غزلیات احمدجم @ahmadjam7 Channel on Telegram

غزلیات احمدجم

@ahmadjam7


فرمانروای مصرع برجسته می شود
صائب به هرکه مشق سخن میکنیم ما

ارتباط با ادمین
@ahmad_jam7

غزلیات احمدجم (Persian)

غزلیات احمدجم یک کانال تلگرامی است که به شعر و غزل های زیبا و ارزشمند احمد جم اختصاص داده شده است. احمد جم، یک شاعر معاصر اهل ایران است که با استفاده از کلمات شیرین و عذب، احساسات و افکار خود را به شکل هنرمندانه ای ابراز می کند. در این کانال، شاعری که فرمانروای مصرع برجسته می شود، خواننده ها را به دنیای دیگری از زیبایی و عمق شعر می برد. با پیوستن به این کانال، شما می توانید از تمامی غزل ها و شعر های احمد جم لذت ببرید و عطر زندگی او را در اشعارش حس کنید. این کانال مناسب برای علاقه مندان به شعر و ادبیات فارسی است که می خواهند با آثار یکی از شاعران برجسته کشور آشنا شوند. برای ارتباط با ادمین کانال و دریافت اطلاعات بیشتر، می توانید به آیدی @ahmad_jam7 در تلگرام پیام دهید.

غزلیات احمدجم

17 Dec, 18:20


بسم لله اگر به دلبری می آیی
ای ماه که مثل مشتری می آیی

تک بیتی صائبی مگر لامصب
هر بار به شکل بهتری می آیی

یک دوره شدی به شاه بیتی معروف
این دوره به بیت رهبری می آیی

ماندم چه کنم که دوری و در ذهنم
انگار همین دور و بری می آیی

صدنامه ز من به بال خود می بندد
هر شب که به خواب کفتری می آیی

عیسی و مرا هر دو به سختی کشتی
کی ساده به هر بی پدری می آیی!

از با خبرانیم و نمی دانستیم
ای عشق تو در بی خبری می آیی


#احمد_جم
@ahmadjam7


غزلی از مجموعه شب بی خاتمه
نشر فصل پنجم

پ ن

عرض ادب خدمت دوستان راستین
چند روز پیش
با ناشر محترم جناب بیگی صحبت کردم
فرمودند که تعداد کتاب های باقی مونده بسیار محدود هست و من هم اعلام آمادگی برای چاپ دوم نکردم( فعلا )
و شاید هم مثل مجموعه رسوایی انگور .... بشود ، به هر حال آمدم که تشکر کنم از دوستان خوبم که با خرید کتاب از فعالیت هنری ما حمایت کردند

مهرتون مدام 💙

غزلیات احمدجم

15 Dec, 18:12


در ملک سخن خدای بی آغازیم
ما شعبده نه ،فراتر از اعجازیم

ای آنکه به قصد بال ما می آیی
ولله که ما پرنده نه ،پروازیم...


#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

14 Dec, 01:25


وای از آن گرگی که پنهان است در ذات شبان...


#احمد_جم

@ahmadjam7
خوانش
#رضا_داعی
ارسالی از افغانستان شریف 🦋

غزلیات احمدجم

13 Dec, 20:00


نه بدهکار و نه  بودیم طلبکار کسی
بخت آن خوش که نشد باعث آزار کسی

گر چه ما سرو قدان را ثمری نیست ولی
تکیه چون تاک ندادیم به دیوار کسی

بار هرکس به زمین ماند به دوش آوردم
بار غم بردم و هرگز نشدم بار کسی

به قیامت دل آبی صفتم هست گواه
که بجز عشق نبودیم طرفدار کسی

راز آرامش و آسایشم این بود که من
دل سپردم به کم خود نه به بسیار کسی

از دل ساده خود گفتم اگر حرفی بود
دست دزدی نزدم هیچ به آثار کسی

به مزارم بنویسید که این خسته جگر
می توانست و نشد باعث آزار کسی

#احمد_جم
@ahmadjam7

خوانش
#سجاد_علی_محمدی عزیز

شعری از کتاب شب بی خاتمه
نشر فصل پنجم

غزلیات احمدجم

13 Dec, 19:47


ما هر چه بلا بود کشیدیم و نمردیم
ولله که سگ نیز به سگ جانی ما نیست


#احمد_جم

#بیتی_از_غزل
@ahmadjam7

خوانش
مهندس ارشاد آرین فرد
از هرات افغانستانِ شریف

غزلیات احمدجم

13 Dec, 19:46


نه تاب جفا نه میل لذت داریم
عمریست ز نام عشق وحشت داریم

از غربتِ بیکسی نترسان ما را
ما خدمت بیکسی ارادت داریم


#احمد_جم

خوانش
#رضا_وکیلی

@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

11 Dec, 08:48


تو خودت ساده قشنگی به تجمل چه نیاز ...



