𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇 @adeadlysin Channel on Telegram

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

@adeadlysin


Daisies 𝗁𝗎𝗀 𝗁𝖾𝗋 𝗂𝗇 𝗀𝗋𝖾𝖾𝗇 𝖳𝗁𝗈𝗎𝗀𝗁𝗍𝗌.
‹کلمات، جاری‌اند.›
ᯓ★ http://t.me/HidenChat_Bot?start=1981660647

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇 (English)

Welcome to '𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇' Telegram channel, managed by the user 'adeadlysin'. This channel is a hub of creativity and expression, where daisies bloom in the darkest thoughts. The channel description invites you to participate in ongoing words and submit your own by joining the BlueInGrave group at T.me/BlueInGrave or using the HidenChat Bot link provided. '𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇' is a sanctuary for those who find beauty in the shadows and wish to share their words with a like-minded community. Join us in exploring the depths of creativity and expression!

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

11 Jan, 13:38


وحشتناک‌ترین قسمت ماجرا این‌جاست که قوانین ناعادلانه و عجیب مدرسه هیچ‌وقت برام آزاردهنده نبود، انگار به چنین چیزهایی «عادت» کرده بودم.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

09 Jan, 16:23


از آدم‌های تمارض‌گر به اندازه‌ی کل ثانیه‌های عمرم متنفرم. برو خودت رو به تراپیست نشون بده.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

08 Jan, 15:02


دینگ دینگ:

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

06 Jan, 21:30


حالا می‌فهمم چرا این‌قدر مرگ دردناکه؛ رها کردن چیزی برای همیشه بسیار سخته، حتی اگر رها کردن یک زندگی ملال‌آور یا ژوژمان‌های فلاکت‌بار باشه.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

06 Jan, 21:27


اما فکر می‌کنم «آخرین ژوژمان عمرم(احتمالاً)» بهترین ژوژمان عمرم شده و همین خوبه. پایان مثل شروع خوب بود.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

06 Jan, 21:26


امروز خاطره‌انگیز بود و من حالا دارم درد حاصل از اتمام اون لحظات رو به دوش می‌کشم؛ ما هیچ‌وقت قدر شروع داستان رو نمی‌دونیم و با پایان، اون‌قدر حسرت روزهای از دست رفته رو می‌خوریم تا روزی بالاخره بمیریم.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

06 Jan, 13:37


خوش اومدیی
طراحی لباس
آره بچه‌ها عکس‌ها رو بفرستن لباس‌هایی که برای صحنه دوخته بودم رو نشون می‌دم

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

06 Jan, 13:36


https://t.me/ADeadlySin/36716
من تازه جوین شدم ، میتونم بپرسم رشتتون چیه ؟
و اینکه از کارهای ژوژمانتون بزارید خوشحال میشیم⭐️🎀

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

06 Jan, 13:21


ولی هنوز امتحان دارم😭

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

06 Jan, 13:19


🚨ژوژمان‌ها تموم شدن🚨

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

05 Jan, 16:08


پدوفیل‌ها هم جزو این دسته‌ از افرادن.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

05 Jan, 16:03


بین دووم‌آوردن بگم: «از کسایی که با بچه‌ها مثل بزرگسال‌ها رفتار می‌کنن خوشم نمیاد؛ به هر شکلی که باشه. اون‌ها قاتل روح اون بچه‌هان».

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

05 Jan, 16:01


دووم بیار.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Jan, 09:47


دینگ دینگ:
راز زندگی سخت و آزاردهنده در سخت‌گیری زیاده.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Jan, 08:01



𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

01 Jan, 15:38


ژوژمان‌ها مرا غمگین می‌کنند؛ استادها بیش‌تر.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

01 Jan, 14:46


لحظه‌ای زندگی من رو می‌پذیره، لحظه‌ای دیگه از من متنفر می‌شه و با انزجار من رو به سمت غم هل می‌ده و غم، محکم در آغوشم می‌گیره، بذر وحشتناک‌ترین افکار رو در روان من پرورش می‌ده و بعد از این که زحماتش به ثمر رسید، وسط یک برهوت رهام می‌کنه و حالا امید، بالای سرم می‌باره و زندگی از دیدن امید در قلبم شاد می‌شه و به سراغم میاد؛
این یک چرخه‌ی ظالمانه‌ی همیشگیه.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

30 Dec, 21:51


«من و تو با گذشته زنده‌ایم، آینده هیچ توفیری نمی‌کنه».

