˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ @starehrt Channel on Telegram

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

@starehrt


برای تو که زیاد حرف میزنی و بلند آواز میخوانی و زیاد گریه میکنی و در زندگی، بعضی چیزها را بیشتر از آنچه باید دوست داری...
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1218425635

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ (Persian)

باور کردنی نیست که پشت این عنوان جذاب یک دنیای ادبی و شگفت‌انگیز پنهان شده است. انجمن ادبی پای توتفرنگی به عنوان یک کانال تلگرامی با نام کاربری starehrt، مکانی است که برای افرادی که علاقه‌مند به حرف زدن، خوانندگی با صدای بلند، گریه کردن و به اشتراک گذاری تجربیات زندگی خود هستند. اینجا جایی است که شما می‌توانید با هم‌اندیشی و تبادل نظر با افرادی با انگیزه از سراسر جهان، به دنیایی جدید و جذاب پا خواهید گذاشت. اگر شما از زندگی لذت می‌برید و با دوستان خود می‌خواهید ایده‌ها و احساسات خود را به اشتراک بگذارید، انجمن ادبی پای توتفرنگی بهترین مکان برای شماست. منتظر حضور شما در این انجمن پرانرژی و پرمعنا هستیم. برای مشارکت در این ماجراجویی، به آدرس http://t.me/HidenChat_Bot?start=1218425635 مراجعه کنید و با ما همراه شوید.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

16 Feb, 18:37


او به شعر و عشق و شور و هر آنچه که می تواند احساس کند و نمی بیند اعتقاد دارد.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

11 Feb, 15:28


بهتون بشدت فیلم های ژاپنی رو پیشنهاد میکنم

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

08 Feb, 10:58


“انگار از آسمان ابر می‌بارید”

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

08 Feb, 10:57


One day you're going to miss my boring texts, my random calls, my silly questions, you'll miss my fight, my mood swings, my arguments, my possessives and my insecurities. But most of all you'll miss the way I cared for you.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

06 Feb, 11:08


و وقتی کم کم شروع کنی چطور با اون ها کنار بیای و چطور خودت رو دوست داشته باشی اون هاله و شخصیت تو اروم اروم تغییر میکنه

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

06 Feb, 11:08


درواقع این نقص ها و جوری که اونها رو میبینی باعث میشن شخصیت تو شکل بگیره

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

06 Feb, 11:07


همین الان درحالی که دراز کشیده ام و توی گوشی میچرخم یک چیزی رو متوجه شدم، درواقع این تو نیستی که شخصیتت رو میسازی، چیزی که شخصیت تو رو میسازه اینه که چطور با نقص هات برخورد میکنی.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

06 Feb, 10:54


I just wanna be the most important person in someone's life, you know, I wanna be the person that they're thinking about, when I'm thinking about them..-

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Feb, 19:23


امیدوارم روزی که من رفتم، کسی، جایی، روحم را از این صفحات بیرون بیاورد و فکر کند، "دوستش داشتم."

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Feb, 19:18


فکر می‌کنم از خوشحالی می‌ترسم، زیرا هر زمان که خیلی خوشحال می‌شوم، همیشه یک اتفاق بد رخ می‌دهد. بعد از خوشحالی همیشه دلیلی برای غم پیدا میشود.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Feb, 00:39


"می‌خواهم به تو پیامک بزنم. فقط برای یادآوری اینکه من هنوز اینجا هستم. اما بعد یادم می‌آید که می‌دانی من اینجا هستم. تو فقط اهمیتی نمی دهی."
- افکار نیمه شب
(امیدوارم دیگر این کار را انجام ندهم)

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

31 Jan, 13:03


بچها اگر بدونید شنیدن این حرفا چقدر خوشحالم میکنه، یک مدتی هست تماما این ذهنم رو مشغول کرده که نکنه دارم حس منفی بهتون میدم احساس میکنم دارم اینجا خیلی پوچ گرایی میکنم میدونید

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

31 Jan, 13:02


نگاه کردن به دیلیت مثل نگاه کردن به شخصیت و افکار خودمه:)

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

30 Jan, 16:30


آینده ام را درون این دختر میبینم،خانه را ترک میکنم سفر میکنم و با کار مقدار مشخصی پول پس انداز می کنم و به شهر بعدی می روم، آرام زندگی میکنم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

30 Jan, 11:13


احساس میکنم گاهی اوقات زندگی رنگ هایش را از دست می دهد، برای قدم زدن بیرون می روم اما فقط رنگ های تیره را میبینم همه چیز مثل خاکستری می ماند.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

