سلام بر تو که سخت دل‌تنگت هستم و در فراق
و فقدانت جانم به لب رسیده است.
و فقدانت جانم به لب رسیده است.
سکوت دل
@sukoutdel
نیستی، تا ببوسمَت...
اجالتاً می‌نویسمَت :)
admin: @mn9059
https://instagram.com/sokoutdel?igshid=OGQ2MjdiOTE=
سکوت دل (Persian)
سکوت دل یک کانال تلگرامی است که به موضوعات عاشقانه و احساسی می‌پردازد. اگر شما هم دنبال یافتن مکانی برای به اشتراک گذاری احساسات خود و خواندن متن‌های عاشقانه هستید، این کانال برای شماست. ادمین این کانال @mn9059 می‌باشد و با محتوای زیبا و احساسی کانال را به روز نگه می‌دارد. از لینک زیر می‌توانید به پروفایل این کانال در اینستاگرام مراجعه کنید و مطالب بیشتری را کشف کنید: https://instagram.com/sokoutdel?igshid=OGQ2MjdiOTE=
سکوت دل
26 Jan, 04:25
من به دیوارا و پنجره‌ی اتاقت، به لباسات، به عطری که میزنی، به کش موهات، به موزاییکایی که اتفاقی پاهاتو روشون میزاری، به آدمایی که اتفاقی چشمت میخوره بهشون، به خیابونایی که توشون راه میری، به اعضای خانوادت ، حتی به باد که میتونه موی تورو نوازش کنه حسودیم میشه.
سکوت دل
24 Jan, 06:34
صبح از خواب پاشی و اولین چیزی که بیاد تو ذهنت این باشه: چقدر جاش کنارم خالیه ! چقدر دلم تنگه :)
سکوت دل
23 Jan, 11:54
گاهی وقتا یکی وارد زندگیت میشه که حاضری بخاطرِ یه لحظه دیدنش، کیلومترها راه رو طی کنی:)
سکوت دل
22 Jan, 20:21
سعدی تو یکی از شعرهاش میگه:
«رَشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خُسبَد» یعنی به پیراهنی که در آغوش تو می‌خوابد حسادت میکنم...
«رَشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خُسبَد» یعنی به پیراهنی که در آغوش تو می‌خوابد حسادت میکنم...
سکوت دل
20 Jan, 18:24
اگر زنده ماندم و یک روز با هم در یک خانه چای خوردیم، برایت تعریف میکنم این روزها چقدر سخت، دیر و دور گذشت :)
سکوت دل
18 Jan, 18:03
یه وقتایی اینقدر دلم میخواد پیشت باشم و بغلت کنم که میتونم قول بدم هیچکس تا حالا انقد یه چیزیو نخواسته.
سکوت دل
13 Jan, 11:49
آرزویم شده یک زندگی شاد که نیست
از تو گفتم ولی گوش تو انگار که نیست
قبر خود میکنم هر روز به دستان خودم
قبر من هست ولی جسم من اینجا که نیست
از سحر تا به شبم از همه جویم تو را
شهر شلوغ است ولی اسم تو انگار که نیست
عطر هر گل که رسیدم به او بو کردم
عطر گل هست ولی عطر تو اینجا که نیست
گفت از عشق بگو تا به سحر شرح دادم
آخرش بوسیدمت اما تنی نیست که نیست
رخ زیبای تو را در بغلم نقش زدم
عکس رخ هست ولی صورتت اینجا که نیست
گفت استاد که دارایی خود را شرح دهید
کل من بودن تو بود ولی نیست که نیست
از تو گفتم ولی گوش تو انگار که نیست
قبر خود میکنم هر روز به دستان خودم
قبر من هست ولی جسم من اینجا که نیست
از سحر تا به شبم از همه جویم تو را
شهر شلوغ است ولی اسم تو انگار که نیست
عطر هر گل که رسیدم به او بو کردم
عطر گل هست ولی عطر تو اینجا که نیست
گفت از عشق بگو تا به سحر شرح دادم
آخرش بوسیدمت اما تنی نیست که نیست
رخ زیبای تو را در بغلم نقش زدم
عکس رخ هست ولی صورتت اینجا که نیست
گفت استاد که دارایی خود را شرح دهید
کل من بودن تو بود ولی نیست که نیست
سکوت دل
12 Jan, 12:25
جمال ثریا میگه :
و من او را
طوری نگاه می‌کردم
انگار آخرین گلی بود
که در جهان باقی مانده بود.
و من او را
طوری نگاه می‌کردم
انگار آخرین گلی بود
که در جهان باقی مانده بود.