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

30 Dec, 21:48


چون حالا دلم جنگل می‌خواد.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

30 Dec, 21:48


واقعاً چه زمان؟

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

30 Dec, 21:48


این رویا که صبحگاهی چشم از هم گشوده، نوری بر چشمانم بتابد که خون را در رگ‌ها به جوشش کشاند و آن لحظه محفظه‌ی مغزم با عطر گیاهان وحشی پیرامون مالامال پر شود، چه زمان در این دنیای حقیقی متولد می‌شود؟

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Dec, 21:29


فکر می‌کنم همه‌ی احساساتم نسبت به همه چیز رو از دست دادم؛ در واقع غمگین نیستم و این برام عجیبه، چون عادت به غم داشتم و نبودنش -نبود اون صفحه‌ی خاکستری- احساس عجیبی داره. صد البته که شاد هم نیستم و یک احساس برزخی عجیبی رو دارم تجربه می‌کنم؛ احساس می‌کنم که متوجه هیچ‌چیزی نمی‌شم، چیزی رو احساس نمی‌کنم و وانمود می‌کنم که می‌فهمم؛ در مه گم شدم.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Dec, 21:27


به شدت.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Dec, 21:26


این روزها، انگار کمی بی حوصله و خسته ای، چیزی شده؟

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Dec, 21:23


بالاخره روزی چسبی که ستاره‌ها رو با کمک اون به آسمون چسبوندن خاصیت خودش رو از دست می‌ده و هر ستاره، می‌ره بغل صاحب خودش.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

27 Dec, 22:28


آدم فکر می‌کنه تافته‌ی جدا بافته‌ست و آسمون به خاطر وجود اونه که فرود نمیاد تا این که یک روز همون آسمون به تنهایی رو سرش خراب می‌شه.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Dec, 22:02


البته Romance/Erotic هست؛ قبل دیدنش بهتون هشدار بدم.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Dec, 22:01


خوب نه، بی‌نظیره در واقع.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Dec, 22:01


فیلم The Dreamers 2003 خیلی سینماتوگرافی خوبی داره.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

24 Nov, 15:19


نمی‌دونم، شاید سلول‌های مغزم دارن با میخ و چکش رو جمجمه‌ام حکاکی می‌کنن، وگرنه این همه درد عادی نیست.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

23 Nov, 21:30


" پیرمرد آن‌قدر به انتظار امیدِ نجات‌دهنده نشست که سرانجام امید، مرگ را فرستاد تا او را سوار ارابه‌اش کند و با خود ببرد. "

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

22 Nov, 18:11


چه اتفاقی می‌افته که فردای روزی که احساس زنده بودن کردی، متوجه می‌شی در قعر قبری بودی و در قبر، زندگی معنا نداره؟!

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

22 Nov, 08:09



𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

21 Nov, 07:22


You're gone with the sin my baby and beautiful you are

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

20 Nov, 21:31


باقی مکالمات رو تو @BlueInGrave انجام می‌دیم.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

20 Nov, 13:52



𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

20 Nov, 13:52


خبر خوش بیار!
۲۹ آبان، سال سه
گرافیت روی کاغذ

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

19 Nov, 20:58


داستانکی که نوشتم، چندان مربوط به من نیست؛ بیش‌تر به یاد اون آرزوها نوشتمش. همتون تجربه‌ی چنین رویاهایی رو دارید؛ همون‌هایی که نمی‌شد زنده بمونن و به اجبار، با چشم‌های اشکی کشتیمشون.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

