پشتِ ابری از سکـوت و بـغض، پـنهانتر شدم..
پـرنـــــیان دل، اســـیر چــرخ بــازیـگر شـده..
گـوشهی آرامــــشم بودم، که طـوفانتر شدم..
جرمِ دل جز عشقورزیدن به چشمانت چه بود؟
مــــجرمم،، میبینیام؟ سر در گـریبانتر شدم..
رج به رج شــــعرِ غـــمت را بــافته، دستِ دلم..
یـــخ زدم، پــوشیدمت، افسوس بیجانتر شدم..
جایِ قـــلابِ خیـــالت، زخــم بر روحـم زد و،،
کـنجِ حوضِ خانهات، ویران نه،ویرانتر شدم..
در حـــوالیِ شبت، آن شــمعِ شـبگردت منـم،،
ســـرنوشتم سـوختن بود و فـروزانتر شدم..
کـاش بـاران پرسه میزد در خیابانت، چقدر،،
از شـبِ دیدارمان هم، اشــک افشانتر شدم..
#نگار_حسینی🌱
#غزل