شعر تر @she_re_tarr Channel on Telegram

شعر تر

@she_re_tarr


رقص بر شعرِ تر و نالهٔ نِی خوش باشد ...
#حافظ

@fatigolabi

«منتخبی از اشعار بزرگان، از گذشته تا کنون»
شعر و موسیقی
https://www.instagram.com/she_re_tarr?igsh=MW13OTJiOHVmNnEwaw== اینستاگرام

شعر تر (Persian)

با خوشحالی ما به شما کانال تلگرام "شعر تر" را معرفی می‌کنیم! این کانال تخصصی در زمینه‌ی شعر و موسیقی فعالیت می‌کند و اشعار زیبا از بزرگان گذشته تا کنون را به اشتراک می‌گذارد. اگر به دنبال تجربه‌ی یک عالم شعر و موسیقی متفاوت هستید، بهترین انتخاب برای شما "شعر تر" است. ضمنا ما را در اینستاگرام نیز دنبال کنید تا از آخرین ارسال‌ها و مطالب جذاب ما باخبر شوید. شعر تر، جایی برای محبان شعر و موسیقی است که علاقه‌مندند به دنیای هنر در عمق آن سرگرم شوند و احساسات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. همراه ما باشید و تجربه‌ی یک سفر جذاب و شگفت‌انگیز در دنیای هنر مدرن را تجربه کنید.

شعر تر

26 Jan, 20:24



این جا کسی‌ست پنهان،
همچون خیال در دل
اما فروغ رویَش ارکان من گرفته

این جا کسی‌ست پنهان،
مانند قند در نی
شیرین شکرفروشی دکّان من گرفته

#مولانا ☆ @she_re_tarr

شعر تر

26 Jan, 20:23



این جا کسی‌ست پنهان،
دامان من گرفته
خود را سپس کشیده، پیشانِ من گرفته

این جا کسی‌ست پنهان،
چون جان و خوش‌تر از جان
باغی به‌من نموده ایوان من گرفته


#مولانا ☆ @she_re_tarr

شعر تر

26 Jan, 11:15


🔻 #شعر_تر

همهٔ هستی من آیهٔ تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رُستن های ابدی خواهد برد
من در این
آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم

زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد

زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد

زندگی شاید
طفلی است که از مدرسه بر میگردد

زندگی شاید
عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر

زندگی شاید
آن لحظه مسدودیست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با
ادراکِ ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست
دل ِمن
که به اندازه یک عشقست
به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد
به زوال زیبای گلها در گلدان
به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازه یک
پنجره می خوانند
@she_re_tarr
آه ...
سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من
آسمانیست که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد
سهم من پایین رفتن از یک پله متروکست
و به چیزی در پوسیدگی و غربت واصل گشتن

سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست
و در اندوهِ صدایی جان دادن که به من
می گوید:
دستهایت را دوست میدارم

دستهایم را در باغچه می کارم
سبز خواهم شد
می دانم می دانم می دانم
و پرستو ها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت

گوشواری به دو گوشم می آویزم
از دو گیلاس سرخِ همزاد
و به ناخن هایم برگ گل کوکب می چسبانم

کوچه ای
هست که در آنجا
پسرانی که به من عاشق بودند هنوز
با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر
به تبسم معصوم دخترکی می اندیشند که یک شب او را باد با خود برد
کوچه ای هست که قلب من آن را
از محله های کودکیم دزدیده ست

سفر حجمی در خط زمان
و به حجمی خط خشک زمان
را آبستن کردن
حجمی از تصویری آگاه
که ز مهمانی یک آینه بر میگردد
و بدینسانست
که کسی می میرد
و کسی می ماند

هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد

من
پری کوچک غمگینی را
می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک
نی لبک چوبین
می نوازد آرام آرام
پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه می میرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.


#فروغ_فرخزاد ♡ @she_re_tarr

شعر تر

26 Jan, 11:14


《همهٔ هستی من آیهٔ تاریکیست》

شعر و دکلمه : #فروغ_فرخزاد

@she_re_tarr

زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد
و در این حسی است
که من آن را با
ادراکِ ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت

شعر تر

25 Jan, 21:09


🌕
جای مهتاب به تاریکی شب‌ها تو بتاب ...

#فریدون_مشیری

شعر تر

24 Jan, 20:25



ای مطربِ ساده ساز بنواز
کامشب شبِ بزمِ عاشقان است

از رفته و نامده چه گویم
چون حاصل عمرم این زمان است

ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است


#عطار_نیشابوری ☆ @she_re_tarr

شعر تر

24 Jan, 20:23


#شبانه

شعر تر

24 Jan, 20:23


🌙

شعر تر

23 Jan, 20:57


🔻 #شعر_تر

چه گویمت؟ که تو خود با خبر ز حال منی
چو جان، ‌نهان شده در جسمِ پر ملال منی

چنین که می‌گذری تلخ بر من، از سرِ قهر
گمان برم که غم‌انگیز ماه و سالِ منی

خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام؟
لطیف و دور گریزی، مگر خیال منی؟

ز چند و چونِ شبِ دوریت چه می‌پرسم
سیاه‌چشمی و خود پاسخِ سؤال منی

چو آرزو به دلم خفته‌ای همیشه و حیف
که آرزویِ فریبنده‌یِ محالِ منی

هوای سرکشی‌ ای طبع من، ‌مکن! که دگر
اسیرِ عشقی و مرغِ شکسته‌بال منی

ازین غمی که چنین سینه‌سوزِ #سیمین است
چه گویمت؟ که تو خود باخبر ز حالِ منی


#سیمین_بهبهانی ♡ @she_re_tarr

شعر تر

23 Jan, 20:53


#غزل_آدینه ⬇️

شعر تر

23 Jan, 20:12


زمستون
با صدای : #افشین_مقدم

@she_re_tarr
زمستون
تن عریون باغچه چون بیابون
درخت ها با پاهای برهنه زیر بارون

نمیدونی تو که عاشق نبودی
چه سخته مرگ گل برای گلدون
گل و گلدون چه شب‌ها
نشستن بی بهانه
واسه هم قصه گفتن عاشقونه ...

شعر تر

23 Jan, 19:56


همراه با #حافظ

یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد

هر کس که بدیدْ چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد؟

در بحرْ فِتاده‌ام چو ماهی
تا یار مرا به شَست گیرد

در پاشْ فِتاده‌ام به زاری
آیا بُوَد آن که دست گیرد؟

خُرَّم دلِ آن که همچو #حافظ
جامی ز مِیِ اَلَست گیرد

@she_re_tarr
#غزل_۱۴۸

شعر تر

21 Jan, 03:35




هر بامداد خورشید از رشک خاک پایت

«واخجلتا»سُرایان سر ز آسمان برآرد

#خاقانی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

21 Jan, 03:34


#صبحانه

شعر تر

21 Jan, 03:33


☀️

شعر تر

19 Jan, 20:08


آزاده
خواننده : #هایده
ترانه : #رهی_معیری
آهنگساز : #علی_تجویدی
@she_re_tarr

با آن که همچون اشک غم
بر خاک ره افتاده ام من
با آن که هر شب، ناله ها
چون مرغِ شب سر داده ام من
در سر ندارم هوسی،
چشمی ندارم به کسی، آزاده ام من
°°°
گلبانگ مستی آفرین
همچون #رهی سر داده ام من
مرغ شب آهنگم ولی
در دام غم افتاده ام من
خندان لب و خونین جگر
مانند جام باده ام، آزاده ام من