19 Nov, 20:53


یه بچه‌ی چهار ساله بیش‌تر نبودم؛ یادم میاد عاشق این بودم که مدام جلوی دوربین ژست بگیرم، موهام رو حالت بدم و وقتی مامانم من رو برای قرار عکاسی خونوادگی آماده می‌کنه و می‌خواد رژ رو به لب‌هام بزنه، از دیوار روبه‌رو بی‌حرکت‌تر بمونم تا بالاخره لب‌هام رنگ بگیرن. هنوز یادمه وقتی مامان خونه نبود، قاچاقی لباس‌هاش رو رنگ‌ به رنگ می‌پوشیدم و کفش‌های پاشنه بلندش رو پام می‌کردم؛ تصور می‌کردم که یک مدلم و عروسک‌هام رو روی پشتی‌های قرمز می‌نشوندم تا بیننده‌ی من باشن، بعد با اون کفش بلند چنان ضربدری راه می‌رفتم که آخر خسته می‌شدم یا بالاخره یکی از پاهام پیچ می‌خورد و شب توسط بابا مواخذه می‌شدم.
یادم میاد عاشق این بودم که ژست بگیرم و خاله ازم عکس بگیره. اون یکی خاله هم می‌گفت: «اگر ایران نبودی حتماً مدل می‌شدی!»
و من با خودم می‌گفتم: «آرزوهای من چه ربطی به این‌جا دارن؟! من که می‌تونم مدل بشم!»
چندین سال گذشت و من همین‌طور رشد می‌کردم؛ رشد می‌کردم و به نظر، رویاهام رو با قد کشیدن طرد می‌کردم. بلاتکلیفیم با جشن تکلیف شروع شد، همه می‌گفتن بزرگ شدم و از این به بعد باید روسری سر کنم! یک مشت خاک روی آرزوی قدیمیم که داشت زنده به گور می‌شد ریختم. بزرگ‌تر که شدم، بهم گفتن دختر نباید تو خیابون بخنده، این بار چند مشت خاک ریختم رو آرزوم! انگار خاک‌هایی که روی اون رویا می‌ریختم، به لباس‌هام رنگ پس می‌داد و سال به سال رنگشون کدرتر و قدشون سانت به سانت بلندتر می‌شد؛ این بار چند بیل خاک روی رویای قدیمیم ریختم، داشت دست و پا می‌زد و نیمه‌جون شده بود؛ اون‌قدر روش خاک ریختم تا بالاخره مُرد.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

18 Nov, 19:20


بزرگ‌ترین ترس من ارتباط صادقانه برقرار کردن با آدم‌هاییه که هیچ صداقتی رو در روابطشون به کار نمی‌برن.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

18 Nov, 18:47


یادداشت‌های تصویری، سر کلاس طراحی لباس صحنه، راپید.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

18 Nov, 18:07


دانشگاه
کودکستان انسان‌های اولیه

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

15 Nov, 23:21



𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

15 Nov, 22:47


▫️ I found some love letters in the book you liked so much. I saw you reading that book over and over, when it was raining, when you were drinking tea, or even under a candle; I saw you crying exactly the same as the candle. So Tell me dear, Is the book your favorite or those letters?

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

15 Nov, 17:42


حتی هنرمندهای بزرگ هم از رفرنس و مدل استفاده می‌کنن، بعد شما از خودتون انتظار دارید تا ذهنی کار کنید؟!

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

15 Nov, 17:41


Alphonse Mucha's Artworks Vs. Models.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

13 Nov, 09:43


(Live Ver.)

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

13 Nov, 09:18


Soul, Jazz, countrygaze, indie/Alternative in Rainy Weather ›››

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

12 Nov, 21:37


آدم عاقل اول درباره‌اش گریه می‌کنه تا احساساتش تخلیه بشن، بعد برای حل‌کردن مشکلش تصمیم می‌گیره.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

12 Nov, 09:46


احساس می‌کنم که من در این پیله غرق شدم.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

12 Nov, 09:43


آدم تا زمانی احساس می‌کنه که حوصله‌اش رو داشته باشه؛ ولی وقتی چیزهایی که باید درباره‌شون احساس و فکر کنی بیش‌تر از موهای روییده بر سرت می‌شن، راهی جز رهایی نداری؛ باید رها کنی تا بتونی زندگی از دست رفته رو پس بگیری. اما گاهی جمع‌شدن در پیله‌ای از احساسات رو تنها راه برای رهایی می‌بینی؛ یک پیله که صدای مغزت مدام در اون منعکس می‌شه و اون‌قدر احساسات مختلفی در اون جریان پیدا می‌کنه که دیگه نمی‌تونی بفهمی چه حسی داری. خیلی وقت‌ها نمی‌تونیم از این پیله دربیایم، احساساتمون قطره‌به‌قطره از در و دیوار می‌چکن، اون‌قدر که به دریایی بزرگ مبدل می‌شن، طوری که تا همیشه غرق بشیم و زندانی یک زندان کوچک باقی بمونیم؛ جایی که زندان‌بانش خودمونیم، در حبس زندانی که از مغزمون هم کوچک‌تره.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

