

11 Jul, 22:35


#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#شب_جمعه
#محرم

تا مرا در گناه دید حسین
زودتر از همه دَوید حسین

باید از او فقط شنید خدا
باید از ما فقط شنید: حسین

گِل مردم به ما چه مربوط است
گِل ما را که آفرید حسین

در اِزای دو قطره خون گلوش
از خدا خلق را خرید حسین

حج نرفتیم، کربلا رفتیم
کعبه را سمت ما کشید حسین

کعبه هم در طواف می‌گوید
لک لبیک یا شهید، حسین

آنقَدَر داد زد ته گودال
تا به دادِ همه رسید حسین

نیزه‌ها هر کدام طعمی داشت
همه را یک به یک چشید حسین

از زرنگی نیزه‌دار نبود
به خدا نیزه را ندید حسین
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

09 Jul, 08:52


#مناجات
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#محرم

آن باده ای خوش است که نذر سبو شود
آن غصه ای خوش است که آهِ گلو شود

اصلاً به یک دو قطره نباید بسنده کرد
آن چشمه، چشمه است، که یک روز «جو» شود

وقتی دلم شکست، گرو می گزارمش
خوب است، آبروی جگر، «آبِ رو» شود

عشاق راه در به در ناله ی هم اند
مستانه ناله کن که دلی زیر و رو شود

آقایی کریم اجازه نمی دهد
تا این که دست ما به صف حشر رو شود

ما در حسینیه به خداوند می رسیم
ذکر "حسین" جلوه کند ذکر "هو" شود

روزی  اگر بناست که قربانی ام کنند
این کار بهتر است به ابروی او شود

باید که سجده کرد خدا، یا حسین را؟
فردا که با خدایِ خودش رو به رو شود

این گریه ی برای تو عین طهارت است
عابد چرا معطل آب وضو شود

هر کس که سر به زیر تو شد سر بلند شد
بی آبرو کنار تو با آبرو شود
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

08 Jul, 09:43


#مناجات
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#محرم

غير از غَمِ معشوق در عالَم خبرى نيست
جايی خبرى نيست که از غم خبرى نيست

پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد
ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست

دنيا نتوانست زِ ما گريه بگيرد
بين غم تو، از غم عالم خبرى نيست

من توبه نکردم مگر از راه توسّل
بی نام تو از توبه یِ آدم خبرى نيست

گفتند درِ خانه ی غيرِ تو شلوغ است
گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست

رزقِ همه اينجاست و رَزّاق هم اينجاست
والله درِ خانه یِ حاتم خبرى نيست

"گرماى گُنه سوز حرم"خورد به ما، پس...
از سوختنِ بينِ جهنم خبرى نيست

از ناحيه توست عنايات خداوند
بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست

دَه ماه همه منتظر ماهِ تو هستند
در سال به جُز ماهِ مُحرّم خبرى نيست

عمامه ندارى و عبا نيز ندارى
اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

