شلختگیِ مطلق @shalakhtegie_motlagh Channel on Telegram

شلختگیِ مطلق

@shalakhtegie_motlagh


شلختگیِ مطلق اما مطلوب!
Aesthetic and Experimental writer.

شلختگیِ مطلق (Persian)

شلختگیِ مطلق یک کانال تلگرامی فوق العاده برای علاقمندان به ادبیات آزمایشی و زیبایی است. این کانال توسط نویسنده ای خلاق و با ایده آل اداره می شود که آثار خود را در اینجا به اشتراک می گذارد. اگر شما هم به دنبال خواندن نوشته هایی که متفاوت، زیبا و الهام بخش هستند، پیوستن به این کانال یک گام درست است. شلختگیِ مطلق اما مطلوب! یک فضای منحصر به فرد برای کسانی که به دنبال تجربیات جدید در عالم ادبی هستند. اگر شما هم به دنبال کسب انرژی از نوشته های آمیخته با زیبایی و تجربی هستید، این کانال یکی از بهترین گزینه ها برای شماست. بیایید با هم به جهانی از زیبایی و آزمایش های ادبی پا بگذاریم و با شلختگیِ مطلق اما مطلوب آشنا شویم!

شلختگیِ مطلق

19 Nov, 17:43


#new🌸
@shalakhtegie_motlagh

شلختگیِ مطلق

19 Nov, 05:51


موفقیت رو نباید زیاد با جایگاهی که فرد تو زندگی بهش رسیده سنجید، بلکه باید با موانعی که تو مسیر از جلو راهش برداشته سنجید.

شلختگیِ مطلق

18 Nov, 10:26


وقتی اشک میریزید و آب از چشمان سرازیر می‌شود یعنی مغز شما نیاز به استراحت دارد
و وقتی آب از بینی شما سرازیر می‌شود
یعنی بدن شما نیاز به استراحت دارد …
استراحت به معنی بیخیالی نیست
بلکه یعنی فضای جدیدی ساختن
آدم جدیدی ساختن …
بسازید تا خسته نشوید.

شلختگیِ مطلق

16 Nov, 17:09


باید حفاظی برای خودت بسازی، یک خلوت دست‌نیافتنی، که وقتی شرایط نامساعد بود، بروی آن تو، تا در امان باشی. هیچ آدمی امن‌تر از خودت و هیچ مکانی امن‌‌تر از درون خودت پیدا نمی‌شود.

شلختگیِ مطلق

15 Nov, 08:17


#جمعه_بخیر🌹

شلختگیِ مطلق

15 Nov, 05:59


گمان می‌کردم
آن‌که دوستم دارد
حتی اگر غرقِ در تاریکی‌ هم باشم
دوستم خواهد داشت
حتی اگر پر از زخم‌های روانی باشم
حتی اگر قادر به دوست داشتن خودم نباشم،
او با وجود همه‌ی این‌ها
دوستم خواهد داشت
اما نه!
هیچ‌کس خود را به مخاطره نمی‌اندازد
و دستش را داخلِ چاه نمی‌برد
تاریکی تنها برای ماست.




__________
محمود درویش

شلختگیِ مطلق

13 Nov, 18:49


سلاما علی الذین، حتی
عندما کانوا فی أحلك ظروفهم،
وجدوا طریقة لیکونوا نور حیاتنا.

«سلام بر آنان که حتی زمانی که
در تاریک‌ترین حالِ خود بودند،
راهی یافتند تا نورِ زندگی ما باشند.»