#احمد_جم


خوانش
#نعیم_نعیمی

@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

10 Dec, 10:09


من خواب میبینم کم آوردم
خوابی که بیداری ندارد هیچ
جز باد محصولی نخواهد داشت
هرکس به خاکِ غم بکارد هیچ

در من خیابانی ست آویزان
از َرخت های خالی از آدم
هی چکه چکه بغض می ریزند
بر سنگ فرش طاقتم کم کم

در من جنینی خودکشی کرده
با بند نافِ وهم و افسانه
در من رسولی ازجنون مبعوث
در من خداوندیست ،دیوانه

شاید مرا هم مرده زاییده
مادر شبیه بچه ی اول
شاید جهان غیر از توهم نیست
ای داد ازین افکار لاینحل

من چرت بعد از ظهر یک گاوم‌
بعد از زمان شیر دوشیدن
دائم به مسلخ می روم در فکر
سر می روم ازبیخودی بودن

سر می روم از بیخودی بودن
از فلسفه از عشق از عرفان
سر می بُرم این عصر خالی را
در انتهای پوچی انسان

#احمد_جم
@ahmadjam7


آیدی اینستاگرام
@ahmad_jam7

غزلیات احمدجم

09 Dec, 19:13


وا نکن پیراهنت را ماه می افتد زمین

#احمد_جم

#خوانش
مهندس ارشاد آرین فرد
از هرات افغانستان
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

02 Dec, 12:13


گر پا به حنا ز خون خویشم
هم سقفم و هم ستون خویشم

زحمت نکشید ای رفیقان
من سنگْ زنِ جنون خویشم

#احمد_جم
@ahmadjam7

آیدی اینستاگرام
@ahmad_jam7

غزلیات احمدجم

25 Nov, 14:58


شنیدم راستی مادر شدی به به مبارک هاست
و این را گفت و مرد از لابلای بیکسی رد شد
خیابان را به قصد قربت تنها شدن طی کرد
سپس دیوانه مردی که به خود هرگز نیامد شد

سه سال قبل، یک زن آن ور گوشی ،کمی پت پت
الو احمد حلالم کن و این را گفت و بعد از آن
غمی تا بینهایت در وجودش خفت و بعد از آن
دگر گل های شادی بر لبش نشکفت و بعد از آن

سکانس اول بازی ،حدود پنج سال قبل
دو تا چشم سیاه از روبه رویش رد شدند و بعد
دو خونخوار قشنگ از خیال آمد شدند و بعد
تمام خواستن ها در دلش بی حد شدند و بعد

سکانس بعد ماندن بر سر راهی که می آید
و نقل قول بی مرزی  برای دوستش حامد
ندیدی چشم هایش را چنان زیباست انگاری
در او جمع اند ایزد بانوان بابل و آکد

سکانس بعد،بوشهر اولین حرف اولین دیدار
کمی پت پت کمی خس خس ،تو بالشت پرم میشی
و خندید و جنوب از لابلای خنده اش سر رفت
نخن مو‌خیلی میخوامت عروس مادرم میشی

سکانس بعد دل بستن به ابعاد جنون یعنی
نماز عاشقی خواندن وضو کردن به خون یعنی
به فکر تیشه افتادن به یاد  بیستون  یعنی
به شوق سرکشی کردن زدن از خود برون یعنی

سکانس بعد با حامد نشستن درد دل کردن
کوکا پولم کمه میترسم از دستش بدُم حیفه
نمیشه دست خالی یا تک و تنها برُم حیفه
به مولا سختمه ای اول کاری بگُم حیفه

سه سال بعد یک نامه به صرف شام و شیرینی
درست اینجا خدا در انتهای قصه هق هق کرد
کبوتر های رو نامه یکی حامد یکی مریم
و راوی هم هجا بعد هجا بعد هجا دق کرد

#احمد_جم
@ahmadjam7

آیدی پیج اینستاگرام
@ahmad_jam7

غزلیات احمدجم

25 Nov, 14:57


@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

21 Nov, 06:21


زور خر می‌خواهد و جان سگ و تاب شتر
عاشقی را اشتباهی بار آدم کرده اند

#احمد_جم

ترجمه به ترکی👇

ائششک گوجی‌! ایت جااانی‌ ! ده‌وه‌‌ تااابی گرک
عشقی یانلیش‌جا سالیب‌لار آدامین پئ‌سرینه

