دوستم یه سوتی تعریف کرد خیلی خندیدم گفتم براتون بگم
البته ببخشید اگه خوب تعریف نکردم
القصه دوستم رفته بوده نماز جماعت ، بعد چون حسنیه کوچک بوده مابین آقایون وخانومها پرده نبوده
دوستم و چندتا خانومها ردیف اول کاملا پشت مردها نماز رو شروع کردن
میگه چشمت روز بد نبینه یه آقاهه تا رفت سجده دیدم وااای😱🙈🙈 آقاهه خشتک شلوارش پاره س شورت هم نداره😳
میگه هم هی سجده هام رو طولانی میکردم که آقاهه زود بشینه ، بازم زودتر از اون سرشو از سجده برمیداشته و باز چشمش به جایی میفتاده که نباید...
ببخشید ببخشید همه چیش آویزون بوده😀😀دیگه نماز که تموم شده بهش گفتن و بنده خدا اهمیتی نداده و رکعت بعدی رو هم همانطور ادامه داده😀😀😀
ببخشید طولانی شد.
دختر بابا هستم
@sootemoote
https://t.me/joinchat/AAAAAEmQFVglLYGUEzDObg