شعرنگار🌱 @shernegar1023 Channel on Telegram

شعرنگار🌱

@shernegar1023


شعر تسکین می‌دهد غم‌های در دل مانده را..
#نگار_حسینی ✨️❣️

@Negarhoseini_m


✅️دعوتید به میهمانی شعر 📃📜
✅️قرار ما: ساعتهای رُند .. : ..🕛😍

شعرنگار (Persian)

شعرنگار یک کانال تلگرامی است که تسکین و آرامش به ذهن شما می‌آورد. با نگار حسینی همراه شوید تا غم‌های درونی شما را به شعرهای زیبا و دلنشینش رفع کند. این کانال با عنوان کاربری @Negarhoseini_m فعالیت می‌کند و همواره شعرهای زیبا و دلنشین را برای شما منتشر می‌کند. شما نیز می‌توانید به میهمانی شعر این کانال ملحق شوید و لحظاتی شاد و آرامش‌بخش را در میان شعرهای زیبا سپری کنید. زمان مشخص شده برای این میهمانی ساعت های رُند است، از زمانهای زیبا و شگفت انگیزی که شما را به دنیای شعر سحرانگیز می‌برد. پس بی‌تردید به کانال شعرنگار ملحق شوید و از زیبایی شعرها لذت ببرید.

شعرنگار🌱

21 Nov, 11:11


دلم پاییز را با تو..🍂
کنار گام‌های تو..🍂
و دستم را میان دستهای تو ..🍂
نگاهم را میان کوچه باغِ چشم‌های تو..🍂
چه بی اندازه می‌خواهد..🍂

#نگار_حسینی 🌱
#خیابان‌شریعتی📸🍁🍂

شعرنگار🌱

20 Nov, 20:30


تو مثلِ شوقِ بارون تو هوامی..
من از عطرِ خوشت دیوونه میشم..
مثِ لبخند نرگس، یاس و پونه..
تر و تازه،، توی گلخونه میشم..

تو مهتابی توی دلواپسی هام..
نگات می‌تابه من آروم میگیرم..
بدونِ چشمای مست و خمارت..
کنارِ آسمونِ شب می‌میرم..

تو حسِ خوب شعرامی همیشه..
غزل میشی مث بارون می‌باری..
رو اَبرام وقتی از تو می‌نویسم..
بگو،، تو دستای قلبت چی داری..

هنوزم شونه‌هات تنها پنامه..
تنِ خسته‌م پر از جون میشه باهات..
دلم میخواد تو آغوشت بمیرم..
برام حکم نفس داره نگاهات..

هنوز اسمت قسم میشه رو لبهام..
همون آهنگ ناب و دلنشینی..
تویی ورد و دعای هر دقیقه‌م..
صدای آرزوهامو،، می‌بینی..؟

نیاد روزی که اشکات و ببینم..
تمومِ غصه هام بغضِ گلوته..
دلم داد میزنه اسمت رو هر شب..
کی میگه آخرین سنگر سکوته..

دلت وقتی گرفته از شب و غم..
اگه یادِ منم باشی چه خوبه..
بدون تنهات نمیزاره عزیزم..
همون قلبی که واسه تو میکوبه..


#نگار_حسینی🌱
#ترانه🎼✨️

شعرنگار🌱

20 Nov, 20:30


کـاشکی غـصه‌ی دل،، بـند بیاید با تو..
طــعمِ تــلخی بـروَد،، قـند بیاید با تو..

کاش این چشمِ پر از اشک مجالی بدهد..
وقـتِ بــوسیدن و لــبخند بیاید با تو..


#نگار‌‌_حسینی 🌱

شعرنگار🌱

19 Nov, 20:30


با تو دلدادگی و حال پریشان عشق است..
بر لبت بوسه زدن کم نه، فراوان عشق است..

آمدی شعر شدی، قافیه همرنگِ تو شد..
از تو گفتن همه جا،شاد و غزلخوان عشق است‌‌..

آبشارانه و بی چتر، پر از حس لطیف..
غرقِ آغوش تو در نم‌نمِ باران عشق است..

روی قالی خیالت، که دلم می‌بافد،،
قلمِ بوسه اگر نقش شود، آن عشق است..

شانه‌ات بالش شبهای پر از دلهره‌ است..
تکیه بر قامت افسونگر جانان عشق است..

شک ندارم که تویی علت آسودگی ام..
با تو احوالِ دل بی سروسامان عشق است..

گرچه دردی، ولی آنگاه که در خلوتِ دل،،
میشود جاذبه‌ی چشمِ تو درمان عشق است..

فصل شیداییِ عُشاق بهار است ولی،،
با تو و عشق تو پاییز و زمستان عشق است..

