Посты канала Beautiful mind

‍ قابل توجه مراجعان محترمی که تماس می گیرن و اصرار دارن که هیپنوتراپی بشن. عزیزان هیپنوز یکی از ابزارهای درمانیه. یک درمانگر کارکشته و با تجربه توی جعبه ابزار درمانیش، ابزارها و متدهای گوناگونی داره که بنا بر شم تشخیصی خودش و متناسب با مشکل مراجع از هر ابزار و متدی که صلاح بدونه استفاده میکنه. بنابراین اینکه شما به هیپتوز احتیاج دارید یا نه رو اجازه بدید من تعیین کنم چون هدف و دغدغه من درمانگر حل مشکل شما به بهترین نحو ممکن است.

دکتر کریم افشاری نیا / روان درمانگر

برشی از کارگاه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد / ماتریکس اکت

‍ مرز روانی

هر چیزی دارای پوسته، حریم یا مرز می باشد. همانگونه که جسم مرز دارد، روان ما نیز دارای مرز است. فرد بالغ و پخته نه به مرز کسی تجاوز می کند و نه اجازه می دهد دیگری به مرزش تجاوز کند. چنین فردی اگر حس کند که دیگری دارد به مرزهایش نزدیک می شود  واکنش اولیه او این است که سیگنالهایی به طرف مقابل مخابره می کند حاکی از اینکه "جلو نیا، سرجایت بایست". این سیگنالها می تواند یک نگاه ، یک وضعیت بدنی، جمله ای مودبانه و غیر مستقیم و یا یک شوخی ملایم و بدون تهدید باشد.
اگر فرد مقابل هم فردی عاقل و پخته باشد به محض دریافت این پیام، دورتر می ایستد و رابطه با تهدیدی مواجه نمی شود. اما در صورتی که فرد مقابل به هر دلیل این پیامها را درک نکرده و وارد مرزهای فرد دیگر شود، فرد بالغ ممکن است دو واکنش جدی و پرخاشگرانه از خود نشان دهد:
اگر او احساس تهدید کند ولی این تهدید خیلی جدی نباشد، با رفتاری که به آن پرخاشگری واکنشی گفته می شود، دیگری را از مرزهای خود بیرون می راند. در این مرحله، او تنها دیگری را بیرون کرده، اما خود به مرزهای او تجاوزی نکرده است. مثل یک گله دوستانه یا سکوت و قهر موقت یا زیاد کردن فاصله عاطفی.
اما اگر احساس تهدید زیاد باشد، فرد ممکن است دست به پرخاشگری انتقام جویانه زند. یعنی نه تنها او را از مرزهای خود بیرون می راند، بلکه خود به مرزهای دیگری تجاوز می کند . دعوا و توهین متقابل ، قهر خصومت آمیز و مقابله به مثل، نمونه هایی از پرخاشگری انتقام جویانه هستند.
یک فرد بالغ و هوشمند چنان ماهرانه شرایط را مدیریت می کند که کمتر به مرحله سوم می رسد. از طرفی، خود او نیز پتانسیل تجاوز به مرز دیگری را دارد اما با دریافت اولین سیگنال واکنشی، سرجای خود می ایستد و تجاوزی صورت نمی گیرد.

✍️ کریم افشاری نیا

‍ ☘️علیرغم اینکه این دست نوشته من خیلی تکراری شده ولی هر ترم توی فصول امتحان پستش میکنم اونم بخاطر وسواس بیمارگونه اغلب دانشجوها برای اخذ معدل بالا.

" سونامی دانشجویان درسخوان اما بیسواد"

هر سال در مقایسه با سال قبل بر تعدادشان افزوده می گردد. آنها در حفظ کردن و به خاطر سپردن مطالب درسی اعم از جزوه و کتاب ید طولایی دارند. آنها مبتلا به سندرم "معدل الف" هستند. تمام دغدعه این دسته از دانشجویان، اخذ نمره 19 و 20  بوده طوری که این مساله از نان شب برایشان واجب تر می شود.

اوج اضطرابشان در فصل امتحان و آزمون است. با مشقت و رنج زیاد و اضطراب بالا به حفظ طوطی وار مطالب درسی می پردازند و البته تنها هنرشان هم این است که آنچه به خاطر سپرده اند را مو به مو روی کاغذ پیاده کنند، البته اگر بخت یارشان باشد و ملازم همیشگی آنها یعنی اضطراب، اندوخته ناچیزشان را به یغما نبرد!

فاجعه زمانی است که آنها نتوانتد عملکرد مطلوبی از خود به نمایش گذارند و یا در درس یا دروسی نمره بالا اخذ کنند. در چنین مواقعی باید انتظار هر نوع واکنشی را از آنها داشت: زیر سوال بردن استاد و متهم کردن او به غرض ورزی، واسطه قرار دادن دیگران برای فشار به استاد تا در نمره داده شده تجدید نظر بعمل آورد، تمارض و ....

