شعر فارسی | ادبیات @shaer_farsi Channel on Telegram

شعر فارسی | ادبیات

@shaer_farsi


شعر فارسی | ادبیات (Persian)

شاعران و علاقمندان به ادبیات و شعر فارسی، به جمع کانال تلگرامی "شعر فارسی | ادبیات" خوش آمدید. این کانال، یک فضای دلنشین و الهام بخش برای به اشتراک گذاشتن آثار شعری، نقد ادبی، و گفتگوهای مرتبط با ادبیات فارسی است. شما در این کانال می‌توانید با خواندن و شنیدن شعرهای زیبا و پرمعنا، عشق خود به ادبیات فارسی را بیشتر کنید. هر روز، با آثار جدید و متنوعی از شاعران بزرگ و نوآورانه در این زمینه آشنا خواهید شد. علاوه بر این، فرصت دارید تا نظرات و انتقادات خود را با سایر اعضای کانال به اشتراک بگذارید و در گفتگوهای مفید و سازنده شرکت کنید. اگر به دنبال یک جامعه‌ی مجازی پر از هنر و ادبیات فارسی هستید، پیوستن به این کانال تلگرامی برای شما توصیه می‌شود. به امید دیدار شما در این فضای خلاق و الهام بخش!

شعر فارسی | ادبیات

21 Jan, 09:54


خطا نکردم و کشتی مرا به تیر نگاهت
عجب ز تیر نشانگیر بی خطای تو دارم

به دام من دل شیران شرزه بود فتاده
غزال من !‌ چه شد کنون که سر به پای تو دارم ؟

#سیمین بهبهانی
https://t.me/shaer_farsi

شعر فارسی | ادبیات

08 Dec, 10:46


عشق می‌فرمایدم مستغنی از دیدار باش
چند گه با یار بودی، چند گه بی‌‌یار باش
شوق می‌گوید که آسان نیست بی او زیستن
صبر می‌گوید که باکی نیست گو دشوار باش
وصل خواری بر دهد ای طایر بستان پرست
گلستان خواهی قفس، مستغنی از گلزار باش
وصل اگر اینست و ذوقش این که من دریافتم
گر ز حرمانت بسوزد هجر منت دار باش

صبر خواهم کرد وحشی از غم نادیدنش
من چو خواهم مرد گو از حسرت دیدار باش


#وحشی‌بافقی
https://t.me/shaer_farsi

شعر فارسی | ادبیات

01 Dec, 09:45


اگر تو فارغی از حال دوستان یارا

فراغت از تو میسر نمی شود ما را

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش

بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم

به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را

#سعدی
https://t.me/shaer_farsi

شعر فارسی | ادبیات

01 Dec, 09:44


آیین برادری و شرط یاری

آن نیست که عیب من هنر پنداری

آنست که گر خلاف شایسته روم

از غایت دوستیم دشمن داری

#سعدی
https://t.me/shaer_farsi

شعر فارسی | ادبیات

01 Dec, 09:44


با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست
نقد را باش اي پسر کآفت بود تأخیر را
اي که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز
هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را
زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتیم آن همه ی تزویر را
سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی
همان‌ گونه عذرت بباید خواستن تقصیر را

#سعدی
https://t.me/shaer_farsi

شعر فارسی | ادبیات

23 Nov, 21:09


دلا نزد کسی بنشین
که او
از دل خبر دارد

- مولانا | شـــعر فارسي

شعر فارسی | ادبیات

23 Nov, 21:09


عاشقان در زندگی دنبال مرحم نیستند
درد بی‌درمانشان را درد درمان می‌کند!