می‌شود از لب و آغوش تو منظومه سرود..
آتش بوسه‌ی دی بر لب آبان عشق است..


#نگار_حسینی🌱
#غزل

شعرنگار🌱

18 Nov, 20:30


زخم است گوشه‌گوشه‌ی قلبم، شبی بیا..

با بـوسه یا که شــاخه‌ای از گل عیادتم..


#نگار_حسینی 🌱

شعرنگار🌱

17 Nov, 20:30


دیــدمت یـک روز،، با قـــلبم قــلم برداشتم..
شــعر چــشمت را نوشتم فاز غــم برداشتم..

اشــک می‌بارید و نقشت در نـگاهم تــار شد..
شاکی‌ام از خود که شعروبوسه،، کم برداشتم..


#نگار_حسینی 🌱

شعرنگار🌱

17 Nov, 08:51


❣️✨️

چه شعری می‌شود..
وقتی تو را با آه بنویسم..
به روی شانه‌ام باشد سرت..
آنگاه بنویسم..


✍️#نگار_حسینی 🌱
🎙:بانو #فرزانه ✨️

❥᭄͚ٖٜ@shernegar1023◍⃟❣️

شعرنگار🌱

17 Nov, 08:51


❣️✨️

گل یاسی که شده زخمی و پژمرده منم..
کاش بیگانه نمی‌راند مرا از وطنم..


✍️:#نگار‌‌_حسینی🌱
🎙جناب:#نیهاد✨️

❥᭄͚ٖٜ@shernegar1023◍⃟❣️

شعرنگار🌱

17 Nov, 08:51


❣️✨️

از آن روزی که داغِ عــشق،
بر تابوتِ لـیلا ماند..
سـیه‌پوشِ غـمِ مـجنونم و عـاقل،
نخواهم شد..


✍️: #نگار‌‌_حسینی 🌱
🎙: بانو #پروانه🦋


❥᭄͚ٖٜ@shernegar1023◍⃟❣️

شعرنگار🌱

16 Nov, 20:30


چه شعری می‌شود، وقتی تو را با آه بنویسم..
به روی شــانه‌ام باشد سرت،، آنـگاه بنویسم..

نگاهم در نگاهت خیره و مست و گره خورده..
بــتابی بر من و از چــشم‌های مــاه بنویسم..

برقـصان واژه‌ها را بر سـپید دفــترم تا مـن..
غزل را نــوعروسی تازه و دلـخواه بنویسم..

دلم میخواست در شهر تنت بالانشین باشم..
لــبم را سمت ایــوانِ لــبت گمراه بنویسم..

پر از آرایه‌های ناب ایــجاز است چشمانت..
در آغوشم بمان تا قطعه‌ای گهگاه بنویسم..

چه زیبا می‌شود نامت، قسم در سوره‌ای باشد..
کنارش آیــه‌ی زیـــبای بــسم‌الله بنویسم..

تویی مضمون هر شعرم،، تمامِ ماجرای من..
نمیدانم،، چگونه عــشق را کوتاه بنویسم..


#نگار_حسینی🌱
#غزل

شعرنگار🌱

14 Nov, 22:50


مؤمن شده دل بر تو و کافر شدنی نیست..

با معجزه‌ی ماه و شب و نم‌نمِ باران..


#نگار‌‌_حسینی 🌱

شعرنگار🌱

13 Nov, 20:30


چه احساسِ خوشی دارد، شبِ زیبایِ دیدارت..
که تا فـردا بماند چــشمِ تَــر از شوق،، بیدارت..

چه حالی می‌شوم وقتی ببینم چشمهایت را..
نفس در سینه‌ می‌کوبد تو را،، قلبم هوادارت..


#نگار‌‌_حسینی 🌱

شعرنگار🌱

12 Nov, 20:30


شبی سرد است،،
بر تن کن تبِ آغوش گرمم را..
فقط عاقل نشو این لحظه را.....
دیوانه جان،،امشب......


#نگار_حسینی 🌱
#لحظه‌ای_موسیقی🎼🎻✨️


❥᭄͚ٖٜ@shernegar1023◍⃟❣️

شعرنگار🌱

11 Nov, 20:30


تـو رفـته‌ای،، غمت اما شـبانه می‌بارد..
خیال و خـاطره ات بی‌بــهانه می‌بارد..

هـنوز کـودکِ تــنهای گــمشده در شب..
نـــگاهِ مــنتظرش،، کــودکـانه می‌بارد..

وضوی گریه گرفتم تو را به اشکی که..
از آســمانِ دلم،، دانـــه دانـــه می‌بارد..

