هزارتو یک کهن الگوست که می توانیم با آن یک ارتباط مستقیم برقرار کنیم. می توانیم درونش راه برویم، درست شبیه استعاره ای از سفر زندگی. هزارتو نمادی است که یک مکان مقدس ایجاد می کند، و ما را از نفس (ایگو) خودمان دور می کند و به سمت چیزی که درونمان است می برد.
هزارتوهای باستانی اغلب یا هزارتوهای پازل گونه مدرن اشتباه گرفته میشوند. هنگامی که اغلب آدمها اسم ماز را می شوند یاد پازل های مدرن می افتند اما این پازل ها ماز نیستند. این پازل ها برای حل یک معما ساخته شده اند. در آنها راههای انحرافی، و پیچش ها و بن بست هایی وجود دارد که شما را گمراه کند. حل کردن مازهای مدرن یک کار مرتبط به بخش چپ مغز (بخش منطقی) است و نیازمند تحلیل و برنامه ریزی تا در نهایت بتوانید راه درست را به بیرون ماز پیدا کنید.
اما در هزارتوهای باستانی تنها یک راه وجود دارد. هزارتوهای باستانی تک مسیری هستند، همان راهی که از آن وارد می شوید درست همان راهی است که باید از آن خارج شوید. هیچ بن بستی وجود ندارد. مسیر در واقعی راهی دایره وار است که در نهایت به مرکز می رسد و دوباره از همانجا به بیرون بر میگردد.
هزارتوی باستانی مربوط به نیم کره راست است که مربوط به شهود، خلاقیت و استعاره است. در هزارتوی مدرن شما باید مدام دست به انتخاب بزنید و برای پیدا کردن راه به سمت مرکز باید مسائلی که بر سر راهتان هست را حل کنید. اما در هزارتوی باستانی تنها یک انتخاب وجود دارد. و آن انتخاب این است که آیا به درون ماز پا بگذاریم یا نه. ذهنی پذیراتر و منفعل تر مورد نیاز است. انتخاب این است که آیا می خواهیم مسیری معنوی را بپیماییم یا نه.
در اساسی ترین حالت ماز استعاره ایست از سفر به مرکز عمقترین بخش وجود و سپس بازگشت دوباره به دنیای بیرون با درکی وسیعتر که حاصل دانستن این موضوع است که چه کسی هستیم.
چطور یک هزارتو رسم کنیم
انواع مختلفی از هرازتو وجود دارد اما شکلی که در زیر میبینید