شعر تر

19 Jan, 20:03


در سالروز درگذشت بانو #هایده 🥀

شعر تر

03 Jan, 19:26



تا در نرسد وعدهٔ هر کار که هست
سودی ندهد یاری هر یار که هست

تا زحمت سرمای زمستان نکشد
پر گل نشود دامن هر خار که هست

#ابوسعید_ابوالخیر ☆ @she_re_tarr

شعر تر

03 Jan, 19:19


عزیز بشینه کنارم ...
#سیما_بینا ♡ @she_re_tarr

شعر تر

03 Jan, 19:08


زلفای یارم بینظیره
#سیما_بینا ♡ @she_re_tarr

شعر تر

03 Jan, 19:06


در زادروز بانو #سیما_بینا
نوازنده، نقاش، پژوهشگر، آهنگساز
و خواننده آوازهای محلی ایرانی ... ❤️

شعر تر

02 Jan, 21:09


🔻 #شعر_تر

پایه ی عمرِ گران‌مایه بر آب است برآب
همه جا شاهد این نکته حباب است ، حباب

باده خور باده به بانگِ نی و فتوای حکیم
زان که دل درد تو را چاره شراب است، شراب

بر سر کوی خرابات کسی آباد است
که مدام از می دیرینه خراب است، خراب

گر به تیغم نزند محض گناه است، گناه
ور به خونم بکشد عین ثواب است، ثواب

رسم عشاق جگر خسته نیاز است ، نیاز
خوی خوبان ستم پیشه عتاب است ، عتاب

تا تو را اهل نظر هیچ تماشا نکنند
خم به خم زلف تو بر چهره نقاب است، نقاب

در سفالین قدح از شیشه مکن مِی به درنگ
که مدار فلک سفله شتاب است، شتاب

گر #فروغی نرود از سر کویت چه کند
که ملاقات رقیب تو عذاب است، عذاب

#فرغی_بسطامی ♡ @she_re_tarr

شعر تر

02 Jan, 21:06


#غزل_آدینه ⬇️

شعر تر

02 Jan, 20:27



با تو اکنون چه فراموشی هاست
با من اکنون چه نشستن ها ، خاموشیهاست

تو مپندار که خاموشی من
هست برهانِ فراموشی من ...

#حمید_مصدق ◇ @she_re_tarr

شعر تر

01 Jan, 21:12


🔻 #شعر_تر
مخاطبه شمع و پروانه

شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟

بگفت ای هوادار مسکین من
برفت انگبین یار شیرین من

چو شیرینی از من به در می‌رود
چو فرهادم آتش به سر می‌رود

همی گفت و هر لحظه سیلاب درد
فرو می‌دویدش به رخسار زرد

که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست

تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من اِستاده‌ام تا بسوزم تمام

تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت

همه شب در این گفت و گو بود شمع
به دیدار او وقت اصحاب، جمع

نرفته ز شب همچنان بهره‌ای
که ناگه بکشتش پریچهره‌ای

همی گفت و می‌رفت دودش به سر
که این است پایان عشق، ای پسر

اگر عاشقی خواهی آموختن
به کشتن فرج یابی از سوختن

مکن گریه بر گور مقتول دوست
برو خرمی کن که مقبول اوست

اگر عاشقی سر مشوی از مرض
چو #سعدی فرو شوی دست از غرض

فدایی ندارد ز مقصود چنگ
و گر بر سرش تیر بارند و سنگ

به دریا مرو گفتمت زینهار
وگر می‌روی تن به طوفان سپار

#سعدی ☆ @she_re_tarr
#بوستان #بوستان_سعدی
#باب_سوم
#در_عشق_و_مستی_و_شور

شعر تر

01 Jan, 21:08


#شبانه

شعر تر

31 Dec, 19:55


📖 همراه با #حافظ

علاج ضعف دل ما کرشمهٔ ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد

مریدِ پیرِ مُغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آورد

به تنگ‌چشمیِ آن تُرکِ لشکری نازم
که حمله بر منِ درویشِ یک قبا آورد

فلک غلامی #حافظ کنون به طوع کُنَد
که اِلتِجا به درِ دولتِ شما آورد

@she_re_tarr
#غزل_۱۴۵

شعر تر

31 Dec, 19:35


چشم من
خواننده: #داریوش
آهنگساز: #شماعی_زاده
شاعر: #اردلان_سرفراز
@she_re_tarr

چشم من بیا منو یاری بکن
گونه هام خشکیده شد، کاری بکن
غیر گریه مگه کاری می شه کرد
کاری از ما نمیاد، زاری بکن

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دلِ من گریه می‌خواد

شعر تر

30 Dec, 03:59



ای به زیبائی، رُخَت چون آفتاب

خورد از رشکِ رُخَت، خون آفتاب

پیش ازین بودی به خوبی رشکِ ماه

رشک دارد بر تو اکنون آفتاب

#رفیق_اصفهانی ◇ @she_re_tarr
#قرن_دوازدهم

شعر تر

30 Dec, 03:56


☀️

شعر تر

29 Dec, 12:17


شعر تر pinned «🔹 #لیلی_و_مجنون 🔸 #رهانیدن_مجنون_آهوان_را 2⃣ (۵۰) صیاد بدان نشید کاو خواند انگشت گرفته در دهن ماند گفتا سخن تو کردمی گوش گر فقر نبودمی هم‌آغوش نخجیر دو ماهه قیدم این است یک خانه عیال و صیدم این است صیاد بدین نیازمندی آزادی صید چون پسندی؟ گر بر سر صید…»

شعر تر

29 Dec, 12:11


🔹 #لیلی_و_مجنون
🔸 #رهانیدن_مجنون_آهوان_را 2⃣
(۵۰)

صیاد بدان نشید کاو خواند
انگشت گرفته در دهن ماند

گفتا سخن تو کردمی گوش
گر فقر نبودمی هم‌آغوش

نخجیر دو ماهه قیدم این است
یک خانه عیال و صیدم این است

صیاد بدین نیازمندی
آزادی صید چون پسندی؟

گر بر سر صید سایه داری
جان باز‌خرش که مایه داری

مجنون به جواب آن تهی‌دست
از مرکب خود سبک فرو جست

آهوتکِ خویش را بدو داد
تا گردن آهوان شد آزاد

او ماند و یکی دو آهوی خُرد
صیاد برفت و بارگی برد

می‌داد ز دوستی نه ز‌افسوس
بر چشم سیاه آهوان بوس

کاین چشم اگرنه چشم یار است
زان چشم سیاه یادگار است

بسیار بر آهوان دعا کرد
وانگاه ز دامشان رها کرد

رفت از پس آهوان شتابان
فریاد‌کنان در آن بیابان

بی کینه‌وری سلاح بسته
چون گل به سلاح خویش خسته

در مرحله‌های ریگ جوشان
گشته ز تَبِش چو دیگ جوشان

از دل به هوا بخار داده
خارا و قصب به خار داده

شب چون قصب سیاه پوشید
خورشید قصب ز ماه پوشید

آن شیفتهٔ مه حصاری
چون تار قصب شد از نزاری

زان‌سان که به هیچ جستجویی
فرقش نکند کسی ز مویی

شب چون سر زلف یار تاریک
ره چون تن دوستار باریک

شد نوحه‌کنان درون غاری
چون مار گزیده سوسماری

از بحر دو دیده گوهر افشاند
بنشست ز پای و موج بنشاند

پیچید چنانکه بر زمین مار
یا بر سر آتش افکنی خار

تا روز نخفت از آه کردن
وز نامه چو شب سیاه کردن ...