#نوشین_باهر
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

15 Nov, 20:34


شیطان خدایی دست و دلباز است
اوهام می بخشد به آدم ها
حلقوم حق را می بَرد گاهی
پیغام می بخشد به آدم ها

چون روز  و شب در هم نهان هستند
آن نیمه ی شیطان ،خداوند است
ما نسل بازی خورده ای بودیم
هستی توهم خانه ی درد است

ما مردمان ساده و غمگین
ته مانده های عصمت اعصار
ناراهیان شوکت  رفتن
پس مانده های نفرت و تکرار

ما دردِ پشتِ دردِ پشتِ دردِ
ما خوابِ پشتِ خوابِ پشتِ خوابِ
ما این اسیران رعیت خو
ما این غلامک های بی ارباب

نفرینی اجداد دیوانه
بازیچه اوهام و تشویشیم
کم های در راه یقین بسیار
ما در جهالت از همه بیشیم

افتاده بر جان خوشی با غم
زن های مطبخ بوی پر دردیم
نامومنین در ریا مدفون 
نامردهای ظاهراً مردیم

اینجا برای زندگی جا نیست
باید جهان دیگری باشد
این طرز فکر خوب احمق هاست
شاید جهان دیگری باشد

#احمد_جم

@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

14 Nov, 11:45


هرکس که دو ساغر به تماشات نشسته
بر مسند خوش نقش خیالات نشسته

ولله که از عرش خدا رفته فراتر
آن خاک که بر جای قدم هات نشسته

#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

07 Nov, 12:04


نفهمیدم که گفتم با شما پرواز هم خوب است
که گاهی دل بریدن از همان آغاز هم خوب است

گوارای وجودم باد اندوه جهان زیرا
خودم لجبازم و گفتم که این لجباز هم خوب است

نوشتی حس بد داری به من، گفتم ،خدا را شکر!
همین که حس خود را میکنی ابراز هم خوب است

برایم مرگ هم این روز ها ناز و ادا دارد
شما هم ناز کن عیبی ندارد ناز هم خوب است

تو یادت نیست کفتر گونه از ماه عسل گفتم
اگر مشهد نشد ،قم،قم نشد شیراز هم خوب است

کبوتر جان من ، با باز ها رفتی خیالی نیست
یکی از ما دو تا سامان بگیرد باز هم خوب است!

غم عالم به دوشم مانده چون باور نمی کردم
که گاهی دل بریدن از همان آغاز هم خوب است


#احمد_جم

@ahmadjam7

غزلی از کتاب شب بی خاتمه
انتشارات فصل پنجم

خرید کتاب از طریق سایت ایران کتاب ...


در اینستا با ما باشید ...

آدرس اینستاگرام= ahmad_jam7@

غزلیات احمدجم

29 Oct, 06:59


آمدی چادر به سر از پیش چشمم رد شدی
با خودم گفتم ببین کعبه به راه افتاده است

#احمد_جم

@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

27 Oct, 17:11


عسل را در دهان هر که ریزم گاز میگیرد!

همان بهتر که دست بی نمک بر گردنم باشد...

#احمد_جم

@ahmadjam7

خوانش
#حدیث_شیر_نژاد

غزلیات احمدجم

27 Oct, 16:32


وا نکن پیراهنت را "ماه " می افتد زمین!
خَم نشو از "گردنت" "الله" می افتد زمین !

باز و بسته می شود پلکت و یا خیام مست
گاه بر می خیزد و آنگاه می افتد زمین!؟

تا تو غمگین می شوی یک آن جهان می ماندو
با صدای خنده هایت راه می افتد زمین

"برگ ریزان" می‌کنی همزاد پاییزی مگر ؟؟
برگِ سرو از دیدنت چون "کاه" می افتد زمین !

مِه تمام کوچه های شهر را خواهد گرفت
بسکه از عمق وجودم " آه" می افتد زمین!

خواستم در بازی شطرنج دل کیش ات کنم
صفحه می ریزد به هم تا "شاه " می افتد زمین!

هر پلنگی پنجه سمت روی ماهت می برد
گرنمیرد دست کم یک "ماه'می افتد زمین !