تاسف بار آنکه نسل فعلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) که ممکن است حتی کارنامه درخشان و پر و پیمانی داشته باشند، از درک بسیاری از مفاهیم اصلی رشته تحصیلی خود عاجز و ناتوانند.
نمره محوری و خواندن کتب درسی تنها به قصد و هدف نمره بالا و فقر مطالعات غیر درسی ، منجر به مشکلی گردیده که من نام آن را "سونامی دانشجویان درسخوان اما بیسواد" نهاده ام، که ویژگی بارز آنها خواندن نه برای یادگیری و دانش افزایی که به هدف کسب نمره بالاست.
جدا که چقدر جای دانشجویان باسواد و پر مطالعه در کلاسهای دانشگاه خالی است. دانشجویانی که دغدغه اصلی آنها  نه کسب نمره بالا که" زگهواره تا گور دانش بجوی باشد"

✍️ کریم افشاری نیا

@Afsharynia

برشی از کارگاه تخصصی هیپنوتراپی / ویژه درمانگران

❇️ " توهم بدن شناگر"

چند روزی است که در گوشه و کنار شهر پوستر های "همایش دیدار با مرد حافظه ایران" نگاه رهگذران علاقمند به این موضوع را متوجه خود کرده است. برگزارکنندگان چنین همایش هایی امیدوارند که با به عاریه گرفتن عبارات وسوسه کننده ای چون" مرد حافظه ایران" مخاطبان و مشتریان بیشتری را مجذوب همایش ها و سمینارهای خود کنند.  آنچه که به ظاهر بدیهی و معقول به نظر می رسد این است که نشستن پای صحبت های فردی که توانایی های ذهنی و حافظه اش زبانزد همگان است می تواند فرصت بی نظیری را برای ما فراهم آورد که با بهره گیری از متدهای مطرح شده توسط او، ما نیز واجد حافظه شگفت انگیزی چون او شویم.
افرادی با حافظه قدرتمند و خارق العاده ، اغلب مدعی هستند که دیگران نیز می توانند تدابیر و راهکارهای آنها را فرا گرفته و حافظه خود را به طرز شگفت آوری ارتقا بخشند. پس بنظر منطقی می رسد که آنها  نگارش و تالیف کتابها و برگزاری سمینارها و همایش های مختلف را در دستور کار خود قرار دهند.
رولف دوبلی در کتاب " هنر شفاف اندیشیدن"  از موضوعی صحبت می کند به نام " توهم بدن شناگر". او بیان می کند که بسیاری از افراد با دیدن اندام خوش ترکیب و عضلانی شناگرها، به این امید که آنها نیز صاحب اندامی جذاب شوند، به ورزش شنا روی می آورند. اما مدتی نمی گذرد که متوجه می شوند که گرفتار یک توهم شده اند. آنها خیلی زود می فهمند که زیبایی اندام شناگران حرفه ای به خاطر تمرینات شنا نیست، بلکه  اندام مناسب شان است که  از آنها شناگران خوبی می سازد.  در واقع فرم کلی بدن آنهاست که آنها را کاندیدای خوبی برای ورزش شنا می کند نه اینکه فرم اندامشان نتیجه فعالیت شنا باشد. به همین ترتیب بسیاری از مدل های زن که در تبلیغات لوازم آرایشی شرکت می کنند بخاطر زیبایی ذاتی شان برای این کار انتخاب می شوند در حالیکه بسیاری از خانمها دچار این نتیجه گیری غلط می شوند که زیبایی آنها به دلیل استفاده از لوازم آرایشی خاصی است.این لوازم آرایشی نیست که آنها را شبیه مدلها کرده است بلکه واقعیت آن است که مدلها معمولا زیبا بدنیا می آیند و تنها به همین دلیل است که از آنها در تبلیغات لوازم آرایش استفاده می شود. در مورد حافظه هم همین امر صدق پیدا می کند. افرادی با حافظه شگرف و خارق العاده غالبا با این توانایی بدنیا می آیند نه اینکه قدرت حافظه آنها بدلیل استفاده از تدابیر و لوازمات خاصی باشد. پس این ساده لوحی است که با تجویز دستورات وسوسه کننده به دیگران انتظار داشته باشیم آنها نیز  واجد حافظه ای اعجاب انگیز گردند. هر گاه ما عوامل انتخاب را با نتایج آن اشتباه بگیریم، طعمه چیزی می شویم که رولف دوبلی به آن " توهم بدن شناگر" می گوید. ( دکتر کریم افشاری نیا/ بهمن ماه ۹۶)