شلختگیِ مطلق

12 Nov, 18:55


«خوش است غمگین بودن و چیزی نگفتن». وقتی این کلمات را در کتاب شکسپیر خواندم، انگار در وجودم طنین انداخت، طنینی دلکش و شیرین. یادم هست که زیر درخت تمر هندی نشسته بودم و کتاب شاعر را روی زانویم باز کرده بودم و روحیه‌ام، درست مثل جوجهٔ مریض، کسل بود و سر در خود فروکرده. اندوهم را به سینه فشردم و احساس عجیبی به من دست داد، چیزی که می‌توان لذت درماندگی نامیدش. لذت درماندگی. ای خواننده این عبارت را به‌ذهن بسپار، ذخیره‌اش کن، با خودت بردارش و گاه‌به‌گاه بررسی‌اش کن، اگر در درک آن ناتوان ماندی، بدان که یکی از لطیف‌ترین عواطفی را که در وجود انسان هست، از دست داده‌ای.



خاطرات پس از مرگ براس‌کوباس | ماشادو دِ آسیس | ترجمهٔ عبدالله کوثری

شلختگیِ مطلق

08 Nov, 19:45


و شب به خیر دوست عزیز من./ تا پایان زندگیِ شیرین تو، عشقت دگرگونی به خود نخواهد دید!»

شلختگیِ مطلق

05 Nov, 14:37


هوا سرد بود؛ دوتا صندلی کنار آتیش گذاشتیم و نشستیم.
دستامُ دور لیوان چایی حلقه کرده بودم تا گرم شن.
نگاهم کرد و سکوت رو شکست:
-پشیمونی؟!
نیش خندی زدم:
+راستش بقول اون کتابه که برام خوندی،بیشتر ازینکه پشیمون باشم ؛اعصابم خورده!
سرش رو تکون داد و خم شد رو به جلو:
-میدونستم فقط میخواستم خیالم راحت باشه .
+میدونی که باخت دادم!
سرش رو بگردوند و نگاهم کرد.
باز برگشت عقب،چشماش ریز کرد و نزدیکم شد:
-تو پری ای! یه فرشته که هیچ وقت باخت نمیده ، حواست باشه چی داری میگی دختر!
ترکیب قیافه ی عصبی و دلخورش که چاشنی با این بود که بهم امید بده ؛ باعث شد بخندم:
+یعنی اونقدر منو قوی و مسلط بر دشواری ها دیدی؟!
-نه فقط میدونم از پسش برمیاری،میدونم وسط کوره ام باشی میپزی نه اینکه بسوزی! حالا چاییت بخور دخترک.
لیوان چایی رو بالا کشیدم و نیم نگاهی بهش انداختم.
بودنش،حرفاش،رفتارش باعث میشد دلم قرص باشه همیشه!
میدونستم نگرانمه اما دم نمیزد تا یوقت لحظه ای برام سخت تر نشه همه چی.
تو زندگی هر آدم لازمه کسی باشه که بگی:
اصلا به درک که اوضاع سخته!!
“فقط کافیست که به چشمانش نگاهی بیاندازم تا شادیِ جهان را حس کنم”

شلختگیِ مطلق

03 Nov, 19:29


History.

شلختگیِ مطلق

03 Nov, 10:02


autumn🍂,books📚,coffee☕️
Beautiful composition🤎

شلختگیِ مطلق

31 Oct, 17:54


قربانت گردم، تاکنون دو سه کاغذ فرستاده‌ام
که بدون جواب مانده.
شاید مُردی، خدا بیامرزدت.

#صادق_هدایت

شلختگیِ مطلق

28 Oct, 21:46


‏گاهی خدا برایت همه پنجره ها را میبندد؛ وهمه ی درها را قفل میکند.
زیباست اگر فکر کنی ،
آن بیرون طوفانیست .
وخدا دارد از تو مراقبت می کند🤍

#یادآوری در جهت تاب آوری.

شلختگیِ مطلق

22 Oct, 15:35


بعد از هفت سال که دوباره حرف زدیم، بهش گفتم:اون روزا، برای من روزای تاریکی بودن.
گفت:یعنی الان همه چی عالیه؟!
گفتم:نه! حتی سخت ترشده و همه چی گل و بلبل نیست اصلا.
فقط یاد میگیری چجوری باهاش زندگی کنی؛حتی بعضی وقتا هم از پا درمیای ولی نباید دم بزنی.
یعنی میدونی چاره ی دیگه ای نداری!