سکوت دل
12 Jan, 12:18
به مرگ راضی ام اما فقط یک آرزو دارم...
سرم را لحظه آخر به زانوی تو بگذارم
بپرسی از من آن لحظه که آیا صحبتی دارم
و من بجای اشهد و ان بگویم دوستت دارم :)
سرم را لحظه آخر به زانوی تو بگذارم
بپرسی از من آن لحظه که آیا صحبتی دارم
و من بجای اشهد و ان بگویم دوستت دارم :)
سکوت دل
05 Jan, 11:38
بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّى
کاش می‌دانستم تو را چگونه آرزو کنم💔
کاش می‌دانستم تو را چگونه آرزو کنم💔
سکوت دل
29 Nov, 12:23
حضورش در اندازه‌ای بود که بتواند تمام جاهای خالی را پر کند و نبودنش خلأ معرکه‌ای بود.
سکوت دل
29 Nov, 12:21
اندک امیدهایت را محکم در آغوش می‌گیری، اما مدام پوچ می‌شوند و از میان دستانت سر می‌خورند.
سکوت دل
26 Nov, 18:12
گاهی وقت‌ها مجبوریم بپذیریم که بعضی آدم‌ها فقط می‌توانند در قلبمان بمانند نه در زندگیمان:)
سکوت دل
23 Nov, 16:31
نمیگم که نبودنت منو از پا درآورده ولی هر
اتفاق بدی که تو زندگیم میوفته اول غمِ تو به
خاطرم میاد بعد غمِ اون اتفاق.
اتفاق بدی که تو زندگیم میوفته اول غمِ تو به
خاطرم میاد بعد غمِ اون اتفاق.
سکوت دل
20 Nov, 14:17
می‌خواستم به تو بگویم که به جز تو
از همه ناامید گشته‌ام و میترسم از همه.
اما پیش از آنکه به تو بگویم تو نیز ناامیدم کردی...
از همه ناامید گشته‌ام و میترسم از همه.
اما پیش از آنکه به تو بگویم تو نیز ناامیدم کردی...
سکوت دل
20 Nov, 05:11
یه وقتایی اینقدر دلم میخواد پیشت باشم و بغلت کنم که میتونم قول بدم هیچکس تا حالا انقد یه چیزیو نخواسته.
سکوت دل
17 Nov, 17:16
برای آرزوهای محال خویش می‌گریم
اگر اشکی نماند در خیال خویش می‌گریم
شب دل کندنت میپرسم آیا بازمیگردی؟
جوابت هر چه باشد بر سوال خویش می‌گریم
نمیدانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش می‌گریم
به گردم حلقه می‌بندند یاران و نمی‌دانند
که من چون شمع هر شب بر زوال خویش می‌گریم
نمی‌گریم برای عمر از کف رفته ام، اما
به حال آرزوهای محال خویش می‌گریم
اگر اشکی نماند در خیال خویش می‌گریم
شب دل کندنت میپرسم آیا بازمیگردی؟
جوابت هر چه باشد بر سوال خویش می‌گریم
نمیدانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش می‌گریم
به گردم حلقه می‌بندند یاران و نمی‌دانند
که من چون شمع هر شب بر زوال خویش می‌گریم
نمی‌گریم برای عمر از کف رفته ام، اما
به حال آرزوهای محال خویش می‌گریم
سکوت دل
16 Nov, 20:56
پس از تو، هر روز بیش از پیش به این حقیقت پی بردم که زندگی آغشته به دلتنگی، چیزی نیست جز معلق بودن میان مرگ و زندگی. نه آنقدر خوشبخت بودم که به پای تو به پایان برسم، و نه آنقدر خوش‌اقبال که بتوانم رفتنت را از یاد ببرم.
سکوت دل
13 Nov, 19:25
سلام بر آنان‌که زندگی مجبورمان کرد
بی آنها روزگار را بگذرانیم
حال آنها در قلبمان زیباترین داستان ها هستند.
بی آنها روزگار را بگذرانیم
حال آنها در قلبمان زیباترین داستان ها هستند.
سکوت دل
13 Nov, 07:44
یه دیالوگی توی سریال شهرزاد بود که میگفت:
اگه نمیدونی بدون؛ من با تو چیزایی رو پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم... نمیخوام از دستش بدم. پس اگه بزاری بری، من تموم میشم.
آدم با کسی که دوسش داره چیزای رو پیدا میکنه که هیچوقت نداشته، چیزایی که هیچوقت دوباره نمیخواد از دستش بده :)
اگه نمیدونی بدون؛ من با تو چیزایی رو پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم... نمیخوام از دستش بدم. پس اگه بزاری بری، من تموم میشم.