#نظامی_گنجوی
#خمسه ● #لیلی_و_مجنون
@she_re_tarr

《 صیاد که متعجب از سخنان مجنون بود گفت: اگر فقر گریبان گیرم نبود حرف تو را گوش میکردم. یک خانواده ی عیالوار دارم و به این صید محتاج هستم.
مجنون بلافاصله از اسبش پیاده شد و در قبال آن صید، اسب خود را به صیاد بخشید.
و صیاد با اسب رفت ... و مجنون ماند و آهوان که بر چشم آن بوسه می‌زد که اگرچه چشم یارم نیست ولی از او به یادگار دارم.
آنها را دعا کرد و از دام آزاد کرد.
دنبال آهوان در بیابان داغ می دوید، بدون اسب و سلاح ...
شب شد و مجنون زار و نحیف شده بود
درون غاری رفت از پای افتاد و شروع به گریه کرد و تا صبح نخوابید ...》

قسمت قبل (۴۹) 👇
https://t.me/she_re_tarr/4047
ادامه دارد...

شعر تر

28 Dec, 03:47



آه، ای روشن طلوع بی غروب
آفتاب سرزمین های جنوب
آه، آه ای از سحر شاداب تر
از بهاران تازه تر سیراب تر

این دگر من نیستم، من نیستم
حیف از آن عمری که با من زیستم

#فروغ_فرخزاد ♡ @she_re_tarr

شعر تر

28 Dec, 03:12


نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه ی سیاه سرکشم
اسیرِ دست آفتاب می شود

نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب میشود
صراحی سیاه دیدگان من
به لالای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود

به روی گاهواره های شعر من
نگاه کن !

تو میدمی و
            آفتاب می شود ... !

#فروغ_فرخزاد ♡ @she_re_tarr

هشتم دی زادروز فروغِ شعر معاصر: #فروغ_فرخزاد 🌻

شعر تر

26 Dec, 21:26




همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع

قصه ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز

#عماد_خراسانی

شعر تر

26 Dec, 21:25


🔻 #شعر_تر

دلم آشفته ی آن مایه ی ناز است هنوز
مرغ پر سوخته در پنجه ی باز است هنوز

جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید
دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز

گرچه بیگانه ز خود گشتم و دیوانه ی عشق
غافل از حسرتِ ارباب نیاز است هنوز

خاک گردیدم و بر آتش من آب نزد
یار،عاشق کش و بیگانه نواز است هنوز

گرچه هر لحظه مدد می دهدم چشمِ پر آب
دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز

همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
قصه ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز

گرچه رفتی ز دلم حسرت روی تو نرفت
درِ این خانه به امّیدِ تو باز است هنوز

این چه سوداست #عمادا که تو در سر داری؟
وین چه سوزی است که در پرده ی ساز است هنوز؟

#عماد_خراسانی ♡ @she_re_tarr

شعر تر

26 Dec, 21:23


#غزل_آدینه ⬇️

شعر تر

25 Dec, 22:02



طبیبِ راه‌نشین دردِ عشق نشناسد

برو به دست کن ای مرده‌دل مسیح‌دمی

#حافظ ☆ @she_re_tarr

شعر تر

25 Dec, 21:57


🎄

گفته مسیحِ مریم: کای کور و کر به رقص آ

#مولانا ☆ @she_re_tarr

شعر تر

25 Dec, 11:57



چه شود به چهرهٔ زرد من
نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من
به یکی نظاره دوا کنی

تو شهی و کشور جان تو را
تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را
که نظر به حال گدا کنی

تو کمان‌کشیده و در کمین
که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بُوَد از همین
که خدا‌نکرده خطا کنی


#هاتف_اصفهانی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

24 Dec, 20:49


بازخوانی تصنیف: عقرب زلف کجت

باصدای: #ایرج_بسطامی
آهنگ : #علی_اکبر_شیدا
شعر منسوب به: #ناصرالدین_شاه
با همکاری: گروه «دستان»
@she_re_tarr

عقرب زلف کجت با قمر قرینه
تا قمر در عقربه کار ما چنینه ...

نرگس مست تو و بخت من خرابه
بخت من از تو و چشم تو از شرابه

"کیه کیه در میزنه من دلم میلرزه"

شعر تر

24 Dec, 20:47


پنجم دی سالروز درگذشت #ایرج_بسطامی

@she_re_tarr

زمین لرزید، پشت ماه خم ماند
کسی رفت و بجایش آه و غم ماند
شبی که نقطه ی آواز افتاد
نت بسطامی من زیر بم ماند

#شهراد_میدری

شعر تر

24 Dec, 20:39



از زلزله و عشق خبر کس ندهد

آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای

#شفیعی_کدکنی ♡ @she_re_tarr

شعر تر

24 Dec, 20:36



ننويسيد كه #بم تلی از آوار شده است

بم به خال لب يک دوست گرفتار شده است

#حامد_عسگری
@she_re_tarr

در سالروز زلزله " بم "

شعر تر

24 Dec, 16:43


تصنیف «منتظرت بودم»
خواننده : #داریوش_رفیعی
آهنگساز: #مجید_وفادار
ترانه سرا: #محمود_صناعی

@she_re_tarr

شب به گلستان تنها منتظرت بودم
باده ناکامی در هجر تو پیمودم …

شعر تر

24 Dec, 16:43


در زادروز #داریوش_رفیعی 🌻

شعر تر

24 Dec, 16:25




گر مراد خویش خواهی، ترک وصل ما بگوی

ور مرا خواهی، رها کن اختیار خویش را

#سعدی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

24 Dec, 16:24




عافیت خواهی نظر در منظر خوبان مکن

ور کنی بدرود کن خواب و قرار خویش را

#سعدی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

24 Dec, 04:00



بی روی تو خورشید جهان‌سوز مباد
هم بی تو چراغ عالم افروز مباد

با وصل تو کس چو من بد آموز مباد
روزی که تو را نبینم آن روز مباد

#رودکی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

24 Dec, 03:59


#صبحانه ☀️

شعر تر

23 Dec, 20:43



جایی که گذرگاهِ دلِ محزون‌ست
آن جا دو هزار نیزه بالا خون ست

لیلی صفتان ز حال ما بی‌خبرند
مجنون داند که حال مجنون چون‌ست

#رودکی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

23 Dec, 20:43


بمناسبت چهارم دی ماه زادروز #رودکی 🌻

رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر پارسی می‌دانند. @she_re_tarr