Beautiful mind
@Afsharynia
https://t.me/afsharinia

‍ آیا با هیپنوتراپی می توان خاطرات مربوط به رویدادهای ناگوار زندگی را پاک کرد؟
خیر. هر رویدادی در مغز شما ثبت می شود به ویژه رویدادهایی که بار هیجانی زیادی دارند. با هیپنوز و هر متد روان درمانی دیگر نمی توان هیچ خاطره ای را حذف کرد. اما با ترکیب  ان ال پی و هیپنوتراپی می توان بار هیجانی رویدادهای مختلف را کم و زیاد کرد. در واقع  هیپنوتراپی به شما کمک می‌کند که بار هیجانی متصل شده به یک خاطره یا تروما را کاهش دهید طوری که  یادآوری آن اتفاق دیگر مثل گذشته شما را زمین گیر و فلج نخواهد کرد.

✍️کریم افشاری نیا/ هیپنوتراپیست

@Afsharynia

‍ ☘️"من کلم بروکلی دوست ندارم!"

تصور کنید که در خانواده شما همه از خوردن کلم بروکلی لذت می برند به جز یکی از فرزندانتان. در حالیکه خواهر و برادرهای او و خود شما، کلم بروکلی را دوست داشته و با لذت آن را میل می کنید، اما این کودک شما نه تنها لذتی نمی برد که از آن متنفر است و شما خیلی تعجب می کنید که در حالیکه کل خانواده از خوردن کلم بروکلی لذت می برند، چرا این فرزند از آن متنفر است؟!
شما شروع به لیست کردن خواص و فواید بیشمار  کلم بروکلی برای او می کنید تا شاید او را به خوردنش متمایل کنید اما فایده ای ندارد. رویه تان را عوض می کنید و با زور و اجبار سعی در خوراندن بروکلی به او می کنید ولی اوضاع بدتر می شود. تا اینکه یک روز متوجه می شوید که کودک شما سبزیجاتی مانند شلغم و خیار و کاهو و اسفناج را دوست دارد و متعجب می شوید که، در حالیکه او انواع دیگری از سبزیجات مغذی و پرفایده را دوست داشته، چرا سعی کرده اید که او را وادار به خوردن نوع خاصی از سبزیجات کنید و هم خود و هم او را دچار عذاب کنید.
درمان نیز شباهت زیادی به چنین وضعیتی دارد. گاهی اوقات مراجعی به رویکرد یا مدل درمان ما پاسخ می دهد و مراجعی دیگر کاملا برعکس در مقابل ما گارد می گیرد. در چنین مواردی درمانگر باید آگاه باشد که در بسیاری از موارد نتیجه نگرفتن مراجع نه به دلیل بی کفایتی درمانگر بلکه به خاطر ذائقه اوست که به میوه دیگری، غیر از آنچه که شما سرو می کنید، تمایل نشان می دهد.

✍️ کریم افشاری نیا / دیماه 1403

@Afsharynia

‍ امروزه نوشتن کتابی درباره روان شناسی بی خردی راحت تر از روان شناسی خرد است چون نمونه های آن در دسترس ترند و در محافل گوناگون هم پیدا می شوند از کوچه و بازار گرفته تا رسانه ها و روزنامه ها، از افراد گمنام و عادی گرفته تا سرشناسان. آنها به راحتی در مصاحبه ها شرکت می کنند و از خود و زندگی خود و فتوحات و پیروزی ها و نقطه نظرات و فلسفه خود در زندگی که باعث شده چنین سربلند از آب درآیند به تفصیل صحبت می کنند اما خردمندان واقعی تا این حد در دسترس نیستند.
خرد برای ما ایرانیان واژه ای بسیار آشنا است. ادبیات ما مملو از حکایاتی است که رفتارهای خردمندان و بی خردان را به تصویر می کشند. با وجود این مطالعه آن با رویکردی علمی دشوار است. چرا برخی افراد از دل تجارب خوب و بد خود پخته تر بیرون می آیند و رفته رفته خردمندتر می شوند و برخی دیگر اشتباهات خود را بارها و بارها تکرار می کنند و همچنان که پیر می شوند تغییر چندانی در جهان بینی آنان ایجاد نمی شود؟ آنها از تجارب خود درس نمی گیرند و گاه درس هایی نادرست استخراج می کنند. خردمندان چگونه افرادی هستند؟ چه ویژگی هایی دارند و نوع نگاه آنها به زندگی چگونه است؟ و چطور به این میزان خرد دست یافته اند؟ این کتاب تلاشی است برای یافتن پاسخ این سوالات.

@Afsharynia

بخشی از کارگاه تخصصی هیپنوتراپی / مختص درمانگران