وضعیت تابستان 66 محصول عملیات های سال گذشته خود بود، امار 41 هزار نفری شهدای سال 65 و بین 600 هزار تا 1 میلیون سرباز وظیفه فراری نشان از فرسایش هرچه بیشتر ایران در اصلی ترین عنصر جنگی خود یعنی نیروی پیاده نظام میداد.
این وضعیت باعث بروز رکود در بسیاری از جبهه های زمینی شود ، اما در خلیج فارس وضعیت بسیار متفاوت بود. میدان جنگ در خلیج فارس بسیار گسترده و سنگین شده و به نوعی همه در خلیج فارس دشمن محسوب میشدند. مسئله مین ریزی در خلیج فارس برای آمریکا تبدیل به یک چالش جدی شده بود و آمریکا اعلام کرد که ناوگان نظامی این کشور به هر شناوری که در حال مین ریزی در دریا باشد حمله خواهد کرد. پیرو همین اعلام آمریکا در 30 شهریور 66 به کشتی تدارکاتی ایران اجر در آب های بین المللی حمله کرد و کشتی را با کشتن 5 نفر از خدمه تصرف و سپس آن را غرق کرد. در 16 مهرماه در جریان درگیری های نیروی های سپاه با بالگردهای آمریکایی، پرسنل سپاه موفق به شکار یک بالگرد آمریکایی با استفاده از موشک استینگر شدند. به فاصل چند روز در 23 مهر همان سال ایران با استفاده از موشک های کرم ابریشم به یک نفتکش آمریکایی و یک نفتکش کویتی که با پرچم آمریکا تردد داشت حمله میکند.
در 27 مهر آمریکا در جواب این حملات به دو سکوی نفتی رشادت و رسالت حمله کرده و 500 میلیون دلار خسارت به ایران وارد میکند. رونالد ریگان رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا در رابطه با حمله به سکوی نفتی رشادت در بیانه ای اعلام میکند:
" کشتی های نیروی دریایی ایالات متحده، به نیابت از اقتدار من به عنوان فرمانده کل قوا، در ساعت 7 صبح به وقت شرق آمریکا، سکوی نظامی رشادت را در آب های بین المللی بخش مرکزی خلیج فارس هدف قرار دادند. این سکو در تسهیل حملات مکرر ایران علیه کشتی رانی غیر متخاصم مورد استفاده قرار گرفته بود.
حملات تحریک آمیز ایران به کشتی رانی ایالات متحده و غیر متخاصم، به ویژه مین ریزی عمدی و پرتاب موشک های کرم ابریشم که به کشتی های تحت پرچم آمریکا صدمه زده، علی رغم پیام های متعدد حکومت آمریکا به حکومت ایران مبنی بر هشدار درباره پیامدهای آن صورت گرفته است.
اقدام علیه سکوی نظامی ایران بعد از مشورت با رهبران کنگره و حکومت های دوست انجام شده است. این عملیات قاطعانه، اما محدود در پاسخ به توسل به زور غیر قانونی ایران علیه ایالات متحده و نقص مکرر متخاصمان است و حرکتی قانونی در اعمال حق دفاع مشروع مندرج در ماده 5 منشور بین ملل متحد به شمار می رود و به اطلاع رئیس شورای امنیت ملل متحد رسیده است."
در نیمه دوم سال 66 امیدها برای عملیات در جبهه جنوب از بین رفته بود.امکان غافلگیری در جنوب وجود نداشت همچنین توان زیادی صرف پدافند در زمین های تصرف شده میشد. کاهش نیرو فرماندهان را تحت فشار زیادی گذاشته بود، تنها در گذشت یکسال وضعیت عملیاتی ایران به 80 گردان رسیده بود. مشکل دیگری که خود را بروز داده بود این بود که اختلاف میان نظامی ها و سیاسیون به اوج رسیده بود، فرماندهان میگفتند دولت تمام توان خود را برای جنگ بکار نمیگیرد و دولتی ها میگفتند از سال 65 با افزایش حملات عراق به مراکز اقتصادی و کاهش قیمت نفت درآمد کشور کاهش یافته و از 5 میلیارد دلار درآمد ارزی کشور 3 میلیارد آن خرج جنگ میشود.
عملیات در جبهه های شمالی اگرچه پیشنهاد میشد، اما در بین برخی فرماندهان مخالف هایی داشت. غلامعلی رشید : . اما دشمن از این خیالات هم نمیکند. مگر ما در طول این هفت سال جنگ قدم های 50 کیلومتری برداشته ایم؟ اصلا کل توان ما هم اینجا باشد 150 گردان است. آیا ما یکباره میتوانیم از اینجا تا سلیمانیه را بگیریم؟ میگویند با توجه به مسائل بعید است دشمن به جنوب حمله کند یا این ریسک را بکند که در جنوب بماند. او بخشی از توانش می اورد در اینجا.
هفت هشت لشکرش در جنوب دستش میماند و بهترین فرصت و موقعیت است تا به فاو حمله کند. فاو برای عراقی ها بسیار با اهمیت تر از خرمشهر برای ماست. فاو تنها یک تکه زمین نیست. با گرفتن فاو همه چیز عوض میشود. روحیه ارتش عراق جدا عوض میشود. دشمن اگر واقعا توان خود را بسیج کند مثل یک روز بمباران سنگین فاو در عملیات والفجر 8 و با شیمیایی هم آغاز کند به ویژه اینکه به زودی به 5 کیلومتری نمیرسید و اگر از 10 کیلومتری پشت خط آغاز کند و شیمیایی بزند دو رخنه در مواضع خودی ایجاد میکند و دیگر نمیتوانیم آن رخنه را بپوشانیم.
بخش اول
L.t
@warhistory1