آدم با کسی که دوسش داره چیزای رو پیدا میکنه که هیچوقت نداشته، چیزایی که هیچوقت دوباره نمیخواد از دستش بده :)
سکوت دل
13 Nov, 06:49
یه جور دلتنگی هست که به زبون نمیاد،دیگه تک تک سلولات دلتنگشن،مثل تو سریالِ شهرزاد که دیالوگی بود که میگفت:
«دلم براش تنگ نشده،تشنه‌ی دیدنشم..»
همینقدر عمیق..
«دلم براش تنگ نشده،تشنه‌ی دیدنشم..»
همینقدر عمیق..
سکوت دل
10 Nov, 12:31
چیکار کنم یکی دیگه داره بغلش میکنه،میبوستش
یکی دیگه به چشماش خیره میشه،یکی دیگه
دستاشو میگیره،یکی دیگه به شونه‌هاش تکیه
میده میگه دوست دارم!
من وانمود میکنم درد نداره ولی دردش داره
استخون سینه‌مو میشکنه💔
فقط دارم وانمود میکنم:)
یکی دیگه به چشماش خیره میشه،یکی دیگه
دستاشو میگیره،یکی دیگه به شونه‌هاش تکیه
میده میگه دوست دارم!
من وانمود میکنم درد نداره ولی دردش داره
استخون سینه‌مو میشکنه💔
فقط دارم وانمود میکنم:)
سکوت دل
10 Nov, 07:09
بال هایت را اگر شکستند، به آغوش من، آشیانه‌ات بازگرد، اینجا کسی سال‌هاست انتظار نوازش زخم‌هایت را میکشد…
سکوت دل
09 Nov, 05:39
ما هیچوقت دل نشکوندیم، بد نکردیم، حق کسی رو نخوردیم، ولی نرسیدیم...
اما دیدیم کسایی که شکوندن، بد کردن، خوردن
به همه چی هم رسیدن!
کسی چه میدونه شاید واقعا بد بودن خوبه :)
اما دیدیم کسایی که شکوندن، بد کردن، خوردن
به همه چی هم رسیدن!
کسی چه میدونه شاید واقعا بد بودن خوبه :)
سکوت دل
05 Nov, 20:22
هر شب دست به دامان خدا تا سحرم
که خدا از تو خبر دارد و من بی‌خبرم
رفتی و هیچ نگفتی که چه در سر داری
رفتی و هیچ ندیدی که چه آمد به سرم💔
که خدا از تو خبر دارد و من بی‌خبرم
رفتی و هیچ نگفتی که چه در سر داری
رفتی و هیچ ندیدی که چه آمد به سرم💔
سکوت دل
05 Nov, 19:10
یه روز مجبور میشی از آدم مورد علاقه‌ت، خونه مورد علاقه‌ت، گلدون مورد علاقه‌ت دست بکشی و بپذیری فرد دیگه ای اون‌ها رو خواهد داشت که اندازه تو دوستشون نداره و هیچوقت اندازه تو اون‌ها رو
نمیشناسه و متوجه‌شون نیست.
نمیشناسه و متوجه‌شون نیست.
سکوت دل
05 Nov, 18:06
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس, هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند، نشد...
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس, هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند، نشد...
سکوت دل
05 Nov, 17:27
میانه‌ی راه ایستاد و از خودش پرسید:
یعنی تمام زندگی همین است؟
«همین تحمل کردن‌ها، صبر کردن‌ها و دوام آوردن‌های اجباری...»
یعنی تمام زندگی همین است؟
«همین تحمل کردن‌ها، صبر کردن‌ها و دوام آوردن‌های اجباری...»
سکوت دل
04 Nov, 07:52
آنقدر بی تو در این شهر خرابم که نگو
آنقدر دوری تو داده عذابم که نگو
دوست دارم همه ی فاصله ها کم بشود
توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو
آنقدر دوری تو داده عذابم که نگو
دوست دارم همه ی فاصله ها کم بشود
توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو
سکوت دل
03 Nov, 13:59
تو مپندار که من دلبری دیگر گیرم
بی وفایی کنم و غیر تو دلبر گیرم؟
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم
بی وفایی کنم و غیر تو دلبر گیرم؟
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم
سکوت دل
30 Oct, 08:17
بهت قول میدم یه جایی دلت واسم تنگ بشه و
جلو بقیه بغضتو قورت بدی و با خودت بگی
ولی اون این کارو نمیکرد :)
جلو بقیه بغضتو قورت بدی و با خودت بگی
ولی اون این کارو نمیکرد :)
سکوت دل
30 Oct, 08:17
برای هرکسی یه اسم توی زندگیش هست که تا ابد هرجایی اونو بشنوه ناخودآگاه برمیگرده به همون سمت !