شعر تر

23 Dec, 20:26



دلا عزم سفر دارم
از آن در گفتم آگه شو
اگر با من رفیقی می‌روم آمادهٔ ره شو

سبک باش
ای صباحِ روز عشرت، بس گران خیزی
تو هم از حد درازی ای شب اندوه ،کوته شو

هنوز از شب
همان پاسِ نخست است ای فلک مارا
چه شد چون دیگران گو یک شب ما هم سحر گه شو

#وحشی_بافقی ◇ @she_re_tarr

شعر تر

23 Dec, 20:25


#شبانه

شعر تر

23 Dec, 20:25


🌖

شعر تر

23 Dec, 17:22


شعر تر pinned «🔹 #لیلی_و_مجنون 🔸 #رهانیدن_مجنون_آهوان_را 1⃣ (۴۹) سازندهٔ ارغنون این ساز از پرده چنین برآرَد آواز کان مرغِ به کام نارسیده از نوفلیان چو شد بریده طیارهٔ تند را شتابان می‌راند چو باد در بیابان می‌خواند سرود بی‌وفایی بر نوفل و آن خلاف رایی با هر دمنی از…»

شعر تر

23 Dec, 17:16


🔹 #لیلی_و_مجنون
🔸 #رهانیدن_مجنون_آهوان_را 1⃣
(۴۹)

سازندهٔ ارغنون این ساز
از پرده چنین برآرَد آواز

کان مرغِ به کام نارسیده
از نوفلیان چو شد بریده

طیارهٔ تند را شتابان
می‌راند چو باد در بیابان

می‌خواند سرود بی‌وفایی
بر نوفل و آن خلاف رایی

با هر دمنی از آن ولایت
می‌کرد ز بخت بد شکایت

می‌رفت سرشک‌ریز و رنجور
انداخته دید دامی از دور

در دام فتاده آهویی چند
محکم شده دست و پای در بند

صیاد بدین طمع که خیزد
خون از تن آهوان بریزد

مجنون به شفاعت، اسب را راند
صیاد سوار دید و درماند

گفتا که به رسم دامیاری
مهمانِ توام بدانچه داری

دام از سر آهوان جدا کن
این یک دو رمیده را رها کن

بی‌جان چه کنی رمیده‌ای را؟
جانی‌ است هر آفریده‌ای را

چشمی و سرینی اینچنین خوب
بر هر دو نبشته غیر مغضوب

دل چون دهدت که بر‌ستیزی؟
خون دو سه بی‌گنه بریزی؟

آن کس که نه آدمی‌ است گرگ است
آهوکُشی آهویی بزرگ است

چشمش نه به چشم یار ماند؟
رویش نه به نوبهار ماند؟

بگذار به حقِ چشم یارش
بنواز به باد نوبهارش

گردن مزنش‌، که بی‌وفا نیست
در گردن او رسن روا نیست

آن گردن‌ِ طوق‌بند آزاد
افسوس بود به تیغ پولاد

وان چشم سیاهِ سرمه‌سوده
در خاک خطا بود غنوده

وان سینه که رشک سیمِ ناب است
نه در خور آتش و کباب است

وان نافه که مشک ناب دارد
خون ریختنش چه آب دارد؟

وان پای لطیف خیزَرانی
درخورد شکنجه نیست دانی

وان پشت که بار کس نسنجد
بر پشت زمین زنی‌، برنجد ...

#نظامی_گنجوی
#خمسه ● #لیلی_و_مجنون
@she_re_tarr

《مجنون وقتی که از نوفل و سپاهش ناامید شد، با اسبش شتابان به سوی بیابان رفت و در راه ناله کنان و شکایت کنان از نوفل و بخت بدش گلایه می‌کرد تا اینکه دامی از دور دید که آهویی در آن گرفتار شده بود
به صیاد گفت به رسم دامیاری دامت را به من بده و از او به حق چشم یار بگذر و او را آزاد کن؛ که ریختن خون آنها عیبی بزرگ است و .... مگر نمیبینی که چشمش مانند چشم یار است و این چنین زیبا و بی مثل است ...》
《توصیف زیبایی‌های آهو از زبان مجنون》

قسمت قبل (۴۸) 👇
https://t.me/she_re_tarr/3971
ادامه دارد

شعر تر

22 Dec, 21:01


🔻 #شعر_تر

یادِ آن شب که صبا در رهِ ما گل می‌ریخت
بر سرِ ما زِ در و بام و هوا گل می‌ریخت

سر به دامانِ مَنَت بود و زِ شاخِ گل سرخ
بر رخِ چون گلت آهسته صبا گل می‌ریخت

خاطرت هست كه آنشب همه شب تا دم صبح
شب جدا شاخه جدا باد جدا گل می‌ریخت؟

نسترن خم شده لعلِ لبِ تو می‌بوسید
خضر، گویی به لب آب بقا گل می‌ریخت

زلفِ تو غرقه به گل بود و هر آنگاه كه من
می‌زدم دست بدان زلف دو تا گل می‌ریخت

تو به مه خیره چو خوبان بهشتی و صبا
چون عروس چمنت بر سر و پا گل می‌ریخت

گیتی آنشب اگر از شادی ما شاد نبود
راستی تا سحر از شاخه چرا گل می‌ریخت؟

شادی عشرت ما باغ گل افشان شده بود
که بپای من و تو از همه جا گل می‌ریخت

#باستانی_پاریزی ◇ @she_re_tarr

شعر تر

22 Dec, 21:00


سوم دی زادروز استاد #محمدابراهیم_باستانی_پاریزی
تاریخدان، پژوهشگر، نویسنده و شاعر
@she_re_tarr

شعر تر

07 Dec, 03:37



صد غنچهٔ دل از نَفَسِ ما شکفته شد

هرجا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم


#رهی_معیری ♡ @she_re_tarr

شعر تر

07 Dec, 03:37


#صبحانه با #رهی

شعر تر

07 Dec, 03:36


☀️

شعر تر

06 Dec, 10:57


🔻 #شعر_تر

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بی‌زاریم
نه‌طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم

آوار پریشانی‌است رو سوی چه بگریزم؟
هنگامه‌ی‌حیرانی‌است‌خودرابه‌که بسپاریم؟

تشویش هزار "آیا" وسواس هزار "اما"
کوریم و نمی بینیم ورنه همه بیماریم

دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته است
امروزکه‌صف‌درصف خشکیده‌وبی‌باریم

دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی بریم ابریم و نمی باریم

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیداریم گفتیم که بیداریم

من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امیدرهایی نیست وقتی همه دیواریم


#حسين_منزوى ◇ @she_re_tarr

شعر تر

06 Dec, 10:57


#غزل_آدینه ⬇️

شعر تر

04 Dec, 20:29




دیشب به سیلِ اشک رَهِ خواب می‌زدم
نقشی به یادِ خَطِّ تو بر آب می‌زدم

رویِ نگار در نظرم جلوه می‌نمود
وز دور بوسه بر رخِ مهتاب می‌زدم

نقشِ خیالِ رویِ تو تا وقتِ صبحدم
بر کارگاهِ دیدهٔ بی‌خواب می‌زدم

#حافظ ☆ @she_re_tarr

شعر تر

03 Dec, 18:28



منشین با بَدان که صحبت بد
گرچه پاکی ترا پلید کند

آفتاب ار چه روشن‌ست او را
پاره‌ای ابر ناپدید کند

#سنایی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

01 Dec, 20:12



از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح

بوی زلفِ تو همان مونسِ جان است که
بود

#حافظ ☆ @she_re_tarr

شعر تر

01 Dec, 20:10


#شبانه

شعر تر

01 Dec, 20:10


🌙

شعر تر

01 Dec, 16:22


💠 #حکایت

حسن مَیْمَندی را گفتند: سلطان محمود چندین بندهٔ صاحب‌جمال دارد که هر یکی بدیعِ جهانی‌اند.
چگونه افتاده است که با هیچ یک از ایشان میل و محبتی ندارد، چنان که با اَیاز، که حسنی زیادتی ندارد؟ گفت: هر چه به دل فرو آید، در دیده نکو نماید.