- ‌عباسلو‌ ‌‌| شـــعر فارسي

شعر فارسی | ادبیات

23 Nov, 21:09


برخيز دلا که دل به دلدار دهيم
جان را به جمال آن خريدار دهيم
اين جان و دل و ديده پی ديدن اوست
جان و دل و ديده را به ديدار دهيم

- هوشنگ ابتهاج | شـــعر فارسي

شعر فارسی | ادبیات

22 Nov, 14:16


دردا که درین بادیه بسیار دویدیم
در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم

- ‌عطار‌ ‌‌| شـــعر فارسي

شعر فارسی | ادبیات

22 Nov, 14:16


در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت

- ‌شهریار‌ ‌‌| شـــعر فارسي

شعر فارسی | ادبیات

22 Nov, 14:16


گر خونِ دلم خوری زِ دستت ندهم
زیراکه به خونِ دل به‌دست آمده‌ای

- ‌مولانا‌ ‌‌| شـــعر فارسي

شعر فارسی | ادبیات

22 Nov, 14:16


یه تعریف خیلی قشنگی که مولانا از عشق کرده اینه:

"هزار آتش و دود و غم است و نامش عشق
هزار درد و دریغ و بلا و نامش یار ..."

- مولانا | شـــعر فارسي

شعر فارسی | ادبیات

21 Nov, 23:34


جنگ از طرف دوست‘ دل‌آزار نباشد
یاری که تحمّل نکند یار نباشد

- سعدی | شعر فارسی

شعر فارسی | ادبیات

21 Nov, 23:34


هستی این جهان یک راز ناگشودنیست:
چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش؟
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست !

- حافظ | شعر فارسی

شعر فارسی | ادبیات

21 Nov, 23:34


گر چنینی، گر چنانی، جان مایی جانِ جان
هر زبان خواهی بفرما، خسروا، شیرین لبی!
‌‌
- مولانا | شعر فارسی

شعر فارسی | ادبیات

21 Nov, 23:33


تا در دل من آتش عشقِ تو فروخت
از نیک و بد جهان مرا چشم بدوخت
سر جمله‌ی کار خود بگویم با تو
درد تو مرا بکشت و عشق تو بسوخت

- عطار | شعر فارسی

شعر فارسی | ادبیات

16 Nov, 10:53


ری اکشن بزنید گاهی اوقات ،ما یکم انرژی بگیریم ➡️

شعر فارسی | ادبیات

16 Nov, 10:38


تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم
بی جان شدم ولیک جهان در جهان شدم

زان دم که باختم دل و جان در قمار عشق
از هر چه عقل فرض کند، بیش از آن شدم

شهباز همتم چو پر و بال برگشاد
بالاتر از زمین و زمان و مکان شدم

تا با نشان شوم مگر از یار بی نشان
نام و نشان گذاشتم و بی نشان شدم

چون در فنا ز هستی خود نیست آمدم
در عالم بقا بخدا جاودان شدم

تا گشته ام گدای گدایان کوی تو
در ملک فقر پادشه شه نشان شدم

آزاده چون که گشت اسیری ز قید خویش
مطلق بکوی عشق و جنون داستان شدم...

«اسیری لاهیجی»
https://t.me/shaer_farsi

شعر فارسی | ادبیات

16 Nov, 10:36


عشق اول می کند دیوانه ات
تا ز ما و من کند بیگانه ات

عشق چون در سینه ات مأوا کند
عقل را سرگشته و رسوا کند

می‌شوی فارغ ز هر بود و نبود
نیستی در بند اظهار وجود

زنده دل‌ها می‌شوند از عشق، مست
مرده دل کی عشق را آرد به دست

عشق را با نیستی سودا بود
تا تو هستی، عشق کی پیدا بود

#مولانا
https://t.me/shaer_farsi

شعر فارسی | ادبیات

16 Nov, 10:34


عقل هم عشقست و از ذوق نگه بیگانه نیست
لیکن این بیچاره را آن جرأت رندانه نیست

گرچه می دانم خیال منزل ایجاد من است
در سفر از پا نشستن همت مردانه نیست

هر زمان یک تازه جولانگاه میخواهم ازو
تا جنون فرمای من گوید دگر ویرانه نیست

با چنین زور جنون پاس گریبان داشتم
در جنون از خود نرفتن کار هر دیوانه نیست

#اقبال لاهوری
https://t.me/shaer_farsi

شعر فارسی | ادبیات

09 Nov, 11:49


معشوقه چو آفتاب تابان گردد

عاشق به مثال ذره گردان گردد

چون باد بهار عشق جنبان گردد

هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد

#مولانا
https://t.me/shaer_farsi