30 Jan, 10:56


روز هایش می گذشت بدون هیچ تغییری.
هر روز از خواب بیدار می شد و به زندگی یکنواخت اش ادامه میداد، احساس میکرد خوشحال بودنش هیچوقت دوام نداشته و با مرور زمان کم کم مثل گلی که به آب دسترسی نداره پژمرده می شود، روز ها برایش تهی و بدون هیچ هیجانی میگذشت.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

21 Jan, 08:45


یک چیز زیبا در زندگی متوجه شدم. می توانم دکمه ″یکبار دیگه از اول″ را بزنم، دوش می گیرم، چای دم میکنم، اشتباه هام رو قبول میکنم، یه برنامه از اول درست می کنم، دعا/آرزو ی جدید می کنم و فردا از اول شروع میکنم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

19 Jan, 18:38


ای شرقی غمگین، تو مثل کوه نوری
نذار خورشیدمون بمیره.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

17 Jan, 14:37


I'd rather be all by myself, barefoot with wild hair, talking to the moon than be just parts of me that fit in with how people expect me to be.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

16 Jan, 09:04


نمی دانم روز هایم چگونه می گذرد.
فقط می گذرد.
شب ها روز و روز ها شب می شود, روزی می رود و روزی می آید. من همین جا مانده ام درحالی که همه رو به جلو حرکت می کنند.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

16 Jan, 09:03


نمی دانم از چه بنویسم. از کی بنویسم.
از اینکه بیدار می شوم و در قلبم احساس خالی بودن می کنم؟ یا از افکارم که با پوچ ترین فکر و خیال ها پر می شود؟
از کی بنویسم؟ از کسی که مرا به این حال و روز انداخت؟ از خودم؟

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

13 Jan, 02:49


روی زمین نشسته و سر بر زانو گرفته
گونه هایش تر و سرخ و دلش خورد و شکسته
با گل های قالیچه و گلدان های پیچک
عجین شده تصویر او با آن اتاق کوچک

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

12 Jan, 18:09


سینعلی کنید زودی کار داریم

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

06 Jan, 05:21


سلام عشقولا
دوست من ریاضی متوسطه اول تدریس میکنه به همراه زبان اگه خواستید برای اطلاعات بیشتر و قیمت و اینا بیاید ناشناس
http://t.me/HidenChat_Bot?start=6990014044

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

05 Jan, 16:10


گاهی اوقات احساس زشتی و غمگینی می کنم، سپس مکث می کنم. این مامان و بابای منه! همینطور تکه‌هایی از پدربزرگ و مادربزرگ من ... بقایای هر موجودی از تبار من... صدها مسیر متقابل که در تصادفی کیهانی هموار شده‌ان، همه این ها را در این صورت حمل می‌کنم. و سپس استانداردهای زیبایی واقعا احمقانه به نظر می رسند

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

05 Jan, 16:07


گاهی اوقات شما یک خط از یک کتاب را می خوانید و مانند چیزی از سر خود یا چیزی از زندگی شما است. و آن بخش از شما کمی تعریف شده تر، کمی واضح تر و کمی آسان تر برای درک و توضیح برای دیگران است.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

05 Jan, 01:22


اگه حالتون خوب نیست یا مود خوبی ندارید بهم اعتماد کنید و how to lose a guy in 10 days شاید تغییر خاصی نکنید اما حداقل میخندید.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

01 Jan, 00:19


گاهی فکرمیکنم آیا در زندگی بعدی هم باهم ملاقات خواهیم کرد؟ و بلخره جواب درست را فهمیدم. بله.
تو مثل ادمی که به ساحل برای قدم زدن امده و من شن های نرمی که زیر پاهایت له میشوم. تو مثل کسی که عاشق ماه در آسمان شب است و من تنها یک ستاره. تو مثل کسی که به گیاهان حساسیت دارد و من مثل آن گل ازاردهنده کنار پنجره. در تمام زندگی هایت گذشته و حال و آینده، من تنها جزییات کوچک و بی اهمیت زندگی بسیار بزرگ تو هستم. فقط همین.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

31 Dec, 23:51


I'm here regardless of the pain
Don't ever tell me to go away
From you
When we're old and have to leave the Earth
I'll still remember all I've learned
From you

