✍🏻 طاهره شیخالاسلام:
در مراحل پایانی این کتاب بودم که هموطنی نامهای را که به یکی از مسئولان ادارهٔ مهاجرت در استرالیا نوشته بود برای من فرستاد تا آن را برایش به انگلیسی ترجمه کنم. اولین پاراگراف نامه بسیار ادبی و زیبا و تأثیرگذار نگاشته شده بود و چنین شروع میشد: «اگر پرندگان مهاجر را دوست ندارید، آشیانههایشان را خراب نکنید ....» در پی یافتن معادل کلمهٔ پرندهٔ مهاجر ــ با همان بار فرهنگی و احساسی که در زبان فارسی دارد ــ به دوستی انگلیسیزبان تلفن کردم. مقدمتاً به او گفتم که نامهای است به ادارهٔ مهاجرت و سپس از او راجعبه پرندهٔ مهاجر سؤال کردم. او، که بهشدت گیج شده بود و نمیدانست پرنده در نامه اداری چه میکند، از من در مورد آن پرسید و من برایش مفهوم و پیام جمله را توضیح دادم. پس از سکوتی کوتاه به من گفت بهتر است فقط قسمتهایی را که تقاضای این شخص در آن مطرح شده است ترجمه نمایم. در خلال صحبتهایمان دریافتم که در این کشورها معمولاً نامهها صریح، کوتاه، منطقی و بدون حشو و زوائد نوشته میشود و اگر خواستهای در نامه مطرح شده باشد، در صورت قانونیبودن به آن رسیدگی شده و در غیر این صورت، دهها صفحه شرح مصیبت نیز تأثیری در نحوهٔ انجام وظیفهٔ فرد مسئول، که همان اجرای قانون است، نخواهد گذاشت. چنین شد که فقط اصل تقاضا را ترجمه کرده و به همراه توضیح کوتاهی برای علت این کار به او ارسال داشتم.
مدتی گذشت و از این هموطن خبری نشد. چند بار به او تلفن کردم، ولی تلفنش جواب نداد. برای رفع نگرانی خویش چارهای نداشتم، جز اینکه برایش نامهای بنویسم. وقتی نوشتن نامه را شروع کردم، متوجه شدم این کار مثل همیشه برایم چندان ساده نیست و به مدت زمانی نیاز دارد که در اختیارم نبود. در کشوقوس این مسئله با خود فکر کردم با وجود ضعفی که در زبان انگلیسی نسبت به زبان فارسی دارم، چقدر برایم راحتتر بود، اگر این نامه را به زبان انگلیسی مینوشتم.
توضیح اینکه، آنچه من میبایستی مینوشتم فقط این سه جمله کوتاه بود: تلفن شما جواب نمیدهد. امیدوارم که کارها بر وفق مراد باشد. اگر کار دیگری داشته باشید، مرا در جریان بگذارید. اگر نامه را به زبان انگلیسی مینوشتم، ترجمهٔ همین جملات کفایت میکرد، اما به زبان فارسی نمیتوانستم چنین کنم و بایستی حداقل چند خط دیگر، که مشتمل بر تعارفات و تکلفات بود، اضافه میکردم و این همان مهارتی بود که من از آن بهرهای نداشتم. از طرفی، به انگلیسی نوشتن نیز، بدون بیان علت آن، ممکن بود مرا در معرض اتهامهایی چون غربزدگی قرار دهد. خوشبختانه در حین این جنگ و جدال ذهنی این هموطن به من تلفن کرد و مشکل به خیر و خوشی حل شد.
در جهت تفهیم موضوع، مثالی میزنم: شما به منزل کسی رفتهاید و او را نیافتهاید و حال میخواهید برای او روی تکه کاغذی بنویسید که من به منزل شما آمدم و شما نبودید. مخاطب شما هر کس و در هر مقامی که باشد به زبان انگلیسی تقريباً با یک یا دو جمله میتوانید این مطلب را بیان کنید، چراکه در این زبان برای كلمات «من»، «شما»، «آمدم»» و «نبودید» مترادف دیگری یافت نشده و اگر نیز وجود دارد، استفاده از آن چندان معمول نیست. اما در زبان فارسی بهجای «من» از کلماتی چون «بنده حقیر»، «فدوی»، «مخلص» و «چاکر و نوکر» میتوان استفاده کرد و علاوهبر کلمهٔ «شما» از کلماتی چون «جنابعالی»، «حضرتعالی»، «سرکار»، «سرکار عالی» بهجای کلمهٔ «آمدم» نیز میتوان از کلماتی چون «شرفیاب شدم»، «خدمت رسیدم» و علاوهبر کلمهٔ «نبودید» از عباراتی چون «تشریف نداشتید» یا «موفق به زیارتتان نشدم» میتوان بهره جست. با این کلمات دهها نوع جمله متفاوت میتوان نوشت و نوع نگارش بسته به اینکه مخاطب شما چه کسی است تفاوت میکند و تازه این بدون درنظرگرفتن تعارفات و عرض بندگی و ارادتهایی است که در شروع و در پایانِ نامه لازم میآید. (شیخالاسلام، ۱۳۹۵: ۲۹۵ ــ ۲۹۷)
📚 شیخالاسلام، طاهره. (۱۳۹۵). در اسارت فرهنگ: ریشهیابی خلقوخو، آداب و عادات ما ایرانیها. تهران: انتشارات صمدیه.
#️⃣ #زبان_و_فرهنگ #نگارش #ترجمه