هر که سلطان مریدِ او باشد
گر همه بد کند، نکو باشد

و آن که را پادشه بیندازد
کَسَش از خیل خانه ننوازد

کسی به دیدهٔ انکار اگر نگاه کند
نشانِ صورتِ یوسف دهد به ناخوبی

و گر به چشمِ ارادت نگه کنی در دیو
فرشته‌ایت نماید به چشم کَرّوبی

#سعدی ☆ @she_re_tarr

#گلستان_سعدی
#باب_پنجم
#در_عشق_و_جوانی
حکایت شمارهٔ ۱

شعر تر

30 Nov, 19:19


کوچه باغ راز
خواننده: #نادر_گلچین
اهنگساز : #حسن_یوسف_زمانی
شعر: دکتر #قدمعلی_صرامی

@she_re_tarr

چشای تو نور کوچه باغ رازه
چشای من ظلمت شب نیازه

شعر تر

30 Nov, 19:16


در زادروز هنرمند گرامی #نادر_گلچین ❤️

شعر تر

30 Nov, 03:35



چون تو نمودی جمال
عشقِ بتان شد هوس
رو که ازین دلبران
کار تو داری و بس

کرد مرا همچو صبح
روی چو خورشیدِ تو
تا همه بی جان زنم
در رهِ عشقت نفس

#سنایی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

30 Nov, 03:34


#صبحانه با #سنایی

شعر تر

30 Nov, 03:33


☀️

شعر تر

29 Nov, 20:28


🔹
آنرا که گزد سگِ خطرناک
چون مرهم هست، نیستش باک

وآنرا که دهانِ آدمی خَست
نتوان به هزار مرهمش بست

#نظامی ☆ @she_re_tarr
#لیلی_و_مجنون

*خستن: زخم زدن، آزردن

شعر تر

19 Nov, 04:19


🌧
وای، باران؛
باران؛

شیشه پنجره را باران شست

از دل من اما،
چه کسی نقشِ تو را خواهد شست ؟

#حمید_مصدق @she_re_tarr

شعر تر

19 Nov, 03:55



اشکِ سحر زداید، از لوحِ دل سیاهی
خُرّم کند چمن را، بارانِ صبحگاهی

عمری ز مهرت ای مَه، شب تا سحر نخفتم
دعوی ز دیده من، و ز اختران گواهی

چون زلف و عارض او، چشمی ندیده هرگز
صبحی بدین سپیدی، شامی بدان سیاهی

چندین #رهی چه نالی، از داغِ بی‌نصیبی؟
در پای لاله‌رویان، این بس که خاکِ راهی

#رهی_معیری ♡ @she_re_tarr

شعر تر

19 Nov, 03:53


#صبحانه با #رهی

شعر تر

19 Nov, 03:53


🌦

شعر تر

17 Nov, 20:02


*پرده بردار : روی بگشا 👆
*والضحی : برآمدن خورشید ، سوگند به روشنایی روز

شعر تر

17 Nov, 19:57


🔻 #شعر_تر

یا ز چشمت جفا بیاموزم
یا لبت را وفا بیاموزم

پرده بردار تا خلایق را
معنی "والضحی" بیاموزم

تو ز من شرم و من ز تو شوخی
یا بیاموز یا بیاموزم

پرده عالمی دریده شود
گر ازو یک نوا بیاموزم

نشوی هیچگونه دست آموز
چه کنم تا تو را بیاموزم

به کدامین دعات خواهم یافت
تا رَوَم آن دعا بیاموزم

از خیالت وفا طلب کردم
گفت: کو؟ از کجا بیاموزم

گفتم: آخر نیائیم در چشم؟
گفت: اول شنا بیاموزم

#جمال_الدین_عبدالرزاق ☆ @she_re_tarr
#قرن_ششم

شعر تر

17 Nov, 02:45



ای باد بوی یوسف دلها به ما رسان
یک نوبر از نهال دل ما به ما رسان

از زلف او چو بر سر زلفش گذر کنی
پنهان بدزد موئی و پیدا به ما رسان

ای هدهد سحر گهی از دوست نامه‌ای
بستان ببند بر سر و عمدا به ما رسان

با دوست خلوه کن دو بدو و آنچه گفته‌ایم
یک یک بگوی و پاسخ آن را به ما رسان

ما را مراد ازین همه یا رب وصال اوست
یارب مراد یارب ما را به ما رسان

#خاقانی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

17 Nov, 02:43


#صبحانه با #خاقانی

شعر تر

17 Nov, 02:43


☀️

شعر تر

16 Nov, 19:26


🔸

دانی که رویم از همه عالم به روی توست

زنهار اگر تو روی به رویی دگر کنی

#سعدی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

16 Nov, 19:25


🔸

کس دل به اختیار به مهرت نمی‌دهد

دامی نهاده‌ای که گرفتار می‌کنی

#سعدی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

16 Nov, 19:22


🔸

حاجت به نگاریدن نَبوَد رخِ زیبا را

تو ماه پری پیکر زیبا و نگارینی

#سعدی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

16 Nov, 19:17


🔸

هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی

#سعدی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

16 Nov, 19:16


🔸

هزار سال برآید همان نخستینی

#سعدی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

16 Nov, 19:14


#دمی_با_سعدی

شعر تر

16 Nov, 12:32


بیاد #معینی_کرمانشاهی

《خاطراتِ عمرِ رفته در نظرگاهم نشسته》

ترانه : #ساغر_شکسته 《طاقتم ده》
خواننده : #مرضیه
آهنگ : #همایون_خرم
شعر : #معینی_کرمانشاهی

@she_re_tarr

ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی
در میان طوفان
بر موج غم نشسته منم
در زورق شکسته منم
ای ناخدای عالم …

شعر تر

16 Nov, 12:31


ترانه زیبا و ماندگار #ساغر_شکسته
یکی از آثار ارزشمند #معینی_کرمانشاهی ⬇️

شعر تر

16 Nov, 12:28



آسوده دلان را غـم شوریده سران نیست
این طایفه را ، غصه ی رنج دگران نیست

راز دل ما ، پیش کسی بـاز مگویـید
هر بی بصری ، با خبر از بی خبران نیست

در بزم هنر اهـل سیاسـت چـه نشیند
میخانـه دگر جایگه فتنه گران نیست

#معینی_کرمانشاهی

@she_re_tarr

۲۶ آبان سالروز درگذشت استاد #رحیم_معینی_کرمانشاهی
شاعر، نقاش و
خالق ترانه های بسیار زیبا و ماندگار .

شعر تر

16 Nov, 11:53



می‌گویی چرا غمگینی
من آینه توأم
ای وطن!