10 Nov, 15:22


موزه‌ی هنرهای معاصر

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

10 Nov, 15:22


میتونم اسم اون گالری رو بپرسم که اخیرا ۲ تا عکس گذاشتی ازش🙏

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

10 Nov, 12:19


Spring Night
Alphonse Mucha
Oil on Canvas

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

10 Nov, 04:30


وقتی آدم‌ها می‌گن: «ای‌کاش همیشه بچه می‌موندی»، به این معناست که: «ای‌کاش به زمانی برگردی که کودکی بیش نبودی و درست و غلط رو متوجه نمی‌شدی، راحت‌تر می‌شد ازت سوءاستفاده کرد».

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

08 Nov, 15:02


"Hands" In Alphonse Mucha's Artworks.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

07 Nov, 21:26


دیگه حتی اگر تمام ساعت‌های دنیا همزمان کنار گوشم تیک‌تاک کنن و قصد کنن تمام استخون‌های ریز و درشتم رو به رعشه بندازن هم هیچ فایده‌ای نداره. عزیزم، من می‌دونم که «زمان» باید ترسناک باشه و هست، ولی موقعی که طلوع رو تماشا می‌کنم و منتظر می‌مونم تا زمین چند درجه‌ی دیگه بچرخه، زمان زیباتر از چیزی که هست نمود می‌کنه. اما از همه بهتر، وقتیه که جلوی فر لم می‌دم و منتظر پخت اون کیکی هستم که مامان پخته، زمان جالب‌تر می‌گذره. یا موقعی که تکه‌به‌تکه‌ی لباس‌ها رو کنار هم می‌دوزم و اون رو تن کسانی که دوستشون دارم می‌بینم، زمان می‌ارزه. البته انگار زمان و مغزم هنوز نمی‌دونن که یکی این‌جا داره ازشون قسر درمی‌ره، وگرنه ویروس‌وار رویه‌شون رو تغییر می‌دن و دوباره بهم حمله می‌کنن.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

05 Nov, 21:23


تجزیه و تحلیل کردن یک سری آثار هنری که ازشون اطلاعات زیادی در دسترس نیست، احساس کاشف بودن رو می‌ده.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

05 Nov, 14:08



𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

05 Nov, 14:02


اگر همین قابلیت وجود داشته باشه، من جونم رو بین یکی از شما قرعه‌کشی می‌کنم.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

05 Nov, 14:00


ای‌کاش ما آدم‌ها علاوه‌بر توانایی اهدای عضو، قادر بودیم جونمون رو هم اهدا کنیم. این‌طوری می‌شد آدمی که از دنیا سیره، تمام زندگیش رو به کسی که لیاقت داشته‌هاش رو داره اهدا کنه و انسان دیگه‌ای در همون موقعیت قرار بگیره؛ در اون بدن و در اون خونه، بدون این‌که کسی متوجهش بشه ؛ این‌طوری هیچ چیز حیف و میل نمی‌شد.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Nov, 21:26


چون حتی نقاشی‌ها هم می‌تونن ترک بخورن، نابود بشن و از بین برن.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Nov, 21:25


دلم می‌خواست این رو این‌جا بذارم بمونه. ای‌کاش روزی یه کتاب بنویسم، تنها چیزی که ازم ممکنه باقی بمونه.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Nov, 21:24


متن هایی که مینویسی محشرن
اگه یه روزی منتشرشون کنی اولین نفزی هستم که کتابتو میخرم
و یه چیز جالبی که وجود داره
هر موقع میام کانالتو چک میکنم نوشته هات با حال و هوای اون روزم هم خوانی دارن! انگار ناخوداگاه منی و حرفای نگفته‌ی دلم و میزنی!
خلاصه که خیلی قلب برات😭

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Nov, 21:22


یاد این افتادم، مامان همه چیز رو راجع بهم «می‌دونست».

