آموزش زبان عربی

گشت و گذار بی‌هدف در انترنت زیان‌ها و آسیب‌های جدی به دین و ایمان انسان وارد می‌کند. به عنوان نمونه، زمانی وارد یوتیوب شوید که می‌خواهید ویدیوی مشخص و یا کانال مفید و معینی را ببینید. فیسبوک و هیچ شبکه‌ی اجتماعی دیگری را بی‌هدف مرور نکنید و صفحات آن را ورق نزنید. کانال‌ها و حساب‌های مفیدی را انتخاب کنید و مستقیم به سراغ آن‌ها بروید. صفحه‌ی اصلی را به گونه‌ی تصادفی و اتفاقی باز نکنید. با تلویزیون نیز همین کار را انجام دهید.

اگر این رهنمایی‌ها را نادیده بگیرید، مطمئن باشید وجود شما در انترنت حسنات و نیکی‌های شما را به باد فنا می‌دهد.

نویسنده: حسام عبدالعزیز
ترجمه: محمد بهرامی

📖 کتاب : قصص القرآن

جلد اول

🎧 جلسه10

🎙 استاد : زمرى رحمتى

كانال #آموزش_زبان_عربی

@teaching_arbic

احتیاجات ضروری_153

https://t.me/teaching_arbic

احتیاجات ضروری_153

https://t.me/teaching_arbic

بيت عائشة رضي الله عنها_25❤

https://t.me/teaching_arbic

الإعراب المفصل لكتاب الله المرتل

أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَما كانُوا مُهْتَدِينَ (16)

⬤ أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا: أولاء: اسم إشارة مبني على الكسر في محل رفع مبتدأ والكاف: للخطاب.
الذين: اسم موصول مبني على الفتح في محل رفع صفة للمبتدأ ويجوز أن يكون بدلا من أولئك أو خبر أولئك.
اشتروا: فعل ماض مبني على الفتح المقدّر على الألف المحذوفة لاتصاله بواو الجماعة.
الواو: ضمير متصل في محل رفع فاعل.
والألف فارقة.
وجملة «اشْتَرَوُا» صلة الموصول.

⬤ الضَّلالَةَ بِالْهُدى: مفعول به منصوب بالفتحة.
بالهدى: جار ومجرور متعلق باشتروا.
وعلامة جر الاسم الكسرة المقدرة للتعذر.

⬤ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ: الفاء: استئنافية.
ما ربحت: ما: نافية لا عمل لها.
ربحت: فعل ماض مبني على الفتح.
والتاء: تاء التأنيث الساكنة.
تجارتهم: فاعل مرفوع بالضمة.
الهاء: ضمير متصل في محل جر بالاضافة والميم: علامة جمع الذكور.

⬤ وَما كانُوا: الواو: عاطفة.
ما: نافية لا عمل لها.
كانوا: فعل ماض ناقص مبني على الضم لاتصاله بواو الجماعة.
الواو: ضمير متصل في محل رفع اسم «كان» والألف: فارقة.

⬤ مُهْتَدِينَ: خبر «كان» منصوب بالياء لأنه جمع مذكر سالم والنون عوض عن تنوين المفرد وحركته.

سورة البقرة ﴿ 16 ﴾

https://t.me/teaching_arbic

#صحيح_البخاري

5- سمع أبا هُرَيرةَ رَضِيَ اللهُ عنه: «إذا قاء فلا يُفطِرْ؛ إنما يُخرِجُ ولا يُولِجُ».

الراوي : عمر بن الحكم بن ثوبان.
المحدث : البخاري.
المصدر : صحيح البخاري.
الصفحة أو الرقم: 3/33.
خلاصة حكم المحدث : [صحيح].

https://t.me/teaching_arbic

الملابس _لباس ها

https://t.me/teaching_arbic

الملابس _ لباس ها

بُرقَع
چادری

شَال
شال

خِمار
چادر

فُستَان
پیراهن زنانه

بلُوزَة
بالا پوش زنانه

تَنُّورَة
دامن

شَنطَةُ یَد
دستکول

حِذاء بِکَعبِِ عال
بوت کوری بلند

یَلبَسُ
می پوشد

یَخلَعُ
میکشد

یَکوِي
اتو ميكند

يُعَلِّقُ
آویزان می کند

یُرَتِّبُ
مرتب می کند

یَتَّسِخُ
کثیف می کند

یَغسِلُ
می شوید

یُنَظِّفُ
پاک می کند

https://t.me/teaching_arbic

📖 کتاب :  الأدب _13

سلسلة تعليم اللغة العربية المستوى الثالث

🎧 جلسه304

🎙 استاد : زمرى رحمتى

كانال #آموزش_زبان_عربی

https://t.me/teaching_arbic

📖 کتاب : قصص القرآن

جلد اول

🎧 جلسه9

🎙 استاد : زمرى رحمتى

كانال #آموزش_زبان_عربی

https://t.me/teaching_arbic

#صرف

#درس_ششم

۱_ چگونگى ساختن صيغه اول فعل مضارع معلوم را با ذکر يک مثال بيان کنيد.
ج_ در ابتدا یکی از حروف مضارع را بر آن قرار داده  و فاء الفعل را ساکن می کنیم عین الفعل بخاطر اینکه سماعی است حرکت آن را با در نظر داشت فرهنگ لغت تعیین نموده و آخر آن را مضوم می کنیم.
ضَربَ_ یضربُ

۲_ رفــع داراى چنــد علامت اســت و آن علایم  در چــه صيغه هايــى از شــش صیغــه اول
مضــارع وجــود دارد؟
ج_  رفع دارای سه  علامت است که در شش صیغه اول در صیغه های یک و چهار ضمه و در صیغه های دو و پنج نون مکسور و در صیغه سه علامت رفع نون مفتوح می باشد.

۳_آيا نون صيغه ششم، علامت رفع است؟
ج_ علامت رفع ندارد بخاطر اینکه مبنی است.

۴_ شش صيغه غايب مضارع فعل هاى ذيل را صرف و ترجمه کنید: جلسَ ِ  - علمَ َ -  بعدَ ُ
ج_ یجلس: می نشیند آن یک مرد
یجلسان: می نشینند آن دو مرد
یجلسون: می نشینند آن مردان

تجلس: می نشیند آن یک زن
تجلسان: می نشینند آن دو زن
یجلسن: می نشینند آن زنان

یعلم: می داند آن یک مرد
یعلمان: می دانند آن دو مرد
یعلمون: می دانند آن مردان

تعلم:می داند آن یک زن
تعلمان: می دانند آن دو زن
یعلمن: می دانند آن زنان

یبعد: دور می شود آن یک مرد
یبعدان: دور می شوند آن دو  مرد
یبعدون: دور می شوند آن مردان

تبعد:  دور می شود آن یک زن
تبعدان: دور می شوند آن دو زن
یبعدن: دور می شوند آن زنان

۵_ جمله هاى ذيل را به عربى ترجمه کنيد.
ج_آن يک مرد مى‏ رود . يذهب
آن مردان مى‏ روند . يذهبان
آن زنان مى‏ روند. يذهبن
آن يک زن مى‏ رود. تذهب
آن دو زن مى‏ روند. تذهبان
آن دو مرد مى‏ روند.يذهبن

۶_ حرکت عين الفعل مضارع چند حالت دارد و سماعی بودن آن، به چه معناست؟
ج_ سه حالت دارد و سماعی به این معناست که کدام قاعده خاصی ندارد بلکه از عرب شنیده است.

۷_صیغه، شماره صيغه، ضمير( فاعل) و علامت رفع فعل های قرآنی ذیل را بنويسيد.
یحکمان،  یحکمون، يأكل،  تأكل، يأكلان ، يأكلن.
ج_ یحکمان: صیغه مثنای مذکر غایب و شماره آن  دو و ضمیر فاعلی آن، الف و علامت رفع آن، نون مکسور است.

یحکمون:صیغه جمع  مذکر غایب و شماره آن ، سه و ضمیر فاعلی آن، واو  و علامت رفع آن، نون مفتوح است.

يأكل:صیغه واحد مذکر غایب و شماره آن یک  و ضمیر فاعلی آن، هو  و علامت رفع آن، ضمه است.

  تأكل: صیغه واحد مونث غایب و شماره آن، چهار و ضمیر فاعلی آن، هی و علامت رفع آن، ضمه است.

يأكلان: صیغه مثنای مذکر غایب و شماره آن  دو و ضمیر فاعلی آن، الف و علامت رفع آن، نون مکسور است.

يأكلن: صیغه جمع مذکر غایب و شماره آن، شش  و ضمیر فاعلی آن، نون مفتوح و علامت رفع ندارد چون مبنی است.

٨_  صيغه، ضمير، وزن و ماضىِ فعل هاى مشخص شده در آيات و روايات ذيل را بنویسید.
يخصفان، يبخلون،  يأمرون،  يكتمون، يقنطُ، تمحقُ.
ج_ یخصفان : صیغه مثنای مذکر غایب و ضمیر فاعلی آن،  الف و  وزن آن یفعلان و ماضی آن، بخلا است.

یبخلون : صیغه جمع مذکر غایب و ضمیر فاعلی آن،  واو و  وزن آن یفعلون  و ماضی آن، بخلوا  است.

یأمرون : صیغه جمع مذکر غایب و ضمیر فاعلی آن،  واو و  وزن آن یفعلون  و ماضی آن، یفعلون  است.

یکتمون:  صیغه جمع  مذکر غایب و ضمیر فاعلی آن،  واو و  وزن آن یفعلون  و ماضی آن، یفعلون  است.

یقنط: صیغه واحد مذکر غایب و ضمیر فاعلی آن،  هو  و  وزن آن یفعل و ماضی آن، قنط است.

تمحق:  صیغه واحد مونث غایب و ضمیر فاعلی آن، هو و  وزن آن تفعل و ماضی آن، محقت است.

https://t.me/teaching_arbic

شستن لباس ها _152

https://t.me/teaching_arbic

شستن لباس ها _152

https://t.me/teaching_arbic

بيت عائشة رضي الله عنها_24❤

https://t.me/teaching_arbic

الإعراب المفصل لكتاب الله المرتل

اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (15)

⬤ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ: الله لفظ الجلالة: مبتدأ مرفوع بالضمة.
يستهزئ: فعل مضارع مرفوع بالضمة وفاعله: ضمير مستتر جوازا تقديره: هو.
والجملة الفعلية «يَسْتَهْزِئُ» في محل رفع خبر المبتدأ.
بهم: جار ومجرور متعلق بيستهزئ و «هم» ضمير الغائبين في محل جر بالباء.

⬤ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ: الواو: عاطفة.
يمدهم: معطوفة على «يَسْتَهْزِئُ» وتعرب إعرابها.
والهاء: ضمير متصل في محل نصب مفعول به والميم علامة الجمع.
في طغيانهم: جار ومجرور متعلق بيمدهم.
والهاء: ضمير متصل في محل جر بالاضافة.
والميم: علامة جمع الذكور.

⬤ يَعْمَهُونَ: فعل مضارع مرفوع بثبوت النون لأنه من الأفعال الخمسة.
والواو: ضمير متصل في محل رفع فاعل والجملة الفعلية- يعهمون- في محل نصب حال.

سورة البقرة ﴿ 15 ﴾

https://t.me/teaching_arbic

وفي هذا شُبهةُ أنَّ النَّبيَّ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم حاوَلَ الانتحارَ، وهذا مِن ضُروبِ الخَيالِ والتَّلفيقِ؛ لعِدَّةِ أسبابٍ: أولًا: لم يَرِدْ عنه صلَّى اللهُ عليه وسلَّم أو عن صَحابَتِه المقَرَّبِينَ له أو غيرِهم، في ذلك شَيءٌ لا صَحيحٌ ولا ضَعيفٌ.
ثانيًا: أنَّ مِن بَعدِ قَولِ عائشة: «ثمَّ لم يَنشَبْ وَرَقةُ أنْ تُوفِّي» ليس من نَصِّ الحديثِ، ولكنَّه مِن كَلامِ الزُّهريِّ الذي أخبَرَ بالحَديثِ على أنَّه بلاغٌ، فليس على شَرطِ البُخاريِّ في شَيءٍ؛ لأنَّها مَقطوعةُ الإسنادِ مِن أوَّلِها.
ثالثًا: روى البُخاريُّ حَديثَ نُزُولِ الوَحيِ أكثَرَ مِن مَرَّة دونَ ذِكرِ هذه القصَّةِ.
وفي الحَديثِ: إيمانُ وَرَقةَ بنِ نوفَل.
وفيه: أنَّ رُؤيا النَّبيِّ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم والأنبياءِ جَميعًا وَحيٌ إلهيٌّ.
وفيه: أنَّ أوَّلَ ما نَزَل من الوحيِ القُرآنيِّ: {اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}.
وفيه: أنَّ الخائِفَ لا يَنْبغي أنْ يُسأَلَ حتَّى يَهدَأَ.
وفيه: أنَّ مَكارِمَ الأخلاقِ سبَبٌ للسَّلامةِ مِن المَكارِه.
وفيه: مَدْحُ الإنسانِ في وَجهِه بصِدقٍ إذا لم يُخشَ عليه الغُرورُ والإعجابُ بنَفسِه.
وفيه: مُحاولةُ التَّخفيفِ عمَّن أصابه الفَزَع، والتَّسريةِ عنه، وتَطْمينِ قَلبِه، وتَهدِئةِ نفْسِه.
وفيه: فضْلُ خَديجةَ رَضِيَ الله عنها ورَجاحةُ عَقْلِها، وحُسنُ تَصَرُّفهِا في المواقِفِ الصَّعبةِ.
وفيه: على المُستَشارِ أنْ يوضِّحَ رأْيَه، ويَدعَمَه بالأدلَّةِ المُقنِعةِ.
  
https://t.me/teaching_arbic