#شمس_لنگرودی ♡ @she_re_tarr

بمناسبت زادروزش

شعر تر

16 Nov, 04:04


👆*نبید: شراب
*عصیر: شراب انگوری

شعر تر

16 Nov, 03:59



لشکر شب رفت و صبح اندر رسید
خیز و مَهرویا فراز آور نبید

چشمِ مستِ پر خمارت باز کن
کز نشاطت صبرم از دل بر پرید

مطرب سرمست را آواز ده
چون ز میخانه عصیر اندر رسید

#سنایی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

09 Nov, 19:42



من امشب تا سحر
خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام
اندیشه ی فرداست

وجودم
از تمنّای تو سرشار است
زمان در بستر شب
خواب و بیدار است

هوا آرام،
شب خاموش
راه آسمان ها باز
خیالم چون
کبوترهای وحشی
می کند پرواز ...

#فریدون_مشیری ◇ @she_re_tarr

شعر تر

09 Nov, 19:40


#شبانه 🌙

شعر تر

08 Nov, 19:52


 🔻 #شعر_تر

گفتا تو از کجایی کآشفته می‌نمایی؟
گفتم منم غریبی از شهر آشنایی

گفتا سَرِ چه داری؟ کز سر خبر نداری
گفتم بر آستانت، دارم سرِ گدایی

گفتا کدام مرغی کز این مقام خوانی؟
گفتم که خوش نوایی از باغ بینوایی

گفتا ز قیدِ هستی رو مست شو که رَستی
گفتم به می پرستی جستم ز خود رهایی

گفتا جوی نیرزی گر زهد و توبه ورزی
گفتم که توبه کردم از زهد و پارسایی

گفتا به دلربایی ما را چگونه دیدی؟
گفتم چو خرمنی گل، در بزمِ دلربایی

گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم
گفتم بِه از ترنجی، لیکن بدست نایی

گفتا چرا چو ذرّه با مهر عشق بازی
گفتم از آن که هستم سرگشته‌ای هوایی

گفتا بگو که #خواجو در چشم ما چه بیند
گفتم حدیث مستان سرّی بود خدایی
 
#خواجوی_کرمانی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

08 Nov, 19:39


از یادم نروی

خواننده:
#نادر_گلچین
آهنگ:
#عماد_رام
@she_re_tarr

هر جا نامت آید، آه از قلبم خیزد
خون از چشمم با یادت
بر دامن می ریزد
در هر جمعی بنشینم از یادم نروی
در هر بزمی دور از رویت
غم با من آمیزد
ای در مستی سرکش
ای سوزان چون آتش
مستی از می، با برق چشمانت بگریزد

شعر تر

08 Nov, 09:03


🔻 #شعر_تر

نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد

تو خورشید جهان باشی ز چشم ما نهان باشی
تو خود این را روا داری وانگه این روا باشد

نگفتی من وفادارم وفا را من خریدارم
ببین در رنگ رخسارم بیندیش این وفا باشد

بیا ای یار لعلین لب دلم گم گشت در قالب
دلم داغ شما دارد یقین پیش شما باشد

در این آتش کبابم من خراب اندر خرابم من
چه باشد ای سر خوبان تنی کز سر جدا باشد

خود او پیدا و پنهانست جهان نقش است و او جانست
بیندیش این چه سلطانست مگر نور خدا باشد

خروش و جوش هر مستی ز جوش خُمِّ مِی باشد
سبکساری هر آهن ز تو آهن ربا باشد

خریدی خانه دل را دل آن توست می‌دانی
هر آنچ هست در خانه از آن کدخدا باشد

مسلم گشت دلداری تو را ای تو دل عالم
مسلم گشت جان بخشی تو را وان دم تو را باشد

#مولانا ☆ @she_re_tarr

شعر تر

08 Nov, 09:03


#غزل_آدینه ⬇️

شعر تر

06 Nov, 21:07


🔻 #شعر_تر

سفر به خیر گل من که میروی با باد
ز دیده میروی اما نمیروی از یاد

مباد بیم خزانت که هرکجا گذری
هزار باغ به شکرانه‌ی تو خواهد زاد

خزان عمر مرا داشت در نظر دستی
که بر بهار تو نقش گل و شکوفه نهاد

تو هم به یاد من او را ببوس اگر گذرت
به مرغ خسته‌پر دل‌شکسته‌ای افتاد

بیایم از پی تو گردباد اگر نبرد
مرا به همره خود سوی ناکجاآباد

#حسین_منزوی ♡ @she_re_tarr

شعر تر

05 Nov, 04:02



در مرگ عاشقانه ی نیلوفران صبح
در زیر لاجوردِ غم انگیز آسمان
در چهره ی زمان
در چشمه سار گرم و کف آلود آفتاب
در قطره های آب

در سایه های بیشه ی انبوه دوردست
در آبشار مست
در آفتاب گرم و گدازان ریگزار
در پرده ی غبار
در گیسوان نرم و پریشان بادها
در بامدادها

در نوشخند روز
در زهرخند جام
در عطر زلف او
در حلقه های مو
در بوسه ای که می شکند بر لبان من
در خنده ای که می شکفد بر لبان او

در هرچه هست و نیست
در هر چه بود و هست
در شعله ی شراب
در گریه های مست
در هر کجا که می گذرد سایه ی حیات
سرمست و پر نشاط

رو کن به سوی عشق
رو کن به سوی چهره ی خندان زندگی !


#نادر_نادرپور ◇ @she_re_tarr

شعر تر

05 Nov, 03:52


#صبحانه

شعر تر

05 Nov, 03:51


☀️

شعر تر

04 Nov, 20:03


🔹
میلِ دل مهربانم آنجاست
آنجا که دل است، جانم آنجاست

شرط است به پیش یار، مردن
زو جان سِتَدَن، ز من سپردن

#نظامی ☆ @she_re_tarr
#لیلی_و_مجنون

شعر تر

04 Nov, 19:56


شعر تر pinned «🔹 #لیلی_و_مجنون 🔸 #جنگ_کردن_نوفل_با_قبیله_لیلی 3⃣ (۴۳) پرسید یکی که‌ای جوانمرد کز دور زنی چو چرخ ناورد‌ ما از پی تو به جان سپاری با خصم تو‌را چراست یاری‌؟ گفتا که چو خصم یار باشد با تیغ مرا چه‌کار باشد‌؟! با خصم نبرد خون توان کرد با یار نبرد چون توان…»

شعر تر

04 Nov, 19:52


🔹 #لیلی_و_مجنون
🔸 #جنگ_کردن_نوفل_با_قبیله_لیلی 3⃣
(۴۳)

پرسید یکی که‌ای جوانمرد
کز دور زنی چو چرخ ناورد‌

ما از پی تو به جان سپاری
با خصم تو‌را چراست یاری‌؟

گفتا که چو خصم یار باشد
با تیغ مرا چه‌کار باشد‌؟!