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Nov, 21:11


اگر می‌توانستم، یک بازیگر می‌شدم. شب‌ها در آسمان قیرگون، در میان صحنه‌ی تئاتر ستاره‌ها می‌جنبیدم و در خواب آدم‌ها، نقش هیولاها را بازی می‌کردم. از بلندی پرتشان می‌کردم، دست‌هایشان را درسته می‌بلعیدم و روحشان را آنی قبضه می‌کردم، گاهی الهامات هنرشان می‌شدم و گاهی هم -به ندرت- شوق را به زندگی‌شان باز می‌گرداندم؛ آن‌قدر منفور و ترسناک می‌شدم تا بعد از پریدن از خواب، نفس عمیقی بکشند، بپندارند که «من» فقط یک‌جور «کابوس بد» بوده‌ام که حاصل پرخوری شبانه‌ام، شاید هم حاصل خیال‌پردازی‌هایشان. بیش‌تر مواقع هم من را به یاد نمی‌آورند، گمان می‌کنند وجود ندارم و از صفحه‌ی کبود روزگار هم خاکستری‌تر و بی‌معنا‌تر هستم؛ و اما هیچ‌کدام نمی‌دانند که همگی در یک کشتی جهان‌گردی می‌کنیم؟! اگر معنا بگیریم، همگی معنا می‌پذیریم و اگر رنگ معنا با آفتاب حقیقت از روح و تنمان بپرد، همگی فاقد معنا خواهیم شد.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Nov, 07:42


این مال من شد😭

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Nov, 07:42


بچه‌ها برید از ماری کارت پستالای خوشگل بگیرید:))

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Nov, 05:30


اینجا چه میگذرد؟
اینجا هدف اصلی اینه که نقاشی ای از من یادگاری داشته باشین با متنی که بداهه براتون مینویسم و امضا میزنم و تاریخ می‌زارم
بین چندتا نقاشی هایی که در آینده میبینید انتخاب میکنید و مبلغشم نگران نباشین زیر ۵۰تومنه و اینطوری از منم حمایت میکنید هدف رسالتمه😁

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

02 Nov, 04:55



𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

01 Nov, 17:32


حالا مثل مترسکی می‌مونم که با سکان باد هدایت می‌شه. و من دلم نمی‌خواد روحم رو پس بگیرم و به مترسک جون بدم تا اختیار همه چیز رو به دست بگیره؛ حالا دلم می‌خواد یک بار هم به باد پاییزی فرصت بدم تا شاید بهتر از من زندگی رو سر و سامون داد، شاید یک بار هم که شده تصادفات به زندگی من معنای بهتری بدن، چرا که من، زندگی خودم رو بلد نیستم.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

31 Oct, 21:13


هنرمند.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

31 Oct, 21:13


𝖵𝗂𝖼𝗍𝗈𝗋'𝗌 𝖯𝗂𝖺𝗇𝗈 𝖲𝗈𝗅𝗈 (𝖿𝗋𝗈𝗆 𝖳𝗂𝗆 𝖡𝗎𝗋𝗍𝗈𝗇'𝗌 𝖢𝗈𝗋𝗉𝗌𝖾 𝖡𝗋𝗂𝖽𝖾)

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

31 Oct, 20:25


کم‌شدن اسکرین‌تایم = زندگی با کیفیت

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

30 Oct, 20:20


خستگی جسمی در کاری که دوست داری هیچ‌وقت بهت اجازه نمی‌ده زیاد فکر کنی و غمزده بشی.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

30 Oct, 15:39


و به گالری و موزه می‌ریم تا یاد بگیریم چطور بیش‌تر و بهتر خودمون رو وقف هنر کنیم.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

30 Oct, 15:37


وقتی به موزه و گالری‌ می‌ری، متوجه می‌شی که چرا مردم خودشون رو وقف هنر می‌کنن؛ هنر باارزش، زیبا، عزیز و اصیله.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Oct, 21:05


شخص نامبرده شب‌ها در عوض خزیدن در لابه‌لای پتوی گرم و نرم، خود را در یک کویر تنگ و بی‌آب‌ و‌ علف گم‌وگور کرده تا در پس چشمه‌ای بگردد که سرابی بیش نبود؛ و تصور حقیقی بودن آن سراب، چنان لذتش می‌داد که دریای واقعی، به شوق دیدن شادی‌‌اش خشک می‌شد تا سراب، برنده‌ی این رقابت باشد.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Oct, 20:17


"اثر هنری بازآفرینی یک جهان گم‌شده‌ست."