یا از روی ذوق
یا از روی نفرت
و یا از روی حسرت :)
یا از روی ذوق
یا از روی نفرت
و یا از روی حسرت :)
سکوت دل
30 Oct, 08:16
بالاخره یه روز ، یه جایی ، یادت میاد که چقدر دوست داشتم و دلت میگیره.
اون روز دور نیست ولی خیلی دیره :)🖤
اون روز دور نیست ولی خیلی دیره :)🖤
سکوت دل
29 Oct, 18:03
«حاول ان تحب أحزانك، لعلها ترحل كما رحل كل شي أحببته.»
تلاش کن اندوهت را دوست بداری؛ شاید برود. به‌رسم تمام چیزهایی که دوست داشتی و رفتند.
تلاش کن اندوهت را دوست بداری؛ شاید برود. به‌رسم تمام چیزهایی که دوست داشتی و رفتند.
سکوت دل
29 Oct, 17:15
قلبِ من،عاشقِ قلبی شد که برای فردِ دیگری میتپید.
چشمانِ من،عاشقِ درخششِ چشمانی شد که با دیدنِ فردِ دیگری میدرخشید،کالبُدِ من، تشنه ی گرمی آغوشی شد که فردِ دیگری تجربه اش میکند.
خودم میدانم که دوست داشتنت اشتباه است،اما این اشتباه آنقدر شیرین است که نمیشود از آن دست بکشم،میشود ها! اما نمی توانم، کدام کالبُد میتواند روحِ خود را فراموش کند؟خنده دار نیست!؟
فراموش کردنت را می گویم، مانند این است که تنفس را از یاد ببرم...
مانند این است که قلبم را از سینه ام خارج کنم و او را در عمیق ترین دریا رها کنم...
فکر اینکه قرار نیست با گرمای دستانت دستانم را گرم کنم یا با لبخندِ زیبایت روحم را جلا ببخشم یا با پناه به آغوشِ گرمت تمامِ مشکلات را حتی برای دقایقی از یاد ببرم، قلبِ مرا به درد می آورد...
مانند پسر بچه ای که میانِ جمعیت گم شده است، مانند پدری که دخترش را از دست داده است، مانند خورشیدی که قرار است آرزوی دیدنِ ماهش را با خود به گور ببرد...
دقیقا! من هم دنبالِ ماهم میگردم،من هم مانند آن خورشید هیچوقت به ماهِ زیبایَم نمیرسم...
همه چیزِ این دنیا واقعی بود، غیر از بودن تو کنار من :)
چشمانِ من،عاشقِ درخششِ چشمانی شد که با دیدنِ فردِ دیگری میدرخشید،کالبُدِ من، تشنه ی گرمی آغوشی شد که فردِ دیگری تجربه اش میکند.
خودم میدانم که دوست داشتنت اشتباه است،اما این اشتباه آنقدر شیرین است که نمیشود از آن دست بکشم،میشود ها! اما نمی توانم، کدام کالبُد میتواند روحِ خود را فراموش کند؟خنده دار نیست!؟
فراموش کردنت را می گویم، مانند این است که تنفس را از یاد ببرم...
مانند این است که قلبم را از سینه ام خارج کنم و او را در عمیق ترین دریا رها کنم...
فکر اینکه قرار نیست با گرمای دستانت دستانم را گرم کنم یا با لبخندِ زیبایت روحم را جلا ببخشم یا با پناه به آغوشِ گرمت تمامِ مشکلات را حتی برای دقایقی از یاد ببرم، قلبِ مرا به درد می آورد...
مانند پسر بچه ای که میانِ جمعیت گم شده است، مانند پدری که دخترش را از دست داده است، مانند خورشیدی که قرار است آرزوی دیدنِ ماهش را با خود به گور ببرد...
دقیقا! من هم دنبالِ ماهم میگردم،من هم مانند آن خورشید هیچوقت به ماهِ زیبایَم نمیرسم...
همه چیزِ این دنیا واقعی بود، غیر از بودن تو کنار من :)
سکوت دل
28 Oct, 13:05
بذار یه رازی رو بهت بگم؛ اینجا یکی هست که بی‌اندازه ندارتت ولی بی‌نهایت می‌خوادت!
سکوت دل
28 Oct, 13:02
کاش من فقط تو رو داشته باشم . .