با خصم نبرد خون توان کرد
با یار نبرد چون توان کرد؟

از معرکه‌ها جراحت آید
اینجا همه بوی راحت آید

آن جانب دست یار دارد
کس جانب یار خوار دارد؟

میل دل مهربانم آنجاست
آنجا که دل است جانم آنجاست

شرط است به پیش یار مردن
زو جان ستدن ز من سپردن

چون جان خود این چنین سپارم
بر جان شما چه رحمت آرم
@she_re_tarr

نوفل به مصاف تیغ در دست
می‌کشت بسان پیل سرمست

می‌برد به هر طریده جانی
افکند به حمله‌ای جهانی

هرسو که طواف زد، سر افشاند
هرجا که رسید جوی خون راند

وان تیغ زنان که لاف جستند
تا اول شب مصاف جستند

چون طرهٔ این کبود چنبر
بر جبهت روز ریخت عنبر

زاین گرجی طره برکشیده
شد روز چو طره سربریده

آن هردو سپه ز هم بریدند
بر معرکه خوابگه گزیدند

چون مار سیاه مهره برچید
ضحاک سپیده‌دم بخندید

در دست مبارز‌ان چالاک
شد نیزه بسان مار ضحاک

در گرد قبیله‌گاه لیلی
چون کوه رسیده بود خیلی

از پیش و پس قبیله یاران
کردند بسیج تیر باران

نوفل که سپاهی آنچنان دید
جز صلح، دری زدن زیان دید

انگیخت میانجی‌یی ز خویشان
تا صلح دهد میان ایشان

کاینجا نه حدیث تیغ بازی است
دلالگی‌یی به دل نوازی است

از بهر پری زده جوانی
خواهم ز شما پری نشانی

وز خاصهٔ خویشتن در این‌کار
گنجینه فدا کنم به خروار

گر کردن این عمل صواب است
شیرین‌تر از این سخن جواب است

ور زانکه شکر نمی‌فروشید
در دادن سرکه هم مکوشید

چون راست نمی‌کنید کاری
شمشیر زدن چراست باری‌؟

چون کرد میانجی این سرآغاز
گشت آن دو سپه ز یکدگر باز

چون خواهش یکدگر شنیدند
از کینه‌کشی عنان کشیدند

صلح آمد دور باش در چنگ
تا از دو گروه دور شد جنگ

#نظامی_گنجوی
#خمسه ● #لیلی_و_مجنون
@she_re_tarr

*طریده: تیر
●°●°●
《شخصی از جنگجویان از مجنون پرسید: ما به جانسپاری برای تو آمده ایم تو به سپاه دشمن یاری میرسانی؟
مجنون گفت: وقتی که دشمن یار من است، من چرا باید بر رویشان شمشیر بکشم؟
دلم پیش اوست و شرط است که حتی اگر جانم را بخواهد نثار او کنم.
نوفل به شدت مشغول جنگ بود و تا اول شب مشغول جنگیدن بودند و چون صبح فرا رسید گرد قبیله لیلی جمع شدند.
وقتی نوفل سپاهی به اون عظیمی دید، فهمید که جز صلح کردن هر کاری انجام دهند به زیانشان هست. یک میانجی فرستاد که میانشان صلح برقرار کند. که : اینجا صحبت از جنگ نیست بلکه صحبت از دلدادگی است.
و ما برای جوانی مجنون، دختر چون پری شما را خواهانیم. و گنجها نثار او میکنیم.
چون میانجی پیغام را رساند هر دو گروه از کینه دست برداشتند و صلح کردند .》
قسمت قبل (۴۲) 👇
https://t.me/she_re_tarr/3754
ادامه دارد...

شعر تر

04 Nov, 11:00


‌‌ ‌


همه لرزش
دست و دل ام از آن بود
که عشق پناهی گردد،
پروازی نه
گریزگاهی گردد

آی عشق آی عشق
چهره آبی ات پیدا نیست ...

#احمد_شاملو ◇ @she_re_tarr

شعر تر

04 Nov, 10:58



دهانت را می‌بویند
مبادا که گفته باشی
دوستت می‌دارم،
عشق را
در پستویِ خانه نهان باید کرد،
روزگارِ غریبی‌ست نازنین ...

#احمد_شاملو ◇ @she_re_tarr

شعر تر

25 Oct, 19:04



من مرغ کور جنگل شب بودم
باد غریب، محرم رازم بود
چون بار شب به روی پرم می‌ریخت
تنها به خواب مرگ، نیازم بود

هرگز ز لابلای هزاران برگ
بر من نمی شکفت گل خورشید
هرگز گلابدان بلور ماه
بر من گلاب نور نمی پاشید

من مرغ کور جنگل شب بودم
در قلب من همیشه زمستان بود
رنگ خزان و سایه تابستان
در پیش چشم من همه یکسان بود

از لابلای توده تاریکی
دستی درون لانه من لغزید
وز لرزه‌ای که در تن من افتاد
بنیاد آشیانه من لرزید

یک دم، فشار گرم سرانگشتش
چون شعله، بال‌های مرا سوزاند
تا پنجه‌اش به روی تنم لغزید
قلب من از تلاش تپیدن ماند

غافل که در سپیده دم این دست
خورشید بود و گرمی آتش بود
با سرمه‌ای دو چشم مرا وا کرد
این دست را خیال نوازش بود

این دست گرم، دست تو بود ای عشق
دست تو بود و آتش جاویدت
من مرغ کور جنگل شب بودم
بینا شدم به سرمه ی خورشیدت

#نادر_نادرپور ◇ @she_re_tarr

شعر تر

25 Oct, 19:03


#شبانه 🌙

شعر تر

25 Oct, 17:32


📖 همراه با #حافظ

بی‌دلی در همه‌احوال خدا با او بود
او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد

این‌همه شعبدهٔ خویش که می‌کرد اینجا
سامری پیشِ عصا و یدِ بیضا می‌کرد

گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند
جُرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

فیضِ روحُ‌القُدُس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد

گفتمش سلسلهٔ زلفِ بُتان از پیِ چیست؟
گفت #حافظ گله‌ای از دلِ شیدا می‌کرد

@she_re_tarr
#غزل_۱۴۳

شعر تر

24 Oct, 21:50


#دیوانگی
خواننده: #فائزه
شاعر: #سیمین_بهبهانی

@she_re_tarr

یارب مرا یاری بده
تا خوب آزارش کنم ...

شعر تر

24 Oct, 21:47


🔻 #شعر_تر ♡ #دیوانگی

یارب مرا یاری بده ، تا خوب آزارش دهم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم

از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم

در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری
از رشک آزارش دهم ، ازغصه بیمارش کنم

بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم
چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم

گوید میفزا قهر خود ، گویم بکاهم مهر خود
گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم

هر شامگه در خانه ای ، چابکتر از پروانه ای
رقصم برِ بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم

چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از سودای من
منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم

گیسوی خود افشان کنم ، جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگندها ، بار دگر یارش کنم

چون یار شد بار دگر ، کوشم به آزار دگر
تا این دل دیوانه را راضی ز آزارش کنم

#سیمین_بهبهانی ♡ @she_re_tarr

شعر تر

24 Oct, 21:44


#غزل_آدینه ⬇️

شعر تر

24 Oct, 13:45



عمر،
پا بر دل من می‌نهد و می‌گذرد
كاروانی همه افسون، همه نیرنگ و فریب!
سال‌ها باغ و بهارم همه تاراجِ خزان
بخت بد،
هرچه كشیدم همه از دست حبیب
*

دیدن روی گل و سیر چمن نیست بهار
به‌خدا
بی رخ معشوق، گناه است! گناه!
آن بهار است كه بعد از شبِ جانسوزِ فراق
به هم آمیزد ناگه...
دو تبسم، دو نگاه!