23 Jun, 12:13


#حضرت_علی_علیه_السلام
#مدح

روزگارم با غلامىِ "على" سَر میشود
هر که را دیدم على را دیده نوکر میشود

بنده زاده بنده اى دارم که دارد مثل من
چاکرى از چاکران کوى حیدر میشود

جاى آن دارد بگیرم حلقه یِ دارَش کنم
حلقه اى را که زِ گوش بندگى دَر میشود

شأن او را نه قلم کافیست نه دفتر نه فهم
شان سلمانش فقط صد جلد دفتر میشود

نفس مثل خیبر است و هیچکس فَتّاح نیست
فتح این قلعه فقط با دست حیدر میشود

یا که اول هست و آخر نیست یا بالعکس آن
این چه موجودى ست هم اوّل هم آخر میشود

از همینجا میشود فهمید - با مهر على-
عاقبت این عاقبت ها خیر یا شَر میشود

محضر "یادعلى" و محضر "نادعلى"
هر که آدم میشود از این دو محضر میشود

قدر زَر زرگر شناسد قدر "زهرا" را "على"
علتش این است داماد پَیَمبَر میشود

بیشتر کار برادر را برادر میکند
حق بده پس باتو پیغمبر برادر میشود

کار خیر ما کنار حُبّ تو می ایستد
دو برابر، سه برابر….صد برابر میشود

معجزات چشمهایت خلق صاحب معجزه ست
دل دلت رَد میشود سنگ همه زَر میشود

تو میان خانه هم باشى همه ذِبح تواند
تو به خیبر هم نیایى فتح خیبر میشود

هر یک از پیغمبران اول میاید محضرت
با تو بیعت میکند بعداً پَیَمبَر میشود

طفل خود را بر سر شانه نجف آورده ام
کودک است امروز, در آینده قَنبر میشود

این زمین خاصیتش این است قیمت میدهد
سنگ را اینجا بیندازند گوهر میشود

زان طرف سنگ نشانى هم ندارد "فاطمه"
زین طرف دارد کف صحن تو مَرمَر میشود

“باز با…..” نه , باز اینجا با کبوتر میپرد
شاه اینجا همنشین چند نوکر میشود

حال من چون حال بیماری است زیر دستِ تو
هر چه بدتر میشود انگار بهتر میشود….
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

20 Jun, 14:17


#مناجات
#شب_جمعه

ما دل نبسته‌ایم به اوضاعِ کار خویش
دل خوش نکرده‌ایم به این کوله‌بارِ خویش

باید خدا به داد دلِ بی‌کَسم رسد
شیطان کُنَد وَگرنه دلم را شکار خویش

رخت و لباس پاره نشانِ گدایی است
ما را کریم رَد نکند از جوار خویش

سوگند خورده است که بخشیده می‌شویم
پس آمده است با همه‌یِ اعتبار خویش

او قول داده است که ما را نمی‌زند
خوبان نمی‌زنند به زیرِ قرار خویش

با ذره‌پروری به چه جایی رسیده‌ایم
ما را نشانده‌اند کریمان کنار خویش

پروانه‌ایم و دُورِ علی‌وار می‌زنیم
خارج نمی‌شود دل ما از مدار خویش

فردای حشر فاطمه دنبال کار ماست
کار تمام خلق می‌افتد به یار خویش
 
تا بشنویم نام حسین گریه می‌کنیم
یکباره می‌دهیم زِ دست اختیار خویش
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

01 Jun, 04:30


#حضرت_امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات

بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد
دلبری هست به هر حال به پا برخیزد

لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است
هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخیزد

آهِ در سینه ی عشاق به هم مرتبطند
وقت نقاره زدن ناله ی ما برخیزد

جرأتش نیست كسی حرف جهنم بزند
گر پیِ كارِ گنهكار ز جا برخیزد

زائر آن است كه در كوی تو اُتراق كند
آن كه در عرش نشسته ست چرا برخیزد؟

تا به دستِ كرم تو به نوایی نرسد
از سرِ راه محال است گدا برخیزد

بر سر خاكم اگر آهوی تو گریه كند
از تمام جگرم بانگ رضا برخیزد

حَرَمَت زودتر از كعبه مرا حاجی كرد
حج ما آخر ذی القعده به پا برخیزد 
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

29 Mar, 19:29


#مناجات
#شب_قدر

مانند طفلِ دَر به دَری گریه میکنم
مثل گدای پُشتِ دَری گریه میکنم

اشک مرا زمانِ گدایی ندیده اند
این بار چون تو میگذری گریه میکنم

حالا که بین این همه مردم زیادی ام
از این به بعد یک نفری گریه میکنم

حتی اگر مرا بِزَنی قول میدهم
با آب و تابِ بیشتری گریه میکنم

تنبیه تو حواس مرا جمع میکند
من سالها زِ خیره سَری گریه میکنم

بار مرا کسی نخریده...تو می خری؟!
بار مرا بخر، نخری گریه میکنم

از چند جا شکسته پَرَم..ای شکسته بند!
از غصّه یِ شکسته پَری گریه میکنم

این روزه ها به درد قیامت نمیخورد
دارم برای بی سِپَری گریه میکنم

جانِ همان که زائر بابا نشد مرا
یک کربلا بِبَر نَبَری گریه میکنم
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

02 Feb, 12:30


#حضرت_صاحب_الزمان_عج
#مناجات

تو آمده‌ای و باز هم می‌آیی
یک جمعه سَرِ نماز هم می‌آیی

تو نقشه برای عربستان داری
می‌آیی و از حجاز هم می‌آیی
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