#احمد_جم


#خوانش جناب حمید ملک زاده
در جوار دکتر حواشی عزیز
از بزرگانِ شعر و ادبیات

#سیستان_بلوچستان❤️


از فراموشان مباد آنکس که ما را یاد کرد

@ahmadjam7

غزلی از مجموعه رسوایی انگور
نشر فصل پنجم

غزلیات احمدجم

23 Oct, 12:48


کفر محضی پیر و پیغمبر ندارد چشم هات
سحر چشمت کرده عبدالله را عبدالمنات

زنده زنده بوریا پیچم کنید ای دوستان
سوختم در آتشی که سوخته عین القضات

مثل ما هرگز جهان عاشق نمی بیند به خود
دیگران در ظاهر عاشق بوده اند و ما به ذات

می پرم بی عشق از خواب بلند زندگی
مثل اینکه خواب نادر شاه را بیند هرات

گفتم ای سحر معظم ،دین و دنیای منی
گفت بهتر دل نبندی بر جهان بی ثبات

صحبت امروز و فردای من بیچاره نیست
از ازل دنیا به عاشق ها ندارد التفات


#احمد_جم
@ahmadjam7


غزلی از کتاب شب بی خاتمه
انتشارات فصل پنجم

خرید کتاب از طریق سایت ایران کتاب ...


در اینستا با ما باشید ...

آدرس اینستاگرام= ahmad_jam7@

غزلیات احمدجم

20 Oct, 11:12


خار و خس را باد بالا می برد گاهی ولی
تا ابد آنجا نمی ماند نمی‌دانی بدان...


#احمد_جم

خواننده #فرید_ولی

ارسالی از کابل، افغانستانِ شریف ...
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

14 Oct, 12:11


ما هر چه بلا بود کشیدیم و نمردیم
ولله که سگ نیز به سگ جانی ما نیست


#احمد_جم

#بیتی_از_غزل
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

21 Sep, 09:00


از خلق دلی نبرده ام باور کن
جز غصه و غم نخورده ام باور کن

گفتی که هنوز زنده ای ،ای بابا
از بی کفنی نمرده ام باور کن...


#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

07 Sep, 16:22


دیوانه ام از من حواسم می گریزد
حتی سگ هار از هراسم می‌گریزد

از بس به «مُلکِ بی دلیلی» غصه خوردم
لاغر شدم از تن لباسم می گریزد

من لشکر کفرم جهان مولا علی بود
روزی سه وعده عمروعاصم می گریزد

برکوه نامم را صدا کردم، نیامد
اللهُ اکبر انعکاسم می گریزد

بی شک قماری را نخواهم برد هرگز
وقتی درون تخته طاسم می گریزد

حتی اگر خط موازی باشم عمری
در انتها خط مماسم می گریزد

از بس که پچ پچ میکنم دیگر دهانم
از حرف های بی اساسم می گریزد

#احمد_جم

@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

05 Sep, 16:55


گر ببینی خویشتن را در وجود دیگری
هرگز آسیبی نخواهی زد به هر جنبنده ای

#احمد_جم

@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

02 Sep, 08:26


ذات بشر ندارد تغییر ای عزیزان
هرکس که داشت عیبی آن را همیشه دارد

#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

13 Aug, 22:57


روبروی آینه دیدم خودم را، غم گرفتم
از همه ظلمی که کردم بر خودم، ماتم گرفتم

عشق را در گام اول ذبح کردم، سر بریدم
اینچنین از زخم‌های کهنه‌ام مرهم گرفتم

پروراندم در وجودم خُلق و خوی اهرمن را
انتسابم را ز نسل حضرت آدم گرفتم

ناله‌ای از زخمه‌های سازِ غم در گوشم آمد
هم‌نوا با ناله‌هایش شعر خواندم، دَم گرفتم

بار غمهایم به‌روی دوش سنگینی نمی‌کرد
اندکی از رنج‌های احمد جم هم گرفتم

عشق می‌ورزیدم و سرزنده و دل‌پاک بودم
آن وحید خوب را از آدم و عالم گرفتم


#وحید_شرفی


وامدار محبتت هستم وحید عزیز برادر مهربان🦋💙

@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

06 Aug, 12:50


ریزه میزه قامتی آتش به جانم می زند
الغیاث از عشوه های دلبران جمع و جور...


#احمد_جم

#بیتی_از_غزل

@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

03 Aug, 21:59


نه تاب جفا نه میل لذت داریم
عمریست ز نام عشق وحشت داریم

از غربتِ بیکسی نترسان ما را
ما خدمت بیکسی ارادت داریم


#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

30 Jul, 10:44


حسرت یک بوسه ی جانانه دارم ،من کی ام

مهر در سجاده های مردمان بی نماز...

#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

26 Jul, 20:04


خر، بجز بار به دوشی نبرد بهره ز چیزی

چه به معراج محمد چه به زیر تن عیسی...