#فریدون_مشیری ♡ @she_re_tarr

شعر تر

24 Oct, 13:40


دلم از نام خزان می‌لرزد
زانکه من زاده‌ی تابستانم!
شعر من آتش ِ پنهان ِمن است
روز و شب شعله کشد در جانم.

می‌رسد سردی ِ پاییز ِ حیات،
تاب ِ این سیل ِ بلاخیزم نیست
غنچه‌ام غنچه‌ی نشکفته به کام،
طاقت سیلی پاییزم نیست!

#فریدون_مشیری ♡ @she_re_tarr

سوم آبان سالروز درگذشت شاعر گرامی #فریدون_مشیری

شعر تر

23 Oct, 20:32


🍁

وه... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ‌آمیز بودم

شاعری در چشم من می‌خواند شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می‌زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه‌ی من ...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می‌ریخت بر دل‌های خسته

پیش رویم:
چهره‌ی تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه‌ام:
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز بودم

#فروغ_فرخزاد

🍂 @she_re_tarr 🍂

شعر تر

23 Oct, 20:29



گفتی
که از نهانِ دلت باخبر نیَم

تو در دلی،
کدام نهان بر تو فاش نیست؟!

#طالب_آملی ◇ @she_re_tarr

شعر تر

23 Oct, 20:18


شعر تر pinned «🔹#لیلی_و_مجنون 🔸 #رسیدن_نوفل_به_مجنون 4⃣ (۴۰) چون شیفته‌، شربتی چنان دید در خوردن آن نجاتِ جان دید، آسود و رمیدگی رها کرد با وعدهٔ آن سخن وفا کرد می‌بود به صبر، پای بسته آبی زده آتشی نشسته با او به قرارگاه او تاخت در سایهٔ او قرار‌گه ساخت گرمابه زد و…»

شعر تر

23 Oct, 20:13


🔹#لیلی_و_مجنون
🔸 #رسیدن_نوفل_به_مجنون 4⃣
(۴۰)

چون شیفته‌، شربتی چنان دید
در خوردن آن نجاتِ جان دید،

آسود و رمیدگی رها کرد
با وعدهٔ آن سخن وفا کرد

می‌بود به صبر، پای بسته
آبی زده آتشی نشسته

با او به قرارگاه او تاخت
در سایهٔ او قرار‌گه ساخت

گرمابه زد و لباس پوشید
آرام گرفت و باده نوشید

بر رسم عرب عمامه در بست
با او به شراب و رود بنشست

چندین غزل لطیف‌پیوند
گفت از جهتِ جمال دلبند

نوفل به سرش ز مهربانی
می‌کرد چو ابر دُرفشانی

چون راحت پوشش و خورش یافت
آراسته شد که پرورش یافت

شد چهرهٔ زرد‌ش ارغوانی
بالای خمیده خیزَرانی

شد صبح منیر باز خندان
خورشید نمود باز دندان

زنجیریِ دشت شد خردمند
از بندی خانه دور شد بند

مجنون به سکونت و گرانی
شد عاقل مجلس معانی

وان مهتر میهمان نوازش
می‌داشت به صد هزار ناز‌ش

بی‌طلعت او طرب نمی‌کرد
می جز به جمال او نمی‌خَورد

ماهی دو سه در نشاط‌کاری
کردند به هم شراب‌خواری
@she_re_tarr

روزی دو به دو نشسته بودند
شادی و نشاط می‌فزودند

مجنون ز شکایت زمانه
بیتی دو سه گفت عاشقانه

کای فارغ از آه دودناکم
بر بادِ فریب داده خاکم

صد وعدهٔ مهر داده بیشی
با نیم وفا نکرده خویشی

آورده مرا به دلفریبی
وا داده به‌دست ناشکیبی

صد زخم زبان شنیدم از تو
یک مرهم دل ندیدم از تو

صبر‌م شد و عقل رخت بربست
دریاب و گرنه رفتم از دست

دلداری‌ِ بی‌دلی نمودن
وانگه به خلاف قول بودن

دور اوفتد از بزرگواری
یاران به از این کنند یاری

قولی که در او وفا نبینم
از چون تو کسی روا نبینم

بی‌یار منم ضعیف و رنجور
چون تشنه ز آب زندگی دور

شرط است به تشنه آب دادن
گنجی به دِهِ خراب دادن

گر لیلی را به من رسانی
ورنه نه من و نه زندگانی

#نظامی_گنجوی
#خمسه #لیلی_و_مجنون

@she_re_tarr

《وقتی مجنون چنین وعده جانبخشی دید،
خیالش راحت شد و دست از رمیدگی و آشفتگی برداشت و صبر پیشه کرد.
به قرارگاه نوفل رفت و ظاهرش را مرتب کرد و به بزم و عیش نشست و برای معشوقش شعر سرود.
نوفل به سرش دست محبت می کشید، مجنون حالش به شد و قرار یافت و عاقل شد. و بدین منوال دوسه ماهی گذشت.
بعد از مدتی مجنون رو به نوفل گفت: آیا زمان آن نرسیده که به وعده ات عمل کنی؟صبرم به پایان رسیده و طاقتی بر من نمانده وقت آن است که لیلی را به من رسانی وگرنه زندگی برایم دیگر ارزشی ندارد ...》

قسمت قبل 👇
https://t.me/she_re_tarr/3648
ادامه دارد ...

شعر تر

22 Oct, 03:52



تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب
کاین مدحِ آفتاب نه تعظیم شان توست

بسیار در دل آمد از اندیشه‌ها و رفت
نقشی که آن نمی‌رود از دل نشان تو است

با من هزار نوبت اگر دشمنی کنی
ای دوست هم‌چنان دل من، مهربان توست

#سعدى ☆ @she_re_tarr

شعر تر

22 Oct, 03:50


#صبحانه یا #سعدی

شعر تر

22 Oct, 03:50


☀️

شعر تر

21 Oct, 20:04



چشمت به خواب چشم مرا خواب می‌بَرَد
زلفت به تاب جان مرا تاب می‌برد

امشب به دوش، مجلسیان را یکان یکان
بردند مست و ترک مرا خواب می‌بَرَد

بنمای رخ که درشبِ تاریک طرّه‌ات
دل گم شده‌ست و راه به مهتاب می‌بَرَد


#سلمان_ساوجی ☆ @she_re_tarr

شعر تر

21 Oct, 20:00


🌖

شعر تر

21 Oct, 20:00


#شبانه

شعر تر

21 Oct, 17:05


#محمدرضا_شجریان

@she_re_tarr

ارغنون ساز فلک ره‌زن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم؟

گل به جوش آمد و از مِی نزدیمش آبی
لاجرم زآتش حرمان و هوس می‌جوشیم

#حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در مُوسم گل خاموشیم

شعر تر

21 Oct, 16:31


🍂

من بوالعجب، جهانم
در مشت گل نهانم
در هر شبی چو روزم، در هر خزان بهارم

با مرغِ شب، شبم من
با مرغِ روز، روزم
اما چو باخود آیم زین هر دو برکنارم

#مولانا ☆ @she_re_tarr