پستهای تلگرام 🌿زُهـــی نِـویس...🌿

زنها را از رقصیدن منع کردند،
از آواز خواندن،
از عاشقی کردن،
بوسیدن،
خندیدن.
زنها در پیله های خود فرو رفتند
و از تنهایی بسیار شاعر شدند
و در شعرهایشان وحشیانه رقصیدند،
آواز خواندند،
عشق ورزیدند،
بوسیدند،
اما خنده نه؛
فقط گریستند ...
مرسـی ازحضورتون🤍🦋
از آواز خواندن،
از عاشقی کردن،
بوسیدن،
خندیدن.
زنها در پیله های خود فرو رفتند
و از تنهایی بسیار شاعر شدند
و در شعرهایشان وحشیانه رقصیدند،
آواز خواندند،
عشق ورزیدند،
بوسیدند،
اما خنده نه؛
فقط گریستند ...
مرسـی ازحضورتون🤍🦋
2,050 مشترک
226 عکس
36 ویدیو
آخرین بهروزرسانی 06.03.2025 03:59
آخرین محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط 🌿زُهـــی نِـویس...🌿 در تلگرام
میدونی خوش قلب بودن
یه نسخه نیست بتونی بدی دست کسی،
یه لباس نیست که بتونی تنِ آدم ها کنی…
خوش قلب بودن ذاتیِ…
باید تو وجودت باشه…
اصلا برای خوش قلب بودن،
برای ذات قشنگ داشتن،
باید سر سفره ی درست بزرگ شده باشی…🤌🏻
✍🏻زهی
یه نسخه نیست بتونی بدی دست کسی،
یه لباس نیست که بتونی تنِ آدم ها کنی…
خوش قلب بودن ذاتیِ…
باید تو وجودت باشه…
اصلا برای خوش قلب بودن،
برای ذات قشنگ داشتن،
باید سر سفره ی درست بزرگ شده باشی…🤌🏻
✍🏻زهی
من شاید آدم خوب و موجهی نباشم،
شاید از هر قدمی که برمیدارم
صدتاش غلط باشه و اشتباه…
شاید از دیدِ جماعتِ قاضی
سر تا پای خودم و کارام ایراد باشه
اما من،همین منِ اشتباه
هربار که خواستم زمین بخورم،
هربار که گره ی باز نشدنی به کارم افتادم،
هر بار که فکر کردم دیگه نمیشه،دیگه تمومِ…
همونجا،درست وسطِ همون بریدنِ
دستای خدا رو دیدم برای بغل کردنم…
میدونی من ازهرکی هم که ببرم،
بدجور به خدام وصلم…🫂✨🤍
✍🏻زهی
شاید از هر قدمی که برمیدارم
صدتاش غلط باشه و اشتباه…
شاید از دیدِ جماعتِ قاضی
سر تا پای خودم و کارام ایراد باشه
اما من،همین منِ اشتباه
هربار که خواستم زمین بخورم،
هربار که گره ی باز نشدنی به کارم افتادم،
هر بار که فکر کردم دیگه نمیشه،دیگه تمومِ…
همونجا،درست وسطِ همون بریدنِ
دستای خدا رو دیدم برای بغل کردنم…
میدونی من ازهرکی هم که ببرم،
بدجور به خدام وصلم…🫂✨🤍
✍🏻زهی
امروز غمگین،ناامید و خسته ام…
اما قول میدهم
خشت به خشت خودم و زندگی ام را
جوری بچینم که هیچکس به یاد نیاورد
گذشته ی آن آسمان خراشی که منم…
فقط من باشم و شکوهِ موفقیت هام…🌱
✍🏻زهی
اما قول میدهم
خشت به خشت خودم و زندگی ام را
جوری بچینم که هیچکس به یاد نیاورد
گذشته ی آن آسمان خراشی که منم…
فقط من باشم و شکوهِ موفقیت هام…🌱
✍🏻زهی
اگه خیلی خلاصه بخوام از این روزهام برات بگم؛
من
یک آدمِ
فاقِد انتظارم…
آدمی فاقدِ هر توقعی از هر آدمیزادی…
یعنی اصلا در هیچ حال و زمانی
از هر رفتاری،از هر کم و کاستی
و از هر حرفِ دهان به دهانی ناراحت نمیشم…
من این روزها نه از شنیده ها و گفته های کسی
بهم میریزم و
نه برای هر قدمی که پیش روم هست
روی کسی غیر از خودم، حسابی باز نمیکنم…
✍🏻زهی
من
یک آدمِ
فاقِد انتظارم…
آدمی فاقدِ هر توقعی از هر آدمیزادی…
یعنی اصلا در هیچ حال و زمانی
از هر رفتاری،از هر کم و کاستی
و از هر حرفِ دهان به دهانی ناراحت نمیشم…
من این روزها نه از شنیده ها و گفته های کسی
بهم میریزم و
نه برای هر قدمی که پیش روم هست
روی کسی غیر از خودم، حسابی باز نمیکنم…
✍🏻زهی
زمستان هرچقدر که سخت بود
گذشت…
حالا نوبت بهارِ ماست،
نوبت سبز شدنمان…🌱
✍🏻زهی
گذشت…
حالا نوبت بهارِ ماست،
نوبت سبز شدنمان…🌱
✍🏻زهی
من به شخصِ از این که دایره روابطم رو
محدود کردم،بسیار خوشحالم…
چون باور دارم تو این روزگار سخت
آدم باید مراقبِ آرامشِ روح و روانش باشه…
یعنی اینجوری بگم برات که من تو سال جدید
قراره بیشتر وقتم رو با خودم
و آدم هایی که انرژیشون مثبته بگذرونم،
نه آدم هایی که تاجایی که بدنشون کش میاد
خم میشن تو زندگی شخصیت…🙌🏻
✍🏻زهی
محدود کردم،بسیار خوشحالم…
چون باور دارم تو این روزگار سخت
آدم باید مراقبِ آرامشِ روح و روانش باشه…
یعنی اینجوری بگم برات که من تو سال جدید
قراره بیشتر وقتم رو با خودم
و آدم هایی که انرژیشون مثبته بگذرونم،
نه آدم هایی که تاجایی که بدنشون کش میاد
خم میشن تو زندگی شخصیت…🙌🏻
✍🏻زهی