17 Dec, 15:29


#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهادت

سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود
آنچه شنیده می شد از من فقط خدا بود

یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم
تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود

دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود

طفلان من به جای مردم گُرُسنه بودند
افطار خانه یِ ما در سفره یِ شما بود

امروز را نبینید این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیتِ گدا بود

من هیچ شِکوه ای از بیگانگان ندارم
آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود

من درد مرتضی را با جان خود خریدم
در راه دوست باید آماده یِ بلا بود

دستم شکست اما من درد حس نکردم
اسم علی دوا بود ، ذکر علی شفا بود

رفتم برای مردم حُجّت تمام کردم
او را که می کشیدید او حُجّت خدا بود

ای کاش می شکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست آن دستِ بسته وا بود

با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد
آن خانه ای که فرشش بال فرشته ها بود

ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سَرَم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟!!

تازه میان کوچه قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود

تا قبر بُردنم را همسایه هم نفهمید
از بس که مردن من چون شمع، بیصدا بود

از بس که قطره قطره بر پای تو چکیدم
تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود

ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل ها
با ما شکسته دل ها دنیا که بی وفا بود
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

02 Nov, 20:11


#مناجات
#شب_جمعه
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام

بر رویِ دست ماندنِ این بارها بس است
غیر از تو رو زدن به خریدارها بس است

در لطفِ تو تحمّل آهِ فقیر نیست
فیّاض را صدای گرفتارها بس است

این نفس مانع است، خودت برطرف نما
بین من و تو چیدنِ دیوارها بس است

من بندگی زِ ترس جهنم نمی کنم
بنده شدن به خاطرِ اجبارها بس است!

خیلی گناه می کنم و توبه می کنم
دیگر بس است... این همه تکرارها بس است

این بار را بخر... که دگر راحتم کنی
بیهوده رفتنِ سرِ بازارها بس است

تو سفره را برای همه پهن می کنی
در مهربانیِ تو همین کارها بس است

ما را بهشت هم نبر... اما قبول کن!
لبخند تو برای گنه کارها بس است

آری فقط حسین مرا رد نمی کند
از این به بعد رفتن دَربارها بس است
/علی اكبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

27 Oct, 09:27


#حضرت_امام_زمان_عج
#مناجات

باز هم، صحبت فرداست قرارِ ما ها
باز هم، خیر ندیدیم از این فرداها

چِقَدَر پای همین وعده ی تو پیر شدند
جگر "مادر ها"  موی سَرِ "بابا ها "

سیزده قرنِ گذشته همه اش فردا بود
پس چه شد آمدنِ آن نفرِ فردا ها

سیزده قرن، نفس هایِ زمین پر شده از...
"پسر فاطمه"ها  ای "پسر زهرا "ها

سیزده قرن، تو آن جایی و ما این جائیم
چه کنم راه به آن جا ببرند این جاها

خُب بگوئید بمیرید اگر قسمت نیست
دیدن یک نفر از ... یک نفر از آقاها
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian

اشعار استاد لطیفیان

18 Oct, 15:38


#مناجات

دِلا بکوش مُطهر بمان و مَحرم باش
دخیل چادرِ دُخت رسول اکرم باش

به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را
بدین طریق به چشم خدا مُکرّم باش

عبودیت به صفات ربوبیت برسد
بیا و عبد خداوند باش ، رَب هم باش

تو جمع عالَم دنیا و آخرت هستی
مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش

مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت
به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش

ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند
از این به بعد دَمادَم به یاد آن دَم باش

به سفره خانه یِ حاتم مَبَر نیاز ، اما
اگر به خانه یِ تو آمدند حاتم باش

اگر درست نکردی ، خودت درست بمان
کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش

غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن
ولی به غصه همسایه هات مرهم باش

بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد
بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش

شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان
شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش

چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه
به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش

گر ایستاده بمیری شهید میمیری
درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش

کلید قفل شهادت بدست گریه توست
امیدوار به این اشکهای نم نم باش

آهای اُمت اسلام ! بهر پیروزی
دخیل چادر دخت رسول اکرم باش
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian