تا به اقیانوس @tabeogyanous Channel on Telegram

تا به اقیانوس

@tabeogyanous


کانال تا به اقیانوس با رویکرد ادبی-عرفانی

این کانال به تبيين ديدگاه ها و نوشته هاي سامائل آئون ويور مي پردازد كه عمدتا دربرگيرنده مطالب مرتبط با خودشناسي است.

سه فاكتور مسير :

1-مرگ ايگو
2-تولد؛ بيداري كانشسنس
3-ايثار


تماس با ادمين: @mahdiaazari

تا به اقیانوس (Persian)

کانال تا به اقیانوس یک کانال با رویکرد ادبی-عرفانی است که به تبیین دیدگاه‌ها و نوشته‌های سامائل آئون ویور می‌پردازد. این کانال عمدتا مطالب مرتبط با خودشناسی را در بر می‌گیرد و سه فاکتور مسیر اصلی آن عبارتند از: اول، مرگ ایگو؛ دوم، تولد و بیداری کانشنس؛ و سوم، ایثار. اگر به دنبال مطالبی دلنشین و پرمعنا در زمینه‌های ادبی و عرفانی هستید، بهترین گزینه برای شما کانال تا به اقیانوس خواهد بود. برای ارتباط با ادمین و سوالات بیشتر می‌توانید به آی‌دی @mahdiaazari مراجعه کنید.

تا به اقیانوس

20 Nov, 07:08


.
برای پاکسازی محیط و خودمان، می توانیم از صمغ گیاه انقوزه (Asafoetida) و همچنین کُندر استفاده کنیم. ابتدا بهتر است گیاه انغوزه و سپس کندر استفاده شود. گیاه انغوزه محیط را از جِرم ها و کِرم های آسترالی و چیزهای منفی پاک می کند (دفع می کند) و کُندر چیزهای خوب و خوشایند و مثبت آسترالی را جذب می کند. هر دو را می توانید از فروشگاه های عطاری تهیه کنید. همچنین گوگرد، یکی از پاک کننده های بسیار قوی محیط به شمار می شود، هرچند سمی است و باید موقع کار با آن، دقت لازم را داشته باشیم. طریقه مصرف: معمولا هر سه را می توانیم روی ذغال داغ بریزیم و بخور و دود حاصل از آنها را در کل محیط خانه پراکنده سازیم (همانند اسپند که معمولا انجام می شود).

#پاکسازی
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

20 Nov, 06:41


.
فرانتس هافمن در کتاب "پاراسلسوس چه گفت و چه کرد" به نقل از پاراسلسوس، به برخی موجودات مثل کابالی، لمور، اینکیوبای و ساکیوبای (بختک زنانه و مردانه) فانتاسماتا ها، لارواها و کِرم های آسترالی و ... اشاره می کند. این موجوات که در برخی اوقات، ساخته و پرداخته تخیل و انرژی جنسی خود فرد هستند که بعدا می توانند حتی خود را به صورت فیزیکی ظاهر کنند و باعث آزار و اذیت خود فرد شوند و برخی اوقات، از محیط های آلوده و انسان های دیگر به افراد دیگر می توانند منتقل شوند. توجه داشته باشید که افکار منفی و کلمات خشن و رکیک و نامتعالی و بد، می توانند باعث تغذیه این موجودات شوند. در این برش از این سریال، به گفتگوی راهبه و این دیمن (دیو) دقت کنید. وقتی به شخص تسلط پیدا می کند، باعث به خواب رفتن های مکرر فرد می شود بدون اینکه فرد دلیل خاصی برای خواب داشته باشد. یا فرد به خاطر تسلط آن، احساس پوچی و نا امیدی می کند و موارد دیگر. برخی مواد پاکسازی کننده مثل گوگرد، کُندر، گیاه انقوزه و ... در دفع و پاکسازی محیط و همچنین خود فرد، بسیار مفید هستند.

(برش از فصل 4 قسمت 4 سریال Evil است.)
#لارواها #پاراسلسوس
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

19 Nov, 11:26


.
این تصویر به وضوح، وضعیت درونی ما را نشان می دهد. مادر الهی با اقتدار و در کمال تواضع و عشق، مسیر را برای فرزندش باز می کند، بدون اینکه مسیر و آلودگی هایش، کوچکترین تاثیری روی پاکدامنی او داشته باشد. اما فردی که در پشت سر مادر الهی است، وضعیتی شبیه به اسنس ما دارد. بینایی لازم را برای دیدن مسیر ندارد، یعنی کانشسنس اش خواب است چون در طول روز، به وسیله عصا و چراغی در دست، مجبور است رد پاهای مادر الهی را دنبال کند. از نظر سلامتی، وضعیتی همانند پیرها دارد که این به وضوح، مرتبط با انرژی جنسی فرد است که به خاطر استفاده نادرست، نشاط و شادابی و جوانی اش را از دست داده است. گلها در دست مادر الهی، نماد فضیلت های درونی ماست. خورشید، نماد بینگ یا پدر آسمانی است.

#مسیر #اسنس #مادر_الهی
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

18 Nov, 05:56


توضيح برخي اصطلاحات:

آسترال : بعد پنجم
اسنس: جوهر اوليه، بذر روح، جنين روح، جزء كوچكي از روح (با کار بر روی اسنس، می توانیم روح بشری را متجلی کنیم یعنی با کار بر روی بذر، می توان روح را بوجود آورد یا متجلی کرد.)
بينگ: خدا، خدای درونی فرد (معادل با رب قرآني است)
ايگو: من كاذب، انرژي رواني مهار نشده، خلقت كاذب دروني، كانشسنس شرطي شده، كانشسنس فاسد شده
ابسولوت : بخش نامتجلي، ذات الهي. سه بخش دارد.
كانشسنس: آگاهی، هوشیاری
مغاك: جهنم
اینتیمیت : درون، آتمن، اسپریت
دیمن : دیو
الکمی : نوعی عمل جنسی بین زن و شوهر، که توام با عشق و بدون شهوت و دفع منی است.
کرایست : منجی، ناجی، نجات دهنده ای که از طرف ابسولوت، برای کسانی که مسیر مستقیم را انتخاب کرده اند، در نظر گرفته می شود و اختصاص می یابد.
دیواین مادر: مادر الهی، هر شخصی مادر الهی مخصوص به خود را دارد.
پی پی پی: مهم ترین شاخصه روانی مان. تنه ایگویی، ایگوی برجسته مان
بلاک لاج : نیروی تاریکی. نیروی شرّ، جادوی سیاه.
وایت لاج: نیروی سفید. نیروی خیر. دایره انسان های آگاه
مرگ دوم: تصفیه شدن کامل اسنس از ایگوها و پلیدی ها، بعد از طی چرخه انحطاط در طبقه نهم جهنم به طورت غیر ارادی، تا خود را برای ورود دوباره به چرخه تکامل آماده کند.
اسوتریکی : باطنی، درونی
موناد : همان بینگ است. به عبارت سه قسمت بالاتر بینگ که شامل پدر، پسر و روح القدس است.

#توضيح_برخي_اصطلاحات
@Tabeogyanous   تا به اقيانوس

تا به اقیانوس

16 Nov, 14:02


بین ما و بینگ، کارما و دادگاه الهی است و این نظم، باید به وسیله کار درونی و پیشرفت در مسیر، شکسته شود و ما باید بین بینگ و کارما قرار بگیریم. تا زمانیکه کارما بین ما و بینگ قرار دارد، دست بینگ در کمک کردن به ما محدود می شود. یکی از دلایل مهمی که بینگ بسیاری از درخواست ها و دعاها و آرزوهای ما را برآورده نمی کند، یا نمی تواند برآورده کند، دقیقا به خاطر این است که کارما، در بین ما و بینگ قرار دارد و دست بینگ در کمک رساندن به ما، تا حدودی محدود است. ولی بعد از تشرف پنجم آتش (زمانی که مرید از لحاظ درونی، سن درونی اش پانصد سال یا بیشتر از آن است) کارمای فرد از دست دادگاه الهی خارج می شود و به دست بینگ می افتد و حالا بینگ، مدیریت بیشتری روی کارما دارد و دستش همانند قبل، بسته نیست. حتی در این زمان، مرگ نیز دست بینگ می افتد و از دست دادگاه الهی و کارما خارج می شود. به همین خاطر، فرد در این حالت با مرگ های تصادفی و ناگهانی از دنیا نمی رود.

#کارما
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

12 Nov, 20:16


یکی از بهترین دعاهایی که می توانیم در طول روز از آن استفاده کنیم، بدین قرار است:

"باشد که همه مخلوقات خوشحال باشند
باشد که همه مخلوقات مسرور باشند
باشد که همه مخلوقات در آرامش باشند
"

در طول روز، این دعا را بارها و بارها بخوانیم. به وسیله این دعای ساده، نور و عشق خودمان را نسبت به همه مخلوقات بیان می کنیم و برای آنها نور و عشق می فرستم.


#عشق #دعا
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

10 Nov, 08:13


بعد از اينكه همه اينها را گفتيم، حالا در بخش سوم، اين 39 نكته را خلاصه مي كنم. همه قسمت هاي مهم مرگ ايگو را از نقطه نظر تجارب آسترال.

1. چگونه آسترال مي تواند درك ما را از مرگ ايگو تغيير دهد؟

من با اولين موضوع شروع مي كنم، اما بعد با دومين موضوع در رابطه با سفر آسترال ادامه مي دهم، براي انگيزه دادن و اميدوار كردن، چون ما اگرچه ايگوي زنده داريم، اما اگر تمرينات اسوتریکی انجام دهيم، مراقبه كنيم، مانترا بگوئيم، همه اينها ما را براي مردن در درون قلب هايمان مشتاق تر مي كند.

2. در رابطه با مرگ ده هزار «من»، چه تعداد از قسمت هاي بينگ آنجا هستند تا به ما كمك كنند؟
ما در كار مرگ تنها نيستيم، او با ماست. خدا، كسي كه دو گانه است، چون او پدر، مادر است و همچنين درون او پسر، كرايست حضور دارد و با كرايست 12 حواريون حاضرند و با دوازده حواري، 24 آخرالزماني باستاني حضور دارند. اگر ما 24 را با 24 جمع كنيم و با يك جمع كنيم 49 قسمت از بينگ را داريم. و چون بينگ هيچ محدوديتي ندارد، يك سپاه است، منطقي است كه اطمينان كامل داشته باشيم كه نور هميشه بر تاريكي پيروز است، وقتي خود را در سمت نور قرار مي دهيم. كار مرگ «من»، كار شخصي نيست، همه قسمت هاي بينگ درگيرند و منطقي است كه مشاركت كنيم.

3. چرا زندگي دروني جالب تر از زندگي بيروني است؟
زيرا زندگي دروني در 13 بهشت وجود دارد، 13 ابديت ، 13 بعد، زيرا جهان‌هاي دروني، بعد بالاتر هستند. در حاليكه از سوي ديگر، زندگي بيروني در بعد سوم به طول، عرض و ارتفاع محدود مي شود. به همين خاطر، زندگي دروني، بسيار جالب و غني تر از زندگي فيزيكي بيروني خواهد بود.

4. چرا جاودانگي براي اسنس مهم است؟
تنها قسمتي است كه متناسخ كرده ايم و چون اسنس ناميرا است، هميشه قرار است در رابطه با بدن و شخصيت و هر چيزي كه ما را احاطه كرده به ما ياد آور شود كه ما ناميرا هستيم.
و ما هيچ دليلي براي ترس از مرگ نداريم، زيرا به عنوان يك وجود ناميرا، ما هيچ آغازي نداريم و هرگز پاياني نخواهيم داشت. اسنس معمولا به شما در جهت ناميرايي انگيزه مي دهد، درمقابل "مني" كه متعلق به زمان است.

5. همه ما در شخصيت و در بدن ناميرا هستيم.
منطقي است كه اينگونه باشد، چون هر چيزي كه آغازي دارد، پاياني خواهد داشت. به همين خاطر، ما نبايد زياد به دنيا وابسته باشيم، زيرا اين دنيا، چيزي كهنه است، تنها چيزي كه دائمي و هميشگي است، ناميرايي اسنس است.

6. مردن از طرف بينگ، رهايي اسنس ناميرا است.
به منظور مردن در خودمان، ما بايد با جان و دل با بينگ باشيم و خودمان را در بينگ احساس كنيم. سپس، اسنس فعال خواهد شد و ما به ياد خواهيم آورد و حس خواهيم كرد كه ناميرا هستيم.

7. مرگ و جاودانگي عملا يك چيز است.
مرگ چيزي نيست، غير از يك قدم به سوي ابديت و اين نمي تواند فراموش شود. مرگ دردناك نيست، آنچه دردناك است، بيماري است. آنچه باعث گرفتاري يك شخص مي شود، آن چيزي است كه قرار است بميرد، اما در واقع مرگ مي آيد تا درد حاصل از بيماري را كم كند. همه كساني كه در حال مرگ هستند، مي گويند مبارك است آن مرگ، وقتي فرا رسد، چون مرگ كاملا همه دردها را تسكين مي دهد و ما را به حالت ابديت كه فراموش كرده ايم، باز مي گرداند.

(بقیه 39 نکته را می توانید از این کتاب ارزشمند مطالعه کنید.)

👤 : رافائل ورگاس
📚 : تجربه آسترال و مرگ ایگو

#تجربه_آسترال_و_مرگ_ایگو

نشر: هلتاک
تماس با ناشر (نیما رحیمی): 09149151762
ایمیل: [email protected]
واتس اپ: ۰۹۱۴۲۴۵۶۸۲۸

@tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

10 Nov, 08:10


👤 : رافائل ورگاس
📚 : تجربه آسترال و مرگ ایگو

#تجربه_آسترال_و_مرگ_ایگو

نشر: هلتاک
تماس با ناشر (نیما رحیمی): 09149151762
ایمیل: [email protected]
واتس اپ: ۰۹۱۴۲۴۵۶۸۲۸

@tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

10 Nov, 07:10


.
مهم تر از همه چیز، بینگ تان را دوست بدارید.
برای او کار کنید.
"من" (ایگو) را فراموش کنید؛ تعارضات را، مشکلات را و ...
خود را از لحاظ روحی و جسمی، وقف موناد (بینگ) کنید.
به یاد داشته باشید موناد شما، ماموریتی برای انجام دادن دارد.
به او در این ماموریت کمک کنید.


👤: رافائل ارپه
.
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

09 Nov, 03:30


نکته 987 : زنانگی ابدی و مسیر درونی

میزان معنویت یک جامعه را، باید از میزان ستایش و احترامی که آن جامعه، علی الخصوص مردان آن، نسبت به زنان جامعه دارند، در نظر گرفت. چه مذکر باشیم و چه مونث، ما باید سمبل زنده زنانگی ابدی را در هر زن ببینیم. کسانی که الوهیت را در میل جنسی و میل جنسی را در الوهیت نمی بینند، زنان را به عنوان جنس دوم، پس می زنند و با این کار، مسیر درونی را به روی خودشان می بندند. ارتباط درونی خود را با الوهیت از دست می دهند و زمین حاصلخیز خود را تبدیل به شوره زار می کنند و از درون، دچار مرگ می شوند، چرا که زن را، که نماد زایندگی و باروری است، کنار گذاشته اند. زمانی یک دین، مکتب، مدرسه عرفانی و ... می میرد که عنصر زنانه از درون آن بیرون کشیده می شود و پس از آن، در همه مناسک، فقط مردها حضور دارند و مردها همه کارها را انجام می دهند.

آنچه مسیر را به روی ما باز می کند، کار کردن با انرژی جنسی و توبه کردن نسبت به همه اعمال بدی است که در حق مادر الهی مان انجام داده ایم و باعث شرمندگی مادر الهی مان، در مقابل دادگاه الهی و قاضیان کارما شده ایم. از طرف دیگر، آنچه باعث می شود مادر الهی خود را از ما دریغ کند، رفتاری است که ما با زنان دیگر، علی الخصوص با همسر خودمان انجام می دهیم. (زنان نیز به نوبه خود، باید رفتارشان را با زنان دیگر اصلاح کنند تا عنصر زنانه وجودشان، فعال و متجلی گردد.)

زنان در یک جامعه هر چقدر منزوی تر و در پستو باشند، غمگین و افسرده باشند، حق انتخابی نداشته باشند، مورد ظلم و ستم واقع شوند و ... آن جامعه پیشرفت چندانی از لحاظ روحی و معنوی نخواهد داشت. دلیل اصلی این موضوع را می توان در انرژی جنسی یافت. وقتی مردی نسبت به همسر خود، تحسین، ستایش و احترام لازم را نداشته باشد، همسرش، فقط جسم خود را در اختیار او قرار خواهد داد، نه روحش را. مردها از دامن زن به معراج می روند و متعالی می شوند. لازم است بدانیم که در عمل جنسی، همه کالبدهای درونی با هم ارتباط برقرار می کنند و نه صرفا بدن فیزیکی. آتش، کوندالینی، به وسیله عمل جنسی متعالی، بیدار خواهد شد و رشد خواهد کرد و واضح و بدیهی است که بیداری کوندالینی علاوه بر انرژی جنسی، احتیاج به عشق و فضیلت های قلبی دارد. کار کردن با انرژی جنسی، یکی از سخت ترین کارها و به نوعی می توان گفت، کار کردن با آتش است. اگر بلد نباشیم چگونه با آتش کار کنیم، یا آتش ما را خواهد سوزاند یا مجبور خواهیم شد آن را کنار بگذاریم و رد کنیم.

از طرف دیگر، وقتی زنان بیش از حد طبیعی و مورد نیاز در جامعه حضور داشته باشند، مورد سوء استفاده مردان قرار می گیرند و آلودگی های درونی بیشتر می شود و کارما پیچیده تر می گردد. حرمت زن که مرتبط با عنصر زنانگی مادر الهی است شکسته می شود و به واسطه این شکست، معنویت و در کل، مسیر درونی برای آن جوامع دچار رکود و ایستایی می شود. حدی از تعادل باید وجود داشته باشد که در آن، انرژی جنسی زنانه به واسطه در پستو قرار گرفتن، نه سردِ سرد شود و نه به واسطه حضور بیش از حد طبیعی در جامعه، گرمِ گرم شود و سرریز گردد.

چگونه می توانیم به مادر الهی مان نزدیک تر شویم
؟ به عنوان نقطه شروع، لازم است یاد بگیریم مادر فیزیکی مان را دوست داشته باشیم، چرا که او، تجلی زنده زنانگی ابدی است. سپس دوست داشتن همه مادران جهان و علی الخصوص همه زنانی که در اطراف ما حضور دارند. ضروری است مردها یاد بگیرند در هر زنی، مادری را ببینند. (زنان نیز باید مادر خودشان را دوست بدارند و مادر الهی خودشان را ستایش کنند.) متاسفانه زمانیکه ما یک زن را می بینیم، اولین چیزی که به ذهن ما خطور می کند، شهوت و افکار ناسالم جنسی و شهوانی است. اینگونه ما به زنانگی ابدی توهین می کنیم، مادر الهی مان را زیر پا له می کنیم و از عشق سوء استفاده می کنیم.

زنده باد عشق، زنده باد مادر الهی.

#مادر_الهی
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

04 Nov, 12:38


.
جنبه دیگری که دوست داریم به آن بپردازیم، مربوط به درخواست هایی است که ما از بینگ و اساتید داریم تا در چیزی به ما کمک کنند و ما را از یک موقعیت کارمایی یا سخت، بیرون ببرند. درخواست از اساتید و بینگ، بسیار خوب است اما نباید فراموش کنیم که برای کمک شدن، باید چیزی بدهیم. گاهی این اتفاق می افتد که بسیاری درخواست کمک می کنند اما نگران تغییر سطح بینگ نیستند. آنها در جایی که هستند می مانند. بدون اینکه بفهمند برای اینکه اساتید ما را در موقعیت متفاوتی قرار دهند ما نیز باید متفاوت باشیم. اگر نمی خواهیم تغییر کنیم، درخواست کمک برای تغییر چیزی، بی فایده است.

👤: رافائل ارپه
.
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

03 Nov, 19:44


نکته ۹۸۶ :دیوها و جادوگران سیاه

1.جادوگران سیاه و یا دیمن ها (دیوها)، در خواب، می توانند خود را با ماسک های متنوع و جذابی، زیبا جلوه دهند، ولی در واقع زشت و ترسناک و چندش آورند.

2.معمولا با قیافه ای بسیار جذاب و اغوا کننده به طرف فرد می آیند تا او را از لحاظ جنسی فریب دهند و انرژی حیاتی مقدس و الهی اش را بدزدند. ممکن است با ماسک یا قیافه شخص خاصی به طرف ما بیایند که در دنیای فیزیکی او را بسیار دوست داریم و فرد ایده آلی از نظر زیبایی برای ما به حساب می آید.

3.در رابطه با این نوع دیمن ها یا دیوها یا جادوگران سیاه، باید هم از خودمان محافظت کنیم و هم از خانه یا سکونتگاه مان.

4.معمولا برای ورود به وجودمان، از نقطه ضعف هایمان استفاده می کنند یا ما به خاطر برخی احساسات و عواطف و افکار پست و منفی، آنها را خودمان به درون مان دعوت می کنیم.

5.اگر در آسترال یا بعد پنجم از لحاظ روانی بیدار باشیم و یک قدم به عقب برویم، چهره واقعی آنها را خواهیم دید، بدون نقاب.

6.جادوگران سیاه یا افراد تاریکی، فقط و فقط به خاطر یک هدف به فرد نزدیک می شوند: دزدیدن انرژی جنسی فرد.

7.در خوابها و تجربه های درونی، به هیچ وجه اجازه ندهید به برخی از قسمت های بدن تان دست بزنند مثل مرکز جنسی یا حتی بوسیدن که به قصد تحریک کردن انجام می دهند.

8.انرژی جنسی در جهان های درونی، حکم طلا را دارد. آنها می آیند تا طلای درونی مقدس الهی شما را به سرقت ببرند. از طلای روحانی خود محافظت کنید.

9. تا جاییکه می توانیم نباید با افراد تاریکی یا جادوگران سیاه، مستقیما درگیر شویم. فقط لازم است از خودمان محافظت کنیم و آنها را با برخی مانتراهای محافظتی دور کنیم.

10.اگر بتوانید جادوگران سیاه را با چهره و قیافه اصلی شان ببینید، معمولا در برخی از قسمت های بدن شان مثل مرکز جنسی و زیر بغل ها، آلودگی های خاصی دارند و یا ممکن است این ناحیه ها، آلوده و کثیف باشند.

11. سوزندان گوگرد به پاکسازی محیط سکونت مان از انواع کرم های آسترالی و ان تی تی های منفی و پست کمک بزرگی خواهد کرد. همچنین سوزاندن کُندر.

12.انجام تمرین ستاره پنج پر قبل از خواب کمک بزرگی در دور کردن نیروهای تاریکی دارد. هر کسی که در آسترال بیدار است می تواند این تمرین را در آنجا هم انجام دهد. (نحوه انجام آن در اینجا ذکر شده است.)

13.استاد سامائل در کتاب ازدواج کامل به یکی از قوی ترین مانتراهای محافظتی هندی اشاره کرده است. می توانید این مانترا را قبل از خواب تکرار کنید و درخواست محافظت کنید از مادر الهی و بینگ تان و یا اساتید وایت لاج متبرک. (نکته 879 را بخوانید.)
(كليم كريشنايا گُويندايا گوپي‌هانا وایابایا سُوآها
Klim Krishnaya Govindaya Gopijana Vallabhaya Swaha)

14.استاد سامائل در کتاب "لوگوس مانترا تئورجی" در فصل یازده می گوید : "اغلب نیروهای تاریکی از تمایل انسانها به سمت گناه (استفاده از الکل، مواد، دفع منی و ...) سود می برند. آنها این کار را می کنند تا مریدان را از مسیر دور کنند و آسیب جدی به آنها برسانند." به همین خاطر از هر کار یا عادت بدی که به نحوی به مسیر درونی و به خودشناسی ما ضربه می زند باید اجتناب کنیم.

15.بسیاری از اعمال شنیع و یا اعمالی مانند برخی وسواس های شدید، در نتیجه تسلط دیمن یا دیوی از طبقات پایین تر، بر ذهن و احساس و عمل ما بوجود می آید.

16.استاد سامائل در کتاب راز شکوفه طلایی اشاره می کنند که بختک های زنانه و مردانه (Succubi و Incubi) وجود دارد که معمولا در افراد مجرد (علی الخصوص سنین حساسی مانند 14 تا 21) در اثر انرژی جنسی بالا و تخیلات شهوانی بوجود می آید و هر چه بیشتر به وسیله تخیلات شهوانی تغذیه شود، بختک مورد نظر قوی تر می گردد و حتی می تواند مزاحمت های خاصی برای فرد ایجاد کند و یا در مواقع خاصی به صورت فیزیکی ظاهر شود و فرد را اذیت کند. بختک ها چه زنانه و چه مردانه، به خاطر انرژی جنسی قوی و تخیل شهوانی خود فرد ایجاد می شوند و چیزی بیرونی نیستند؟ بلکه خود فرد آن را بوجود می آورد.

17.توصیه شده است قبل از خارج شدن از خانه، مقدار کمی گوگرد در داخل کفش مان بریزیم. این کار باعث جلوگیری از جذب برخی نیروهای پست و منفی از طرف دیگران و یا برخی محیط های آلوده می گردد.

#نیروی_تاریکی #جادوگران_سیاه
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

03 Nov, 17:45


برشی کوتاه از سریال شیطان (EVIL 2019)

توصیه نمی کنم که این سریال را ببینید یا نه. انتخاب با خودتان است. آنچه بیشتر توجه مرا در این سریال به خود جلب می کند، شخصیت راهبه ای است که توانایی دیدن موجودات اهریمنی را دارد در حالیکه سایرین که چشم سوم آنها فعال نیست، از این توانایی محروم هستند و حرف های او را باور نمی کنند. در این صحنه، اهریمن خود را به شکل زنی درآورده که شخصیت اول داستان او را دوست دارد و با این کار، می خواهد او را وسوسه کند و اغوا نماید.

(این برش از فصل سوم قسمت ششم برداشته شده است.)
#نیروی_تاریکی #جادوگران_سیاه
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

29 Oct, 19:50


اگر انسان خوبی هستید، آن را با اعمال تان نشان دهید، نه صرفا با گفتار یا افکارتان. برخی از انسانها افکار مثبت و خوبی دارند، اما از لحاظ عملی، هیچ کاری انجام نمی دهند (و یا صرفا به حرف زدن بسنده می کنند) و یا اگر کاری انجام دهند، آن کار، با افکار خوب شان هیچ سنخیتی ندارد و همسو نیست. چیزی که برای دادگاه الهی مهم است و مورد سنجش و ارزیابی قاضیان قانون قرار می گیرد، اعمال ماست، نه نیت ها و افکارمان. ما ممکن است نیت خوبی داشته باشیم، اما عواقب عمل مان، مثبت و مفید نباشد. ممکن است افکار خوبی داشته باشیم اما به هیچ یک از آنها، عمل نکنیم. پس صرفا آنچه ملاک عمل قرار می گیرد، اعمال ماست نه افکار و یا نیت ها.

#اعمال #نیت
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

27 Oct, 05:08


میزان عشق ما نسبت به خداوند، از میزان عشقی که نسبت به انسانها داریم، نشات می گیرد. ما نمی توانیم انسانها را دوست نداشته باشیم، ولی خداوند را دوست بداریم. این عشق نیست. عشق بی قید و شرط است، زمان و مکان نمی شناسد. دین و رنگ و جنسیت نمی شناسد. شمارش نمی کند، به پایان نمی رسد. حسود نیست و ... اگر خدا را دوست داریم، اما نسبت به انسانها، همه انسانها، پر از کینه و نفرت و دشمنی هستیم، عشق ما، عشق نیست یا حداقل، عشقِ واقعی نیست... به پدر، فقط از طریق پسر می توان رسید و پسر یا کرایست درونی، عشق محض است، عشقی خالص که همیشه خود را برای همه انسانها ایثار و قربانی می کند. همه انسانها را، فارغ از اینکه چه دین، زبان، کشور، جنسیت، رنگ یا نژادی دارند، دوست بداریم و عشق بفرستیم. عشق، کلید واژه مشترک همه انسان های به اشراق رسیده، در همه اعصار است؛ فاتح همیشه پیروز قلب ها، مخرج مشترک همه شعرها و نثرها. زنده باد عشق.

#عشق
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

21 Oct, 17:26


.
رشد، توانایی به تعویق انداختن لذت است. "فروید"


۱. چقدر این جمله زیگموند فروید را دوست دارم. دریایی از حکمت و خرد در آن موج می زند. ساعت ها و ساعت ها می توانم درباره آن حرف بزنم یا بنویسم. عالی است.

۲.گاهی وقت ها با برخی افراد حرف می زنیم، شاید ساعت ها، تا به آنها بگوییم که چیزهایی مانند الکل، قمار و ... برای آنها مضر است و برایشان مفید نیست، اما قبول نمی کنند، چرا که نمی خواهند لذتی را که بدست آورده اند، از دست بدهند.

۳.انسانها، خیلی از انسانها، به دنبال خوشبختی هستند، اما خوشبختی را با لذت اشتباه می گیرند. به همین خاطر، در درد و رنج می افتند. لذت و درد، دو طرف یک پاندول هستند. تجربه یکی بدون دیگری، امکان پذیر نیست.

۴.بطور کلی، هر چیزی که کانشسنس ما را به خواب ببرد یا در خواب نگه دارد، باید آن را کنار گذاشت، چه خوب باشد چه بد. چه در محدوده لذت باشد، چه در محدوده درد.

۵.لذت ها، موقتی هستند، مُسکّن هستند، زودگذر هستند، ناپایدارند. جالب اینکه خود بهشت هم نوعی لذت است و به قول شمس تبریزی، باید آن را کنار گذاشت. باید به دنبال خوشبختی، به دنبال خداوند باشیم.

#درد #لذت
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

20 Oct, 19:44


.
بخشندگی، بخشیدن و بذل کردن پول و ثروت به دیگران نیست، بلکه در اصل، بخشندگی واقعی، رها کردن ایگوهاست.

(یکی از بخش های اصلی کتاب کمال در خرد، مرتبط با بخشندگی است.)


👤 : خاویر کازان
📚 : کمال در خرد

#کمال_در_خرد

نشر: هلتاک
تماس با ناشر (نیما رحیمی): 09149151762
ایمیل: [email protected]
واتس اپ: ۰۹۱۴۲۴۵۶۸۲۸

@tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

17 Oct, 11:59


.
اغلب نیروهای تاریکی (بلک لاج) از تمایل انسانها به سمت گناه (استفاده از الکل، مواد مخدر، دفع منی و ...) سود می برند. آنها این کار را می کنند تا مریدان را از مسیر دور کنند و آسیب جدی به آنها برسانند. هر مریدی یا استاد وایت لاج، باید از همه اینها بپرهیزد.

منبع : کتاب لوگوس مانترا تئورجی...فصل 11 - سامائل آئون ویور

#سامائل_آئون_ویور
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

17 Oct, 05:17


دو راه بسیار مهم برای مقابله با ایگوی ترحم به خود وجود دارد:

٭گذشته: گذشته، ایگو است، حافظه است، زمان است. بودن در گذشته، از دست دادن لحظه حال است. از دست دادن کانشسنس است. ما زمانی باید گذشته را مرور کنیم که بدون هم هویت شدن با آن، بدون احساسات پست و ناخوشایند، بخواهیم آن را مرور کنیم، به خاطر درس گرفتن از اشتباهات مان، تا آن اشتباهات را در آینده دوباره تکرار نکنیم. همانند یک فیلم سینمایی، بدون هم هویت شدن، بدون احساسات پست و منفی باید به گذشته نگاه کنیم.

٭دردِ دل کردن: یکی از آبشخورهای اصلی ایگوی ترحم به خود، درد دل کردن است. عموما درد دل کردن، مرتبط با گذشته و مرتبط با اتفاقی بد و ناخوشایند در گذشته است که نتوانسته ایم آن اتفاق را تحول ادراک کنیم و مرور آن، باعث پایین رفتن ارتعاش ما می شود. همچنین درد دل کردن، ما را از لحظه حال جدا می کند و به آن لحظه ای که آن اتفاق در گذشته رخ داده، متصل می کند. در هنگام درد دل کردن، علاوه بر آنکه ارتعاش خودمان را پایین می آوریم و از لحاظ آگاهی و کانشسنس به پایین کشیده می شویم، ارتعاش طرف مقابل مان را نیز پایین می آوریم. در کنار همه اینها، ایگوی ترحم به خود، با درد دل کردن، تغذیه می شود و قوی تر می گردد.

#ترحم_به_خود
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

12 Oct, 13:10


.
یکی از اساسی ترین راهکارهای مقابله با ایگوی غرور، درک این واقعیت ساده است :

* اگر می خواهیم شان و منزلت خودمان را حفظ کنیم، باید شان و منزلت دیگران را حفظ کنیم.
* اگر می خواهیم شان و منزلت خودمان را بالا ببریم، باید شان و منزلت دیگران را بالا ببریم
.

و این یک واقعیت ساده است که ما می خواهیم دیگران را تحقیر کنیم و به پایین بکشیم تا در نهایت خودمان دیده شویم. شان و منزلت دیگران را پایین می آوریم تا شان و منزلت خودمان فقط دیده شود، غافل از اینکه، همه ما در یک زنجیره آگاهی قرار داریم و کسی که سعی می کند دیگران را بالا ببرد، خودش زودتر از آنها بالا خواهد رفت و کسی که تلاش می کند دیگران را پایین بیاورد، خودش زودتر از آنها پایین خواهد رفت. اگر شان و منزلت می خواهیم، باید به دیگران شان و منزلت بدهیم، به دیگران پر و بال بدهیم، به دیگران فضایی برای رشد بدهیم، به دیگران فرصتی برای ابراز خودشان را بدهیم، حرف هایشان را گوش کنیم، برای دردهایشان مرهم باشیم و ... ما از دیگران جدا نیستیم و همه ما در یک زنجیره آگاهی هستیم که رشد هر یک از این ذرات آگاهی یا اسنس ها، بر کل مجموعه تاثیر خواهد گذاشت و کل مجموعه را ارتقاء خواهد داد. زنده باد عشق

#ایگوی_غرور #غرور #شان_و_منزلت
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

11 Oct, 06:56


.
"برای زاهدان، خداوند انتزاعی و برای عارفان، عینی است."
.
چندین سال پبش وقتی تجربه های روزبهان بقلی را می خواندم، زمانیکه می گفت: "با خداوند قدم می زدم ..." برایم قابل درک نبود که دقیقا چه می گوید، ولی ارتباط دوستانه ای با این وجود گرامی داشتم. بعدا فهمیدم که منظور شیخ از خداوند در این تجربه ها، رب یا خدای درونی اوست یا پدر آسمانی اش. در واقع عامل انقطاع ما با رب درونی مان، شهوت بود و غرور، بعد از شهوت، وارد این انقطاع شد و فاصله ما را با خدای درونی مان بیشتر کرد. به همین خاطر، به تدریج خداوند برای ما، عینیت خود را از دست داد و تبدیل به یک چیز انتزاعی شد. در واقع هر وقت مولوی در اشعار خود از واژه "اتصال، متصل" استفاده می کند دقیقا به همین امر اشاره دارد. چیزی که باعث قطع شدن این اتصال از رب درونی یا بینگ مان شده، شهوت است و زمانیکه دوباره بتوانیم به وسیله پاکدامنی، شهوت را از بین ببریم، دوباره از لحاظ درونی، اتصال خود را با بینگ و اجزای او، برقرار خواهیم کرد. جالب تر اینکه هر ربی یا بینگی، نام منحصر به فردی دارد که هر فرد می تواند آن نام را بدست آورد و رب درونی خود را صدا بزند.

@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

10 Oct, 13:35


.
هر پیامبر کاذبی، یک دفع منی کننده است. بنابراین، هر پیامبری که به دفع منی توصیه کند پیامبر کاذبی است که تحت فرمان گروه تاریکی و بلاک لاج است.
"تو آنها را با ثمره هایشان خواهی شناخت." (متی 7:16)

منبع : کتاب لوگوس مانترا تئورجی...فصل 11 - سامائل آئون ویور

#سامائل_آئون
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

10 Oct, 12:00


.
با سلام
برخی از دوستان عزیز و خوانندگان کانال، در حق بنده لطف می کنند، وگرنه من این همه نیستم. منهای آن کاتب درونی (که یکی از اجزاء بینگ است) من هیچ چیزی نیستم. چرا این را می گویم؟ چون ماه پیش خواستم مطلبی بنویسم و هر چقدر زور زدم، بی فایده بود. بعد از تقریبا چهل دقیقه تلاش، چیزی نتوانستم بنویسم و این مرا به فکر فرو برد که من حتی نویسنده این مطالب نیز نیستم چون نویسنده اصلی، کاتب درونی است و او گویی، دست های مرا در هنگامیکه بخواهد چیزی بنویسد استفاده می کند. به همین خاطر، کسانی که به من استاد می گویند قصد فریب خودشان را دارند، چرا که من، نادان تر از خودشان هستم و این واقعیتی است که بارها و بارها حداقل برای خود بنده اثبات شده است. این همه، لطف خداست و به قول مولوی عزیز (این همه گفتیم لیک اندر بسیچ -- بی عنایات خدا، هیچیم هیچ )

#لطف_الهی
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

09 Oct, 18:27


وقتی در حال مکالمه با کسی هستیم :

٭ باید قبل از اینکه طرف مقابل حرفش را به پایان برساند ما حس مان (ارتعاش) را نسبت به زمانی که او سخنش را شروع کرد، بالا برده باشیم.

٭ نباید سخن خوب یا بد (تحقیر یا تحسین) کسی، ما را بالا یا پایین کند.

٭ نباید از هیچکسی (اعمال، گفتار، افکار، احساسات و ...)، سورپرایز شویم.

٭ تا جاییکه می توانیم از کلمات مثبت و متعالی استفاده کنیم.

٭ خودمان را به جای فرد مقابل بگذاریم. از دید او دنیا را ببینیم.

٭ اگر پی پی پی طرف مقابل را بدانیم، ریلکس تر خواهیم بود.

٭ اگر در معرض اتهامی قرار گرفتیم، بدون خشم و عصبانیت، به وسیله کلام از خودمان دفاع کنیم، ولی با طرف مقابل، جر و بحث نکنیم.

#کلمه
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

06 Oct, 11:19


غزل مولوی : دگر باره بشوریدیم ...
سه تار : کیارش سنجرانی
دف : بیژن نصیری
دکلمه : علی اکبر نیک نفس

#مولوی #دکلمه_غزل
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

02 Oct, 18:25


کتاب اول
1
هرگز نمی‌توانستم این مرد عجیب با کلمات سنجیده را درک کنم، کسی که به نظر می‌رسید از گیج کردن من با مشاهدات تند و متناقضش در مورد همه چیز لذت می‌برد. او وانمود می‌کرد که محتاط است؛ اما، کمی بعد از معاشرت با او، نمی‌توانستم متوجه خارق‌العاده‌ترین واقعیتی نشوم که در زندگی پر تلاطم خود دیده بودم - او یک لبخند بود. او از سر تا پا یک لبخند بود. او لبخند نمی‌زد، نیازی به لبخند زدن نداشت؛ تمام وجود او همان لبخند بود. این برداشت نیز به روشی بسیار عجیب و توضیح‌ناپذیر به سراغم آمد. فقط می‌گویم که به نظر می‌رسید لبخند یک ویژگی ذاتی بدن اوست و حتی از راه رفتنش ساطع می‌شد. هرگز او را خندان ندیدم، اما او با توجه به موقعیت، توانایی انتقال شادی یا جدّیت خود را داشت. هرگز او را افسرده یا ناراحت ندیدم، حتی در آن روزهای پرآشوبی که در اواخر جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، زمانی که در نتیجه یک انقلاب سیاسی به زندان رفتم و او کاملاً هیچ کاری برای آزادی من انجام نداد. حتی در آن حادثه او فردی غیرعادی به نظر می‌رسید. او حتی مصمم به نظر می‌رسید که من همچنان زندانی بمانم و یک بار که او را به خاطر این رفتار سرزنش کردم، به من گفت:
تو اینجا خیلی بهتر از آن بیرون هستی. حداقل اینجا در جمع خوبی هستی و حتی ممکن است بیدار شوی.

👤 : آرماندو کوزانی
📚 : پرواز مار بالدار
(در دست ویرایش)

#پرواز_مار_بالدار

نشر: هلتاک
تماس با ناشر (نیما رحیمی): 09149151762
ایمیل: [email protected]
واتس اپ: ۰۹۱۴۲۴۵۶۸۲۸

@tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

02 Oct, 18:25


.
کتاب "پرواز مار بالدار"، اثر "آرماندو کوزانی" توسط یکی از مترجمان خوش ذوق تبریزی ترجمه و وارد مرحله ویرایش شد. در صورتیکه این اثر گرانقدر مجوز چاپ بگیرد، توسط انتشارات هلتاک چاپ خواهد شد. با تشکر، ادمین

#آرماندو_کوزانی
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

25 Sep, 23:02


#عشق_به_خود
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

25 Sep, 23:02


9. بخشش : بخشش، بالاترین درجه ابطال و از بین بردن ایگوی عشق به خود است. بخشش همچنین باید برای تمام صدمه هایی که ایگوی عشق به خود در گذشته دیده، اعمال شود که تحول ادراک کمک شایانی می تواند در این زمینه به فرد بکند. بخشش همچنین باعث می شود اتم های کرایستی در وجود ما، شروع به فعالیت کنند و بهترین تغذیه برای کرایست درونی ما به شمار می رود.

10. انکار : یکی از بهترین کارهایی که می توانیم برای از بین بردن ایگوی عشق به خود انجام دهیم، انکار کردن است. انکار یعنی اینکه قبل از اینکه کاری را شروع کنیم، هرگونه توقع و انتظار بازگشت از آن کار را انکار کنیم و کار را صرفا و صرفا به خاطر خداوند و الوهیت انجام دهیم. اینگونه ما توقع و انتظار از دیگران را از بین می بریم و با این کار، ایگوی عشق به خود نیز به نوعی تضعیف می گردد. با هر بار انکار کردن، ما "من" را انکار می کنیم و بینگ را تائید و تصدیق می نماییم.

نتیجه گیری :
ایگوی غرور ارتباط مستقیمی با عشق به خود و ترحم به خود دارد و کار کردن بر روی این دو ایگو، می تواند باعث تضعیف ایگوی غرور شود. علی الخصوص کار کردن بر روی عشق به خود به ما کمک می کند تا با دیگران ارتباط بهتر و مناسب تری برقرار کنیم و از مخالفت و تعارض با آنها دست برداریم. کار کردن بر روی ایگوی عشق به خود باعث تقویت روابط ما با دیگران می شود و انعطاف پذیری و تعامل و همکاری ما را با دیگران بیشتر می کند. ظرفیت انتقادپذیری را در ما گسترش می دهد و به ما قدرت می دهد تا نظر دیگران را بدون تعارض و درگیری بپذیریم. به ما قدرت مشاهده می دهد تا عیب ها و نقص هایمان را ببینیم و روی آنها کار کنیم. به ما قدرت و ظرفیت می دهد تا نظر مخالفِ دیگران را در مورد خودمان بشنویم، بدون اینکه با کلمات گفته شده، بالا و پایین شویم. ما را به این درک می رساند که بدانیم همیشه در هر انتقادی، بخشی درست و بخشی نادرست وجود دارد. بهتر است بخش درست را بپذیریم و بخش نادرست را فراموش کنیم. (اگر انسانها شبیه گیاهان بودند، ایگوی عشق به خود آنها، خار بیرونی به شمار می رفت و ترحم به خود، خار درونی. به وسیله خار بیرونی ما به دیگران صدمه و آسیب می رسانیم و به وسیله خار درونی، به خودمان.)

#عشق_به_خود
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

25 Sep, 23:02


5. اعتراض : اعتراض کردن، یکی از شاخصه های اصلی من عشق به خود و همچنین ایگوی غرور است. در هر اعتراض ما، منِ عشق به خود و غرور را می یابیم. هر اعتراضی که می کنیم به وضوح به ما نشان می دهد چیزی وجود دارد که ما دوست نداریم. ما باید از خود بپرسم چرا؟ علت واقعی این اعتراض ها چیست؟ وقتی بتوانیم به ریشه اعتراض ها برسیم، در آنجا عشق به خود و غرور را خواهیم یافت.

6. "دوست دارم ها" و "دوست ندارم ها" : چیزهای زیادی در زندگی وجود دارد که ما آنها را دوست نداریم، چون ما خود را خیلی دوست داریم. مثلا "دوست ندارم در جمع سرزنش و تحقیر شوم" یا "دوست دارم همه با من مهربان باشند" و ...

7. کلمات : در ایگوی عشق به خود، کلمات نقش بسیار مهمی بازی می کنند، علی الخصوص کلمات منفی. معمولا عشق به خود با کلمات گفته شده (لحن کلمات نیز مهم است) توسط فردی دیگر آسیب می بیند. وقتی با کلمات گفته شده هم هویت می شویم، ایگوهای ترحم به خود و عشق به خود بالا می آیند که با توجه به خلق و خو و آگاهی مان، به وسیله عشق به خود، حمله می کنیم و یا به وسیله ترحم به خود به درون خود می خزیم و از خودمان انتقام می گیریم.

8. حافظه : من عشق به خود، بدون حافظه و خاطرات قبلی نمی تواند وجود داشته باشد. همچنین کتابچه حسابداری نیز بدون حافظه و خاطرات قبلی معنای خود را از دست خواهد داد.

کلیدهایی برای انحلال ایگوی عشق به خود

1. ادغام کردن آن با عشق. راه از بین بردن عشق به خود، ادغام کردن آن با عشق است. عشق به خود، دوست داشتن در نسبیت و دوگانگی است. ما باید فراتر از نسبیت و دوگانگی برویم. ضروری است از این دو عامل بیرون بیاییم تا عشق به خود، تبدیل به عشق شود. احساسی که عشق به خود را بر می انگیزد، باید تبدیل به عشق شود.

2. دوست داشتن دیگران. کسی که می خواهد عشق به خود را از بین ببرد، باید دیگران را دوست بدارد. باید به دیگران عشق بورزد، بدون اینکه انتظار جبرانی (بازگشتی) داشته باشد. او باید علاقه، توجه، مراقبت واقعی را به افراد دیگر و امور آنها معطوف کند. عشق به خود معمولا، علاقه به خود، منافع، علایق، متعلقات مان است. توجه کردن به خودمان و علایق مان. اگر این جنبه ها را در مورد دیگران بکار ببریم، نه نسبت به خودمان، عشق به خود را تضعیف می کنیم، زیرا توجه این ایگو را از خود منحرف می کنیم.

3. ماهیت ادراکات دریافتی : صرف فهمیدن اینکه عشق به خود داریم کافی نیست. ما باید ماهیت و ارزش ادراکات دریافتی عشق به خود را نیز تغییر دهیم. ما باید عشق به خود را به عشق تبدیل کنیم. ما باید آن ادراکات را به چیزی کاملا متفاوت تبدیل کنیم. ما باید به کسی که به ما آسیب می رساند، عشق ساطع کنیم.

4. مقایسه واقعیت فیزیکی با واقعیت روانی : در کار با ایگوی عشق به خود، لازم است واقعیت روانی را با واقعیت فیزیکی مقایسه کنیم. این کار به ما کمک می کند که از هم هویت شدن خارج شویم. مثلا اگر کسی به وسیله کلماتش، ایگوی عشق به خود ما را آزرد، باید تایید کنیم که آن کلمات هیچ آسیب فیزیکی به ما وارد نکرده اند. آنها فقط کلمات هستند. کلماتی که ما ارزش و قیمت زیادی به آنها داده ایم. کلماتی که مربوط به واقعیت روانی ماست. کلماتی که مردم می گویند و مفاهیمی که درباره ما دارند، به طور کلی ارتباط چندانی با زندگی ما ندارد، چرا که آن کلمات، فقط ارزشی را دارند که ما به خاطر وضعیت هیپنوتیزمی مان برای آنها قائل هستیم.

5. نسبی بودن کلمات : کلمات و واژه ها، نسبی هستند و می توانند درست یا نادرست باشند. ممکن است دو نفر نسبت به یک موقعیت یکسان، دو برداشت کاملا متفاوت داشته باشند. ممکن است کسی از حرف زدن ما خوش اش بیاید و دیگری خوش اش نیاید.

6. گیرنده درست : دو نفر ممکن است توهینی را از کسی بشنوند و یکی از آنها با من عشق به خود آن را دریافت کند و دیگری به وسیله کانشسنس. به همین خاطر، عکس العمل ها متفاوت خواهند بود. اگر چه هر دو نفر، ادراکات یکسانی را دریافت می کنند، اما گیرنده یکسانی ندارند.

7. درک نسبیت و دوگانگی : اگر ما خارج از نسبیت و دوگانگی عمل کنیم، عشق به خود ناپدید می شود، زیرا عشق به خود، عشقی است که در نسبیت و دوگانگی به دام افتاده است. اگر ما ذهن مان را از نسبیت و دوگانگی آزاد کنیم، به سمت وحدت و تعادل خواهیم رفت.

8. تهیه لیستی از "دوست دارم ها" و "دوست ندارم ها" : بهتر است لیستی از همه چیزهایی که ما آنها را دوست داریم یا دوست نداریم، تهیه کنیم. اینگونه خواهیم دید که ما لیست بلند بالایی از دوست دارم ها و دوست ندارم ها داریم که همیشه می خواهیم دیگران نیز از آنها خبر داشته باشند تا با ما از طریق آنها رفتار نمایند.

#عشق_به_خود
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

25 Sep, 23:02


نکته 983 : ایگوی عشق به خود (Self love)

"هر چقدر خودمان را بیشتر دوست داشته باشیم، به همان میزان، دیگران را کمتر دوست خواهیم داشت."(سامائل آئون ویور)

تعریف عشق به خود: عشق به خود، عشقِ شرطی شده است؛ عشقِ نا آگاهانه ایگو به خودش. عشق به خود چیست؟ عشق است، اما عشقی که در نسبیت و دوگانگی زندانی شده است. عشق به "من" است. عشق به منافع مقررِ "من".

مکانیسم ایگوی عشق به خود
: عشق به خود، دیزایر دوست داشته شدن، ناز پروردگی و مورد خوش رفتاری قرار گرفتن است. اگر کسی خلاف این را انجام دهد، ما رنج می بریم، درد می کشیم. ایگوی عشق به خود، دوست ندارد ببیند که ما نقص داریم. کشف عیب ها و به عهده گرفتن مسئولیت آنها، به نفع ایگوی عشق به خود و غرور نیست. به همین خاطر، ایگوی عشق به خود، به کسانی که عیب های ما را آشکار می کنند، حمله می نماید و با این کار، از خودش محافظت می کند. ایگوی عشق به خود، از کسانی خوش اش می آید که ما را تحسین کنند، با ما مهربان باشند، از ما تعریف و تمجید کنند و از کسانی که خلاف این کارها را انجام دهند، متنفر است. مفهوم عشق به خود، غیر واقعی است و با واقعیت و طبیعت مطابقت ندارد. عشق به خود، مقاومت است. فراموش نکنیم ریشه غرور، نپذیرفتن شرایطی است که در یک لحظه خاص در آن قرار داریم. آن مقاومت، همان مقاومت منِ عشق به خود و همه من هایی است که ایگوی غرور را می سازند. مقاومت برای پذیرفتن چیزی که به ما گفته شده یا نسبت به ما انجام شده است. مقاومت در برابر پذیرفتن نظر یا عقیده دیگری. مقاومت در پذیرفتن یک واقعیت آشکار. مقاومت در مورد دیدن نقطه نظر فردی دیگر. از مقاومت، مخالفت، تعارض و جدایی بوجود می آید که همگی ویژگی های شاخص ایگوی غرور هستند. از غرور، عشق به خود می آید، از عشق به خود، خشم و از خشم سازماندهی شده، نفرت ایجاد می شود. عشق به خود با حمله یا راضی کردن طرف مقابل، قصد دارد مفهوم منفی نسبت به خود را در آن فرد تغییر دهد، چرا که عشق به خود، نمی تواند با افکار منفی دیگران در مورد خود کنار بیاید. عشق به خود باعث می شود احساس کنیم، کسی نمی تواند برخلاف ما نظری داشته باشد و ما را اشتباه درک کند. تصور می کنیم همیشه حق با ماست و ما مرتکب خطا و اشتباه نمی شویم. عشق به خود، صد در صد یک واکنش است و زمانی واکنش نشان می دهد که یکی از مفاهیم آن (ذهنی یا عاطفی) آسیب ببیند. به خاطر ایگوی عشق به خود، ما دوست داریم احساس بی گناهی را در خود جای دهیم یا احساس کنیم گناه معصومانه‌ای مرتکب شده ایم. عشق به خود معتقد است دیگران موظف اند با ما زیبا، مهربان، مودبانه، با دقت، با توجه، با خوشحالی و ... رفتار کنند، حتی زمانی که ما با دیگران به خوبی رفتار نمی کنیم. عشق به خود، یک نگرش دفاعی و چالش برانگیز در بدن ماشینی ما ایجاد می کند. مشاهده کنید وقتی عمدا یا سهوا کار اشتباهی انجام می دهیم و نام ما ذکر می شود یا صدا زده می شود، این ایگو چگونه پاسخ و عکس العمل نشان می دهد. عشق به خود واکنش نشان می دهد تا آسیب وارد شده به تصویر ما (ایگوی تصویر از خود) را جبران کند. وقتی کسی به عشق به خود ما آسیب می‌زند، ما علیه آن فرد حمله می کنیم. با حمله کردن به دنبال جبران هستیم. به دنبال متعادل کردن حقیقتِ مورد حمله واقع شده. اگر آنها از ما انتقاد کنند ما هم از آنها انتقاد می کنیم. اگر آنها تهمت بزنند، ما هم به آنها تهمت می زنیم و ...

برخی از ساختارهای ایگوی عشق به خود

1. محافظت : از دیدگاه ایگویی، هر نوع محافظت علیه چیزی، نشانگر عشق به خود و ترحم به خود است.

2. بدهی های روانی : اگر ما منِ عشق به خود را با دقت مشاهده کنیم، خواهیم دید که آن من، اساسا منِ بدهی‌های روانی است. به همین دلیل، یکی از ویژگی های اصلی منِ عشق به خود، کتابچه حسابداری است. (همه اعمال خوبی که در حق دیگران انجام داده ایم و همه اعمال بدی که دیگران در حق ما مرتکب شده اند.) اما چیزی که عشق به خود به آن توجه نمی کند، همه اعمال خوبی که دیگران در حق ما انجام داده اند و همه اعمال بدی که ما در حق دیگران مرتکب شده ایم. از این رو، ما حساب های برجسته ای داریم که من عشق به خود، به خاطر آنها در جستجوی حس تعادل و عدالت است.

3. عدالت : من عشق به خود، در جستجوی برطرف کردن آن چیزی است که ما منفی می دانیم. من عشق به خود به وسیله دفاع کردن از خود، عدالت را اجرا می کند. با حمله کردن و دفاع کردن از خود، من عشق به خود آن کفه ترازو را که فکر می کند علیه اوست، می خواهد جبران کند.

4. منفی بودن : عشق به خود به این دلیل بوجود می آید که ذهن، یک اتفاق را به صورت منفی قضاوت می‌کند. ما یکسری واژه داریم که آنها را منفی می دانیم. بنابراین، وقتی کسی با آن واژه یا کلمات به ما حمله می کند یا ما را با آن کلمات خطاب قرار می دهد، به صورت منفی عکس العمل نشان می دهیم.

#عشق_به_خود
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

22 Sep, 11:57


.
پول به خودی خود خنثی است، نه خوب نه بد، اما

۱.یهودا، عیسی را به سی سکه نقره فروخت.

۲.سهرودی معتقد بود زر و سیم (نقره) باعث انحطاط است و باید چیز دیگری را جایگزین آن کرد.

۳. وقتی سر ابومسلم خراسانی را بریده بودند، از بیم اینکه فرماندهان او شورش نکنند، سکه زر در بین آنها پخش کردند و سر بریده او را نیز به معرض نمایش گذاشتند ولی آنها آنگونه سرگرم بدست آوردن سکه ها بودند که اعتنایی به سر بریده نکردند.

۴.در فیلم "مرشد و مارگاریتا" فردی که در فیلم نماد شیطان است در یک سالن تئاتر، به مردمی که در آنجا نشسته بودند می گوید: شهرها و وسایل حمل و نقل عمومی تغییر کرده اند اما مردم نه. مردم از لحاظ درونی هیچ تغییری نکرده اند، اما برای اینکه به خود مردم اثبات کند که اینگونه است، یک گوی بزرگ را که پر از اسکناس بود، بر سر مردم می ریزند و هر کسی در تلاش است تا پول های بیشتری بدست آورد و مردم از سر و کول همدیگر بالا می روند تا پول های بیشتری به چنگ آورند تنها کسی که روی صندلی خود نشسته بود، نویسنده است.

دیالوگی از فیلم: "مردم شاید خدا را فراموش کنند، اما پول را هرگز فراموش نمی کنند."

#پول
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

20 Sep, 12:59


نکته ۹۸۲ : سه دیدگاه از سه استاد بزرگ درباره ایگوی شهوت

آنچه باعث قطع رابطه ما با الوهیت درونی مان می شود، ایگوی شهوت است. در واقع شهوت، باعث قطع ارتباط ما با خداوند؛ بینگ می شود و سپس غرور، جدایی بوجود می آورد و آن را توسعه می دهد و فاصله ما را با الوهیت بیشتر می کند.

شهوت، تمایلات جنسی بدون عشق، بدون الوهیت است و ارتباط بسیار نزدیکی با ماده و مادیات دارد. در این میان، بدن فیزیکی خودش نوعی ماده برای شهوت به حساب می رود و از این رو، می تواند خاستگاه و وسیله ای برای ایگوی شهوت باشد.

در طول تاریخ، شهوت و غرور، عامل اصلی سقوط مردان الهی بوده و عارفان و قدیسان زیادی در اعصار مختلف، به خاطر عملکرد مخرب این دو ایگوی برجسته، سقوط کرده و مسیر درونی را از دست داده اند.

آشنایی با دانش خالص جنسی که مرتبط با الوهیت درونی ماست، به ما کمک می کند تا از همان دری که افتادیم و سقوط کردیم، به سوی الوهیت باز گردیم. دانش به ما کمک می کند تا حق انتخاب داشته بشیم و قربانی چرخه سمسارا و نیز ضمیر ناخودآگاه فردی خودمان نباشیم.

ناگفته پیداست که بزرگترین ضعف انسانها، در سکس و تمایلات جنسی است و همواره از این نقطه، بارها و بارها دچار شکست شده و انحطاط یافته اند.

در این میان، یکی از بهترین چیزهایی که می تواند در مقابله با این ایگوی بزرگ به ما کمک کند، توصیه استادان بزرگی است که توانسته اند ایگوی شهوت را از بین ببرند و مسیر خودشناسی بینگ شان را به پایان برسانند. به همین خاطر، نکات و توصیه های این اساتید بزرگ در مسیر درونی در مقابله با شهوت، کمک قابل توجهی می تواند به ما بکند.

۱.استاد سامائل آئون ویور : این استاد گرانقدر به ما تعلیم می دهد برای اینکه ایگوی شهوت را شکست دهیم و فریب رنگ و بو و ظاهر آن را نخوریم، لازم است آن را در زمان، به جلو و عقب ببریم. مثلا اگر زن زیبایی باعث وسوسه جنسی ما می شود، آن زن را در آینده تصور کنیم. در زمانی که پیر و زشت و فرتوت است و یا در زمان نوزادی. آیا باز هم این شخص قار خواهد بود شما را تحریک کند؟ یا باعث وسوسه شما شود؟ اگر اینگونه نیست، چه چیزی باعث شده که این زن، در این لحظه برای شما جذاب باشد؟ چرا این جذابیت با گذشت زمان، دچار افول می شود وآن شخص، دیگر خواستنی و دوست داشتنی نیست؟ در حالیکه شخص، همان شخص است و بدنش نیز همان بدن است؟ چه چیزی در این شخص تغییر کرده که دیگر هیچ حسی به او نداریم؟

۲.استاد رافائل ورگاس : این استاد گرانقدر، در یکی از تجربیات خود با زنی مواجه می شود که قصد وسوسه و تحریک او را دارد و برای اینکه استاد را تحریک کند، بلافاصله او را می بوسد. ولی استاد با این استدلال متعالی به جنگ با ایگوی شهوت می رود: "این فقط یک تکه گوشت است." در واقع آنچه باعث شکست ما در زمان تحریکات جنسی می شود، احساسی است که نسبت به آن فرد و یا قسمت های خاصی از بدن آن شخص داریم و نه البته شخص دیگری. اگر ما از لحاظ منطقی بپذیریم که این فقط یک تکه گوشت است، مثل سایر اجزای بدن، که هیچ حسی نسبت به آنها نداریم، بدون هم هویت شدن و بدون احساسات پست و منفی، آن را کنار خواهیم گذاشت.