به روی سنگِ مزارت،، غزل غزل باران..
چه مهربان و تـَر و شــاعـرانه می‌بارد..

کــجاست دامــن و چـادر نماز گلدارت..
دلـــم گــرفته ولـی،، مـــادرانه می‌بارد..

کــجاست دستِ نــوازشگرِ پر از مهرت..
پـس از تــو بر بــدنم،، تــازیانه می‌بارد..

نخواه از من و دل تا به غم کنیم عادت..
تـو رفــته‌ای،، غـمت اما شــبانه می‌بارد..


#نگار_حسینی 🌱
#غزل

شعرنگار🌱

11 Nov, 20:30


خدایِ آسمان،، پس می‌زند بغضِ غریبم را،،

در آغوشت بگیر این ابرِ سرماخورده را مادر..


#نگار_حسینی 🌱

شعرنگار🌱

10 Nov, 20:30


پناه خستگی‌ام،، ای دليل خوبی‌ها،،
بـیا کنار پـریشانی‌ام،، پـناهم باش..
بهای بوسه‌ و آغوش و مستی‌ات با من،،
اشاره کن به لبم،، آخرین گناهم باش..

به روی صفحه‌ی قلبم، تو بهترین شعری،،
برای ساز سکوتم، تـرانه‌ات کافيست..
اگـر چه خسته‌ی بـغضِ شبانه‌ام، امّا،،
سری اگر بگذارم به شانه‌ات کافيست..

بـیا هـوای پریدن به آسـمانم باش،،
که قویِ مردنی‌ام،، با تو زنده خواهم شد..
قفس اگر که تو باشی حصار، آزادیست،،
به سوی مقصدِ بامت،، پرنده خواهم شد..

ردیف و قافیه‌هایم همیشه می‌بينند،،
تـو را میان غـزل‌ها،، عـزیز و دردانه..
اگر که من ننویسم قــلم که می‌داند،،
تویی به وقتِ غمم،، مهربانترین شانه..

خدا کند که نبینم شبی مرا بی تو،،
که روی برکه خودم را حباب می‌بینم..
شبیه شهر پس از زلزله جهانم را،،
پر از غبار و تباهی،، خراب می‌بینم..

هـنوز در دلِ دیوانه می‌تپد یادت،،
اگر چه در شبِ مرداب من نمی‌تابی..
نگاهِ خیره به در تا سحر، منم وقتی،،
تـــو روی بالش آرامِ برکه‌ات خوابی..

اگر غـمت بنشید میان چـشمانم..
منم ترانه‌ی باران، ولی چه بارانی..؟
کلاغ گمشده‌ام، خانه‌ام ولی ویران..
رسیده قصه به پایان، ولی چه پایانی..؟


#نگار_حسینی🌱
#چهارپاره❣️

شعرنگار🌱

10 Nov, 11:45


گاهی تو را میان غزل گریه می‌کنم..

ای علت و بهانه‌ی بی‌تابی‌ام هنوز..


#نگار_حسینی 🌱

شعرنگار🌱

09 Nov, 20:30


گلِ یاسی که شده زخمی و پژمرده منم..
کــاش،، بـیگانه نمی‌راند مــرا از وطــنم..

گوشه‌ی قلبِ کسی، خانه‌ترین جایم بود..
با همان آجــرِ آن خــانه،، شکستند تـَــنم..

با چه رویی به قلم مشق محبت بدهم..؟
چقدر اشـک شوَم، طعنه به باران بزنم..؟

خواستم با تو بمانم،، تـو ولی دور شدی..
چـه قدر لـب به شـکایت بـگشاید دهـنم..

ساقه‌ام تازه کمی سبزه به دامن زده بود..
آتــشی،، آمــد و ســوزاند تـــمامِ بــدنــم..

آنقدر شعله مرا تنگ در آغوش گرفت..
کـه سـیه شـد گــلِ فـیروزه ‌ایِ پـیرهـنم..

کــاش از دور و بـرم رهـگذری رَد بـشود..
بـــگذارد تــنِ خـاکــسترِ من،، در کــفنم..


#نگار_حسینی 🌱
#غزل

شعرنگار🌱

09 Nov, 18:52


🍁🍂

مادر بزرگ..!
گم کرده ام در هیاهوی شهر
آن نظر بند سبز را
که در کودکی بسته بودی به بازوی من

در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق
خمره دلم بر ایوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند
پایم به پای راه رفت..

من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تکه تکه از دست رفته ام
در روز روز زندگانی ام


#حسین_پناهی🌱
#روحت_شاد_مهربانترین‌مادربزرگ‌دنیا🖤