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

31 Dec, 23:49


امیدوار هستم سال جدید احساسات جدیدی برایم بیاورد, امیدوارم این حس که تنها هستم با من به سال جدید نیاید. نیست و نابود شود. جای خودش را به خوشحالی بدهد و بگذارد فراموش کند چه کسی هستم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

28 Dec, 21:01


هرگز نتوانستم فکر کردن را متوقف کنم. شاید لحظه ای صدا ها از بین می رفتند اما لحظاتی بعد به سراغم می امدند و این اشتباه من بود که فکر کردم کنار تو بودن این افکار ازاردهنده را از بین می برد. نه, از بین نبرد. دروغ چرا بگویم حتی بیشتر هم شد. شاید وقتی کنار هم بودیم شاد بودم هیچ صدایی نمی شنیدم اما وقتی لحظه ای نبودی این افکار حتی ازاردهنده تر می شدند. حتی اگر الان به چیزی فکر نمیکردم. بعدا حتی انجامش میدادم. برای روز ها و ماه ها.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

26 Dec, 11:25


بعضی وقت ها می نشینم و به صحبت های همسن و سالانم گوش میدم و این شکلی می شوم که: اوه.. , مغز من, افکار و عقایدم خیلی با آن ها متفاوت است.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

26 Dec, 11:22


’’شادی کوچکی میخواهم
آن قدر کوچک
که کسی نخواهد آن را از من بگیرد’’

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

21 Dec, 13:38


اگه توی هوای بارونی و ابری به اسمیتز گوش بدید به اون قول میدم هرگز پشیمون نمی شید.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

21 Dec, 12:31


چه شد که از ذره ذره وجودت ناراضی شدی؟

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

19 Dec, 14:58


"و گاهی اوقات من احساساتم را برای خودم نگه داشته ام زیرا زبانی برای توصیف آنها پیدا نمی کنم."

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

18 Dec, 16:40


من نمی دانم چه کسی نیاز به شنیدن این داشت، اما شما باید دوباره شروع به نوشتن / کشیدن / نقاشی / آواز خواندن / رقصیدن کنید

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

16 Dec, 12:27


I sleep so that I can see you and I hate to wait so long

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Dec, 22:02


I'm alright if you're alright
I'm okay if you're okay
It's this state, in this state I'm living in
It's just a little bit, it's just a bit
And maybe this December I'll remember
Want you to see it when I do, ooh
God knows I do

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Dec, 21:59


آه خدایا، با تمام تکه تکه های قلبم آرزو دارم کسی هم پیدا شود که دستان مرا بگیرد و بدود.
به همان آسانی فرار کنیم و کسی دنبال مان نگردد.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Dec, 20:39



🎐 شبــها قبلِ خواب حوصـله‌ات سر میــره؟

࿙࿚ ֪ ࿙࿚ ꘟ ㅤ֟፝ᰳ ㅤ ꘩   ࿙࿚ ֪ ࿙࿚

⟣ ֹ 💙 ایـنجا برات کلی بازی - سرگرمی
معما - ریلز - دانستنی‌های به درد بخور
قـرار دادیــــــــــــم .. 📱

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Dec, 14:37



دیگه به ( 🎶 🎶 ) نیـازی نخواهی داشـت ،
اینــجا کلیـــک کـن !

⎯⎯⎯⎯⎯⎯⎯
🧡 میدونستی بدون هزینهٔ پرمیوم هم میتونی
برای خودت پلی‌لیست استتیـک بسازی ؟؟

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Dec, 03:02



© پلی‌لیست مخصـوصِ وایبـت 🎧 !!
هوایِ بـارونی - قبلِ خـواب - رقـص و ..

ㅤ࿙࿚࿙࿚ ୨💫୧ ࿙࿚࿙࿚ㅤ
” و موسیـقیِ خوب همه چیز است .. “

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

01 Dec, 06:53


اگه یه روزی بیاد بارون
میچکه اب از سقفا فراوون
همه چی درست میشه آسون
دستامو بگیر
سر به سر زندگی نذار
گند اگه زدی به روت نیار
هیچی اگه نیومد به کار
دستامو بگیر

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

30 Nov, 19:01


من برای فراموش کردن احساس فقدانم شروع به خواندن کردم و حالا نمی توانم از خواندن دست بکشم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