و خدا هی بپرسه:دیگه چی؟
بگم:هیچی؛ همین کافیـه :)
و خدا هی بپرسه:دیگه چی؟
بگم:هیچی؛ همین کافیـه :)
سکوت دل
28 Oct, 06:14
تو اولین پناهگاهی نبودی که بر سرم آوار شد، اما اولین پناهگاهی بودی که با تمام وجود امید داشتم امن و استوار بمانی. کاش می‌دانستی چقدر به حضورت تکیه کرده بودم، چقدر باور داشتم که کنار تو، از طوفان‌ها در امان می‌مانم؛ ولی ناگهان فرو ریختی، و من ماندم و خرابه‌هایی از آرزوهای بر باد رفته.
سکوت دل
27 Oct, 13:19
گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر، آن مهر بر که افکنم و آن دل کجا برم؟:)
سکوت دل
26 Oct, 16:29
به قول محمود درویش:
بعضی حرف‌ها خلق شده اند که فقط یک‌بار و
فقط به یک نفر زده شوند!
بعد از آن دیگر هیچ معنایی ندارند...
بعضی حرف‌ها خلق شده اند که فقط یک‌بار و
فقط به یک نفر زده شوند!
بعد از آن دیگر هیچ معنایی ندارند...
سکوت دل
25 Oct, 17:52
میدونی...
هربار که یکی ازم تعریف میکنه قلبم مچاله میشه
از این که چرا اون من رو اینطور که بقیه
میبینن، ندید ؟!
هربار که یکی ازم تعریف میکنه قلبم مچاله میشه
از این که چرا اون من رو اینطور که بقیه
میبینن، ندید ؟!
سکوت دل
25 Oct, 17:51
در انتهای نامه‌اش نوشت:
من هیچ وقت نخواهم توانست با قسمت و تقدیری که مرا به تو نرساند، کنار بیایم.
من هیچ وقت نخواهم توانست با قسمت و تقدیری که مرا به تو نرساند، کنار بیایم.
سکوت دل
25 Oct, 17:45
هر شب دلتنگی تو توی فضای خونه می‌پیچه، انگار هر لحظه که می‌گذره، یک تکه از دنیای من گم میشه. تو نیستی، اما جای خالیت همیشه اینجاست.
سکوت دل
12 Oct, 18:53
خیلی خستم
راستشو بخواین نمیدونم چطوری با
این همه درد کنار بیام
فقط کاش الان میشد بغلش کنم:)
راستشو بخواین نمیدونم چطوری با
این همه درد کنار بیام
فقط کاش الان میشد بغلش کنم:)
سکوت دل
10 Oct, 20:19
من هر موقع متنی درباره‌ی دخترهای اصیل، زیبا و قوی خوندم یاد تو افتادم
چون تو فوق العاده ترین و خوش‌قلب ترین دختری هستی که میشناسم
روزت مبارک دختر قوی♥️
چون تو فوق العاده ترین و خوش‌قلب ترین دختری هستی که میشناسم
روزت مبارک دختر قوی♥️
سکوت دل
10 Oct, 15:24
و إن‌تمنیت‌شي ء،فأنت فقط کُل ما أتمنی
و اگر چیزی را آرزو کردم آن چیز تو بودی...
و اگر چیزی را آرزو کردم آن چیز تو بودی...
سکوت دل
08 Oct, 20:11
خواب دیدم بغلم کردی
اون لحظه خدا رو قسم دادم دیگه هیچوقت بیدار نشم
شاید آدمایی که تو خواب میمیرن هم نتونستن از آغوش معشوق‌شون دل بکنن :)
ای کاش یک شب تو آغوشت روحم از بدن جدا بشه...
اون لحظه خدا رو قسم دادم دیگه هیچوقت بیدار نشم
شاید آدمایی که تو خواب میمیرن هم نتونستن از آغوش معشوق‌شون دل بکنن :)
ای کاش یک شب تو آغوشت روحم از بدن جدا بشه...
سکوت دل
08 Oct, 05:10
«می‌خواهمت» را چگونه بگویم که قلبت را به اندازه‌ی قلب من به درد آورد؟
سکوت دل
07 Oct, 14:10
و من مدام از خود میپرسم
چرا سرنوشت تو را به من رساند
و به من فرصتی برای زندگی با تو را نداد؟ :)
چرا سرنوشت تو را به من رساند
و به من فرصتی برای زندگی با تو را نداد؟ :)
1,380
subscribers
610
photos
45
videos
![[سکوت جوکر🥀] Telegram Channel](/avatar/1299/1299883242.jpg)
