در یادِ آوازخوانِ آتشبهجان
۱۸بهمن، احمد عاشورپور (۱۲۹۶-۱۳۸۶) ۱۰۶ساله شد.
و این، صدای اوست که احتمالاً برای نخستین بار میشنوید. اینجا (در جمعی خصوصی؛ در دهه۶۰) دارد به فارسی، آفتابخیزان را میخواند.
نسخهی اصلی این ترانه گیلکی ست. با شعر و آهنگی از جهانگیر سرتیپپور.
آفتابخیزانِ سرتیپپور را اما خود عاشورپور با ذوق موسیقایی و ادبی منحصر به فردی که داشت در نزدیکترین حالت به فرم و محتوای نسخهی مادر، به فارسی برگرداند. خودش هم این ترانه را در دهه۳۰، با دو زبان خواند و در تاریخ ترانه ایران جاودانهش کرد:
سحرگه او بود و من مست مستانه
دور از چشمان یگانه و بیگانه
رفتیم تا دامن کوه شانه به شانه
روی سبزه، پای چشمه، نزد دلبر
خوش نشستم رو به خاور
بنهادیم چهره برهم آسمان را شعله بر دامن فتاد
آن مه ندا داد: آتش! آتش!
شعله با مه در کشاکش
آسمان آتش به جان است
او مگر از عاشقان است
گفتم ای یار سر مست
اکنون رویت نماید آسمان آیینه در دست
آفتاب خیزان است.
• اشاره:
۱.این صدا بریدهای از فایلی است که جناب آقای جوادی مرحمت کردند و در اختیار گذاشتند و گویی توسط دکتر فروحی روی نوار کاست ضبط شده است.