شلختگیِ مطلق

12 Oct, 19:33


تو را بارها به یاد می‌آورم؛
اما نمی‌توانم به سراغت بیایم
زیرا میان ما
دردی اتفاق افتاده است
که با آن یکدیگر را می‌کشیم.

علی‌لیدار/سیامک تقی‌زاده

شلختگیِ مطلق

03 Oct, 18:15


پرواز خواهم کرد تا آسمان…
در آن آبی های دور دست، شادگونه.
پرواز خواهم کرد به سمت عشق،زندگی،بودن.
زندگی خواهم کرد در اوج جراحت.
و قوی خواهم شد برای رها شدن…

شلختگیِ مطلق

29 Sep, 18:26


محبوب من
ما درد خویش را به خدا هم نگفته‌ایم
تا نشکنیم پیش کسی حرمت شما

جلیل صفر بیگی

شلختگیِ مطلق

23 Sep, 21:31


هر بار که از آدم‌ها خسته و بیزار می‌شوم، فکر می‌کنم که باید چیزی توی خودم جابه‌جا شده باشد. وگرنه نمی‌شود که همه‌ی ایرادها و ناهمخوانی‌ها از دیگران باشد. بعد برمی‌گردم و قصه‌هایی را مرور می‌کنم که توی هر کدام نقشی دارم. از خودم می‌پرسم بیزار شدن نتیجه‌ی چه حسی است و آن حس، نتیجه‌ی چه نیازی و آن نیاز، نتیجه‌ی چه گرهی؟ و بنگ. دوباره کودکی می‌شوم که به تجربه‌‌ اولین زخم‌هایش برگشته. لحظه‌هایی که هنوز نمی‌دانستم قرار است بارها با این حس‌های ناخوشایند و دردناک رنج بکشم و این تجربه‌ها قرار است دنیا را جور دیگری پیش‌رویم بگذارند. می‌دانم که نجات هیچ آدمی در دوری‌گزینی و بیزاری از دیگران نیست؛ اما به خودم سخت نمی‌گیرم. تا همین‌جا هم فهم آن لحظه‌ها و پیدا کردن زخم‌های بنیادین، مثل حفر معدن سخت و طاقت‌فرسا بوده. حتی اجازه می‌دهم که بیشتر توی خلوتم بمانم. مگر نه اینکه دیگران در گذشته به اندازه کافی به من سخت گرفته‌اند؟ برای روبه‌راه شدن رابطه‌ها و آدم‌ها وقت هست، باید به سکوت کودکی رسیدگی کرد که از بچگی تا بزرگسالی‌ منتظرت مانده تا رنج‌هایش را به رسمیت بشناسی؛ کودکی که درون توست.

شلختگیِ مطلق

19 Sep, 13:29


#background
For you if you love cats like me💕

شلختگیِ مطلق

14 Sep, 19:19


فقط کسی که قدرت دوست داشتن و عشق ورزیدن دارد می‌تواند احساس تنهایی کند.


برشي از كتاب فلسفه تنهايي

شلختگیِ مطلق

06 Sep, 19:59


آیا شک داری که تو،‏
شیرین‌ترین و مهم‌ترین زنِ دُنیایی؟!
آیا شک داری که وقتی یافتمت،‏
کلیدِ تمامیِ درهایِ جهان از آنِ من شُد؟
آیا شک داری وقتی دست‌ات را گرفتم،‏
جهان دگرگون شُد؟
آیا شک داری بزرگ‌ترین روزِ تاریخ
و زیبا‌ترین خبرِ دُنیا
لحظهٔ ورودِت به قلب‌ من بود؟