30 Nov, 19:00


بعضی اوقات یکهو به خودم میام و می بینم که به یک نقطه‌ای زل زده ام و توی فکرم و این اتفاق جدیدا زیاد می افته یکهو احساس میکنم چقدر نسبت به چند ماه پیش متفاوت شدم چقدر ساکت تر شدم و بجای گفتن احساساتم به بقیه فقط توی ذهنم اون ها رو بهشون میگم جدیدا فکرمیکنم یکهو از درون دارم تهی من به رفتاری که امروز باهام داشتن فکرمیکنم و تحلیل میکنم و دفعه بعد انجامش نمیدم و فکرمیکنم انقدر این کار رو انجام دادم که دارم فراموش میکنم از اول چه کسی بودم و چه رفتاری داشتم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

29 Nov, 14:38


+برای شکستنش از چی استفاده کردی؟
_وقتی او منتظر بود، من نیامدم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

28 Nov, 21:33


Somewhere that no one ever
would dream to go
Somewhere mundane, hop on the train see where it goes
Finish your ride, hop off and hide
Now that you're finally alone

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

28 Nov, 20:49


وقتی بزرگترین تلاش شما نادیده گرفته می شود و کوچکترین اشتباه شما مورد قضاوت قرار می گیرد، دردناک است.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

23 Nov, 18:03


از نوشتن برای تو خسته ام, کمی استراحت میکنم و برای خودم می نویسم و بعد می اندیشم چه گلی به سرم بریزم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

23 Nov, 17:58


بعضی اوقات من فقط فکر میکنم
انسان ها را در ذهنم تجسم میکنم و با اون ها حرف میزنم, تمام احساساتم رو اعتراف میکنم و از اینکه حرف بزنم نمی ترسم و علی میشم چون عصبی شدن در ذهن خودت مشکلی ندارد درسته؟ در ذهنم من واقعا ادم متفاوتی بنظر می رسم. تمام چیزی هستم که همیشه دوست داشتم باشم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

23 Nov, 07:09


دختر، به خودت برگرد.
وقتی خوشحال بودی, وقتی زیبا بودی, وقتی بامزه بودی.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

23 Nov, 06:36


🫖

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

22 Nov, 03:42



◌ ما یه گروه تبِ قدیمی داریم که اکثر
چنل‌های معروف و آمار بالای تلگرام اون‌جا
هستن، و روشمون نسبت به باقی جاها بسیار
خلاقانه‌تر هست و جذبتون رو تضمین می‌کنیم
(میانگین جذب بچه‌ها هر هفته ۴۰۰/۵۰۰ هست).

◌ ما شما رو از هر گونه تب دیگه‌ای که
ممکنه موجب کاهش سین و شلوغ شدن
چنلتون بشه بی‌نیاز می‌کنیم، چون هر هفته
روش‌ها و ایده‌های جدیدی رو برای تب اجرا
می‌کنیم.


اگر مایل هستید، می‌تونید خودتون جذب
بچه‌ها رو ببینید یا ببینید چه چنل‌های شرکت
کردن، مطمئنم بعدش تصمیم می‌گیرید به
جمعمون اضافه بشید
❀֢ᅟ🎀
• https://t.me/+wIIbXw5KY3tjZmFk
برای اولین بار، تصمیم گرفتیم چنل‌های شاپ
رو هم به تبمون اضافه کنیم D:

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

19 Nov, 16:26


خیلی وقته که دلم نوشتن یک‌چیز طولانی می‌خواد. دقیقا نمی‌دونم راجب چی یا راجب کی، اما به یک‌ چیز قوی نیاز دارم، به یه حس قوی که من رو وادار کنه بنویسم، با عجله بنویسم، با هیجان و بلند و طولانی.با لذت چون که حالا اون چیز با کلماتِ من جایی ثبت شده و برای همیشه باقی می‌مونه.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

19 Nov, 16:01


« عشق کتاب خوندن وقته غروبه »
بهش گوش بدید و قول میدم عاشقش می شید

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

19 Nov, 15:15


بعضی اوقات من فقط به چای/قهوه نیاز دارم و کسی که کمکم کنه نفس بکشم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

16 Nov, 00:22


او 17 ساله است اما اضطراب اجتماعی دارد و دوست دارد به جای صحبت کردن با مردم کتاب بخواند

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

15 Nov, 22:32


به یاد آوردن خاطره های قشنگ در نصف شب
در تاریکی ذهن من مانند یک نور است

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

15 Nov, 22:30


بهرحال من همیشه آدمه نیمه شب بودم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

15 Nov, 22:05


همون طور که توی کتابی که به تازگی خوندم نوشته:
شما برای دوست داشتنی بودن نیازی ندارید که بی نقص باشید. واقعا نیازی ندارید.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