۳.استاد رافائل ارپه : این استاد گرانقدر به ما می آموزد، مواظب ارزش های کاذبی که در ذهن مان نسبت به ایگوی شهوت قرار داده ایم، باشیم. استاد در جایی می گوید: "چه تفاوتی بین سینه های یک زن و یک طالبی وجود دارد؟" در واقع هیچ تفاوتی. در حقیقت آنچه باعث می شود ما احساس خاصی به چیزی داشته باشیم و به چیز دیگری نداشته باشیم، ارزش های کاذبی است که در ذهن انحطاط یافته مان به خاطر شهوت، نسبت به آن چیز وجود دارد. ذهن ما از برخی برجستگی ها، برای خود سناریو ایجاد می کند تا احساسات مرتبط با شهوت را تجربه کند، در حالیکه سایر برجستگی ها، ما را تحریک نمی کنند. پس ذهن انحطاط یافته ما در اینجا نقش مهمی بازی می کند و همچنین احساسی که نسبت به برخی برجستگی ها داریم.

#شهوت
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

18 Sep, 09:32


نکته 981 : معرفی هفت زیرشاخه مهم ایگوی غرور

ایگوی غرور، بسیار بزرگ و برجسته و نامحسوس و ناملموس است و برای کار کردن با این ایگو، لازم است برخی زیرشاخه ها و ریشه های مهم آن را بشناسیم که برخی از آنها عبارتند از :

1. خودستایی (Vanity) : یکی از ایگوهای مهم مرتبط با شخصیت است و به معنای این است که دیگران چه فکری راجع به ما دارند و به این خاطر، ما همه تلاش مان را می کنیم تا دیگران در مورد ما، بهترین فکرها و نظرها را داشته باشند. اما چون طبیعت محدودیت های خاص خود را دارد و ما نمی‌توانیم در یک زمان، صاحب بهترین ها باشیم، به همین خاطر، بعد از خودستایی ایگوی حسرت پدیدار می شود. به همین خاطر، اگر ماسک حسرت را برداریم، غرور را خواهیم یافت.

2. عشق به خود (Self love) : عشق به خود، عشق شرطی شده است. عشق به خود، وابستگی به ترازو و جبران دیگران در برابر مشکلات بوجود آمده است (حق تضییع شده). ایگوی عشق به خود، این اعتقاد را دارد که عشق باید به ما برسد. او باور دارد که عشق، زمانی عشق است که به ما برسد. این ایگو در مورد احساس و عشقی که ما باید به دیگران بدهیم چیزی نمی داند و نمی گوید. این ایگو فقط نگران عشقی است که از بیرون به سمت ما می آید و دوست ندارد به دیگران عشق بدهد.

3. خود مهم پنداری (Self important) : در خود مهم پنداری، ما به خاطر آنچه هستیم، آنچه می‌دانیم و آنچه داریم، احساس مهم بودن می کنیم. در این ایگو، احساس دیگران نسبت به خودمان بسیار اهمیت دارد. خود مهم بودن باعث می شود ما خودمان را مرکز جهان بدانیم و دیگران را همیشه در اطراف و حول و حوش خودمان تصور می کنیم. گویی مرکز همه چیز در دنیا ما هستیم و دیگران هیچ اهمیتی ندارند.

4. خودبسندگی (Self-sufficient): یکی از ساختارهای اصلی ایگوی غرور است، چرا که به فرد القاء می کند که حس مستقل بودن و خودکفا بودن نسبت به دیگران داشته باشد که در بدترین حالت، فرد خود را مستقل از بینگ می داند و بین فرد و بینگ فاصله می اندازد. خودبسندگی باعث می شود همه کارها را به تنهایی انجام دهیم چرا که دیگران را یا قبول نداریم یا آنها را در حد و اندازه ای نمی‌بینیم که بتوانند کار را به درستی انجام دهند. خودبسندگی در واقع به اصل همکاری حمله می کند که بزرگترین فضیلت پنهان پشت ایگوی غرور است.

5. ترحم به خود (Self campassion) : یکی از بزرگترین ایگوهایی که باعث می شود مسیر درونی و بینگ را کنار بگذاریم، ترحم به خود است. مهم ترین کاری که ایگوی ترحم به خود انجام می دهد، قبول نکردن مسئولیت و انداختن آن به گردن دیگران است. ترحم به خود زمانی فعال می‎شود که ما شکست می خوریم. وقتی شکست می خوریم یا می خواهیم از دیگران انتقام بگیریم و یا از خودمان. به همین خاطر، ترحم به خود با سومین ستون غرور، انتقام در ارتباط است. ایگوی ترحم به خود باعث چشم پوشی از امتیازات، تعلقات، حقوق و ... می شود. اساس این ایگو، وابسته بودن به ترحم و دلسوزی کردن دیگران نسبت به خودمان و نیز دلسوزی خودمان نسبت به خودمان است. این ایگو، دردِ دل کردن را بسیار دوست دارد. ترحم به خود دوست دارد به یک درد بچسبد و با آن زندگی کند. با اینکه فرد در ظاهر درد و رنج زیادی می کشد ولی این ایگو در درون تغذیه می شود و شاد است.

6. خود احساسات گرائی (Self sentimentalism ) : این ایگو پایه و اساس ایگوی ترحم به خود به شمار می آید. در ایگوی خود احساسات گرائی، ما خیلی حساس می شویم به احساسی که دیگران نسبت به ما دارند. خود احساسات گرایی، ابراز عشق به خودمان، ایگوهایمان، افکار، احساسات، اعمال، شخصیت و شخص خودمان می باشد. برخی اوقات توقع و انتظاراتی که این ایگو در درون ما بوجود می آورد باعث می شود که ما بدون اینکه به دیگران بگوییم، نسبت به احساسی که آنها نسبت به ما دارند حساس شویم.

7. تصویر از خود (Self image) : این ایگو باعث می شود تصویری کاذب از خود برای دیگران و همچنین برای خودمان بوجود آوریم و نسبت به این تصویر بسیار حساس باشیم. هر کسی که به نوعی با اعمال و رفتار و گفتار خود، به این تصویر صدمه بزند دشمن ما به حساب می آید و هر کسی که نسبت به این تصویر احترام بگذارد، به دوست ما تبدیل می شود. غروری ها نسبت به تصویری که از خودشان برای خود و دیگران ساخته اند، بسیار حساس اند و هر گونه تعرض و خدشه به این تصویر، با واکنش و عکس العمل سخت آنها مواجه می شود. غرور بیش از اندازه گرفتار مفاهیم و تصویر خود است.

#غرور
@Tabeogyanous تا به اقیانوس

تا به اقیانوس

17 Sep, 09:50


.
گفت: هر چه بر تو مشکل گردد، فتوای آن با دل خود رجوع کن "وَیَجوزُ وَلا یَجوزُ" از مُفتیِ دِل خود، قبول کن؛ دل را می‌گویم، نه نفس اَمّاره، چون مُفتیِ ما نَفسِ اَمّاره بُوَد و ما پیِ او گیریم، لاجرم حال ما از این که هست بدتر بُوَد. ما را مُخالفتِ نفس، واجب و فریضه است. مگر که این کلمه نشنیده‌ای که خدای تعالی با داود پیغامبر چه گفت؟ "یا داوُدُ تَقرَبْ إلیَّ بِعَداوَةِ نَفسِکَ" ای داود با من دوستی کن بدانکه نفس را دشمن داری، و از بهر من با وی جنگ کن. اما چگویم، در این معنی عُلمای جاهل، تُرا از جاهلان شمرند، که: "اَلعِلمُ عِلمان عِلمٌ بِالقَلب وَعِلمٌ بِاللِسان" بِعِلم زبان، قناعت کرده‌ و علم قلب را فراموش کرده اند.

عین‌القضات همدانی - تمهیدات

#تمهیدات #عین_القضات_همدانی
@Tabeogyanous تا به اقیانوس