#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

22 Jul, 11:51


منع کردند آشنایان عشق را بر ما ولی

این سخن ها با گرسنه از قناعت گفتن است...

#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

21 Jul, 09:32


سگِ خوبم طمع بر استخوانم دارد آنجا
زمانی که زمینم می زند اسب نجیبم ...

کجایم ؟ یک قدم بالاتر از اندوه عیسی
که خالی می کند پشت مرا روزی صلیبم...

#احمد_جم
@ahmadjam7

#بیتی_از_یک_غزل

ولی تو تنها پناهی بودی
که مطمئن بودم بر سرم آوار نمی شوی ...


دو بیت از مجموعه شب بی خاتمه
نشر فصل پنجم

غزلیات احمدجم

09 Jul, 18:55


بجز اندوه بی پایان چه در خاک وجودم زد
غم این والا خدای بر تمام ایزدان ایزد

جنون همشیره ام بود و برادر خوانده ام غربت
ز غم لاغرترم  با غول نحس بیکسی هم قد

گرفتار خیالیم و کسی از ما نمی پرسد
که چیده بال اسبت را سوار راه بی مقصد؟

دلم این دخمه گور سرد از یاد جهان رفته
  نهاده گوش بر راه خیال مقدمی شاید

که می باید بیاید از سراب وهم بی پایان
عزیزی که بگویم آه دیدی عاقبت آمد

نمی ماند این طلسم بی کسی باقی بجای خود
اگر یک مرتبه تنها صدایم می زدی احمد...





شعر و خوانش
#احمد_جم
@ahmadjam7

از بسیار شعر هایی بود که آن را زندگی کردم
غزلی از مجموعه شب بی خاتمه
نشر فصل پنجم

غزلیات احمدجم

02 Jul, 10:51


کشتند ای رفیقان من را دو چشم  تازی
دیگر نمی خورم« می» لعنت به کشف رازی

از بس خرابم از من تعمیر می گریزد
ساقی نمیتوانی دیگر مرا بسازی

در خانه ام قدم زد «ماه برهنه پایی»
بالاتر از حقیقت والاتر از مجازی

من  از نگاه اول ،گفتم ببین فلانی
دل بی بهاست اینجا باید که سرببازی

باغ معلق است او‌ سحر است میوه هایش
سحری که جا ندارد در ابجد و ریاضی

گفتم بگو چرا دیر از ناکجا رسیدی
از من گلایه کردن از او زبان درازی

جان مرا گرفت و بر جان خویش افزود
بردند روح من را یک جفت چشم تازی


#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

28 Jun, 09:50


کدخدا فهمید و راه انداخته سیصد سوار

#احمد_جم

خوانش #مژده_وکیل_زاده

شعری از کتاب شب بی خاتمه
نشر فصل پنجم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

25 Jun, 11:28


حیوان صفتی را که دلم ساده پذیرفت
در کشتی خود نوح نبی راه نمی داد ...


#احمد_جم
@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

24 Jun, 20:26


من نیستم آیینه ی اوهام خدا
از نسل شریف حضرت میمونم
من آمده ام که عده ای از پشه ها
باهم بخورند سیر و سفت از خونم


نه بنده ی تاریکی ام و بنده نور
بر کفر و یقین و ظلم و حق می خندم
باور بکنید اگر که زورم برسد
با گِل دهن  زمانه را می بندم


باور بکنید اگر که دستم برسد
از چرخ تقاص همه را میگیرم
آنوقت اگر زمین شود زنده به عشق
صد بار  به جای همگی میمیرم


باور بکنید اگر که زورم برسد
با ُسکرِ فُقاع*، کعبه را می شستم
آنوقت کنار خواب آزادی و عشق
چون دانه ی جو به خاک خود می رُستم


این ها همه در تخیلم می پیچند
من مومن شک سرشت عصیان زده ام
صد بار به صفین خردورزی و جهل
با درک علی نیزه به قرآن زده ام


من روز مسلمانم و شب کافرکم
این حسِ غریب ارث اجدادی ماست
ازبیخ غلط بود که باور کردیم
ویرانی ما باعث آبادی ماست

#احمد_جم

*فقاع=آبجو

@ahmadjam7

غزلیات احمدجم

13 Jun, 11:58


آه شیرین ،نرو اینگونه که در قصه هنوز
تیشه بر سنگ فرود آید و ‌گوید فرهاااااد.‌‌...


#احمد_جم
@ahmadjam7


بیتی از غزل
از مجموعه شب بی خاتمه
نشر فصل پنجم