14 Nov, 10:22


تکه هایی از قلب و روحش را در تمام کتاب هایی که خوانده بود پنهان کرد و رفت. به امید آنکه کسی بتواند آنطور که بود پیدایش کند.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

12 Nov, 12:15


در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه از خیابانی که نیست
می نشینی رو به رویم خستگی در میکنی
چای میریزم برایت توی فنجانی که نیست
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟
باز میخندم که خیلی گر چه میدانی که نیست

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

12 Nov, 12:15


من یه تیکه‌ش رو خیلی دوست داشتم

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

12 Nov, 12:15


یه شعر قشنگی رو امروز معلم ادبیات خوند برامون

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

12 Nov, 12:08


"My alone feels so good, I'll only have you if you're sweeter than my solitude."
- Warsan Shire

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

12 Nov, 11:56


آرزو میکنم بارون بباره.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

11 Nov, 20:16


‌ 
              وقتـشه کـه لیــــــست نیازمندی‌ـهای
             سـال جدید رو آمـاده کنی
🌟

         𖤜 ⠀ ̶ ̶    2025 𝗂𝗌 𝖼𝗈𝗆𝗂𝗇𝗀 🙈

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

10 Nov, 15:09


سعی می‌کردم لبخند بزنم و به‌موقع سر تکون بدم، اما همیشه یک لحظه دیرتر از بقیه این‌کار را می‌کردم. اون‌ها می‌خندیدند، چون چیزی خنده‌دار وجود داشت و بعد من می‌خندم چون اون‌ها خندیده بودند.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

08 Nov, 20:53


«بیا باهم در ارتباط باشیم وقتی که تو زندگی اتفاق خوبی برامون افتاد. بیا بهم تعریف کنیم.»

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

08 Nov, 18:36


از طرف من برای شما

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

08 Nov, 18:28


برام اهنگ می فرستید؟

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

08 Nov, 18:28


گاهی اوقات احساس می کرد دارد ناپدید می شود, ذره ذره وجودش از این دنیا محو و در خاطرات گم رنگ می شود و تنها چیزی که برایش می ماند کتاب هایی بودند که قادر به بردن او در جهان دیگری بودند.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

05 Nov, 18:23


بعضی اوقات به طور خودخواهانه ای آرزو میکرد همانطور که او بقیه را دوست دارد دوستش بدارند و بعد به خواب می رفت.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

05 Nov, 18:21


اون دختری بود که هرشب شیرینی درست میکرد و قهوه می نوشید و قبل از خواب آرزوهایش رو به کسانی که دوستشان داشت تقدیم میکرد و ناامیدانه وقتی سر به زیر پتو میبرد آرزو می کرد کسی به او فکر کند، کسی به یاد او باشد و کسی برایش همانطور که او برای بقیه آرزو میکرد آرزو کند.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

03 Nov, 20:45


نفس عمیقی کشید و چشمانش را بست و وقتی آن هارا باز کرد دیگر هرگز دنیا را آن جور مثل قبل ندید, ناگهان دنیا تیره و غمگین بنظر میرسید و او نمیتوانست چیزی که دیده است را فراموش کند پس دنیا همانطور تیره و غمگین ماند.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

03 Nov, 19:52


و در آخر, شاید من چیزی جز یک دختر رویاپرداز نیستم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Nov, 14:29


🥧, کیک سیب.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Nov, 11:04


این نمی تواند همان مغزی باشد که من برای خواندن رمان های 750 صفحه ای در 3 روز در دوران راهنمایی استفاده می کردم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

02 Nov, 11:04


نویسندگانی که آخر داستان هایشان می نویسند که نشان می دهد این زوج در چند سال آینده کجا هستند، سزاوار تمام دنیا برای نوشته هایشان هستند.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

30 Oct, 22:50


اما هنر زندگی شما را نجات می دهد. موسیقی، نقاشی، آشپزی، شیرینی پزی، سفال، نوشتن، کنده کاری، بافندگی، عمل خلق کردن شما را نجات می دهد.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

30 Oct, 20:46


من عاشق این هستم که در خانه باشم، برای خودم آشپزی کنم، کتاب بخوانم در حالی که چای/قهوه ام را می نوشم، زبان یاد بگیرم، پیاده روی بروم و از تنهایی ام لذت ببرم. من عاشق زندگی آرامم هستم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