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Oct, 18:52


ورژن ویولنش واقعاً›

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Oct, 18:48


Ce parfum de nos années mortes
Ce qui peut frapper à ta porte
Infinité de destins
On en pose un et qu'est-ce qu'on en retient?
Le vent l'emportera

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Oct, 17:59


سر فصل‌های دوره:

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

28 Oct, 17:59


بچه‌ها به مناسبت روز هنرمند روی همه‌ی دوره‌هام تخفیف گذاشتم. مجموعاً ۳۰ساعت آموزش و با عضویت و پشتیبانی دائم رو میتونید فقط با ۷۹۰ت تهیه کنید.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

27 Oct, 15:36


گاهی نه دلت می‌خواد بری خونه و نه دلت می‌خواد بیرون از خونه بمونی و نه چشم دیدن ذلالت دنیا رو داری و نه چشم دیدن مرگ رو؛ می‌خوای برای مدتی یخ بزنی و چشم‌هات با نور غریبه بشن، گوش‌هات سنگین بشن، ماهیچه‌هات منقبض نشن و مغز از تب سُلطه بیفته، اگر فقط ما آدم‌ها هم می‌تونستیم مدتی به خواب زمستونی فرو بریم... .

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

26 Oct, 17:04


(منظور از پرچم‌های سیاه، پرچم‌های اعرابه)

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

26 Oct, 17:00


And the Black banners, just destroyed everything.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Oct, 21:09


آقای ون‌گوخ، بنده یک خط امروزم رو کشیدم.▫️

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Oct, 15:20


یا مثلاً: کارفرمام آزارم می‌ده، این کار اون‌قدری ارزش داره که من آزارهای کارفرما رو نادیده بگیرم و ادامه بدم؟ اگر جواب «نه» بود، نباید تحمل کنی. چون در ازاش نه تجربه‌ی خوبی کسب می‌کنی و نه پول خوبی می‌گیری؛ پس بیا بیرون و به خودت فرصت بده.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Oct, 15:19


ببینید منظور من اینه: دانشگاه داره من رو روانی می‌کنه، ولی به خاطر آینده‌ای که دوستش دارم، صبر می‌کنم و تلاش می‌کنم تا به اتمام برسونمش. ولی اگر نه دانشگاه رو دوست داشته باشم و نه رشته‌ام رو، برای چی باید چیزی که دوست ندارم رو تحمل کنم؟

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Oct, 15:14


دینگ دینگ:
«صبر» و «تحمل» دو معنی متفاوت رو دارن. اگر دوست داشته باشی که صبر کنی، صبر می‌کنی و اگر مجبور باشی که صبر کنی، تحمل می‌کنی. و این رو به یاد داشته باش که هیچ‌وقت نباید تحمل کنی.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Oct, 08:32


هر موقع گریه کردی، بگو دارم upgrade می‌شم، چون با گریه‌کردن پس‌مونده‌های روحی بیرون ریخته می‌شن و به تبع، عملکردت بهتر می‌شه.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Oct, 08:02


دیکتاتور بیرونی، دیکتاتور درونی، دیکتاتور جهانی، دیکتاتور درون مرزی. همشون سر و ته یه کرباسن؛ فقط وسعت دنیای تحت فرمانشون متفاوته.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Oct, 06:22


وقتی می‌پرسید راز موفقیت تو هنر چیه، همین جمله به یادم میاد.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

25 Oct, 06:21


ونگوگ می‌گه:
«هر روز حتی یک خط هم که شده باید کشید».

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

24 Oct, 11:39


All of the years in my eyes
Fighting off lows, breathing in highs
Call me a
lover, disaster, whatever
The other half of my story is with me forever

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

23 Oct, 13:31


کسی که خیلی حساسه، شبیه آدمیه که معده نداره. نمی‌تونه حرف‌های بقیه رو هضم کنه. کلماتی که گفته می‌شن، همون سر می‌مونن و اون، رو دل می‌کنه.

𝖡𝗅𝗎𝖾 𝗂𝗇 𝖦𝗋𝖾𝖾𝗇

23 Oct, 06:30


حالا بلو این گریو. بریم تو قبر آبی باشیم.