نزار قبانی

شلختگیِ مطلق

04 Sep, 21:17


من گاهی زنی موهوم هستم
همچون قهرمانان داستان‌هایم
که نزدیک است طوفان های یخین شمال
رگ و پی‌اش را بزداید
گاهی زنی خسته‌ام
که سگان خشمگین قبیله زمانی طولانی تعقیبش می‌کنند و او همچون دوندگان المپیک قهرمانانه می‌تازد و ادامه می‌دهد
من اما همواره بر این پای می‌فشارم که بر ضد حرکت امواج شنا کنم و
گواهی دهم برخلاف باد
و همواره بدانم که واژه‌ی« نه »را چگونه بنویسم
با خطی روشن و با دستی استوار و نستوح
زیرا من زنی هستم که عشق به آزادی و صداقت
و عشقی عظیم به اندازه حجم زخمم مرا رویین تن کرده است….


غاده السمان| عاشق آزادى

شلختگیِ مطلق

31 Aug, 20:29


از هر تعلقی که گذشتم، تواناتر شدم.
هر روز چیزی را تَرک کردم
و هر روز چیزی مرا تَرک کرد.
با هر تَرکی، خاک تنم تَرَکی برداشت
و چیزی از آن رویید،
بالی شاید، کوچک و شفاف و نامرئی.
پریدن با پرهایی ناپیدا، مرا بی پروایی آموخت…

شلختگیِ مطلق

25 Aug, 12:12


من از خودم هم خسته شده‌ام
حوصله‌ام را از دست داده‌ام
دلم دارد می‌پوسد...
چه تنهاییِ عجیبی!
پدر خیال می کرد
آدم وقتی درحجره‌‌ی خودش تنها باشد تنهاست.
نمی‌دانست که تنهایی را فقط در میان ‌جمع‌ می‌شود حس کرد...

- عباس معروفی

شلختگیِ مطلق

23 Aug, 10:08


محبوب من! من آوازهای شما را دوست میدارم. آواز شما عشق را در من بیدار می‌کند. آوازهای شما پای مرا به آسمان باز کرده است. شما عشق را در سینه من تأسیس کردید. شما که آواز می‌خوانید نسیم‌ها از هم سبقت می‌گیرند. مهتاب این طرف است. سایهٔ شما را می‌بینم، دلم هُرّی می‌ریزد. آواز شما گوشه دنجی است که تنهایی عاشق را تار و مار می‌کند.

•محمد صالح علاء

شلختگیِ مطلق

18 Aug, 12:01


من بارها مراحل پذیرش را طی کردم. این مسیر مستقیم نیست، دایره ای است. به نقطه قبلی برمی گردم، اما باز هم می گذرم.🩵🤍

I went through the admission process many times. This path is not straight, it is circular. I return to the previous point But I will pass again.🤍🩵

شلختگیِ مطلق

15 Aug, 11:21


میدونم داری تلاش میکنی برای ساختن زندگیت،میدونم شرایط واست خیلی سخت شده،میدونم تو فشار عجیبی هستی و حس میکنی سردرگمی و هیچکس نمیفهمتت!
اگه این روزا رو نیبینی
روزای خوب بهت مزه نمیده!!
ازت میخوام قوی باشی و فقط جا نزنی و ادامه بدی.
تو بهش اون چیزی که میخوای میرسی!
دقیقاً همون لحظه که فکرش رو نمیکنی.
بهت قول میدم
فقط جا نزن!!

شلختگیِ مطلق

13 Aug, 14:44


همه چیز رو خوب حس می‌کنم، زودتر از بقیه متوجه دروغ‌ گفتن آدم‌ها می‌شم. حس اوّلیه‌م به آدم‌ها معمولا درسته. با یه کار اشتباه از کسی دلسرد بشم، دلم باهاش صاف نمی‌شه. زیادی overthink می‌کنم. شکننده و حساسم. کوچک‌ترین تغییر و ریزترین رفتارها رو می‌فهمم. و خب آره زندگی برام سخت‌تره.

شلختگیِ مطلق

12 Aug, 19:43


Wallpapers