29 Oct, 02:20


زیاد راجب خودم نمی‌دونم اما این رو می‌دونم که عاشق صبح‌ به‌خیر گفتن و شب‌ به‌خیر گفتن و صبح به‌خیر شنیدن و شب‌ به‌خیر شنیدن هستم. مثل یک آیین و سنت و رسم می‌مونه برام: ضروری و حتمی و از روی عشق. اگر نزدیکمی بهم بگو، اگه دوری بهم بفرست، بنویس. بنویس تا بفهمم اولین و آخرین چیزی که بهش فکر کردی من بودم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

25 Oct, 17:27


توی یه مکان تاریک داخل ذهنت گیر افتادی و تنها کاری که میتونی انجام بدی اینه که سرت رو توی بالشت پنهان کنی و اشک بریزی و حتی دلیلش رو ندونی..., چرا اینکار رو انجام میدی؟

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

25 Oct, 17:20


و من شب های زیادی توی تختم اشک میریزم فقط برای اینکه برای خودم احساس تاسف میکنم و تو هرگز نمی فهمی من از چی حرف میزدم و برای چی گریه میکردم, چون بعدش دیگه سکوت کردم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

24 Oct, 13:42


شیرینی درست کنید و از خودتون فیلم بگیرید و اون فیلم رو تبدیل به یه ولاگ کوچولو و بامزه برای خودتون بکنید و بعدش قول میدم از دیدنش حس خوبی میگیرید.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

24 Oct, 10:01


اوه خدایا من عاشق فصل بارونی ام, عاشق سردی هوا. وقتی زیر پتوی گرم خوابیدی و صدای تق تق کوبیدن بارون به زمین میاد یا وقتی دستت رو توی جیب لباست میکنی برای گرم نگه داشتنش یا پیاده روی وقتی سوز هوای سرد به صورتت میخوره و نوشیدنه نوشیدنی های داغ.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

23 Oct, 16:54


من همیشه عجله داشتم, همیشه درحال حرکت بودم و برای الان من میخوام متوقف شم. میخوام بشینم و میخوام نگاه کنم، میخوام ثابت بمونم و نفس بکشم.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

23 Oct, 03:25


احساس می‌کنم در این نقطه از زندگی نیاز دارم داخل یک ماشین باشم و یک نفر که برای قلبم امنه در شب رانندگی کنه و من برای یک‌بار هم که شده با خیال راحت تو ماشین بخوابم. برام مهم نباشه که کجا می‌ریم و کی می‌رسیم، مهم نباشه که باید بیدار بمونم و حرف بزنم تا راننده خوابش نگیره، برام مهم نباشه که این طول سفره که مهمه نه مقصد. بخوابم، چهار تا پاییز و چهارتا زمستون.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

22 Oct, 19:50


و من با تو ملاقات خواهم کرد جایی که آسمان به پایان می رسد، جایی که ابدیت آغاز می شود.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

20 Oct, 01:40


"She speaks in shadows, there are always ghosts hidden between her words."

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

18 Oct, 15:13


وقتی اقای فردریک بکمن اول کتابش نوشت ″برای تو که زیاد حرف میزنی و بلند آواز میخوانی و زیاد گریه میکنی و در زندگی، بعضی چیزها را بیشتر از آنچه باید دوست داری...″ احساس کردم من رو توصیف کرد.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

18 Oct, 06:44


الان واقعا میترسم برم صفحه دوم رو بخونم
میترسم دچار فروپاشی روانی بشم اونم خیلی بد

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

18 Oct, 06:42


من فقط صفحه اول کتاب برندگان رو باز کردم و خط اخر رو خوندم و خدایا فکرنکنم بتونم بیشتر ادامه بدم بدونه اینکه اشک بریزم...

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

17 Oct, 14:50


افکارش آزارش میدادند پس فقط کتابی برداشت و شروع به خواندن کرد و بعد دیگر چیزی نشنید جز صدای ورق زدن صفحه‌ی کتابش.

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

16 Oct, 06:11


No one tried
To read my eyes
No one but you
Wish it weren't true

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

16 Oct, 06:10


"اگر می توانستم، از آسمان و سقف اتاقم به خاطر تمام شب هایی که به خاطر چیزهایی که باید فراموش می کردم به آنها خیره شده بودم عذرخواهی می کردم."

˖ ་انجمن‌ادبی پای توتفرنگیぃ

16 Oct, 06:09


و من هیچ کاری نمی‌کنم جز اینکه هر روز خواب می‌بینم که بالاخره یکی را ملاقات خواهم کرد. آه، اگر فقط می دانستی که من چند بار به این شکل عاشق شده ام.